سوالات:
- راهکار اساسی شما برای رفع وابستگی چیست؟
- اگر بخواهی یک راهکار به معتاد برای ترک اعتیاد بدهی، آن راهکار چیست و اولین قدم را از کجا بردارد؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- قوی ترین منطق برای وابسته نشدن به هر چیزی؛
- قانون فرکانسیِ کبوتر با کبوتر باز با باز؛
- مسیر تکاملی رفع وابستگی به هر عامل بیرونی و اتصال به نیروی درونی؛
- دارایی های اصلی و درونی خود را بهتر بشناسیم و بیشتر روی آنها حساب کنیم؛
- شناختن ریشه های وابستگی و درمان ریشه ای آن؛
- انسان می تواند تغییر کند و هر شرایطی را تغییر دهد. انسان می تواند حتی از اسفل السافلین به سمت رشد و تعالی حرکت کند؛
منابع بیشتر:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی203MB19 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی18MB19 دقیقه
سلام به استادم و مریم جان عزیز و اعضای ارزشمند سایت .
من به تازگی خیلی بهتر اینو درک کردم که زندگی یک روند ناپایداره . من نمیتونم جلوشو بگیرم . زمان درحال گذره. حتی همین الان که جمله قبل رو نوشتم گذشت . فقط باید اون چیزی که در لحظه دارم رو خوب درک کنم و ازش استفاده کنم .
وقتی که به این نتیجه رسیدم انگار بیشتر در لحظه زندگی میکنم و سعی میکنم مداوم هم یاد بگیرم.
به نظرم یکم هم تلخه این درک . ولی باعث میشه آدم بزرگتر بشه . به نظرم وقتی وابستگی به هرچیزی غیر از خود رفع میشه آدم آزادتر و رها تر و سبکبال تر زندگی میکنه. من اینطوری درک کردم که کلا وابستگی به هرررر چیزی باعث حال بد میشه . شما میتونی همین الان ببینی حال بدت به کجا وصله ! وقتی تحلیل کنی به این میرسی که من به یه چیزی (یه ویژگی از یک آدم . یک کار .یک رفتار . یک آدم )وابسته ام . یعنی خوشحالیمو حال خوبمو آرامشمو به اون گره زدم . وقتی وابسته نباشی قدرتمندانه برخورد میکنی.
استاد همین که شما به اموالتون وابسته نیستید و حسابش دستتون نیست یعنی بهش وابسته نیستید . یعنی توجهتون به خودتونه . یعنی رها هستید . یعنی دارید از قانون رهایی استفاده میکنید . انقدر غرق درست کردن خودتون و لذت بردن از همین الان هستید که وابسته بودن به چیزی رو فراموش کردین . و به نظرم همین امر باعث خلق اتفاقات خیلی بزرگتری هم میشه .
چون که گاهی ما روی باورامون کار میکنیم خیلی هم توانایی و استعداد و مهارت داریم اما چون خیلی متصلیم به نتیجه ، به این که من باید الان نتیجه بزرگتری خلق کنم که دیگه اون لذتی رو که باید از کارمون ببریم نمیبریم . دیگه حالمون خوب نیست . من اینو به نازگی درک کردم و هربار که حالم میخواد بد بشه به خاطر نتیجه آگاهانه توجهمو برمیگردونم به لذت بردن از حال و به اون چیزی که دارم انجام میدم .داشتم دقیقه 2:30 رو گوش میدادم .دلم میخواد یه چیزی رو تعریف کنم که امروز داشتم بهش فکر میکردم .
من فکر میکنم این شما میگید سرمایه ما خودمونیم ،مهارت و تخصصمونه واقعا همینا نتیجه رو خلق میکنه ها . یعنی اگر من توجهم به همینا باشه نتیجه میشه قسمت کوچیکی از مسیری که در اون هستم .
استاد من انقدر روی روابطم کار کردم و انقدر متخصص شدم توی دیدن ویژگیهای آدمهای خوب که هررررکی میاد سرراهم جزو بهترین آدماست . الان که دارم مینویسم قند توی دلم آب میشه از فکر کردن بهشون . همیشه دلم میخواست همچین اتفاقی بیفته . میخواستم کیفیت آدما توی زندگیم بالانر بره و الان دقیقاااا همونطوره . حالا این درحالیه که من وابسته نیستم بهشون . اگر نباشن مهم نیست . اگر ازم یاد نکنن اهمیتی نداره چون من سرمایه م خودمم . با خودم حالم عالیه . روبراهم . کیف میکنم .اصلا دلم میخواد کسی کاری به کارم نداشته باشه من به کارم برسم این سرمایه من باعث خلق اون نتیجه ها در روابط شده .
حالا یه اتفاقی هم افتاده و اونم اینه که قبلا یه سری آدمای عزیز توی زندگیم بودن که دوستشون داشتم و الانم دارم ها اما کلاف سردرگم دارن توی روابطشون . حالشون خوب نیست . همش اتفاقا یه طوری پیش میره که من در کنار اونایی باشم که خیلی فوق العاده ن . یعنی حتی وقتی میخوام که در کنار اینا باشم برنامه هام گاها به هم میخوره و طوری پیش میره که برم .
ولی وقتایی که در کنار این عزیزام هستم حالشون روبراهه . الان که بحث فرکانس رو یاداوری کردین دقیقتر درک کردم .
استاد درک همین که میگید گاهی ممکنه آدما فضای فکریشون متفاوت باشه خیلی سخته ها
چون که ما همش میخوایم یه سریارو نگه داریم یا میخوایم یه کاری رو به زور برای خیلیا انجام بدیم .
همین پریشب خونه ی پدرومادر همسرم بودم و داشتیم با خواهر همسرم یه فیلم بانمک رو میدیدیم بعد من ناخوداگاه داشتم فکر میکردم که ای کاش فلانی اینجا بود و خوش میگذروند.
بعد که دقیقتر شدم دیدم من دارم همین لحظه قشنگو که در اون هستم رو فدای دلسوزی برای فلانی میکنم . بعد دیدم واقعا من نمیتونم کاری بکنم. نمیتونم تو کار جهان و قانون دستکاری کنم. باید بپذیرم که رها باشم و از هرچی که در اختیارم قرار داده میشه لذت ببرم. حالا میدونید ، به نظرم من درحالی میتونم از همون مورد هم فرکانس بودن که شما گفتید استفاده مثبت کنم که اول قانونو به خوبی درک کنم و بعد درمورد گذرا بودن زندگی پذیرش داشته باشم. اونوقت آزاد و رها هستم و درمسیرم لذت میبرم. نتایجم هم میشن بخشی از پاداشهای مسیر آرامبخش زندگیم.