سوالات:
- راهکار اساسی شما برای رفع وابستگی چیست؟
- اگر بخواهی یک راهکار به معتاد برای ترک اعتیاد بدهی، آن راهکار چیست و اولین قدم را از کجا بردارد؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- قوی ترین منطق برای وابسته نشدن به هر چیزی؛
- قانون فرکانسیِ کبوتر با کبوتر باز با باز؛
- مسیر تکاملی رفع وابستگی به هر عامل بیرونی و اتصال به نیروی درونی؛
- دارایی های اصلی و درونی خود را بهتر بشناسیم و بیشتر روی آنها حساب کنیم؛
- شناختن ریشه های وابستگی و درمان ریشه ای آن؛
- انسان می تواند تغییر کند و هر شرایطی را تغییر دهد. انسان می تواند حتی از اسفل السافلین به سمت رشد و تعالی حرکت کند؛
منابع بیشتر:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی203MB19 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی18MB19 دقیقه
استاد جانم سلام
من اومدم تو این فضا برای موفقیت مالی، گفتم بسه دیگه چشم به دست این و اون از خدا هدایت خواستم و خدا دستم رو گرفت گذاشت تو دست شما.
اما استاد به جز پنج برابری درآمدم که الان برام بدیهی شده، اعتماد به نفسم بهبود پیدا کرد، قدرت نه گفتن پیدا کردم، سعی کردم که قدرت را از عوامل بیرونی بگیرم و بدم به خدا، تاکید میکنم سعی کردم و میکنم. بیست کیلو وزنم کم شد، سرحال و با انرژی شدم، در شرف داشتن کسب و کار خودم هستم و میتونم حالا حالا ها از دستاوردهام بگم ولی استاد بزرگترین موفقیت این روزهام، نه گفتن هایم هست.
تعریف حریمم برای بقیه است، به هر سوالی جواب ندادن و خودم را توجیه نکردنم هست. استاد خیلی خیلی برام ارزشمند هستن.
بگذارید با اتفاقات مثال بزنم.
یکی اش برای همین یک ساعت پیش هست، وقتی که تو تولدی که بودیم یکی از درآمدم پرسید و من جواب دادم این یک مسیله ی خصوصی است. یا بعدتر یکی پرسید ماشینت را چند خریدی که باز هم تا اومدن جواب بدم این مسیله ی خصوصی است، کلا حرف عوض شد.
من چقدر با این دستاوردم شادم.
من قبلاً برای دادن این جواب باید میمردم که باز هم میدونم جواب میدادم.
یا از دیشبم بگم، وقتی که چند ماه پیش به پدرم گفتم من نمیخام دیگه تو صندوق خانوادگی باشم و پدرم با سلطه ی همیشگی اش قبول نکرد، دلیل آوردم ولی نپذیرفت، همون گفتنش هم شجاعت میخواست که به خرج دادم، برام تعیین تکلیف کرد و گفت وام نمیخاهی نگیر ولی به چشم پس انداز نگاه کن بهش، خلاصه که قبول نکرد ولی دیشب به دلم افتاد که با جدیت بگو من قصد بستن این حسابها را دارم. و صبح با پیام باشه میبندم مواجه شدم.
اوه که ذوق ام بی نهایت هست.
یا اینکه یه ماه پیش تو قبرس برای اولین بار رفتم کازینو، جایی که پولت را میدی شاید که بختت، بزنه و پول ببری… دوستم بهم گفت یه ضربه بزن، نزدم، گفتم بهار این ضربه یعنی اعتقاد به شانس ، من نمیدونم اگر تو اعماق وجودت هم اگر اعتقادی هست، تو در حال بهبود باورهات هستی، پس ضربه ممنوع… و استاد میدونید این ضربه زدن مثل ضربه است که برای روشن کردن راهنمای ماشینت میزنی، تق، همین و بس، نزدم و وقتی اومدم بیرون به خودم افتخار کردم.
استاد پریروز رفتم برای ثبت نام دخترم تو مدرسه ی خصوصی، خب نمیتونستم در جا مبلغ پنجاه و پنج هزار لیره را نقد پرداخت کنم هنوز تو اون مدار نیستم، بهم گفتن پانزده هزار اول بده و بعد ماهی پنج هزار قسطی، این را میتونستم ولی همون جا داشتم فکر میکردم، این کارت یعنی خرید قسطی آموزش برای بچه ات، یعنی هنوز تو مدار خرید قسطی هستی، یعنی باور داری عامل بیرونی مدرسه تو سرنوشت بچه آت موثره، یعنی باور داری پدر و مادر تو زندگی آدم موثره، بکش دندان لق این باورهای فقیرانه را، اگر ثروت میخای…
استاد جان، این مسیر رسیدن به ثروت، داره از من شخصیتی میسازه که من خریدار اون شخصیت هستم. اصلا اگر بشه روش قیمت گذاشت. یعنی تو به پول و مادیات خواهی رسید ولی ارزشمند تر از اون الماسی است که در حال صیقل دادنش هستی در خودت.
استاد به دلیل مدارم گاهی با دخترم دچار اصطکاک میشم، ولی جرات کردم و بهش گفتم من فقط میخام خوش بگذرونم و با کیفیت زندگی کنم. اگر فکر میکنی شرایط برات اینجا اوکی نیست میفرستم پیش پدرت، استاد واقعا نمیدونم چقدر رفتارم و حرفم درست بود ولی نجوا می آمد که خدا روزی آت را قطع میکنه خدا از طریق این بچه به تو رزق میده، اگر رزقت افزایش پیدا کرده صدقه سره این بچه اش… ولی زدم و از ریشه این باور را قطع کردم و گفتم هر چیزی وارد زندگی من میشود حاصل فرکانس خودم هست و هیچ کس و هیچ کس درش دخیل نیست. من خودم لایق دریافت نعمت هستم. بسه خدایی برای بقیه…
استاد جانم اینها گوشه ای از مسیر بود که صد در صد در اثر توحید و اعتماد به نفس در مسیر ثروتمند شدن حاصل شد.
سپاسگزارتون هستم.
جانید و جانان