مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود

سوالات:

  1. تمرکز کامل گذاشتن روی یک کار، چقدر در نتیجه نهایی تاثیر دارد؟
  2. چه نگاهی باعث می شود که وقتی مسیر خود را پیدا کردیم، جرأت حذف شاخ و برگ های اضافه را داشته باشیم و تمام تمرکز خود را صرف آن مسیر کنیم؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • ایده هایی که مسیر پیش رو را روان و روشن می کند، فقط در حالتی به شما گفته می شود که 100% تمرکز شما روی آن موضوع است؛
  • وقتی تمرکز 100% خود را بر یک هدف می گذاری، به مسیرها و ایده هایی هدایت می شوی که لازمه تحقق آن هدف هستند؛
  • وقتی علاقه خود را پیدا می کنی، تمرکز گذاشتن بر مسیر آن علاقه نه تنها سخت نیست بلکه به صورت خود به خود اتفاق می افتد چون نمی توانی آن کار را انجام ندهی؛
  • تمرکز 100% بر یک موضوع = هدایت به اصل و اساس آن موضوع؛
  • تمرکز، شما را در مدار دریافت ایده های الهامی قرار می دهد؛
  • اگر می خواهی در زمینه ای رشد کنی باید 100% تمرکز خود را بگذاری؛
  • صرف تمام تمرکز بر هدف، بهایی است که برای موفقیت در آن مسیر باید پرداخت شود؛
  • تمرکز یعنی: قربانی کردن عوامل حواس پرتی؛
  • وقتی به این وضوح رسیدی که مسیر کنونی باید تغییر کند، شهامت این تغییر را داشته باش؛

تمرین:

با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟

چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟

چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟

پاسخ های شما به این سوالات، میزان آمادگی شما برای دریافت این خواسته را مشخص می کند.


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود
    323MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود
    24MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

315 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین و نرگس» در این صفحه: 1
  1. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام خدمت همه دوستان

    یادمه از بچگی نمونه های عینی زیادی رو در بحث تمرکز و دریافت الهامات تجربه کردم

    مثلا وقتی کوچک بودم و متوجه شدم دختر همسایه وسیله ای ای خریده که بهش آتاری میگن خواستش در من شکل گرفت و مدام بهش فکر میکردم یا وقتی میرفتیم خیابون توی مغازه ها پشت ویترینها خیلی به دستگاه های بازی توجه میکردم…اون موقع این بازیها خیلی گرون بود و هر کسی توانایی مالی خریدشو نداشت…این در حالی بود که حتی تلویزیون خونه ما، یه تلویزیون سیاه و سفید بود که لامپ تصویرش هم در آستانه خراب شدن…اما من خیلی به این خواستم توجه داشتم و هنوز ذهنم از باورهای مخرب پر نشده بود…اتفاقی که افتاد و باعث شد بیشتر روی این خواستم متمرکز بشم این بود که تصویر بازی آتاری همسایه از طریق آنتن به شبکه هشت تلویزیون ما منتقل میشد و خیلی اتفاقی وقتی داشتم با دستای کوچکم کانال عوض میکردم متوجهش شدم..این شد که کار من شده بود هر روز کانال عوض کردن و تماشای بازی بچه همسایه..مخصوصا بازی قارچ خور که انقلابی بود تو بازی های اون موقع…یادش بخیر..این تمرکز روی خواسته و اقدام عملی باعث شد یه روز که رفته بودیم باغ یکی از اقوام، وقتی برگشتیم خونه، متوجه شدم پدرم از ماموریت برگشته و از بندر یه بسته بزرگ آورده..در حالی که من حتی یادم نمیاد به پدر و مادرم گفته باشم چنین درخواستی دارم بخاطر اینکه با وجود کودکی، شرایط مالیشونو درک میکردم…و خداوند پاسخ میدهد…

    بعد از اون قانون تمرکز رو تو بازی های کامپیوتری خیلی تجربه کردم..وقتی یه بازی رو تا جایی میرفتم که گیر میکردم و خیلی روش وقت و تمرکز میزاشتم، در خواب همون بازی رو انجام میدادم و بصورت الهام راه حل رو دریافت میکردم و خدا شاهده در صد درصد موارد پاسخ درست بود و اون مرحله رو رد میکردم…

    و من آرام آرام بزرگتر میشدم و داستان تمرکز و دریافت الهامات رو قوی تر درک میکردم…

    در دوران نوجوانی با بحران هایی مواجه شدم که نیاز به ارتباط های معنوی با خداوند و شناختش مثل عطشی سیری ناپذیر بر جانم افتاده بود…شروع کردم به مطالعه کتابهای بسیار و رسیدم به بحث توحید..اینقدر در بحث توحید پیشرفتم که هر سوالی پیش میومد در خواب یا حتی تفکر های شبانه، پاسخ ها به قلبم الهام میشد…اونم در شرایطی که با شبهاتی روبرو میشدم که خیلی ها حتی بهش فکر هم نمیکردن..از اصول فلسفی تا مباحث عرفانی…و خداوند بخاطر تمرکزم روی این موضوعات هدایتم میکرد و همیشه از الهاماتش بهره مند بودم…و بعد عطشم منو به مباحث روانشناسی کشوند و باز هم داستان الهامات ادامه داشت..وقتی تمرکز روی موضوعی میزاریم یعنی در خواسته خودمون صادقیم…یعنی صداهای ذهن رو در مورد اون موضوع خاموش میکنیم تا صدای خداوند رو بشنویم..و جالبه که در تمام این سالها، فقط روی موضوعاتی تمرکز داشتم که مقاومت ذهنی خاصی در موردشون نداشتم و الهامات رو دریافت میکردم..به خانمم میگفتم اگر من یکصدم الهاماتی که در بحث خودشناسی و خداشناسی دریافت میکنم در مباحث مالی دریافت میکردم، الان مولتی میلیاردر بودم!! اما امان از مقاومت ذهن!! بنظرم باید در قدم اول تمرکز بزارم روی رام کردن این اسب چموش، و بعد تمرکز بزارم روی خواسته های دیگر

    اول ای جان دفع شر موش کن

    وانگهان در جمع گندم جوش کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: