مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»

سوالات:

اگر یک کلید برای جدی گرفتن ایده های الهامی و عمل به آنها بدهید، آن کلید چیست؟

چگونه در مدار دریافت الهامات الهی قرار بگیریم؟


مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛
  • الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛
  • سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛
  • خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛
  • مسیر تکاملی دریافت الهامات و دسترسی به آگاهی های درونی؛
  • درسهای داستان موسی و خضر؛
  • توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است؛
  • قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی؛
  • کلید «جدی گرفتن ایده های الهامی»؛
  • پشتوانه هایی برای «تواناییِ ماندن در احساس خوب»؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
    229MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضوان یوسفی» در این صفحه: 2
  1. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2222 روز

    بسم رب الشهدا و الصدقین

    سلام استاد بزرگوار و مریم جونم

    استاد من در گذشته یک حدیثی شنیده بودم به قرار زیر

    از امام صادق(ع) نقل شده است که: روزى در نزد امام زین العابدین(ع) صحبت از تقیه شد، حضرت فرمود: به خدا قسم اگر ابوذر مى دانست آنچه را در قلب سلمان است، هر آینه او را مى کشت، یا کافر می‌خواند.(بحارالانوار)

    و همیشه برایم سوال بود یعنی چی؟ مگر سلمان چه چیزی می داند؟ یا چه چیزی میبیند؟ که ابوذر با این همه ایمان و تقوا بخواهد او را بکشد؟

    این دو نفر که هر دو در رکاب پیامبر کسب فیض می کردند و دو تا از یاران خوب پیامبر بودند؟

    و گذشت تا اینکه به لطف خدا ما با شما آشنا شدیم و از باورهایی در مورد خداوند صحبت کردید که خود من جرات نمی کنم در خلوت هم به زبان بیاورم، این‌قدر که درک این مسائل سخت است. نه این‌که قبول نداشته باشم از ترس اینکه کسی بشنود و مرا به خاطر این طرز فکر مرتد و از دین خارج شده بداند و در واقع تقیه می کنم که حفظ جان کنم. گرچند این تصمیم رو بعد از اینکه چیزی نمانده بود جانم را از دست بدهم گرفتم که در مورد این مسائل ناب با کسی سخن نگویم.

    چون هر کس تا در مدار آن سخن قرار نگیرد آن را درک نمی‌کند و باعث کج فهمی می‌شود. و مهمتر از همه باعث می شود آن را از مسیر دورتر کند.

    (دوستان وقتی استاد می‌گویید با کسی در مورد این مسائل با کسی صحبت نکنید در واقع همان تقیه کردن است برای حفظ جان تان است که حداقل آن حفظ انرژی برای ادامه مسیر است.و اینکه اگه واقعا دوست دارید عزیزانتان با شما هم مسیر شوند بگذارید با دیدن نتایج تان و با درخواست از شما به مسیر دعوت شوند بهتر اینکه بگذارید خودشان وارد شده و کم کم مدارشان بالا رود )

    خواستم بگم حالا یه فهم کوچکی نسبت به آن حدیث پیدا کردم که چرا اگر ابوذر می‌دانست در قلب سلمان می‌گذرد او را می کشت.

    در این فایل دو مطلب بسیار مهم و حیاتی است

    ♦️ اولین و مهمترین مطلب، تکامل است که به قول استاد اگه همه این مسئله رو درک کنند هیچوقت نه سرخورده می‌شوند و نه ضرر و همیشه در حال پیشرفت می‌باشند.

    ♦️دومین مطلب بسیار مهم این که زود نخواهید از صفر به صد برسید چون باید ظرف وجودتان برای پذیرش بزرگ شده باشد که بتوانید آن را دریافت کنید. و بتوانید از آن استفاده کنید نه باعث عقب گرد و کفران شما شود.

    یه خاطره از دوران دبیرستان یادمه، که دبیر درس دینی گفت که خداوند نه خشمگین می شود نه ناراحت نه خوشحال. درک و فهم این مطلب بسیار برایم مبهم و غیر قابل باور بود. مگر می‌شود که خداوند خوشحال نشود؟ پس چطوری که می گویند برای رضای خدا این کار رو بکن و… و کلی سوال دیگه که مرا سر درگم و حیرانتر می کرد تا اینکه به لطف خدا که دستمان را در دست استادی گذاشت که از الف و ب شروع کرده به آموزش ما و من فکر کنم هنوز در حال یادگیری حروف باشم و هنوز به کلمه سازی نرسیدم ، ولی به این درک رسیدم تا صبر کنم استادم بالاخره کلمه ساختن و جمله ساختن و نوشتن متن و در آخر کتاب زندگی رو حتما به ما می آموزد چرا که خود استاد این مسیر است

    خدایا شکررررررررت به خاطر این فایل ناب و ارزشمند.

    خدایا امروز یکی از بهترین بندگان ات بخاطر این اختلاف درک و فهم به شهادت رسیده است که همه برای او عزاداری می کنند این در صورتی است که همه ما باید برای خودمان عزاداری کنیم که ازت دوریم ، آن امام شهید الان در مقرب ترین حالت به خداوند است و سرشار از لذت و شادی است.

    خدایا به ما هم لطف کن تا به معرفت و علم ات دست یابیم و بتو نزدیک تر، تو به از رگ گردن نزدیک تری ولی این ما هستیم که از تو دوریم.

    خدایا شکررررررررت

    استاد و مریم جونم سپاسگذارم

    شیدا جانم ممنون که در مداری قرار گرفتی که شرایط نوشتن کامنت رو پیدا کردی. خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  2. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2222 روز

    به نام آنکه وجودمان از اوست و تنها تفاوت ظاهری ما کالبدی ایست که در آن هستیم، یکی در کالبد زن ،یکی مرد

    و چقدر دیر من این مسئله رو فهمیدم و یک عمر آرزو داشتم کاش پسر بودم و به خاطر دختر بودنم احساس حقارت می کردم.😔

    ولی الان از وجودم، لذت میبرم و خدا شکر می کنم.

    و بدتر از همه نسبت به جنس مرد چقدر واکنش بد و حس بدی داشتم. وای وقتی یادم میاد که چطوری فکر می کردم و الان چطوری هستم فقط خدا را شکر می کنم که می‌توانم همه را وجودی از خداوند ببینم و همه را دوست داشته باشم.

    خواستم فقط بگم سلام دوست گرامی

    که قلم افسار نوشته را بدست گرفت .

    ممنون دوست عزیز و هم مسیر بخاطر پاسخ زیبای ات به کامنت ام. حس و حالم عالی بود عالی تر شد. خدایا شکررررررررت.

    در واقع آنچه من در کامنت نوشته بودم شما در داستان هدایت تان زیبا و دلنشین آورده بودید.

    برای رسیدن به اینجا یه تکامل چهار ساله نیاز بود و که من نمی‌گم اشتباه کردم میگم فرایند تکاملم رو طی کردم. دوست عزیز اگه امروز اینجایی ، بدون خوب جایی هستی و الکی وقتتو جای دیگه هدر نده. جهان هستی چیزی رو که می‌خوایم بهمون نمیده، چیزی رو میده که لایقش هستیم. چهار سال طول کشید من توی فرکانس مناسب قرار بگیرم و خدا رو شاکرم که امروز آموزه های توحیدی و قوانین جهان رو اینجا دارم دریافت میکنم چه از زبان استاد عباس منش و توضیح آیات الهی و چه از کامنت ها و تجربیات بقیه دوستان ⚠️⚠️ حافظ میگه « در کوی عشق ، منه بی دلیل راه قدم ؛ که من به خود نمودم صد اهتمام و نشد » تو مسیر هدایت و عشق الهی استاد لازمه ، تنهایی نمیشه … در جای دیگه حافظ میگه « با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی ؛ تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی» همون که استاد عباس منش میگه وقتتون رو صرف توضیح دادن قوانین به دیگران نکنید ، اگه کسی لایق دریافت باشه دریافتش می‌کنه و باز هم حافظ میگه « من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست ؛ صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم » بعد از اینکه اینجا رشد کردی و ثروتمند شدی از تمام جنبه ها ، اگه کسی رو دیدی که تشنه موفقیت و تکامل هست ، سایت رو بهش معرفی کن بذار اونم مثل خودت ثروتمند بشه …

    داستان هدایت بسیار با حالی دارید. ممنون از شما

    ممنون از استاد بزرگوار

    ممنون از خودم که با همچنین دوستان اهل دلی هم صحبت می شوم. خدایا شکررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: