سوالات:
- تمرکز کامل گذاشتن روی یک کار، چقدر در نتیجه نهایی تاثیر دارد؟
- چه نگاهی باعث می شود که وقتی مسیر خود را پیدا کردیم، جرأت حذف شاخ و برگ های اضافه را داشته باشیم و تمام تمرکز خود را صرف آن مسیر کنیم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- ایده هایی که مسیر پیش رو را روان و روشن می کند، فقط در حالتی به شما گفته می شود که 100% تمرکز شما روی آن موضوع است؛
- وقتی تمرکز 100% خود را بر یک هدف می گذاری، به مسیرها و ایده هایی هدایت می شوی که لازمه تحقق آن هدف هستند؛
- وقتی علاقه خود را پیدا می کنی، تمرکز گذاشتن بر مسیر آن علاقه نه تنها سخت نیست بلکه به صورت خود به خود اتفاق می افتد چون نمی توانی آن کار را انجام ندهی؛
- تمرکز 100% بر یک موضوع = هدایت به اصل و اساس آن موضوع؛
- تمرکز، شما را در مدار دریافت ایده های الهامی قرار می دهد؛
- اگر می خواهی در زمینه ای رشد کنی باید 100% تمرکز خود را بگذاری؛
- صرف تمام تمرکز بر هدف، بهایی است که برای موفقیت در آن مسیر باید پرداخت شود؛
- تمرکز یعنی: قربانی کردن عوامل حواس پرتی؛
- وقتی به این وضوح رسیدی که مسیر کنونی باید تغییر کند، شهامت این تغییر را داشته باش؛
تمرین:
با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
پاسخ های شما به این سوالات، میزان آمادگی شما برای دریافت این خواسته را مشخص می کند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود323MB26 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود24MB26 دقیقه
کامنت هشتاد و دوم
10 اسفند 1403
تعهد دعا:
امروز روز آخر از تعهدیه که برای دعا داده بودم.
گفته بودم تا ده روز دعا می کنم و به هدایت ها عمل می کنم که درها به روم باز بشه. روز هفتم مسئلم حل شد و من حالا دارم دوره های تدریس آیلتس و انگلیسی جنرال رو می گذرونم که بلافاصله بعدش در آکادمی مهاجرت مشغول به کار بشم.
تمام چیزهایی که از خدا می خواستم برام محقق شد.
می خواستم کارم در زمینه ی زبان انگلیسی باشه، باعث بهبود و پیشرفتم در زبان انگلیسی بشه، ساعت های کاریش کم باشه که بتونم به دخترم هم برسم، ساعت هاش رو خودم تعیین کنم که وقتی من کار می کنم همسرم خونه باشه و بتونه بچه رو نگه داره، کارم آنلاین باشه و از همه مهم تر درآمدش برای منی که درآمدم تقریبا صفر بود بالا باشه.
خدای مهربان من بیشتر از اون چیزی که ازش خواسته بودم وارد عمل شد و کمکم کرد کارم تمام این فاکتورها رو با هم و در بهترین حالت داشته باشه. هذا من فضل ربی.
پروردگارا سپاسگزارم که بهم فهموندی چقدر من تلاشم پراکنده بوده و حالا می دونم از چه مسیری باید برم که به نتیجه برسم. همه اش تویی. همه اش خودت بودی که کمکم کردی. تو دستانت رو فرستادی و مسیر رو برام هموار کردی و من رو با ترس هام مواجه کردی و بهم فهموندی خیلی بزرگتر از چیزی هستم که ازش می ترسیدم.
خدایا شکرت. سپاسگزارم.
تعهد اول:
امروز تا جایی که تونستم جلسه ی اول دوره ی تدریس رو دوباره گوش کردم و جزوه نوشتم. دیگه فهمیدم تمرکز چقدر اساسیه و مهم ترین فاکتور برای رسیدن به هدفه. برای همین سریع پیش نمیرم که فقط تمومش کنم. جوری پیش میرم که مفاهیم رو کامل درک کنم و متوجه روش صحیح تدریس بشم.
خدایا شکرت
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
پروردگارا سپاسگزارم که امروز خونه رو تمیز کردم و با تمرکز بالاتری تونستم به مباحث تدریس گوش کنم.
خدایا شکرت که امروز تا جایی که تونستم جزوه نوشتم و روی مباحث تمرکز کردم.
پروردگارا سپاسگزارم که امشب خونه ی پدر و مادر همسرم کلی بهم خوش گذشت و همگی در کنار هم لذت بردیم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر لباس هایی که مادر نازنین همسرم برای دخترم گرفتن. لباس های عید بچه ام جور شد و دیگه نیازی نیست خودم برم براش چیزی بخرم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر پدر و مادر نازنین همسرم و تمام خانواده اش که انقدر انسان های فوق العاده ای هستن. پروردگارا تک تکشون رو سالم و سلامت و در پناه خودت حفظ کن و کمک کن همیشه شاد و سرحال باشن. سپاسگزارم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر خانواده ی خودم که انقدر دوست داشتنی و فوق العاده هستن. در پناه خودت حفظشون کن و سالم و سلامت نگهشون دار. سپاسگزارم.
خداوندا بابت سلامتی خودم، همسرم و دخترم ازت ممنون و سپاسگزارم. ما رو همیشه در مدار بسیار بالایی از سلامتی و طول عمر، نزدیک به خودت و در پناه خودت نگه دار. شکرت. سپاسگزارم.
پروردگارا به خاطر همه چیز ازت ممنون و سپاسگزارم. شکرت.
کامنت هشتاد و یکم
9 اسفند 1403
تعهد دعا:
پروردگارا سپاسگزارم که کمکم کردی بتونم به ترس هام غلبه کنم.
این ها همه از لطف و کَرَم و بزرگواری توست.
تا حالا من دو بار تعهد ده روزه دادم که تمرکزی دعا کنم و در راستای هدفم ازت هدایت بخوام و به هدایت ها عمل کنم.
بار اول در روز سوم مسئله ای رو برام حل کردی که سه ماه درگیرش بودیم.
بار دوم در روز هفتم مسئله ای رو برام حل کردی که نزدیک به چهار سال درگیرش بودم.
این به من ثابت کرد که درست فکر می کردم و پاشنه ی آشیل من، ان سعیکم لشتی بودنمه! تلاش من پراکنده بود. برای همین به نتیجه نمی رسیدم. من ذره بین رو جلوی نور خورشید گرفته بودم، اما همش تکونش می دادم و می گفتم خدایا پس چرا آتیش نمی گیره؟ مگه تلاش هام رو برای آتیش درست کردن نمی بینی؟!
خدا رو شکر می کنم که تونستم پا روی ترس هام بذارم و پاشنه ی آشیلم رو بهتر بشناسم و در مسیر رسیدن به اهدافم درست تر عمل کنم و در نهایت نتیجه های بهتری هم بگیرم. هذا من فضل ربی. پروردگارا سپاسگزارم.
تعهد اول:
امروز اولین جلسه از کلاس آنلاینی که مدیر آکادمی برامون گذاشته بود رو شرکت کردم.
دانش آموزم هم اومد پیشم و بهش حضوری درس دادم.
دقیقا تا هفته ی پیش، هر موقع دانش آموزم میومد پیشم، با خودم میگفتم همین یکی دو میلیون هم در ماه درآمدم باشه خوبه. بالاخره یه آب باریکه ای هست دیگه!
اما امروز که اومد، احساس می کردم چقدر ظرفم بزرگتر شده و دیگه زیر 40-30 میلیون تومن در ماه برام عدد کوچیکیه!
خدای بزرگوارم شکرت که هستی و هدایتم می کنی. این همه تغییر در یک هفته خیلی عجیبه!
البته من زیرسازی هاش رو سال ها پیش انجام داده بودم. تنها کاری که باید انجام می دادم غلبه بر ترس هام و گذاشتن تمرکز روی ایجاد درآمد بود. برای همین می تونم بگم این همه تغییر در یک ماه به صورت تکاملی اتفاق افتاده و یکدفعه ای نیست.
چون من 8 سال پیش ارشد زبان انگلیسی رو گرفتم و بعد از اون هم شکسته و بسته مشغول به کار شدم. اما حاضر نبودم پا روی ترس هام بذارم و نمی دونستم عدم تمرکز چقدر داره بهم آسیب می زنه.
این که طی یک ماه انقدر پیشرفت کردم، به خاطر اینه که خودم رو لایق دریافت این نعمت ها کردم. چون بهای رسیدن به هدفم رو پرداختم و بهاش هم تمرکز گذاشتن و غلبه کردن به ترس هام بوده.
خدایا شکرت. سپاسگزارم.
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر سلامتی خودم، همسرم و فرزندم. ما همگی در مدار بسیار بالایی از سلامتی هستیم و خیلی توی این مدار به تو نزدیکیم. هذا من فضل ربی. سپاسگزارم.
خدایا شکرت که امروز تونستم بشینم در آرامش و سکوت و تنهایی کلاسم رو ببینم و همسرم بچه رو برده بود طبقه ی بالا پیش مامانشون. سپاسگزارم که تا تعهد آدم رو می بینی، درها رو باز می کنی و موانع رو برطرف می کنی. سپاسگزارم.
خدایا شکرت که امشب دانش آموزم اومد پیشم و تا جایی بهش درس دادم که فکرشم نمی کردم برسم!
خدایا شکرت که امشب با همسرم و دخترم سوار ماشین خودم شدیم و رفتیم دور دور. چقدر خوش گذشت و چقدر دخترکم برامون دلبری کرد. پروردگارا به خاطر همگیمون و همه چیزمون ازت ممنون و سپاسگزارم.
خدایا شکرت. به خاطر خانواده های خودم و همسرم سپاسگزارم.
استاد جانم سپاسگزارم که انقدر عالی و دقیق نقاط ضعف رو میگید که ما بتونیم بشناسیمشون و به راحتی تبدیلشون کنیم به نقاط قوت. سپاسگزارم.
کامنت هفتاد ونهم
7 اسفند 1403
تعهد دعا:
این تمام چیزی بود که طی این هفت روز از خدا می خواستم:
“خدایا کمکم کن که بتونم یک کار عالی که باب میلمه در زمینه ی زبان انگلیسی، با درآمد بسیار بالا، با ساعات کاری منعطف و کم داشته باشم.
خدایا کمکم کن که بتونم در مسیر اهدافم قدم بردارم و موفق بشم.”
امروز از یکی از موسسات آموزش زبان در تهران (من اصفهانم) بهم زنگ زدن و گفتن چهل و پنج دقیقه ی دیگه باهام تماس می گیرن برای مصاحبه ی تلفنی.
توی اون مدت که بیشتر از یک ساعت طول کشید، من همش داشتم خودم رو برای سوالات مصاحبه آماده می کردم و در نهایت هم از خدای مهربونم خواستم کمکم کنه.
باهام تماس گرفتن و مصاحبه انجام شد. گفتن سطح زبانت و تلفظت و همه چیزت خوبه، فقط با متدهای آموزشگاه ما آشنایی نداری. بیا توی کلاس های ما شرکت کن، بهت مدرک TTC و TTC TELTS رو می دیم و بلافاصله بعد از اتمام کلاس ها که میشه سه هفته ی دیگه، کلاس های خودت برگزار میشه و می تونی آنلاین تدریس کنی. تنها شرطشون این بود که من دوره ها رو به صورت تضمینی به زبان آموزان آموزش بدم.
وقتی در مورد حقوق صحبت کرد، با خودم گفتم باید برم توی ماشین حساب بزنم و حساب کنم.
بعد از مصاحبه حقوق دریافتیم رو محاسبه کردم. اگر اون چیزی که توی فکر منه درست باشه و من کاملا درست متوجه صحبت هاشون شده باشم، ماهی 30 میلیون تومن درآمد خواهم داشت! تازه اون دو تا مدرکی که هر معلم زبانی باید داشته باشه و کلی در پروسه ی پیشرفت شغلی بهش کمک می کنه رو هم دریافت خواهم کرد!
خدایا با این اتفاقاتی که امروز افتاد کاملا فهمیدم بزرگترین پاشنه ی آشیل من عدم تمرکزمه!
من آزمون های سایت رو انجام دادم و در همشون جزو افرادی بودم که باورهای خوبی دارن. اما من هیچ تمرکزی روی کارم نداشتم.
برای حل مسئله ی قبلیم به خدای خودم گفتم ده روز دعا می کنم و برای حلش قدم برمی دارم و در کمال تعجب دیدم چیزی که سه ماه درگیرش بودیم سه روزه حل شد و تموم شد و رفت!
از اون روش الهام گرفتم و گفتم برای کسب ورودی مالی هم ده روز دعا می کنم و تمام تلاشم رو هم می کنم. امروز، روز هفتم بود و من به همین راحتی همون کاری رو پیدا کردم که از خدا خواسته بودم!
کار من:
در زمینه ی زبان انگلیسیه.
مهارت هام رو تقویت می کنه چون بالاتر از سطحیه که من همیشه تدریس می کردم.
ساعت تدریس رو خودم تعیین می کنم.
ساعت های کاری بسته به میل خودم می تونه کم یا زیاد باشه. می تونه کل هفته یا چند روز در هفته باشه.
باب میلمه و من عاشقشم!
از همه مهمتر درآمدش سه برابر بیشتر از چیزیه که درخواست کرده بودم!
خدایا شکرت!
تعهد اول:
امروز هم کلی انگلیسی صحبت کردم و با هوش مصنوعی به آزمون های سخت پاسخ دادم. مصاحبه انجام دادم و هنوز باور نمیشه بهم کلاس دادن!
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر هر چیزی که در زندگیم هست.
سپاسگزارم به خاطر کاری که برام جورش کردی و دقیقا با تمام معیارهای من هم خوانی داره.
سپاسگزارم که دوباره بهم فهموندی پاشنه ی آشیلم عدم تمرکزمه. خدایا سپاس.
خدایا شکرت به خاطر سلامتی خودم، همسرم، فرزندم و خانواده هامون.
پروردگارا درهای نعمت و برکت و ثروت و فراوانیت رو به روی هممون باز کن. سپاسگزارم که هستی. شکرت.
کامنت هفتاد و هفتم
5 اسفند 1403
تعهد دعا:
خدای مهربانم کمکم کن که بتونم یک کار فوق العاده عالی در زمینه ی زبان انگلیسی پیدا کنم و بالاخره پس از چند سال ورودی مالی خوبی داشته باشم.
خدایا خودت کمکم کن که بتونم به صورت دورکاری و آنلاین کار رو انجام بدم و ساعات کاری کم و منعطفی رو برای کار کردن برای دیگران بذارم. می خوام بقیه ی زمانم رو بذارم برای نگهداری از فرزندم و تمرکز روی راه اندازی کسب و کار خودم که اون هم در زمینه ی زبان انگلیسیه.
خدایا کمکم کن درآمد خوبی از یک کار نیمه وقت با دورکاری نصیبم بشه و بالاخره بتونم از وهابیت و رزاقیت تو اون جوری که لایقش هستم بهره مند بشم.
پروردگارا درها رو باز کن.
مسیرم رو هموار کن که بهت امید دارم.
سپاسگزارم.
تعهد اول:
امروز با دانش آموز حضوریم زبان کار کردم.
علاوه بر اون چند جای دیگه هم رزومه فرستادم.
کلی تمرکزم رو گذاشتم روی دعا کردن برای پیدا کردن کار. انقدر تمرکزم زیاد بود که حتی وقتی دو ساعت در بعد ظهر خوابیدم، توی ذهنم همون درآمد بالا و کار خوب در حوزه ی زبان می چرخید.
بعد از دو ساعت، صدای دخترم اومد و فهمیدم بیدار شده، اما خودم هنوز توی حال و هوای خواب بودم که یهو یه پیام اومد رو گوشیم.
یکی از جاهایی که رزومه فرستاده بودم، بهم پیام داد و گفت وقت مصاحبه ی آنلاین رو مشخص کنم.
منم جواب دادم و حالا منتظرم ببینم میشه اینجا جور بشه. چون تا حالا بیشترین هماهنگی رو با خواسته ی من داشته. هم پاره وقته و فقط چهار ساعت در روزه، هم در حوزه ی زبان انگلیسیه، هم برای کودکانه و هم آنلاینه. حقوقش هم بدک نیست. اما خودشون گفتن اگه در کار پیشرفت کنیم پایه حقوق بالاتر میره.
باز هم توکل به خدای مهربانم.
من واقعا دارم سمت خودم رو انجام میدم. بقیه اش دیگه با پروردگار مهربانمه.
خدای من خودت هدایت کن و درها رو باز کن.
سپاسگزارم.
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
پروردگارا سپاسگزارم که امشب بعد از هفت ماه انتظار، بالاخره دخترکم شصت پاش رو کرد تو دهنش و من همون لحظه داشتم ازش فیلم می گرفتم. تو می دونستی چقدر این مرحله از رشدش رو دوست دارم، برای همین شرایط رو جوری فراهم کردی که بتونم این لحظه رو ثبت کنم. سپاسگزارم.
خدایا شکرت که همسرم خیلی وقته که بیشتر وقتا توی خونه پیشم میمونه. همیشه دوست داشتم اون رابطه ی رویایی استاد و مریم جان رو تجربه کنم. رابطه ی خودم هم خوب بود اما من خیلی بهترش رو می خواستم. من می خواستم وقتی پیش همیم همیشه راضی و دلشاد باشیم. الان چند وقته که همسرم بیشتر توی خونه است و در کنار هم خیلی راضی و خوشحال و خوشبختیم. خدایا شکرت.
پروردگارا سپاسگزارم که من و همسرم و فرزندم در مدار بسیار بالایی از سلامتی قرار داریم. خدایا هر سه تامون رو به تو می سپارم. محافظ و نگهدار هممون باش و به درست ترین مسیر هدایتمون کن. کمکمون کن بتونیم قانون سلامتی رو هم بخریم و ازش استفاده کنیم. کمکم کن که بتونم کاری با درآمد عالی و ساعات کاری کم و منعطف و به صورت دورکاری و آنلاین و در حوزه ی زبان انگلیسی پیدا کنم. اونوقت می تونم قانون سلامتی رو بخرم و هزینه ی خورد و خوراکمون رو هم بپردازم. کمکمون کن سالم تر و سلامت تر از اینی که هستیم باشیم. سپاسگزارم. شکرت.
خدایا سپاسگزارم به خاطر حضور خانواده ی خودم و همسرم. سپاسگزارم که همگیشون انسان های فوق العاده عزیز و دوست داشتنی هستن. سپاسگزارم که همه همدیگه رو دوست داریم. خدایا شکرت. سپاس.
خدایا شکرت به خاطر حس خوبی که با اون پیام کاری بهم منتقل شد. در بهترین زمان و دقیقا بعد از اون همه حس خوبی که در خواب داشتم، با پیام تعیین وقت برای مصاحبه بیدار شدم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
کامنت شصت و نهم
27 بهمن 1403
تعهد اول:
امروز یکی دیگه از افکاری که باعث عدم تمرکزم میشد رو پیدا کردم.
پول نداشتن! این چیزیه که هر لحظه توی مغزم هست و داره بهم میگه پس کی می خوای به ثروت برسی؟
من در حال حاضر درآمد خاصی ندارم. فقط یک دانش آموز حضوری برای رفع اشکال دارم که اون هم بعضی از جلسات رو نمیاد چون معلمشون درس نمیده. این یعنی حدود هر دو ماه یک بار یه مبلغ ناچیزی در حد یکی دو تومن میاد به حسابم.
من پس انداز خودم رو که نابود کردم. حالام رفتم سر چندرغاز پس انداز دخترم.
این ها همه توی ذهن منه و نمی ذاره روی راه اندازی کسب و کارم تمرکز کنم.
پس باید اول بتونم پول بسازم و بعد در کنار پول ساختن، کسب و کار خودم رو هم راه بندازم.
یکی از راه هاش اینه که فریلنسری پول دربیارم و در کنار پروژه هایی که می گیرم، کارهای خودم رو هم پیش ببرم.
این ایده ممکنه کمکم کنه با انجام دادن یک پروژه یه مبلغی به حسابم بیاد، اما تمرکزم رو از روی کسب و کارم برمی داره و در نتیجه تمرکز که نصف بشه، نتیجه صفر میشه.
از طرفی اگر پول نداشته باشم تمرکزم روی هدفم نیست.
نمی دونم باید چه کار کنم.
به نظرم بهتره اول پول رو بسازم و بعد کم کم برم سراغ کاری که دوست دارم.
همین کارهای فریلنسری رو هم می تونم از مواردی که برای کسب و کارم نیاز دارم انتخاب کنم. اینجوری علاوه بر دریافت پول، پایه هام رو هم در این زمینه قوی تر می کنم.
من می خوام دوره های آموزش زبان انگلیسی آماده کنم و بفروشم. می تونم کارهای فریلنسری رو از ترجمه و تایپ شروع کنم.
حتی می تونم توی پلتفرم هایی عضو بشم که تدریس آنلاین دارن و اینجوری دانش آموز بگیرم. در این صورت هم پول می سازم و هم بیشتر شناخته میشم. بعد اگر دوره ای هم آماده کردم، با شناختی که افراد ازم دارن راحت تر می تونن دوره رو بخرن.
اصلا نمی دونم مسیرم درسته یا نه. اما انجامش میدم. یا به نتیجه می رسم، یا ازش درس می گیرم.
امروز توی چند تا پلتفرم عضو شدم و یک درخواست هم برای انجام یک پروژه فرستادم. چون تازه عضو شده بودم با درخواست های بعدیم موافقت نشد.
باز هم میرم سراغ پلتفرم های دیگه و وبسایت های تدریس آنلاین تا ببینم بالاخره کدومشون کارم رو راه میندازه.
خدایا توکل به تو.
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
خدای مهربانم سپاسگزارم به خاطر بالکن زیبایی که پر از گُله و هر چهار فصل سال سرسبز و زیباست.
سپاسگزارم به خاطر خونه ای که مال خودمونه و ما نیازی به اسباب کشی و پرداخت اجاره نداریم.
سپاسگزارم به خاطر ماشینی که مال خود خودمه و ما می تونیم با خیال راحت و با فراغ بال هرجایی که دلمون خواست باهاش بریم و هرچیزی که دلمون خواست توش بذاریم.
خدایا سپاسگزارم به خاطر تاب زیبایی که از جاری گلم برای دخترکم رسید. خدایا به خاطر کالسکه ای که از جاری عزیز دیگه ام برای دخترکم رسیده سپاسگزارم. چقدر خانواده ی همسرم فوق العاده ان. ازت به خاطر تک تکشون سپاسگزارم. همشون رو در پناه خودت حفظ کن و سالم و سلامت و غرق در خوشبختی و شادی نگهشون دار.
خدایا ازت به خاطر پدر و مادر همسرم سپاسگزارم. باند صوتی بیست سال پیش رو به ما دادن و ما فهمیدیم این جنس ژاپنی اصل دیگه توی ایران نیست! قیمتش هم ده میلیون تومنه! خدایا چقدر این انسان ها ارزشمند و فوق العاده ان. چطور به خاطرشون سپاسگزارت نباشم؟ خدایا شکرت. همشون رو برام سالم و سلامت نگه دار.
پروردگارا به خاطر سلامتی خودم، همسرم، فرزند نازنینم و خونواده هامون ازت ممنون و سپاسگزارم. شکرت.
کامنت شصت و پنجم
23 بهمن 1403
تمرکز همون چیزیه که من واقعا به داشتنش نیاز دارم.
اگر تمرکز نصف بشه، نتیجه تقریبا صفر میشه!
این عین حقیقته. خودم مثال بارز این قضیه هستم.
اصلا روی کاری که انجام میدم تمرکز ندارم و هیچ نتیجه ای هم عایدم نشده.
همین که ایراد کارم رو می دونم اولین قدمه برای اینکه اصلاحش کنم.
تمرکز من باید روی هدفم باشه.
الان دارم خونه تکونی می کنم که بعدش با خیال راحت تمرکزم رو بذارم روی کسب و کارم.
از اول اسفند باید دوباره شروع کنم و کار نیمه تمومم رو تموم کنم.
خداوندا بهم قوت و توان بده که بتونم به موقع و به راحتی کارهام رو پیش ببرم و پس از چندین سال به موفقیت مالی برسم.
پاشنه ی آشیل من، عدم تمرکزمه.
خدایا کمکم کن که اصلاحش کنم و به سمت موفقیت پیش برم.
شکرت.
خونه تکونی ده روزه:
امروز تمام چیزهایی که توی حال و پذیرایی بود رو به جز یک میز و دوتا صندلی و مبل ها و عسلی ها تمیز کردم.
تمام دیوارها رو به جز یک قسمت کوچیک گردگیری کردم.
کار تمام اتاق ها تموم شده و فقط در و پنجره و پرده هاشون مونده.
امروز هم مادر مهربون همسرم اومدن خونمون و بچه رو نگه داشتن که من بتونم به کارهام برسم.
خدایا چقدر کارهام داره سریع پیش میره!
هر سال کلی زمان می ذاشتم و خونه تکونیم خیلی طولانی میشد، اما امسال با این که بچه هم دارم همه چیز افتاده روی دور تند و داره به سرعت پیش میره.
این ها همه از لطف پروردگار مهربانمه.
وای خدای من چقدر من و همسرم و فرزندم خوشبخت و سعادتمندیم.
صدها هزاران مرتبه شکرت.
خدایا چقدر زیبا همیشه داری به من کمک می کنی که بتونم کارهام رو به راحتی پیش ببرم.
چقدر تو فوق العاده و شگفت انگیزی.
خدایا شکرت.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر اینکه فرزندم به راحتی داره توی تخت خودش می خوابه و بالاخره بعد از شش ماه و خورده ای، من و همسرم می تونیم پیش هم بخوابیم.
خدایا شکرت که دخترمون خیلی زود خودش رو با شرایط جدید وفق میده و بچه ی خیلی آروم و خوش اخلاقیه.
خدایا شکرت که فرزندم سالم و سلامته. هم جسمش، هم ذهنش، هم روانش. خدایا تو نعمت و هدیه ی خیلی ارزشمندی به من دادی و من بابتش ازت بسیار سپاسگزارم.
خدایا شکرت به خاطر همسر نازنینم که انقدر فوق العاده است. ممنونم که سالم و سلامته و حالش همیشه خوبه و در مدار بسیار بالایی از سلامتی قرار داره.
خدایا به خاطر خودم که انقدر مهربان و دوست داشتنی هستم ازت سپاسگزارم. ممنونم که به من توان و نیروی به این شگفت انگیزی دادی که هم بچه داری می کنم و هم خونه تکونی می کنم و هم به تمام کارهای دیگه ی زندگیم میرسم.
پروردگارا به خاطر خانواده های نازنین خودم و همسرم ازت سپاسگزارم. تک تک این انسان ها فوق العاده هستن. خودت همشون رو در پناه خودت سالم و سلامت و پر روزی حفظ کن. سپاسگزارم.
پروردگارا خودت من و همسرم و فرزندم رو همیشه در مدار بسیار بالایی از سلامتی و ثروت بی کران قرار بده و کمکمون کن و در پناه خودت سالم و سلامت حفظمون کن. سپاسگزارم.
پروردگارم، رب و فرمانروای جهانیان، ازت به خاطر همه چیز سپاسگزارم. شکرت.
کامنت شصت و چهارم
22 بهمن 1403
تعهد دعا:
امروز آخرین روز از تعهد سپاسگزاری به خاطر اجابت دعام بود.
خدای مهربونم، قبل از اجابت دعا بهت گفتم تا ده روز برای اجابت درخواستم، به درگاهت دعا می کنم.
اما تو انقدر بزرگ و توانمند و باشکوه و مهربونی که در روز سوم، دعای من رو مستجاب کردی و من دیگه نیازی نداشتم که برای حل مسئله دعا کنم. چون مسئله ام به لطف و بزرگواری تو حل شده بود.
برای همین گفتم تا بیست روز بابت حل مسئله ازت سپاسگزاری می کنم و سپاسگزاری هام رو هم می نویسم.
خدایا چقدر با نوشتن در این بیست روز، مسیرم مشخص تر شد.
تا چند روز اول اصلا باورم نمی شد انقدر زود و سریع و راحت و آسون و با هزینه ی کم، همه چیز حل شده. نیاز بود که به خودم یادآوری کنم و باور کنم که واقعا حل شده.
این مدتی که ازت به خاطر اجابت دعام سپاسگزاری کردم و نوشتم، فهمیدم چقدر تو بیشتر از اون چیزی که من فکر می کردم بهم کمک کردی.
تو ما رو از هزینه های اضافه تر و اتلاف وقت بیشتر مصون نگه داشتی.
تو به سادگی و راحتی و به درست ترین شکل ممکن هدایتمون کردی.
تو در بهترین زمان و در بهترین مکان ما رو قرار دادی که اگر من فقط یک نصف روز تعلل می کردم، احتمال این که مسئلمون ده روز طول بکشه و به سخت ترین روش ممکن حل بشه و بعد هم طولانی تر بشه وجود داشت.
اما من سعی کردم به هدایتی که به قلبم فرستادی عمل کنم.
ازت ممنون و سپاسگزارم نازنین پروردگار مهربانم.
به خاطر همه چیز شکرت می کنم.
خدایا شکرت.
خونه تکونی ده روزه:
وقتی خدا تعهدت رو می بینه، راه رو برات باز می کنه.
امروز مادر نازنین همسرم اومدن خونمون و دخترم رو بردن خونشون که من بتونم به کارهام برسم. این در حالیه که دخترشون و بچه های گلش اومده بودن خونشون و ایشون کار داشتن و باید غذا می پختن.
من توی این مدت کلی کارهای خونه تکونی رو انجام دادم.
داخل تمام کمدهای خونه رو تمیز کردم و وسیله ها رو مرتب سرجاشون چیدم.
بعد هم دخترم با عمه ی نازنینش و بچه های عمش اومدن خونمون. اما باز هم خودشون ازش مراقبت می کردن که من بتونم یه لقمه غذا بخورم و به ادامه ی کارهای ریز ریزم برسم.
آخر شب هم من و همسرم و دخترم رفتیم خونه ی مامان همسرم و باز هم اونجا همه دخترم رو نگه می داشتن که من بتونم میوه و چایی بخورم.
بعد هم که گفتم ظرف ها رو بشورم، مامان همسرم شدیدا ممانعت کردن و گفتن تو داری خونه تکونی می کنی و خسته ای. خودم می شورم.
آخر سر که داشتیم می رفتیم هم بهم گفتن هرموقع کار داشتی بگو که بیام از بچه نگهداری کنم که تو بتونی به کارهات برسی.
خدایا، سر تا پای این خونواده رو واقعا باید طلا گرفت. عین خونواده ی خودم هوامو دارن و مراقبن که همه چیز برام محیا باشه.
پروردگارا خودت همشون رو به تک تک آرزوهای زیباشون برسون و کمکشون کن بهترین زندگی رو در دنیا و آخرت تجربه کنن.
خدای مهربانم ازت بارها و بارها ممنون و سپاسگزارم که من رو وارد این خونواده کردی.
سپاس فراوان. شکرت.
تعهد سوم:
خدایا شکرت که امروز هم تا جای خیلی خوبی خونه تکونیم رو پیش بردم.
خدایا شکرت که نیروهای کمکی و دستان مهربانت رو می فرستی که به من کمک کنن.
خدایا شکرت که وقتی تعهدمون رو می بینی، بی منت و بی چون و چرا از ما حمایت می کنی و راه رو برامون هموار می کنی و موانع رو از سر راهمون برمی داری.
خدایا صدها هزاران مرتبه شکرت که هستی و اجابت می کنی.
خداوندا شکرت به خاطر سلامتی کامل خودم، همسرم، فرزندم و خونواده هامون.
خدایا تو فوق العاده ای.
سپاس فراوان.