سوالات:
- تمرکز کامل گذاشتن روی یک کار، چقدر در نتیجه نهایی تاثیر دارد؟
- چه نگاهی باعث می شود که وقتی مسیر خود را پیدا کردیم، جرأت حذف شاخ و برگ های اضافه را داشته باشیم و تمام تمرکز خود را صرف آن مسیر کنیم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- ایده هایی که مسیر پیش رو را روان و روشن می کند، فقط در حالتی به شما گفته می شود که 100% تمرکز شما روی آن موضوع است؛
- وقتی تمرکز 100% خود را بر یک هدف می گذاری، به مسیرها و ایده هایی هدایت می شوی که لازمه تحقق آن هدف هستند؛
- وقتی علاقه خود را پیدا می کنی، تمرکز گذاشتن بر مسیر آن علاقه نه تنها سخت نیست بلکه به صورت خود به خود اتفاق می افتد چون نمی توانی آن کار را انجام ندهی؛
- تمرکز 100% بر یک موضوع = هدایت به اصل و اساس آن موضوع؛
- تمرکز، شما را در مدار دریافت ایده های الهامی قرار می دهد؛
- اگر می خواهی در زمینه ای رشد کنی باید 100% تمرکز خود را بگذاری؛
- صرف تمام تمرکز بر هدف، بهایی است که برای موفقیت در آن مسیر باید پرداخت شود؛
- تمرکز یعنی: قربانی کردن عوامل حواس پرتی؛
- وقتی به این وضوح رسیدی که مسیر کنونی باید تغییر کند، شهامت این تغییر را داشته باش؛
تمرین:
با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
پاسخ های شما به این سوالات، میزان آمادگی شما برای دریافت این خواسته را مشخص می کند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود323MB26 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود24MB26 دقیقه
بنام خداوند بخشنده مهربان.
تمرکز لیرزی…بزرگترین موفقعیت! من طی این سه سال.!الله اکبر….این سه سال کجا!؟………و اون 10 سال کجا!؟…
دقیقا به اندازه چند میلیارد سال نوری بیین کهکشانها متفاوته!…
سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم .بهشتی که معنای زندگی کردن را به من آموخت…
من با ورودم به” لطف الهی” در این سایت..هدایت شدم ،توی مواردی که همیشه ازش فراری بودم..
به لطف خدا با تمرکز قوی تا یکسال نیم تونستم درسی که سالها بخاطر مشروط شدم و یا به زور نمره میگرفتم..
بازم به لطف خدا…همه،” رحمتش خودش بود..یه حسی بود..بهم میگفت باید انجامش بدی…
و من تمرکز صدردصد قدم به قدم…
که میتونم ساعتها در موردش:صحبت کنم…
تونستم این حیطه رو به 80 درصد بیارم..
یادمه چند نمونه کارم انجام دادم ،با بهترین ورژن روز دنیا…
و بازم به لطف الهی و هدایت الهی…بهم گفت..بیا تمام تمرکزتو بزار روی این نقطعه کوچک
مثل یه سینی حبوبات همه یه شکل باشه.توی یه جنبه باشه..حالا تو وسط این موارد…یدونه تک تنها نشسته!…با همون چشمای خوشکلش بهم نگاه کنه..بهم بگه بیا با هم دوست بشیم…
من تو حیطه دستکش های زنانه کشی کاربردی.که این اسمم خداوند بهم الهام کرد.اسمشم گذاشتم!به .اسم دوم خودم..نرگس….
به لطف خداوند بازم بهم گفت روی الگو شناسی کار کن…تا عید 403.بهم الهام رسید..همون ایده سال گذشته رو از امروز استارت بزن…
طی این سه سال..شخصیتم و بیزنسم با هم رشد کرد…
و من شروع کردم….
دقیقا اسفندماه بهم الهام شد.من کارامو انجام دادم بررسی کردم تمرکزی دوخت کردم نمونه کار اماده کردم….و…شب عید بهم گفت!… باید بری نمایشگاه داخل شهری تو فلان قسمت…
و بازم تمرکزی و بازم و بازم لطف خداوند ..میترسیدم ولی بهش عمل کردم..
یه شخصی که از دوستان بچگیام بود…بعد از سالها دیده بودمش…
بهم گفت میشه دستکشتو بپوشم..هر کاری کرد برای دستش تنگ بود..و شوهرش گفت نپوش پاره میشه..من فقط داشتم روی کارم تمرکز میکردم چرا تنگه!؟
چرا این مورد رو داره…و بازم بعد چند روز پروجکت کردن خودم دیدم اکثرا همین مشکل رو دارن..
و من چیزی رو تولید کردم بازم طبق الگوشناسی روزهای اول هدایتم…و کار کردن در این پروسه….
و قدم به قدم…
باعث شد…یه ورژن عالی که طی 10 ماه تمرکزی هر بار بهتر و راحت تر بشم…کار کردم.چون داستانش هر سری یه موردی بود!……
تونستم بازم با الهام به خداوند و یسری غلبه بر ترسهایی اینکار رو با ورژن عالی برسونم..
یروز تو همین مابیین که داشتم روی خودم و روی مهارتم و بهتر شدن کار میکردم..
بهم گفت باید بری تمام مغازها ها کارتو پروجکت کنی.قبلشم یسری کارهای عزت نفسی طی 6 روز انجام داده بودم.دقیقا روز هفتمی این ایده اومد که باید قدم بعدی رو برداری…دقیقا یه چند ماهی گذشته بود…
همون شخصی که توی نمایشگاه دستکشمو پوشید با اولین ورودم برای پروجکت کردن..جلوی اولین مغازه ایستاده بود الله اکبر…
یه حالتی شدم.همونجا خداوند از طریق نشانش بهم گفت..دقیقا ساعتی که بهم گفت ساعت 7 تابستونم بود…حرکت کن…حرکت کردم دقیقا زمانی بهم نشون داد که من با این شخص روبرو بشم…
بخودم گفتم دیدی نرگس..کار خداست.داره باهات صحبت میکنه..اون موقع این دستکش کجا بود الان کجاست….
و من ماهها این سفرها رو ادامه دادم هر بار یه تجربه و یسری درسها رو برام داشت…
یه خرید چند تومنیم داشتم.که باهاش دوره عزت نفس رو خریدم.این دوره یه دروازه ایی از اگاهی رو برویم باز نمود.و چه حرکتهایی و چه مهارتی از همین یدونه دستکش.که اصلا مانندش:تو ایران و جاهای دیگه ندیدم.به ضررس قاطع احساس میکنم تو خارج از کشورم نباشه.(بزرگترین عزت نفس)..ایموجی خنده عزت نفسی.
به لطف خدا بازم طی ماهها بازم کار کردم هر سری یه ورژن راحت و ساده برای این دستکش:بهم الهام شد..
دیگه پروجکتهای من به پله های بالاتر هدایت شد…
و هر سری بازم یه درسهای دیگه.و من از لحاظ عزت نفسی برای بولد کردن مهارتم به دیگران هر سری قوی شد..
الان اطلاعاتم راجع به همین یدونه دستکش…که توی رشته من هزاران راه هست…چیزی که هیچکسی هنوز تو این یه مورد اطلاع کسب نکرده..
دستکش:بی نهایت هست..ولی کار من کاملا متفاوت و حتی نحوه دوختش..و صدها” مسئله دیگه که افراد براشون مهم هست….ولی این نمونه وجود نداره..ولی لطف خدا باعث شد تحقیق تمرکزیم..چیزی رو تولید کنم…
که بتونم بهترینها رو به افراد هدیه بدم..
خودم که استفاده میکنم چند نمونشم فروختم..لذت میبرن افراد موقعه ایی که میپوشنش..میگن چه چیز جالبیه ما اصلا ندیدییم….
چون هم کاربردیه.و هم زیبایی داره…دقیقا مثل چراغ جادوی اون غول هست.که همیشه برنامه کارتونیشو نگاه میکردیم…
و طی 10 ماه هر سری کارها راحت و اسان و زیباتر میشد..الان به نقطعه ایی رسیده که وارد مغازه شخصیم شده…نمیدونم میخاد چی بشه اینقدر اینروزا الهامات خداوند زیاده انگار نه انگار توی دنیایی که هستم ،”که گذشته ام با همین ورژن زندگی میکردم..
دنیاییم متفاوته!..تفاوتی که فقط رشد شخصیتی و رشد مهارتیه…راسی بگم هر ردز احساسم خوبه.دیگه عجله ها نیست فقط دارم روی الهامات خداوند پیش میرم..
دستکشی که هیچ پوشش:درستی نداشت…امروز بهترین پوشش داره در کنارش پک حمل نقلم داره..بازم ایده الهی..برای بهتر شدن…
همین تمرکز باعث شد…که من بتونم این مسیر الهی رو با دقت بیشتر کار کنم…چیزی که همه میگفتن. ..کی میاد همچنین کاری رو بپوشه..و من اصلا بهشون توجه نکردم..و رگ عجله رو سعی کردم هر بار قطع کنم…
و هر چه تمرکزمو روی اینکار گذاشتم بهتر تونستم هدایتها رو درک کنم..
به لطف خدا اتاق کارم کاملا از محل زندگیمون جداست..و بسیار دنج و ارام هست..همین باعث شده که ساعتها برم توی ارامش خودم” روی کارم تمرکز کنم..
تمرکز همه چیزه..تمرکز همه کاری رو انجام میده..تمرکز جنس دریافتت قوی تر میشه…
تمرکز حواس پرتی رو ازت میگیره..
بیشتر وقتا هم میرفتم توی یه نقطعه ارامش بخش کوه…
هر موقع .ذهنمو کنترل میکردم و بیشتر توی احساس خوب بودم و بیشتر با خدای خودم راز و نیاز میکردم ازش:تقاضای کمک میکردم.باعث میشد..عملگراییم قوی تر بشه..و زودتر قدمها مو بردارم…
ولی لحظه هایی که توی دام عجله میفتادم از احساس خوب فاصله میگرفتم.باعث میشد کارم متوقف بشه…و یا درسی برام باشه که نخام از تسلیم بودن دوری کنم…
همیشه باید تسلیمش بود.و بهش گوش کرد…
وقتی بحرفش گوش میدی و عمل میکنی درهایی برویت باز میشه..
که خیلی افراد بخاطرش،” شب و روزشونو بهمدیگه میدوزن که همچنین نتیجه ایی بگیرن..
چقدر خوبه تمرکز..در کنارش تسلیم بودن.و عملگرایی..
یوقتایی بهم میکوبید میگفت برو …اگه نری خبری از موفقعیت نیست..
جهاد همینه!…که براش گام برداری…تا حرکت نکنی هیچ خبری نیست…ترس هست ولی باید بهش:غلبه کنی…
انشالله که بتونیم بجای حرف مفت عمل کنیم..
اگه بهش عمل نکنیم هیچ خبریم نیست..
و امروز من دارم نتیجه تمرکزمو میگیرم..و خوشحالم چیزی رو تولید کردم که یه روز آرزشو”داشتم..تضادهاایی که در گذشته برام پیش میومد باعث شد امروز …در بهترین نقطعه .ش..باشم..
میخام بگم استاد عزیزم..تمام خوشبختیهایم در این ثانیهای زندگیم!..وجود شما و دورهاتون و این پکیچهای عالی در مسیر صرات المسقیم هست…
هر چقدر بیشتر روی این دو اهرم کار میکنم بیشتر احساس میکنم باید مراقب ورودیام باشم..
و کاری کردم که اینستا رو کاملا برای خوراک مغزم،” بود…ازش دوری کنم…همین انجام دادن.! باعث شد..که بگم خدایا منو از این مورد بیرون بیار..
چون بازم افتاده بودم به دامش..و هدایتها اومد برم برای قدمهای اسانتر…
و نکته بعد…
هر چقدر روی مغزم حساب میبردم..اونکار انجام نمیشد..اگه هم میشد پلنی برای قدم بعدی..
پس این نقطعه برلم بولد شد که بزارم خداوند کارها رو انجام بده.و نخام من تعیین کنم.این الهام حتما باید به این سمت بره..
چون اینجا ذهن وارد میشه..و انسان رو مستعصل میکنه…
دقیقا همین مورد برام پیش اومد.منو وارد یه سایت معروف ایرانی” کرد.و یسری عملیاتی باید انجام میدادم..و نمیشد ..بخاطر یسری شرایط.من زود ناامید میشدم..اونجاها شخصیتمو شناختم بازم عجله..و نمیزاشتم. خداوند کارها رو انجام بده.
و بعد که گذشت فهمیدم تمام اون مراحل برای بهتر شدن شخصیت من و مهارتم بوده…و بازم اقدام و عمل و پیشرفت و حرکت کردن.و بازم پیشرفت بیشتر در همه زمینه ها….هر سری برام تکرار میشد..
و سعی کردم اینجا تسلیم بودن رو درک کنم..
مثل اینکه اون دوره تند خوانی خارج از مسیر الهیتون بوده ..اینجا باید توحید و تسلیم رو ،”رو باید در عمل نشون داد…(توی اینجور موارد معلوم میشه کی بخدا ایمان داره)…
در ادامه …
نمیگم بهتر شدم ولی سعی کردم بهتر عمل کنم.چون وقتی توی عمل قرار میگیری اونجا شخصیتت بهت نشون میده..تعقییر کردی یا نه..
انشالله به امید روزهای اینده.که بتونیم این تمرکز رو هر بار بهترش کنیم..
اینروزا اینقدر الهامات خدادند زیاده اینقدر حالم خوبه که اصلا هیچ کمبودی و هیچ چیزی که دغدغه امروز هر انسانی روی کره خاکی”یست.. که تقلا برای یه لقمه نانی هستند..برای من دیگه وجود نداره به لطف خدا!..
و سعی کردم میانه رو باشم.بقول شما توی جلسه اول عزت نفس..
هم رضایتمندی باسه و نارضایتی جوری باشه برای پیشرفت شما..برای همه چیز در زندگی تعادل داشته باشم..
اگه اون تضادها در بیزنسم نبود امروز اینجا نبودم..
امروز هدایت نمیشدم بهمچنین پکیچی..واقفا چیزی که خودمم نگاش میکنم میگم خدایا همه لطف تو بوده ها…
چرا 10 سال کار کردم هر سری دست از مام درازتر بود..چرا این سه سال من هیچ کاری نکردم اینقدر کارم عالیه…..
همه رو به لطف خدا می بینم همه کردیتش بخداونده.و همیشه هم محتاجشم تا لحظه مرگم..که خروارها روم خاک میریزن…دیگه خودمو کارنامه کارکردم در این دنیای مادی…
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار..
خدایا ربنا اتنا فی ادنیا و لحسنه و فی الاخرت حسنه و قنا عذاب النار ..
مگه عذاب چیه!عذاب یعنی از خاستهات دور شدن..یعنی در مسیر گمراهیی..
خداوند بیشتر از ما میخاد ما ثروت رو در تمامی جنبه ها داشته باشیم..
خودمون میخاییم…
چرا!؟ چون این عین عدالت الهیه.بقول استاد این یک قانون است…
نمیشه کج رفت و خانه مستحکم ساخت.
مثال دستکش خودم..نمیشه مسیر کار اشتباه شد و قابلیت پوشش داست…
همه چیز قانون داره..یه لحظه غفلت میکنم..توی کارم…و عجله میکنم کارم خراب میشه.هر چقدرم گریه کنم…هیچ چیزی رو درست نمیکنه که هیچ..بدترم میکنه و این اشتباه هر سری به شکلهای بدتر ..برام بوجود میاد..
تشکر تشکر تشکر