سوالات:
- تمرکز کامل گذاشتن روی یک کار، چقدر در نتیجه نهایی تاثیر دارد؟
- چه نگاهی باعث می شود که وقتی مسیر خود را پیدا کردیم، جرأت حذف شاخ و برگ های اضافه را داشته باشیم و تمام تمرکز خود را صرف آن مسیر کنیم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- ایده هایی که مسیر پیش رو را روان و روشن می کند، فقط در حالتی به شما گفته می شود که 100% تمرکز شما روی آن موضوع است؛
- وقتی تمرکز 100% خود را بر یک هدف می گذاری، به مسیرها و ایده هایی هدایت می شوی که لازمه تحقق آن هدف هستند؛
- وقتی علاقه خود را پیدا می کنی، تمرکز گذاشتن بر مسیر آن علاقه نه تنها سخت نیست بلکه به صورت خود به خود اتفاق می افتد چون نمی توانی آن کار را انجام ندهی؛
- تمرکز 100% بر یک موضوع = هدایت به اصل و اساس آن موضوع؛
- تمرکز، شما را در مدار دریافت ایده های الهامی قرار می دهد؛
- اگر می خواهی در زمینه ای رشد کنی باید 100% تمرکز خود را بگذاری؛
- صرف تمام تمرکز بر هدف، بهایی است که برای موفقیت در آن مسیر باید پرداخت شود؛
- تمرکز یعنی: قربانی کردن عوامل حواس پرتی؛
- وقتی به این وضوح رسیدی که مسیر کنونی باید تغییر کند، شهامت این تغییر را داشته باش؛
تمرین:
با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
پاسخ های شما به این سوالات، میزان آمادگی شما برای دریافت این خواسته را مشخص می کند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود323MB26 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود24MB26 دقیقه
سلام استاد خوبم، مریم جان و همسایتی های عزیزم.
خداوند رو شاکرم، که پس از ماهها سردرگمی، دوباره من رو به این سایت مقدس و آموزه های عالی هدایت کرد. میخوام متعهد شوم، هر روز بیام سایت و پرنور شوم. برای همین روزشمار میذارم، تا انگیزه بگیرم.
اولین روز از تغییر من:
من مثال بارزی از آدمی هستم، که میخوام با دو دست، کلی هندوانه رو حمل کنم و به مقصد برسونم، امروز تازه متوجه شدم چرا تلاشهام یا نتیجه نمیده، یا قطره چکونی نتیجه میده.
در ظاهر هدف اصلیم مهاجرت هست، اما در پس ماجرا، کلی هدف های ریز و درشت برای خودم چیدم و هر روز یه تفألی به هر کدوم میزنم، و به خیال خودم چقدر آدم پرتلاشی ام!!! و کلی غر درونی میزنم، که خدایا چرا نمیرسم!!!!
تمرکز یعنی قربانی کردن هوس های آنی و زودگذر برای رسیدن به یه هدف عظیم تر.
تمرکز یعنی گوشت، پوست و استخونم، تمام سلولهای بدنم، تمام سلول های مغزم، تمام روح و ذهن و احساساتم تحت فرمان من، برای رسیدن به خواستم باشند.
حالا میفهمم چرا خروجی نداشتم، چون میخواستم همه چیز رو با هم داشته باشم، بدون دادن یه قربانی!!!!
حاضر نبودم از یک ساعت خواب بگذرم، یا یه تفریح کم ارزش!
استاد مثال ایلان ماسکی که زدید که حتی تایم جمع کردن جعبه های پیتزا رو نداشته! چقدر برام روشن کننده بود، که تمرکز 100 در 100 یعنی چی؟ یعنی 100 در 100
در تمرکز 100، ایده ها و مسیرها میان سمتم، و چقدر بهت آوره، اونا میان، کافیه من تمرکز کنم، چرا بهاشو نمیپردازم؟؟؟
ترمزم: ترس از آینده،
نجوای شیطان از آینده ای مبهم و ناراحت کننده.
اما من که میدونم این نجوای شیطانه، چرا میترسم، چرا باورهای محدودکنندمو در این مسیر جراحی نمیکنم؟
یه زمانی، انسان نمیدونه، و میفته تو بیراهه شوربختی، اما من میدونم که کدوم مسیر درسته و میدونم موانعم چیه؟ چرا بهای تغییر رو انقد سخت دارم میپردازم؟؟؟
و اما آگاهی ارزشمند امروزم:
میزان اهمیت هدفم رو درک کنم (ده سال دیگه رو تصور کنم اگه نرسم به هدفم، تو چه حسرتی میسوزم؟)
تمرکز لیزری بر روی هدفم ( مثله زمانهایی که امتحان داشتم، تمرکز کنم، توجه به دقایقم)
حذف شاخ و برگهای اضافی (اول ببینمشون، بعد کم کم، هرسشون کنم)
دیدن موانع و باورهای محدود کننده (روزی نیم ساعت تفکر کنم روی باورهام!!! )
دیدن نشونه ها و چراغ راهنماهای مسیر (یعنی دارم درست پیش میرم)
باور به آینده ای روشن و امن و سبز (تجسم و مرور در زمانهای ناامیدی)
ممنونم استاد بزرگوارم.
در پناه الله یکتا در مسیرتون پر نور باشید.