مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی

سوالات:

  1. راهکار اساسی  شما برای رفع وابستگی چیست؟
  2. اگر بخواهی یک راهکار به معتاد برای ترک اعتیاد بدهی، آن راهکار چیست و اولین قدم را از کجا بردارد؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • قوی ترین منطق برای وابسته نشدن به هر چیزی؛
  • قانون فرکانسیِ کبوتر با کبوتر باز با باز؛
  • مسیر تکاملی رفع وابستگی به هر عامل بیرونی و اتصال به نیروی درونی؛
  • دارایی های اصلی و درونی خود را بهتر بشناسیم و بیشتر روی آنها حساب کنیم؛
  • شناختن ریشه های وابستگی و درمان ریشه ای آن؛
  • انسان می تواند تغییر کند و هر شرایطی را تغییر دهد. انسان می تواند حتی از اسفل السافلین به سمت رشد و تعالی حرکت کند؛

منابع بیشتر:

سرمایه اصلی شما چیست


 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی
    203MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یاسمن زمانی» در این صفحه: 1
  1. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین

    باز هم صدای منو میشنوین از روی تردمیل در باشگاه :)

    من قبلاً خیلی تو در و دیوار بودم در موضوعِ وابستگی ولی خدا رو شکر الان خیلی بهتر شدم و همیشه با خودم میگم من باید جوری باشم که هر گوشه ی دنیا هم بیوفتم وجودِ خودم و خدای خودم برام کافی باشه.

    قبلاً حتی به وسایلم هم وابسته میشدم و مثلاً اگر چیزی از وسایلم که خیلی دوسش داشتم گُم میشد یا میشکست قشنگ تا چند روز غصه میخوردم! الان هر موقع چنین اتفاقی بیوفته سریع با خودم میگم قراره یکی بهترش وارد زندگیم بشه…

    از نظر وابستگی به محل زندگی که انصافاً خیلی خوبم و اصلاً وابسته نیستم. به لطف خدا بارها از منطقه ی امنم اومدم بیرون و مهاجرت کردم. وقتی مهاجرت کردم به کانادا، پیش خواهر بزرگه م زندگی میکردم تو یه شهر کوچک شمالِ تورنتو. حدود 2 سال اونجا زندگی کردم و بعد move in کردم با خواهر دومی توی تورنتو. با اونم بالای یک سال فکر کنم زندگی کردم و بعد دوباره move کردم با خواهر سومی توی میشیگان. و بعدش توی کالیفرنیا کار پیدا کردم و اومدم اینجا. وقتی قرار شد بیام کالیفرنیا اول یه کم ترسیدم، چون از همه ی خواهرام دور میشدم و باید تک و تنها از عهده ی همه چیز تو یه جای غریب برمیومدم. ولی به لطف خدا دوباره این افکار بهم کمک کرد که هرجا باشم تنها نیستم و خدا با منه. قربون خدا برم که اونم جوابم رو داد و همه چیز برام به بهترین شکل پیش رفت.

    خدایا شکرت

    عاشقتونم استاد جان و مریم جان و همه ی دوستان جان (قلب ها)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: