مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»

سوالات:

اگر یک کلید برای جدی گرفتن ایده های الهامی و عمل به آنها بدهید، آن کلید چیست؟

چگونه در مدار دریافت الهامات الهی قرار بگیریم؟


مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛
  • الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛
  • سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛
  • خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛
  • مسیر تکاملی دریافت الهامات و دسترسی به آگاهی های درونی؛
  • درسهای داستان موسی و خضر؛
  • توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است؛
  • قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی؛
  • کلید «جدی گرفتن ایده های الهامی»؛
  • پشتوانه هایی برای «تواناییِ ماندن در احساس خوب»؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
    229MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین و نرگس» در این صفحه: 3
  1. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ

    پس آیا کسی که کردار زشتش برای او زینت داده شده و [به این سبب] آن را خوب دیده [مانند کسی است که در پرتو ایمان، خوب و بد را تشخیص داده است؟] همانا خدا هر که را مشیتش تعلق گیرد گمراه می کند و هر که را مشیتش تعلق گیرد هدایت می نماید. پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود؛ بی تردید خدا به آنچه انجام می دهند داناست.

    سلام استاد عزیزم و دوستان گرامی

    عجیبه که بنده فراموش میکنم که هدایت همیشه بر مبنای خیره!!

    عجیبه که یه وقتهایی اونچه خودم دوست دارم رو به حساب مصلحت خدا میزارم!!

    اول به خودم و آخر هم به خودم میگم

    جهان در بر دارنده اصولیه

    که خداوند تبیین فرموده

    و صلاح و رستگاری من در پرتو عمل به اون اصوله

    متاسفانه به خاطر درک غلط از بحث عملکرد سیستمی قوانین الهی، بعضا خواسته های خودمون رو ملاک خوشبختی قرار میدیم و فکر میکنیم ملاک سعادت ما اون چیزیه که دوست داریم بهش برسیم

    و فکر میکنیم این سیستمی عمل کردن جهان، یعنی درست و غلط به طور کلی وجود نداره و فقط در رسوندن من به خواسته یا دور کردنم از خواسته ها تعریف میشه!!

    و این خیلی خطرناکه..

    به قول خداوند چه بسیار چیزهایی را میپسندید که شر شما در آن است..

    ما به این جهان اومدیم برای درک و شناخت خداوند و حرکت به سوی او

    این مسیر دربردارنده دستورالعمل هاییه که نه فقط درست و غلط بودن مسیر رو نشون میده

    بلکه درست و غلط بودن خواسته رو هم نشون میده

    هدایت فقط نشون دادن مسیر درست نیست

    بلکه هدایت به ما درست و غلط بودن خواسته رو نشون میده..

    بخاطر اینکه بسیاری از خواسته های ما از الگوهای ذهنی ما و به قول خداوند هواهای نفسانی ما تشکیل شده

    و در طی مسیر تکامل و عبور از اون خواسته ها

    ما به خواسته های حقیقی میرسیم

    همین چند وقت پیش در پاسخ به عزیزی که سوال کرده بود چرا خدا به بنی اسرائیل که درخواست کرده بودن غذاشون از گوشت به پیاز و … تغییر کنه فرموده آیا بهتر رو با بدتر معاوضه میکنید نوشته بودم که استاد دلیلش رو در دوره سلامتی توضیح دادن که بدن با گوشت آداپته شده..

    اما عجیب بود دوستانی پاسخ دادن که اصلا بحث خوب و بد نبوده و خدا هر کسی رو به سمت خواسته خودش هدایت میکنه نه اینکه مثلا مصرف گوشت درسته و مصرف کربوهیدرات اشتباه!!

    توحید بزرگترین اصل جهان و دربردارنده اصول کلیه که هم مسیر رو نشون میده و هم درست و نادرست بودن خواسته ها رو..ما نمیتونیم بریم دنبال مشروبات و در مسیری قرار بگیریم که به راحتی به دست بیاریم و بعد بگیم هدایت شدم به مسیر دریافت مشروبات!! این بحث هدایت نیست..این بحث ضلالته..هدایت در مدار خداوند و ضلالت در مدار شیطانه

    و در نهایت خداوند دخالتی در تعیین مسیر ما نمیکنه و طبق مشیتش با ما رفتار میکنه

    و ما مسئول تمام اتفاقات زندگیمون هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام خدمت شما برادر گرامی و ممنون از نظرتون که به اشتراک گذاشتین..ببینید همیشه هدایت به سمتیه که آدم رو رشد میده، همون که خدا میگه لعلکم یرشدون..یعنی اونی که به سمت بدتر شدن میبره اسمش هدایت نیست..چرا نیست؟ بخاطر اینکه در جهت رشد نیست، ولی در جهت مشیته..یعنی طرف میخواد چیز بدتری رو به بهتر ترجیح بده..اوکی..خداوند اسباب رو براش فراهم میکنه.ولی این دیگه اسمش هدایت نیست..میشه یضل من یشا..یعنی کسی که در مشیت باشه گمراه میشه..از طرفی بد و خوب هست ولی درکش نسبیه..بد و خوب از منظر توحید..از این منظر که ما خدا رو بهتر درک میکنیم و میشناسیم یا ازش دور میشیم..مثل کسی که در هوای آزاد نفس بکشه یا در خلا..نسبی بودن به درک ما برمیگرده و احساس خوبی که در ما رشد میکنه نشان دهنده عمق درک ما از خداوند و اصطلاحا نزدیک شدن ما به خداونده..در بحث شکل دادن به باورها موضوع اینجاست که جلوی همه ما طرحی واحد قرار داره..به اسم طرح الهی..به اندازه ای که ما با باورهامون درک درستی از اون طرح پیدا میکنیم گویی تصویر دقیق تری کشیدیم و لذت بیشتری میبریم..یعنی این نیست که نظام باورهای ما بر اساس هیچ اصلی نباشه و باورها به خودی خود تعیین کننده خوشبختی آدما هستن..نه..این نظام باورها و تصویرسازی های ما به اندازه ای که به اون طرح الهی نزدیک تر میشه ما خوشبختی رو بیشتر درک میکنیم..و در نهایت انسان ها از تکثرات به سمت وحدت حرکت میکنن..در مورد احساس هم یه نکته بگم که بعضا خیلیها در موردش دچار اشتباه میشیم..احساس خوبی که استاد میگن و در موردش تحقیق علمی کردم در واقع حالتی از بی ذهنیه که حسش رو نمیشه تعریف کرد..نه شادیه نه غم..نه هیچ کدوم از واکنش های احساسی که براشون استیکر تعریف شده..تعریف درستش بنظرم مستیه..نمیدونم بیمارستان رفتین و بهتون مورفین تزریق کردن یا نه چون این حالت شبیه همون حالته..عرفا از مستی در اشعارشون برای درکش استفاده میکنن..تمام احساساتی که ما ازشون صحبت میکنیم و برای دیگران قابل درکه، صرفا تعاریف و شبیه سازیهای ذهنیه که اگر توفیق بشه در موردش خواهم نوشت..اما الهام در بر دارنده یک نوع شعف درونیه که با حتی اون احساساتی که بچه ها با الهامات اشتباه میگیرن فرق داره..بزار مثال بزنم..وقتی رفتم سر معامله خونه و تو بنگاه گفتن خونه سندش گرو بانکه و به طرف پول بدید سندو آزاد کنه و زیر قیمت خونشو معامله کنه فکر میکنید چه احسای داشتم؟ حس شدید نگرانی..اما در اوج همین نگرانی یه حس شعف درونی بهم گفت انجامش بده!! شما هر جور حساب کنید اون هیجانی که بچه ها با احساس خوب و الهامات اشتباه میگیرنش نمیتونست اون لحظه برای منی که دچار نگرانی شدید بودم اتفاق بیفته..نمیدونم میتونم مطلبو برسونم..احساس خوبی که همون الهامه جنسش از جنس توحیدخ..یعنی هیچ احساس متضادی نداره.. احساساتی که ذهن میسازه و ما رو فریب میدن همشون زوج و دوتایی هستن..ان شاالله علمی تر در موردش خواهم نوشت..فقط بدونید به اندازه ای که رشد میکنیم، الهامات قوی تر میشه و تاثیرش در جان و نفس انسان هم قوی تر میشه..مثلا پیامبر وقتی وحی رو دریافت میکردن به قدری این شعف شدید بود که از خود بی خود میشدن..خود من در حالت شعف یه وقتهایی نمیتونم راحت نفس بکشم و وقتی نفس میکشم با اشک همراه میشه..حتما تجربش کردید..مثل بغض های استاد موقع ضبط خیلی از فایلها..این همون الهاماته و الهامات به سمت تعالیه..به سمت یک مقصد و اون هم صراط مستقیم

    نه مقاصد مختلف

    لَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ ۚ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام به علی آقای عزیزم..احسنت و تبریک..تبریک بابت اینکه دارین سفر میکنید از نگاه ذهنی به نگاه شهودی… چون حق رو با حق میشه شناخت..ماها اگه بخوایم حنجره پاره کنیم تو حتی این سایت توحیدی، دوستانی که نگاه ذهنی دارن به قضیه نمیخوان بپذیرن و وارد این وادی حیرت بشن و درک کنن و بعد بیان نظرات سازندشونو بیان کنن..افراد کمی هستن که بپذیرن کشش اصلی و حقیقی بشر به سمت یک اصل واحده..و خوشبختی یعنی خدا رو زندگی کردن در تمام جنبه های زندگی، افراد کمی هستن که درک کنن که فرق هست بین نگاه شهوانی به مسائل جنسی با نگاه مقدس به این مسائل..که وقتی از نگاه ذهنی به سمت نگاه شهودی میریم همین روابط جنسی میشه ابزار توسعه عفت و کرامت!! نگاه ذهنی به هر چیزی اگه در حد تجربه و گذر از اون خلاصه نشه، به سیکل وسواس گونه ای تبدیل میشه که شخص هیچ وقت نمیتونه ازش بیرون بیاد، اینه که جهنم اصطلاحا ابدیه، چون بشر در هزار توی ذهنی اسیر میشه که نمیتونه بپذیره که ناقصه تا ابزاری بشه در دست آگاهی مقدس و بی شکلی که ماییم، که نه جنسیت داریم نه زمان و نه هویت…که تنزل پیدا کردیم در سطح مادی که حقیقت وجودیمون رو پیدا کنیم نه اینکه ماده به باتلاقی تبدیل بشه که حقیقت ما رو دفن کنه و من درس گرفتم..که برای اغنای هیچ ذهنی تقلا نکنم..چون ذهن اغنا نمیشه، مگه اینکه ساکت بشه و آگاهی پشت اون ذهن ما رو بشنوه..موفق باشی عزیزم..امیدوارم دوستان و خود من، به جای کپی کردن مطالب استاد، اونو درک کنیم..مثل محی الدین عربی که به آگاهی رسید و آگاهیشو مکتوب کرد که فریاد توحید بود..اما صدها ساله که شاگردانش فقط مطالبشو بلغور میکنن و نوک انگشتش رو میبینن نه آنچه که بهش اشاره کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: