سوال:
شما وقتی در مسیر زندگی بر سر دو راهی قرار می گیری به طوری که نمی دانی درباره آن موضوع اساسی، چه تصمیمی تصمیم درست است، چه نگاهی به شما کمک می کند تا تصمیم درست را بگیری؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
توانایی کنترل هیجانات و اجازه ندادن به غلبه هیجانات بر منطق؛
وقتی از خداوند درخواست هدایت می کنی، باید به پیغام نشانه های خداوند اعتماد کنی و آنها را جدی بگیری؛
مفهوم توکل و چگونگی اجرای آن در عمل؛
“هر تصمیمی را گرفتن”، در نهایت بهتر از در تردید ماندن و هیچ تصمیمی نگرفتن است؛
“در تردید ماندن”، خودش یک تصمیم است البته تصمیمی مخرب که باورهای محدود کننده ات برای شما گرفته است؛
منابع کامل درباره محتوای این قسمت: دوره راهنمای عملی تحقق رویاها
در حال حاضر چه تصمیمات به تعویق افتاده ای داری؟ به این موضوع فکر کن که با هر یک روز بیشتر ماندن در این برزخ، چقدر خود را از نعمت هایی محروم می کنی که خداوند قرار است در مسیر تصمیم جدید به شما ببخشد ؟!
اگر مدتهاست باید درباره موضوعی اساسی تصمیم بگیری اما هنوز هم شک و تردیدها به شما قدرت تصمیم گیری نداده است، برای خارج شدن از روند فرسایشیِ در تردید ماندن، جلسه 6 از دوره راهنمای عملی تحقق رویاها را گوش بده و با انجام تمرین این جلسه، برای همیشه از این برزخ بیرون بیا و این انرژی را صرف قدم برداشتن در مسیر رشد کن.
وقتی بر سر دوراهی قرار می گیری به گونه ای که درباره نامناسب بودن مسیر کنونی به وضوح رسیده ای و تحمل حرکت در این مسیر را نداری اما در عین حال ترس و تردیدهای بسیاری برای تغییر این مسیر داری، جلسه ششم از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها به شما کمک می کند تا تصمیم درست را بگیری و تا انتها آن تصمیم را اجرا کنی. یعنی در میانه راه خواه تحت تأثیر سرزنش های دیگران یا برخورد با اولین مانع، درباره آن تصمیم به تردید نیفتی و ایمان خود را تا انتها حفظ کنی.
اگر در این شرایط هستی، حتما توضیحات جلسه ششم از دوره راهنمای عملی تحقق رویاها را بشنو و تمرین را انجام بده.
یک خبر عالی:
خدا را شکر که توانستیم با هم گام به گام برای مهاجرت به مدار بالاتر قدم برداریم. به شما برای برداشتن آخرین گام تبریک می گوییم و یک خبر خوب هم داریم.
خبر خوب این است که استاد عباس منش مدتها در حال مطالعه و تحقیق برای تولید یک دوره جدید بودند و اکنون دوره هم جهت با جریان خداوند، خروجی تحقیقات، مطالعات و هدایت های ایشان در این سالهای اخیر است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟233MB19 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟18MB19 دقیقه
مصاحبه با استاد |
چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟
درود و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم و خدمت تمامی دوستان عزیزی که به این قسمت از پروژه گام به گام و آخرین قسمت از این مبحث مهاجرت به مدار بالاتر هدایت شدند
خدایااا شکرت امروز صبح همینکه چشمامو باز کردم طبق عادت همیشگی اومدم لیست ایمیل ها رو چک کنم و کامنت دوستان رو بخونم که توسط آقا مجید عزیزی پیر دوستی سفر به دور آمریکا هدایت شدم میخواستم اول روی آن فایل کامنت بنویسم ولی انگار خداوند خودش منو بسمت این فایل هدایت کرد و گفت این داستانی که میخوایی بنویسی مربوط به این قسمت هست شاید در نگاه اول زیاد معنا و مفهومی نداشته باشد ولی اگر چشم و گوش هامون رو تیز کنیم از همین نشونه های کوچکی کوچکی میتوانیم هدایت های خداوند رو دریافت کنیم و از شک و تردید در بیایم و به مسیر جاده ا ی صاف و هموار و قشنگ و سرسبز هدایت شویم
خدارو شکرگذارم بخاطر صبح زیباییم
امروز کمی دیرتر از همیشه بیدار شدم چون روز گذشته خیلی کار داشتم .. یکی از کارام این بود که قبلنا دفتر قطوری را خریداری کرده بودم و تقسیم بندی کردم برای لیست خواسته ها و آرزوهام در هر قسمت باید باورها و کلمات تاکیدی مناسبی مینوشتم .. از آنجایی که در پروژه ی گام به گام مهاجرت به مدار بالاتر یاد گرفتم که
اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود در گام بیست و پنجم فهمیدم باید فقط روی یک خواسته ام تمرکز کنم تا به نتایج درست و مناسب برسم و باید بقدر کافی روی آن موضوع کار کنم و باورهای قدرتمندی بسازم تا باورهایم شکل بگیرد و قدرتمند شود و بعد از اینکه بقدر کافی روی باورهام کار کردم و نشانه ها رو دریافت کردم و برایم بوضوح و آشکار پدیدار و قابل لمس شد بعدش روی موضوع دیگری کار کنم یعنی نمیشود در آنِ واحد روی دو موضوع کار کنم چون تمرکزم بهم میریزد .. یعنی مدتها بود که از خداوند هدایت طلبیده بودم و درخواست کرده بودم که این دفتر خوشکلمو به چه شکل بنویسم و یا اینکه دقیقا برای چه کاری بکار بگیرم که کاملا برام مفید باشه چون عاشقانه این دفتر رو دوست میدارم و میخوام چیزهایی درونش بنویسم که برام ماندگار باشد .. مدام در کنار تختخوابم بهش خیره میشدم و یا نگاهش میکردم . هر وقت میخواستم چیزی درونش بنویسم تردید داشتم و سر در گم میشدم و یا کاری پیش میومد که اصلا انگار میبستم و میگذاشتمش به کنار … خلاصه هر وقت میخواستم چیزی درونش بنویسم مانعی پیش میومد همش میگفتم خدایاااا با این دفتر خوشکلمو چیکار کنم . حیفم هر چیزی توش بنویسم البته نه اینکه حیف باشداااااا بلکه با عشق این دفتر رو خریدم که اون هم داستانش هدایتی بود .. البته من دفترها و کلاسورهای خیلی قشنگی تا بحال خریدم و توشون سپاسگذاری هامو نوشته بودم ولی این دفتر دویست برگ جلد ضخیم خوشکل برام یک جلوه ی دیگری داشت خلاصه بگذریم که اگر بخوام برای هر چیزی اینقدر تحسین و تمجید کنم کلی زمان میبره .. ولی چقدر خوبه به هر چیزی به اندازه ی کافی توجه و تمرکز کنیم و عجله ای توی هیچ کاری نداشته باشیم و تکامل مون هم طی میشه . تکامل به زمان طولانی نیازی ندارد فقط کافیه توجه و تمرکزمون بقدر کافی روی آن موضوع باشه آنوقت ممکنه تکامل مون تصاعد پیش بره . من که خیلی خیلی دوست دارم تکامل تصاعدی رو هم تجربه کنم و روی شانه های خداوند بشینم و خودش منو از نردبان رشد و ترقی و پیشرفت ببره آون بالا بالاههههها… الهی به امید تو
در این دفتر زیباییم چند صفحه ی اولش رو با خودکار و ماژیک خوشرنگ سپاسگذاری و قدردانی و چیزهایی در جهت هدایتم از جانب خداوند نوشتم و بعدش لیست درخواست هامو لیست وار نوشتم
مثلا. نوشتم. بنام خداوند وهاب و رزاق و بخشنده و مهربان هدایتگرم
خدایا شکرت . !!!! کلید طلایی و جادویی مهاجرت به مدار بالاتر و بالاتر برای اجابت دعاها و خواسته ها و آرزوهایم را در این مسیر الهی به من عطا بخشیدی تا ظرف وجودم را در حد خواسته ها و آرزوهایم را بزرگتر کنم تا تمام خطاها و اشتباهات گذشته ام به نفع من پیش بره !!!!! و همه ی چیزها را بنفع من برگردان بارالاها !!!!! مهربان خدای من !!! که هر غیر ممکنی را برایم ممکن میکنی ممنون و سپاسگذارم
خدایا شکرت ممنون و سپاسگذارم که با رهنمودهای مشخص هدایتی میکنی تا بفهمم چه باید بکنم
خدایا شکرت که من در برابر خیر و صلاحم هشیار و بیدارم و هرگز هیچ فرصت خوب و عالی را از دست نمیدهم و همچنین نوشته ی دلچسب دیگری را هم نوشتم و غیره… و بعدش با ماژیک شبرنگ نارنجی لیست درخواست مو نوشتم
نمونه ای از لیستم را به یادگار اینجا مینویسم…
1ـ سلامتی و تندرستی
2ـ عشق و مودت
3ـ تفریح و سفر
4ـ روابط و دوستان
5ـ ماشین
6ـ خانه
7ـ بهبودی روابط خانوادگی
8ـ یادگیری و ایده و خلاقیت و آگاهی
9ـ کسب و کار و شغل و خرید و فروش
10ـ عزت نفس و احساس ارزشمندی
11ـ در مورد پول و ثروت که این قسمت را قبلنا در یک دفتر جداگانه ای بطور مفصل نوشته بودم که باز هم باید باورهای جدیدم رو بنویسم چون در این قسمت هنوز خیلی باید کار کنم
خب خدا رو شکر هر روز به لیستم نگاه میکردم و میگفتم خدایا من در تمام زمینه های زندگیم باید بهبودی حاصل شود هر طرفشو میگیرم یک طرف دیگرش سنگینی میکند نمیدانم کدام یک را ترمیم دهم .. نمیدانم کدامیک را انجام دهم ؟؟؟
نمیدانم چه باید بکنم فقط یک معجزه میتواند گوشه گوشه های زندگیم را بهبود ببخشد خدایااا چه باید بکنم .. خدایاااا کمکم کن هدایتم کن .. راه درست رو بهم نشون بده .. خدایا مسیر رسیدن به نور و روشنایی رو بهم نشون بده.. من هیچی نمیدونم ..
خلاصه هر روز با زبان و بی زبانی و یا در کلام و ذهنم این حرف میچرخید .. تا اینکه مدتی بود که بسمت بافتن پاپوش گرم و نرم زمستانی هدایت شدم . اولش برای خودم یافتم و یک کلاه قشنگ هم سِت آن سبز و کرم رنگ بافتم .. بعدش رنگاوارنگ پاپوش بافتم که همون لحظه فروش رفت و بعدش باز هم بافتم و بعدش دخترم سفارش داد میخواد برای دوستش پاپوش و کلاه ببافم و این سفارش رو هم دریافت کردم برای مسافری که قرار بود بره کانادا و خیلی بسرعت بافتم خیلی قشنگ شده بود . یعنی یک کلاه خاص و ویژه بافتم .. یک تیکه بوسیله یردو تا دکمه ی خوشکل به کلاه وصل میشه که هم میشه بعنوان یقه و توی گردنی استفاده کرد و هم میشود بعنوان ماسک برای برودت و سرما استفاده کرد و هم میتوان بعنوان هدبند روی پیشونی در قسمت بالای کلاه گذاشت خلاصه خیلی کلاه خلاقانه ای هست . خلاصه بعد از کلی بافتنی و پول ساختن از این طریق هدایت شدم به فروش اجناس و لوازمی که قبلنا توی کارتن گذاشته بودم و خدا رو شکر فوری عکس شون رو توی سایت دیوار گذاشتم و چند قلم از آنها با قیمت مناسب و با تخفیف بفروش رفت … ولی مابقی اجناسم باقی ماند و دارند خیره خیره همچنان بهم نگاه میکنند…
دوستان عزیزم تمام این داستان ها رو گفتم که میخواستم نظم و هماهنگی هدایت های خداوند از یک جاهایی بما الهام میشه و یا به طریقی هدایت مون میکنه و بهمون گفته میشه که کاملا از شک و تردید بیرون بیایم و منم با استپ کردن از پول ساختن و فروش از شک و تردید بیرون آمدم و فهمیدم باید روی پلن شماره ی 9 کار کنم یعنی کسب و کار و شغل و خرید و فروش البته برای اینکه در همین قسمت باید باورهای فراوانی و توحیدی مو خیلی قدرتمندتر کنم و همچنین باورهای احساس لیاقت و ارزشمندی مو باید تقویت کنم و روز گذشته از صبح تا ساعتها داشتم روی این پلن کار میکردم و تازه فهمیدم که استاد چی گفتند!!!!!! یعنی باید فقط و فقط روی باورهام کار کنم .. یعنی یک چیزی توی ذهن من هست که ترمز من شده .. یعنی یک باور محدود کننده ای توی افکار من هست که توقف کردم .. و یا یک الگوی تکرار شونده ای دارم که تا یک جایی خوب پیش میرم و بعدش انگار از یک جایی به بعد در زمان توقف میکنم و بقولی یو یو و سینوسی میشم باید راه حل این باور رو پیدا کنم و بطور مداوم بسمت بالا حرکت کنم … یعنی موفقیت باید بطور مداوم و پیوسته باشه . شاید هم گاهی توقف میکنم ولی نباید طولانی بشه باید همه چی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانع و از کوتاهترین مسیر انجام بشه !!!
البته امروز دارم میرم پیاده روی و همچنین کاموای مورد نظرمو بخرم و شروع به بافتن کنم ولی همچنان بفکر فروش این اجناسم هم باید باشم .. در واقع من به این باور رسیدم که هر چیزی در این جهان ارزشمنده ولی ارزش هر چیزی بستگی به آن کسی دارد که آن شئ برایش چقدر مفیده و ارزشمند هست بقول ضرب المثل قدیمی که میگوید قدر زَر را زرگر شناسد قدر گوهر را گوهری در واقع معنا و مفهوم عمیقی در این ضربالمثل نهفته است که مسیر زندگی مون رو برامون روشن میکنه .. در واقع زرگر و طلا ساز و طلا شناس قدر طلای خوش آب و رنگ زرد رنگ را میشناسه و جواهر زیاد بکارش نمی آید در صورتی که جواهر سازها و جواهر شناس ها سنگ های قیمتی رو ارزشمند میدانند … یعنی هر چیزی بدرد چیزی و یا کاری میخورد ..فقط باید بقول معروف پیچ و مهره. بهم بخورد وگرنه نه پیچ به تنهایی کارآیی دارد و نه مهره….
نمونه اش رو در فروش چند روز پیشم مشاهده کردم که فکر کنم در فایل قبلیم نوشته بودم .. اینکه پلوپزی سالم و نوی نو داشتم که قابلمه اش توسط دختر روی اجاق گاز استفاده شده بود و کم کم خراب و غیر قابل استفاده شده بود .. همینکه این دستگاه پلوپز بدون قابلمه و درب رو توی سایت دیوار آگهی گذاشتم خانمی پیام داد که این دستگاه رو میخواد . چون ایشون قابلمه و درب آنرا داشت ولی دقیقا همان دستگاه با همان مارک و همان اندازه اش سوخته بود فقط میخواست بفهمد و مطمعن شود که آیا قابلمه اش هم اندازه ی دستگاه هست؟؟ !!!!!! یعنی وقتی قابلمه شو آورد دیدم دقیقا هم اندازه دستگاه پلوپز و شش نفره است و دقیقا همان چیزی بود که ایشون مد نظرشون بود بعدش دستگاه رو براشون تست کردم توی قابلمه اش آب جوش آمد و با رضایت کامل و خوشحالی دستگاه رو با تخفیف خرید ( البته من خیلی هم راضی بودم چون واقعا میخواستم این دستگاه بدست آدم درست و مناسبی بیوفته که براش مفید باشد). اینجا بود که فکر کردم چقدر من خدمت خوبی انجام دادم و یا اینکه چقدر من و آن مشتری و خریدار عزیز در زمان و مکان و همزمانی های درست و مناسبی بودیم که همه چی عین پازل کنار هم چیده مان شده بود و همه چی رو به همین آسونی در مدار همدیگر قرار داده تا برق شوق و ذوق رو در چشمانش دیدم . یعنی آنقدر خوشحال شده بود که من همینطوری با تعجب و خوشحالی به این همزمانی ها نگاه میکردم .. یعنی همین فروشی که داشتم کلی باورهای منو جابجا و تایید و اثبات و تثبیت کرد و من از خداوند کلی تشکر و قدردانی کردم … همین موضوع سبب خیر شد و منو هدایت کرد به نوشتن آن دفترم در قسمت کسب و کار و شغل و خرید و فروش .. آنقدر در این زمینه خرید و فروش و مشتری های خوب و عالی و درست و مناسب از کامنت های دوستان نکته برداری کرده بودم در نوت کیپ گوشیم و یا در کناره های کتابهام نوشته بودم که تازه انگار داشتم همه ی اینها رو یکجورایی دسته بندی و جمع و جور میکردم .. (کتاب معجزه ی شکرگذاری خانم راندابرن . و یا کتاب قانون توانگری ) کلا تمام کتاب های من همیشه با ماژیک علامت گذاری شده و یا نکته های مهم را در کنارشون نوشتم خلاصه همه جای جای کتاب دست نوشته های من ردپایی از خودشون بجای گذاشتند خدا رو شکر!!!
ببخشید دوستان خیلی طولانی شد!!!
ولی خواستم بگم که وقتی از خداوند درخواستی میکنیم و یا شک و تردیدی در کاری داریم خداوند خودش نشانه ها را آنقدر نرم و لطیف برامون میفرسته که ما فکر میکنیم همینطوری اتفاق افتاده و ما پیش رفتیم … ولی در واقع دستان قدرتمند خداوند در دستان ما هست که داره ما رو بسمت خواسته مون هدایت میکنه .. روز قبل که تمام وقتم برای این قسمت از لیستم سپری شد و الان هم اومدم یک کامنت در مورد همین خواسته ام رو اینجا نوشتم و دارم تمرکزی به خواسته ام فکوس میکنم . یعنی باید همینطوری ادامه بدم .. پس من باور دارم که مسیرم درسته و باید همینطوری ادامه بدم تا به خواسته ام برسم . فقط نباید به خواسته ام بچسبم .. یعنی همش غر نزنم و نگم پس من کی به خواسته ام میرسم؟؟؟؟
.. مدام نگم ای بابا من که همش دارم روی خودم و باورهام کار میکنم پس چرا این اجناس و لوازممم بفروش نمیره؟؟؟؟ …. یا اینکه هی نگم تا کی و تا چه زمانی باید همینطوری بنویسم و روی خودم و باورهام کار کنم؟؟؟؟ .. خلاصه معنای این کارها و غر زدن ها یعنی چسبیدن به خواسته
پس نتیجه میگیرم که باید آنقدر به هدفم تمرکز کنم تا نشانه ها و هدایت ها را بطور مداوم ببینم تا نتایج حاصل شود .. بقول استاد همینکه این قله رو فتح کردم برم سراغ فتح قله ی بعدی !!!! و قبل از اینکه قله ی اولی رو فتح کنم از خداوند هدایت میطلبم که رسیدن به فتح قله ی بعدی کدامیک از پلن و شماره ی لیست اهداف و خواسته ها و آرزوهایم هست؟؟؟؟!!!
خدایاااا خودت کمکم کن
خدایاااا خودت کمکم کن تا فروش کامل تمام اجناسم فقط و فقط روی خودت حساب کنم و همچنین همین موضوع و البته پول تمرکز صد در صدی داشته باشم .. اینکه یک مشتری میتونه به اندازه ی چند نفر ازم خرید کنه .. اینکه یک مشتری. مشتری های دیگه ای رو بدنبال خود میآورد …. امروز میخوام تمام تمرکزمو بذارم روی این خواسته ام
خدایا پناه میبرم از خودم به خودت وبه بزرگی تو
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و قدرت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
بقول استاد من یکتاپرست هستم
Monotheist
بنام خداوند عشق و آگاهی
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
و سلام به همگی دوستان عزیزم
خدایاا شکرت که امروز سحر گاه به این فایل بینظیر هدایت شدم
اتفاقا روز گذشته تردید داشتم برای اینکه یک خواسته ام بطول انجامید و یک نشونه ای از خداوند خواستم…
البته میدونم که به تحقق نرسیدن یک خواسته ای به این دلیل است که حتما ترمز ذهنی و یا یک محدودیت فکری و یا باورهای بازدارنده ای در ذهنم وجود دارند که هنوز به اون خواسته ام نرسیدم
یعنی اگر خواسته ای هنوز اجابت نشده و یا دیر می شود و یا اصلا نمی شود بدین معناست که حتما موانع فکری در باورهای مان وجود دارد پس بجای اینکه نشونه ای از خداوند بخواهم و باید هدایت بطلبم و سوال کنم برایه چرایی ..
خدایااآاا من چه باور محدود کننده ای دارم که مانع به تحقق رسیدن من به این خواسته ام شده ؟؟؟
در واقع هنوز اون باورهای مخرب قدیم گاهی میان سراغم که مثلاً شاید بصلاحم نیست..
ولی باید روی این تغییر باورم کار کنم و این سوال را از خودم بکنم که چه موانعی در ذهنم وجود دارد و یا چه محدودیت فکری و یا باورهای محدود کننده و باز دارنده در ذهنم وجود دارد که مانع به تحقق رسیدن این خواسته ام هست؟؟
وقتی بر سر دو راهی قرار می گیریم چگونه تصمیم می گیریم
1)یا احساساتی تصمیم می گیریم و
2)یا منطقی تصمیم می گیریم
یعنی اگر ما بخواهیم منطقی تصمیم بگیریم نیاید بذاریم که ترس ها و نگرانی ها و احساسات بر ما غلبه کنه و این مسیر دیگه دو راهی نیست و مسیر مشخصه
خیلی موارد تصمیمات مون جوابش مشخصه ولی ما نمی تونیم احساسات مون رو کنترل کنیمیعنی نمی تونیم از ترس هامون بگذریم
و یا نمی تونیم به خداوند توکل کنیم
پس فارق از این ترس ها و نگرانی ها باید ببینیم تصمیم درست چی هست،
باید ببینیم کدامیک از تصمیمات ما به خواسته مون نزدیک تره..
یعنی حتی اگر آن دو راهی مسیر خواسته مون رو برآورده می کنه سعی کنیم آن راهی رو انتخاب کنیم که خواسته ی بیشتری رو برآورده می کنه
اگر هدایتی می طلبیم از خداوند بخواهیم یک نشونه ای و یا یک چراغی رو برامون روشن کنه و یا یک پیامی رو برامون بفرسته که بدونیم کدام مسیر رو انتخاب کنیم
و بپرسیم خدایاااا من می خوام برسم به جاده ی درست و مناسب و عالی
خدایاآاااا من می خوام برسم به آرامش بیشتر و بهتر و قشنگتر
خدایاااااا من می خوام برسم به مسیری که بهم کمک کنه برای رسیدن به هدفم
خدایاااااا می خوام به امنیت پولی و مالی و مادی و معنوی برسم
خدایااا می خوام به آزادی عمل برای انجام دادن هر عملکردی برسم
خدایاااا می خوام به آزادی پولی و مالی برسم
خدایاااا می خوام از لحاظ مالی به بی نیازی برسم
خدایااآاا می خوام به روابط خوب و عالی و درست و مناسب برسم
پس اگر از خداوند هدایت بخواهیم باید بسپاریم به خداوند و قبول کنیم و با توکل به خداوند دیگه قضاوت نکنیم
اگر خودمون میدونیم و مسیر رو میشناسیم پس چرا از خداوند سوال می کنیم و هدایت می طلبیم !؟؟؟
و اگر از خداوند هدایت می طلبیم و هدایت مون کرد و پاسخ داد باید بدون چون و چرا قبول کنیم و عمل کنیم فارق از این که ترجیح من چیه.. و باید ترجیحات خودمون رو کنار بگذاریم
یعنی بدلیل اینکه ما تصمیم مون رو گرفتیم و یا به اصطلاح ما ترجیح مون رو از قبل انتخاب کردیم و هی نشونه و هدایت های متوالی می خواهیم انگار آدم تردید داره که بارها و بارها راجب اون موضوع مثلا ازدواج هی نشونه می خواد و انگار اون نشونه ها بر خلاف میل باطنی ما بوده .. ما فکر می کنیم که اشتباهی شده و دوباره نشون می خواهیم ..این یعنی مسیر رو برای خودمون سخت ترش می کنیم
اگر می خواهیم بر سر دو راهی و تردید و شک باقی نمانیم
باید منافع و مضرات هر کدام از تصمیمات مون رو روی کاغذ بنویسیم و مقایسه کنیم و ببینیم و نگاه کنیم با توجه به قوانین و یا توانایی هامون و یا مهارت هامون و یا تکامل مون رو چطوری طی کردیم و بعدش تصمیم بگیریم
خدایاااا شکرت که هدایت مان رو بعهده گرفتی وقتی ما توی مسیر درست قرار بگیریم خداوند افرادی رو میاره توی زندگی مون که واقعا کمک کننده هستند که این مسیر رو بهتر و بهتر و قشنگتر و راحت تر و زیباتر و لذت بخش تر طی کنیم ..
خدایااا خودت کمکم کن که واقعا عملکرا باشم و در عمل بی درنگ هدایت ها و نشانه ها ی واضح تو را ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ اطاعت کنم
خدایا شکرت ..بعد از آشنا شدنم با استاد تغییر شخصیت و رفتارها و عملکردهایم با آموزش های استاد عزیزم بمرور تغییر کرده تا بتوانم اولویت های زندگیم رو بهتر بشناسم تا بتوانم اصل را از فرع بهتر تشخیص بدهم
خدایا خودت زیبای های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت و آزادی آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.تا در مسیر درست و مناسب و جادویی هدایت شویم برای رسیدن به اهداف و خواسته هامون
IN GOD WE TRUST
درود و بی پایان و شادباش برای تو دوست عزیزم که با قلبی پاک از الطاف خداوند چراغ خوش خبری آبی رنگ جادویی سایت را برام روشن کردی .. خدایااا شکرت
خیلی خوشحال شدم
خیلی ذوق کردم
خیلی خیلی بخاطر تحسنات و تعریف هایی که از من کردید خیلی قوت قلب گرفتم مرسی مرسی الهام جان عزیز و نازنینم .. مرسی بخاطر این انرژی مثبت تحسین کننده آت . مرسی بخاطر قلب پاک و مهربونیت
مرسی که هستی . مرسی برای وجودت
مرسی که چراغ روزم را با نور الهی ات روشن کردی
الهام جان اتفاقا امروز صبح همینکه نوشتن سپاسگذاری هام و نوشتن ستاره ی قطبی ام را نوشتم و از خداوند خواستم که امروز منتظر چه چیزهایی هستم .. که یکی از خواسته هام را اینطوری نوشتم خدایاااا شکرت که چراغ های رنگاوارنگ خوش خبری ها رو برام روشن میکنی
همینکه کارام تمام شد پیش خودم گفتم برم داخل سایت ببینم چه خبره !!!؟؟؟؟
که یهو دیدم ووووووایییی خدای من !!!!!! چراغ جادویی آبی رنگ خوش خبری من میدرخشه !!!! کلی ذوق کردم و با شوق و ذوق کلیک کردم . و بعدش دیدم خانم الهام رمضانپور عزیزم این چراغ رو روشن کرده و کلی پیام های لذت بخش و دلچسب برام فرستاده خدایااا شکرت که همین اول صبحی یکی از لیست خواسته های امروزم با ماژیک نارنجی یک تیک خوشکل خورد ..!!!!! مرسی مرسی عزیزم
در مورد نحوه ی کارکردن روی باورهام نوشتیه بودید …. آره الهام جونم . خدا رو شکر کوچولو کوچولو دارم تکاملمو طی میکنم … وقتی کامنت های دوستان رو میخونم که چقدر نتیجه گرفتن و شرایط مالی شون خوب شده و به خواسته هاشون رسیدند و توانایی این رو دارند که هر زمان اراده میکنند محصولات سایت را میخرند خیلی غبطه میخورم !!! یعنی در واقعه حسرت میخورم .. و پیش خودم میگم آخه مگر من چه محدودیت ذهنی در باورهام دارم که هنوز نمیتونم یکی از محصولات دلبخواهمو از سایت بخرم ؟؟؟ و یا اینکه باورهای من در مورد ثروت چه ترمزهایی داره ؟؟؟ خلاصه با سوالات بیشتری که از خودم پرسیدم سببب خیر شد تا بدنبال خواندن کامنت های دوستان برم و بعدش فهمیدم که من هنوز آماده ی دریافت نیستم … یا بعبارتی هنوز آن باور محدود کننده رو برای دریافت خواسته ام رو پیدا نکردم … بنابر این یک روز به خودم عهد و پیمانی بستم و تعهد دادم که بطور مداوم روی خودم و همین فایل های ارزشمند دانلودی کار کنم که لایق دریافت محصولات استاد عباسمنش بشم .. و در واقع نزدیک به یکسالی هست و شاید هم بیشتر که بطور رندم و مداوم دارم روی تک تک فایل های دانلودی سایت بطور مداوم کار میکنم که تعدادشان خیلی زیاده .. و الان هم از طریق هدایت الهی به یکی از کامنت های دوست عزیزمون آقای خاص در عقل کل هدایت شدم به فایل های ده گانه ی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده و الان دارم مثل محصولات سایت روی این پروژه کار میکنم و به امید خدا امروز میخوام قسمت هفتم این فایل را ببینم و نت برداری کنم و کامنت های اون قسمت رو بخونم و بعدش کامنتی بنویسم و ارسال کنم و روی باورهای اون قسمت کار کنم …که این هم خودش زمانبر است و یک فرصت و زمان و انرژی زیادی باید صرف کنم
خلاصه ی کلام الهام جون من اگر بخوام نتیجه بگیرم از همین فایل های ارزشمند بینظیر دانلودی استاد عزیزمون هم میتونم نتایج قابل توجهی بگیرم .. هر چند نتایج های فوق العاده خوبی گرفتم که ریز ریز دارم تکاملمو طی میکنم و من به همین ریز ریزه ها قانع هستم همینکه ریز ریز رشد میکنم و ریز ریز روی خودم کار میکنم . و ریز ریز نتیجه میگیرم هر روز دارم توی سایت میچرخم . و هر روز یک کامنتی مینویسم برای من یعنی موفقیت !!!
اینکه سعی کردم عجله رو کنار بذارم
اینکه صبورتر باشم
اینکه خودم رو لایق این آگاهی ها میدونم
اینکه در چنین سایت گوهر نشانی حضور دارم
اینکه سعی میکنم تلاش های ذهنی مو بیشتر کنم یعنی بلاخره به نتیجه میرسم .. شک ندارم همینکه هر روز و هر لحظه در مدار هدایت الهی هستم و نشونه ها رو میفهمم و خداوند از طریق نشانه ها با من حرف میزنه خیلی خوشحالم .. اینکه صدای خداوند رو از قبلم میشنوم باید خیلی خوشحال باشم … اینکه یاد گرفتم چطوری صدای خداوند رو از نجواهای ذهنم تشخیص بدم یعنی یک موفقیت بزرگ ..
خلاصه الهام جون برای اینکه باورها مو تقویت کنم و یا باورهای محدود کننده ام رو تغییر بدم نیازی نیست که حتما حتما محصولی بخرم بلکه بیشتر از هر چیزی نیاز دارم که ذهن مو کنترل کنم و یا اینکه بطور مداوم و مستمر و متعهدانه روی باورهام کار کنم ..
من حتی برای اینکه یک باور رو در خودم تقویت کنم نیاز دارم که بطور مداوم بنویسم و یا بطور مداوم تکرارش کنم و یا بطور مداوم دنبال الگوهایی باشم و یا بطور مداوم نشانه ها و هدایت ها رو دنبال کنم و چشم و گوشم رو تیز کنم .. یک وقت هایی بخودم میگم رویا خانم تو هنوز خیلی خیلی کار داری تا بتونی تمام فایل های دانلودی استاد رو درک کنی .. یعنی هر چی بیشتر توی سایت میچرخم بیشتر متوجه میشم که هنوز هیچی نفهمیدم !!! شاید خنده آت بگیره !!! ولی باور کن همین نظم دادن هماهنگ کردن برای انجام دادن این دفترها و نوشتن هام کلی از خداوند هدایت خواستم و کلی دفترها نوشتم و کلی وقت و زمان صرف کردم که یک دفتر درست و حسابی و منظم برای کلمات تاکیدی و باورهای درست و مناسب همراه با خواسته ها. و اهدافم را داشته باشم و تمام این برنامه ریزی ها و هماهنگی ها بلطف خداوند از طریق کار کردن روی تلاش های ذهنی ام بوده و خدا رو شکر احساس میکنم حالم خیلی خوبه .. خیلی خوشحال تر شدم .. تازه بعد این همه مدت تازه با دیدن پروژه ی گام به گام مهاجرت به مدار بالاتر فهمیدم که باید فقط و فقط روی یک موضوع خاص بطور مداوم و مستمر کار کنم … این درک کردن یعنی مدارم یک پله بالاتر رفته .. فکرشو بکن الهام جان!!! من هر روز روی یکی از اهدافم کار میکردم چون آنقدر در همه ی زمینه ها چالش و تضاد دارم که فکر میکردم باید روی همه ی زمینه ها با هم کار میکردم بقول استاد تمرکزم پراکنده بود ولی الان فهمیدم همه چی رو باید بذارم کنار و فقط یکی از آنها را انتخاب کنم و فقط هم روی همون موضوع کار کنم … الهام جون فکرشو بکن چقدر من باید روی خودم بطور تکاملی کار میکردم که تازه به این نتیجه میرسیدم!!!! پس هیچ عجله ای ندارم که با یک دست صد تا هندوانه رو بغل کنم همه چی در زمان خودش بخوبی اتفاق میوفته . خداوند حواسش بما هست .. همینطور ریز ریز پیش میرم به امید اینکه خداوند خودش چرخ زندگی مو روانتر و روانتر و سبکتر و تندترش کنه و بلکه بصورت تصاعدی از پله های رشد و پیشرفت در تمام جنبه های زندگیم بالا و بالاتر برم ..
خیلی طولانی شد الهام جان .!! چون انگار اول صبحی خیلی غرق احساسات میشم. و اصلا متوجه زمان نشدم .
مرسی عزیزم که چراغ قلبمو روشن کردی و بی گمان چراغ قلب خودت به انور و الطاف الهی منور و نورانی و درخشان خواهد شد
برات یک روز نورانی معجزه آسای الهی رو آرزو میکنم
برات بهترین خیر و برکت های جادویی را در تمام جنبه های زندگی رو آرزو میکنم
برات بهترین فرصت های لذت بخش جادویی رو آرزو میکنم
الهی به معجزات جادویی الهی احاطه بشی الهی آمین
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم خدایاا شکرت