مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید

سوالات:

  1. تعریف شما از خداوند چیست؟ چگونه خداوند را شناخته اید و ما چگونه می توانیم به شناختی صحیح از خداوند برسیم؟
  2. شما چطور نماز می خوانید. به عبارت دقیق تر، نحوه ارتباط شما با خداوند به چه شکل است؟

مفاهیمی که استاد در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • راهکاری دقیق برای شناختن خط قرمزهای خداوند در قرآن؛
  • منطق هایی برای شناخت صحیح خداوند؛
  • مفهوم “هو الأول و هو الآخر” از نگاه دوره راهنمای عملی درباره خداوند؛
  • توضیح یک اصل اساسی درباره شیوه ارتباط با خداوند؛
  • کلیدهایی برای نحوه مطالعه قرآن و رسیدن به جواب سوالاتی درباره شناختن خداوند؛
  • مفهوم سیستمی بودن خداوند در دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها؛

سوال این قسمت برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”

آگاهی های این قسمت چه درسهای سازنده ای درباره شناخت خداوند و شیوه اتصال با این نیرو برای شما داشته و این درس ها منجر به اخذ چه تصمیم / تصمیماتی برای شما شده است؟

آن تصمیم / تصمیمات را مکتوب کنید. 

حالا که تصمیم خود را مکتوب کرده اید، ایده های خود برای اجرای این تصمیم را لیست کنید.سپس گام به گام این ایده ها را عملی کنید.

نکته: منظور از تصمیم، دست زدن به انجام یک کار خارق العاده و عجیب و غریب نیست بلکه هر اقدامی که به منظور اجرای این آگاهی ها در عمل انجام می دهید تا بهبودی در فکر، رفتار و شخصیت شما ایجاد شود، یک تصمیم سازنده محسوب می شود. البته به شرط اینکه در مرحله تصمیم نماند و به مرحله اجرا در بیاید.

به عنوان مثال:

  • من تصمیم گرفتم بدون تعصبات قبلی، قرآن را یک بار به زبان فارسی ساده بخوانم تا به یک شناخت نسبی نسبت به کلیت آیات قرآن برسم.
  • من تصمیم گرفتم ریشه “عذاب” را در قرآن جستجو کنم و تمام آیات این ریشه را مرور کنم تا اولا: به جای تقلید از دیگران درباره خط قرمزهای خداوند، خودم بدون واسطه آنها را از زبان قرآن بشنوم. ثانیاً: بر خیلی از ترسهای بیهوده ای غلبه کنم که ذهن من درباره عذاب های خداوند برایم درست کرده و به من احساس گناه می دهد؛
  • من تصمیم گرفتم برای درک دقیق مفهوم سیستمی بودن خداوند، جلسات 9 و 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها را گوش دهم و با آگاهی های این دو جلسه و منطق هایی که درباره شناخت صحیح خداوند به من می دهد، رابطه درونی ام با خداوند را از نو بسازم.
  • من تصمیم گرفتم کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم” را مطالعه کنم تا مفهوم سیستمی بودن خداوند را درک کنم.

منابع کامل درباره محتوای این فایل: آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها و کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم”

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

اطلاعات کامل درباره موضوع کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم”


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید
    133MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید
    23MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه(نرگس) علی پور» در این صفحه: 3
  1. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    بنام خداوند بخشنده ،”مهربان هدایتگرم…

    سلامی دوباره” به استاد عزیزم……نمیدونم چجوری سپاسگزار این خدای بزرگم باشم.بخاطر تمام تک به تک این فایلهای هدایتی..

    مخصوصا این فایلهایی که هر روز ورژنش توحیدی تر میشه…

    یه انقلابی تو زندگیم بوجود اورده….

    انقلابی که شور شوقمو هر روز داره گسترش میده در تمامی جنبه های زندگیم..

    نمیدونم چی بگم!نمیدونم چی بگم…نمیدونم….

    فقط میدونم …

    ما خیلی خیلی خوشبختیم….

    هر چقدر خدا رو میشناسم هر چقدر بیشتر درکش میکنم..

    انگار احساس میکنم باید ،سر بزنم به بیابون…

    بعضی روزها ساعتها میرم…

    و مخصوصا اینروزا دیوانه شدم…

    نمیدونم چکار میکنم.

    فقط میدونم ….

    خیلی خوشبختم خیلی خوشبختم…

    استادم من از بچگی این ورژن هدایت ،”بصورت واضح درک میکردم.و ناگفته نمونه بهش پیروی میکردم…

    یادمه…..دلم میخاست به یه ارزویی برسم…

    دوسال وقفه میفتاد تو کارم…

    شب و روزمو دوخته بودم بهش…

    اینقدر مشکل داشتم..عصبانی شده بودم..

    خداوند یفرد نزدیکمو ..برام فرستاد…

    من خیلی با خانواده ام مشکل داشتم..و همیشه با هم بحث میکردیم..فقط:میخاستم فرار کنم…

    تا اینکه این شخص اومد..یادم از ایه قرآن..به اون افرادی اومد که…برای ابراهیم مژده فرزنداوری رو آورده بودن افتاد..

    این شخص اومد بهم گفت….

    یفردی اومده بهم گفته.برو رودرو بهش بگو..اگه میخای به فلان خاستت برسی…

    باید دست از عصبانی شدنت برداری..

    بعد بهت کمک میکنم تا اون خاسته رو بدست بیاری…

    بوجودی که از قران اون زمانها نمیدونستم..از فرداش:تصمیم گرفتم…

    دیگه دست از خشن و عصبانیتم با اینفرد نزدیکم بردارم…

    و اون صبح ..من تو اون خلوتی که با خودم داشتم..اون حس شادی و ارامش رو بصورت واضح درک کردم…

    بخودم گفتم حتما تو به این خاسته میرسی..

    شب بهم الهام شد.بهم گفت اینم اونچیزی که میخاستی…و اون خاسته رو بهم داد..دقیقا همون سال من هدایت شدم به اون مکانی که دوست داشتم..

    و لطف خداوند چه درهایی برویم باز شد.چه افرادی رو سر راهم قرار میداد..

    یادمه اینقدر با خداوند صحبت میکردم اینقدر حالم خوب بود…

    و بجز این خاسته..خیلی الهامات از بچگی بهم رسیده..دقیقا اون خوابی که سن 7 سالگی بهم رسیده الان همون خاسته .که دقیقا تضادی تو زندگیم شد..

    باعث شد تا من هدایت پیدا کنم به این جایگاهی که هستم..

    استاد عزیزم..مخصوصا روند بیزنسم..اینقدر درها برویم باز شده…که فقط چشمانم وا مونده که چقدر دقت خداوند بزرگه..

    چه هدیه هایی از جاهای مختلف بهم میرسه..اصلا نمیدونم چجور بتونم این حجم از خوشبختی،”سپاسگزارش باشم..

    دنیاییم دنیای دیگه شده…همه چیزبرام بهشته..نمیدونم هر چقدر درکش میکنم میگم هنوز کمه…یه احساس عطشی پیدا کردم..

    مخصوصا جاهایی که میدونم ترسش زیاده.یه شجاعتی میگیرم..هر چقدر درکش میکنی احساس میکنی هنوز جا داره هنوز جا داره..هنوز جا داره..

    الله اکبر الله اکبر…استادم با تمام رگهای بدنم سپاسگزارتونم….هیچ قدرتی بالاتر از خداوند نیست..

    خیلی خوشبختم!خیلی زیاد…

    احساس میکنم بزرگترین ثروت دنیا رو بهم دادن..

    یه میز رنگ چوبی کنار تختم گذاشته..پر اط نشانهای خداوند هست..امروزم یدونه دیگه بهش:اضافه شد…

    امروز جایزه کنترل ذهنم بود…

    من امروز صبح اولین فرصت..اومدم بعد از چتد هفته کار کردن در زمینه بیزنسیم..طبق هدایتم یه ایمیل برای یه قسمت،” که برای یه استان دیگه بود..اومدم چک کنم..

    بازم پیام اومد که ایمیلتون فرستاده نشده..

    چون این مدت..تضاد تو این موارد خیلی برام میاد..که یا ارسال مشکله یا مورد تایید نیست..

    ولی بخودم قول دادم طبق صحبت شما در دوره عزت نفس….بخودم بگم باید ادامه بدی کم نیاری..

    و سعی کردم باور شما رو تکرار کنم.چون ذهنم هر بار میگه…چی شد نتیجه…

    و خیلی دارم سعی میکنم حالمو خوب نگه دارم..

    امروز کنترل ذهن کردم…و خیلی انصافا سعی کردم.

    گفتم باید ایمان و توکلتو نگهداری!

    در عرض چند دقیقه…اون ایمیل تایید برام فرستاد…

    الله اکبر..خیلی احساسم خوب شد..

    امتحان خداوند بود.چون بارها خداوند در قران گفته شما مورد ازمایش قرار میگیریید..

    و من سعی کردم خونسرد باشم.و بگم خیدیه خداوند بهترینو برام قرار داده.حتما تو زمان درستش انجام میشه..

    جالب اینکه..هر هدایتی میاد.و کار بجای خوبی کشونده میشه.اونروز یه اتفاق خوب مشتی”هم باهاش هماهنگ میشه…

    همین باعث شده که من ایمانم قوی تر بشه..

    و نشانهامو بیشتر درک کنم.بیشتر بتونم مسیرمو بشناسم…

    و این گذشت…و امروز چند تا الهام …اینروزا اینقدر الهامات قوی..که خداوند بیشتر از من مشتاق که این ایده الهامیمو بتونم تو سراسر ایران …رقم بزنم.

    من به خارج از کشور فکر میکنم.

    انشالله که همینم بشه…

    یسری کارها تو ذهنمه از خداوند خاستم…

    یچیزی ساده اسان و بسیار پولساز هدایت شدم..همین الان مدام خداوند داره بهر طریقی بهم میفهمونه..

    زندگیم پر از لطف خداوند شده ..بعضی وقتا از حجمش …

    میزنم میرم بیرون..هر جا که گفت فقط ..باهاش صحبت میکنم..

    استادم درک توحید خیلی بزرگه .خیلی زیاد…الله اکبر..

    امروز از شدت اون تضاد..قرآن باز کردم…خداوند نورشو..روی اون ایه باز نمود..که تو را ،”نجات می دهیم،”

    نجات می دهیم…مدام بهم میگفت..که نجاتت میدهیم..

    خیلی از:شما سپاسگزارم..خانم شایسته زیباییم…خیلی سپاسگزارم..

    خیلی خیلی خوشحالم…که خوشبختم…

    و من در مدار..ربنا آتنا فِ دنیا و اخرت شدم…

    الله اکبر…

    همه چی ما خداونده..ما خود خداوندیم…

    چی میشه گفت …

    از این حجم …ش….سپاسگزارم سپاسگزارم.

    به امید درک بیشتر خداوند…

    یادمه روزهای اول تشنه فایلهای توحیدتون بودم.روز اولی که وارد سایتتون شدم..

    مثل کسی که تشنه اب هست..دقیقا همنجوری بودم..

    شبانه روزم ،”فقط گوش میدادم.و گریه میکردم….

    و میخندیدمو..محو میشدمو…

    مثل ادم دیوانه…

    یادمه تمام شبها توی کوه میخوابیدم..و مامانم میگفت دختر بیا پایین..مثل دیوانها ساعتها تنهایی میرفتمو و گریه میکردم..

    چه شبهایی چه هدایتهایی.الله اکبر..

    همون شب..خداوند نورشو تو کوه بهم نشون داد..

    اون شب اینقدر شاعرانه بود..که فقط میگفتم الله اکبر…

    و من نور خدا رو مدام تو کوه ها میدیدم..اینقدر قوی..که فقط مسخ میشدم..

    و چه درکهایی چه حرکتهایی.چه الهاماتی…

    ولی الان دیگه خدا ..خودشو در کنارم رونمایی میکنه..

    دیگه اون نورهای توی کوه نیست دیگه اومد کنارم.دیگه روی صورتم نوازشم میکنه..

    و بدنمو میلرزونه..اینقدر دوستم داره..یه ثانیه.یه پلک احساس میکنم تنها شدم.دوزخو با چشمم میبینم..

    یه درکهایی بهم میرسونه..که میگم خدایا…دمت گرم.دمت گرم…

    اینقدر این فایلهای توحیدی..قوی ام نموده.که هر لحظه همه جیز برام کن فیکون میشه

    هفته قبلی چند تا خاسته برام انجام شد..

    از بس دلم میخاسشون.وقتی بهش:رسیدم..خیلی بوسش:میکنم..

    میگم خدا ممنونم.

    دیشب گفتم خدایا…هر چی خاستم بهم دادی..کمکم کن اینروزا تو بحث مالی ام.و این قدمهایی که پیش میرم..

    این ثروت دنیایی باعث نشه..که من کارمو رها کنم.

    چون هر سری یه مشکلی پیش میومد.و بعد از یه روز:برام خیریت بود…

    و ندام بخودم گفتم تا ذهنم از من دور نشه..و بخاد تسلیم باشه..

    مخصوصا توی تضادها درک توحیدی و ایمان و توکل..خیلی خودشو نشون میده..ولی با هر بار کار کردن خیلی تسلیمتر میشی..

    و منم سعی سعی سعی ..خیلی سعی میکمم بتونم کنترلش کنم.

    و ناگفته نمونه در عرض چند دقیقه کار انجام میشه..برای هر کاری…

    وقتی بهش دل میبندی.زود برات انجامش میده..

    میخام بگم استادم‌. ..بعضی موقعها نصف شب بیدارم میکنه قیامتو بهم نشون میده..

    خیلی سخته..انشالله بتونیم دنیا و اخرتو برای خودمون بسازیم..

    واقعا قیامت سخته..چه درکهایی بردم از این شرایط..

    واقعا خیلی سخته…

    و در نهایت..سپاسگزارتونم استاد عزیزم که رسالتتو هر روز داری گسترش میدی..

    استادم یه سوال دارم…شما تو چه فرکانسی از توحید قرار دارین!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    بهتون تبریک میگم زیبای من!!!!!!!!

    و به خانم شایسته عزیزم که هم دست شما هستن تبریک میگم!!!!!!!!!!

    نوش:جانتون این ایمان و توکل و توحید…

    به امید بهتزینهابرای:شما و دوستان عزیزم.

    عشق الهی هم این دیوانه بازیا رو داره …..دیوانه نیست…درک خودتووووووو..درک الهیتتتتتت

    درکی که سالها ازش..دور بودی…

    خدایا افیششششششششششش

    حالم خوب شد….دوستتدارم. ممنونم که روی انگشتام نشستی داری صلاتمو میگی..قربون بزرگیت برم……

    هر چی از زیباییت بگم کمه..منم یه رسالتی دارم..دارم با خداییم به گسترش جهانم کمک میکنیم….و چه شود….

    خدایا شکرت…………

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان….

    استاد عزیزم در این سفرنامه ها انسان را به ابدیتش در جهان و آخرت داره نزدیک نزدیکتر میکنه!….

    قانون تکامل در این سفرنامه ها خیلی هر روز برام واضحتر میشه…بعضی از موقها ذهن مقاومت میکنه…ولی خودم برمیگردم و اون الهاماتی که خداوند دیدم و شنیدم….و اینم کسری از ثانیه هست….

    چون از بچگی اون باورهای محدود کننده از خانواده مخصوصا و بعد جامعه بهمون تحمیل شده….واقعا بعضی از موقع این ذهن خیلی به جنبش در میاد…مثل کش تنبان میپره…با تکرار و تکرار و باور خوب میشه اونو به خودت پایبند کرد..و به آرامش رسید…

    ..چون احساسم زود خودشو نشون میده… اینم در،کسری از ثانیه…

    و منم زود رنج نمیشم ..چون الان چند هفته هست به این نکته رسیدم…و میزارم تکامل طی بشه…..

    و برای خواسته هامون در هر جنبه ایی از زندگیمون…باید کنترل وردی…ذهن …و افکارمون دقیقا هم جهت به خواسته هامون باشه….و رها باشیم..

    رها بودن یعنی خودتو به احساس خوب رسوندن…و چسبیدن زیاد به یه موضوع چون احساس سردرگمی پیش میاد همین باعث میشه از خواسته ها دور بشی…و نامیدی و همون ترس قبلی سراغت میاد…پس..کنترل کنیم

    و بازم این موضوعات برمیگرده به عزت نفس..و پذیرفتن خداوند و قوانینش…

    استادم من اصلا نمیدونستم دنیا بر حسب قوانین هست…همیشه برام سوال بود..که موجودیت ما در این دنیا برای چی هست…چرا بعضی از خواستها اینقدر طول میکشه….فهمیدم بخاطر اعتماد بنفس و عدم احساس لیاقت. هست…و موضوعی که خیلی برام ناراحت کننده و احساس بد داشتم ولی میخاستم با چنگ و دندون اونو بدست بیارم..همیشه هم تو دهنی شدیدی از همین ناآگاهی به قانون میخوردم….

    و دقیقا 99/9انسانهای امروز همین روند رو دارن تکرار میکنن.مخصوصا تو فرهنگ ما…..

    و فهمیدم بحث کردن و راضی نگه داشتن اطرافم نسبت به این موضوع آب در هاونگ کوبیدن هست….

    پر از باورهای اشتباه…و بعد از دانستن این موضوع جایی که داره رو مغزم تاثیر میزاره براحتی احساس خودمو خوب نگه میدارم و خارج میشم….

    من خیلی تفکرم ناصحیح بوده…و من ممنون از سفرنامه های پربارتون…مخصوصا سفر به دور امریکا خیلی خیلی روم تاثیر گذاشت…دقیقا دارم تکاملمو طی میکنم…

    من یه خصلت عجیبی که داشتم همیشه آزارم میداد این بود خیلی به خودم سخت میگرفتم برای انجام دادن کارهای شخصی و …و با این طرز تفکر با این سفرنامه..مخصوصا سفرنامه زندگی در بهشت…..و کل قوانین فقط داره از هر لحظه از زندگیت لذت ببری…(بحث بسیار مهمی هست)…در لحظه خوش بودن…دقیقا اون مهمونایی که داشتین..که من دارم ادامه میدم…بسیار قابل تحسین هست….

    و فهمیدم یه عمر مذهبی که فقط بدبختی گریه در مراسمهای دعا در خورمون کرده بودن..از دید من !…مرا به احساس بد میکشوند….دقیقا چوپ محکمی از این تفکر خوردم…

    و فهمیدم در این دنیا ادمهایی که هستن و خوشگذران و از لحظه هاشون لذت میبرن تعداد اندکی هستن…بخاطر دید اشتباهمون اینم مذهبمون…باعث شده غیبت های زیادی پشت سر این افراد زیاد شود…..

    من خیلی خیلی از شما و خداوندم سپاسگزارم…و فهمیدم قوانین دنیا هیچ ربطی به اعمال( تقلیدگذشتگانمون )ما نداره…اگه بود من با این دیدگاه قبلیم به خوشبختی رسیده بودم…

    و الان از همین داشته های کوچک و بزرگی که برام پیش میاد…لذت میبرم و احساس خوشبختی میکنم…من بسیار سپاسگزارم…

    و برخورد به ادمهای اطرافم دقیقا بر میگردم به اون باورهای بیماری زا ی قبلنم…

    که گنج بزرگی در تمام خانه هایمان گذاشته ولی ما هر روز ناسپاسی میکنیم..که اونم قرآن هست…..چقدر این قران گنج بزرگی هست….

    نمیگم من الان خیلی خوب شدم..ولی به این نقطعه رسیدم…اینم بخاطر اون باورهای محدود کننده قبلیم هست….و م تا زمانی، و اینم هر روز رو خودم کار میکنم..و واقعا الهامات خداوندم بیشتر درک میکنم…دقیقا اون رویای قبلم!.. میگفتن ..خدا میخوام باهات حرف بزنم….

    و اون مفهموم خدا از رگ گردن بهت نزدیک هست برام خیلی واضح نبود…و الان به این درک رسیدم…

    انسان اشرف مخلوقات هست….خیلی راحت خداوند اونو هدایت میکنه…بدون هیچ سختی و نگرانی….

    و این سفرنامه خیلی درس بزرگی داره.. بحث تکامل رو داره با نتیجه بصورت مدام و قدم به قدم به ما میگه….

    بحث رویکرد به خداوتد…من واقعا بهش رسیدم…باوری که به خداوند رسیدن اون عاداتی که از بچگی نشونمون دادن همه غلط و نادرست بوده…یکی از دوستانم میگفت..یبار نماز نخونده بودم فکر میکردم الان خدا میاد با شمشیر منو میکشه…اومدم تو یکی از اتاقا که جدا از خونمون بود…با عجله و ترس😀. در کسری از ثانیه خوندم…خواهرم نمیفهمید من تو این اتاقم!.. درو روم بست…که تو پنجره خودمو کشیدم بیرون…..

    نمیدونم چه باوری بود….واقعا دیگه حای خرف ندارم… …یا یه چادر با حجاب کامل بندازی رو خودت دو تا پا رو در موقع رکوع بزاری رو هم که پاها متصل باشه…یادم میاد اولین باری که به این موضوع رسیده بودم تا یکماه پا درد داشتم😁….واقعا خنده دار نیست..

    همیشه برام زجر اور بود..که چرا!..

    و من بخاطر یسری مشکلات درونی و بیرونیم از خداوند خاستم و مرا هدایت کرد به سایت استاد عباسمنش!

    سپاسگزارم از خداوندم…بسیار به ارامش رسیدم….

    دیگه اون خوابای استرس زار نمیبینم…کلا سیستم درونی و بیرونیم تغییر کرده….

    و فهمیدم رسیدن به خداوند هیچ ربطی به حرکات بدنی ما نداره…و من خیلی راحت کارمو انجام میدم در کمال ارامش..با خدایم هستم….وبدون هیچ ترس و نگرانی..

    این سایت بهشتی هست…که فقط افرادی به این درک میرسن…که واقعا بخوان که خواستهای مادی و معنوی…سلامتی و هر چی هست برسن…..و اولین و مهم ترین آن آرامش مطلق در هر جنبه ایی…و مهمترینش…کنترل ذهن و روح….(پروسه ایی هست که خیلی میخاد تحت کنترل باشه)…که بیشتر افراد تمام خوشبختیشون و ضربه هاشون سر این دو موضوع هست….

    در پناه حق..برای تمامی اعضای خانواده بهشتیم😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    بنام خداوند بخشنده و حکیم.

    ممنونم از استاد عزیزم..و خدای مهربانم که هر لحظه جواب سوالات ما رو پاسخ میدهد…

    و دقیقا همون قانون رهایی رو در هر جوابی که استاد میگن…انجام میشه…

    و تمام این جوابها با باوزها شکل میگیره…و نگاه توحیدی در هر لحظه از زندگیامون…و سیر تکاملمون در هر جنبه….

    از خواستهامون گرفته..که در جنبه ثروتمند شدن ..و عشق دادن بابت نعمتهای خراوند بزرگ …… در همه شرایطی که استاد جواب دادن….

    بازم استاد عزیزم تشکر میکنم بابت همه چیز..اینقدر راحت و اسون تمام جنبهای خوشبختی هر انسانی رو واضح و زیبا بیان میکنید….

    و ممنون و سپاسگزارم بابت خداوندی که بقول استاد ساعت و وقتمو در هر ساعتی که بهمون الهام میشه، روی این سایت کار میکنم…و اینم از درون میاد و ظرفیت طرف مقابل رو میسنجونه…که من هر چقدر رو این سایت وقت میزارم خستگی ندارم…و اینم بخاطر وجود خداوند درونم هست که تشنه اینجور سوالات و جوابایی هست….احساس میکنم ظرفم در هر دقیقه داره بزرگترو بزرگتر میشه…..نمیدونم این خوشحالی رو چجور بنویسم ….هر لحظه شاکر تمام این صحبتها هستم…..

    به امید فایل زیبای،! سفرنامه بزرگتون😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: