مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 20

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1028 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خدایا مارا به راه راست هدایت کن راه کسانیکه به آنها نعمت داده آیی نه راه گمراهان وغضب شد گان

    خدایا تنها ترو میپرستم وتنها ازتویاری می‌جویم ای مهربانترین مهربانان ….

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم وتک تک دوستانم …

    خدارو شکر امروز هم فرصتی بهم دادی تا اینجا باشم وبتونم‌ ازاین فایل ارزشمند استفاده کنم …

    خدایا به امید خودت …

    نکات مهم این فایل …

    خداوند همیشه داره باما صحبت می‌کنه ،چندبارقسم به زمین و خورشید و ماه واسمان بالا و پایین وچپ وراست خداوند قسم میخوره که بگه فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا

    کلمه ی الهام ریشه ی (لهم ) یکبار تو قرآن آمده ،توهمین یه دونه آیه هم آمده دیگه هم تکرار نشده .

    اما کلمه وحی چرا خیلی زیاد آمده ولی الهام یکبارامده اونم چند تا 6یا7بارقسم میخوره به خورشید وماهو آسمان که ما به شما خیروشرتون رو الهام میکنیم .

    یعنی به شما میگم این مسیردرسته این‌مسیر غلطه اما چیزی که باید بدونیم اینه که باتوجه به آمادگی مامسیر برای ما روشن میشه

    باتوجه به اینکه مامدارمون می‌ره بالاتر آگاهی ها خالص ترمیشن وما دریافت می‌کنیم مثل این میمونه که باتوجه به اینکه یه بچه چقدر قابلیت فهم ریاضیات وداره که بخواییم بهش ریاضی یادبدیم اگه ما به یه بچه ی اول ابتدایی بخواییم انتگرال آموزش بدیم خوب مشخصا نمیتونه بفهمه

    درک کنه حتی اگه براش توضیح بدیم بازم‌نمیفهمه اون بچه چیزی رو‌میفهمه که براش آماده ست …..

    اینکه ما چقدر دریافت می‌کنیم ازخداوند به اندازه ظرفمون به اندازه ای میزان امادگیمون به اندازه درسهاییکه قبلا خودندیم وپاس کردیمه ….

    خداوند درقران میگه إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ ما برخودمان واجب کردیم که شما را هدایت کنیم

    همه‌ی ما دسترسی داریم به هدایت خداوند همه ی ما دسترسی داریم به آگاهی به شهود اما به‌اندازه ی خودمون ..

    مثل داستان موسی وخضر که اون موقع موسی ظرفش آماده نبود برای دریافت آگاهی ها وهمش ازخضر ایراد می‌گرفت وخضر هم بهش گفت توادمی نیستی که صبر کنی وبفهمی دلیل یه سری قضایا رو….

    تو داستانها مامتوجه میشیم که این در واقع توی بحث الهامات اگرقران رو بعنوان الهاماتی که خداوند به محمد داد داشته بپذیریم متوجه میشیم که حتی همون هم ربط داشت به ظرف پیامبر اسلام یعنی پیامبر اسلام که ازهمون اول آماده دریافت این الهامات نبوده طی سالهای سال سالی یکماه تک و تنها میرفته‌غارحرا روخودش کارمیکرده تا یواش یواش اماده‌بشه برای دریافت ،تاظرفش یواش یواش بزرگ بشه بعد ک ظرف بزرگ میشه پیامبر مبعوث میشه توسن چهل سالگی ……

    سوره های بسیار کوتاه قرآن که جز30قران هست آیه های موزون آیه هایی که درکشون خیلی سخته آیه هایی که میتونن چندین و چند پهلو داشته باشن آیه هایی که درمورد قیامت یک فضای نامشخص که اتفاق می افته وخیلی موزون وشعرگونه‌هست ،اینا چیزهایی که هنوز پیامبر آمادگی دریافت مطالبی که یه ذره برای خودش قابل فهم ودرک باشه رو نداشته ..

    در واقع جلو رفته ومیرسیم به آیه های سوره های ابتدایی قرآن که اینا سالهای آخر عمر پیامبر بهش گفته شده مثل سوره ی نسا آل عمران بقره اینا همشون جز آیه های اخریه قبل از وفات پیامبر که همشون خط داستان دارن همشون مشخصن واضحن ویک سوالی رو دارن پاسخ میدن یک موضوعی که پیامبر درگیرشه یاامت پیامبر درگیرشه وداره پاسخ میده وخیلی خیلی منطقیه موزونم نیست شعرگونه هم نیست ….

    وکاملا قابل درک وفهمه واین مهمه که بفهمیم هرچیزی بستگی داره به خودمون دریافت الهامات خداوند بستگی داره که چقدر خودمون آماده باشیم اینکه خداوند بی نهایته نه به این معنا نیست که ما بتونیم بی نهایت رو دریافت کنیم ما به اندازه ظرفمون میتونیم دریافت کنیم …….

    مثل ریاضیات که هرچقدر اول جمع ویادمیگیریم آماده میشیم برای تفریق ،تفریقو یادبگیریم آماده میشیم برای تقسیم بعد هی آماده میشیم برای‌جذر وبعد مشتق وبعد انتگرال وبعدازاون آماده میشیم برای مثلثات و ……..

    برای مراحل بعدی اماده میشیم اگه مرحله قبلی رو فهمیده باشیم درکشون کرده باشیم ازشون استفاده کرده باشیم ویه همچین فضایی رو درمورد خودمون وخداوند ببینیم

    این توهم که فکر کنیم مادسرسی داریم به کل آگاهی خداوند درحالی که خودمون اون ظرفمون بزرگ نشده نباید عجله کنیم ……..

    نکته ی بعدی ……..

    ماهم یه موسی ایم اولش یه ذره شاید نفهمیم قضیه رو نیازداریم بهتر بشیم نیاز داره رو خودمون کارکنیم نیاز داره پیشرفت کنیم صبوری کنیم وخداوند به اندازه آیی که مارشد میکنیم الهامات رو دریافت می‌کنیم واضح تر مشخص تر ….

    ظرفمون چطور بزرگتر میشه ؟

    باعمل کردن به اون چیزهایی که حس میکنم درسته، تومسیر درست قرار گرفتن ،ایمان داشتن، وعمل کردن ،عمل صالح داشتن ،اینک قبلا حس میکردم درسته تومسیر درست قرار گرفتن ایمان داشتن وعمل کردن عمل صالح داشتن دنبال این هدایت بودن واون چیزی که میفهمی رو دریافت میکنی وبعدش عمل میکنی حتی اگه کج و کوله ست حتی اگه یه ذره ترسناکه حتی اگه یه ذره نیاز به شجاعت وایمان وجسارت بیشتر بعد دیگه الگوها رو پیدا میکنی همه چیزها بهت گفته میشه ……

    نکته ی بعدی …….

    کلید برای عمل کردن به ایده های الهامی …..

    بیشتر ازعمل کردن به ایده های الهامی بیشتر باور به اینکه این ایدهه الهامی هست ،یعنی من خودم وقتی ایده آیی بهم الهام میشه اونها رو بدون اینکه بحث کنم انجام میدم اغلب مواقع

    فقط صرفا به اینکه این باورتو‌وجود من هست که این ایده ازیک آگاهی بالاتر آمده…….

    استاد میگه من تصورم درمورد خدا مثل این میمونه که ما توجنگل هستیم وخداوند با هلیکوپتر داره مارو ازاون بالا نگاه می‌کنه مسیرها رو میبینه کدوم طرف رودخونه ست کدوم طرف آب کدوم طرف جاده ست کجا پرتگاهه

    ازاون بالا نگاه می‌کنه وبهمون میگه به سمت چپ بریم یاراست یا هرچی شبیه این وچون تصوردارم که خداوند داره به این شکل هدایت می‌کنه و داره چیزهایی رو میبینه که من نمی‌بینم خیلی باایمان بیشتر به اون ایده ها عمل میکنم ..

    آدم اگه باور داشته باشه وایمان داشته باشه که اون ایده ها آمدن که بهت کمک کنن برای اینکه به اون خواستت برسی وازاگاهی بالاتری میان که تو عقلت شاید نرسه شاید تو اصلا اونقدر دید وسیعی نسبت به اتفاقات وشرایط نداشته باشی

    خیلی راحت بهشون عمل میکنی……

    خدایا هدایتم کن تادرمسیر درست صحیح پرازنعمت وثروت وبرکت وایمان وتوکل ثابت قدم باشم

    خدایا کمکم کن تا درک و فهم من ارقوانینت هرروز بهتر بشه

    خدایا کمکم کن تا درک و فهم من ازتو وحرفهات بیشتر بشه

    ویادم عملگرا تری باشم توی درکم ارقوانینت …

    خدایا به تو پناه میارم از افکاربیهوده وبیخود ازترس وتنهایی ازفقر وشرک ازبی ایمانی از وسوسه های شیطانی

    خدایا تنها ترو میپرستم وتنها ازتو یاری می‌جویم …

    استاد عزیزم خانم شایسته بینهایت ازشما سپاسگذارم بابت تمام فایلها واین فایل ارزشمند ..

    در پناه خداوند یکتا باشیم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 745 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.

    درود بر استاد عباسمنش بزرگوار و خانوم شایسته عزیز.

    درود بر همه دوستان همفرکانسی عزیزم .

    گام بیست و چهار .

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر.

    《قرار گرفتن در مدار الهامات الهی》

    به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛

    خداوند هر لحظه ما و تمام موجودات را هدایت می‌کند زمانی که خودمان را آماده دریافت هدایت ها و الهامات میکنیم می‌توانیم الهامات را درک کنیم وقتی با توکل بر خداوند در مسیر زندگی حرکت می‌کنیم و آرام و ساکت باشیم و از خداوند بخواهیم برای هر موضوعی ما را هدایت کند و توجهمان را به دریافت و شنیدن الهامات معطوف کنیم صد درصد الهامات را دریافت میکنیم فقط تنها مسئله این است که ما به الهامات عمل می‌کنیم یا نه ، اینجاست که تفاوت ها ایجاد می‌شود کسانی که به الهاماتشون گوش میدن و بهش عمل می‌کنند نتایجی می‌گیرند که حتی برای خودشان هم قابل باور نیست .

    من بعد از این که از استانبول برگشتم به خداوند گفتم خدای من ، من میخوام یه پراید مدل نود بگیرم قیمتش 180 تومن باشه شیشه هاش هم دودی باشه خودت هدایت کن سهم من اینه که من نمایشگاها رو میچرخم و سمت خودم رو انجام میدم بقیه ش با خودت . من یه روز کامل کل نمایشگاه‌های ماشین رو چرخیدم قیمت گرفتم کلی ماشین دیدم توی نیم ساعت آخر تایم کاری نمایشگاه بود که یه پراید 90 پیدا کردم به قیمت 183 و فرداش که قرارداد نوشتیم و ماشین رو تحویل گرفتم و حرکت کردم به سمت تالش یهو چشمام برق زد به خانومم گفتم حواست هست یه پراید مدل 90 به قیمت 180 که گفته بودم گرفتیم ببین شیشه هاش هم دودیه . از شوق بال در آورده بودیم.

    من الان درک بهتری از الهامات دارم و میدونم که سریع باید بهش عمل کنم تا تکاملم رو توی دریافت طی کنم و ظرف وجودم رو بزرگتر کنم ..

    امروز که سرویس رو سرامیک میکردم وقتی یه دونه سرامیک رو چسب میزدم و میخواستم رهاش کنم برم سرامیک بعدی رو بیارم یهو یه الهام میومد که اینو رها نکن میوفته و میشکنه و من سرامیک رو محکم میکردم و بالاش رو چسب میزدم میگفتم خدایا خوب شد الان محکمه .توی کارم اینجوری هدایت میشم .

    دوباره یه هدایت دیگه اومد که فردا تا ظهر کار سرویس تمام میشه سیمان سفید و پودر سنگ رو امروز بخر و من هم به خانومم گفتم رفتی چسب بخری سیمان سفید و پودر سنگ هم بخر .

    یه الهام دیگه این بود که بهم گفت سرامیک هایی که نیاز دارن برش بخورن الان برش بزن که برق قطع شد بتونی کار کنی و کارشکنی نشه و من برش زدم بعد نیم ساعت برق قطع شد .

    الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛ وقتی توی همین مثال‌هایی که مطرح شد من به الهاماتم عمل کنم ظرف دریافتم رو بزرگ میکنم و کم کم الهامات بزرگتر و واضح تر رو دریافت میکنم و اینطوری میتونم اساس زندگیم روبه خداوند بسپرم‌و هر کاری که گفت اطاعت کنم و بهش عمل کنم و پیشرفت کنم .

    سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛

    این موضوع چقدر جالب بود و من تا بحال در مورد قرآن و پیامبر به این شکل نشنیده بودم و چقدر میتونه درکش به من کمک کنه که حتی پیامبر هم توی دریافت و الهام قرآن، تکامل رو طی کرده و ظرف وجودیِ دریافتش رو بزرگتر کرده و هیچ تفاوتی بین انسان ها و دریافت الهامات وجود ندارد ما هم با عمل کردن به الهامات می‌توانیم ظرفمون رو بزرگتر کنیم و توی تمام ضمینه ها هدایت بشیم و راه درست رو پیش بریم

    خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛

    دقیقا مثل تئوری ظرف آب توی روانشناسی ثروت که نعمت های خداوند بی نهایت است و ما با توجه به ظرفمون میتونیم از اون نعمتها استفاده کنیم فرض کنیم الهامات خداوند مثل یک اقیانوس بزرگه که همیشه هست ما نمی‌توانیم کل آب اقیانوس روبرداریم فقط به اندازه ظرفی که داریم میتونیم از اون آب‌ بهره‌مند بشیم بعضی افراد یا اکثریت افراد اصلا خبر ندارند که اقیانوسی وجود دارد بعضی افراد هم که خبر دارند اصلا ظرفی برای دریافت با خودشون ندارند بعضی افراد ظرف کوچکی برای دریافت الهامات خداوند دارند ما باید تلاش کنیم با گوش دادن به الهامات و عمل کردن به آنها ظرف وجودمون رو برای دریافت بزرگتر کنیم .

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید .

    با کمال تشکر از استاد عزیز خانوم شایسته عزیز و همه دوستان هم فرکانسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    فرزاد حضوری گفته:
    مدت عضویت: 2621 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان

    من هروقت به داستان موسی فکر میکنم واقعا مو به تنم سیخ میشه ، برای درک بهتر عظمت ایمان این مرد و کاری که کرد شاید بهتر باشه کمی از تاریخ مصر در اون دوران بدونیم ، به گفته بیشتر محققان داستان خروج در حدود 1300 سال پیش از میلاد مسیح یعنی حدود 3300 سال پیش در زمان حکومت رامسس دوم بر مصر اتفاق میفته

    در اون زمان مصر بزرگترین پادشاهی تمام دنیا بوده و خیلی از تمدن های باستانی هنوز شکل نگرفته بودن ، امپراطوری هخامنشیان خودمون حدود 800 سال بعد در ایران شکل میگیره

    در طول حدود 3000 سال حدود 180 فرعون بر مصر حکومت میکنند اما رامسس دوم به گفته تمام مورخین قدرتمند ترین و ثروتمند ترین و در عین حال سختگیرترین فرعون از بین تمام اون ها بوده ، اگر بخوایم میزان قدرت اون رو با مقیاس امروز بسنجیم ،فرض کنید مجموع قدرت تمام ابرقدرت های دنیا مثل امریکا و روسیه و چین رو بیاری بذاری در دستان یک نفر…این شرایط رو تجسم کنید

    حالا به موسی وحی میشه برو با این شخص گفتگو کن ، این رو هم اضافه کنید که موسی یک نفر رو هم کشته بوده و یک همچین آتویی هم دست فرعون داشته ، یعنی به راحتی میتونسته همون اول بگه به همین جرم اعدامش کنند

    کما اینکه موسی اولش میترسه و میگه میترسم بکشنم اما در نهایت میره

    گفتم این فرعون معروف بوده به سختگیری در مقابل دشمنانش و کسانی که اونها رو مجرم میدونسته و گفته میشه به اندازه یک شهر افراد قطع عضو شده در زمان رامسس دوم وجود داشته

    کما اینکه در یک آیه هم اشاره میشه که خطاب به ساحرانی که به موسی ایمان میارن میگه دست و پاهاتون رو قطع میکنم و بر نخل ها آویزانتون میکنم…

    حالا فقط خودمونو جای موسی بذاریم و ترسی که از انجام وظیفه خدا میتونه بهمون دست بده رو تصور کنیم و حجم ایمانی که نیازه تا به این ترس غلبه کنیم…

    ما میخوایم یه درخواست فرضا از مدیر محل کارمون یا فلان رئیس بانک یا فلان مسول بکنیم کلی سرخ و سفید میشیم حالا موسی قرار بوده با قوی ترین فرد دنیا روبرو بشه و خودش و کل عقاید و مذهبشون رو زیر سوال ببره…

    من خودم همیشه تو دعاهام میگم خدایا ازت میخوام ایمان منو به موسی نزدیک کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 3525 روز

    به نام خدای مهربان

    خدایاهرآنچه دارم ازآن توست

    تنهاتورامی پرستم وتنهاازتویاری می جویم .

    مارابه راه راست هدایت فرما.راه کسانی که به آنهانعمت داده ای.

    منت خدای راعزوجل که طاعتش موجب قربتست وبه شکراندرش مزیدنعمت.هرنفسی که فرومی.رودممدحیاتست وچون برمی آیدمفرح ذات.پس درهرنفس دونعمت موجوداست ویرهزنعمت شکری واجب.

    خدا راشکرمیکنم که لایق درریافت الهامات وهدایتهای خداوندهستم.جاهایی بوده که اصلامنطقی نبودکه‌ من اینقدرآرامش‌ داشته یاشم اماخداونداین‌آزامش رادروجودم‌قراردادوهمان تضادکه منطقی بودمن راناآرام‌کند چقدربه راحتی حل شد.خدازاهزاران مرتیه شاکرم‌که‌درهزلحظه دزحال هدایت مان است والهامات راهمواره یه قلبمان جاری میکند.

    هنرمن اینست که یتوانم الهامات زا تشخیص دهم ودرهمان لحظه باخداگقتگوکنم تا دامنه هدایت خداوند گسترده ترشود.سوال کنم تاجواب یگیرم .این درکی یودکه لمروزبهش رسیدم .

    هفته قبل درمحل کارم میزیان جشنوازه‌وزژشی بودیم

    وسه روزتقریبا ازصبح‌تاشب دزمحل جشنوازه‌یودم وازسایت دوربودم .یعدازپایان جشنوازه چنان تشنه شنیدن فایل های استادوخواندن کامنت یودم‌که برای خودم تعجب آوریود.خداراشکزمیکنم یخاطروجوداستادنازنینم‌وخانم شایسته عزیزواین سایت بی نظیرالهی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2886 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خیلی خوب

    این فایل فوق العاده بود برای همه چیز باید تکاملمون طی بشه

    اون مثال آخر فایل خیلی جالب بود که مثل پرواز هلی کوپتر روی جنگل و دید وسیع داشتن. اینجوری باعث میشه راحت تر به ایده های الهامی عمل کنیم

    جنس حرفای خدا از جنس آرامش هست و حس خیلی خوب و مطمئنی داره اما همه چی به ظرف وجودمون بستگی داره و باید بتونیم ظرفمون رو رشد بدیم

    درباره حضرت موسی خیلی برام جالبه که اینقدر ویژگی‌های شبیه خیلی از ماها دارن مثل عجول بودن و … انگار به خودم میگم پس ماهم می تونیم رابطه مون رو با خدا نزدیک تر و بهتر کنیم و ظرفمون رو بزرگتر کنیم

    خدایا شکرت برای همه نعمت ها و برکتها و هدایتمون به راه راست نعمت ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مهتاب گفته:
    مدت عضویت: 1118 روز

    سلام به پیامبر زمانم استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیزم

    تولد دوباره ام را از شما میدانم،سپاسگزارم.سپاسگزارم.سپاسگزارم.

    سلام به تمام رستگاران عالم هستی.

    الم

    الف، لام، میم.

    ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ

    این کتاب که در [کلام خدا بودن] آن هیچ تردیدی نیست، راهبری است برای پروا پیشگان.

    الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ

    همانان که به غیب [=حقایق پنهان] ایمان می‌آورند و نماز [=رویکرد به خدا را] بپا می‌دارند و از آنچه روزیشان دادیم انفاق می‌کنند.

    وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ

    و کسانی که به هرآنچه بر تو و بر [پیامبران] پیش از تو نازل شده ایمان می‌آورند و به آخرت [=سرای بازپسین نیز] یقین می‌کنند.

    أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

    آنها بر هدایتی از پروردگارشان [رهسپار] هستند و همانان رستگارانند.

    امروز اومدم با چشمانی پر از اشک ذوق، با قلبی سرشار از عشقی وصف نشدنی ،عشقی ماورای عشقی زمینی، از خداوندم تشکر کنم بخاطر قدم نهادن در این مسیر زیبا،مسیری که سرشار از عشقی است از جنس توحید و آزادی و رهایی

    رهایی از هر آنچه ایجاد ترس ،نا امنی،وابستگی،ناامیدی در اشرف مخلوقاتش میکنه، چه راهی مستقیم تر از این راه و چه نعمتی بالاتر از این نعمت.

    خدایا شکرت که از من شنیدی:پروردگارا من فقط عشق خودت را میخواهم عشقی که سراسر نور است و روشنایی ، تا از من بنده ای بسازی که خودت میخواهی

    استاد جانم ازت ممنونم که کمکم کردی تا خدا رو با چشم دل ببینم و بشناسم و قرآن این هدیه ی الهی رو که چراغ راه هدایت ماست رو جوری که باید درک کنم.

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    سعیده جان خواهر عزیزم چقد دوستت دارم و نیست زمانی که از تو بخوانم و اشک نریزم و هر ردپایت الهام و نشانه ای از سمت پرودگارم برایم نباشد.در مسیر نور ثابت قدم باشی خواهر توحیدی ام.

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 727 روز

    گام بیست و چهارم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»

    به نام خداوندی که همیشه همراه منه

    سلام استاد عزیز و مریم جان

    سلام به دوستان همکلاسی م

    من بعد از یه سفر چند روزه و دوری از سایت دوباره با قدرت و انرژی بالا برگشتم سر درس و مشقم :)

    خدارو هزاران بار شکر میکنم که فرصت این رو داشتم که به این سفر برم و کلی زیبایی ببینم و با احساس خوب دوباره برگردم و این مسیر زیبا رو ادامه بدم.

    با چند روز تاخیر از انتشار این گام ، خداروشکر لیاقت پیدا کردم که آگاهی هاش رو بشنوم و به اندازه ی ظرفم دریافتشون کنم.

    پس طبق تعهدم مینویسم آنچه دریافت کردم رو تا بیشتر و عمیق تر بفهمم و تو ذهنم جاشون بندازم.

    الهی به امید تو

    سوال اول-مهم ترین عامل برای رسیدن به شهود و الهام ؟

    ———–

    شاید باور نادرستی که خیلی از ماها در این مسیر داریم این باشه که باید به جایی برسیم که خداوند شروع کنه با ما صحبت کنه

    در حالیکه باور درست اینه که خداوند در هر لحظه داره با ما صحبت میکنه ولی ما به اندازه ی آمادگی که داریم و اندازه ی ظرف وجودی خودمون میتونیم این الهامات رو دریافت کنیم .

    خداوند به این موضوع در آیه ی “فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا” هم اشاره کرده و گفته ما هر لحظه خیر و شر انسان رو بهش الهام میکنیم.

    پس متوجه میشیم این میزان آمادگی ماست که تعیین میکنه ما چقدر میتونیم از این حجم بی نهایت آگاهی ها دریافت کنیم.

    با توجه به آمادگی ماست که مسیر برای ما روشن میشه.

    هرچقدر در مسیر رشد و پیشرفتمون مدار ما بالاتر میره میزان آگاهی هایی که دریافت میکنیم هم خالص تر میشه و قدم به قدم برامون شفاف تر میشه .

    ما چیزی رو دریافت میکنیم و می فهمیم که براش آماده باشیم.

    این آمادگی بستگی به فضای فرکانسی داره که ما در اون قرار گرفتیم.

    این روند تکاملی دریافت الهامات و قدم به قدم واضح تر شدن اونها رو در بررسی آیات و سوره های قرآن و روند دریافت الهامات پیامبر هم میتونیم ببینیم.

    در این مسیر کاملا مشخص میشه برامون که حتی پیامبر هم در یک روند تکاملی در مسیر دریافت الهامات الهی پیش رفته و ظرف وجودیش بزرگ تر شده و به همون میزان تونسته الهامات خداوند رو واضح تر و شفاف تر دریافت کنه.

    به عنوان مثال آیات سوره های جز 30 که حالت شعرگونه دارن و در فهم اونها همیشه ابهاماتی وجود داشته ، در اوایل مسیر مبعوث شدن پیامبر بهش گفته شده که آیات سنگینی هستن و حتی درک مفاهیم اون ممکنه در دایره ی درک دنیای مادی ما نباشه.

    اما هرچقدر این مسیر جلوتر میره و ظرف وجودی پیامبر بزرگ تر میشه میبینیم که آیه های سوره های بلند تر که به بررسی مسائل مرتبط با شرایط اجتماعی پیامبر میپردازه بهش گفته شده و پاسخ به سوالات روز افراد جامعه ست که فهمشون هم راحت تر و روان تره .

    به این ترتیب میفهمیم که همه چیز در مسیر دریافت الهامات الهی بستگی داره به آمادگی ظرف وجودی خود ما و اگر ما هر مرحله از این الهامات رو درست درک کنیم و ازش درست استفاده کنیم ، برای دریافت قدم های بعدی بیشتر و بیشتر آماده میشیم.

    این باور نادرستی که فکر کنیم میتونیم به آگاهی هایی از چشمه ی بی نهایت آگاهی خداوند دسترسی داشته باشیم در حالیکه ظرف وجود خودمون هنوز آماده ی دریافت این الهامات نباشه.

    در این مسیر نباید عجله داشته باشیم و این مسیر رو آروم و با لذت طی کنیم و به صورت تکاملی در این مسیر طوری رشد کنیم که بتونیم مرحله به مرحله الهامات خداوند رو واضح تر دریافت کنیم.

    بزرگ تر شدن ظرف وجودی ما با عمل کردن به الهاماتی که دریافت میکنیم اتفاق می افته.

    تو مسیر درست قرار گرفتن ،آگاهانه به دنبال دریافت هدایت بودن و عمل کردن به اونها حتی اگر به نظر ترسناک برسن و نیاز به شجاعت و جسارت بیشتری داشته باشن ، باعث میشه بیشتر و بیشتر مسیرهای درست بهمون گفته بشه .

    باید بپذیریم که ما در دنیای مادی دسترسی کامل به آگاهی های کل که از طرف خداوند هر لحظه در حال ارسال به سمت کل موجودات جهانه نداریم و علتش هم محدودیت های موجود در دنیای مادی ماست.

    ما در این دنیای مادی هیچ حالتی از بی نهایت رو نمیتونیم تجربه کنیم .

    تجربه ی همه ی حالت هایی از سلامتی ، ثروت ، آگاهی و علم ، در دنیای غیر مادی که بی نهایته.

    سوال دوم -کلید عمل کردن به ایده های الهامی و جدی گرفتن آنها ؟

    —————–

    قدم اول در مسیر جدی گرفتن این الهامات و عمل کردن به اونها اینه که باور کنیم این ایده ها الهامی هستن .

    باوری که به ما کمک میکنه اینه که به این درک برسیم که همیشه نیرویی بزرگ تر از ما وجود داره که آگاهی های نامحدودی داره و از این منبع بی نهایت ، پاسخ درخواست های من بهم گفته میشه.

    خداوند به حکم نیروی بی نهایت بودنش بهترین و مناسب ترین پاسخ سوالات و خواسته های من رو داره در حالیکه ما به حکم انسان بودنمون و محدودیت هایی که در این دنیای مادی داریم نمیتونیم دسترسی کامل به بهترین گزینه و پاسخ داشته باشیم.

    پس با باور اینه که خداوند حمایتگر و هدایتگر من در هر لحظه ست باید اجازه بدیم که خداوند بشینه پشت فرمون زندگی ما و از سر راهش کنار بریم تا اون بهترین اتفاق ممکن رو برامون رقم بزنه و با هدایت خودش مسیر زندگی مون رو قدم به قدم برامون روشن کنه.

    ممنونم از توجهتون به کامنت من دوستان

    همگی در پناه الله یکتا باشیم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت حس حضور

    سپاس گزار خداوندم ،خداوند از رگ گردن نزدیکتر

    ذهن خاموش خاموش خاموش

    یکی داره درسکوت فریاد میزنه

    ذهن فقط خاموش خاموش خاموش

    یکی هر لحظه درحال اجابت منه

    ذهن خاموش خاموش خاموش

    خداوند در هر لحظه داره با من حرف میزنه

    ذهن خاموش خاموش خاموش

    هر لحظه داره به من عشق میورزه

    ذهن خاموش خاموش خاموش

    در بند بند سلولهای من جاریه

    ذهن خاموش خاموش خاموش

    عشقش بی قیدو شرطه و قابل مقایسه با هیچ عشق زمینی و ادا و اصول نیست

    ذهن خاموش خاموش خاموش

    الهی شکرت که تورو دارم

    الهی شکرت که همواره به من وعده فزونی وثروت میدهی

    الهی شکرت که همواره به من میگی نگران نباش

    الهی شکرت که وعده های تو به بزرگیت قسم که حقه

    الهی شکرت که به من اجازه ی دسترسی به خودت دادی

    خدایا اگر منو به حال خودم رها میکردی چی ؟؟؟

    درمقابل تو چه کاری از دستم برمیاد ؟؟؟

    در اوج قدرت بخشنده و مهربانی به قدری که برای هیچ قدیس و پیامبری قابل فهم نبوده و برای ما هم نیست

    خدایا دارم فکر میکنم به اینکه اگر واقعا هدایت های تو‌ نبود چی ؟؟؟

    ادما فک میکنن قانون جذب و فکر کن اتفاق میفته و تجسم و اینا ،اما شاید غافل باشن از پدید اورنده و خالق این سیستم بی نظیر این ذهن خارق العاده این نظم دقیق جهان هستی

    اما خدایا من حواسم هست که هرچه دارم از توست

    من حواسم هست که از ته قلبم خواستم که بیشتر و عمیق تر حست کنم ،فقط ازت کمک میخوام که درمسیر این خواسته قدم بردارم

    حریف ترسهام بشم

    داشتم پیاده روی میکردم و میگفتم که خدایا معجزه همیشه نمود فیزیکی نداره ، گاهی با برداشتن یک قدم و پی بردن به اینکه ترسها واهیه خودش یک معجزس

    هر لحظه زندگی معجزس

    زندگی مسئله ریاضی نیست که بخوام حلش کنم ،زندگی یک اثر هنریه که باید ازش لذت ببرم

    خدایا تو چیی که وقتی در فضای حضور تو قرار میگیرم هیچ چیزی برام ترسناک نیست به بزرگست قسم

    تو کی هستی که وقتی در درگاه توام و درحال گفتگو با تو شجاعت و جسارت اینو دارم که در مقابل دنیا قد علم کنم

    تو کی هستی ؟؟؟

    ای قدرت بی حد و اندازه درمن

    ای اطمینان قلبی بی حدو حصر

    ای توانای مطلق

    ای قادر مطلق

    چه بگویم ؟؟؟ از عظمت و بزرگی تو ؟؟؟؟

    چه بگویم از لطف بی پایان تو

    چه بگویم از اجابت های بی منت تو و غفلت من

    شرایط من انقد خوب نبود و من الان یادش میفتم

    زندگی من انقد روان نبود و من الان یادش میفتم

    برای خرید یه اسپرسو حساب و کتاب میکردم و الان یادش میفتم

    تو کی هستی که اجابت میکنی و دم نمیزنی ؟؟؟

    ی دهنده ی بی منت تو کی هستی که اجابت میکنی و صداشم درنمیاری ؟؟؟

    ای خداوند رزاق من تو کی هستی که صدای تو سکوته

    خداوند مهربان من من بنده ی ناسپاس توام

    به من از فضلت قدرت سپاس گزاری بیشتر عطا کن

    به من از فضلت قدرت دیدن نعمت های هر لحظم رو عطا کن

    به من کمک کن تا همواره به یاد تو باشم

    به من احساس خوشبختی بیشتر عطا کن

    پروردگارا منو رها کن از هر ان چیزی که مانع امدن من به سمت تو میشه

    پروردگارا منو رها کن از تمام قیدو‌بندهایی که به پام چسبیدن و برای اومدن به سمت تو سنگینی میکنن

    پروردگارا با تمام قلبم عمیقا باور دارم که اینهارو میبینی و میشنوی و اجابت میکنی میدونم که جوابت به تمام‌این درخواست ها مثبته ،پس فقط کمک کن در مسیرشون حرکت کنم

    کمک کن تا همواره به یاد داشته باشم که هر چه دارم از توست نه عقل محدود من

    خداوندا منو غافل کن از هر ان چیزی که منو از یاده تو غافل میکنه

    الهی امین

    تنها تورا میپرستم ای که اجازه میدی تا عشقت در من جاری باشه

    سپاس گزارم بابت این اشکها

    این ارامش

    وجود نازنین استادی که راهنمای مسیرم شد

    کمک کن تا شاگرد لایقی باشم

    سپاس گزارم بابت قلبی که به سوی تو باز شده

    سپاس گزارم بابت این صلاه شیرین

    سپاس گزارم بابت این رضایت قلبی و ارامش درونی .

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1226 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت همه ی دوستان هم فرکانسی

    این فایل نشانه ی امروزم بود و خیلی جالب

    جالبیش میدونید کجاست؟

    جالبیش اونجاست که

    من به عنوان یه خانم توی شهر قم حدود سه ماهه کافه زدم

    یه کافه ی جمع و جور

    با تمام بودجه ای که داشتم

    و اینم بگم قبل از اینکه این کار و انجام بدم هرکس فهمید گفت نکنی این کارو شکست میخوری

    گفتن کی تو این وضعیت اقتصادی مغازه میزنه

    بیا برو یه جا کار کن مثل کار قبلیت(مدیر فروش کارخونه بودم و حقوق خوبی داشتم بخاطر یه سری مسایل از اونجا اومدم بیرون)

    ولی من کافه رو زدم و هر روز و هر روز از خدا کمک خواستم این جمله ورد زبونم بود:

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    القصه کافه با کمک خدا با کمک دستهای خدا روی زمین زده شد

    از روز افتتاحیه هر کس اومد گفت ایشاله بگیره(به کنایه)

    یکی میگفت این صاحب مغازه آدم فلان فلان شده ایه نمیزاره کاسبی کنی

    یکی میگفت جات بده آخه کی توی کوچه کافه میزنه

    یکی میگفت چقدر کافت تاریکه

    یکی میگفت اینجا آدماش خوب نیست اذیتت میکنن مجبور میشی جمع کنی

    هر کس یه جور دلمو خالی میکرد

    وایسادم

    البته پسرمم بود که اونم خودش معضلی بود

    هر روز دعوا و مرافعه داشت میگفت تو کافه و ماشینتو بده به من برو

    یا میدیدم از دخل پول برداشته به من نگفته

    یا شماره حساب خودشو داده

    هر روز دعوا بود هر روز هر روز

    تا جایی که تصمیم گرفتم کافه رو ببندم چون داغون بودم

    اعصابم بهم ریخته بود

    میگفتم خدایا من اومدم یه شغلی بزنم که آقا بالاسر نداشته باشم برای خودم کار کنم چرا این طوری شد

    به خدا میگفتم من حامی ندارم من کسی و ندارم

    من پدرو مادر ندارم تو پدرو مادرمی برام پدری کن

    من همسر ندارم تو حامی و پشتیبانم باش

    پسرم هر روز میگفت وظیفته این کارارو انجام بدی🫥

    تا یه جا که دیگه همه بهش گفتن بابا افتادی به جون مامانت داری میکشیش ولش کن

    تو یه پسر بزرگی 20سالته برو سر یه کار

    میگفت مامانم برام کافه بزنه برم

    بعد از سه ماه تصمیم گرفت بره

    توی این چند وقت من فقط به خدا میگفتم:

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    اوضاع کاسبی نه خوب بود نه بد

    ولی من راضی نبودم

    چند روز پیش برای دوتا پسرم توی خونه لازانیا درس کردم

    اینم بگم دست پختم خوبه

    یکی از مشتری هامون نشسته بود و دید که من با دیس لازانیا وارد شدم

    گفت به ما نمیدید

    یه برش بهش دادیم

    انقدر تعریف کرد و گفت اگر لازانیا به منو اضافه کنید من هر روز میام

    اینو دو سال پیشم یکی بهم گفته بود

    من دو روزه دارم لازانیا درس میکنم و میفروشم

    من خودم میگم هدایت شدم

    میگم خدا منو هدایت کرد

    تا امروز این نشانه رو دیدم

    استاد گفت یه رستوران کوچیک توی بازار تهران فروشش از دا تا رستواران بیشتره

    انرژی گرفتم

    گفتم راهم درسته

    من استوار ایستادم

    اگر این هم نشد چیزه دیگرو امتحان میکنم

    امیدورام خدا هر کس که ازش هدایت میخواد هدایت کنه

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2195 روز

    مصاحبه با استاد  | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»

    گام بیست و چهارم

    هنوز گام بیست و سوم رو ننوشتم ولی خیلی دوست داشتم کامنت این قسمت رو زودتر بنویسم و احساسم برای این فایل عالی بود و بعد میرم به قسمت قبلی

    بنام خداوندی که در هر لحظه خیر و شر را به قلبمان الهام و هدایت میکند

    فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

    سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‏ اش را به آن الهام کرد (8) سوره شمس

    سپس فجور و تقوا ( خیر و شر ) را به او الهام کرده است (8

    إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ

    آری هدایت به عهده ما است

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ﴿١٢﴾

    بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست.

    قبلنا یعنی قبل از آشنایی ام با استاد و این آگاهی ها فکر میکردم این الهام و شهود فقط بعضی از افراد قادر هستند دریافت کنند و یا فقط آدمهایی که مثلا با خدا هستند و یا آدم خوبی هستند که قادرند .. از خدای درونشون و یا همون ضمیر ناخودآگاه و یا شهود درونی شون بهشون الهام میشه .. مثلا بعضی ها آگاهانه و یا ناآگاهانه همیشه میگفتند مثلا به دلم برات شده که فلان کار رو نکنم و یا فلان مسیر رو نرم و یا فلان حرفی رو بزنم و یا نزنم … خلاصه گفتن اینجور کلمات آلهامی بین مردم شایع بود ولی هیچوقت و هیچوقت هیچ درک درستی از این الهام و شهود به معنای واقعی نداشتم و نمی‌تونستم درکش کنم که این چه نوع حسی هست و یا جنسش چیع؟ .. هیچوقت نمیدونستم که خداوند هر لحظه با ما هست یعنی چی ؟؟؟

    و یا اینکه خداوند با ما صحبت میکنه به چه معناست … و زبان گفتگو با خداوند به چه شکل و شیوه ای هست ..

    فکر میکردم فقط و فقط با نماز خواندن و به زبان عربی میتونم با خدا حرف بزنم . تازه اصلا معنای عربی آن را هم بلد نبودم و اصلا خداوند آنقدر دور از دسترس بنظر میرسید و آن بالا بالاها هااااا بود که نوبت به من نمیرسید .. تازه فکر میکردم باید فقط گریه و زاری و شیون کنم و خودمو هلاک کنم و آنقدر غمگین و نالان بشم و توسل به این امامزاده و به فلان امام و ضریح و اون بُت و غیره متوسل بشم و دخیل ببندم بلکه شاید به دل آونها الهام بشه و چیزی به من بگن و خواب نما بشن و یک چیزی بهم بگن تا بلکه حالم خوب بشه … که بلکه شاید خداوند دلش به رحم بیاد و از زبان دیگران با من حرف بزنه . خلاصه همش توی توهم و بیراهه بودم و اصلا چیزی از خدا و الهام و شهود و غیره رو کلا نمیفهمیدم کلمه ی وحی که اصلا در مورد ما انسان ها گناه بود !؟? فقط این لقب برای از ما بهترون صدق میکرد .. و خداوند رو دو شقه کرده بودن اینکه خدای خوبیها فقط برای آنهاست و الباقی مردم کر و کور و نابینا هستند وسیاه لشکری بیش نیستند و جایگاهی هم پیش خداوند ندارند و خداوندِ زشتی ها سهم بقیه ی مردم هست . .. بگذریم که اگر بخوام در این مورد بنویسم میتونم یک کتاب بنویسم

    از وقتی با این مفاهیم و آگاهی ها توسط استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم خیلی زود یکتا پرست شدم . چون پرستش بلذات و بلفطره در درونم شعله ور بود ولی همش با دلخوری و سرزنش همراه بود ولی کمی بعد با خلوت گزینی هام تونستم با خودم ارتباط با قرار کنم!!!! با خودم صحبت کنم !!! با خودم همراه بشم!!!! خودمو در درون خودم پیدا کنم !!!! وقتی خودمو پیدا کردم فهمیدم خداوند درون خودم بود . پیش خودم بود !!! و مسعولیت تمام اتفاقات زندگیم رو بپذیرم

    سالها پرسیدم از خود کیستم؟

    آتشم شوقم شرارم چیستم؟

    دیدنش امروز و دانستم کنون

    او بجز من … من بجز او نیستم

    و من در بیرون خودم در کوچه پس کوچه های کهکشان راه شیری بدنبال او میگشتم و نگاهم به آسمان و آن دور دورها و پشت ابرها بود… و من آنقدر با دیگران و چیزهای مادی این جهان مشغول بودم که اصلا با خودم بیگانه شده بودم ..

    بچه ها یک چیزی رو از خلوت گزینیم فهمیدم !!!

    فقط فکر نکنید توهم زدماااا

    میدونید چی فهمیدم!؟؟

    فهمیدم خداوند خیلی خجالتیع!!

    یعنی اگر بهش مهلت ندی اصلا چیزی نمیگه همینطوری ساکت نگاهت میکنه

    خیلی خاصه!!!! تا سکوت نکنی و ساکت نشی نمیپره وسط ذهنت !!! یعنی دقیقا برعکس شیطانع … وقتی خداوند با پیغمبر صحبت میکنه میگه . نشده بین ما نباشه .. نشده ما با او صحبت کنیم و اون نفر سوم نباشه .. نشده با سه نفر صحبت کنیم و اون نفر چهارم نباشه!! خلاصه این شیطان به هر طریقی خودشو میندازه وسط…

    ولی خداوند خیلی مودبع!! آنقدر باید سکوت کنی تا با سکوتت بحرف بیاد . یعنی منظورم اینه که تازه آروم آروم حسش میکنی .. آروم آروم نشونه های وجودشو احساس میکنی .. آروم آروم قلبت آروووم میشه و میاد درِ قلبتو باز میکنه !!!

    خیلی برای خودش ارزش قایلع!!! باید تحویلش بگیری .. باید سراپا به گوش باشی .. فقط باید منم بهش خیره بشم!!!

    باید منتظرش باشم و گوش و چشم درونم رو بیدار کنم

    بخدا فقط باید باهاش رفیق بشی

    آنوقت میبینی چطوری بهت الهام میکنه

    فقط بهش بگو هدایتی کن !!! همین !!!

    بعد گوش بزنگ باش

    همینطوری شاخک هاتو نیز کن

    تمام حواستون بهش بده و

    اینجاست که وقتی داری با خدا حرف میزنی یهویی شیطان ذهن میپره وسط و حواستتو پرت میکنه !! این جاست که که خدا میگه نشده با کسی حرف بزنیم و شیطان نفر سوم نباشه!!

    از وقتی استاد عزیزم مبحث الهام و شهود و توحید را بارها و بارها توضیح دادند فهمیدم که خداوند واقعابه همه الهام میکنه دریچه ی قلبم باز شد و به آرامش زیبایی رسیدم … باید از استاد عزیزم بسیار تشکر و قدردانی کنم که با کار کردن روی خودشون و تعهد و عمل به آنچه می گویند، چراغ راهنمایی برای من و دیگر دوستان و بقیه هستند و ما از این نو هدایت الهی بهرمند شده ایم خدایااا شکرت

    .. فقط باید بهش توجه کنی . ذهنتواز مسایل دیگر کنترل کنی و سعی کنی حواست پرت نشه..

    و بعدش آروم آروم فهمیدم استاد چی میگه .. .اولش کمی گیج بودم .. با خودم حرف میزدم و سکوت میکردم و تکرار و تمرین کردم ..و

    ولی بعدش خیلی سریع به نتیجه میرسیم.. یک نمونه ی خیلی کوچیکه رو اینجا میگم..

    مثلا من قبلنا بارها شده که داشتم قهوه درست میکردم روی شعله ی گاز گذاشتم البته با شعله ی خیلی شَمعک .. یهویی ی کاری پیش اومد که لازم شد برم اینورتر . بعدش اصلا یادم رفت. که قهوه جوش روی گاز گذاشتم که یکدفعه صدای سر رفتن شو میشنیدم و با عجله میومدم سر گاز و میدیدم چه افتضاحی شده !!!! … ولی بعدها در چنین موقعیت هایی به قهوه عزیزم میگفتم مواظب خودت باشیااااا زودتر خبرم کن !!! باور کنید یک چیزی پیش میومد و یا صدایی جیز جیز و یا چیزی از سمت آشپزخانه میشنیدم که فوری بیادم میانداخت قهوه ام روی گاز هست و من با خوشحالی میفهمیدم که بهم گفت یادت نره!!! برو به قهوه آت سر بزن !!!

    البته این یک نمونه ی کوچکی از الهام و شهود بود .. ولی خیلی چیزها پیش اومده که وقتی حواسم بهش بود یعنی تمام توجه ام به خداوند بود خودش دست بکار شده و کاملا حواسش بهم بود!!!!! این یعنی ظرف وجودمو برای دریافت رشد دادم..

    حتی شبها موقع خوابیدن ازش میخوام که قبل از سپیده دم صبحگاهی با سرحالی و خوشحالی از رختخواب گرم و نرممم بیدارم کنه برای نعمت شکرگذار بودن از داشته هایم !!! دقیقا به همین طریق بیدارم میکنه

    یا هر روز ازش می‌خوام که تمام کارها و برنامه ه و امورات زندگیم رو چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندل کنه تا آسون بشم برای دریافت خواسته هام و در زمان و مکان و همزمانی های درست و مناسب باشم تا بهترین اتفاقات قشنگ رو تجربه کنم ..

    یعنی صحبت کردن با خداوند هیچ نیازی نیست صداتو بالا ببری و یا داد و فریاد کنی بلکه بصورت یک تله پاتی ذهنی میتونی باهاش ارتباط برقرار کنی.. و یا خیلی نرم و با صدایی آرام که فقط خودت بشنویی کافیه !!!!

    از وقتی لحظه به لحظه ازش هدایت خواستم خداوند هم لحظه به لحظه من رو به شیوه های مختلف هدایت کرد و به آرامش بیشتری هدایت شدم.. و بزرگترین هدایت و الهامی که به من شد همین مسیر توحیدی بود که توسط دستان خداوند منو بسمت این سایت و استادان عزیز و این آگاهی ها هدایت کرد .. خداوند قلب منو بسمت این سایت راهنمایی کرد

    این باور که خدایا راه حل تمام مسائل رو تو میدونی من نمیدونم یعنی خداوند بهم الهام کرد و بهم یادآوری کرد که فقط از من درخواست راه حلت را داشته باش و یا بارها از خیلی خطرات و اتفاقات نامناسب نجات پیدا کردم … این بهترین نشونه ای است که منو به الخیر و فی ما وقع هدایت میکند ..

    یاد داستان ترور ترامپ افتادم که مدام توی مراسم شکرگذاری اینو مطرح کرد اینکه اگر من سرمو بموقع نمی چرخوندم گوله از بغل گوشم رد نمیشد و در ادامه گفت حتی به موی سرم هم برخورد نکرد!!! و معجزه برام شد… و در ادامه گفت زاویه ی سرم آنقدر دقیق چرخید که دقیقا گوله از بغل لاله ی گوشم عبور کرد. بعضی حرفها منو بیشتر به فکر میندازه که خداوند واقعا لحظه به لحظه بهمون الهام میکنه و خیر و شر رو بهمون از مویی ترین شکل و مسیر هدایت می‌کنه و ایمانمون رو قویتر و عمیقتر می‌کنه..

    مثلا هر وقت تغییراتی برامون پیش میاد انگار از قبلش نشونه ها رو دریافت میکنیم . یک احساسی در وجودمون پیدا میشه و کاملا احساسش میکنیم حالا اگر احساسمون خوب باشه و آرامش ذهنی داشته باشیم یعنی حالمون خوبه و ما داریم بسمت خوبی های بیشتری هدایت می شویم و این دقیقا همون الهام و صدای خداوند است .. پس حالا که فهمیدم قانونش همینه سعی میکنم ذهن مو بسمت دیدن زیبایی ها و خوبی ها و نکات مثبت کنترل کنم و با کنترل ذهنم دریچه ی قلبم بسمت هدایت های خداوند حرکت می‌کنه و از درون شاد و خوشحالم … در مورد تغییر مکان و یا سلامتی بدنم و یا اگر قسمتی از بدنم حالش خوب نباشه سعی میکنم ازش بپرسم که چرا این قسمت بدنم داره آلارم میده .؟؟ و یا در مورد لباس پوشیدن و غذا خوردنم و یا اینکه امروز چه کاری رو باید انجام بدم تا در مسیر رسیدن به خواسته هام باشم .. و یا اینکه الان چه کاری انجام بدم بهتره … و یا از کدام مسیر برم .. و یا از کدام مغازه خرید کنم .. و یا با چه کسانی ارتباط داشته باشم و یا با چه کسانی ارتباط نداشته باشم .. و یا در مورد پول و ثروت سوال میکنم .اینکه ترمزها و محدودیت های ذهنی مو بفهممم .. یهویی مثلا یک کامنتی رو میخونم و یا به یک مطلبی و یا فایلی هدایت میشم و یا با کسی روبرو میشم که اون پاسخ منو واضح بهم میگه و من صاف بسمت همون جمله ی مخصوص و درست هدایت میشم .. و هزاران هزار الهام و هدایت بهم گفته شده ..

    یعنی اگر من همش منتظر هدایت ها و الهام باشم و حواسم به صحبت ها و کلاممم باشه واقعا بطور قطع به یقین پاسخ هم از راه میرسه من این موضوع رو واقعا لحظه به لحظه میفهمممش. ولی خوب از آنجایی که انسان فراموشکار و حواس پرت هست بیشتر وقت ها از مدار دریافت دور میشه و حواسش به عوامل بیرونی معطوف میشه..برای همینه که در آن لحظات این سیگنال ها قطع میشه ولی در واقع آن سیگنال ها و امواج ها بسمت ما فرستاده شده ولی ما در مدار دریافتش نبودیم ..

    خدایا شکرت .. ما رو در ادامه ی این مسیر استوار تر و ثابت قدم تر کن

    خدایا خودت کمکم کن که هر روز از خودم ردپایی بجای بگذارم و این مسیر رو ادامه بدم و بهبودگرایی رو اولویت اصلی آموزشم قرار بدم و خودت هدایتم کن به بهترین مدار های بالاتر تا ظرف وجودم برای دریافت الهامات و هدایت هایت وسیعتر و بزرگتر شود …

    خدایاااا خودت هدایتی کن که نه فقط با چشم شهود و الهام و آگاهی درونی ام بلکه با دو چشم جسم و جانم هم آن دور دست های جهان هستی ترا بوضوح و به روشنی ببینم..و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ اطاعت کنم

    خدایااا خودت هدایتم کن و با من حرف بزن

    با بهترینع بهترین هدایت هایت و صدای بلند الهام و شهود و خواب و رویا .. چشم و دل من رو روشن کنی و گوش هایم را شنوا کن تا بتوانم نشانه های واضح و آشکار پر رنگ ترا ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاهتر شوم و بی درنگ اطاعت کنم

    خدایااا از اینکه در مدار و ارتعاش دریافت نشانه ها و هدایت های الهی تو هستم مممنون و سپاسگذارم

    خدایاا کمکم کن تا در مدار آگاهی بیشتری هدایت شوم تا قلم و نوشتن دستم باشی

    صحبت و کلام و گفتار و زبان ام باشی

    قدم به قدم حرکت های مسیرم باشی برای آنچه که رسالتش را به عهده گرفته بودم و این برای من یعنی موفقیت

    خدایا نور تابانم باش تا مسیرم به نور و روشنایی و عشق الهی خودت تابان و درخشان درخشنده تر شود

    خدایا من پناه میبرم از خودم به تو

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و قدرت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    بقول استاد من یکتاپرست هستم

    Monotheist

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: