مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی

سوالات:

  1. راهکار اساسی  شما برای رفع وابستگی چیست؟
  2. اگر بخواهی یک راهکار به معتاد برای ترک اعتیاد بدهی، آن راهکار چیست و اولین قدم را از کجا بردارد؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • قوی ترین منطق برای وابسته نشدن به هر چیزی؛
  • قانون فرکانسیِ کبوتر با کبوتر باز با باز؛
  • مسیر تکاملی رفع وابستگی به هر عامل بیرونی و اتصال به نیروی درونی؛
  • دارایی های اصلی و درونی خود را بهتر بشناسیم و بیشتر روی آنها حساب کنیم؛
  • شناختن ریشه های وابستگی و درمان ریشه ای آن؛
  • انسان می تواند تغییر کند و هر شرایطی را تغییر دهد. انسان می تواند حتی از اسفل السافلین به سمت رشد و تعالی حرکت کند؛

منابع بیشتر:

سرمایه اصلی شما چیست


 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی
    203MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم شریعت» در این صفحه: 1
  1. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و عزیز دلشون

    من بخام بطور کلی بگم از همون نوجوانی تنهایی رو خیلی دوست داشتم و دارم و از تنهایی خودم خیلی استفاده های خوبی میکردم مثلا دورا تحصیا مینشستم درس میخوندم یا درسهای قبلی رو مرور میکردم اگه درس نداشتم کتاب میخوندم و بیشتر اوقات رویاپردازی میکردم و خودم رو در جایگاهی که دوست داشتم قرار میدادم و کلی با خودم و اطرافیان خیالی صحبت میکردم و اکثرا خودم در جمع بزرگی میدیدم و سخنرانی میکردم در مورد چیزهایی که علاقه خیلی زیادی داشتم مخصوصا قرآن و خداشناسی و اخلاق

    اما با وجود علاقه به تنهایی خب تقریبا زود به شرایط موجود عادت میکردم و وابسته میشدم و تغییر شرایط تا چند روزی منو درگیر خودش میکرد و دوباره بیخیال میشدم

    در مورد اشخاص وابسته بودم و خیلی عادت میکردم مخصوصا من خیلی وابسته به خواهرم بودم خیلی و همه جا من و خواهرم و با هم میدیدند و به قول استاد به هر چه وابسته بشی جهان اون رو از تو دور میکنه و وابستگی خواهرم به من خیلی بیشتر از من بود که متاسفانه جهان خواهرم رو از من دور کرد چه دور کردنی که خیلی زود از دستش دادم

    و چند سال ی چشم من اشک بود و ی چشمم خون و واقعا دیگه تابلو شده بودم و تقریبا جاهایی که با خواهرم میرفتیم که البته 90 درصد موارد بود دیگه نمیرفتم و خیلی اذیت شدم و الان میفهمم که این حالت در احساس بد و غم موندن چقدر من رو در مدار غمها و سختیهای بیشتر قرار داد

    خدارو شکر میکنم که بعد از آشنایی با استاد این حالت غم و اندوه خیلی خیلی کم شده و شاید به 5درصد رسیده اون هم البته گاهی و همیشگی نیست

    و خدارو شکر میکنم به چیزهای مادی وابسته نیستم شاید یک لحطه از نبودش ناراحت بشم ولی سریع بیخیال میشم

    استاد ممنونم که من رو از این برزخ جهنمی و عم انگیز نجات دادین

    دوستون دارم بینهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای: