سوالات:
اگر یک کلید برای جدی گرفتن ایده های الهامی و عمل به آنها بدهید، آن کلید چیست؟
چگونه در مدار دریافت الهامات الهی قرار بگیریم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛
- الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛
- سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛
- خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛
- مسیر تکاملی دریافت الهامات و دسترسی به آگاهی های درونی؛
- درسهای داستان موسی و خضر؛
- توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است؛
- قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی؛
- کلید «جدی گرفتن ایده های الهامی»؛
- پشتوانه هایی برای «تواناییِ ماندن در احساس خوب»؛
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»229MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»19MB21 دقیقه
به نام خدای نور
سلام استاد جان، سلام مریم جان قابل ستایش
سلام به دوستان هم پروژه ای برای مهاجرت به مدار بالاتر
شاید اتفاقی که میخوام تعریف کنم ربطی به این فایل نداشته باشه (شاید هم داشته باشه) اما دلم خواست یک ردپا از خودم داشته باشم.
راستش من از صبح پنج شنبه دچار کمردرد شدم با اینکه سابقه کمردرد رو به ویژه در دوسال اخیر که مرتب ورزش میکنم اصلا نداشتم. شدت درد بیشتر شد. به طوری که حتی خم و راست هم نمیتونستم بشم یا به سختی می نشستم. به طوری که خواهرم مرتب میگفت از ورزش زیاد هست. حرکتی رو اشتباه زدی یا وزنه سنگین برداشتی.
من با خودم فکر میکردم علتش چیه؟ من که حرکات ورزشی رو درست انجام دادم. سابقه کمردرد نداشتم. حتی روز قبل هم ورزش نکرده بودم و حالم عالی بود پس چرا بدون علت درد شروع شد؟؟؟
گفتم خدایاااا من نمی فهمم دلیلش رو خودت بیا بگو علتش چیه این درد؟ بعد که فکر کردم دیدم شروع درد ربطی به ورزش نداشت. استاد یادگرفته بودم از شما که هر درد جسمی یک علت درونی داره. فکر کردم با خودم ببینم کجا زدم تو خاااااکی. و فهمیدم ( استیکر دست روی پیشانی)
من شب قبل در مورد ویژگی نه چندان جالب یکی از همکارام دائم فکر می کردم. که چرا امروز فلان کار رو کرد چرا اون حرف رو بهم زد. منظورش چی بود؟ و حال خودم از درون خوب نبود و از اون برخورد انرژی منفی گرفتم. و دائم با این که میخواستم کنترل ذهن کنم نمیتونستم. یعنی فکر میکردم من که تعریف نکردم برای کسی ماجرا رو پس کار بدی نکردم ولی درون خودم که در مورد رفتارش فکر می کردم؟؟؟ همین عدم کنترل ذهن باعث درد شده بود (طبق قانون به هر چی فکر کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه).
بعد نشستم با خدا صحبت کردن که متوجه شدم مرسی روی شونه ام زدی که دارم خاکی میرم. توبه میکنم و دقت و حساسیت بیشتری روی کنترل ذهن و یادآوری ویژگیهای مثبت افراد انجام می دم.
حداقل اینکه اون فرد با انجام کارش باعث شد وقت من کمتر تلف بشه یکجای دیگه و نکات مثبتی که توی اون اتفاق برای من بود رو بررسی کردم.
استاااااااد استااااااد خودمم باورم نمیشد درد خیلی خوب شد یعنی 5٠٪ کاهش داشت شایدم بیشتر بدون این که هیچ کاری کرده باشم. بلافاصله بعد از این که گفتم خدایا من به خودم ظلم کردم درد شروع کرد به کم شدن. نتیجه از همون لحظه شروع شد. و امروز بعد از ٢4 ساعت از برگشتن به مسیر ٩٠٪ بهبود درد داشتم (به طوری که خواهرم با چشمهای گرد نگاهم می کنه که خوب شدی؟؟؟)
خدا رو صدهزار مرتبه شکر که زودتر میتونم نشانه ها رو بفهمم که کجا زدم تو خاکی و سریع برگردم.
یک چیز دیگه هم که این هفته اخیر با خوندن کامنتهای فایلهای پروژه یادگرفتم و به عمق جانم نشست مفهوم لا اله الا الله بود.
یکی از بچه ها نوشته بود وقتی میگی هیچکس جز علی در خانه نیست و فقط علی در خانه است هر دو یک معنی دارند (اگر دقیق نوشته باشم)
پس وقتی میگی لا اله الا الله یعنی هیچکس جز خدا نیست یعنی اینکه همه چیز خداست. کلی ذوق کردم برای همین درک جدید. این که آدم با یادآوری این مثال همه رو خدا ببینه. آدمهایی که باهاشون برخورد می کنه. وسایلی که کارهارو برامون آسون میکنن…. همه چیز همه چیز. خیییییلی زیباست خیییییلی. عااااشق این مفهوم شدم.
از صمیم قلبم سپاسگزارم از شما به خاطر آموزشهاتون. و از خانم شایسته عزیز به خاطر این پروژه های بی نظیر. دوستتون دارم.
سلام مریم جان.
من هیچ کاری نکردم نه قرص، نه آمپول هیچی و اصلا سابقه کمردرد نداشتم. یعنی شکر خدا سابقه هیچ بیماری ندارم و چکابی هم که هر شش ماه انجام میدم همه چیز نرمال هست. برای همین برام عجیب بود چرا این اتفاق افتاده. من فقط فهمیدم علتش از ورزش نبوده پس با توجه به آموزه های استاد که همیشه میگن هر درد جسمی یک علت درونی داره ربطش دادم به حال درونی بدی که یکی دوروز قبل داشتم. سعی کردم روی نکات مثبت توجه کنم و از موارد ناخواسته اعراض کنم. برای من شکر خدا جواب داد.
با علائمی که شما می فرمایید احتمالا درد سیاتیک هست.
من دوره قانون سلامتی رو هنوز خریداری نکردم چون فکر میکردم من که وزنم عالیه، آزمایشات خونی و چکابم همیشه نرماله، حتی یکبار پزشکم با تحسین گفت چه لایف استایلی دارید شما که جواب آزمایشاتتون این هست
ولی یکبار کامنت یکی از بچه ها رو خوندم که ایشون هم شرایطی مثل من رو داشتند ولی با ورود به دوره قانون سلامتی متوجه خیلی از اشتباهاتی شدند که در برخورد با بدنشون داشتند پس فهمیدم من هم قطعا اشتباهات زیادی در برخورد با بدنم دارم و متوجه نیستم فعلا.
البته باز هم من تو کامنتهایی که از بچه ها در این پروژه خوندم یک چیز قشنگ هم یاد گرفتم که که متنش رو براتون اینجا کپی میکنم:
“
هرچی توی دنیای مادی میبینیم و تجربه میکنیم فقط ی آینه اس ک نشون میده توی دنیای واقعیمون ک ارتعاشیه،چی داریم!
the field change matter.
دنیای واقعی ما ارتعاشیه
خود ما ارتعاشیم نه این بدن
این درک بشه متوجه میشیم چقد آب در کوزه است و ما داریم جون میککنیم تصویرو تغییر بدیم بجای اینکه ارتعاشو عوض کنیم تا تصویر خودش براحتی عوض بشه
ب قول یک شخصی
بجای اینکه با ماده،ماده رو تغییر بدیم
زمینه رو تغییر میدیم،ماده خودش تغییر میکنه اصن.
بجای اینکه با جذب بخوایید تومور رو درمان کنید،حس سلامتی رو تولید کنید تا تصویر توی دنیای مادی،خودش عوض شه و تومور ک هیچی،هرچی ک ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه بدونه اینکه دنبال حذف شدنش باشید……
خیلییییییییییییی مونده از نظر من تا ادما متوجه بشن تمام چیزی ک از انسان ها تجربه میکنن،فقط فیلمی از خودشونه،و وقتی خودشون هماهنگ میشن تصویر دیگه ای آینه نشون میده بهشون……”
توجه به سلامتی، سلامتی رو با خودش میاره این چیزی عست که من درک کردم تا الان.
امیدوارم تونسته باشم پاسخ مناسبی براتون نوشته باشم براتون آرزوی سلامتی دارم دوست عزیز. در پناه الله یکتا باشید.