مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی

سوالات:

  1. راهکار اساسی  شما برای رفع وابستگی چیست؟
  2. اگر بخواهی یک راهکار به معتاد برای ترک اعتیاد بدهی، آن راهکار چیست و اولین قدم را از کجا بردارد؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • قوی ترین منطق برای وابسته نشدن به هر چیزی؛
  • قانون فرکانسیِ کبوتر با کبوتر باز با باز؛
  • مسیر تکاملی رفع وابستگی به هر عامل بیرونی و اتصال به نیروی درونی؛
  • دارایی های اصلی و درونی خود را بهتر بشناسیم و بیشتر روی آنها حساب کنیم؛
  • شناختن ریشه های وابستگی و درمان ریشه ای آن؛
  • انسان می تواند تغییر کند و هر شرایطی را تغییر دهد. انسان می تواند حتی از اسفل السافلین به سمت رشد و تعالی حرکت کند؛

منابع بیشتر:

سرمایه اصلی شما چیست


 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی
    203MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهناز اسکندری» در این صفحه: 1
  1. -
    مهناز اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    به نام خدا

    گام 23

    سلام به استادان عزیزم و دوستان گرامی ، من قبلاً خیلی به مادر ، پدر ، خواهرام ، همسر و بچه هام وابسته بودم و الان با کار کردن روی خودم سعی می‌کنم که وابستگی رو کمتر کنم .

    قبلاً به این صورت بودم که اگه یه نفر فوت میشد خیلی ذهنم درگیر میشد و تا چند وقت همش به اون شخص و خانواده اش فکر میکردم که الان در نبود اون شخص چکار می‌کنند ولی خدا رو شکر الان شاید در حد دو سه ساعتی یا کمتر ذهنم مشغول بشه ، سه روز پیش یکی از فامیل هامون که یک جوان 25 ساله بود یک دفعه فوت شد و چون مامانم هم خونه ماست و مامانم کسیه که همش به این و اون زنگ میزنه و مپرسه که چطور شد که فوت شد ، مادرش الان چی می‌کشه ، باباش چکار می‌کنه و …

    ابتدا کنترل ذهن برام سخت شد و حسم بد شد و میدونستم که احساس بد اتفاقات بد رو بوجود میاره از خدا کمک خواستم خدا رو شکر هدایتم کرد و تونستم بعد از یکی دو ساعت اون افکار منفی رو قطع کنم و حسم خوب بشه .

    دیشب با مامانم صحبت میکردیم که نباید زیاد وابسته بچه ها باشیم و مامانم کسیه که کل زندگیشو فدای بچه هاش کرده و به زبون میگه که حالا بچه هام خودشون بزرگ شدن و غصه شونو نمی‌خورم ولی کافیه که یکی از بچه ها یه ذره سر درد بشه همه چیو فراموش می‌کنه و حاضره هر کاری بکنه تا یه خار به پای بچه هاش نره و به منم میگه بزار بچه های تو هم بزرگ بشن تو رو هم میبینیم که تو برای بچه هات چکار می‌کنی .

    برعکس مامانم ، پدرشوهرم کاملاً یک فرد مستقل هست و اصلأ به بچه هاش وابسته نیست و منم به مامانم گفتم که الگوی من پدر شوهرمه و من مثل اون رفتار میکنم و همیشه هم میگم که مامانم و خاله هام باید برای من درس عبرت باشن که خیلی به بچه هام وابسته نباشم .

    این باور رو باید هزاران بار تکرار کنم :

    « انسان حتی اگر تا اسفل السافلین هم پایین رفته باشه می‌تونه برگرده و تغییر کنه .»

    خدایا کمکم کن تا بیشتر روی خودم کار کنم و فرکانسم بالاتر بره و آدم بهتری بشم ، شخصیت سالم‌تری داشته باشم ، مفیدتر باشم ، آرام تر باشم ، شادتر باشم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: