سوالات:
- تمرکز کامل گذاشتن روی یک کار، چقدر در نتیجه نهایی تاثیر دارد؟
- چه نگاهی باعث می شود که وقتی مسیر خود را پیدا کردیم، جرأت حذف شاخ و برگ های اضافه را داشته باشیم و تمام تمرکز خود را صرف آن مسیر کنیم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- ایده هایی که مسیر پیش رو را روان و روشن می کند، فقط در حالتی به شما گفته می شود که 100% تمرکز شما روی آن موضوع است؛
- وقتی تمرکز 100% خود را بر یک هدف می گذاری، به مسیرها و ایده هایی هدایت می شوی که لازمه تحقق آن هدف هستند؛
- وقتی علاقه خود را پیدا می کنی، تمرکز گذاشتن بر مسیر آن علاقه نه تنها سخت نیست بلکه به صورت خود به خود اتفاق می افتد چون نمی توانی آن کار را انجام ندهی؛
- تمرکز 100% بر یک موضوع = هدایت به اصل و اساس آن موضوع؛
- تمرکز، شما را در مدار دریافت ایده های الهامی قرار می دهد؛
- اگر می خواهی در زمینه ای رشد کنی باید 100% تمرکز خود را بگذاری؛
- صرف تمام تمرکز بر هدف، بهایی است که برای موفقیت در آن مسیر باید پرداخت شود؛
- تمرکز یعنی: قربانی کردن عوامل حواس پرتی؛
- وقتی به این وضوح رسیدی که مسیر کنونی باید تغییر کند، شهامت این تغییر را داشته باش؛
تمرین:
با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
پاسخ های شما به این سوالات، میزان آمادگی شما برای دریافت این خواسته را مشخص می کند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود323MB26 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود24MB26 دقیقه
سلام به همگی.
تمرکززززززززز وای که این روز ها اصلی ترین سوالات من تو زندگی درگیر همین اصله.
اینکه تمرکز لیزری بر روی هدف میتونه مارو خیلی سریع و ساده به خواسته هامون برسونه هیچ شکی نیست.
و اینکه فقط باید یک هدف رو انتخاب کنیم و رسیدن به چند هدف هم زمان تقریبا غیر ممکنه رو هم کاملا قبول دارم.
هممون حداقل یک بار در زندگیمون این تمرکز لیزری و تحقق کار بزرگ در زمان کوچیک رو تجربه کردیم.
ولی چند تا سوال بدجوری ذهنم رو درگیر کرده.
اما آیا این کار همیشه امکان پذیره؟
من زندگی خودم رو مثال میزنم.
من مسئولیت های زیادی در طول روز دارم.
کارهای روتین من:
مرتب کردن خونه یک ساعت
آماده کردن صبحانه و ناهار و شام تقریبا سه ساعت
شستن ظرف ها تقریبا 2 ساعت
رسیدگی به درس های دخترم تقریبا 3 ساعت
گذروندن وقت با دخترم و همسرم حداقل یک ساعت
خوابیدن 8 ساعت
میتونم بگم تمام عوامل حواس پرتی رو از زندگیم حذف کردم
دیدن فیلم و سریال
ارتباط با ادم هایی که فرکانس منو منفی میکنند
رسانه های اجتماعی
و….
یعنی اگه فقط بخوام مسئولیت های روتین روزانه مو انجام بدم و بخوابم.
18 ساعت زمان من میره.
تنها 6 ساعت برای من باقی میمونه.
(( توی پرانتز اینم بگم که خیلی خودم رو به چالش کشیدم که هر کدوم از موارد بالا رو از روتین روزانه هم حذف کنم یا کم کنم که تایم بیشتری آزاد بشه مثلا کمتر از 8 ساعت خوابیدم دیدم به شدت راندمانم در طول روز میاد پایین،یا سعی کردم دخترم رو وادار کنم خودش درس بخونه و من کمتر درگیر بشم اما دیدم نمیشه درسش افت میکنه و اینم مثل هر چیز دیگه ای تکامل خودش. و میخواد و کم کم باید کمتر شه،….خلاصه هیچ کدوم از موارد بالا رو نتونستم کمتر کنم مطمئنا با مرور زمان و با تغییر کردن من و رفتن به مدار بالاتر من آسان تر میشم برای آسانی ها و وقت بیشتری آزاد میشه اما الان در حال حاضر فقط همین 6 ساعت رو دارم))
وقتی اولین بار جلسه ی تمرکز رو شنیدم هم هیجان زده شدم از اینکه چه راز بزرگی رو کشف کردم هم راستش رو بخواید تو ذوقم خورد گفتم خب من که نمیتونم از زیر بار این مسئولیت ها فرار کنم و صد درصد تمرکزم رو بذارم روی هدف.
ولی باز به خودم گفتم اشکال نداره خداروشکر که همین 6 ساعت رو دارم و من توی این 6 ساعت تمام تمرکزم رو میذارم روی هدفم جهان را ها رو برام باز میکنه.
یه مدت این 6 ساعت رو تمرکزی گذاشتم روی کار کردن روی دوره هایی که خریدم.
میتونم بگم نتیجه واقعا راضی کننده بود تو تمام سال هایی که تو این مسیر بودم انقدری نفهمیده بودم که تو این چند ماه تونستم بفهمم و درک کنم.
اما با یه تضاد روبه رو شدم ،ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
خب کار کردن روی دوره ها کافی نیس نیاز داره به اقدام عملی در راستای خواسته هامون .
و این یعنی عملا من باید این 6 ساعت رو تقسیم بر 2 میکردم.
3 ساعت گوش کردن فایل و انجام تمرین و شکر گذاری و کدنویسی 3 ساعت اقدام عملی در جهت خواسته م و هدفم.
اما نتیجه راضی کننده نبود.
یعنی همون اتفاقی افتاد که استاد میگه تمرکز من نصف نشد تقریبا صفر شد.
یعنی تا زمانی که تمام تمرکزم روی دوره بود هیچ عامل بیرونی و تضادی در کار نبود و کارم راحت و روون پیش میرفت ولی به محض اینکه زمان رو نصف کردم تضاد هایی که منو در گیر خودشون میکردند از در و دیوار به سمتم حجوم آوردند جوری که نگاه کردم دیدم 30 روزه درگیرم بدون اینکه عملا هیچ کار خاصی انجام داده باشم و باز خورد مثبتی گرفته باشم.
پیش خودم گفتم خب بذار یه روش دیگه رو امتحان کنم مثلا یک ماه تمرکزی روی باورهام و دوره ها کار کنم یک ماه اقدام عملی.
شروع کردم به هدف گذاری و اقدام عملی در راستای اون هدف.
تقریبا 2 ماه با تمرکز لیزری تمام این 6 ساعت رو گذاشتم روی اون هدف و تونستم در زمان کم رشد زیادی داشته باشم نتیجه واقعا راضی کننده بود به علاوه که دوباره مثل قبل هیچ تضادی منو درگیر خودش نکرد.
ولی دوباره دچار شک و تردید شدم.
همش به خودم میگم این دوتا باید در تعامل باهم باشند یعنی تو هر روز باید بتونی هم روی باورات کار کنی هم یه قدم در راستای هدفت برداری.
ولی به محض اینکه میام این دوتارو ترکیب کنم دوباره همه چی به هم میریزه.
این سوال به شدت ذهن من رو درگیر کرده خانوم شایسته ی عزیز اگه سوال منو میبینید ممنون میشم که بهش پاسخ بدید.
البته من میدونم که وقتی سوالی ذهن مارو درگیر میکنه نباید متوقف بشیم و ادامه بدیم مطمئنا در طول مسیر همه ی جواب ها به ما گفته میشه .