سوالات:
اگر یک کلید برای جدی گرفتن ایده های الهامی و عمل به آنها بدهید، آن کلید چیست؟
چگونه در مدار دریافت الهامات الهی قرار بگیریم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛
- الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛
- سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛
- خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛
- مسیر تکاملی دریافت الهامات و دسترسی به آگاهی های درونی؛
- درسهای داستان موسی و خضر؛
- توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است؛
- قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی؛
- کلید «جدی گرفتن ایده های الهامی»؛
- پشتوانه هایی برای «تواناییِ ماندن در احساس خوب»؛
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»229MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»19MB21 دقیقه
سلامی از جنس نام زیبای خداست خدمت استاد بزرگوار و همکلاسی های عزیز و دوست داشتنیم
به قول حافظ خوش سخن شیراز:
؛ آنکس است اهل ِ بشارت که اشارت داند/
نکتهها هست بسی محرم ِ اسرار کجا ست.
یادم به خیلی سالها پیش قبل از اینکه این میزان از هدایت رو دریافت کنم افتاد :
یادمه زمانی که خیلی علامت سوال خطاب به خدا توی ذهنم بود و یکی از اونها این بود که مثلا شخصی که توی یه خونواده یا جامعه یا مملکت غیر باور مند به این قوانین الهی یا حتی خدا به دنیا میاد چه گناهی کرده که از نعمت خداشناسی یا دریافت الهامات قلبی محروم باشه!! بعدها که لطف خدا شامل حالم شد و بیشتر هدایت شدم فهمیدم که هیچ انسانی بدون دین به دنیا نمیاد و هیچ انسانی نیست که از نعمت شهود و قدرت ارتباط با خود درونش ( یعنی با روحش) بی بهره باشه:
و اگر غیر این هم میبود که با عدالت خدا تناقض داشت
فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ (فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. تغییری در آفرینش خدا نیست. آیین پایدار همین است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند.)
همه ما اگر به زندگی از گذشته تا الان خودمون نگاه کنیم به نسبت ظرفیت و قدرت تشخیص و دریافت درونیمون با انبوهی از تجربه های الهامی روبرو شده ایم از اتفاقات کوچک تا بزرگ از الهامی برای دعوت به خیر تا بازداشتن از یک شر خیلی تجربه ها بوده اند و خواهد بود.
زندگی خود من یک کتاب تمام معنا از این تجربه هاست
از الهامی که سال 84 به قلبم اومد برای رد کردن یک پیشنهاد کاری خیلی جذاب که در شرف استخدام شدن در اون بودم و کاری که دو برابر حقوق ماهیانه یک کارگر قانونی فقط با سه روز کار در هفته و آخر آرزوی خیلی ها بود و سفر به یک استان دیگه برای کاری که واقعا برام ناشناخته بود تا خیلی و خیلی الهام دیگه مثل قبول یک نشتری یا رد کردنش وازدواج و ……که اگر بنویسم صدها خط میشه
و الان میدونم که هر کجا که باورش کردم
و گول شیطان و نجواهش رو نخوردم سود کردم و هر جا هم که گوش نکردم وگول نجواها رو خوردم جز مصیبت و گرفتاری حاصلی برام نداشته که بزرگترینش که بزرگترین چالش تنام زندگیم که به یکتراژدی تبدیل شد دوازده سال پیش بود که وسوسه شدم برای آوردن یک وام سنگین که مجوزش رو بهم اعطا کرده بودند و خیلی جذاب بود و قلبم هزار بار گفت نکن این کار رو و خدای مهربان صد گره در کارم انداخت ولی من با سماجت تمام از قدرت اراده ام استفاده کردم و مددهای الهی برای جلوگیری از تصمیمم رو و الهامات الهی رو نادیده گرفتم و نتیجه بزرگترین مصیبت تنام عنرم شد که چند بار توی سایت بهش اشاره کرده ام.
از خدا برای همه شما عزیزان دلم بهترین ها رو که همون احساس خوبه آرزو میکنم
چرا که احساس خوب زمینه دریافت الهامات الهیه.
سلام همکلاسی خوبم،
از توجهی که به الهام و نشونه داشتید و داربد لذت بردم و یاد یکی از الهامات واضح که چند ماه پیش داشتم افتادم اینجا براتون مینویسم؛
مدتیه که به شدت در صدد تغییر شغلی هستم که سالهاست بهش مشغولم و داشتنش البته معجزه ای از طرف خدا بود برام ولی خوب به مرور درآمدش کم شد و به دلیل پر شدن سقفش ( به نسبت چیزی که من ازش میخواستم و به دست هم آوردم ) و چند دلیل دیگه ، میخوام که تغییر شغل بدم ، مدتی پیش تو خیابون داشتم میرفتم و شدیدا توی ذهنم داشتم با خدای خودم حرف میزدم و دقیق رسید به اونجا که من ازش پرسیدم که خدایا پس کی بهم میگی که چکار کنم برای تصمیمی که راجع بهش از خودش کمک خواسته بودم و دقیقا توی همون لحظه که این جمله توی ذهنم مرور شد داشتم از دم یه میوه فروشی رد میشدم که رادیوش روشن بود و یه خانم مجری داشت این جمله رو میگفت که : خدا خودش موقعش که بشه بهت میگه چکار کنی !!!!! خدا رو شاهد میگیرم دیگه اصلا نه یک کلمه بیشتر و نه یه کلمه کمتر و فقط همین مقدار یعنی همین یه جمله رو شنیدم و از دم مغازه رد شدم.
واقعا تا چند دقیقه بعدش انگار یه جورایی شوک بودم.
باور به الهامات باور به غیبه و از نشونه های بارز ایمانه .
الذین یومنون بلغیب