مصاحبه با استاد | اگر به سمت کمال حرکت نکنی، به سمت زوال کشیده می شوی - صفحه 3

278 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خاتون حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    سلام استاد عزیزم و سلام بر مریم جان هنرمند و فعال

    استاد من هم کودکی پر از بیماری و فقر داشتم

    پدرم درگیر بیمار و ورشکسته و مادرم هم که تلاش میکرد شکم 4 تا بچه رو سیر نگه داره

    فرزند آخر خانواده هستم که در زمانی که باید محبت میگرفتم پدرم به رحمت خدا رفت و مادرم هم کار میکرد و نبود

    همیشه فکر میکردم کسی منو دوست نداره، کسی اصلا منو نمیببینه و در کل اصلا انسان مهمی نیستم

    بخاطر همین همیشه ساکت بودم و یه اسم نرگس مظلوم هم روم گذاشته بودن.

    خلاهای من انقدر زیاد بودن که لذتی نه از دوران تحصیل خود و نه در هیچ جای زندگیم نبردم چون با وجود اینکه تحصیلاتم تموم شده بود و سر کار میرفتم بازم احساس میکرد مهم نیستم

    ازدواج کردم و همین روال ادامه داشت.

    اما حالا با کمک شما و خانواده عباسمنش عاشقانه خودمو دوست دارم . به خانوادم بسیار عشق میدم . پسرمو بسیار دوست دارم و مرتب بهش احساس ارزشمندی میدم که اگه اینا رو یاد نگرفته بودم الان پسرم هم شکل خودم شده بود.

    من شاگرد قدم های عباسمنشی شدم و کلی نتیجه گرفتم.

    منی که اگه یه نفر بهم توجه میکرد کلا خودمو مدیونش میدونستم و تمام تلاشمو میکردم که به هر شکلی شده ارتباطمو با اون طرف حفظ کنم و توی روابط عاطفیم دیگران رو خدای خودم میدونستم و جایگاه های اشتباهی که به افراد بخاطر خلا عاطفیم داده بودم الان به راحتی با آدم های اشتباهی خداحافظی میکنم و خدا رو جایگزین همه ی انسان های اشتباه زندگیم کرد و از این که این توانایی ها رو به دست آوردم و از نرگس مظلوم تبدیل به نرگس قدرتمند شدم اول از خدا سپاسگزارم بعد از شما و همینطور به خودمو تلاشم بسیار میبالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 164 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1445 روز

      سلام بر نرگس عزیز کامنتو خوندم عزیزم انقد ک کامنت زیبا و دلنشین بودناخوداگاه تو چشام اشک جمع شد خدایا شکرت برای نتایج زیبات برای رابطه عاطفی زیبات و رابطه قشنگت با پسرت واطرافیانت و احساس ارزشمندی خودت بهت تبریک میگم عزیز دلم فقط دلم خواست احساسمو باهات ب اشتراک بزارم

      خدایاشکر در این سایت الهی و درکنار استادعزیزم و مریم جان زیبا و نمونه ی الگوی کامل هستم دوستون دارم در پناه الله یکتا باشید❤😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا محمودآبادی گفته:
      مدت عضویت: 955 روز

      نرگس عزیزم چقدر زیبا نوشتی و تحسینتون میکنم برای روابط پر از عشق و آرامشتون

      خداروشکر که انقدر تغییر کردید و در مسیر جنگلی زیبا به سمت نعمت ها و ثروت ها زیبایی ها و آرامش و عشق در حرکت هستین تحسینتون میکنم که تونستید روابطتون رو ارتقا بدید و فوق العاده اس که به فرزندتون هم این موارد رو یاد میدید و آگاهی هایی که یاد گرفتید رو با عشق بهش میگید تحسینتون میکنم مادر آگاه و قدرتمند تبریک میگم موفق باشین دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        خاتون حاجی وند گفته:
        مدت عضویت: 1949 روز

        سلام زهرای عزیزم

        ممنون از شما که با کلام زیبا و تحسین آمیزتون به من انرژی میدید

        این شکلی بهم کمک میکنید که بهتر و بیشتر روی خودم کار کنم

        ممنون و سپاسگزارم از شما و این فضایی که ایجاد شده تا در کنار همدیگر قرار بگیریم.

        امیدوارم که در این مسیر جنگلی و پر از نعمت شاهد موفقیت های بیش از پیش همدیگر باشیم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 955 روز

          جان دلم چقدر زیبا نوشتین

          تحسین برانگیزه این حجم از عشق و محبت خداروشکر و سپاسگزارم خدای مهربون هستم که منو در جمع انسانهای با کیفیت قرار داده

          چقدر این چند روز این خواسته ام برام واضح شده و نوشتمش و گفتمش نگو که خدا زودتر دست های گلش رو فرستاده که جواب کامنت منو بدن و بهم انرژی بدن و بگن بیا زهرا جون عزیزدلم بیا این نشونه ، از این واضح تر

          خود خود کیفیت خود خود انسانهای با کیفیت استارت اومدنشون به زندگیت خورده با همین فرمون برو جلو که خبرییییی در راه است خبرهای خوب

          عاشقتم عزیزم که برام نوشتی و یادآور این خواسته ام شدی

          سپاسگزارم و دوستت دارم عزیزم

          استاد جان میدونم با عشق کامنت هارو میخونین شماهم عشقی عشق مطلقی

          استاد خیلی دوستت دارم

          هر بار به شما به حرف زدنتون به تصویرتون توی فایلهای تصویری به اون صداقتی که قطعا قطعاً از قلبِ صادق سرچشمه میگیره به اون خود بودنتون به شما فکر میکنم چشمام پر اشک شادی میشه

          اینکه ببین خدا این بنده گلش رو فرستاده تا راهگشای تو باشه واسه اون جاده جنگلی

          یه تورلیدر خوب و خفن فرستاده که خودش بارها این مسیرو رفته و رسیده به نعمت ها و ثروت ها وهرآنچه که تو آرزوشو داری دیگه حمایت از این بیشتر میخوای؟

          دیگه خدا چجوری بگه من هستم زهرا؟ چجوری بگه عاشقتم؟ چجوری بگه هواتو دارم؟

          اول به خدا بگم که عاشقتم

          استاد جانم عاشقتم چقدر تحسینتون میکنم و بهتون افتخار میکنم جلوی آینه برای خودتون از طرف من کلی عشق بفرستین

          مریم جان زیبا و شایسته رو در آغوش بگیرین و به جای من بغلش کنین عزیزم چقدر مهرو محبتش رو دریافت میکنم از پشت دوربین

          عاشقتم

          خدایا شکرت سپاسگزارم

          سپاسگزارم و دوستت دارم خدای من

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      javad aghaahmadi گفته:
      مدت عضویت: 3495 روز

      به نام خداوند جان

      الهی به امید تو

      سلام به دوست عزیزم خاتون جان.

      وقتی داشتم کامنتت رو می‌خوندم تا خود آگاه به یاد دوران کودکی و جوانی خودم افتادم و یه جورایی همین حالا هم همین احساس رو دارم با خودم میکشم اما خیلی کمتر شده .

      من هم وقتی بچه بودم به واسطه آموزه هایی که از جهانم دریافت میکردم باورم شده بود که من برای اینکه مهم باشم باید فداکاری کنم.

      مثلاً وقتی برادران اشتباهی میکردن من میرفتم جلو و گردن می‌گرفتم

      یا وقتی دعوایی بود حتی با بزرگ تر از خودم میرفتم جلو و میشدم همونی که مشت اول رو میزد.

      از پدرم یاد گرفته بودم که وقتی با معرفت باشی و یه سری کارها و کمک ها رو برای کسی انجام بدی خدام دوست داره و پدرم همیشه وقتی این کارها رو میکردم بهم میگفت من بهت افتخار میکنم.

      این ها باعث شدم من بشم اون آدمی که همیشه منتظر تایید دیگران بود و هر کاری میکردم که دیگران بگن چه آدمی. ایول. چقدر با معرفته.

      در صورتی که خودم داشتم از درون داغون میشدم.

      وقتی کسی بهم توجه نمی‌کرد همش فکر میکردم چه کاری رو براش انجام بدم که تاییدم کنه. چیکار کنم که پدر و مادرم بگن آفرین تو پسر خوبی هستی.

      اما به لطف خدا و آموزه های استاد بزرگم حالا در مسیر درستی هستم. هر روز با خودم و خدای خودم حالم خوبه.

      هر روز تلاش میکنم بهترین ورژن خودم نسبت به روز قبل باشم.

      واقعا نمیدونی چقددددر الان حالم ردیفه که دیگه برای خوب بودن و زندگی لذت بخش داشتن دنبال وجود کسی نیستم.

      خودم دارم با خدای خودم حال میکنم.

      همه چیزو ازش میخوام و اون با عشق کارهایی رو برام انجام میده که خودم هم باورم نمیشه.

      خودم تنها میرم میگردم،تنها مهمونی میگیرم، تنها پیاده روی میکنم، تنها غذاهای خوشمزه درست میکنم، موسیقی هایی رو گوش میدم که همیشه دوست داشتم اما به خاطر حرف دیگران گوش نمیکردم.

      فقط میتونم خدارو شکر کنم که دست بزرگش استاد عزیز و خانم شایسته مهربان رو سر راهم قرار داد تا تغییر کنم.

      برات بهترین ها رو آرزو میکنم و باور دارم در این مسیر زیبا زندگی هامون زیرو رو خواهد شد.

      منتظر خواندن نتیجه های محشرت هستم.

      ازت ممنونم که با این کامنت زیبا متوجهم کردی چقدر تغییر کردم و به خودم افتخار کردم.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        خاتون حاجی وند گفته:
        مدت عضویت: 1949 روز

        سلام جواد جان

        من هم با خوندن کامنت شما کلی مرور شد برام که چقدر تغییرات عالی داشتم، چقدر زندگی جذابه، جالب اینجاست دقیقا از وقتی که میای تصمیم میگیری که منتظر هیچ کسی نباشی تاییدت کنن یهو کل جهان شروع میکنن به تایید کردنت

        وقتی احساس لیاقت در من بیشتر شد آدمایی که همیشه باید از من توجه اضافی میگرفتن یا دور شدن یا توقعشون ازم برطرف شده

        وای خدای من به مرحله ای رسیدم که از تنهاییم لذت میبرم دیگه دنبال دوست و رفیق و تایید طلبی نیستم

        عجب بار سنگینی روی دوشم بود همیشه کارارو درست انجام می‌دادم همونطوری که بقیه توقع داشتن اما حالم خوب نبود

        ولی حالا هم دیگه به خودم زحمت بیخود نمیدم هم حالم خوبه

        جواد جان خیلی ممنون از توجهت به کامنتم همیشه بدرخشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اسماعیل احمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 2300 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم حضرت عشق سید عباس منش

    سلام به خانوم شایسته عزیز و همه دوستان ارزشمندم

    دوست داشتم یه مثال از زندگی خودم بزنم در این مورد که چطور میتونی از خلاءها و کمبود ها تو زندگیت انگیزه بگیری برای پیشرفت

    من تو شرایط خیلی بدی بزرگ شدم

    هم از نظر مالی هم از نظر عاطفی و روحی

    استاد پدر من دقیقا اخلاق هایی شبیه پدر شما داشت

    من همیشه توسط پدرم تحقیر شدم تو بچگی و عزت نفسم به شدت نابود میشد

    خیلی شبها پدرم از خونه بیرونم میکرد و من تو پارک میخوابیدم

    از سن ۹ سالگی پدرم گفت باید خودت کار کنی و خرج تحصیلت رو بدی من بهت هیچ پولی نمیدم و واقعا هم نمیداد

    صبح ها میرفتم مدرسه عصر ها هم میرفتم سرکار

    هرکاری بگی من انجام دادم حتی یه مدت هم تو پمپ بنزین آدامس میفروختم

    و خیلی وقتا همون پولی هم که درمیاوردم پدرم از من میگرفت

    حسرت این که یک شب یه سریال بتونیم ببینیم به دل ما بود

    کلا شرایطی که من توش بزرگ شدم فاجعه بود حالا خیلی نمیخوام بگم

    استاد شما متوجه میشین من چی میگم

    اینارو نگفتم که بگم من چقدر بدبخت بودم یا بخوام احساس قربانی بودن داشته باشم

    فقط میخوام بگم که شرایط فاجعه بود

    الانم از پدرم که خدا رحمتشون کنه

    دلگیر نیستم همیشه میگم نیتش خیر بوده و میخواسته ما قوی باشیم و رو پای خودمون وایسیم ولی راهش رو بلد نبوده

    اون مسائل و اون کمبود ها مخصوصا از نظر روابط عاطفی و عزت نفسم که همیشه توسط پدرم نابود میشد باعث شد من بفهمم که خواسته هام تو زندگیم چیه باعث شد من بفهمم که چه چیزهایی رو نمیخوام

    باعث شد که بفهمم من یه رابطه عاشقانه و پر از آرامش رو میخوام با همسرم داشته باشم

    دلم میخواد تو خونم آرامش داشته باشم

    و الان یه رابطه بی نظیر وعاشقانه و پر از آرامش رو دارم تجربه میکنم

    باعث شد من بفهمم که دوست دارم تو زندگیم آزادی داشته باشم و هیچ چیزی و هیچ کسی نتونه آزادی منو بگیره

    چند روز پیش داشتم به خانومم میگفتم که

    قبلا آرزوم بود که یه سریال بتونم ببینم

    چون تو خونه ما فقط بابام تلوزیون و روشن میکرد اخبار میدید و بعدش تلوزیون خاموش میشد و ما حق نداشتیم تلوزیون ببینیم

    حالا الان من تا صبح میتونم بشینم تلوزیون ببینم و هیچ کسی بهم کاری نداره

    ولی خودم نمیخوام

    چون دوست ندارم به ذهنم ورودی منفی بدم

    چون انقدر هدف دارم که وقت ندارم تلوزیون ببینم

    الان تو خونه ما اصلا تلوزیون تو برق نیست و شاید هر چند ماه یک بار اونم اگه کسی بیاد خونمون و بخواد تلوزیون نگاه کنه روشن میشه

    این یعنی آزادی

    اینکه خودت حق انتخاب داری

    من خیلی شبها از خونه بیرون میشدم و میرفتم تو پارک میخوابیدم

    ولی هرگز مسیر نادرست نرفتم

    من هم میتونستم برم معتاد بشم شرایطش کاملا برام فراهم بود

    من میتونستم کلی دوست ناباب پیدا کنم و شبها رو برم با اونا بگذرونم

    ولی نمیخواستم این شرایط باعث بدبختی من بشه

    تا اینکه رفتم دنبال افزایش مهارت هام و خواستم قوی بشم تو کارم

    من مجبور بودم پیشرفت کنم چون نمیخواستم اون شرایطی که داشتم بازم تکرار بشه

    دوست داشتم عزت نفسم تقویت بشه

    روابط خوب رو تجربه کنم

    از نظر مالی پیشرفت کنم

    به آرامش برسم

    وقتی تو بخوای با تمام وجودت پیشرفت کنی و مسیر درست رو بری خداوند هدایتت میکنه

    خوب من دوست داشتم همیشه از محیط خونه و پدرم دور باشم

    چون اینطوری آرامش داشتم

    از کرج رفتم تهران برای کار

    و به جایی هدایت شدم که کارشون خیلی زیاد بود و صاحبکارم ازم درخواست کرد اگه یه مدت میتونم شبها بمونم تا کارهای عقب افتادشون رو بزنم

    و اینطوری شد که من از اون محیط دور شدم

    و کار میکردم و مهارت هام هم افزایش پیدا میکرد و تجربه ام زیاد تر میشد

    از همه مهم تر صاحبکارم حقوقم رو نقد و به موقع میداد و چون اضافه کار هم میموندم حقوقم خیلی زیاد شد

    و از نظر مالی هم تونستم پیشرفت کنم

    و هم اینکه ارتباطات و عزت نفسم هم قوی تر شده بود

    استاد من آگاهانه میرفتم جاهایی کار میکردم که صاحب کار هام آدم های پولداری باشن

    زندگی خوبی داشته باشن و تو رفاه باشن

    روابط خوبی داشته باشن

    چون واقعا از فقر و محیط هایی که انرژی منفی بود و جنگ و دعوا بود بیزار بودم و نمیخواستم ببینم

    دلم میخواست زیبایی ها رو ببینم

    ثروت رو ببینم

    آرامش رو ببینم

    چقدر بودن در کنار اون آدم ها باعث شد من خواسته هام واضح بشه و باورهام تقویت بشه که منم میتونم این شرایط و تجربه کنم

    چقدر بودن با اون آدم ها عزت نفسم رو تقویت کرد

    چقدر از اون آدم ها و فرهنگشون درس یاد گرفتم

    استاد دقیقا همونطور که گفتین من رفتم مهارت کسب کردم و تو کارم انقدر قوی شدم که عزت نفسم رو ساختم

    انقدر قوی شدم که تونستم خودم کسب و کار خودم و راه بندازم و الان مدیر یک مجموعه باشم

    الان که به خودم نگاه میکنم میبینم من صد پله جلوتر از دوستانم هستم که شرایط شون عالی بود و اتفاقا پدرشون هم کلی بهشون عزت نفس داده

    همیشه تو رفاه بودن

    ولی به قول استاد هیچ غلطی تو زندگیشون نکردن

    و این موضوع رو هم بگم که برادر بزرگتر من هم دقیقا همین شرایط من رو داشت ولی چون همیشه پدرم رو مقصر میدونست و الان هم میدونه به همین خاطرتو زندگیش به هیچ جایی نرسید

    نه از نظر مالی اوضاع خوبی داره

    نه روابط

    نه عزت نفس

    ما دو نفر شرایط کاملا یکسان رو تجربه کردیم

    یعنی میخوام بگم همه چیز به خود آدم بستگی داره که چطور به مسائل و مشکلات نگاه کنی

    میتونی ازشون درس بگیری و خواسته هات رو مشخص کنی و به قول استاد بشن بال پروازت

    میتونی احساس قربانی بودن داشته باشی و ناسپاس باشی و دیگران رو مقصر بدونی و به شرایط بدتر هدایت بشی

    من هم نمیگم میتونستم خیلی خوب ذهنم رو کنترل کنم فقط اینو میدونم که خودم رو آدم بدبختی نمیدونستم و همیشه میگفتم درست میشه

    ما یه همسایه داشتیم که خونشون روبروی خونه ما بود

    و شرایطشون دقیقا برعکس ما بود

    همیشه صدای خنده هاشون میومد تو خونه ما

    همیشه میرفتن گردش همشون دورهم بودن

    واقعا همیشه خوشحال بودن و البته الانم همینطوری هستن

    من همیشه میرفتم جلو پنجره و میدیدم و صدای خنده هاشون رو میشنیدم که اینا چقدر شادن چقدر خوشحالن و چقدر روابط خوبی دارن

    چقدر پدرشون مرد شریف و فوق العاده ای بود

    و من همیشه اینارو تحسین میکردم و از صدای خنده هاشون لذت میبردم

    حالا الان که با قانون آشنا شدم میفهمم که من تو اون شرایط بد اومدم تمرکز کردم رو نکات مثبت رو زیبایی ها

    تمرکز کردم رو شادی اونها

    من از خوشحالی اونا لذت میبردم

    و الان خودم دارم اون شرایط و اون شادیها و اون لذت رو تجربه میکنم

    تو بدترین شرایط هم میشه زیبایی ها رو پیدا کرد و روش تمرکز کرد

    استاد سپاسگزارم ازت برای این آگاهی های با ارزشی که در اختیار ما قرار میدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 352 رای:
    • -
      میلاد امیرپور گفته:
      مدت عضویت: 1764 روز

      سلام اسماعیل عزیز

      کامنت شمارو تا انتها و با دقت خوندم، و واقعا جز تحسین حرف دیگه ای ندارم برای گفتن. واقعا مرحبا به این پیشرفت، مرحبا به این استمرار و رشد دادن خودت، مرحبا به این درون قوی و زیبایی که داری.

      کِیف کردم انصافا

      هرجا ک هستی روزگار بر وقف مرادت باش مَرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 2315 روز

      دوست عزیزم چقدر خوشحال شدم وقتی کامنت پر از احساس خوبتون رو خوندم.

      چقدر قشنگ مسیری که پشت سر گذاشتین رو توصیف کردین و چقدر عالی اشاره کردین که شما پدرتون رو بخشیدین و روی ناخواسته قفلی نزدین، بلکه توجهتون رو به آنچه که قلبا می‌خواستین هدایت کردین و خداروشکر که حالا زندگی فوق العاده ای رو تجربه می‌کنیم.

      انشاالله روز به روز زندگیتون پر از عشق، سلامتی، برکت، و نگاه خدای مهربان باشه🌹💕

      ممنونم از کامنت زیباتون🌹🤍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محسن حیدری گفته:
      مدت عضویت: 3626 روز

      دوست عزیز و هم فرکانسی خودم سلام وقت بخیر واقعا من لذت میبرم که آدمهایی مثل شما شرایطشون را عوض میکنن و در تله ها گیر نمیکنن شاید آدم هایی مثل شما و استاد به اندازه کمتر از یک درصد مردم جهان باشند آفرین به این غیرت آفرین به این شجاعت …… دمت گرم واقعا ….. این یعنی ایمان واقعی …. این یعنی ایمان به خود …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2155 روز

      به نام خدا

      سلام

      خیلی به جا بود دیدگاه واقعی شما

      با تضادهایی که دارم در حال حاضر ، من هم افکارم به سمت منفی رفته بود و دوباره آدم های قبلی داشتن رخنه می کردن در کارهام و زندگیم

      و الان خدا را شکر با دیدگاه شما خداوند من رو هدایت کرد

      خیلی عالی و به جا و درست و منطقی بود

      ممنون دوست عزیزم

      سپاسگزارم خدای خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1312 روز

      بسیار عالی آقای احمدی پور عزیز…

      مشخصه چقدر شما روی عزت نفستون خوب کار کردین..و وارد همسفری مثل خودتون شدین.بهتون تبریک میگم…

      که نخاستین با بدنه جامعه که اطرافمون زیاد هست..هم سو بشین…

      چون هر چقدر میریم جلو..و با قانون خداوند هم مدار میشیم.

      اگه بخاطر کنترل ذهنمون یه لحظه اشتباه کنیم.دقیقا همون نگرانی ها و دلواپسیا سراغمون میاد…

      چون قانون بدون تغییر خداوند در لحظه جواب میده..ربطی به گذشته و اینده ما نداره..

      زود کن فیکون میشه چه راستای خوب چه بد…..

      مهم همون ورزش بدنیه که با یکبار باشگاه رفتن درست نمیشه باید ادامه پیدا کنه تا عضلاتمون قوی بشه..نخواییم همرنگ جامعه بشیم…

      چیزی که از بچگی این باور کرده بودن تو ذهنمون…

      خوشبختی انسان همرنگ جامعه شدن هست..همون شرک ورزیدن..

      و شما هم فرکانس ما!..چقدر در بدترین شرایط خودتونو تغییر دادین…

      و حتی در شرایط بدم.تونستین خوبی ها و خوشبختی های اطرافتونو تحسین کنید..این اوج عزت نفس هست…

      حسادت نکردن برای خوشبختی های دیگران..

      چون قانون خداوند فقط لذت و آرامش.و احساس خوب رو میطلبه..(نه بر عکسش)که مردم به شانس ترجیحش میدن.

      همین عزت نفس و اعتماد بنفسه!..که خودتو بشناسی و موفقعیت دیگرانو تحسین کنی…

      انشالله همیشه سالم و پایدار کنار عزیز دلتون باشید..💑💏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2970 روز

      سلام به آقا اسماعیل دوست ارزشمند وبااراده ام

      چقدر قابل تحسینی احسنت به تو با این اراده وطرز فکرت وچه خوب وعالی وقتی خواسته ات را با احساس خوب مشخص کردی باوجودیکه از قانون بی اطلاع بودی خداوند شما را به مسیرها وشرایط وآدمهای درست هدایت کرد بارها وبارها استاد توفایلها گفتند تضادها باعث رشد ما میشن تضادها هستند تا خواسته های ما برامون واضح بشه تا به تضادی بر نخوریم نمیدونیم خواسته مون چیه فقط کافیه در شرایط نادلخواه وبرخورد باتضادها ما تمرکزمون رو بزاریم روی زیباییها ،سپاسگزار داشته ها باشیم کاری که شما کردی وخنده ها وشادی ولذتهای همسایه رو تحسین کردی ولذت بردی

      بی نهایت ازت سپاسگزارم بخاطر این رد پای قشنگ وپرمحتوایی که از خودت گذاشتی خدا را شاکرم مرا به کامنت شما هدایت کرد این فایل نشانه امروز من بود وقبل از گوش دادن فایل کامنت منتخب شما نظرم رو جلب کرد خداروشکر هروقت ازش هدایت خواستم من رابه بهترین وواضح ترین نحو هدایتم کرد

      بهترینها را برات از خدای وهاب خواستارم

      شاد و سلامت وثروتمند وسعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد میرزائی گفته:
      مدت عضویت: 1364 روز

      عرض سلام ودرود دارم خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی و همچنین ازشما دوست عزیز…. واقعا تحسینت میکنم ک ازدل اون شرایط به ظاهر بد اینقدر قوی بودین و رشد کردی

      هیچی دیگه فقط خدارا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این قوانیین کیهانی دقیق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 1323 روز

      سلام اسماعیل دوست خوبم، از خوندن کامنتت خ لذت بردم و من رو برد به دنیای بچگی خودم، من هم دقیقا دوران کودکی خوبی نداشتم، همیشه حسرت زندگی دیگران رو میخوردم…پدر و مادرم همیشه باهم دعوا میکردن و من خ ناراحت میشدم… توی ذهنم با خودم میگفتم اگه من بزرگ بشم و ازدواج کنم جلوی بچه ام هیچ‌وقت با شوهرم دعوا نمیکنم….همیشه تحسین میکردم پدر ومادرای دوستامو که انقدر با محبت رفتار میکردن با بچه هاشون…من اما ناراحت بودم که چرا پدر ومادرم مشکلاتشون رو با گفتگو حل نمیکنن….همیشه از اینکه پدرم من و خواهر برادرمو به گردش و پارک‌نمیبره غصه میخوردم….اگر هم میبرد خیلی دیر به دیر میبرد…خیلی کم به مهمانی میرفتیم و خلاصه تفریح و شادی زیادی توی زندگی نداشتیم،یادمه 9ساله که بودم وقتی از مدرسه برمیگشتم خونه ،یه مغازه اسباب بازی فروشی توی مسیرم بود که یه عروسک خوشگل از این پرنسس ها که دامن پف پفی تنشون دارن توی ویترینش داشت، من خیلی دوست داشتم پدرم اونو برام بخره، هر روز میرفتم نگاهش میکردم از پشت شیشه…اما پدرم برام نخرید میگفت پولشو ندارم ،فکر کنم قیمتش 90تک تومن یا 900تک تومن بود اونموقع….و حسرت داشتنش به دلم موند….حتی الان هم که 36سالمه وقتی از اون عروسکها میبینم احساس بدی بهم دست میده….اینکه فقر چقدر بده…من از بچگی همیشه خودم رو با آدمهای موفق دنیا مقابچیسه میکردم و دلم میخواست مثله اونا موفق بشم ،فکر میکردم تنها راهش فقط پشتکار زیاد هست و باید سختی بکشی…..دائم مطالب کتاب و مجله های موفقیت میخوندم اما وقتی به سایت شما هدایت شدم فهمیدم راز موفقیت چیه.

      سالها طول کشید تا علاقه خودمو رو پیدا کردم …به تازگی فهمیدم به تجارت و خرید وفروش لباس علاقمندم…. الان سالها از اون روزهای سخت و غمگین گذشته و من 9ساله ازدواج کردم و یه پسر دوساله دارم و همسری دارم که بسیییییییییییییار مهربان ،باشخصیت، مودب، فهمیده، به روز ،رمانتیک با مسئولیت،وفادار و خوش اخلاق هست و خدارو هزاران بار شکر برای وجودش….من از خدا خواستم همچین همسری بهم بده و در کنار پسر قشنگم زندگی پر از آرامش و خوبی داریم البته همسرم همه چیز تمامه فقط خ پولدار نیست اما مدارش کلی تغییر کرده این چند ماه اخیر و کسب و کارش بهتر شده…..خداروشکر میکنم بخاطر استاد که این همه آگاهی در اختیارمون میذاره و خداروشکر میکنم بخاطر وجود دوستانی مثله شما که با خوندن کامنتهاتون کلی انگیزه میگیرم برای ادامه دادن به این مسیر زیبا و آرزوی موفقیت روزافزون براتون دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1312 روز

      سلام و درود به شما دوست عزیز هم فرکانسیم…

      دقیقا هر کدوم از ما با تضادهایی از زندگییمون وارد این نقطعه الهی شدیم.

      همه چیز برمیگرده به قدرت درون ما..در دل همون تضادها و خلاها..یادمه بچه که بودم.عاشق این بودم برقصم شاد باشم..

      برخلاف خانواده ام بهم میگفتن کارت اشتباه هست..ولی از بس اهنگها و شادیها رو دوستداشتم در مخفیگاه خودم میرقسیدم یا عروسی بود با دوستانم میرقصیدم.

      و این جزو کوچکی از تضادهام بود که خانواده ام بدشون میومد …

      ولی اینقدر تو درونم این رقص و شادی کردن رو دستداشتم. اونم اهنگهای دهه شصتی..که طولانی و زیبا و شاد…

      و دیگر تضادهایی که پدرم بهمون تحمیل میکرد…

      فقط بفکر شادی که بودم..خداوند در زمان و مکان مناسب منو با شادی قرار میدا

      واقعا سپاسگزار خداوندم.

      سال اول مدرسه بخاطر ترد شدن از جامعه و خانواده و معلم هام ..تمام تلاشمو کردم همون موقع با وجود ناآگاهی از قانون از خداوند میگفتم خدایا من دوستدارم برم دانشگاه تو یه شهر بزرگ از خانواده ام از محیطم جدا بشم..

      خیلی تلاش کردم یادم اومد گفتن کسی نیست بیاد قران بخونه گفتن خانم علی پور..

      رفتم خوندم.با صوت..همون سال اول دانشگاه دولتی قبول شدم..

      بازم برای لیسانسم دو سال امتحان دادم.قبول نشدم..بازم با تلاش و توکل بخدا یه شب خواب دیدم..خداوند بهم گفت بگیر این لیستو تو امسال وارد دانشگاه میشی…و پول ترم اولم پدرم موافقت نکرد..ولی به خاست خداوند همه چی جور شد من لیانسمو گرفتم.

      میخام بگم.واقعا تضادها چقدر میتونه انسان رو قوی کنه..

      برای روابطت از خداوند کمک خاستم اینقدر روابطم ناجالب بود هر روز همون درگیریهایی که از بچگی داشتم گریبانمو گرفته بود تا اینکه به لطف خداوند تو این مسیر ادامه دادم..

      اسماعیل عزیز من دیگه یه شخصیتی قوی شده ام و هر روز این درونم بزرگ بزرگتر میشه.

      تضاد بزرگی تو کارم افتاد…سالها از یه نگرشی که دوستانم از نحوه کارکردشون..داشتن افرادی موفق بودن..و من مبترسیدم از این نگرش..

      خداوند تو زمینه یادگیریم بهم گفت اصول برای خودت بزار برای هر یادگیری..

      به لطف الله دارم پیش میرم چه درهایی برام باز شده چقدر قوی شدم…

      من دیگه یه آدم دیگه ایی شدم..مثل گذشته نیستم بسیار قوی..خداوند کاکرد این یادگیری رو در خواب بهم الهام کرده..

      انشالله به زودی در کارم قوی میشم…

      دقیقا خلاها تضادها…هستن که ادم هل میدن به جلو….اگه نباشن ما هیچ وقت حرکت نمیکنیم.خودمو میگم…

      دوست عزیزم..اون قسمتی که گفتین داستان همسایتونو…دقیقا یادم از بچگی خودم افتاد…چقدر همیشه تو فکر شادی و خوشحالی و نکات مثبت بودم…

      صحنه های اون لذتهای کودکیم اومد جلوی چشمانم…

      یادمه بچه که بودم.هر کسی میخاست بره جایی..

      هنوز کلماتمم دست پا شکسته بود..

      میگفتم خوشبیال(خوشبحال.خنده)…فلان خانواده میخام برم فلان کجا!

      همیشه از بچگی عاشق گشت و رقص خوشحالی بودم..بابام تعصب زیاد داشت..

      به زور روسری میکرد سرم.ولی من بازش میکردم مینداختمش بیرون.

      به لطف خداوند الان هر جا که بریم جلوی خانوادم خیلی راحتم..

      دید که من تغییر کرد با خودم راحت شدم زندگیمم براحتی رسید..

      میخام بگم.در نهایت…همین تضادها در هر جنبه ایی..انسان رو پوش میده به جلو..

      یه روز خداوند در نهایت ارامش بهم گفت..همونجوری که دوستداشتی بری دانشگاه .تلاش کردی..الانم همون برخورد رو با خاسته های دیگرت داشته باش..

      انشالله که بتونم اینراهو ادامه بدم..بجای سرزنش کردن خودم بخاطر کوتاهی خایی که برای بعضی قسمتها و فرصتها داشتم رو ..الان به نحو خوب استفاده کنم و قوی باشم..و از خداوند بخام دستانشو تو دستم بزاره با لذت به خاسته هام برسم.

      به امید بهترین زندگی برای شما اسماعیل عزیز.و همسر زیباتون.همیشه مثبت نگر و همیشه سالم و تندرست باشید..

      به امید الله رابطه خوب و زندگی خوبی مثل شما هم من به زودی تجربه کنم..در کنار فردی قرار بگیرم که رشد کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      javad aghaahmadi گفته:
      مدت عضویت: 3495 روز

      به نام خداوند جان

      الهی به امید

      سلام به دوست عزیزم اسماعیل جان که آنقدر قوی تو زندگیت عمل کردی می‌دونم که هر روز نتیجه های عالی تری میگیری

      زندگیت طوری بود که به گفته خودت اگه انتخاب درست نمی‌کردی همه چیزو از دست می‌دادی و خدای نکرده به راه های اشتباه میرفتی

      اما حالا در اوج لذت داری زندگی میکنی

      برات بهترین ها رو آرزو میکنم.

      منتظر شنیدن نتایج محشرت هستم.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1726 روز

      سلام ب آقا اسمائیل عزیز دوست ارزشمندم

      خداروشکر ک هدایت شدم ب این مسیر زیبا

      خداروشکر ک دوستان فوق العاده ای چون شما دارم

      خیییلی تحسینتون کردم

      و بهتون تبریک میگم.

      ک چقد عالی تونستید از تضادهای زندگی تون خواسته هاتون و متوجه بشین

      و درسش و بگیرین و تلاش کنید ک زندگی تون رو جوری ک دوسدارید بسازید

      خییلی لذت بردم واقعا و خداروشکر کردم

      خیلی قشنگ حرفای استاد و برام قابل درک کردین

      واقعا تضاد ها موهبت هستند و اومدن ب ما کمک کنن ک زندگی بهتری بسازیم

      از امروز سعی میکنم با دید بهتری ب تضادهای زندگیم نگاه کنم و برای خواسته های ک واضح شدن برام حرکت کنم

      و بسازم چیزی و ک میخوام و هدفمند باشم تو زندگیم

      چون خالق زندگی خودم هستم و اومدم در تمام ابعاد زندگی و تجربه کنم

      ب شما و مونای عزیزم تبریک میگم بخاطر رابطه ی قشنگی ک دارین و ساختین برای خودتون

      راستش من عکس پروفایل مونا رو شات گرفته بودم و ی الگوی موفق برای خودم قرار دادم

      الان ک هدایت شدم ب کامنت شما دیدم ععععععع شما همون آقا اسمائیل همسر مونا جان هستین

      خیییلی خوشحال شدم و واقعا متوجه شدم هرکسی هرجایی هست جای درستش هست

      نوش جونتون رابطه ی قشنگتون

      توش جونتون کسب و کار مستقل ارزشمندتون

      میخواستم ازتون تشکر کنم و بگم ک چقدددد ب وجودتون افتخار میکنم

      و ب خودم بگم زکیه ببین میشه ی رابطه ی زیبا رو داشت و کسب و کار خودت و هم داشته باشی

      ث با همسرت هم همکار و هم مسیر و هم فرکانس باشی

      الهی صدهزار مرتبه شکرت

      سپاسگزارم بخاطر ردپای قشنگی ک از مسیر رشد و وپیشرفتتون گذاشتین

      دمتون گرم واقعا

      براتون بهترینها رو میخوام از الله یکتا ،شاد وسالم ، موفق ،ثروتمند و سعادتمند باشین عزیزای کن

      و اینکه عاشقتونممممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد جواد آقااحمدی گفته:
      مدت عضویت: 242 روز

      به نام خداوند رزاق

      سلام به برادر عزیزم اسماعیل جان

      نمیدونی چه حال خوبی بهم دست داد از خوندن کامنتت

      واقعا دمت گرم که انقدر عالی عمل کردی

      میدونی این تمرکز کردن روی چیزهایی که میخوای واقعا جوابه

      اما مشکل اینجاست که ما رئی چیزهایی تمرکز میکنیم که نمیخوایم

      وقتی داریم میخندیم به این فکر میکنیم که اره الان بخند اما بد هر خنده ای یه گریه ای هست و از دماغت در میاد

      اما استاد تو این فایل میگه اگه تو شبی و داری اذیت میشی به این فکر کن که صبح تو راهه فقط باید به مسیرت ادامه بدی

      پول نداری؟ ساده ترین کار و کاری که همه ادمها میکنن اینه که میگن پول نیست، تورم بی نهایته و و و … اما اونی نتیجه میگیره که تمرکز کنه روی فراوانی و فراوانی رو ببینه

      یه داستانی تو کتاب انسان در جستجوی معنی هست که خیلی جذابه

      تو اون داستان که واقعی هم هست میگه که تو اردوگاه آشویتس که هیچ کسی ازش زنده بیرون نمی اومد یه نفر تو ذهنش به این فکر میکرد که کنار شومینه و برای نوه هاش داستان های قشنگ تعریف میکرد در صورتی که همه کارشون رو تموم شده فرض میکردن و منتظر بودم بمیرن

      و جالب اینجاست که همون مرد زنده موند و همون کارهارو کرد.

      فقط باید روی خودت تمرکز کنی و روی خودت کار کنی

      دمت گرم بابت کامنت زیبات

      بازم کامنت بنویس و از نتایجت بگو

      در پناه خدا باشی

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مجید عزیزی پیردوستی گفته:
      مدت عضویت: 1490 روز

      به نام خدای هدایتگر

      سلام اسماعیل عزیز

      بهت تبریک میگم که در اون شرایط با رفتار پدرتون تونستین به آینده خوشبین باشین و به نکات مثبت و زیبایی ها توجه کردید و همسایه خوش خنده و خوشحالتون را تحسین کردین و نتیجه ی این کار شما طبق قانون میشه اتفاقات خوب که خدا را شکر الان شما تو شرایط خوبی هستید و انشالله هر روز بهتر خواهید شد و دوست دارم بازهم نتایج عظیم و شگفت انگیز تری از شما ببینم .

      واسه اینکه عادت کنم به تحسین کردن باید تا میتونم کامنت بنویسم و این کار انجام بدم چون کم کم باعث میشه به شخصیتم تبدیل بشه هرچند در کلام تقریبا خوب انجامش میدم و لی دوست دارم به صورت کتبی و نوشتاری هم این کار انجام بدم مخصوصا در این فضای بهشتی که همه قابل تحسین هستند چون هم فرکانس هستیم و با هدایت الله یه این مکان هدایت شدیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    به نام الله

    به نام الله مهربانم که هر دم با او هستم و کمکم میکنه در این مسیر خوب و بهشتی

    به نام زیبایی های جهانم

    سلام به رسم ادب

    همه زندگی استاد درسه و درسه و درسه ….من تحسین میکنم مریم بانو رو که اونقدر لایق هستن که در رکاب استاد عباس منش همیهش و در ۲۴ ساعت زندگیشون باشن ماشاالله و احسنتتتتتت …………

    وقتی استاد رو دیدم که در مورد فقیر بودن خانواده شون صحبت کردن و تونستن جلو خندشون رو بگیرن خیلی به خودم اومدم و به خودم گفتم چه خوب و عالی تونستن جلو خنده ، جلو مسخره کردن ، جلو اون نجواها رو بگیرن و اینطور برای ما صحبت هاشون رو بگن و ادامه بدن

    در قدم چهارم در بحث الگوها گفتید که من الگویی نداشتم /مثله خود بنده/ اما ادامه دادم و به خودم گفتم که می شود و برای خودم منطقی کردم و مثال هایی رو برای ما زدید که منطقی شود و بچه ها هم الحق کولاک کردن و دم همشون گرم

    من با آموزه های استاد به این نقطه رسیدم که همیشه خودم باشم ، خود واقعی و به هیچ کسی کار نداشته باشم منظورم از کار نداشتن به کسی این هست که هیچ دخالتی به کار کسی نداشته باشم مثلا چند شب پیش با جاریه ام بودم و اونها هی دیدم با هم صحبت می کنن و من هم ازادشون گذاشتم و دیدم خودشون منو وارد صحبت هاشون کردن بعد دیدم یکشون به اون کسی بلند میگه میای با هم بریم کلاس رقص من هم بیننده بودمو هیچی نگفتم در صورتیکه به من نگفت اما من خیلی ارام بودم خیلی آزاد بودم و رها و احساسم عالی بود و بعد به خودم گفتم و در ذهنم به خودم گفتم ببین من در مدار این گونه افراد نیستم و خداوند خودش میدونه و تمام

    من با ادامه دادن با اموزه ها قانون شکرگزاری برای داشته ه ام رو یاد گرفتم خدا را شکر

    من با اموزه ها قانون احساس خوب اتفاقات خوب رو در لحظه به لحظه زندگیم دارمش و به خودم میگم احساس و احساس که اینقدر استاد میگه رو در وجودت درست کن و الحمدالله رب العالمین خیلی حالم خوبه

    خدا را شکر دوره دوازده قدم را کامل دارم و خداوند برام تهیه اش کرد بوسیله دستانش و استاد دیگه کار رو تموم کرده یعنی هر چی میری جلو هر چی گوش میدی دوباره آگاهی و تمومی نداره و به مدار بالاتر میری خدا را شکر

    استاد میگن باورها یه شبه نیومده که یه شبه تموم بشه ، من یه آدمی هستم که هر کجا میرم میخواهم بدونم در جای دیگه چه خبره . مثلا میرم خونه مادرم و بهم محبت میکنن و تحویلم میگیرن وو اینا بعد میگم نه اینا که کاری نکردن باید خیلی بهتر از این با من برخورد کنن و دوباره به سرمنزل اول برمیگردم در صورتیکه همون لحظه باید احساسم رو خوب کنم شکر کنم که همه دوستم دارن همه از بودن با من لذت می برن همه منو دوست دارن تا خود جهان آدمهای بهتر و هم فرکانس خودمو به من تحویل بده .. مثلا در این مثالی که از خودم زدم که می روم خونه مادرم و تحویلم میگیرن باز به خودم میگم حالا اگه برم خونه مادر شوهرم هم اونها باید این کارها رو برام بکنن و بعد از چند روز میرم اونجا می بینم نه خبری نیست و اون کارها رو نکردن بعد به خودم میگم دیدی فرقی نکردی ، دیدی مادر و پدرت این کارها رو کردن و هی خودمو// سرزنش میکنم از درون /// واین // سرزنش کردن /// که استاد خیلی روی تاکید داره و میگن ریشه ای هست رو با خودم حملش میکنم این جا و اون جا .. در صورتیکه باید به خودم بگم خدا را شکر که در این مکان هستم ،خدا راشکر که مادر و پدرم دارم ، خدا را شکر که همه دوستم دارن و هر کجا که رفتم این حال خوب را با خودم داشته باشم و هی نگم اگه اونجا بودم فلانی این کار و می کرد فلانی اون کار رو میکرد

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    استاد ممنونم

    خدایا شکرت در این فضا هستم

    خدا راشکر

    وقتی با قانون بدون تغییر خداوند هستی و پیش میری همه چیز بهت داده میشود من خودم الان یک النگو طلا ، دو جفت گوشواره طلا ، یک نیم سکه ، یک گرمی ،، یک زنجیر طلا ، یک وان یکاد وو خیلی خیلی طلا و جواهرات را دارم .. از خونه ای که بعد از سالیان سال عوض کردیم و الان در اون هستیم و داریم زندگی میکنیم که همه تعجب کردن و جای تعجبی نداشت و الان هم نداره چون /// من قاونو را رعایت میکنم وبه آموزه ها عمل میکنم و این امری طبیعی است که نتیجه بگیرم خدا راشکر

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    وقای فایل رو می بینی که دو دقیقه است اولش میگه همین و لی وقتی بازش میکنی و در حین اینکه گوشش میدی باورها میان ، ترمزها میان ، آموزه ها میان و خوشحال و خندان میشی

    این مسیر ، مسیری هست که درسته فارغ از اینکه هر کسی خوشش بیاد یا بدش بیاد ، فارغ از اینکه نگاهت به نگاه کسی باشه ، فارغ از اینکه دیگران بگن خوبه یا بده ، هر چی که هست درسته ، اصله و حقیقته و فقط باید باور شکنی و ادامه بدی و نگی اینو که بلدم . اینو که بلدم نداره نه این درست نیست باید بگی درسته که این فایل رو گوش کردم ولی بازم درسهاشو باید بیشتر یادش بگیرم و دوباره مرور کنم و در زندگیم عملیش کنم

    خدایا سپاسگزارم

    استاد ممنونم

    مریم بانو ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  4. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1610 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی زیبا و دوست داشتنی

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت چقدر این فایل عالیه

    استاد جان و خانم شایسته ی مهربان چقدر زیباتر شدین و چقدر رنگ لباستون زیباست و باز هم تبریک میگم بهتون این تغییر عظیم رو که هم درونیه و هم بیرونی

    استاد اگر یه تصویر از خیابون هم میگرفتین خیلی عالی میشد چون یه قسمتی از درختای سبز سبز کنار جاده توی تصویر دیده میشد خیلی زیبا و دلنشین بود من عاشق سرسبزی و طبیعت بینهایت این کشور هستم

    بچه ها نمیدونید چقدر تحسین کردن زیبایی به آدم کمک میکنه تا زیبایی های بیشتری رو ببینیم

    تابستون امسال بهترین تابستانیه که در کل عمرم دارم تجربه میکنم از بس هوا عالیه

    دیروز یه بارون بینظیر بارید که همه چیز رو شست امروزصبح هم نم نم بارون بارید هوای ابری اینقدر زیباست که آدم دلش میخواد بایسته و نفس بکشه و ابرهای پفکی سفید رو تماشا کنه

    خدایا شکرت از بس این هوا رو توی فایلهای شما دیدم جذبش کردم و دارم تجربه میکنم

    خدایا شکرت

    میرم سراغ سوال این قسمت

    پیشنهاد شما درباره پر کردن خلع های درونی و عاطفی چی هست و چه عمل کردی باعث میشه که خلع های ادم پر بشه و بتونه ازشون بگذره

    خلع یا همون کمبود خیلی از انسانها یا همه ی انسانها خلع هایی دارن حالا چه عاطفی چه درونی و بیرونی

    چرا این خلع ها ایجاد میشه در ما؟

    وقتی ما قاطی جامعه میشیم و خود اصلی مون رو گم میکنیم از بقیه

    توقع بیجا داریم

    چون از اصل فاصله گرفته بودیم انتظارهای بیجا ازشون داشتیم

    چون از منبع عشق دور شده بودیم عشق و محبت رو از بقیه گدایی میکردیم

    چون از منبع فراوانی دور شده بودیم غرق شده بودیم در باور کمبود و یادمون رفته بود که همه چیز بینهایته

    چون یادمون رفته بود که ما اصلیم و باید خودمون رو راضی نگهداریم برامون حرف مردم مهم شده بود

    چون توحید یادمون رفته بود بقیه در زندگیمون قدرت گرفته بودن

    چون از خودمون فاصله گرفته بودیم همیشه حالمون بد بود و با خودمون درگیری داشتیم

    ولی الان توی این مسیر همراه با خدای مهربان و قرآن و استاد عزیزم داریم

    خودمون رو پیدا میکنیم

    دوباره وصل شدیم به منبع عشق

    دوباره اصل خودمون رو شناختیم

    دوباره داریم فراوانی رو باور میکنیم

    دوباره حالمون در لحظه لحظه زندگی مون عالی شده

    دوباره داریم خودمون رو راضی میکنیم

    دوباره داریم در مسیر توحید قدم برمیداریم

    خدایا شکرت

    ورود من به مسیر توحید تولد دوباره ی من بوده

    ورود من به مسیر توحید بهترین و زیباترین هدیه ی خداوند بوده برای من

    ورود من به مسیر توحید شروع خوشبختی و حال خوب منه

    بزرگترین افتخار من اینکه دارم در مسیر توحید قدم برمیدارم

    استاد مثال خودشون رو زد از خانواده شون و جایی که بزرگ شدن ولی فقط استاد اینجور نبوده خیلی خیلی از بچهای سایت اینجوری بودیم که مهم ترین خلع مون مالی بوده

    چون چیزی رو خواستیم ولی بخاطر باور کمبود نتونستیم داشته باشیم حالا یا لباس بوده یا خوراکی یا اسباب بازی یا خیلی چیزهای دیگه

    یه فایلی از زندگی در بهشت هست استاد در مورد این موضوع صحبت کردن فکر کنم قسمت ۱۹۱ هست پیشنهاد میکنم حتما این قسمت رو ببینید چون مکمل این فایله

    اون خلع ها برای ما اهرمی بودن که الان این همه خواسته داریم

    واقعا همه ی خواسته های ما حتی خیلی خیلی کوچیک باشه ما تا بهش نرسیم نمیتونیم ازش بگذریم یعنی ته تهای ذهنمون همیشه داریمش

    مثال استاد که زدن از کفش نداشتن انقدر داشتن کفش براشون مهم و سخت شده بوده که یکی از بزرگترین خواستها شون میشه اون نداشتن اهرمی شد که الان صدها و صدها کفش رو بخرن و تجربه کنن

    یا مثال لباسها و ابزارها و وووووو…. چیزهایی که در زندگی در بهشت دیدیم که استاد بارها بارها گفتن که من اینو میخواستم ولی الان بهش رسیدم که شنیدن اینا برای ما انگیزه میشه و باور ساخته میشه که ببین استاد عباسمنش تونسته برسه و پس منم میتونم

    چقدر این جمله ی استاد رو دوست داشتم که گفتن اونا سوخت ما هستن برای پرواز

    واقعا فقط همین یک جمله رو هزاران بار در فایلهای استاد دیدیم

    منم خیلی توی خیلی از چیزها تغییر کردم در این مسیر و با دیدن الگویی که دیدم تونسته و باورم شد که منم میتونم

    من قبل از این وقتی به تضادی برمیخوردم یا رفتار نادلخواه میدیدم کلی گریه میکردم و غمگین میشدم که خدا منو دوست نداره خدا صدامو نمیشنوه، مگه من بنده اش نیستم، الکی الکی حال خودم بد میکردم

    ولی الان توی این مدتی که در این مسیر هستم و فهمیدم که تضادها اهرم رسیدن به خواستهای منه وقتی تضادی میبینم هزار بار خدا رو شکر میکنم چون با دیدن اون ناخواسته من فهمیدم که خوب حالا من اینو نمیخوام پس چی میخوام میرم تمرکز میذارم روی خواستم

    الان خیلی وقته که کلا یادم رفته که بخاطر تضاد و ناخواسته من غمگین شده باشم چرا؟

    چون قانونش رو کمی درک کردم

    تنها راه گذر از ثروت گذشتن از ثروته

    تنها راه گذر از مادیات گذر از مادیاته

    ما تا وقتی به خواستها مون نرسیم نمیتونیم ازشون بگذریم

    ای خدا شکرت که هدایتم کردی به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    خدایا شکرت بابت زیباییهای بی انتهایت

    استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر توضیحات عالی تون دقیقا همش تکرار قانونه باید تکرار کنیم چه در عمل چه در افکار تا درکمون بیشتر بشه

    خدایا شکرت که در مسیر توحید هستم

    با خدا باش و پادشاهی کن

    بیخدا باش و هر چه خواهی کن

    بهترین بهترینها رو براتون آرزو میکنم

    ان شاءالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    عاشقتونم بینهایت

    🌺♥🌺♥🌺♥🌺♥🌺♥🌺♥🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 135 رای:
    • -
      ملیحه خسروی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 1225 روز

      عالی بود دوست عزیز

      متن زیبای شما برای شخص من ارزش بارها و بارها تکرار و تمرین رو داشت از شما و احساسات ناب تون سپاسگزارم ؛ تبریک میگم به این حجم از خلوص احساسات واقعا روح من صیقل چند هزار باره داد خداروشکر که شما این قد مسلط به قوانین هستید و مهم تر اینکه کنترل ذهن تون به درستی انجام میدید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1511 روز

      سلام دوست ا رزشمندم

      واقعا چقدر این جمله به دلم نشست که وقتی به بدنه جامعه می‌چسبیم از خود اصلیمون دور میشیم نمی‌دونیم چی میخایم

      چون ذهنمون در میشه از رفتار های دیگران که تایید بشیم یا نشین اونا میپسندن یا نه اونا مسخره میکنند یا نه و ملی موارد دیگه

      ما حتی از دور شدن آدمها می‌ترسیم خودم رو میگم بارها می‌چسبیم به دیگران تا ترد نشیم و نتیجه جز وابستگی و خودت نبودن نداره چون دیگران را میخای راضی کنی

      و این میشه دور شدن از منبع دور شدن از توحیدی بودن دور شدن از نیرویی برتر که می‌تونه هر لحظه منو هدایت حمایت کنه

      کمی فاصله گرفتن برای به روز رسانی خودمون لازمه

      حالا میفهمم چرا استاد اینقدر از بطن جامعه دور شده چون خودش با خداش در صلحه

      امیدوارم قدم‌های بیشتری برای خود دوست داری برداریم و خودمون رو و خدامون رو پیدا کنیم و فقط تأیید خدا و خودمون رو تجربه کنیم

      در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2155 روز

      به نام الله تنها فرمانروای عالم

      سلام ودرود

      خیلی دیدگاه الهی را از شما خوندم و لذت بردم ممنون و سپاسگزارم

      چقدر نکته و نکته ها در کامنت شما بود به خدا قسم

      چند صفحه نکته را من نوشتم و به خودم اومدم خدا را شکر

      واقعا خداوند را باید تنها عامل تمام موفقیت ها دونست و بقیه را دستانش

      خدایا بی نهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      javad aghaahmadi گفته:
      مدت عضویت: 3495 روز

      به نام خداوند جان

      الهی به امید تو

      سلام میکنم به دوست عزیزم نرگس جان عزیز.

      چقدر رسا توضیح داده بودین. چقدر محشر از کلمات استفاده کرده بودی. چقدر خوب و روان تونستی حق مطلب رو ادا کنی.

      تا به حال از این دید نگاه نکرده بودم که وقتی چیزی رو خواستی و نتونستی داشته باشیش اون نیاز تو دلت مونده.

      اون میشه یه سرب به پات که جلوی رشدت رو میگیره.

      و حالا باید بهش برسی تا بتونی ولش کنی.

      باید ازش رد بشی و تنها راهش رسیدن به اون هدفه.

      دقیقا همینطوره دوست عزیزم.

      به قول استاد راه رسیدن به خدا گذشتن از پوله. باید آنقدر پولدار بشی تا بتونی ازش بگذری و آنقدر آزاد و رها بشی که بتونی به خدا نزدیک و نزدیک تر بشی.

      مرسی از کامنت زیبات

      برات بهترین ها رو از خداوند بزرگ آرزو میکنم

      منتظر خوندن نتایج بی نظیرت هستم .

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Hassan گفته:
    مدت عضویت: 2473 روز

    سلام استاد و دوستان گرامی

    میشه تفاوت بین باور و فرکانس و انجام تمرین ها و گوش کردن فایل ها و فرکانسی ک ارسال میکنیم را با عمل کردن ب ایده ها و حرکت کردن را توضیح بدید؟

    من دوره روانشناسی ثروت نزدیک دوسال خریدم اما نتیجه نگرفتم..بیکار نبودم ولی هیچ نتیجه ای نگرفتم..دوس دارم کسب کار شخصی راه بندازم اما نمیدونم باید چکار کنم. نمیدونم مشکلم از کجاست ک درامدم بیشتر نشده و به هدف هام نرسیدن.. اگ میشه تفاوت بین باور و فرکانس و نتایج و عمل کردن رو بهم بگید ممنون میشم.. اینکه استاد میگن تغییر باور ها و فرکانس ها همه چیز بهت میده هرچقدر ک نعمت بخای و ثروت بخای، یعنی چی؟؟؟

    اینک استاد میگن حساب بانکی شما ارتباط مستقیمی داره با باور شما نسبت ب پول ینی چی؟؟؟ تفاوت باور و فرکانس و با عملکرد چیه؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مهدی گفته:
      مدت عضویت: 3760 روز

      سلام و درود

      نمیدونم چرا اومدم داخل سایت و اتفاقا این فایل . شاید قراره فقط نظر شما رو بخونم و یه راهنمایی کوچولو بکنم . چون شرایط شما رو بنده هم داشتم

      بنده الان نزدیک به 8 سالی میشه شایدم بیشتر که عضور این خانواده هستم ولی کمتر نظر میزارم و بیشتر میخونم که این خودش ایرادی هست که دارم

      یه خواهشی ازتون دارم دوست عزیز و اینکه حتما حتما یه سری به کامنت های من بنداز و ببین چی نوشتم چندین سال پیش، البته نمیدونم سایت دسترسی به همه نظرات را بهتون میده یا نه. فک کنم سال 94 بود که روانشناسی ثروت یک و دو را خریدم. تقریبا چندین ماه بود که از اون دوره داشتم استفاده میکردم ولی اوضاعم خوب که نشد هیچ بدترم شد. وااااای یادم نمیره چه حالی داشتم، دقیقا داشتم کلمه به کلمه صحبت های استاد رو گوش میدادم مینوشتم تمرین میکردم ولی اصلا نییییییفهمییییدم چی میگه بقران نمیفهمیدم. اون موقع میگفتم دارم میفهمم بابا میگه حست خوب باشه بابا میگه احساس خوب = اتفاقات خوب ولی بقران مجید نمیفهمیدم درک نمیکردم اصلا حالیم نبود. اصلا کج فهمیده بودم

      فک میکردم باید شاد باشی اهنگ شاد گوش بدی همش عبارات تاکییدی بگی همش تصویرسازی کنی همش جملات مثبت بگی ولی از دو چیز غافل بودم : 1. حال دلت باید اروم باشه از درون باید ارامش داشته باشی باید با تمااااااام وجود توکل کنی و دلت قررررص باشه. 2. باییییید به گفته ها عمل کنی به قول استاد عزیز ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست بقران قسم باید طلا گرفت این جمله. نمیدونی و نخواهی فهمید الان چه حسی دارم و چجوری میخوام این موضوع رو بگم که متوجه بشی دوست عزیز که حاااااال دلتو باید خوب کنی. بخدا منم از اون اول هییییچی نمیفهمیدم ولی فقط و فقط و فقط گوووووش دادم به تک تک جملات گوش دادم تازه فهمیدم چی میگه استاد

      یادمه 3 سال پیش (سال 98) به خانومم گفتم بعد از 4 سال تازه فهمیدم استاد چی میگه ولی الان که دارم مینویسم بازم میگم الان تازه دارم میفهمم استاد چی میگه تازه 2 سال دیگه میگم اون موقع هیچی نمیفهمیدم ولی الان میفهمم و این داستان ادامه داره. نمیدونمی چقدر شور و شعف دارم بهت بگم ولی نمیتونم بگم یعنی بلد نیستم چجوری بگم. فقط یک جمله میگم این رو از من به یادگار داشته باش. اداااااااامه بده و همچنان همه فایل ها رو گوش بده.

      من دوره هدفگذاری ، عزت نفس ، ثروت یک ، ثروت دو ، ثروت سه، راهنمایی عملی رویاها، جهان بینی ، کشف قوانین ، 12 قدم و و و همه اینا رو دیدم ولی هررررررررررچی میگذره بیشتر میفهمم که هیچی تا الان نفهمیدم

      خییییلی دوست اشتم بیشتر بگم ولی خواهش میکنم یکی دو تا نظر من دارم تو ثروت یک و دو همنو بخون ببین چه اوضاعی بودم از نظر مالی و هم مهمتر از نظر فهم و درک قوانین

      و من الله توفیق دوست خوب من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    بنام خدای زیبایی ها 🌹

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    هر بار میبینم ورژن جدیدتون رو لذت میبرم خیلی دوست داشتم استادمو تو فایل ها فیت ببینم که خدا رو شکر اتفاق افتاد و همینطور مریم جون عزیزم با اون پوست شفاف و زیباش 😍

    خیلی این فایل رو دوست داشتم

    خیلی اصولی و کاربردی بود امروز یه جمله خوندم که خیلی ربط یه حرف های شما داشت

    این بود که ما همه انسان ها تو درونمون به خاطر کمبود های کودکی احساس حقارت داریم

    ولی بعضی ها ازین حس کمبود انرژی و انگیزه میکیرم واسه ساختن

    بعضی ها هم توش گیر میکنن و غرق میشن و همون فرکانس قربانی که تو دوره عزت نفس گفتین

    هر بار که تو شغل جدیدم حرکت میکنم نجوا میاد که حالا تو این سنت داری یه شغل رو از اول شروع میکنی ببین هم سن و سالات رو هی ازین حرف ها می‌زنه می دونم می خواد حس قربانی بودن کنم و حرکت نکنم چیزی که پاشنه اشیلم بود و تو دوره عزت نفس متوجه شدم

    خدا روشکر دست شیطون می خونم و کمتر بهش بها میدم

    شاید حالم کمی بد شه ولی کارمو متوقف نمیکنم و ادامه میدم

    قبلا یادمه از ناراحتی نمی تونستم تمرکز کنم روی کاری که داشتم میکردم

    اینجا هم استاد گفتن اون همه کمبود های کودکی ما در واقع نعمت محسوب میشن چون انگیزه و انرژی میدم چون سوخت حرکتی ما رو تامین میکنن چون از ما یه انسان در حال حرکت میسازن چون از ما انسانی میسازن که کلی آرزو و هدف داره و زندگیش در جریانه

    یکی از مشکلاتی که منم داشتم و الانم تا حدودی دارم همین حس تحسین کردن هست

    هر موقع می خوام تحسین کنن نجوا میگه که تحسین یعنی تو پایین تری اون بالاتر و تو هیچی نیستی

    ولی تحسین یعنی اون فرد تونسته آفرین بهش منم میتونم

    می خوام که بازم تو روابط بهتر شم هر چند با آموزه های استاد خیلی خیلی بهتر شدم تا حدی گه بعضی وقتا از ترس اینکه دورم شلوغ نشه و تمرکزم روی کارم باشه آگاهانه تحسین رو متوقف میکنم چون میبینم چقد آدم ها اینجور مواقع دوست دارن کنارمون باشن

    من تو دلم تحسینشون میکنم و تو واقعیت میبینم که چقد اون فرد برام پر رنگ تر میشه

    دوست دارم یکی دیگه از پاشنه های اشیلم که سرزنش خودم هست رو هم بهبود ببخشم

    وقتی اینجا مینویسم میدونم که به مرور زمان درست میشه

    خدا آدم رو تو مسیری میبره که اول متوجه گیرهای وجودش بشه بعد راه حل رو هم خودش میده

    وقتی من رابطه ام با خودم و خدام خوب شه رابطه ام با دیگران هم خوب میشه

    وقتی خودم و دیگران رو دوست داشتم باشم و نکات مثبت خودم و دیگران رو ببینم حتما کم کم شرایط تغییر میکنه

    هر چند تا الان هم خدا رو شکر خیلی بهتر شده

    ولی می خوام بازم ازین بهتر شه

    دوست دارم انسان های با کیفیت تری رو تو روابط هام تجربه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      javad aghaahmadi گفته:
      مدت عضویت: 3495 روز

      به نام خداوند جان

      الهی به امید تو

      سلام دوست عزیزم.

      از خوندن کامنتت بسیار زیاد لذت بردم.

      منم یه همچین باوری رو دارم.

      یعنی حس میکنم اگه از کسی تعریف کنم پورو میشه و فردا برام شاخ میشه

      اما الان که داشتم کامنت تورو می‌خوندم متوجه شدم من این باور که من خالق هر چیزی هستم که در زندگیم اتفاق می‌افته رو هنوز نتونستم کامل در خودم ایجاد کنم.

      چون وقتی باور داشته باشی زندگیت تمام و کمال دست خودته و جهان اطرافت اینه درون تو هست دیگه نگران چیزی نیستی.

      می‌شینی می سازی و اتفاق می افته.

      وقتی احساس می‌کنی دیگران میتونن برات مشکل ایجاد کنن داری شرک میورزی به خدا. یعنی داری قدرت رو میدی به هر کسی غیر از خدا.

      امروز باعث شدی دوتا باور اشتباه رو در خودم پیدا کنم. باورهایی که فکر میکردم عالی دارم روش کار میکنم .اما متوجه شدم نه . خیلی کار دارم

      ازت بابت کامنت زیبات ممنونم.

      برات بهترین ها رو آرزو میکنم و بی صبرانه منتظر خوندن نتایج بی نظیرت هستم

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2356 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام بر یوسف زمانه

    سلام بر ابراهیم زمانه

    استاد جان من هم سال 90وقتی ازدواج کردم

    هیچ پشتوانه ای نداشتم

    واز زیرصفر به خونه وزمین رسیدم

    وتنها دلیلش تضاد بوده

    (یه گاری برداشتم ومیوه فروشی رو شروع کردم )

    وبعدش که به این خواسته ها رسیدم

    گفتم خداروشکر همینها کافی وکلی ار نظر درآمدی نزول پیدا کردم

    یکی از دلایلش ازاین شاخه به اون شاخه پریدن هست

    تقریبا 1سال بعداز کارمند شدنم باشما آشنا شدم

    که یه تغییر شخصیت 1000درجه داشتم

    وحالا درکنار کارم دارم دارم چیزی که عاشقش هستم رو انجام میدم

    تا با نتیجه گرفتن از این کارم بتونم مهاجرت کنم

    چون وقتی درهمین جایی که هستم اگه نتونم نتیجه بگیرم بیرون از اینجا هم نمیتوانم نتیجه بگیرم

    خدارو میلیونها بار شکر میکنم بخاطر آگاهی های نابی که توسط شما به دست آوردم

    یقینا بهترین نتیجه حاصل خواهد شد

    تنها راه گذر از ثروت گذر از ثروت هست

    من آرمین اصغری ازش گذر خواهم کرد

    خیلی خیلی ممنونم ازشما وخانوم شایسته عزیز

    بابت این فایل بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      javad aghaahmadi گفته:
      مدت عضویت: 3495 روز

      به نام خداوند جان

      الهی به امید تو

      سلام آرمین جان. کامنتت بی نظیر بود

      برام جالب بود که در کنار کارمندی داری کاری که علاقه داری رو انجام میدی.

      اما دوتا سوال برام پیش اومد

      اول اینکه چرا کاری که بهش علاقه مندی رو کلا دست نمی‌گیری و پیش نمیری

      دوماً چه باوری ساختی که به تو جسارت کار کردن در زمینه ای که دوست داشتی رو داد؟

      ممنون میشم جواب سوالهام رو بدی‌

      برات بهترین ها رو آرزو میکنم

      منتظرم خوندن نتایج بی نظیرت هستم.

      موفق باشی.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        آرمین اصغری گفته:
        مدت عضویت: 2356 روز

        سلام برآقا جواد عزیزم

        درحال حاضر1ساله که از کار کارمندی بیرون اومدم اما بنابرالگوهای شدیدی که در من شکل گرفته ودرتلاش هستم تغییرشان دهم با تضادهای زیاد روبه رو شد چه در روابط وچه در کار که هیچ عاملی جز خودم رو مقصر این تضادی که براساس باور ورفتارهای اشتباه هم صورت گرفته نمیدانم

        وازطرفی هم با دیدین این کامنت شما یک تلنگر بزرگی به من خورد که آقا تو در طی روز چقدر به ناخواسته فکر میکنی با اینکه میدونی به هرچیزی فکر کنی همون اتفاق رقم میخوره

        آقا جواد گل میخوام به لطف خدا تمام تمرکزمو بزارم روی باورهای توحیدوثروت ساز تا با قدرت زیرهمین کامنت کامنت زیباتری را بنویسم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ساغر گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان زیبا

    استاد حرفای شما توی این فایل پر از نکته بود

    باید بارها و گوشش داد تا یاد آور بشه برامون

    توی این فایل در مورد ارزش تضاد توضیح دادید و من چقدر با تمام وجووووود این دوکلمه رو قبول داررررم

    استاد دقیقا حرف شما درست که باید از مسایل از مشکلات از سختی ها انگیزه بگیریم

    اصلا این ها خودش یه موهبت یه آلارم برامون که خواسته هامون بیشتر بشه که بیشتر درخواست کنیم که جایگاهمونو تغییر بدیم

    دقیقا تا ما اون پیام دریافت نکنیم از کاینات این مشکلات و سختی ها ادامه داره

    و زمانی که اون پیام جهان را دریافت کردیم به تضاد کمتری برخورد میکینم

    استاد جان من یه سری تضاد ها دارم که ب نهااااایت باعث شده من انگیزه بگیرم برای تغییر زندگیم

    یکیش پدرم هست

    استاد پدر من انسان فوق العاده منفی با باور های منفی و ذهن خیلییی فقیری داره و اصلا نسبت به خدا کفر میگه همممممش و خیلی انسان مشرکی هست و اصلاااا آدم مناسبی نیست برای زندگی کردن با من

    بی نهایت خصلت های منفی دارن میتونم بگم تا حدودی با مشخصات پدر شما یکسان باشند و من بی نهایت برای اینکه جایگاهم عوض بشه

    و همچین انسان منفی تو زندگیم نباشه انگیزه میگیرم برای تغییر کردن

    به خودم میگم اگ میخوای این شرایط ادامه نداشته باشه تغییر کن تلاش کن مسیرت عوض کن

    و قشنگ اهرم رنج و لذتش برام یاد آور میشه که اگ همیشه همچین انسان منفی باشه تو زندگی من چقدر اتفاقات و شرایط بدی خواهم داشت

    و اگر تغییر کنم و فرکانسم تغییر کنه دیگ چقدر زندگی عالی تری خواهم داشت و ….

    هرچند گفتن این کلمات بی نهایت برای من سخت چون من عاشقانه پدرم را دوست دارم با همه ی رنجش هایی که ازش دارم

    و من بار ها و بارها خواستم پدرم را تغییر بدم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم طبق نتیجه ای شما گرفته بودید و اسن رو پذیرفتم

    دیگر انگیزه ی من شرایط مالی هست

    استاد جان من خاواده ی من از نظر مالی شرایط مناسبی ندارند و خب من توی همچین خانواده ای با کمبود های مالی بیشتر بزرگ شدم

    و از اونجایی که خیلییی انسان مسولیت پذیری هستم و الان هم بزرگ شدم خیلی توقع دارم از خودم و یکی از خواسته هایم این است

    که آنقدر ثروتمند بشم که نزارم پدرم با این سنش سر کار بره و جسمش خسته کنه برای یه حقوق کارگری .

    احساس مسولیت زیادی دارم احساس میکنم منننننن باید یکاری کنم که پدرم و مادرم و خواهرم راحت زندگی کنند من باید خودم به ثروت برسونم که برای اونها آرزوهاشونو بر آورده کنم که اون هارو به خواسته هاشون برسونم

    هرچند خیلی این توثع زیاد از خودم یجورایی من تحت فشار قرار میده ولی انگیزه ی خوبی بهم میده

    دقیقا با هر بار که مشکلی پیش میاد تو زندگیمون من مصمم تر میشم برای تغییر

    بیشتر انگیزه میگیررررررم

    استاد حتی گاهی اوقات خون جلو چشمام میگرهههه زول میزنمممم به یه جااااا و فقط به خودم میگم یا تغییر میکنم و ثروتمند میشم یا میمیرم

    یعنی جز تغییر تو ذهنم برای خودم راهیییییی نزاشتم

    تمام تلاااشم میکنم که ۱۰۰ درصدم بزارم برای تغییر و مطمینم که خدای مهربان پاداش انسان های صبور را میده خدا از نیت من خبر داره و قطعا پاداش من میده مطمینمممممم

    االبته بگمااااااا من آدمی نیستم که برا خدا شرط بزارم که من پولدار کن تا به خانوادم کمک کنم

    نهههههههههههه اصلاااااا

    من این خواسته رو دارم چون میدونم اونا راحت زندگی کنن منم راحتمممم اونااا کمبود نداشته باشند منم کمتر نگران خانوادم میشم و بیشتر برای خودم انرژی میزارمممم

    و احساس مسولیتم برای اینه که به خودم میگممم این همه سال اون ها در خدمت من بودن اون ها خرجی من میدادن حالا نوبت منههههه

    و واقعا و جود این تضاد هاست که ما انگیزه میگیریم

    و من خیلی وقت تضاد هارو به چشم یک موهبت یک آلارم یک پیغام میبینم و کمتر اذیت میشم و باعث میشه درس اون مشکل بگیرم

    و خیلی دلایل دیگ دارم برای انگیزه گرفتن برای قدم برداشتن البته تکاملییییییی

    خیلی از خواسته ها آرزو هام باعث حرکت من میشن انگیزه میگیرم که اگ این میخوای براش تلاش کن براش یه قدمی بردار

    و کمبود ها باعث میشن که خواسته ها مون برامون روشن بشن پررنگ بشن

    و این خیلی خوبه به نظر من

    فقط باید ذهنمون کنترل کنیم درس بگیریم درخواست کنیم تلاش کنیم حرکت کنیم همشششششش با ایمان قلبی به خدا

    و ا ایمان که داشته باشی از نتیجه ی زحماتت و تلاش هات مطمین تر میشی و خدا پاداشت میده

    و این خیلی زیباااااست

    استاد عزیزم باز هم از این فایل های رایگان توی سایت بزارید بی نهایت من ذوق میکنم تا سایت چک میکنم فایل جدید میزارید

    و پراز نکته

    ازتون بی نهااااایت سپاس گذارم که این آگاهی ها رو به ما گفتید و خداروشاکرم که فرکانس شما و فایل ها و سایتتون هستمم

    خدا شمارو برای ما حفظ کنه

    از شما و مریم جان زیبا هم متشکرم برای تهیه ی این فایل هااااااا

    ماااااااچ بهتووووووون عزیزای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست …

    سلام ….

    پیشنهاد شما در باره پر کردن خلا های درونی چیه و چه عملکردی باعث میشه خلا های ادم پر بشه و بتونه بگذره ..؟

    اولین قدم اینه که خلا ها شناسایی بشند خوشبختانه با نتایجی که در زندگی گرفتیم براحتی میشه اونارو تشخیص داد …

    حالا قدم دوم اینه که یه راهکار یا عملکردی برای برطرف کردن خلاها ارائه بشه ..

    ب نظر من هیچ راهکاری بهتر از خودشناسی فرد وجود نداره…………

    یعنی تا زمانی که ادمی نتونه خودشو و دنیای خودش رو بشناسه و همینطور خدای خودش رو بشناسه و اینکه برای چی ب این دنیا امده رو تشخیص نده هیچ انگیزه و تمایلی ب حرکت کردن نداره و مثل یه مرده متحرک فقط منتظره تا زمان مرگ برسه و با کوله باری از تجربیات و اتفاقات منفی برگرده سرجای اولش …

    همانطوری که استاد گفتن خلا ها یا همون تضادها وجود دارند تا ب انسان سوخت لازم برای حرکت کردن بدند……. اما اگه این باور رو داشته باشی که من بدبختم چونکه در چنین خانواده ایی بدنیا امدم یا من هیچ راهی ندارم جز اینکه تا اخر عمر بدبخت و فقیر بمیرم تا زمانیکه این باورها در وجود فردی باشه او هرگز قدمی برای برداشتن خلاهای درونیش برنمیداره ..

    همه چی ب نگرش ادمی برمیگرده … همه چی ب باور ما برمیگرده ….باورها چیا هستن …؟ باورها همان ذهنیتی هستن که در ذهنمون داریم و با بارها تکرار کردنشون این نتایج رو در زندگی گرفتیم یعنی جایی که الان هستیم …

    وقتی از باورها صحبت میکنیم حواس مون باشه داریم از چیزی صحبت میکنیم که ریشه های بسیار بسیار قدرتمندی دارند و تا سر حد مرگ انسان رو پیش میبرند خیلی ساده ازش نگذریم مخصوصا باورهایی که یه عمر باهاشون زندگی کردیم باهاشون رفتار کردیم و نتایج زندگی مارو ب وجود اوردند …

    استاد هم در تمام اموزشهاش بارها و بارها از باور نام برده طوری که من هزاران بار این کلمه رو از ایشون شنیدم پس حتما چیز مهمی بوده که این همه ازش حرف میزنن….

    تمام زندگی ما …رفتارهای ما …عملکرد ما ….کلام ما …نوع واکنشی که ب محرکها نشون میدیم …نوع احساساتی که از خودمون بروز میدیم و غیره همه و همه به باورهای ما برمیگرده …

    ولی هرگز از خودمون نپرسیدیم این باورها از کجا بهمون رسیدند و چطوری و بر چه مبنایی دروجودمون ساخته شدند …

    بعضا باورهای ادما انقدر براشون مهمه که خط قرمزشون محسوب میشه یعنی یه جورایی براشون مقدسه تا جایی که حاضرند براش کشته بشند …

    درصورتیکه خداوند بارها و بارها در قران فرموده : ای انسان بین این همه مخلوقاتم فقط ب تو قدرت تفکر داده شده ….از قدرت فکرت استفاده کن نذار بکر و در بسته بمونه ….این ذهنی که من بتو دادم برای فکر کردن هست نه اینکه مثل میمون فقط از این و اون تقلید و کپی کنی…

    ذهنت رو محدود ب دانسته های اجداد و نیاکانت نکن ….محدود نکن ازش استفاده کن …..سعی کن با ذهن باز ب جهان اطرافت بنگری تمام اکتشافات و اختراعات از یک ذهن باز منشا گرفته شده نه از یک ذهن بسته…

    اگه همه ادما مثل اجداد خودشون فکر میکردند هرگز تکنولوژی این همه رشد نمیکرد و انسان همان غار نشین همیشگی بود و ما الان در این ناز و نعمت نبودیم …

    اما اغلب ادما بصورت کورکورانه از باورهای قدیمی و گذشته خود دفاع میکنن و تحت هیچ شرایطی حاضر ب تغییردادن ان نیستن و ان را حقیقت محض میدانند و حتی حاضرند ب خاطرش جنگ و خونریزی کنن و کشته بشن …دلیل این همه کشتار در جهان ب خاطر همین تفاوت در باورهای ادماست …

    اما از موضوع برنامه دور نشیم ….

    فکر ب چه خاطر ب انسان داده شده ..؟ من برای چی ب این دنیا امده ام ….من لایق چه چیزی هستم ایا منی که نماینده خداوند بر روی سیاره زمین هستم موانعی مثل خلاهای عاطفی یا مالی یا روابط و عدم اعتماد ب نفس و غیره ….باید مانع رشد من بشند…؟

    ب این موضوع فکر کنیم که همه ما هدفمند ب این دنیا امدیم …

    ما ب این دنیا امدیم تا زندگی متفاوتی رو تجربه کنیم و حالا برای رسیدن ب ان باید تلاش کرد ….یادتون باشه هیچ کس برای شما و ب اندازه خودتون تلاش نمیکنه تا ب زندگی ایی که دوست دارین برسین این خودتون هستین که باید استینها رو بالا بزنین ….

    بایدحرکت کرد برای حرکت باید سوخت لازم را بهمراه داشت و خلا ها همان سوخت حرکتی ما محسوب میشن و باعث میشن ما ب هدف مون برسیم و بسته ب هدفی که در پیش داریم انگیزه و تمایل ب حرکت داریم ….

    بارها ما شاهد رشد یک گیاه در زیر یک تخته سنگ بزرگ در دل جنگل یا هرجای دیگری بودیم دقت کردین این گیاه از زیر اون تخته سنگ خودش رو ب نور و روشنایی میرسونه یعنی ب هدفی که همان رسیدن ب رشد و تکامل هست چرا ..؟ چون اون گیاه هم هدفمند ب این دنیا امده …

    هر چیزی که در این دنیا میبینیم هدفمند خلق شدند

    ما انسانها که سرامد همه مخلوقات جهان هستیم و بارها ب این موضوع در قران اشاره شده برای رشد کردن در کنار لذت بردن از تجربیات مادی و در نهایت برای رسیدن ب تکامل اینجا هستیم

    خلا ها و موانع برای کسی که ب خودشناسی کاملی رسیده و هدفمند پا ب این دنیا گذاشته هرگز نمیتونن جلو رشدش رو بگیرند و متوقفش کنن

    همانطور که بارها در دنیایی که در ان هستیم مشاهده کردیم خلا ها نه تنها مانع نیستن بلکه باعث هل دادن ب سمت جلو میشن اکثر انسانهای موفق در خانواده هایی متولد شدند که پر از مشکلات مالی …روابط …مشکلات عاطفی و هزاران مورد دیگه داشتن

    اما نتیجه چی شد اونا موفق شدند چون تونستن موانع رو از سر راه بردارند اگه یک نفر تونسته پس همه انسانها میتونن چون همه ما از یک سیستم عصبی ذهنی خلق شدیم …

    تمام اتفاقات جایی در ذهن ما ادما داره رقم میخوره …همه چی از ذهن شروع میشه …

    ذهن یه ابزاریه که انرژی ایی که در هر لحظه توسط حواس ما از جهان نامرئی دریافت میشه ب افکار ..تصاویر و احساس تبدیل میکنه و احساسات ما تبدیل ب اقدام و حرکت و حرکت ما هم در نهایت نتایج رو ب وجود میارند

    یعنی در واقع ب این انرژی شکل دلخواه ما رو میده ( البته طبق داده های ما که از قبل ب ذهن دادیم ) …

    یعنی اون چیزی که ما در زندگی ب اسم خلا از اون نام میبریم ب نگرش و نوع باورهای ما بستگی داره که ب عملکرد ذهن ما برمیگرده…یک فرد ب خلاهای درونش بعنوان موانع یاد میکنه فرد دیگری از خلاها بعنوان سوخت حرکتی خود نام میبره …

    اگر ب این اگاهی برسیم که ما ب این دنیا نیامدیم که متوقف بشیم ان وقت هرطوری شده راهی پیدا خواهیم کرد زیرا وقتی با چنین اشتیاقی درخواستمون رو ب جهان ارسال میکنیم مطمئن باش پاسخ ان در اولین فرصت ب ما داده خواهد شد فقط ب خود ما…….

    ما ب دلیل و علت خلاهامون کاری ندارم ما افریده شدیم و خداوند انقدر ب ما قدرت داده که هر نوع مانعی را ازسرراه برداریم دقیقا مثل همون گیاه ……که اگه جایی زورمون بهش نرسید دورش بزنیم و ب مسیرمون که نور و روشنایی و سعادت و خوشبختیست ادامه بدیم وخودمون رو وارد حاشیه نکنیم هدف فقط و فقط رسیدن ب سعادت و خوشبختیست …

    همانطوری که گفتیم خلاهای ما چیزی جز نگرش…. رفتارها…..باورها ….و عملکرد مانیستن که ناشی از همان ذهنیت ما هستن همان عینکی که با ان بارها و بارها ب دنیا نگریسته ایم

    چیزی که از زمان کودکی در ذهن ما کشت کردند و ب خورد ما دادندواتصالات عصبی ان در مغز ما شکل گرفته….

    ب هر چیزی که توجه کنیم از همان جنس وارد زندگی مان میشه چون که شکل مدارش در مغز ما ساخته شده هر دفعه که ما چیزی رو با تکرار یاد میگیریم اتصالات تازه ای در مغزمون میسازیم …

    یعنی یکساعت تمرکز کردن بر روی یک ایده یا یک مفهوم تعداد اتصالات عصبی مغزمارو زیادتر میکنه این اتصالات در حقیقت تعامل ما با محیط فیزیکی و ننتیجه رو شکل میده حالا تصور کنین شما چندین سال مثلا از کودکی داشتین رفتار یا عملی مشخص رو تکرار میکردین چه اتفاقی در ذهن ( مغزتون ) افتاده …؟

    یا مثلا فرض کنین ساعتها بر روی یه موضوع منفی متمرکز شدین مخصوصا اینکه اگر ذهن ب این رفتار منفی یا افکار منفی شرطی شده باشه مغز بدون هیچ پرسش و پاسخی اون همه اتصالات عصبی رو شکل میده که ابر کامپیوترهای جهان در برابرش هیچی نیستن …

    جالبه بدونیم مغز تفاوتی بین یک واقعیت و تخیل قائل نمیشه یعنی اگه ذهنتون ب یه موضوع منفی شرطی شده باشه ب خاطر شرطی شدن ذهنتون و قدرتمند شدن اتصالات عصبی در مغز خیال میکنید اون رفتار شما حقیقت محض هست و اون رو باور میکنین و تا سرحد مرگ میجنگین و نمیدونین که همین جنگهاست …….همین رفتارهاست ……… همین اگاهیهاست ………که درنهایت نتایج زندگی شمارو میسازند یا حتی خلاهای زندگیمون رو ایجاد میکنند….

    ما ب خاطر انکه موجودی هستیم که در سه بعد زندگی میکنیم و روح خداوند در ما دمیده شده همیشه از یکطرف ب خداوند متصل هستیم و ازش جداشدنی نیستیم …ما چیزی فراتر از جسم خودمونیم …

    با خدا همه چیز ممکنه اگه با این نگرش ب خلاها و موانع بنگریم و ب این درک برسیم که انها امدند یا وجود دارند که باعث حرکت ما بشند …….. تا ما رشد کنیم هرگز ب خاطرشون زانوی غم بغل نمیکنیم و متوقف نمیشیم چون ما هم بخشی از جهان هستیم که متوقف شدنی نیستیم و پیوسته در حرکت و رشدیم چون روح خدا در ما دمیده شده و روح از متوقف شدن و حبس شدن بیزاره روحی که در ما دمیده شده همیشه دوست داره تا در مسیر بی نهایت پیش بره…روح همیشه بدنبال بی نهایته اما ب خاطر نگرش اشتباهمون خلاهایی که ازشون نام بردیم مانع ب پرواز درامدن مان شدند …

    باید مثل اون گیاهی که زیر یک تخته سنگ ب رشد خودش ادامه میده تا انکه ب نور و روشنایی برسه ما هم باید برای بقا و بهبود وضعیت مون تلاش کنیم تا خلاهای درونی مان را برطرف کنیم و موقعیت ها و ادمهای درستی رو بطرف مون جذب کنیم که همان نور و روشناییه تا راحتر ب اهداف و ارزوهامون برسیم ….

    تشکر …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      مسلم نوذری گفته:
      مدت عضویت: 920 روز

      سلام دوست عزیز،شما واقعا فوق العاده اید،آفرین براین نگرش وصدهزارآفرین به این تفکرونوع نگاه به زندگی ،تنها بااین نوع فکرکردن واین طرز تفکر هست که میتونیم به خواسته هامون برسیم ورشدوپیشرفت کنیم .این دقیقا همون قوانینی است که ما باید در عمل پیاده کنیم ،این همان فکرخداونداست ،این همان باورتوحیدی است،این همان احساس خوبه،این همان رسیدن به هدف هست،این همان لذت بردن از زندگی هست،این همان هدف نهایی زندگی هست،یعنی ما جوری به شرایط و اوضاع پیرامونمون نگاه کنیم که به ما احساس خوب بده چیه وبه طبع احساس خوب بتوانیم از زندگی مان لذت ببریم و درنهایت این لذت بردن از زندگی هست که زندگی را برای ما خوشایندمیکنه وبه صورت طبیعی وطبق قانون مارابه خواسته ها واهدافمون میرسانه.

      بازهم از شما سپاسگزارم برای کامنت فوق العاده زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فهیمه خرمی گفته:
    مدت عضویت: 2133 روز

    سلام خدمت همه دوستان عزیز

    خداراشکر بابت این فایل پر از نکات مهم

    خلاها نیومدن که ما رو بدبخت کنند بلکه اومدند ما رو رشد بدهند و اومدند که عامل انگیزه بشن و در ما یه انگیزه ایجاد کنند تا بتونیم به خواسته هامون و نبود اون چیزی که باعث خلا در وجودمون شده برسیم

    شاد باشید و موفق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: