مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود - صفحه 15
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-09 06:21:282025-02-10 06:03:59مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شودشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و همه عزیزانم
تمرکز و تمرکز و تمرکز!
چقدر این موضوعی کردن گفتگوها و کوتاه شدن فایلها برای من کمک کننده است.
همین اقدام شایسته خانم شایسته خودش ینوع تمرکز گرائیه!
«تمرکز» بدون شک یکی از پایه های اساسی موفقیت در هر زمینه ای است.
خداوند در قرآن نیز بر آن صحه گذاشته است. و برایش قسم یاد کرده است
إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿4/ اللیل﴾ همانا تلاش های شما پراکنده است (متمرکز نیست)
یکی از شعارها و اصول اساسی زندگی من که تبدیل به «باور»ی محکم در ذهنم شده است
اینست که خداوند هیچ تلاشی را هدر نمی دهد
وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم می بینم که اگه تا به حال به خواسته ای نرسیدم
دلیل اصلی اش همین بحث «تمرکز» است!
و موفقیت های بزرگ زندگیم نتیجه «تمرکز» من بوده است.
آنهم نه تمرکز 100%!
تمرکز صد در صدی روی هر موضوعی هر سدی رو از بین میبرد
و هر مانعی رو می شکند.
بقول استاد خداوند درهایی رو برویت می گشاید و
کائنات و و هستی برایت بسیج می شوند تا تو به خواسته ات برسی!
باز هم بقول استاد کی؟ وقتی که ما سمت خودمان را 100% انجام دهیم.
مثال عینی از تمرکز 100% که همه ما تجربه اش کردیم، استفاده از ذره بین برای آتش زدن کاغذ یا پارچه است.
وقتی که دستمون یذره تکان میخورد، نتیجه عمل ما که آتش گرفتن کاغذ یا پارچه است به تعویق میفتد.
اینقدر تمرکز 100% اهمیت دارد.اما وقتیکه کانون عدسی ثابت قزار می گیرد، بعد کمی اثرش مشخص
و کاغذ یا پارچه آتش می گیرد.
مورد دیگری که برای همه ما ملموس است، تمرکز استاد هنگام کار روی یه پروژه یا دوره است.
که همه ما می بینیم با اینکه دور از همه کس و همه چیز هست ولی باز یک محیط ایزوله تر
می رود و جدا از خانم شایسته روی آن موضوع کار می کند تا به تمرکز 100% نزدیکتر شود.
این نشون میده نتایج زندگی ما الزامآ نه با تمرکز 100% بلکه با تمرکز 70-80% بدست آمده اند
و هر چقدر این تمرکز بیشتر شود؛ نتایج ما بزرگتر و مدت زمان رسیدن ما به نتیجه و هدف کمتر می شود.
نمونه اش در زندگی خودم چه در ترم آخر دانشگاه در مقطع کارشناسی که 23 واحد پاس کردم با نمرات خوب
و تونستم در یک ساعت دو درس تخصصی و پایه رو در یک ساعت در یک آزمون پاس کنم که اون وقت ها
پاس کردن هر کدومشون برای خیلی ها آرزو بود.
یا آزمونهای استخدامی که برای هر آزمونی اراده میکردم پذیرفته میشدم.
نمونه ملموس این اتفاق در این روزها بر میگرده به درخواست آقای کارتال
سرمربی جدید پرسپولیس که از مدیر عامل باشگاه خواسته بود برای تمرکز
بیشتر خودش و دستیارانش، در ورزشگاه محل تمرین تیم اقدام به تهیه تختخواب کند
تا مجبور نشوند زمان خود را برای رفت و آمد تلف کنند. و این نشان از تعهد و کار حرفه ای
این سرمربی دارد و قطعآ در آینده نتایج اش را بیشتر خواهیم دید.
این تفاوت هاست که نتایج متفاوت را رقم می زنند. در حالی که اکثر مربیان دغدغه شان سکونت در
یک جای لاکچری با تمام امکانات و راننده و ماشین اختصاصی است که به همان نسبت هم تمرکز را
از کار و نتیجه مطلوب در تیم هایی که عهده دار بوده اند دور کرده است. ممنونم بابت این فایلهای گرانبها
که کلی درس و آگاهی به ما می دهند و مسیر را برایمان روشن تر و هموار تر می کنند. یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
سلام
من خواسته ای دارم و حاضرم براش تمرکز بگذارم
در نظر دارم برم شمال و اونجا بمونم و روی خواسته ام تمرکز کنم و کار کنم
البته چند روزی هست که میخوام برم شمال با خواهرم و مادرم ولی به لطف خدا در ایران خداوند نعمت برف را به ما داده و چند روزی هست برف می آید ما جمعه شب میخواستیم بریم شمال ولی دیگه آماده رفتن بودیم گفتند جاده های چالوس و هراز بسته است و فعلا تا امروز نرفتیم من میخواهم با خواهرم و مادرم برم اونجا بعداز دو روز آنها برمیگردند و من تنها می مونم و میخواهم تمرکز کنم روی خودم و خواسته ام خیلی خوشحالم
روز جمعه شب ساعت 1 شب من تمام وسایلم را بسته بودم که به مدت طولانی برم شمال که خواهرم تماس گرفت گفت جاده ها بسته است برای برف اولش یه ذره حس بد داشتم میگرفتم که سریع به خودم گفتم حتما یه خیریتی هست که همین طور هم بود من تو این چند روز که نرفتم شمال، رفتم برف بازی کردم از بارش برف لذت بردم و خیلی به من خوش گذشت همین امروز هم رفتم فشم و از دیدن برف خیلی لذت بردم خدایا شکرت
شاخ و برگهای اضافی من فکر میکنم چند تا هست اولش همسرم و فرزندانم هستند که دنبال یه جایی هستم که از اونا دور باشم و درست تمرکز کنم چون وقتی خونه خودم هستم
بالاخره اون طور که راضی بشم نمیتونم تمرکز کنم حالا که خداوند به من لطف بزرگی داشته و فضایی در شمال دارم چرا ازش استفاده نکنم من از اون مکان همیشه برای تمرکز روی خودم و خواسته هایم استفاده میکنم هر وقت میخوام برم همسرم میگه آخه چطوری میتونی تنها باشی خوب با دوستهات برو یا با خواهر هایت برو ولی اون نمیدونه که اتفاقا من دنبال تنهایی های خودم هستم شاخ و برگ اضافی برای من تلوزیون هست که تقریبا برای خودم صفر کردم ولی شبها که همسرم می یاد خونه تلوزیون روشن میکنه و من هم هد فون میزارم تو گوشم و فایلهایم را گوش میکنم حالا وقتی میرم شمال این شاخ و برگ اصافی هم ندارم خدایا شکرت
دوستان باورتون میشه من از وقتی روی خودم کار میکنم چقدر شاخ و برگ های اضافی در زندگیم خود به خود حذف شدند و من میمونم که واقعا چطوری این کارها انجام شده و با تمام وجودم حس میکنم که تمام اینا به خاطر خداوند و قوانین بدون نقص جهان هست
خدایا عاشقتم
حمد و ستایش فقط مخصوص پروردگار جهانیان رب العالمین است خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از خودت یاری میطلبیم خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که مورد غضبت قرار گرفتند ونه راه گمراهان
در پناه الله یکتا شاد و موفق و ثروتمند و سلامت و آزادی داشته باشید.
به نام خالق دانه های سفید برف
گام بیست و پنجم از پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ
کوشش های پراکنده و نداشتن تمرکز تو کار
اینکه استاد عباس منش به این نتایج رسیدن بزرگترین علتش تمرکزی کار کردن روی هر موضوعیه
دیروز داشتم خدماتی برای مشتریم انجام میدادم چون میدونم علت بیشتر مشکلاتم نداشتن تمرکز و از این پله به اون پله پریدنه گفتم باید تمرکز داشته باشی
و مرتب با خودم تکرار میکردم
إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ
سعیت پراکندست باید تمرکز کنی تا این قسمت صد در صد تموم نشده نرو قسمت بعد و نتیجه بعد این همه سال کار کردن شد یک کار سرعتی که تونستم با کمترین زمان ممکن انجامش بدم در حالی که قبلا هی از این شاخه به اون شاخه میپریدم و خودم راضی نبودم که چرا انقدر طول کشیده کارم
سپاس از استاد عزیز برای نشر این آگاهی های ناب برای پیشرفت ما
به امید خدا
05:05 عصر
انگار ساعت هم الان آماده است که من ردپای قشنگم رو اینجا بزارم….
در یک دوشنبه زیبای زمستانی
ببینیم با خودمون چند چندیم؟
چقدر حاضرم بهای هدفمو بپردازم ؟
حاضری تمرکز بزاری روی کار مورد علاقت و 100 درصد انرژی بزاری….؟
به قول استاد اگه تمرکزمونُ روی چندجا بزاریم تمرکزه نصف نمیشه بلکه خیلی مقدارش کاهههش پیدا میکنه
اگه میخوام جهان بزرگتری رو درک کنم و فضا مو بزرگ کنم باید تمرکز صددرصدی بزارم روی خواستم
و اگه یه مدت این روند ادامه داشته باشه و تمرکز صد درصدی روی خواستم باشه نتایج خودشو نشون میده…
اگه میدونیم جواب مسئله چیه و فقط فاصله اش یک اقدامه پس هر چی زودتر این کارو انجام بدیم
خیلی سریع مسیری که میدونیم با خواستمون ناسازگاره اون رو کات کنیم
ادامه دادن در مسیر اشتباه؟! شاید خیلی ها وقتی به پیری میرسن میفهمن چه مسیر اشتباهی رو رفتن و افسوس که دیگه فرصت جوونی شون رو از دست دادن و حاضر نشدن از کاری که دوسش ندارن دست بکشن
حتی طرف میدونه در مسیر ناخواستشه و سالِ آخر دانشگاههه رشته ای که دوسش نداره و فقط ادامه میده که مدرکشُ بگیره ولی شهامت نداره تصمیم بگیره و عواقبش رو گردن بگیره و دنبال نظر بقیه است که بندازه گردن بقیه که تو گفتی و باعث شدی این بلا سر من بیاد
عذاب وجدان دادن به بقیه و احساس گناه دادن به آدما ممنوع×
اگهخودمون عواقب تصمیم مون رو گردن بگیریم و کنترل رو دست خدا بدیم و از خودش بخواییم خیلی خوب راهش رو بلده و هدایتمون میکنه….
ممکنه تا شهامت پیدا میکنی یکم زمان ببره ولی بعدش که اقدام میکنی و پا روی ترس هات میزاری و تمرکز صددرصدی رو شروع میکنی انگار خدا هم تشویقت میکنه و به بنده ی امیدوار و پرتمرکزش افتخار میکنه
و این مسیریه که آدمای زیادی نمیتونن برن
چی باعث میشه این مسیرو ادامه بدیم؟ عشق و علاقه و توکل جانانه به رب جهانیان…
خداروشکر بابت وجود ارزشمندتون
الهی همیشه پر از برکت و شادی باشید
سلامتی مهمون روح و وجودتون باشه
دوستتون دارم
سلاممم به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی!
الان که این فایل رو گوش میدم از صبحش متعهد شده بودم که دوباره برگردم به مسیر!
حالا چه مسیری؟
موقعی که تازه با استاد اشنا شده بودم یادمه با دوره 12 قدم کار کردن روی باورهام رو شروع کردم…
به یاد که میارم !
اون تایم من تنها هدف و کار مهم زندگیم شده بود رسیدن به درامدهای بالا و خریدن گوشی ایفون!
یادمه کللللللل روز من صرف گوش دادن به اگاهی های دوره 12 قدم بود ، طوری که اصلا متوجه گذر زمان نمیشدم!
ساعتها شب تا صبح فایل گوش میدادم و فقطططططط روی باورهام کار میکردم!
هیچ دوستی نداشتم ، هیچ ارتباطی با کسی نداشتم
و دفترهااااا پر میکردم از باورهای درست.
این تمرکز لیزری من توی مدت زمان کمتررررر از 2 ماه!
نتایجی رو وارد زندگی من کرددد باور نکردنی!
اصلا بهتره اسمشو بزاریم معجزه!!!!
من تمرین چکاپ فرکانسی رو تاریخ زده بودم 5 فروردین 1402!
و گوشی ایفونم رو به قیمت 55 میلیون
من دقیقا 28 اردیبهشت 1402 خریدم!!!!
خداای من…
طی اون مسیر الهاماتی اومد که من فقط داشتم پول میساختم و بیزینسم و رشد میدادم!
واقعا تمرکز لیزری و غررررق شدن در یک کار…
الهاماتی رو میاره که باورت نمیشه!
خدایاشکرت بخاطر این قوانین ساده
قوانین ساده ای که اجرا کردنشون فقط همت و اراده میخواد!
سلام به همگی.
تمرکززززززززز وای که این روز ها اصلی ترین سوالات من تو زندگی درگیر همین اصله.
اینکه تمرکز لیزری بر روی هدف میتونه مارو خیلی سریع و ساده به خواسته هامون برسونه هیچ شکی نیست.
و اینکه فقط باید یک هدف رو انتخاب کنیم و رسیدن به چند هدف هم زمان تقریبا غیر ممکنه رو هم کاملا قبول دارم.
هممون حداقل یک بار در زندگیمون این تمرکز لیزری و تحقق کار بزرگ در زمان کوچیک رو تجربه کردیم.
ولی چند تا سوال بدجوری ذهنم رو درگیر کرده.
اما آیا این کار همیشه امکان پذیره؟
من زندگی خودم رو مثال میزنم.
من مسئولیت های زیادی در طول روز دارم.
کارهای روتین من:
مرتب کردن خونه یک ساعت
آماده کردن صبحانه و ناهار و شام تقریبا سه ساعت
شستن ظرف ها تقریبا 2 ساعت
رسیدگی به درس های دخترم تقریبا 3 ساعت
گذروندن وقت با دخترم و همسرم حداقل یک ساعت
خوابیدن 8 ساعت
میتونم بگم تمام عوامل حواس پرتی رو از زندگیم حذف کردم
دیدن فیلم و سریال
ارتباط با ادم هایی که فرکانس منو منفی میکنند
رسانه های اجتماعی
و….
یعنی اگه فقط بخوام مسئولیت های روتین روزانه مو انجام بدم و بخوابم.
18 ساعت زمان من میره.
تنها 6 ساعت برای من باقی میمونه.
(( توی پرانتز اینم بگم که خیلی خودم رو به چالش کشیدم که هر کدوم از موارد بالا رو از روتین روزانه هم حذف کنم یا کم کنم که تایم بیشتری آزاد بشه مثلا کمتر از 8 ساعت خوابیدم دیدم به شدت راندمانم در طول روز میاد پایین،یا سعی کردم دخترم رو وادار کنم خودش درس بخونه و من کمتر درگیر بشم اما دیدم نمیشه درسش افت میکنه و اینم مثل هر چیز دیگه ای تکامل خودش. و میخواد و کم کم باید کمتر شه،….خلاصه هیچ کدوم از موارد بالا رو نتونستم کمتر کنم مطمئنا با مرور زمان و با تغییر کردن من و رفتن به مدار بالاتر من آسان تر میشم برای آسانی ها و وقت بیشتری آزاد میشه اما الان در حال حاضر فقط همین 6 ساعت رو دارم))
وقتی اولین بار جلسه ی تمرکز رو شنیدم هم هیجان زده شدم از اینکه چه راز بزرگی رو کشف کردم هم راستش رو بخواید تو ذوقم خورد گفتم خب من که نمیتونم از زیر بار این مسئولیت ها فرار کنم و صد درصد تمرکزم رو بذارم روی هدف.
ولی باز به خودم گفتم اشکال نداره خداروشکر که همین 6 ساعت رو دارم و من توی این 6 ساعت تمام تمرکزم رو میذارم روی هدفم جهان را ها رو برام باز میکنه.
یه مدت این 6 ساعت رو تمرکزی گذاشتم روی کار کردن روی دوره هایی که خریدم.
میتونم بگم نتیجه واقعا راضی کننده بود تو تمام سال هایی که تو این مسیر بودم انقدری نفهمیده بودم که تو این چند ماه تونستم بفهمم و درک کنم.
اما با یه تضاد روبه رو شدم ،ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
خب کار کردن روی دوره ها کافی نیس نیاز داره به اقدام عملی در راستای خواسته هامون .
و این یعنی عملا من باید این 6 ساعت رو تقسیم بر 2 میکردم.
3 ساعت گوش کردن فایل و انجام تمرین و شکر گذاری و کدنویسی 3 ساعت اقدام عملی در جهت خواسته م و هدفم.
اما نتیجه راضی کننده نبود.
یعنی همون اتفاقی افتاد که استاد میگه تمرکز من نصف نشد تقریبا صفر شد.
یعنی تا زمانی که تمام تمرکزم روی دوره بود هیچ عامل بیرونی و تضادی در کار نبود و کارم راحت و روون پیش میرفت ولی به محض اینکه زمان رو نصف کردم تضاد هایی که منو در گیر خودشون میکردند از در و دیوار به سمتم حجوم آوردند جوری که نگاه کردم دیدم 30 روزه درگیرم بدون اینکه عملا هیچ کار خاصی انجام داده باشم و باز خورد مثبتی گرفته باشم.
پیش خودم گفتم خب بذار یه روش دیگه رو امتحان کنم مثلا یک ماه تمرکزی روی باورهام و دوره ها کار کنم یک ماه اقدام عملی.
شروع کردم به هدف گذاری و اقدام عملی در راستای اون هدف.
تقریبا 2 ماه با تمرکز لیزری تمام این 6 ساعت رو گذاشتم روی اون هدف و تونستم در زمان کم رشد زیادی داشته باشم نتیجه واقعا راضی کننده بود به علاوه که دوباره مثل قبل هیچ تضادی منو درگیر خودش نکرد.
ولی دوباره دچار شک و تردید شدم.
همش به خودم میگم این دوتا باید در تعامل باهم باشند یعنی تو هر روز باید بتونی هم روی باورات کار کنی هم یه قدم در راستای هدفت برداری.
ولی به محض اینکه میام این دوتارو ترکیب کنم دوباره همه چی به هم میریزه.
این سوال به شدت ذهن من رو درگیر کرده خانوم شایسته ی عزیز اگه سوال منو میبینید ممنون میشم که بهش پاسخ بدید.
البته من میدونم که وقتی سوالی ذهن مارو درگیر میکنه نباید متوقف بشیم و ادامه بدیم مطمئنا در طول مسیر همه ی جواب ها به ما گفته میشه .
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان گلم
الهه ام
شهامت شجاعت واقعا استاد کار هرکسی نیست قربانی کردن و باید ابراهیم گونه عمل کردن رو یاد گرفت
از صبحی که گوش کردم به این فایل حسابی بهم ریختم سوالای زیادی شک ها و تو ذهن من جنگی برپا بود که چرا استاد توی همین فایل های مصاحبه یکبار میگن که خودتونو بدون درآمد نکنید و ورودی مالی داشته باشید و روی خودتونم کار کنید و اینجا میایید میگید که تمرکز صد درصد روی کسب و کارتون باشه وگرنه پیشرفتی ندارید و حسابی حالم گرفته شده بود در مورد خودم نیست در مورد همسرمه که ایشون دوتا کار داره و نگران آینده شدم که خب الان این کارو ول کنه بچسبه به سایت خودش کی به درآمد برسه من این خرجارو دارم من باید فلان کارو بکنم من ومن ومن
خیلی خیلی خیلی به این رفتارهام فکر کردم به افکارم به ترس هام و دیدم واقعا من مشرک هستم که اولا منبع رزقم رو همسرم میدونم و از حرف مردم میترسم که دوباره همسرش کارشون ول کرد و اینکه کارهایی که قراره درآینده انجام بشه فقط برای اینکه چشم بقیه دربیاید و ترس هام همه از شرک بود از قدرت دادن به عوامل بیرونی اما خدارو سپاسگذارم خیلی زود به افکارم پی بردم و همین باعث میشه به خودم افتخار کنم که در مسیر درستیم و وقتی من علت حال بد و ترس هامو بدونم اون وقته که براشون میتونم راه حل پیدا کنم و اونم توسط خداوند رحمان
من باید اینو بدونم که هر تصمیمی همسرم بگیره فقط تاثیر مثبت میزاره توی زندگیمون و الخیرو فی ماوقع هست
منبع رزقم رو خداوند رب العالمین بدونم
فراوانی رو باورش کنم و بدونم پول مثل اکسیژن همیشه هست
شجاعت به خرج بدم و از حرف مردم گذر کنم و توجهم فقط روی بهبود خودم باشه
خودم رو تغییر بدم و دست از تغییردادن دیگران بردارم و بدونم هرکسی هرجایی هست سرجای درستشه
من تغییر کنم شخصیتم تغییر کنه زندگی من در تمام ابعاد تغییر میکنه
و خداوند رو منبع خیرو برکت بدونم و بدونم هر لحظه درحال هدایت کردن منه و همونطور که به مورچه تو دل خاک غذا و روزی میرسونه به من که اشرف مخلوقاتشم به آسانی رساندن روزی به مورچه به من روزی میرسانه و من فقط کارم بندگی کردن باشه اون بلده چطور بنده نوازی کنه
عاشقتم خدای وهابم
خداوندا از هرخیری که از طرف تو به من برسه سخت فقیرم بی نیازم کن ای پروردگار عالمیان از وجودت
دوستتون دارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
——————————————————————
سلام به استاد عزیزم به استاد شایسته نازنینم و دوستان هم مسیر
تمرکز کامل بر هر کاری که انجام میدیم بینهایت مهمه و من الان یکماه هست دارم به وضوح هدایتهارو رو میبینم که به خاطر تمرکز بیشترم و تداوم کاری که انجام میدم ،واقعا دارم هدایت میشم به روشهایی که هم کارمو ساده تر میکنه، هم لذت بیشتری میبرم و هم زمان انجامش به یک سوم رسیده،بماند که چقدر مهارتم بهتر شده و بهم احساس اعتماد بنفس و حتی به شدت ترس اینکه من تنهایی نمیتونم در ذهنم کمرنگ شده و اشتیاقم به انجامش باز بیشتر شده.
فقط باید سعی کنم با برنامه تر انجامش بدم که نتایج به شدت متفاوت بشه.
سوال ها:
با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
تقریبا تمام زمانم رو میتونم بهش اختصاص بدم، به جز زمانهایی که روی فایلها کار میکنم یا نیازه برای کارهای روزمره وقت بذارم.
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
مدتهای زیادیه عوامل بیرونی رو به شدت کم کردم، فقط یه کم افکاری که چون هرروز میبینم یه شرایطی رو میتونم بگم تو ذهنم اذیتم میکنه، البته الان هدایتی دارم روی دقیقا چیزی کار میکنم که احتمالا این مسئله رو بتونه در ذهنم برام حل کنه وگرنه یک مسئله بیرونی هست.و حتی شاید با حل شدنش در ذهنم در بیرون هم اون موضوع تغییر کنه.
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
برنامه ای متمرکز تر و واضح تر و عملی طبق اصل بهبود گرایی داشته باشم با توجه به اینکه مسیر حرکتی و اصل برام واضحتر شده.
این کار میتونه آرامش ذهنی بیشتری برام ایجاد کنه و احساس عجله کردن رو در وجودم خاموش منه.
إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم
سلام به استادعزیزم وخانم شایسته ودوستان گلم
دیروز خدابمن الهام کرد تو بایدخانه دارباشی و شوهرتم خیلی باید ثروتمندباشه چون چند وقتیه تمام زندگیموخدا مدیریت میکنه ونشانه روزانه ام هروز 4صفحه ازقران هست قران که بازمیکنم ومطالعه میکنم خدا دقیقا بمن میگه اونروزچکارکنم وبرناممومیگه اخه خیلی ارزو داشتم خداواضح بامن حرف بزنه خدا میگه من باقران باهات واضح حرف میزنم ومیگم چکارکن بقیه نشانه هامم ازهزارجا بهم نشون میده خلاصه همش میگه توباید خانم خونه دار بشی و به بچه هات وشوهرت برسی شوهرت باید خیلی ثروتمندباشه متوکل باشه با اخلاق باشه شرکت داشته باشه همیشه کت وشلوار کراوات تنش باشه وخیلی اروم متشخص باشه و اهل غیبت تهمت بدبینی حاشیه وکافر نباشه ، بهت برسه توجه کنه جنتلمن و….باشه .توهم خونه دار باشی خدمتکار داشته باشی ومدیریت خونه وبچه ها باهات باشه واروم وباوقار بشینی درخونت وزندگیتوبکنی .خداجونم بمن الهام کرد هزاران فرشته غیبی برات میفرستم وتو وبچتو به این زندگی میرسونم فقط بشین ببین چون دوست ویاورتم !!!
من بیشترازهرشغل دیگه عاشق خونه داری هستم
مدیریت خونه بچه ها شوهر وکارای خونه واقعا سخت وزمانبر وانرژی زیادی میخاد دیگه یک خانم وقت نمیکنه بیرون ازمنزلم شاغل باشه چون براش اعصاب نمیمونه تا به خودش بچه ها وشوهرش برسه وفقط ساخته شدم برای مدیریت خونه وشغل خونه داری استاد .
استاد یکم هم از زحمات خانمهای خانه دار برنامه درست کن واز زحمتشون تعریف کن وفرهنگش جابیوفته که خانمها توخونه بیکارنیستن ومسیولیتشون زیاده حتی اگه خدمتکار داشته باشن .من خیلی دوستدارم دوتا پسرهم بدنیابیارم فردابزرگ شدن باعروسهام ودامادم بیان درعمارت بزرگ منوهمسرم هفته ای دوباربیان جمع باشیم دوریک میزبزرگ شام بخوریم صحبت کنیم باعروسها وداماد و همسرمم بشینه سرمیز وهمش به بچه ها لبخندبزنه وکیف کنه ازثمرهای زندگیش
الانم که خانوادم کوچیکه همینجوری دارم زندگی میکنم ولذت میبرم .
به نام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیزم
خدا رو سپاسگزارم که امروز هم دارم می نویسم
تحسین میکنم و خدا قوت میگم به همه ی کامنت نویسای محترم
یه مدت تو یوتیوب یا کانالهای ماهواره پیگیر که نه یه صحبتهایی از اساتید محترم شنیدم به خدایی که چرااا قسم بخورم همه میدونین استاد ما کاملترین خالصترین استاد و فقط دنبال اصل و اساس هستن و تمام شاخ و برگهای اضافه رو چیدن
اصلا بودن تو این سایت برای من شده یه افتخار یه شاخص یه آپشن حرفهای برای وقتهایی که احساس بد به سراغم می یاد
چند روزه چت جی پی تی رو نصب کردم و غرق اون بودم برام جالب بود و یطورایی با خدا مقایسه اش میکردم از لحاظ شناخت سیستمی اینکه این چت هیچ احساسی نداره ولی در عین حال در سریعترین زمان ممکن پاسخ تمام سوالات رو میده
خداوند هم دلش برای من نمیسوزه هرچقدر گریه و التماس کنم فرقی نمیکنه
اینکه فریاد بزنم و مرگ رو برای فلان کشور و فلان مردمان بخوام،خدایی نکرده
همسایه سمت راستی مون حاج آقای محترمی هستند دیشب با بلند گو شعار میداد
منظور اینکه من در معرض تضاد در معرض همه چی هستم اینکه اول صبحم رو با بودن تو سایت و توجه به نکات مثبت افکار مثبت حرفها و داستانهای شما اعضای خانوادم میگذرونم خیلی خوشحالم ولی تازه اول راهم حتما ادامه میدم و استمرار این راه جزعه اصول زندگیم شده
دیروز ورزش کردم 5 تا حرکت زدم کم کم هم تایمش هم ستاشو زیاد میکنم
در طول روز باید به خیلی چیزها فکر کنم هنوز اون تایم خالص و تمرکز روی موضوع هدف رو ندارم
مدیریتش سخته برام پاشنه آشیلم که یکی دوتا نیست…
وااای چقدر خودافشایی کردم ذهنم گفت پاک کن ولی من ثبت میکنم ردپای امروزم رو خدا رو شکر
از خداوند توفیق روز افزون همه دوستان گلم رو خواهانم.غرق نور الهی باشید