سوالات:
- تعریف شما از خداوند چیست؟ چگونه خداوند را شناخته اید و ما چگونه می توانیم به شناختی صحیح از خداوند برسیم؟
- شما چطور نماز می خوانید. به عبارت دقیق تر، نحوه ارتباط شما با خداوند به چه شکل است؟
مفاهیمی که استاد در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- راهکاری دقیق برای شناختن خط قرمزهای خداوند در قرآن؛
- منطق هایی برای شناخت صحیح خداوند؛
- مفهوم “هو الأول و هو الآخر” از نگاه دوره راهنمای عملی درباره خداوند؛
- توضیح یک اصل اساسی درباره شیوه ارتباط با خداوند؛
- کلیدهایی برای نحوه مطالعه قرآن و رسیدن به جواب سوالاتی درباره شناختن خداوند؛
- مفهوم سیستمی بودن خداوند در دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها؛
سوال این قسمت برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”
آگاهی های این قسمت چه درسهای سازنده ای درباره شناخت خداوند و شیوه اتصال با این نیرو برای شما داشته و این درس ها منجر به اخذ چه تصمیم / تصمیماتی برای شما شده است؟
آن تصمیم / تصمیمات را مکتوب کنید.
حالا که تصمیم خود را مکتوب کرده اید، ایده های خود برای اجرای این تصمیم را لیست کنید.سپس گام به گام این ایده ها را عملی کنید.
نکته: منظور از تصمیم، دست زدن به انجام یک کار خارق العاده و عجیب و غریب نیست بلکه هر اقدامی که به منظور اجرای این آگاهی ها در عمل انجام می دهید تا بهبودی در فکر، رفتار و شخصیت شما ایجاد شود، یک تصمیم سازنده محسوب می شود. البته به شرط اینکه در مرحله تصمیم نماند و به مرحله اجرا در بیاید.
به عنوان مثال:
- من تصمیم گرفتم بدون تعصبات قبلی، قرآن را یک بار به زبان فارسی ساده بخوانم تا به یک شناخت نسبی نسبت به کلیت آیات قرآن برسم.
- من تصمیم گرفتم ریشه “عذاب” را در قرآن جستجو کنم و تمام آیات این ریشه را مرور کنم تا اولا: به جای تقلید از دیگران درباره خط قرمزهای خداوند، خودم بدون واسطه آنها را از زبان قرآن بشنوم. ثانیاً: بر خیلی از ترسهای بیهوده ای غلبه کنم که ذهن من درباره عذاب های خداوند برایم درست کرده و به من احساس گناه می دهد؛
- من تصمیم گرفتم برای درک دقیق مفهوم سیستمی بودن خداوند، جلسات 9 و 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها را گوش دهم و با آگاهی های این دو جلسه و منطق هایی که درباره شناخت صحیح خداوند به من می دهد، رابطه درونی ام با خداوند را از نو بسازم.
- من تصمیم گرفتم کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم” را مطالعه کنم تا مفهوم سیستمی بودن خداوند را درک کنم.
منابع کامل درباره محتوای این فایل: آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها و کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم”
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
اطلاعات کامل درباره موضوع کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم”
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید133MB24 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید23MB24 دقیقه
به نام خدای مهربان
سلام به شما استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
مصاحبه با استاد
رابطه درونی با خداوند با تفکر ایجاد میشود نه با تقلید
هدف شما همیشه گسترش توحید و یکتاپرستی بوده خب باورهای اصلیتون در دورههای مختلف به زبان اومده اما در حالت کلی و با یک جمعبندی باور شما از پروردگار چیه
در همه جنبهها بفرمایید
هم رزق و روزی و مهربانی و بخشش و آرامش
من بارها گفتم در کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم هم توضیح دادم که خداوند یه سیستمه که همینجوری که هستی هر فرکانسی رو که بهش میدی به شکل همون در میاد جهان اطرافت
خداوند همه چیز هست همه چیز و واکنش نشون میده به افکار شما
به قول قرآن هو الظاهر هو الباطن
هو الاول هو الاخر
اون همه چی هست
ظاهر و باطن و اول و آخر و بالا و پایین و چپ و راست نمیگنجه
ولی واکنش میده به اون چیزی که تو هستی یک چیزی مثل آب که توش شکل ظرفی که تو ایجادش میکنی به اون شکل در میاد حالا تو باور کنی رزاق بودنش رو رزاقه
وهاب بودنش رو وهابه
ربوبیتش رو ربِ
قدرتش رو باور کنی هر چیش رو باور کنی همونه
این چیزیه که حالا اگه توی یک جمله بخوام بگم اینجوری میگم هرچند که میگم دورههای مختلف توی دوره راهنمای عملی و دوره روانشناسی ثروت 3 بسیار در موردش توضیح دادم.
چه جوری شما روزه میگیرید؟
چه جوری نماز میخونید؟؟
من یک کلیتی به شما بگم من در مورد این مسائل از هیچ کسی تقلید نکرده و نخواهم کرد و به شما پیشنهاد میکنم که خودتون مسیرتون رو پیدا کنید
مگر رابطه با خدا مثلاً رابطهای هست که من به شما بگم چه جوریِ
اصلاً شما چیکار دارید به من
اصلاً شما باید مگر منو نگاه کنید
اصلاً مگه مهمه که من چیکار میکنم چه رابطهای با خداوند دارم که شما مثلاً بخواید از اون الگو بگیرید
مثل این میمونه که بگی من میخوام ببینم چه جوری لذت میبره از آب خوردن من یاد بگیرم همونجوری لذت ببرم
مثلاً چه جوری با عشقش لذت میبره من مثلاً میخوام یاد بگیرم اینجوری عاشقانه لذت ببرم از زندگیم
مگه اصلاً میشه اینا رو الگو گرفت
اینا یه چیز درونیه
چه جوری مثلاً از اون غذا مثلاً اون کباب رو میخوری چه جوری لذت میبری من میخوام یاد بگیرم که وقتی اومدم اون کباب رو بخورم همونجوری لذت ببرم
اصلاً میشه؟؟
به نظر شما این تفکر درسته؟؟
به همون نسبت که این تفکر غلطه در مورد رابطه شما با خدای شما این تفکر غلطه که فلانی چه جوری نماز میخونه چه جوری روزه میگیره چه جوری عبادت میکنه منم میخوام یاد بگیرم
اولاً که در مورد الگوهاتون اگر یه جایی فکر میکنید من الگوی مناسبی نیستم اصلاً قرار نیست از من الگو بگیرید
یه جاهایی که به دردتون میخوره الگو بگیرید از من
یه جاهایی که فکر میکنید من آدم مناسبی نیستم براش اصلاً الگو نگیرید از من
از آدمهایی که فکر میکنید مناسبن الگو بگیرید این از بحث الگوگیری
2، اینکه در مورد مسائل دینی این مسائل با تفکر باید برسه آدم بهش نه با تقلید.
من سالها فکر کردم اصلاً خدا رو درک کنم رابطم رو با خدا ایجاد کنم نه اینکه یکی ببینم یه کسی داره اینجوری با خداست منم برم همون کارو بکنم
نه من به هیچ عنوان به شکلی که بقیه ملت دارن مثلاً توی ایران دارن اون رابطه خاصی رو ایجاد میکنن خیلی هم تبلیغش رو میکنن میگن همه باید اینجوری باشن
من نه اعتقاد دارم نه به اون شکل عمل میکنم
پس به شکل خودم عمل میکنم فکر کردم بهش رسیدم
شما فکر کن
این همه توی قرآن اومده گفته برای اونا که تعقل میکنن برای اونا که تفکر میکنن
آقا فکر کن بهش برس
اگر فکر کنی بهش برسی خیلی بهتر از اینه که یک مسیری رو یک راهی رو یک روشی رو بدون فکر حتی به زعم اینکه اون روش درسته ولی بدون فکر مثلاً مثل یک ربات بخوای انجامش بدی دولا راست بشی بگی نه چون بقیه این کارو میکنن منم این کارو بکنم بعضیها میگن نه خداوند توی قرآن گفته از قرآن و رسول او تبعیت کنید
کجا این حرف رو در مورد نماز زده
کجا این حرف رو در مورد عبادت زده
اصلاً اون آیه تبعیت در مورد خدا و رسولش برید ببینید به نجوا میخوره
اصلاً به موضوع دیگهای میخوره
اصلاً ربطی به این مسائل نداره
برید دوتا آیه بالاترش رو بخونید دو تا آیه پایینترش رو بخونید کی همچین حرفی رو زده
یعنی این همه که میگم سوء استفاده از قرآن اینه که یه چیزی رو دست میگیرن
بعد کی گفته که پیامبر مثل حضرت ابراهیم نماز میخونده مثل حضرت عیسی مثل حضرت موسی عبادت میکرده هر کسی به شیوه خودش کار میکرده
همین الان هم پیروانشون به شیوه خودشون و متفاوت دارن کار میکنن
یعنی رابطه شما با خداوند یه رابطه کاملاً شخصیه دلیل اینکه توی قرآن هم نیومده هم اینه
اگر قرار بود یه رابطه خاص باشه مثل همون جوری که یه عالمه مسائل اومده با جزئیات اومده رابطه شما با خداوند هم میومد که باید اینجوری باشه.
چطور در بقیه موارد اومده نگفته از پیامبر تبعیت کنید در مورد نماز گفته که این آیه رو بذارید به اینکه نه چون پیامبر اینجوری بوده
اولاً کسی نمیدونه اون موقع دقیقاً به چه شکل
اون یک سمبلی بوده اونم برای اتحاد مسلمانان نماز جمعه و اون نمازهایی که انجام میشده
دوماً همون جاشم خیلیها به همون زمان پیامبر هم در زمان پیامبر و در شهر پیامبر هر کسی مسیحی و یهودی به روش خودشون داشتن خداوند رو عبادت میکردن
هیچ اجبار و هیچ روشی هم نبوده که پیامبر مجبورشون کنه بگه نه ما چون اینجوری شما هم همینجوری نماز بخونید
بنابراین این سوال که نمیدونم چرا اینقدر تکرار شده نماز و روزه و فلان و اینا چرا اصلاً میخواید از من بپرسید
فکر کنید بهش برسید
بهش بزارید برسید
هیچ نگران نباشید
بعضیا فکر میکنن خدا الان دیگه اگر اونجوری که مثلاً قرار بوده نماز نخونی دیگه خدا با تیغ رگ گردن رو زده برده گذاشته توی طبقه منفی 250 جهنم شعله رو هم زیاد کرده گفته بسوز که درست عبادت نکردی
اصلاً اینطور نیست
من بهتون قبلاً هم گفتم میخواید بدونید که خط قرمزهای قرآن چیه برید آیههای عذاب رو بخونید خط قرمزهاش مشخص میشه.
اون دوستانی هم که در مورد قرآن سوال میکنند در مورد فلان چیز نظرتون چیه فلان چیز رو قرآن چی میگه
اگر اونقدر مهم نیست براتون که یک کتاب 200، 300 صفحهای رو نمیرید بخونید چرا از من میپرسید
اگر براتون مهمه برید بخونید
برید پیدا کنید
برید بشینید از اول تا آخرش رو بخونید
این همه نرمافزار هست که میتونید خیلی سریعتر بهش برسید به آیههای مختلف، به کلمات مختلف
هرچند که بالاخره باید یه بار کل قرآن رو بخونید بعد از اون نرمافزار استفاده کنید من خودم از نرمافزار جامع التفاسیر نور استفاده میکنم
اما قبلش شما باید یه چند باری خودش رو خونده باشید به کلیت داستان آشنا شده باشید حالا برای یه سری جزئیات برای یه سری شک و شبههایی که برات به وجود میاد سوالاتی که توی ذهنت شکل میگیره از اون نرمافزار استفاده کنید با ترجمه و تفاسیری که داره و یه عالمه کار دیگه
ولی اگر ارزش نداره که بشینی این کتاب 300، 400 صفحهای رو بشینی یه چند بار بخونی اصلاً دیگه سوالی ما با هم نداریم
حرفی با هم نداریم
اگه برات مهمه که اینقدر میپرسی و میری سوال میکنی و در به در جوابشی، وقت بزار بشین بخون
بعضیها میگن ترجمه خوب
با هر ترجمهای که شما اون قرآن رو بخونید فقط توی پرانتزها رو نخونید
ترجمههایی که پرانتزی ندارند
یا اگر هم دارند پرانتزهاشو نخونید با هر ترجمهای بخونید عقلت منطقش رو درک میکنه کلیتش رو درک میکنه اهم و غیراَهمش رو درک میکنه
مهم نیست با چه ترجمهای میخونی اون داخل پرانتزیها رو نخونید بقیهاش رو بخونید با هر ترجمهای
دوبار سه بار بخونید اصلاً اون کتاب بهت میگه من چی میخوام کلاً بهت بگم
اصل داستان چیه
چند بار بخونی اصلش میاد میفهمی اصل چیه آیات محکم چیه آیات متشابه چیه عذاب چیه چیزهایی که عذاب نیست چیه بارها و بارها در مورد حجاب چقدر پرسیدید برید بخونید متوجه میشید اصلاً اصلِ این قضیه
فرعِ، عذابی براش اومده نیومده چی هست اصلاً نمیخوام به شما یه سری چیزها رو بگم مهمه برات برو بخون
نه اینکه از من بپرسی من یه چیزی بگم بعد به یکی دیگه یه چیز دیگه بگی
بگی اِ پس اون چرا اینو گفته
پس اون چرا اینو گفته.
خودت برو بخون
اون کتاب که 1400 سال تغییری نکرده که
اَ اون اُ نشده
یه واو ازش کم و زیاد نشده، خب برو وقت بذار بشین بخونش اگر مهمه برات
اگر فکر میکنی تاثیری داره
اگر فکر میکنی این جهان قوانینی داره
این کتاب از طرف خداوند نازل شده
اگر فکر میکنی حقه
مگه میشه فکر کنی یه خدایی هست کل این جهان رو خلق کرده داره مدیریتش میکنه یه کتاب داده بیرون که مطمئنی که تنها کتابی هست که دخل و تصرفی هم توش نبوده مثل کتابهای دیگه که هزار جور شکل رو عوض کردن
هزار تا انجیل مختلف ما داریم هزار تا عهد عتیق و عهد جدید و تورات داریم
ورژن دارن کلاً
این یه ورژن هم نداره
قرآن هیچی هم نداره
اگر تو باورت اینه که این خدا جهان رو خلق کرده و آفریده و فرمانرواست و یک کتاب داده 300، 400 صفحه و کلام خودش هم هست اگر این باور رو داری و این کتاب رو نمیخونی که اصلاً ول معطل
که امکان نداره این باور رو داشته باشی و این کتاب رو نخونی
امکان نداره
بعضیا میگن آقای عباس منش چقدر دوست داشتم در دوره پیامبران به دنیا میومدم نمیخواد دوست داشته باشی
این کتابی که الان هست رو بخون همون پیامبرها آرزو داشتن یه همچین کتابی براشون باشه
همون پیامبری که تو آرزو داشتی در
دوره شون به دنیا میومدی همون اماما که آرزو داشتی در دوره اونها به دنیا میومدی و میرفتی اونها رو پیدا میکردی و دستبوس و پابوس اونها میشدی اونها اصلاً رشدشون و پیشرفتشون و موفقیتشون و اعتبارشون به خاطر عمل به اون کتاب است
تو اون کتاب رو داری اگر برات مهمه برو بخونش
سوالهایی که شما دارید در مورد نماز و روزه و ریشهها جوابش اینقدر واضح توی قرآن هست که اگر همت کنید سه بار دو بار چهار بار پنج بار این کتاب رو بخونید از اول تا آخرش رو بخونید به فارسی بخونی قضیه رو کامل درک میکنی
اون وقت دیگه نه از کسی تقلید میکنی
نه تبعیت میکنی
نه تو بگو چیکار کنیم میگی.
نه من خودم خوندم،
مثل همون حرفی که من به خدا زدم گفتم خدایا من این کتابت رو خوندم نه یه بار و دو بار و چند بار و ده بار و 20 بار،
هزاران بار به شکلهای مختلف از اول تا آخر از آخر به اول از وسط به آخر سرچ موضوعی سرچ کلمهای ما کلیت رو گرفتیم قضیهاش رو درکش کردیم و به همون روش هم زندگی میکنیم.
من یک درصد به مسیری که دارم میرم شک ندارم
یعنی اگر همه مردم جهان بیان بگن تو باید از این مسیر میرفتی
این مسیر خدا اینو گفته یک درصد شک ندارم خودم خوندم بهش رسیدم
نه فکر کسی بوده نه تبعیت کسی بوده نه تقلید کسی بوده خودم بهش فکر کردم رسیدم خوندم
بارها و بارها اون خوندهها رو توی فکرم آوردم تجزیه تحلیلشون کردم با آیههای دیگه مقایسشون کردم
از آیههای قبل آیههای بعد دوباره اومدم خوندم هرجا تردید داشتم دوباره اومدم خوندم بهش رسیدم اصلاً شکی توش نیست که مسیری که دارم میرم مسیر درستی هست برای خودم مطمئنم
شما میخوای مطمئن بشی بسم الله کتاب هست یه قیمت خیلی ارزون هم میتونی بخریش داشته باشیش هزار تا نرمافزار هم هست میتونی روی موبایلت نصب کنی بشینی از اول بخونی با هر ترجمهای بخونی و متوجه بشی
و نماز و اینا هر سوالی داری برو از روی اون کتاب پیدا کن از هیچکس هم نپرس.
اگر آدم باهوشی باشی در مورد این مسائل از کسی چیزی نمیپرسی
خودت میخونی
خودت فکر میکنی
خودت تعقل میکنی
تفکر میکنی و هدایت میشی
اگر بخوای به راه راست هدایت بشی هدایت میشی
در مورد بحثی که در مورد نماز و اینا بود و دوستان سوال پرسیده بودن نماز و روزه و کلا همه مسائل قرآنی،
من فکر می کنم وقتی که آدم ذهنش از تعصبات، از پیش داوری ها، از باورهایی که گذشتگان بهش دادن پاک کنه و هیچ عینکی روی چشمش نداشته باشه خیلی دنیا رو قشنگ تر میبینه
یعنی خیلی واقعیت ها رو درست تر درک میکنه، قوانین رو درست تر درک میکنه، خدا رو درست تر درک میکنه
به قول مولانا میگه
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
لاجرم عالم کبودت مینمود
وقتی که یک عینکی روی چشم بذاری همه جا رو تاریک می بینی، وقتی عینک سبز بزنی همه جارو سبز میبینی، ولی وقتی عینکی نزده باشی همه چی رو همونجوری که هست میبینی، همونجوری که واقعا هست
در مورد قرآن، دین و نماز و تمام مواردی که به دین برمیگرده نه فقط 1400سال، ما ده ها هزار ساله که بمباران شدیم با باورهایی در مورد دین و هر کسی به نفع خودش در واقع در هر دورهای به نفع خودش یک سری باورها را القا کرده به افراد
مثال جدیدش همون زمانی بود که ایران با شوروی به مشکل برخورد بعد اون قند و شکری که از شوروی وارد شد و استفاده میشد برای اینکه بخوان حرومش کنن یه سری از دوستان اومدن گفتن که این قند حرومه و نباید بخوریدش
بعد چند وقت بعد رابطه شون خوب شد گفتن که حلال شده. فقط برای اینکه حلال بشه قند رو باید بزنی توی چای بخوریدش اون وقت دیگه حلال میشه.
ما هنوز که هنوزه توی ایران وقتی میخواهیم چای بخوریم ناخودآگاه قند رو میزنیم توی چای بعد میخوریم
یعنی می خوام بگم اینقدر بازی شده با ما توسط دین. دیگه تا تهش رو شما بخونید. به همین دلیل وقتی که با باورهای گذشته، وقتی که با عینک های متفاوت به دین به خدا و به قوانین نگاه میکنیم حقیقت رو درک
نمیکنیم
ولی وقتی که پاک میکنیم ذهنمون رو میگیم خدایا خودت ما رو هدایت کن، همون کاری که من انجام دادم و انجام میدم همیشه.
نه فقط توی بحث قرآن و دین توی همه قسمتهای زندگیم، خدایا منو هدایت کن. همون صحبتی که خدا توی قرآن گفته
خدایا ما را به راه راست هدایت کن، به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای، نه کسانی که بر آنها غضب کرده و نه گمراهان
ما را به راه خوبان هدایت کن
خلاصه وقتی با نگاه پاک به جهان نگاه میکنیم و از خدا میخواهیم هدایت کنه اونوقت چیزهایی رو میبینی که قبلاً نمیدیدی.
نگاههایی رو و حوزه وسیعی از دید رو پیدا می کنی که قبلا نداشتی. من پیشنهاد می کنم اونجا که من گفتم برید قرآن رو چند بار بخونید قبلش کاشکی میگفتم بدون تعصب بدون پیشداوری، بدون باورهای قبلی برید بخونید این کتاب الهی رو تا به حقیقت برسید.
یعنی کسی که با یک پیش داوری میخواد بره سراغ قران احتمالاً گمراه میشه، وقتی که میخواد، یعنی یه چیزی رو توی ذهنش پذیرفته و فقط میخواد همونو که پذیرفته رو ببینه. همین.
اصلا نمیخواد چیز دیگه ای رو ببینه این احتمالاً گمراه میشه تا کسی که میگه من همش رو پاک می کنم، خدایا تو منو هدایت کن و شروع میکنه به خوندن قران
پس قبل از اینکه قران رو بخونید به زبان فارسی بخونید، اصلاً عربی بخونید، اصلاً هر جوری که دوست دارید، گفتم فقط معنای خود کلمات رو بخونید نه اون قسمتی که توی پرانتز مترجم از دیدگاه خودش نوشته یا توضیحات بیشتر داده
وقتی شروع می کنید بدون هیچ تعصب و پیش داوری شروع میکنید به خوندن اصلاً شما حکمت قرآن رو درک می کنید، اصلاً این کتاب رو درک می کنید، چند بار بخونید اصلش رو درک می کنید
اصلاً خدا با شما صحبت میکنه، کاملاً درکش می کنید و می فهمید که قضیه چیه. به خاطر همین هم اینقدر اصرار دارم از کسی نپرسید خودتون بخونید اگه براتون مهمه.
در مورد نماز اینقدر سوال پرسیدید دوستان این مثال هم همون مثالی بود که گفتم کاشکی میگفتم توی فایل،
ما هنوز الان یک میلیارد و خوردهای نفر ما مسلمان توی جهان داریم از این یک میلیارد و خوردهای حدود 80 ، 100 میلیون نفر شون شیعه هستن، اون یک میلیارد و بقیه همه اهل تسنن هستن، ما هنوز نمیدونیم یعنی شیعه ها میگن اینجوری، سنی ها میگن اون جوری که پیامبر وقتی که وایمستاده نماز میخونده دست هاش رومیبسته روی سینش، یا باز نگه میداشته در موازی با پاهاش
ما هنوز اینو نمیدونیم، ما نمیدونیم که پیامبر وقتی نماز میخونده مهر میذاشته یا مهر نمیذاشته
ما هنوز اینو نمیدونیم که پیامبر وقتی وضو میگرفته موقع وضو گرفتن از بالا به پایین دست هاش رو میشسته یا از پایین به بالا.
ما هنوز در مورد مسح پا نمیدونیم پیامبر پاش رو میشسته یا مسح می کرده
یعنی اختلافِ بین این مسائل، اختلافِ بین مسائل ظاهری نماز
در مورد مسائل ظاهری نماز اختلاف هست چه برسه به مسائل باطنی اون، که اصلاً هیچکس توی دل پیامبر نبوده که ببینه اونجا چه خبره، هیچکس توی غار حرا نبوده ببینه اونجا چه خبر بوده،
توی مسائل ظاهری اختلاف هست بعد ما مثلاً دنبال اینیم که شیوه درست ارتباط با خداوند چیه.
می خوام بگم به قول فکر فیلم مارمولک به تعداد انسانهای روی زمین راه هست برای رسیدن به خداوند و این تعصب ها رو بذاریم کنار و این پیشداوریها رو بذاریم کنار دیدمون رو باز کنیم.🪴
وقتی قرآن رو میرید میخونید می فهمید بارها و بارها گفته مثلاً این کار نادرسته اما اگه مجبور بودی اشکال نداره، خداوند توبه پذیر و مهربان است.
یعنی اصلا این نگاه صفر و یکی به خدا داشتن که یا اینکه من میگم یا پدرتو در میارم میفرستمت ته جهنم، اصلاً توی قرآن نیست. اصلاً اثری ازش نیست. وقتی که شما بارها بدون قضاوت و پیش داوری و بدون باورهای گذشته میایید سراغ قرآن، به این آگاهی میرسید.
دوست داشتم این ها رو باهاتون به اشتراک بذارم و از خدا بخوام که ما را به راه راست هدایت کنه. من تمام تلاشم اینه که اون باوری رو به شما بدم که خداوند رو مهربان ببینید، رزاق ببینید، وهاب و بخشنده ببینید، وسیع ببینید، خداوند رو توی وجود خودتون ببینید، خداوند رو هدایتگر ببینید، خداوند رو انرژی ببینید که همواره با شما هست، انرژی که شما ازش شکل گرفتید، شما از طریق اون انرژی جهانتون رو دارید تجربه می کنید، یعنی همه چیزی که شما دارید تجربه می کنید همون خداونده، همون انرژیه و دوست دارم که این نگاه رو به عنوان رسالتی که دارم این نگاه رو گسترش بدم، نگاه یکتاپرستی، نگاه توحید و نگاه باور به خداوند که توی وجود شماست، به شما وصل هست، با شما بوده، از قبل بوده، هست و در آینده هم خواهد بود
هیچ وقت رابطه شما با خداوند قطع نمیشه هیچ وقت اون شما رو تنها رها نمیکنه، اون خود شماست، شما خود خداوند هستید، همه چیز همونه، امیدوارم که با یک نگاه پاک و بدون پیش داوری بدون قضاوت بدون باورهای گذشته بریم سراغ قرآن و مهمتر از همه قبلش از خداوند بخواهیم که خدایا خودت ما را هدایت کن.
به خدا اگر با دل پاک و با تمام وجود بخواهی هدایت بشی نه فقط در مورد درک قرآن، در مورد ثروت، در مورد روابط، در مورد سلامتی
به خدا بارها و بارها شده مثلاً یه ذره گلوم درد گرفته گفتم خدایا خودت منو هدایت کن الان چی بخورم خوبه
یه تصویری یه لحظه از جلوی چشم من رد شده، یه مزهای هوس کردم، یه چیزی شده که بهم نشون داده اگه اینو الان بخوری حالت خوب میشه، بعد میخورم همون موقع،فرداش میبینم حالم خوب شده🪴
در مورد کارم، در مورد بیزینسم، در مورد یه جا مسافرت میریم، نمیدونم الان کجا بریم میگم خدایا الان دوتا جاده اینجا هست یه پیغامی، هدایتی یه چیزی به من داشته باش که از کدوم طرفی برم که بیشتر بهمون خوش بگذره، یهویی یه پرنده توی یکی از اون جادهها میشینه، یه اتفاقی میفته، یه حسی، یه تصویری، یه چیزی میاد که میگه از اون ور برو بعد من میرم میبینم چقدر باحال چقدر فوق العاده.
مثلاً دفعه های بعد که از اون یکی جاده که مثلاً نگفته بود رفتیم میدیدیم اون انتخاب اولی که خدا به ما کرد چقدر انتخاب خوبی بود، چقدر عالی بود
یعنی این هدایت در هر لحظه در دسترس ماست، اگر ما باورش کنیم، اگر ببینیمش،
اگر قبولش داشته باشیم
وقتی شما قران رو میخونید متوجه میشید داستان هدایتِ پیامبران رو، داستان هدایت مردم رو توی لحظات مختلف، توی شرایط مختلف، اتفاقاتی که توی این داستانها میفته چقدر اینها راهگشا و چقدر درس داره برای ما این نگاه رو داشته باشید،
پیچیدگی هایی که روی قران گذاشتن اصلاً پاک کنید توی ذهنتون
خود قرآن بارها و بارها گفته ما این کتاب را آسان کردیم برای فهمیدن نه یه بار و دوبار، بارها گفته اینو آسان کردیم برای اینکه بفهمید.
آیا کسی هست که تحقق کنه، کسی هست که بفهمدش
این چیزی که براش آسون کردیم
به خدا خیلی این کتاب آسونه، خیلی فهمش آسونه
امیدوارم که همیشه شاد باشید، در پناه الله یکتا شاد باشید، سالم باشید، خوشبخت باشید، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت🪴
سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته جان
به نام خدای مهربان
سلام به شما استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
مصاحبه با استاد
رابطه درونی با خداوند با تفکر ایجاد میشود نه با تقلید
هدف شما همیشه گسترش توحید و یکتاپرستی بوده خب باورهای اصلیتون در دورههای مختلف به زبان اومده اما در حالت کلی و با یک جمعبندی باور شما از پروردگار چیه
در همه جنبهها بفرمایید
هم رزق و روزی و مهربانی و بخشش و آرامش
من بارها گفتم در کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم هم توضیح دادم که خداوند یه سیستمه که همینجوری که هستی هر فرکانسی رو که بهش میدی به شکل همون در میاد جهان اطرافت
خداوند همه چیز هست همه چیز و واکنش نشون میده به افکار شما
به قول قرآن هو الظاهر هو الباطن
هو الاول هو الاخر
اون همه چی هست
ظاهر و باطن و اول و آخر و بالا و پایین و چپ و راست نمیگنجه
ولی واکنش میده به اون چیزی که تو هستی یک چیزی مثل آب که توش شکل ظرفی که تو ایجادش میکنی به اون شکل در میاد حالا تو باور کنی رزاق بودنش رو رزاقه
وهاب بودنش رو وهابه
ربوبیتش رو ربِ
قدرتش رو باور کنی هر چیش رو باور کنی همونه
این چیزیه که حالا اگه توی یک جمله بخوام بگم اینجوری میگم هرچند که میگم دورههای مختلف توی دوره راهنمای عملی و دوره روانشناسی ثروت 3 بسیار در موردش توضیح دادم.
چه جوری شما روزه میگیرید؟
چه جوری نماز میخونید؟؟
من یک کلیتی به شما بگم من در مورد این مسائل از هیچ کسی تقلید نکرده و نخواهم کرد و به شما پیشنهاد میکنم که خودتون مسیرتون رو پیدا کنید
مگر رابطه با خدا مثلاً رابطهای هست که من به شما بگم چه جوریِ
اصلاً شما چیکار دارید به من
اصلاً شما باید مگر منو نگاه کنید
اصلاً مگه مهمه که من چیکار میکنم چه رابطهای با خداوند دارم که شما مثلاً بخواید از اون الگو بگیرید
مثل این میمونه که بگی من میخوام ببینم چه جوری لذت میبره از آب خوردن من یاد بگیرم همونجوری لذت ببرم
مثلاً چه جوری با عشقش لذت میبره من مثلاً میخوام یاد بگیرم اینجوری عاشقانه لذت ببرم از زندگیم
مگه اصلاً میشه اینا رو الگو گرفت
اینا یه چیز درونیه
چه جوری مثلاً از اون غذا مثلاً اون کباب رو میخوری چه جوری لذت میبری من میخوام یاد بگیرم که وقتی اومدم اون کباب رو بخورم همونجوری لذت ببرم
اصلاً میشه؟؟
به نظر شما این تفکر درسته؟؟
به همون نسبت که این تفکر غلطه در مورد رابطه شما با خدای شما این تفکر غلطه که فلانی چه جوری نماز میخونه چه جوری روزه میگیره چه جوری عبادت میکنه منم میخوام یاد بگیرم
اولاً که در مورد الگوهاتون اگر یه جایی فکر میکنید من الگوی مناسبی نیستم اصلاً قرار نیست از من الگو بگیرید
یه جاهایی که به دردتون میخوره الگو بگیرید از من
یه جاهایی که فکر میکنید من آدم مناسبی نیستم براش اصلاً الگو نگیرید از من
از آدمهایی که فکر میکنید مناسبن الگو بگیرید این از بحث الگوگیری
2، اینکه در مورد مسائل دینی این مسائل با تفکر باید برسه آدم بهش نه با تقلید.
من سالها فکر کردم اصلاً خدا رو درک کنم رابطم رو با خدا ایجاد کنم نه اینکه یکی ببینم یه کسی داره اینجوری با خداست منم برم همون کارو بکنم
نه من به هیچ عنوان به شکلی که بقیه ملت دارن مثلاً توی ایران دارن اون رابطه خاصی رو ایجاد میکنن خیلی هم تبلیغش رو میکنن میگن همه باید اینجوری باشن
من نه اعتقاد دارم نه به اون شکل عمل میکنم
پس به شکل خودم عمل میکنم فکر کردم بهش رسیدم
شما فکر کن
این همه توی قرآن اومده گفته برای اونا که تعقل میکنن برای اونا که تفکر میکنن
آقا فکر کن بهش برس
اگر فکر کنی بهش برسی خیلی بهتر از اینه که یک مسیری رو یک راهی رو یک روشی رو بدون فکر حتی به زعم اینکه اون روش درسته ولی بدون فکر مثلاً مثل یک ربات بخوای انجامش بدی دولا راست بشی بگی نه چون بقیه این کارو میکنن منم این کارو بکنم بعضیها میگن نه خداوند توی قرآن گفته از قرآن و رسول او تبعیت کنید
کجا این حرف رو در مورد نماز زده
کجا این حرف رو در مورد عبادت زده
اصلاً اون آیه تبعیت در مورد خدا و رسولش برید ببینید به نجوا میخوره
اصلاً به موضوع دیگهای میخوره
اصلاً ربطی به این مسائل نداره
برید دوتا آیه بالاترش رو بخونید دو تا آیه پایینترش رو بخونید کی همچین حرفی رو زده
یعنی این همه که میگم سوء استفاده از قرآن اینه که یه چیزی رو دست میگیرن
بعد کی گفته که پیامبر مثل حضرت ابراهیم نماز میخونده مثل حضرت عیسی مثل حضرت موسی عبادت میکرده هر کسی به شیوه خودش کار میکرده
همین الان هم پیروانشون به شیوه خودشون و متفاوت دارن کار میکنن
یعنی رابطه شما با خداوند یه رابطه کاملاً شخصیه دلیل اینکه توی قرآن هم نیومده هم اینه
اگر قرار بود یه رابطه خاص باشه مثل همون جوری که یه عالمه مسائل اومده با جزئیات اومده رابطه شما با خداوند هم میومد که باید اینجوری باشه.
چطور در بقیه موارد اومده نگفته از پیامبر تبعیت کنید در مورد نماز گفته که این آیه رو بذارید به اینکه نه چون پیامبر اینجوری بوده
اولاً کسی نمیدونه اون موقع دقیقاً به چه شکل
اون یک سمبلی بوده اونم برای اتحاد مسلمانان نماز جمعه و اون نمازهایی که انجام میشده
دوماً همون جاشم خیلیها به همون زمان پیامبر هم در زمان پیامبر و در شهر پیامبر هر کسی مسیحی و یهودی به روش خودشون داشتن خداوند رو عبادت میکردن
هیچ اجبار و هیچ روشی هم نبوده که پیامبر مجبورشون کنه بگه نه ما چون اینجوری شما هم همینجوری نماز بخونید
بنابراین این سوال که نمیدونم چرا اینقدر تکرار شده نماز و روزه و فلان و اینا چرا اصلاً میخواید از من بپرسید
فکر کنید بهش برسید
بهش بزارید برسید
هیچ نگران نباشید
بعضیا فکر میکنن خدا الان دیگه اگر اونجوری که مثلاً قرار بوده نماز نخونی دیگه خدا با تیغ رگ گردن رو زده برده گذاشته توی طبقه منفی 250 جهنم شعله رو هم زیاد کرده گفته بسوز که درست عبادت نکردی
اصلاً اینطور نیست
من بهتون قبلاً هم گفتم میخواید بدونید که خط قرمزهای قرآن چیه برید آیههای عذاب رو بخونید خط قرمزهاش مشخص میشه.
اون دوستانی هم که در مورد قرآن سوال میکنند در مورد فلان چیز نظرتون چیه فلان چیز رو قرآن چی میگه
اگر اونقدر مهم نیست براتون که یک کتاب 200، 300 صفحهای رو نمیرید بخونید چرا از من میپرسید
اگر براتون مهمه برید بخونید
برید پیدا کنید
برید بشینید از اول تا آخرش رو بخونید
این همه نرمافزار هست که میتونید خیلی سریعتر بهش برسید به آیههای مختلف، به کلمات مختلف
هرچند که بالاخره باید یه بار کل قرآن رو بخونید بعد از اون نرمافزار استفاده کنید من خودم از نرمافزار جامع التفاسیر نور استفاده میکنم
اما قبلش شما باید یه چند باری خودش رو خونده باشید به کلیت داستان آشنا شده باشید حالا برای یه سری جزئیات برای یه سری شک و شبههایی که برات به وجود میاد سوالاتی که توی ذهنت شکل میگیره از اون نرمافزار استفاده کنید با ترجمه و تفاسیری که داره و یه عالمه کار دیگه
ولی اگر ارزش نداره که بشینی این کتاب 300، 400 صفحهای رو بشینی یه چند بار بخونی اصلاً دیگه سوالی ما با هم نداریم
حرفی با هم نداریم
اگه برات مهمه که اینقدر میپرسی و میری سوال میکنی و در به در جوابشی، وقت بزار بشین بخون
بعضیها میگن ترجمه خوب
با هر ترجمهای که شما اون قرآن رو بخونید فقط توی پرانتزها رو نخونید
ترجمههایی که پرانتزی ندارند
یا اگر هم دارند پرانتزهاشو نخونید با هر ترجمهای بخونید عقلت منطقش رو درک میکنه کلیتش رو درک میکنه اهم و غیراَهمش رو درک میکنه
مهم نیست با چه ترجمهای میخونی اون داخل پرانتزیها رو نخونید بقیهاش رو بخونید با هر ترجمهای
دوبار سه بار بخونید اصلاً اون کتاب بهت میگه من چی میخوام کلاً بهت بگم
اصل داستان چیه
چند بار بخونی اصلش میاد میفهمی اصل چیه آیات محکم چیه آیات متشابه چیه عذاب چیه چیزهایی که عذاب نیست چیه بارها و بارها در مورد حجاب چقدر پرسیدید برید بخونید متوجه میشید اصلاً اصلِ این قضیه
فرعِ، عذابی براش اومده نیومده چی هست اصلاً نمیخوام به شما یه سری چیزها رو بگم مهمه برات برو بخون
نه اینکه از من بپرسی من یه چیزی بگم بعد به یکی دیگه یه چیز دیگه بگی
بگی اِ پس اون چرا اینو گفته
پس اون چرا اینو گفته.
خودت برو بخون
اون کتاب که 1400 سال تغییری نکرده که
اَ اون اُ نشده
یه واو ازش کم و زیاد نشده، خب برو وقت بذار بشین بخونش اگر مهمه برات
اگر فکر میکنی تاثیری داره
اگر فکر میکنی این جهان قوانینی داره
این کتاب از طرف خداوند نازل شده
اگر فکر میکنی حقه
مگه میشه فکر کنی یه خدایی هست کل این جهان رو خلق کرده داره مدیریتش میکنه یه کتاب داده بیرون که مطمئنی که تنها کتابی هست که دخل و تصرفی هم توش نبوده مثل کتابهای دیگه که هزار جور شکل رو عوض کردن
هزار تا انجیل مختلف ما داریم هزار تا عهد عتیق و عهد جدید و تورات داریم
ورژن دارن کلاً
این یه ورژن هم نداره
قرآن هیچی هم نداره
اگر تو باورت اینه که این خدا جهان رو خلق کرده و آفریده و فرمانرواست و یک کتاب داده 300، 400 صفحه و کلام خودش هم هست اگر این باور رو داری و این کتاب رو نمیخونی که اصلاً ول معطل
که امکان نداره این باور رو داشته باشی و این کتاب رو نخونی
امکان نداره
بعضیا میگن آقای عباس منش چقدر دوست داشتم در دوره پیامبران به دنیا میومدم نمیخواد دوست داشته باشی
این کتابی که الان هست رو بخون همون پیامبرها آرزو داشتن یه همچین کتابی براشون باشه
همون پیامبری که تو آرزو داشتی در
دوره شون به دنیا میومدی همون اماما که آرزو داشتی در دوره اونها به دنیا میومدی و میرفتی اونها رو پیدا میکردی و دستبوس و پابوس اونها میشدی اونها اصلاً رشدشون و پیشرفتشون و موفقیتشون و اعتبارشون به خاطر عمل به اون کتاب است
تو اون کتاب رو داری اگر برات مهمه برو بخونش
سوالهایی که شما دارید در مورد نماز و روزه و ریشهها جوابش اینقدر واضح توی قرآن هست که اگر همت کنید سه بار دو بار چهار بار پنج بار این کتاب رو بخونید از اول تا آخرش رو بخونید به فارسی بخونی قضیه رو کامل درک میکنی
اون وقت دیگه نه از کسی تقلید میکنی
نه تبعیت میکنی
نه تو بگو چیکار کنیم میگی.
نه من خودم خوندم،
مثل همون حرفی که من به خدا زدم گفتم خدایا من این کتابت رو خوندم نه یه بار و دو بار و چند بار و ده بار و 20 بار،
هزاران بار به شکلهای مختلف از اول تا آخر از آخر به اول از وسط به آخر سرچ موضوعی سرچ کلمهای ما کلیت رو گرفتیم قضیهاش رو درکش کردیم و به همون روش هم زندگی میکنیم.
من یک درصد به مسیری که دارم میرم شک ندارم
یعنی اگر همه مردم جهان بیان بگن تو باید از این مسیر میرفتی
این مسیر خدا اینو گفته یک درصد شک ندارم خودم خوندم بهش رسیدم
نه فکر کسی بوده نه تبعیت کسی بوده نه تقلید کسی بوده خودم بهش فکر کردم رسیدم خوندم
بارها و بارها اون خوندهها رو توی فکرم آوردم تجزیه تحلیلشون کردم با آیههای دیگه مقایسشون کردم
از آیههای قبل آیههای بعد دوباره اومدم خوندم هرجا تردید داشتم دوباره اومدم خوندم بهش رسیدم اصلاً شکی توش نیست که مسیری که دارم میرم مسیر درستی هست برای خودم مطمئنم
شما میخوای مطمئن بشی بسم الله کتاب هست یه قیمت خیلی ارزون هم میتونی بخریش داشته باشیش هزار تا نرمافزار هم هست میتونی روی موبایلت نصب کنی بشینی از اول بخونی با هر ترجمهای بخونی و متوجه بشی
و نماز و اینا هر سوالی داری برو از روی اون کتاب پیدا کن از هیچکس هم نپرس.
اگر آدم باهوشی باشی در مورد این مسائل از کسی چیزی نمیپرسی
خودت میخونی
خودت فکر میکنی
خودت تعقل میکنی
تفکر میکنی و هدایت میشی
اگر بخوای به راه راست هدایت بشی هدایت میشی
در مورد بحثی که در مورد نماز و اینا بود و دوستان سوال پرسیده بودن نماز و روزه و کلا همه مسائل قرآنی،
من فکر می کنم وقتی که آدم ذهنش از تعصبات، از پیش داوری ها، از باورهایی که گذشتگان بهش دادن پاک کنه و هیچ عینکی روی چشمش نداشته باشه خیلی دنیا رو قشنگ تر میبینه
یعنی خیلی واقعیت ها رو درست تر درک میکنه، قوانین رو درست تر درک میکنه، خدا رو درست تر درک میکنه
به قول مولانا میگه
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
لاجرم عالم کبودت مینمود
وقتی که یک عینکی روی چشم بذاری همه جا رو تاریک می بینی، وقتی عینک سبز بزنی همه جارو سبز میبینی، ولی وقتی عینکی نزده باشی همه چی رو همونجوری که هست میبینی، همونجوری که واقعا هست
در مورد قرآن، دین و نماز و تمام مواردی که به دین برمیگرده نه فقط 1400سال، ما ده ها هزار ساله که بمباران شدیم با باورهایی در مورد دین و هر کسی به نفع خودش در واقع در هر دورهای به نفع خودش یک سری باورها را القا کرده به افراد
مثال جدیدش همون زمانی بود که ایران با شوروی به مشکل برخورد بعد اون قند و شکری که از شوروی وارد شد و استفاده میشد برای اینکه بخوان حرومش کنن یه سری از دوستان اومدن گفتن که این قند حرومه و نباید بخوریدش
بعد چند وقت بعد رابطه شون خوب شد گفتن که حلال شده. فقط برای اینکه حلال بشه قند رو باید بزنی توی چای بخوریدش اون وقت دیگه حلال میشه.
ما هنوز که هنوزه توی ایران وقتی میخواهیم چای بخوریم ناخودآگاه قند رو میزنیم توی چای بعد میخوریم
یعنی می خوام بگم اینقدر بازی شده با ما توسط دین. دیگه تا تهش رو شما بخونید. به همین دلیل وقتی که با باورهای گذشته، وقتی که با عینک های متفاوت به دین به خدا و به قوانین نگاه میکنیم حقیقت رو درک
نمیکنیم
ولی وقتی که پاک میکنیم ذهنمون رو میگیم خدایا خودت ما رو هدایت کن، همون کاری که من انجام دادم و انجام میدم همیشه.
نه فقط توی بحث قرآن و دین توی همه قسمتهای زندگیم، خدایا منو هدایت کن. همون صحبتی که خدا توی قرآن گفته
خدایا ما را به راه راست هدایت کن، به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای، نه کسانی که بر آنها غضب کرده و نه گمراهان
ما را به راه خوبان هدایت کن
خلاصه وقتی با نگاه پاک به جهان نگاه میکنیم و از خدا میخواهیم هدایت کنه اونوقت چیزهایی رو میبینی که قبلاً نمیدیدی.
نگاههایی رو و حوزه وسیعی از دید رو پیدا می کنی که قبلا نداشتی. من پیشنهاد می کنم اونجا که من گفتم برید قرآن رو چند بار بخونید قبلش کاشکی میگفتم بدون تعصب بدون پیشداوری، بدون باورهای قبلی برید بخونید این کتاب الهی رو تا به حقیقت برسید.
یعنی کسی که با یک پیش داوری میخواد بره سراغ قران احتمالاً گمراه میشه، وقتی که میخواد، یعنی یه چیزی رو توی ذهنش پذیرفته و فقط میخواد همونو که پذیرفته رو ببینه. همین.
اصلا نمیخواد چیز دیگه ای رو ببینه این احتمالاً گمراه میشه تا کسی که میگه من همش رو پاک می کنم، خدایا تو منو هدایت کن و شروع میکنه به خوندن قران
پس قبل از اینکه قران رو بخونید به زبان فارسی بخونید، اصلاً عربی بخونید، اصلاً هر جوری که دوست دارید، گفتم فقط معنای خود کلمات رو بخونید نه اون قسمتی که توی پرانتز مترجم از دیدگاه خودش نوشته یا توضیحات بیشتر داده
وقتی شروع می کنید بدون هیچ تعصب و پیش داوری شروع میکنید به خوندن اصلاً شما حکمت قرآن رو درک می کنید، اصلاً این کتاب رو درک می کنید، چند بار بخونید اصلش رو درک می کنید
اصلاً خدا با شما صحبت میکنه، کاملاً درکش می کنید و می فهمید که قضیه چیه. به خاطر همین هم اینقدر اصرار دارم از کسی نپرسید خودتون بخونید اگه براتون مهمه.
در مورد نماز اینقدر سوال پرسیدید دوستان این مثال هم همون مثالی بود که گفتم کاشکی میگفتم توی فایل،
ما هنوز الان یک میلیارد و خوردهای نفر ما مسلمان توی جهان داریم از این یک میلیارد و خوردهای حدود 80 ، 100 میلیون نفر شون شیعه هستن، اون یک میلیارد و بقیه همه اهل تسنن هستن، ما هنوز نمیدونیم یعنی شیعه ها میگن اینجوری، سنی ها میگن اون جوری که پیامبر وقتی که وایمستاده نماز میخونده دست هاش رومیبسته روی سینش، یا باز نگه میداشته در موازی با پاهاش
ما هنوز اینو نمیدونیم، ما نمیدونیم که پیامبر وقتی نماز میخونده مهر میذاشته یا مهر نمیذاشته
ما هنوز اینو نمیدونیم که پیامبر وقتی وضو میگرفته موقع وضو گرفتن از بالا به پایین دست هاش رو میشسته یا از پایین به بالا.
ما هنوز در مورد مسح پا نمیدونیم پیامبر پاش رو میشسته یا مسح می کرده
یعنی اختلافِ بین این مسائل، اختلافِ بین مسائل ظاهری نماز
در مورد مسائل ظاهری نماز اختلاف هست چه برسه به مسائل باطنی اون، که اصلاً هیچکس توی دل پیامبر نبوده که ببینه اونجا چه خبره، هیچکس توی غار حرا نبوده ببینه اونجا چه خبر بوده،
توی مسائل ظاهری اختلاف هست بعد ما مثلاً دنبال اینیم که شیوه درست ارتباط با خداوند چیه.
می خوام بگم به قول فکر فیلم مارمولک به تعداد انسانهای روی زمین راه هست برای رسیدن به خداوند و این تعصب ها رو بذاریم کنار و این پیشداوریها رو بذاریم کنار دیدمون رو باز کنیم.🪴
وقتی قرآن رو میرید میخونید می فهمید بارها و بارها گفته مثلاً این کار نادرسته اما اگه مجبور بودی اشکال نداره، خداوند توبه پذیر و مهربان است.
یعنی اصلا این نگاه صفر و یکی به خدا داشتن که یا اینکه من میگم یا پدرتو در میارم میفرستمت ته جهنم، اصلاً توی قرآن نیست. اصلاً اثری ازش نیست. وقتی که شما بارها بدون قضاوت و پیش داوری و بدون باورهای گذشته میایید سراغ قرآن، به این آگاهی میرسید.
دوست داشتم این ها رو باهاتون به اشتراک بذارم و از خدا بخوام که ما را به راه راست هدایت کنه. من تمام تلاشم اینه که اون باوری رو به شما بدم که خداوند رو مهربان ببینید، رزاق ببینید، وهاب و بخشنده ببینید، وسیع ببینید، خداوند رو توی وجود خودتون ببینید، خداوند رو هدایتگر ببینید، خداوند رو انرژی ببینید که همواره با شما هست، انرژی که شما ازش شکل گرفتید، شما از طریق اون انرژی جهانتون رو دارید تجربه می کنید، یعنی همه چیزی که شما دارید تجربه می کنید همون خداونده، همون انرژیه و دوست دارم که این نگاه رو به عنوان رسالتی که دارم این نگاه رو گسترش بدم، نگاه یکتاپرستی، نگاه توحید و نگاه باور به خداوند که توی وجود شماست، به شما وصل هست، با شما بوده، از قبل بوده، هست و در آینده هم خواهد بود
هیچ وقت رابطه شما با خداوند قطع نمیشه هیچ وقت اون شما رو تنها رها نمیکنه، اون خود شماست، شما خود خداوند هستید، همه چیز همونه، امیدوارم که با یک نگاه پاک و بدون پیش داوری بدون قضاوت بدون باورهای گذشته بریم سراغ قرآن و مهمتر از همه قبلش از خداوند بخواهیم که خدایا خودت ما را هدایت کن.
به خدا اگر با دل پاک و با تمام وجود بخواهی هدایت بشی نه فقط در مورد درک قرآن، در مورد ثروت، در مورد روابط، در مورد سلامتی
به خدا بارها و بارها شده مثلاً یه ذره گلوم درد گرفته گفتم خدایا خودت منو هدایت کن الان چی بخورم خوبه
یه تصویری یه لحظه از جلوی چشم من رد شده، یه مزهای هوس کردم، یه چیزی شده که بهم نشون داده اگه اینو الان بخوری حالت خوب میشه، بعد میخورم همون موقع،فرداش میبینم حالم خوب شده🪴
در مورد کارم، در مورد بیزینسم، در مورد یه جا مسافرت میریم، نمیدونم الان کجا بریم میگم خدایا الان دوتا جاده اینجا هست یه پیغامی، هدایتی یه چیزی به من داشته باش که از کدوم طرفی برم که بیشتر بهمون خوش بگذره، یهویی یه پرنده توی یکی از اون جادهها میشینه، یه اتفاقی میفته، یه حسی، یه تصویری، یه چیزی میاد که میگه از اون ور برو بعد من میرم میبینم چقدر باحال چقدر فوق العاده.
مثلاً دفعه های بعد که از اون یکی جاده که مثلاً نگفته بود رفتیم میدیدیم اون انتخاب اولی که خدا به ما کرد چقدر انتخاب خوبی بود، چقدر عالی بود
یعنی این هدایت در هر لحظه در دسترس ماست، اگر ما باورش کنیم، اگر ببینیمش،
اگر قبولش داشته باشیم
وقتی شما قران رو میخونید متوجه میشید داستان هدایتِ پیامبران رو، داستان هدایت مردم رو توی لحظات مختلف، توی شرایط مختلف، اتفاقاتی که توی این داستانها میفته چقدر اینها راهگشا و چقدر درس داره برای ما این نگاه رو داشته باشید،
پیچیدگی هایی که روی قران گذاشتن اصلاً پاک کنید توی ذهنتون
خود قرآن بارها و بارها گفته ما این کتاب را آسان کردیم برای فهمیدن نه یه بار و دوبار، بارها گفته اینو آسان کردیم برای اینکه بفهمید.
آیا کسی هست که تحقق کنه، کسی هست که بفهمدش
این چیزی که براش آسون کردیم
به خدا خیلی این کتاب آسونه، خیلی فهمش آسونه
امیدوارم که همیشه شاد باشید، در پناه الله یکتا شاد باشید، سالم باشید، خوشبخت باشید، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت🪴
سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته جان
به نام خدای مهربان🪴
تسبیح خداوند و ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی نادیده گرفتن هر اونچه که از جانب شیطان ذهنم میاد و بهم احساس ناامیدی، نگرانی، درماندگی، پریشانی و کمبود میده
صلات یعنی توجه به نشانههای قدرت این نیرو که خودش رو در فراوانی، ثروت، عشق، سلامتی، سپاسگزاری و هر خیری نشون میده که داشتنش رو میخوام تسبیح خداوند یعنی تموم لحظههایی که میتونم به نکات مثبت هر اتفاقی توجه کنم
نعمتهای اطرافم رو ببینم
و به خاطرشون سپاسگزار باشم
نکات مثبت اطرافیانم رو بهشون گوشزد کنم و به جای حسد تواناییهاشون رو تحسین کنم
صلات یعنی به جای خشم و انتقام فرکانسهای خودم رو دلیل نتایجم بدونم و به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهام تلاش کنم
و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطم رو با نیرویی به یاد بیارم که منبع همه راهکارهاست و منو به بهترین راهکارها هدایت میکنه
صلات یعنی تابع هدایت قلبم باشم و اجازه بدم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام بشه
توحید یعنی رابطه ابدی با فراوانی رو به یاد بیارم تا نخوام روی کسی حساب کنم و از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم
توحید یعنی خداوند یک انرژیه که واکنش نشون میده به اونچه که در ذهنم نگه میدارم
و بر اون تمرکز میکنم
و در گفتگوهای ذهنم تکرار میکنم
و بعد نتیجه این واکنش در قالب اتفاقها و شرایط وارد زندگیم میشه
توحید یعنی تغییر همه جنبههای زندگی رو یک مسابقه یک نفره بدونم
مسابقهای که فقط خودم در اون شرکت دارم
نه همسرم، فرزندم، شهرم، کشورم، قوانین ، افکار سیاستمداران، شغلم و یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگرداندن سلامتی
اگر میخوام بزرگ بشم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیها بگذرم که اکثریت جامعه درگیرش هستن و بپذیرم که دنیای من فقط و فقط به فرکانسهای خودم بستگی داره
توحید یعنی وحی منزل بدونم که اگه فرکانسهام درست بشه بدون شک وضعیت مالی و رابطه و سلامتیم هم درست میشه
اصلاً لازم نیست چیزی رو تغییر بدم
از همون چیزی که هست شروع کنم
بعد خود به خود به مسیر بعدی هدایت میشم
اگر باورهام رو عوض کنم وضعیتم هم عوض میشه
کسی مسئولیت نداره طوری رفتار کنه که من دوست داشته باشم و ناراحت نشم
من هستم که قسمتهای متفاوت افراد رو بسته به فرکانسهام بیرون میکشم
من هر لحظه رو که با افکار بیماریزا، با نگرانی، غم، غصه و رنج بگذرونم دارم خودم رو از خوشبختی دور میکنم
باید از همین چیزهایی که هست لذت ببرم و به احساس خوب برسم
این باعث میشه به خواستههام هم برسم و رهایی یعنی این
خونسرد بودن یعنی از لحظه لذت بردن یعنی نگران نتیجه نبودن
یعنی از سفر لذت بردن به جای رسیدن به مقصد
از کسی هیچ انتظاری نداشته باشم
هیچ کسی هیچ وظیفهای نداره
من وظیفه ندارم کسی رو راضی نگه دارم و خوشحال
حتی موظف به سرگرم کردن کسی هم نیستم
فقط باید به هم عشق بدیم و لذت ببریم بدون رنج و فداکاری و از خود گذشتن و تمام وجودم رو فدای کسی کردن
نباید از دیگران ایراد بگیرم
به من هیچ ربطی نداره کدوم کارش درسته یا غلط
باید فقط روی خودم تمرکز کنم
خداوند یک سیستمه که در هر شرایطی داره به شکلی در میاد که من فرکانسش رو ارسال میکنم
موفق شدن راهش اینه که از چیزایی که در حال حاضر دارم لذت ببرم و این لذت بردن برام احساس خوبی ایجاد کنه
و این احساس خوب فرکانس خوب ارسال کنه
و این فرکانس هم خواستهها رو وارد زندگیم کنه
رهایی یعنی از هر چیزی که الان دارم لذت ببرم و شاد باشم
چیزهایی مثل زمان خوابیدن و بیدار شدن فرع هستن و اصل نیستن
مسائل دینی با تقلید نمیشه
هر کسی به شیوه خودش با خدا ارتباط برقرار میکنه
حتماً نباید همه مثل هم عبادت کنن و با خدا رابطه داشته باشن
به نام خدای مهربان🪴
نقطه شروع تغییرات بنیادین زندگیم وقتیه که این قانون رو مثل وحی منزل بپذیرم که تموم اتفاقات زندگیم رو خودم با باورهام رقم میزنم پس سعی کنم از دیدن نشانههای کوچیک به وجد بیام
و به این باور برسم که رسیدن به هیچ خواستهای غیر ممکن نیست
مثلزنگ زدن یک دوست که به اون فکر کرده بودم یا خریدن اون چیزی که در اون روز میخواستم داشته باشم
هرچقدر که درک بهتری از قانون کسب کنم بیشتر مطمئن میشم که هر چقدر تواناییم در تایید دستاوردهای به ظاهر کوچیک بیشتر بشه و هر چقدر بیشتر بتونم ارتباط بین اون موفقیتها رو با قانونی که یاد میگیرم پیدا کنم بیشتر به سمت تجربه موفقیتهای پایدار و بزرگتر هدایت میشم
همین کار به ظاهر ساده پایه و اساس محکمی از باورهای قدرتمند کننده رو توی وجودم میسازه
پس از هر نتیجه کوچیکی که به دست میارم خوشحال باشم و از زندگیم لذت ببرم
نتایج بزرگتر وقتی رخ میدن که باورهام قدرتمند کنندهتر بشن و باورهام هم فقط با ادامه این روند قدرتمند کنندهتر میشن
چون وقتی کار کردن روی باورها و ورودیهای ذهنم رو کار همیشگی زندگیم بدونم
وقتی که به جای عجله کردن تصمیم بگیرم طوری ذهنم رو کنترل کنم که در هر لحظه به احساس بهتری برسم و مدت زمان بیشتری در احساس بهتر بمونم و فارغ از هر نتیجهای به این شیوه ادامه بدم به ثبات فرکانسی و ثبات باوری ای میرسم که باعث ساخته شدن موفقیتهای پایدار در زندگیم میشه
وقتی که دارم روی خودم کار میکنم اتفاقات کوچیک برام رخ میدن
باید از همون نشانههای کوچیک خوشحال باشم و اونها رو تایید کنم
مثلاً به یه مسیر خاصی هدایت میشم یه سری کارهام راحتتر انجام میشه برخلاف گذشته
یا مریض نمیشم
اگر هم یه موقعهایی ناراحت و بیحوصله شدم فکر نکنم که این کار جواب نمیده من فقط باید بهتر روی باورهام کار کنم و بیشتر تکرار کنم تا به اون نتیجه خاص و نهایی خودم برسم
این افکار منه که داره اتفاقات رو رقم میزنه و افکارم از طریق ورودیهام به وجود میاد و من باید ورودیهام رو کنترل کنم
آگاهانه باید یک سری باورها رو هم در خودم ایجاد کنم و بعدش هدایت میشم، ایدهها میاد، اتفاقات، شرایط، موقعیت ها به وجود میاد و هدایت میشم به مسیر خواستههام
اگر میخوام تغییر کنم باید روی خودم خیلی بیشتر از این کار کنم
باید یک روندی رو طی کنم تا اون نتیجه برام به وجود بیاد
برای کسی که در مسیر درسته و یک روند درست رو در مدت زمان طولانی طی کرده هیچ وقت این اتفاق نمیفته که ثروتش یا موفقیتش رو از دست بده
چون یک سری چیزها رو در ذهنش ساخته تا به اینجا رسیده و اونا هم درست ساخته شدن که به این نتایج بزرگ رسیده
اون درست ساخته شدهها به این راحتی خراب نمیشن
وقتی که توی مسیر درست پایدار بشم به این راحتی برنمیگردم به قبل
وقتی که روی خودم کار کنم و به نتایج خیلی بزرگی برسم به این راحتی اتفاقات جوری رقم نمیخوره که از اون بالا بیفتم پایین
مگر اینکه اون بیسش درست نباشه وخیلی تکاملم رو طی نکرده باشم
وقتی که روی خودم خوب کار کنم و باورها رو به صورت بنیادین ایجاد کنم نشونش اینه که نتایج پایدار میشه
یعنی سالهای سال یه سری نتایج خوب رو دارم با خودم میبرم،و به این راحتی یه شبه چیزی رو از دست نمیدم
سعی کنم به هیچ عنوان روی اون چیزهایی که دارم حساب نکنم که چقدر هستن یا چقدر ارزش دارن
وقتی که حرف از ایجاد تغییر میشه نباید به انجام یک کاری فکر کنم که باید انجامش بدم مثلاً نباید برای تغییر اوضاع مالی به تغییر شغل، تغییر محل جغرافیایی، یا گرفتن یک مدرک دیگه، یا یادگیری یه مهارت دیگه فکر کنم
نباید به دنبال تغییر در جایی بیرون از خودم و باورهام باشم
باید بپذیرم که شغلم، نگرانیهای مالی، وضعیت سلامتیم، مکانی که در اون زندگی میکنم و آدمهایی که با اونها احاطه شدم یا هر شرایط دیگهای در زندگیم چیزی نیست مگر شکل فیزیکی باورها و فرکانسهام
درباره اون موضوعات
قانون فرکانس اینه که همه شرایط و اتفاقات زندگیم بازتاب فرکانسهای غالبم هستن
پس تنها راه تغییر شرایطم فقط تغییر باورهای خودمه
موقع تغییر دادن باورهام شاید با این تردیدها و شک ها مواجه بشم که خب من باورم رو تغییر میدم اما اگه شغلم تغییر نکنه که نمیشه
خب تا وقتی که من یک حقوق مشخص دارم چطور فقط تغییر باور میتونه درآمدم رو افزایش بده
خب اگه من کاری برای افزایش مشتری انجام ندم تبلیغ نکنم و فقط بشینم و روی باورهام کار کنم که امکان نداره درآمدم زیاد بشه
پس اول باید کاری برای تغییر درآمدم یا تغییر شغلم انجام بدم
من باید بدونم که این تردیدها حاصل نجواهای ذهنمه که باعث میشه ایمان و یقینم رو به یغما ببره و اراده و تعهدم رو برای تغییر باورهام ازم بگیره
اگر تصمیم به تغییر هر شرایطی در زندگیم گرفتم خواه تغییر اوضاع مالی یا روابط، سلامتی، هست فقط باید کار رو از تغییر ورودیهای ذهنم و تغییر کانون توجهم شروع کنم، از عهده کنترل نجواهای ذهنم بر بیام و این روند رو اونقدر ادامه بدم تا نگرش جدیدم اونقدر قدرت بگیره و به حدی از ثبات فرکانسی برسه که اون فرکانسها بتونن به شکل تجربههای جدید و دلخواه در اون جنبه از زندگیم ظاهر بشن
اگر به این روند وفادار بمونم آروم آروم از همون جایی که هستم، از همون وضعیت شغل و رابطهای که در اون هستم نشونهها کم کم میاد و راه رو برای ورود به مسیر نعمتها و شرایط جدید باز میکنن
نشونهای که شروعش با احساس خوبه
باید در طی مسیر قدمهای عملی هم بردارم و کارهایی رو انجام بدم اما اون عمل، ایده، راهکار، یا فرصتی که منو به نتیجه برسونه قطعاً از همون تلاشهای ذهنی نشئت میگیره که برای ساختن باورهای قدرتمند کننده انجام میدم
چون تا وقتی که باور قدرتمند کننده درباره خواستههام نسازم هرگز به مدار راهکار یا ایدهای که به تحقق خواستهها منجر میشه هدایت نمیشم و راهی براش ندارم
پس قدم اول اینه که باورهای قدرتمند کننده رو به کمک کنترل ورودیهای ذهنم و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه از شرایط زندگیم در درون خودم ایجاد کنم
اون وقت به اندازه باورهای قدرتمند کننده جدیدی که میسازم به مدارهایی دسترسی پیدا میکنم که راهکارهای حل مسئله یا تحقق خواستم رو در اختیارم قرار میده
اگر خواستم تغییر و بهبود اوضاع مالیه قانونش اینه که تا وقتی باورهای بنیادینم درباره ثروت تغییر نکنه تغییر شغل، افزایش ساعت کار، تغییر محل کار، گرفتن یک مدرک دیگه، یا گرفتن یک وام دیگه، هرگز نمیتونه به تغییر یا بهبود اوضاع مالیم کمک کنه
به نام خدای مهربان🪴
فایل صوتی توضیحات تکمیلی این جلسه
در مورد بحثی که در مورد نماز و اینا بود و دوستان سوال پرسیده بودن نماز و روزه و کلا همه مسائل قرآنی، من البته این نکته رو آخر فایل گفتم ولی ترجیح دادم که بیشتر توضیح بدم.
ببینید من فکر می کنم وقتی که آدم ذهنش از تعصبات، از پیش داوری ها، از باورهایی که گذشتگان بهش دادن پاک کنه و هیچ عینکی روی چشمش نداشته باشه خیلی دنیا رو قشنگ تر میبینه
یعنی خیلی واقعیت ها رو درست تر درک میکنه، قوانین رو درست تر درک میکنه، خدا رو درست تر درک میکنه
به قول مولانا میگه
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
لاجرم عالم کبودت مینمود
وقتی که یک عینکی روی چشم بذاری همه جا رو تاریک می بینی، وقتی عینک سبز بزنی همه جارو سبز میبینی، ولی وقتی عینکی نزده باشی همه چی رو همونجوری که هست میبینی، همونجوری که واقعا هست
در مورد قرآن، دین و نماز و تمام مواردی که به دین برمیگرده نه فقط 1400سال، ما ده ها هزار ساله که بمباران شدیم با باورهایی در مورد دین و هر کسی به نفع خودش در واقع در هر دورهای به نفع خودش یک سری باورها را القا کرده به افراد
مثال جدیدش همون زمانی بود که ایران با شوروی به مشکل برخورد بعد اون قند و شکری که از شوروی وارد شد و استفاده میشد برای اینکه بخوان حرومش کنن یه سری از دوستان اومدن گفتن که این قند حرومه و نباید بخوریدش
بعد چند وقت بعد رابطه شون خوب شد گفتن که حلال شده. فقط برای اینکه حلال بشه قند رو باید بزنی توی چای بخوریدش اون وقت دیگه حلال میشه.
ما هنوز که هنوزه توی ایران وقتی میخواهیم چای بخوریم ناخودآگاه قند رو میزنیم توی چای بعد میخوریم
یعنی می خوام بگم اینقدر بازی شده با ما توسط دین. دیگه تا تهش رو شما بخونید. به همین دلیل وقتی که با باورهای گذشته، وقتی که با عینک های متفاوت به دین به خدا و به قوانین نگاه میکنیم حقیقت رو درک
نمیکنیم
ولی وقتی که پاک میکنیم ذهنمون رو میگیم خدایا خودت ما رو هدایت کن، همون کاری که من انجام دادم و انجام میدم همیشه.
نه فقط توی بحث قرآن و دین توی همه قسمتهای زندگیم، خدایا منو هدایت کن. همون صحبتی که خدا توی قرآن گفته
خدایا ما را به راه راست هدایت کن، به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای، نه کسانی که بر آنها غضب کرده و نه گمراهان
ما را به راه خوبان هدایت کن
خلاصه وقتی با نگاه پاک به جهان نگاه میکنیم و از خدا میخواهیم هدایت کنه اونوقت چیزهایی رو میبینی که قبلاً نمیدیدی.
نگاههایی رو و حوزه وسیعی از دید رو پیدا می کنی که قبلا نداشتی. من پیشنهاد می کنم اونجا که من گفتم برید قرآن رو چند بار بخونید قبلش کاشکی میگفتم بدون تعصب بدون پیشداوری، بدون باورهای قبلی برید بخونید این کتاب الهی رو تا به حقیقت برسید.
یعنی کسی که با یک پیش داوری میخواد بره سراغ قران احتمالاً گمراه میشه، وقتی که میخواد، یعنی یه چیزی رو توی ذهنش پذیرفته و فقط میخواد همونو که پذیرفته رو ببینه. همین.
اصلا نمیخواد چیز دیگه ای رو ببینه این احتمالاً گمراه میشه تا کسی که میگه من همش رو پاک می کنم، خدایا تو منو هدایت کن و شروع میکنه به خوندن قران
پس قبل از اینکه قران رو بخونید به زبان فارسی بخونید، اصلاً عربی بخونید، اصلاً هر جوری که دوست دارید، گفتم فقط معنای خود کلمات رو بخونید نه اون قسمتی که توی پرانتز مترجم از دیدگاه خودش نوشته یا توضیحات بیشتر داده
وقتی شروع می کنید بدون هیچ تعصب و پیش داوری شروع میکنید به خوندن اصلاً شما حکمت قرآن رو درک می کنید، اصلاً این کتاب رو درک می کنید، چند بار بخونید اصلش رو درک می کنید
اصلاً خدا با شما صحبت میکنه، کاملاً درکش می کنید و می فهمید که قضیه چیه. به خاطر همین هم اینقدر اصرار دارم از کسی نپرسید خودتون بخونید اگه براتون مهمه.
در مورد نماز اینقدر سوال پرسیدید دوستان این مثال هم همون مثالی بود که گفتم کاشکی میگفتم توی فایل،
ما هنوز الان یک میلیارد و خوردهای نفر ما مسلمان توی جهان داریم از این یک میلیارد و خوردهای حدود 80 ، 100 میلیون نفر شون شیعه هستن، اون یک میلیارد و بقیه همه اهل تسنن هستن، ما هنوز نمیدونیم یعنی شیعه ها میگن اینجوری، سنی ها میگن اون جوری که پیامبر وقتی که وایمستاده نماز میخونده دست هاش رومیبسته روی سینش، یا باز نگه میداشته در موازی با پاهاش
ما هنوز اینو نمیدونیم، ما نمیدونیم که پیامبر وقتی نماز میخونده مهر میذاشته یا مهر نمیذاشته
ما هنوز اینو نمیدونیم که پیامبر وقتی وضو میگرفته موقع وضو گرفتن از بالا به پایین دست هاش رو میشسته یا از پایین به بالا.
ما هنوز در مورد مسح پا نمیدونیم پیامبر پاش رو میشسته یا مسح می کرده
یعنی اختلافِ بین این مسائل، اختلافِ بین مسائل ظاهری نماز
در مورد مسائل ظاهری نماز اختلاف هست چه برسه به مسائل باطنی اون، که اصلاً هیچکس توی دل پیامبر نبوده که ببینه اونجا چه خبره، هیچکس توی غار حرا نبوده ببینه اونجا چه خبر بوده،
توی مسائل ظاهری اختلاف هست بعد ما مثلاً دنبال اینیم که شیوه درست ارتباط با خداوند چیه.
می خوام بگم به قول فکر فیلم مارمولک به تعداد انسانهای روی زمین راه هست برای رسیدن به خداوند و این تعصب ها رو بذاریم کنار و این پیشداوریها رو بذاریم کنار دیدمون رو باز کنیم.🪴
وقتی قرآن رو میرید میخونید می فهمید بارها و بارها گفته مثلاً این کار نادرسته اما اگه مجبور بودی اشکال نداره، خداوند توبه پذیر و مهربان است.
یعنی اصلا این نگاه صفر و یکی به خدا داشتن که یا اینکه من میگم یا پدرتو در میارم میفرستمت ته جهنم، اصلاً توی قرآن نیست. اصلاً اثری ازش نیست. وقتی که شما بارها بدون قضاوت و پیش داوری و بدون باورهای گذشته میایید سراغ قرآن، به این آگاهی میرسید.
دوست داشتم این ها رو باهاتون به اشتراک بذارم و از خدا بخوام که ما را به راه راست هدایت کنه. من تمام تلاشم اینه که اون باوری رو به شما بدم که خداوند رو مهربان ببینید، رزاق ببینید، وهاب و بخشنده ببینید، وسیع ببینید، خداوند رو توی وجود خودتون ببینید، خداوند رو هدایتگر ببینید، خداوند رو انرژی ببینید که همواره با شما هست، انرژی که شما ازش شکل گرفتید، شما از طریق اون انرژی جهانتون رو دارید تجربه می کنید، یعنی همه چیزی که شما دارید تجربه می کنید همون خداونده، همون انرژیه و دوست دارم که این نگاه رو به عنوان رسالتی که دارم این نگاه رو گسترش بدم، نگاه یکتاپرستی، نگاه توحید و نگاه باور به خداوند که توی وجود شماست، به شما وصل هست، با شما بوده، از قبل بوده، هست و در آینده هم خواهد بود
هیچ وقت رابطه شما با خداوند قطع نمیشه هیچ وقت اون شما رو تنها رها نمیکنه، اون خود شماست، شما خود خداوند هستید، همه چیز همونه، امیدوارم که با یک نگاه پاک و بدون پیش داوری بدون قضاوت بدون باورهای گذشته بریم سراغ قرآن و مهمتر از همه قبلش از خداوند بخواهیم که خدایا خودت ما را هدایت کن.
به خدا اگر با دل پاک و با تمام وجود بخواهی هدایت بشی نه فقط در مورد درک قرآن، در مورد ثروت، در مورد روابط، در مورد سلامتی
به خدا بارها و بارها شده مثلاً یه ذره گلوم درد گرفته گفتم خدایا خودت منو هدایت کن الان چی بخورم خوبه
یه تصویری یه لحظه از جلوی چشم من رد شده، یه مزهای هوس کردم، یه چیزی شده که بهم نشون داده اگه اینو الان بخوری حالت خوب میشه، بعد میخورم همون موقع،فرداش میبینم حالم خوب شده🪴
در مورد کارم، در مورد بیزینسم، در مورد یه جا مسافرت میریم، نمیدونم الان کجا بریم میگم خدایا الان دوتا جاده اینجا هست یه پیغامی، هدایتی یه چیزی به من داشته باش که از کدوم طرفی برم که بیشتر بهمون خوش بگذره، یهویی یه پرنده توی یکی از اون جادهها میشینه، یه اتفاقی میفته، یه حسی، یه تصویری، یه چیزی میاد که میگه از اون ور برو بعد من میرم میبینم چقدر باحال چقدر فوق العاده.
مثلاً دفعه های بعد که از اون یکی جاده که مثلاً نگفته بود رفتیم میدیدیم اون انتخاب اولی که خدا به ما کرد چقدر انتخاب خوبی بود، چقدر عالی بود
یعنی این هدایت در هر لحظه در دسترس ماست، اگر ما باورش کنیم، اگر ببینیمش،
اگر قبولش داشته باشیم
وقتی شما قران رو میخونید متوجه میشید داستان هدایتِ پیامبران رو، داستان هدایت مردم رو توی لحظات مختلف، توی شرایط مختلف، اتفاقاتی که توی این داستانها میفته چقدر اینها راهگشا و چقدر درس داره برای ما این نگاه رو داشته باشید،
پیچیدگی هایی که روی قران گذاشتن اصلاً پاک کنید توی ذهنتون
خود قرآن بارها و بارها گفته ما این کتاب را آسان کردیم برای فهمیدن نه یه بار و دوبار، بارها گفته اینو آسان کردیم برای اینکه بفهمید.
آیا کسی هست که تحقق کنه، کسی هست که بفهمدش
این چیزی که براش آسون کردیم
به خدا خیلی این کتاب آسونه، خیلی فهمش آسونه
امیدوارم که همیشه شاد باشید، در پناه الله یکتا شاد باشید، سالم باشید، خوشبخت باشید، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت🪴
سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته جان
به نام خدای مهربان
مصاحبه با استاد قسمت 4🪴
وقتی که دارم روی خودم کار میکنم اصلاً نیازی نیست که چیزی رو تغییر بدم از همون جایی که هستم تغییرات شروع میشه
بعد خود به خود هدایت میشم به مسیرهای بعدی
نه اینکه بگم من چیزی رو تغییر بدم مثلاً بیزینسم رو الان تغییر بدم تا درآمدم بیشتر بشه.
اگه باور هام رو واقعا تغییر داده باشم از همون جایی که هستم، از همون مکانی که هستم، از همان نقطهای که هستم، با همون کاری که میکنم، با همون استعداد، با همون توانایی که دارم وضعیتم شروع میشه به متفاوت شدن، درآمدم شروع میشه به بیشتر شدن و یواش یواش میتونه موقعیت تغییر کنه و اصلاً نباید بگم من باید شغلم رو عوض کنم تا درآمدم بیشتر بشه، کشورم رو عوض کنم تا درآمدم بیشتر بشه یا هر چیزی شبیه این.
از همون جایی که هستم این اتفاق شروع میشه، سعی کنم توی زندگیم نخوام یه چیزی رو به زور نگه دارم و به هیچ عنوان در مقابل تغییری که میخواد رخ بده مقاومت نداشته باشم.
اگه در مقابل تغییراتی که باید رخ بده مقاومت داشته باشم اون مقاومت باعث میشه که انرژیم روی کارم نباشه، تمرکزم روی کارم نباشه و نتونم درست روی باورهام کار کنم، سعی کنم در مقابل تغییراتی که میخواد رخ بده مقاومتی نداشته باشم و به جای تمرکز کردن بر روی اتفاقات بیرون و تغییر دادن اون ها روی خودم و باورهام تمرکز کنم روی کار کردن باورهام تمرکز کنم و نخوام که به زور شرایط بیرون رو تغییر بدم.
چون با این کار یعنی پام روی ترمزه و با اینکه روی باورهام هم کار میکنم چون پام روی ترمزه ماشین راه نمیره و اتفاقات خوب هم رخ نمیده، باید پام رو از روی ترمز بردارم و تمرکزم فقط روی خودم و باور هام باشه تا اتفاقات خوب رخ بده🪴
خداوند یه سیستمه که هر جوری که هستم و هر فرکانسی رو بهش بدم جهان اطرافم به همون شکل در میاد. یعنی خداوند همه چیزه و واکنش نشون میده به افکارم، واکنش نشون میده به اون چیزی که هستم،
یه چیزی مثل آب که به شکل ظرفی که من ایجادش می کنم به اون شکل در میاد، حالا اگه رزاق بودنش رو باور کنم رزاقه، وهاب بودنش رو باور کنم وهابه، هر چیزیش رو باور کنم همونه،
ما هرچقدر بیشتر به خواسته هامون برسیم رهاتر میشیم
مثل یه بچه میمونه که اول هیچ اسباب بازی نداره بعد یه دونه اسباب بازی، دو تا، سه تا، ده تا، صدتا اسباب بازی میاد تو اتاقش.
اون وقت دیگه خیلی لجبازی نمیکنه برای اسباب بازی جدید، خیلی گیر نمیده، خیلی وابسته نمیشه، مشغوله با اسباب بازیش، اگه اسباب بازی جدید هم اومد بازی میکنه، اگه نیومد با همونی که هست بازی میکنه،
هیچ وقت نخوام که خوشبختی و لذت و شادی رو به تعویق بندازم و بگم چون از لحاظ مالی الان چیزی ندارم باید ناراحت باشم، سعی کنم توی هر شرایطی که هستم خوشحال و راضی و خشنود باشم و اصلا اینجوری نباشه که بگم نه
من الان باید ناراحت باشم وقتی که به خواسته هام رسیدم راحت باشم
هر لحظه ای رو که با افکار بیماری زا، با نگرانی و با غم و غصه و رنج و ناراحتی بگذرونم دارم خودم رو از خوشبختی دور میکنم
رهایی یعنی از همون چیزایی که هست لذت ببرم و به احساس خوب برسم
این باعث میشه که به خواسته هام هم برسم خونسرد بودن یعنی از لحظه لذت بردن
یعنی نگران نتیجه نبودن
یعنی از سفر لذت بردن به جای رسیدن به مقصد
باید نگاهم در مورد پول این باشه که هر چقدر ثروتمند تر بشم در دیدگاه خداوند
عزیزترم.
سعی کنم وقتی یه چیزی بهم الهام میشه اصلا مقاومت نکنم و هرچقدر هم که پیش رفته باشم در یک حوزه یاکاری، وقتی بهم الهامی شد حتماً قبولش کنم و انجامش بدم🪴
به هیچ عنوان سر ساعت خاصی خوابیدن و سر ساعت خاصی بیدار شدن و زیاد کار کردن عوامل اصلی موفقیت و ثروتمند شدن نیست
وقتی که کارم عشقم باشه و عاشق کارم باشم اون موقع اصلاً فکر نمیکنم که دارم کار میکنم
همه اینا برمیگرده به اینکه مسیر رو چه جوری دارم پیش میرم
وقتی نگاهم به کار تغییر کنه اصلاً شب و روز برام فرقی نمیکنه و عاشقانه کار میکنم
و اینکه سر ساعت خاصی بیدار بشیم یا آدم منظمی به اون معنا که بعضی ها دارن که همه چیزشون از قبل برنامهریزی شده باشه که چه زمان هایی به مسافرت برن، مسافرت بعدیشون کی باشه، یا اونجا باید چیکار کنی، سرمایه گذاری چه جوری باید باشه،
اینها عوامل اصلی موفقیت نیست
سعی کنم خیلی الهامی و هدایتی زندگی کنم و سعی کنم هرچی که بهم الهام میشه رو انجام بدم
سعی کنم در مورد مسائل دینی از هیچ کسی تقلید نکنم و خودم مسیر خودم رو پیدا کنم رابطه با خدا اصلا اینطوری نیست که یکی دیگه بخواد بهم بگه که باید چه جوری باشه مثل این میمونه که کسی بخواد بگه ببینم یکی چه جوری از آب خوردن لذت میبره منم یاد بگیرم همونجوری لذت ببرم
یا یکی چه جوری با عشقش لذت میبره منم یاد بگیرم اینجوری لذت ببرم
اصلا نمیشه اینها رو الگو قرار بدیم
چون اینها یه چیز درونیه و به همون نسبت که این تفکر غلطه
در مورد رابطه ما با خدا هم این تفکر غلطه که ببینیم دیگران چیکار میکنن یا چه جوری نماز میخونه یا روزه میگیره، منم میخوام یاد بگیرم
در مورد مسائل دینی باید با تفکر بهش برسیم نه با تقلید🪴
باید خودم سعی کنم که خدا رو درک کنم نه اینکه ببینم یکی چه جوری با خداست منم برم همون کارو بکنم
باید خودم فکر کنم و بهش برسم
توی قرآن هم گفته برای اونها که تعقل و تفکر میکنن
اگه فکر کنم و بهش برسم خیلی بهتر از اینه که یه مسیری رو، یه راهی رو، یه روشی رو بدون فکر، حتی به زعم اینکه اون روش درسته ولی بدون فکر بخوام مثل ربات انجام بدم و بگم چون بقیه این کارو میکنن منم این کارو بکنم
این آیه تبعیت در مورد خدا و رسولش به نجوا میخوره و به موضوع دیگه ای میخوره و ربطی به مسائل دینی نداره
کی گفته که پیامبر مثل حضرت ابراهیم و حضرت عیسی و موسی عبادت میکرده
هر کسی به شیوه خودش کار میکرده
همین الان هم پیروانشون به شیوه های خودشون و متفاوت دارن کار میکنن
ارتباط ما با خداوند یه رابطه کاملاً شخصیه و دلیل اینکه توی قرآن هم نیومده به خاطر همینه و اگه قرار بود یه رابطه خاص باشه مثل همون جوری که یه عالمه مسائل با جزئیات اومده رابطه ما هم با خداوند میومد که باید اینجوری باشه
خیلی ها در زمان پیامبر و در شهر پیامبر هر کسی مسیحی یا یهودی به روش خودشون داشتن خداوند رو عبادت می کردن و هیچ اجبار و روشی هم نبوده که پیامبر مجبورشون کنه که بگه چون ما اینجوری عبادت می کنیم شما هم همینجوری باشید اگه میخواهیم خط قرمز های قران رو بدونیم که چیه باید آیه های عذاب رو بخونیم🪴
سپاس فراوان از شما استاد عزیز و خانم شایسته جان🪴
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربانم💖💖
مصاحبه بااستاد قسمت چهارم🌹🌹
تکامل همین بود که، من وقتی روی باورهام کار کردم از همون شغلی که داشتم، از همون کاری که داشتم
و بارها گفتم وقتی که روی خودتون کار می کنید، اصلا نیاز نیست که چیزی رو تغییر بدید، از همونجایی که هست تغییرات شروع میشه، بعد خود به خود هدایت میشی به مسیرهای بعدی🥳
نه اینکه مثلاً بگید من چیزی رو تغییر بدم، یا بیزینسم رو تغییر بدم، تا درآمدم بیشتر بشه😏
اگه باورهاتو واقعاً تغییر داده باشی، از همونجایی که هستی، از همون مکانی که هستی، از همون نقطهای که هستی، با همون کاری که می کنی، با همون استعداد، با همون توانایی، وضعیت شروع میشه به متفاوت شدن🥰
درآمد شروع میشه بیشتر شدن، و بعد یواش یواش می تونه موقعیتت، تغییر کنه👌🙃
و این نیست که بگی من شغلم رو عوض کنم تا درآمدم بیشتر بشه، کشورم رو عوض کنم تا درآمدم بیشتر بشه، یا هر چیزی شبیه این😶
از همونجایی که هستی این اتفاق شروع میشه،🎀
وقتی برامون مشکلی پیش اومده، اصلاً نباید در برابر اون مقاومتی داشته باشیم و باید بزاریم اون تغییر رخ بده🎊
چون مقاومت باعث میشه انرژی ما روی کار و هدف اصلی مون نباشه👌
ونتونیم درست تمرکز کنیم و روی باورهامون کار کنیم و وقتی اون مقاومت رو بردارین و تمرکز تون رو بذارین روی کارتون و هدفتون، و روی باورها کار کنید
پشت سر هم اتفاقات عالی رو تجربه میکنید🥳
اگر میبینین با کار کردن روی باور هاتون، اتفاقی نمیافته، چون پاتون روی ترمزه و مقاومت دارین
و تا پاتون رو از روی ترمز بردارین، اتفاقات عالی رخ میده💝
خداوند یک سیستمه که هر جور که هستی هر فرکانسی رو که بهش میدی، به شکل همون درمیاد
جهان اطرافت🌇
یعنی خداوند همه چیز هست،و واکنش نشون میده به افکار شما😊
به قول قرآن خداوند همه چیز هست، ظاهر و باطن و اول و آخر و بالا و پایین و چپ و راست نمی گنجه
ولی واکنش میده به اون چیزی که تو هستی🤩
یک چیزی مثل آب، که تو شکل ظرفی که تو ایجاد می کنی، به اون شکل در میاد🤸♀️🤸🤸♂️
و اگر تو رزاق بودنش رو باور کنی، رزاقه🦚☔
وهاب بودنشو باور کنی وهابه 🌧🌦
هر چیزیش رو باور کنی همونه🌠🌝
هر چقدر بیشتر به خواسته هام رسیدم رها تر شدم
و از همون اولش هم، اینجور نبود که بگم خوشبختی و لذت شادی رو به تعویق بندازم
به خاطر اینکه از لحاظ مالی الان چیزی ندارم ☃️
و زمانی هم که در بندرعباس با همون شرایط بودم خیلی خوشحال و راضی و راحت بودم و این جوری نبود که بگم الان، مثلاً من باید ناراحت باشم، وقتی که به خواستهام رسیدم راحت باشم🤨
و هر چقدر که بیشتر می رسه، من بیشتر میفهمم که هر لحظه ای رو که شما با افکار بیماریزا، با نگرانی و غم و غصه و رنج و ناراحتی میگذرونید، دارید خودتون رو از خوشبختی دور میکنید🎊👌🎊👌
رهایی یعنی چی،؟؟🤔 یعنی شما از همون چیزهایی که هست لذت ببر، و به احساس خوب برس، باعث میشه که به خواسته هات هم برسی رهایی یعنی این
خونسرد بودن یعنی از لحظه لذت بردن، یعنی نگران نتیجه نبودن، یعنی از سفر لذت بردن به جای رسیدن به مقصد🤗🤗🤗
هرچقدر ثروتمند تر باشی در دیدگاه خداوند عزیزتری
وقتی در کاری می خواهیم به موفقیت برسیم، سعی کنیم به الهاماتی که بهمون میشه توجه کنیم، به حس هامون توجه کنیم، که ما رو به چه مسیری هدایت میکنن😊😊🤩
و تمرکزمون رو فقط روی اون بذاریم 😊
و تمرکزمون رو تیکه پاره نکنیم ،و روی چند کار نذاریم تمرکزمون رو تا به موفقیت برسیم 😐
و وقتی الهامی قوی بهمون گفته میشه، مقاومتی نداشته باشیم و هر چقدر هم پیشرفت قبلاً داشتیم
باز هم اون الهامات رو قبول کنیم و انجامش بدیم
وقتی کار عشقت باشه، اصلاً فکر نمی کنی داری کار می کنی و همه اینها برمیگرده که مسیر رو چه جوری پیش میریم🎀🎊🎀🎊
وقتی که نگاهت به کار تغییر کنه، اصلاً شب و روز برات فرقی نمیکنه و عاشقانه کار می کنی🥰🙃
و من کلا آدم منظم به اون معنایی که مثلاً بعضی ها دارن، که همه چیزشون از قبل برنامهریزی شده است اصلاً نیستم،🤾♂️🤸🧘♀️
که سر ساعت بیدار شو و سر ساعت بخواب، از دو ماه قبل، بدون که مسافرت بعدیت کی هست؟؟ اینجا باید چیکار کنی،،؟ 💃💃💃
هیچ کدوم از اینها رو کلا ندارم و خیلی الهامی و هدایتی زندگی می کنم💃💃
من در مورد مسائل دینی از هیچ کسی تقلید نکرده و نخواهم کرد و به شما هم پیشنهاد میکنم که خودتون مسیر تون رو پیدا کنید🚶♀️🚶♂️🚶♀️🚶♂️
مگه رابطه با خدا، رابطه ای است که من باید بگم چطوری🙇🙇
مثل اینه که بگه، ببینم یکی چه جوری داره لذت میبره از آب خوردن، منم یاد بگیرم همونجوری لذت ببرم🤪🤪
یا چه جوری با عشق خودش لذت می بره، منم یاد بگیرم لذت ببرم😜😜
مگه میشه اینها رو الگو گرفت 🤨
اینها یک چیز درونیه🤭
به همون نسبت که این تفکر غلطه، در مورد رابطه شما با خدای شما، این تفکر غلطه🥴
که فلانی چه جوری نماز میخونه ،چه جوری روزه میگیره، یا عبادت میکنه، منم می خوام یاد بگیرم
در مورد مسائل دینی باید با تفکر به اونها برسید نه با تقلید🤐
من سالها فکر کردم که خدا رو درک کنم، و رابطم رو با خدا ایجاد کنم🤗
نه اینکه یکی رو ببینم این جوری با خدا هست منم برم همون کار رو بکنم🤭
من به هیچ عنوان به شکلی که بقیه ملت دارن، مخصوصاً تو ایران دارن اون رابطه خاصی رو ایجاد میکنن و تقلید و تبلیغش رو می کنن و میگن همه باید اینجوری باشن،🤫🤫☺
من نه اعتقاد دارم و نه به این شکل عمل میکنم و به شکل خودم عمل می کنم☺
فکر کردم بهش رسیدم شما هم فکر کن🤔
این همه توی قرآن اومده برای اونها که تعقل میکنند برای آنها که تفکر میکنند🤔
فکر کن بهش برس، اگر فکر کنی بهش برسی، خیلی بهتر از اینه که یه مسیری رو، یه راهی رو، یه روشی رو بدون فکر، حتی به زعم اینکه اون روش درست باشه ولی بدون فکر😯😯
مثلا مثل یک ربات بخواهی انجامش بدی، دولا راست بشی بگی نه چون بقیه این کارو میکنن، منم اینکارو بکنم☹☹
بعضی ها میگن خداوند توی قرآن گفته از قرآن و رسول او تبعیت کنید😕
کجا این حرف رو درباره نماز زده، کجا این حرف رو درباره عبادت گفته😥
این آیه تبعیت درباره خدا و رسولش رو برید ببینید به نجوا می خوره و به موضوع دیگه میخوره و ربطی به این مسائل نداره
کی گفته پیامبر مثل حضرت ابراهیم نماز میخونده مثل حضرت عیسی مثل حضرت موسی،عبادت می کرده
و هر کسی به شیوه خودش کار می کرده
همین الان هم پیروانشون به شیوه های خودشون و متفاوت دارن کار میکنن
رابطه شما با خداوند یک رابطه کاملا شخصیه، دلیل اینکه توی قرآن هم نیومده اینه
اگر قرار بود یک رابطه خاص باشه، مثل همون جوری که یک عالمه مسائل اومده ،با جزئیات اومده، رابطه شما با خداوند هم میومد که باید اینجوری باشه
چطور در بقیه موارد اومده نگفته از پیامبر تبعیت کنید فقط در مورد نماز گفته که این کار رو بکنید
اولاً کسی نمیدونه اون موقع دقیقا به چه شکل،پیامبر عبادت می کرده و آن نماز هم سنبلی بوده برای اتحاد مسلمانان نماز جمعه و نمازهایی که انجام میشده
دوماً، همون جاشم، خیلی ها به همون زمان پیامبر هم، در شرایط پیامبر، هر کسی از مسیحیها و یهودیها به روش خودشون داشتن خداوند رو عبادت می کردن و هیچ اجبار و روشی هم نبوده که پیامبر مجبورشون کنه بگه نه شما هم حتماً باید مثل من نماز بخونید
و خودتون به این مسائل برسید، بهش فکر کنید و اگر میخواهید بدونید خط قرمزهای قرآن چیه، برید آیههای عذاب رو بخونید
تمام سوال هایی که شما در مورد نماز و روزه و حجاب، ریشه کلمات ،جوابش به صورت واضح در قرآن هست و اگر چندین بار این کتاب رو بخونید به فارسی هم بخونید، قضیه رو کامل درک می کنی
اونوقت دیگه نه از کسی تقلید می کنی، نه تبعیت می کنی، یا اینکه تو بگو چیکار کنیم، تو بگو کجا بریم
من یک درصد به مسیری که دارم میرم، شک ندارم خودم خوندم، بهش رسیدم
نه فکر کسی بوده، نه تبعیت کسی بوده، نه تقلید کسی بوده، خودم بهش رسیدم
اگر آدم باهوشی باشی، از کسی چیزی نمی پرسی خودت میخونی، فکر می کنی، تعقل می کنی و هدایت میشی👌👌👌🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀
باسلام به استاد عزیز وخانم شایسته جان
سفرنامه روز سی ونهم
یاد بگیریم تسبیح خداوند و ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی
نادیده گرفتن هر آنچه که از جانب شیطان ذهن میاد
و به ما احساس ناامیدی نگرانی درماندگی پریشانی و کمبود میده
صلوه یعنی توجه به نشانه های قدرت این نیرو که خودش رو در فراوانی ثروت عشق سلامتی سپاسگزاری و هر خیری نشان میده
که داشتنش را میخواهیم
تسبیح خداوند یعنی تمام لحظه هایی که می تونیم به نکات مثبت هر اتفاقی توجه کنیم
نعمت های اطرافمون رو ببینیم
و به خاطرشان شکرگزار باشیم
نکات مثبت اطرافیانمان را به آنها گوشزد کنیم
و به جای حسد، توانایی های شان را تحسین کنیم
صلاه یعنی به جای خشم و انتقام
فرکانسهای خودمان را دلیل نتایج بدانیم
و به جای سرزنش خودمان، برای تغییر فرکانس های مان تلاش کنیم
و به جای دست کم گرفتن خودمون رابطه مون رو با نیرویی به یاد بیاوریم که منبع همه راهکارهاست و ما را بهترین راهکار هدایت میکنه
صلوه یعنی تابع هدایت قلبمان شویم و اجازه دهیم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام شود
توحید یعنی رابطه ابدی مان با فراوانی را به یاد بیاوریم
تا نخواهیم روی کسی حساب کنیم
و از تهدیدهای ذهنمان یا دیگران نترسیم
توحید یعنی خداوند یک انرژیه که واکنش نشان میده به آنچه در ذهن نگه میداریم
بر آن تمرکز می کنیم
و در گفتگو های ذهنیمون تکرار میکنیم
و بعد نتیجه این واکنش در قالب اتفاقها و شرایط وارد زندگی مون میشه
توحید یعنی تغییر همه جنبههای زندگی را یک مسابقه یک نفره بدانیم
مسابقهای که فقط خودمان در آن شرکت داریم
نه همسرمان، فرزند و شهرمان ،کشور، قوانین و افکار سیاستمداران، شغلمان و یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری
یا شیوههای پزشکان برای برگرداندن سلامتی
اگر میخواهیم بزرگ بشیم باید از خیلی از دغدغه ها ترس ها و نگرانی ها بگذریم
که اکثریت جامعه درگیر هستند و بپذیریم که دنیای ما فقط و فقط به فرکانس های خودمان است
توحید یعنی وحی منزل بدانم که اگر فرکانس هام درست بشه
بدون شک وضعیت مالی و رابطه و سلامتیم هم درست میشه
اصلا لازم نیست چیزی رو تغییر بدیم از همون چیزی که هست شروع کنیم
بعد خود به خود به مسیر بعدی هدایت میشیم
اگر باورهامون رو عوض کنیم وضعیت هم عوض میشه
کسی مسئولیت نداره طوری رفتار کنه که من دوست داشته باشم و ناراحت نشم
من هستم که قسمت های متفاوت افراد رو بسته به فرکانس هام بیرون می کشم
شما هر لحظه ای رو که با افکار بیماری زا
با نگرانی و غم و غصه و رنج میگذرونید
دارین خودتونو از خوشبختی دور می کنید
شما از همین چیزهایی که هست لذت ببر و به احساس خوب برس
این باعث میشه به خواسته هات هم برسی
و رهایی یعنی این
خونسرد بودن یعنی از لحظه لذت بردن یعنی نگران نتیجه نبودن یعنی از سفر لذت بردن به جای رسیدن به مقصد
از کسی هیچ انتظاری نداشته باش هیچ کسی هیچ وظیفه ای نداره
تو وظیفه نداری کسی رو راضی نگه داری و خوشحال
حتی موظف به سرگرمکردن کسی هم نیستی
فقط به هم عشق می دیم و لذت میبریم
بدون رنج و فداکاری و از خود گذشتن و تمام وجودت رو فدای کسی کردن
نباید از دیگران ایراد بگیریم به ما ربطی نداره کدوم کارش درسته یا غلط
باید روی خودمون تمرکز کنیم
خداوند یک سیستمه که در هر شرایطی داره به شکلی در میاد که ما فرکانسش را ارسال می کنیم
موفق شدن راهش اینه که از چیزهایی که در حال حاضر داریم لذت ببریم
و این لذت بردن برامون احساس خوبی ایجاد کنه
و این احساس خوب فرکانس خوب ارسال کنه
و این فرکانس هم خواستهها را وارد زندگیمون کنه
رهایی یعنی از هر چیزی که الان داریم لذت ببریم و شاد باشیم
چیزهایی مثل زمان خوابیدن و بیدار شدن فرع هستند و اصل نیستند
مسائل دینی با تقلید نمی شود هر کسی به شیوه خودش با خدا ارتباط برقرار میکنه حتماً نباید همه مثل هم عبادت کنند و با خدا رابطه داشته باشند
باسپاس از استاد عزیز وخانم شایسته 🙏🙏💞💖🙏🥰🥰🙏💞💖💖💞💞💞