مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 24
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-05 06:59:552025-01-07 05:28:28مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استاد عزیزواقعا سپاس گزارم استادبه خاطر این فایل تاقبل ازشنیدن این فایل فکرمیکردم واقعا برای تغیرباید شغل خودم یا مکان خودم راتغیربدم ولی الان این باور را ندارم وازداشته هایم لذت میبرم وایمان دارم که اوضاع عالی خواهد شو وبه زمان خودش اتفاق های خوب می افتد.برای همتون آرزوی موفقیت دارم???
سلام بر استاد عزیز وهمه دوستان
من تازه وارد هستم ومحصول چگونه فکر خدارابخوانید رو تهیه کردم وخیلی لذت بردم وذهنیتم ۱۸۰درجه تغییر کرده باهمین کتاب وآدم دیگه ای شدم وخیلی خوشحالم که خدا منو به این سایت واستا هدایت کرد وفایلهای رایگان رودارم گوش میدم والان که به این فایل رسیدم شاید برای استاد مهم نباشه ولی خیلی برا من مهمه ودوست دارم نحوه نماز خوندن استاد رو بدونم همون طوری که دارن مارو راهنمایی میکنن و قانون روبه ما یاد میدن نحوه درست نماز خوندن رو هم به ما یاد بدن چون من میخوام دوره ثروت رو بگیرم ولی میخام اول نحوه نماز ودعا ودرخواست رویاد بگیرم بعد دوره ثروت رو ونمیدونم چطوری وازکجا پیامم روبدم که استاد یا خانم شایسته جوابمو بدن برای همین تواین قسمت گذاشتم لطفا جواب منو بدید ممنونم
به نام خدای مهربان
خدای عزیزم سپاسگزارم که باز منو هدایت میکنی تا با مرور همین نکات ارزشمند اما به ظاهر ساده باورهای مرا قدرتمند تر میکنی ودر مسیر نعمت داده هایت بیشتر وبیشتر قرارم میدهی .
خانم شایسته عزیز مرور مطالبی که قبل از معرفی سفرنامه هر روز قرار دادی واقعااا نکات ارزشمندی وطلایی دارد .سپاسگزارم از شما عشق جان ???
برای شما ودرکی که از صلاه به ما نشان دادین و اینکه چه نوع نگاهی را باید به عمق معنی نماز داشته باشیم مرا واقعا به فکر فرو برد که هنوز مدارم راه داره به مراتب بالا وبالاتر برود .
این روزها بیشتر دوست دارم روی باورهام مار کنم وروی ورودی هایم که میدانم آنها که دائم در نمازند دائمی اعمالشان را کنترل میکنند و کانون توجه وتمرکزشان را و نجواها را کنترل میکنند .
آنهایی که دلهایشان در ذکر نام خداوند مشغول است و عاشقانه او را صدا میزنند واز او یاری میجویند .
استاد حرفهای شما که حرف های خداوند بزرگ است که بر قلب شما تابیده است را بسیار دوست دارم .آن روزهایی که بهم گفت ایمان نشانه اش فقط درونیست وهیچ کس نمیتواند معیار ایمان بندگان مومن وبا ایمان مرا از ظاهر آنها بسنجد .
برای منی که همیشه عادت ذهنم قضاوت انسانها و دوستی آنها وایمانشان از روی ظاهر بود پذیرش این موضوع خیلی سخت بود .
یادم میاد گفتین که آدمهایی که ما به ظاهر اونها رو بی دین مینامیم اونها در درونشان به اون خدای که آرامش وعشق وصلح وثروت داده بهشون وصلند و براشون اصلا مهم نیست بقیه چه فکری راجع به ظاهرشون دارند چون خودشون از خودشون مطمئنند .
این حرفها خیلی نگاهم را به رابطه م با خداوند تغییر داد که دیگر درگیر ظاهر نباشم درونی زیباتر را ببینم بنام خدا وند ??????
نمیگم فارغ شدم چون این باورهای ریشه دار من را فقط با باورهای قوی تر میتوانم بپوشانیم چون یک روکشی که همیشه نیاز به تعویض دارد چون ممکن است باد باران وافتاب این روکش را کهنه کند و پاره کند وباز همان باورهای محدود م بیرون بزنند .
پس نیاز است همیشه از مارکت خودم روکشی نوو تر و زیباتر برایش انتخاب کنم تا از زیبایی این تن پوش زیبای بنام باورهای توحیدی وقدرتمند کننده تر لذت ببرم .
این آگاهی را همین حالا به من گفته شد که بنویسم .
خدایا ما را به راه نعمت دادهایت هدایت کن نه راه غضب کردگان ونه راه گمراهان .
کمک کن از جاهلان نباشم آنهایی که احساسشان بر عقلشان غلبه دارد .
کمک کن همواره ندای قلب مهربانم را بشنوم واز ندای نجوای ذهنم اعراض کنم .
کمک کن در این راه فقط وفقط با خودت والهامات تو محاصره باشم تا جایی که ذهنم توحیدی تر از همیشه دست به کار برای عمل به الهامات قلبش با ایمان حرکت کند .
در پناه خدای عزیز وگرامی ?????
بسم الله الرحمن الرحیم
26 اسفند 1397
ردپای روز سی و نهم سفر پُر خیرو برکت
سلام!
واقعا نمیدونم چی بگم!
وقتی صبح یکشنبه شروع کردم که سفرنامه امروز را گوش کنم، طبق معمول اول توضیحات زیبای بانو شایسته را با جان و دل خواندم، بارهاا. و بعد خواندن تک تک کامنت هایی که گزیده شدند
میتونم به جرئت بگم، انقدرر خوب درک کردم که چی نوشته شده توسط همون نیرویی که همه ی ما را به هم به خوبی وصل کرده،
احساس ” هم فرکانسی ” شدیدی کردم و داشتم و دارم.
هیچ وقت به اندازهی سفرنامه ی امروز تا به الان انقدرر اشک از چشمان زیبایم جاری نشده بود!
چقدرر شگفت انگیز
من چیزی ندارم بگم امروز فقط دوست دارم دل نوشته های بچه ها را چند تایی را اینجا توی ردپای خودم بنویسم، تا بارها و بارها تکرارش کنم، تا مرور کنم توحید چیه اصل چیه فرع چیه، کیه که به من نعمت میده، آخه چی مهم تر از احساس خوب، چی مههم تر از اینکه هر چیزی را که میخوای فقط از خود لایتناهیش بخواهی، چی مهم تر که باورش کنی ایمان بیاری بهش، ایمان به غیب و حرکت کنی و حرکت کنی چون بزرگترین فرسنگ ها از همین گام تول برداشته میشن،
امروز یکشنبه حال صبحم رویایی بود بهتر از هر رزو چون هر روزم بهترین روز زندگی منه،
تا ظهر عالی بودم به انتخاب خودم رفتم جایی و با دو نفر که که انسنا های شریفی هستند ولی فرکانس منفی دریافت کردم و میدونستم که .. ولی سعی میکردم مثبت فکر کنم و توجه کنم ..
به همان میزان که ذهنم را تا شب کنترل کردم، احساس خوب داشتم ولی کافی نبود، حالا اومدم توی اتاقم حالا میخواستم راهکارهای دوره کشف قوانین زندگی را بخوانم ولی حوصلشو نداشتم! عجیب ولی واقعی!
هی مدام همون تیپ پادکست موزیک بی کلامی ( CHILLOUT ) که همیشه بهم احساس آرامش بیشتری میبخشید و خواندن کامنت ها و بودن تو سایت و در کل لذت بیشتر بردن از ” لحظه ” را کمکم میکرد، هیچ تاثیری نداشت!
مشکل داشتم،
مشکل کانون توجه ای بود که روی موضوعی غیر اصل بود، یعنی کمبود، یعنی غیبت، یعنی منفی … یعنی غیر خدایی …
حالا وقت عمل بود.
همه که تو خوبی خوبن
ولی بایستی بتونی تویی که میگی ( خودم ) استاد قانونم استاد رسیدن به احساس خوب از درونم باید بتونی و عمل کنی. ایمانت چقدره؟!
سعی کردم ..
با بردن کانوون توجه ام به سمت خواسته های مقدسم و زیبایی ها و سپاس گزاری در هر لحظه ..
معلومه که میتونم اینکارو به خوبی انجام بدم، چون به خوبی میدونم به چه چیزهایی علاقه دارم
یک عود روشن کردم، عودی مخصوص مدیتیشن .. عاشققشم
نور زرد چراغ مطالعه ام را مقداریش را به سمت پایین میز مطالعه ام کشوندم .. دوسش دارم
شروع کردم به اندازه گیری 6 نخ جدید کاموا که تازه خریده بودمشون قراره که کلی چیز خفن و خوشگل بسازیم و لذت بیشتری از زندگی ببریم خداروشکر .. واقعا خداروشکر
شروع کردم با شش نخ، سفید، صورتی، قرمز، سبز کم رنگ، آبی آسمونی، زرد طلایی یک دستبند زیبا برای اولین بار استفاده از این نخ ها با یک دکمه ی نارنجی رنگ برای انتهای کار، بافتن. ..
در کنارش فایل های ” آرامش در پرتوی الهی قسمت اول و سوم و پنج – مراقبه – را بارها و بارها گوش دادن ..
دستام مشغول ببافتن، ذهنم و گوش هام مشغول شنیدن و بینیم مشغول استشمام بویی بهشتی ..
کمی کمی حالم بهتر و بهتر شد
دقیقا از حال بد وقتی میخوای بری به سمت احساس خوب، مثل مسیر قانون تکامل میمونه
هر بار با هر بار توجه آگاهانه به زیبایی ها وخواسته ها .. کمی بهتر میشه. و با کار کردن بیشتر باز بهتر و بهتر میشه.
و بعدش کاملا احساس میکنی که در احساس خوبی.
قبل از اینکه به احساس کاملا خوب برسم
بعد از 40 دقیقه تقریبا بافتن، گیتارم را گرفتم و شروع به نواختن نت هایی شگفت انگیز که خدایم سکان انگشتانم را به خوبی به عهده گرفته بود، کردم…
هر بار احساسم تک تک سلول هایم سپاس گزارتر میشد چون در ذهنم در سکوت سکوتی که زبان خلقت است زبان خداست زبان من لایتناهیست ..، آگاهانه و حتی گاهی با زبان مبارک شکر خدا را به جای می آوردم، شکر نعمت ها، شکر اتفاقات مثبت امروزم، شکر نشانه های امروزی که دیدم از فرکانس هایی که آگاهانه ارسال کرده بودم ..
فوق العاده بود. واقعا همینطوره.
حالم بهترو بهتر شد
تا احساس کردم که اکنون در زمان مناسبو مکان مناسب هستم و این تنها زمانی اتفاق میافته که ذهن و ” روحت به منبع آگاهی ها، به اصل” خود وصل باشن.
خدایا سپاس گزارم.
دوستون دارم.
سلام محمد عزیز
قلب من به من میگه بنویس
بنویس
تا محمد دوباره برگرده و این دیدگاه خودش روبخونه
چرا؟
نمیدونم
ولی مطمئنم الکی نیست.
دوسداشتم بهت تبریک بگم بخاطر حال خوبت بخاطر تلاشت برای بیشتر در احساس خوب ماندنت و ادامه ی این مسیر که حالا تو درحال تجربه ی لذت بیشتر عشق بیشتر هستی
و مهم تر از اون
بیشتر ماندنت در احساس خوب که منجر میشه به اتفاقات خوب
و ببین که جواب داد
این تغییرات رو سپاسگزارشونم.
غرق در احساس خوب باشی
و دوباره و دوباره ودوباره همصحبتی با خدای عزیزم بهترین رفیقم بهترین دوستمون در هرلحظه!
بخوان دوباره بخوان❤️
سلام به دوستان عزیزم
روز سی و نهم
از خانم شایسته مهربانم سپاسگزارم برای متنی که برای روز سی ونهم نوشتند و پر از آگاهی های ناب و نکته برای من بود و برای قدرتمند کننده تر شدن باورهایم باید هر روز سعی کنم این متن زیبا رو بخونم و چقدر الان با خوندنش احساسم خوبتر شد و لذت بردم
?????
دیشب یک خوابی دیدم که از یک باور کمبود نشأت میگرفت و بقدری در خواب این باور کمبود برام ملموس بود که خیلی زود آگاهانه بیدار شدم و سعی کردم به فراوانی هایی که اطرافم بود و سپاسگزاری و گفتگو با خدا کانون توجه ام رو تغییر بدم خیلی سعی کردم ولی تصویر خوابم برام خیلی متاسفانه واضح بود وقتی که خوابی که از باور محدود میاد رو میبینم متوجه میشم که ناخودآگاهم هنوز نسبت به اون مساله داره فرکانس میفرسته در طول روز ولی من فکر میکنم که دارم روی باور قدرتمند کننده اون تضاد کار میکنم و وقتی خوابش رو میبینم میفهمم که هنوز کاری برای تغییر در مورد اون موضوع انجام ندادم و مثل این بود که فکر میکنی مثلا دستت قبلا درد میکرده و خوب شده ولی یه دفعه دردش باز شروع شده وقتی از خواب پریدم حسم از دیدن این خواب اینطوری بودم و فقط سعی میکردم که سپاسگزاری کنم و روی فراوانی تمرکز کنم و دوباره بتونم بخوابم که خدا رو شکر هم خوابم برد و این دفعه باز خدا رو شکر خواب استاد و خانم شایسته رو دیدم و وقتی از خواب بیدار شدم احساسم خیلی بهتر بودوفقط سعی کردم به این خوابم فکر کنم و برای خودم مرور میکردم ولی وقتی شروع کردم به کار دوبار ذهنم شروع به سرزنشم کرد برای باور کمبودی که هنوز برای خودش تو ناخوداگاهم لم داده و خوش میگذرونه ولی من آگاهانه سعی کردم باهاش همراه نشم فقط با خودم سپاسگزاری کنم و ار خدا هدایت میخواستم که من چکار کنم که دیگه نه به اون تضاد که از باور کمبود میاد فکر کنم و هم متمرکز بشم روی فراوانی و هم احساسم بهتر بشه همینطور که داشتم غذا درست کردم با خودم تصمیم گرفتم فقط به همین لحظه ای که در اون هستم فکر کنم و شروع کردم به سپاسگزاری کردن از تک تک وسایلی که از اونها در پختن غذا استفاده میکردم و هر کدوم اونها رو یه نمونه از فراوانی میدیدم و چنان بادقت انجام دادم خداروشکر که هیچی از قلمم نیفته و واقعا لذت میبردم و احساسم هم خوب بود و باید بقدری به این تمرین در لحظه بودن باتک تک وسایلی که ازشون استفاده میکنم و دستم میگیرم و لمسشون میکنم و یا با چشمم میبینم آگاهانه ادامه بدم تا یاد بگیرم و جزءرفتارم بشه خدا رو شکر الان سه ساعت که دارم این کار رو انجام میدم و اینقدر هیجان دارم که اگه یه لحظه هم حواسم پرت میشه سریع خودم رو جمع و جور میکنم و حس میکنم که یه بازی هست که من سوختم و بازنده شدم حتی الان که دارم مینویسم یه شورو شوقی در دلم هست که دوست دارم همیشه این شورو داشته باشم
خیلی دوست دارم الان اول از خدای مهربونم و بعد از استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی سپاسگزار باشم برای احساس عالی که الان دارم
من همیشه در لحظه زندگی میکنم ولذت میبرم تمام تمرکزم به نعمتها و فراوانی اطرافم در همون لحظه است واز خدا میخوام که من رو در هر لحظه به مسیر درست هدایت کنه
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید
سلام و دورود بر استادم و راهنمای بسیار بسیار با عشقم سید …سید حسین دوست دارم خیلی زیاد از تمام اعماق وجودم دوست دارم
سلام بر خدمت گذاران وفادار و با عشق و با محبت این سایت
و سلام و دورود بر همه اعضای جمع خانواده ی سید حسین عباس منش
راهنمایی عزیزم قصد و نیتم از مشارکت کردنم در این ساعت از شب بر این نکته تشکر سپاسگذار بودن از خداوند مهربان و بخشنده و قدرتمند و با عشق است
و دوم اینکه سپاسگزارم از شخص شما سید حسین راهنمایی گرانقدر برای عشق دادن بلا عوضتون ب اعضای خانواده خودت …ک خدا رو هزار بار شکر گذار هستم ک من هم عضو خانواده سید حسین و رهرو رهنمودهای روحانی و الهی سید حسین هستم خدایا شکرت خدایا شکرت و سپاسگذارتم خدا جونم
سپاسگذارتم تشکر ممنون تم سید حسین برای وجودت
پروردگارم کمکم کن تا به جای تقلای بی حاصل برای تغییر عوامل بیرونی فقط تلاش متعهدانه برای باورهای درونم به خرج دهم
پروردگارم امور زندگیم را برایم سهل و آسان کن
مرا از پیچیده کردن مسائل برحذر دار
قلبم را برای دریافت الهاماتت بگشای
یارم کن تا قوانین کیهانیت را به شکل واقعی درک کنم نه به شکلی که ذهن و منطقم میگوید
کمکم کن تا تمرکزم بر بینهایت نعمتی که به رایگان در اختیارم گذاشتی بگذارم و خودم را با هیچ کدام از بندگانت مقایسه نکنم
پروردگارم کمکم کن تا هدفم از هر لحظه زندگیم احساس خوبم باشد نه عجله برای رسیدن به یک هدف خاص و بعد لذت بردن از زندگی
پروردگارم کمکم کن از دل تضادها خواسته هایم را بشناسم نه اینکه محزون شوم
پروردگارم سپاسگزارم که مرا به این مسیر زیبا هدایت فرمودی من محتاج توام من سجده کننده درگاه توام من بدون تو هیچم روح و جان من از توست من لایق همه نعمات تو هستم لایق الهاماتت هستم چون من خود خود خود تو ام
سپاسگزارم که مرا در مدار خواندن قرآن قرار دادی
سپاسگزارم که پرچم سفید صلح را به دستم دادی تا با خودم با تو و با همه مردم جهان اعلام صلح کنم
سپاسگزارم که در این مکان مقدس مشغول نمازم
به نام خداوند مهربان
سلام
تا قبل از اینکه این مصاحبه را از استاد بشنویم همسرم هم مرا همراهی میکرد اما از بعد از این فایل دیگه شد دشمن استاد?
حالا دیگه مرتب به من گیر میده که کارت شده حرفهای عباس منش و عوض شدی میخوای من و طلاق بدی بری دوست دختر بگیری و از این حرفها?
اما کی اهمیت میده، من برای فایلهای استاد جان میدم چه برسه به حرفای دیگه…
البته اینسری دیگه داره منو باور میکنه چون هیچ بهانه ای نمیتونه گیر بیاره
میبینه از لحاظ اخلاق و رفتار، ارتباط، سلامتی و مخصوصا ثروت چقدر داره زندگیمون تغییر میکنه.
رفته بودیم نزد روانشناس هر چی میگفت اشکالاته شوهرتو بگو ففط میگفت همش چسبیده به عباس منش، اینو خداییش راست میگفت?
اما خوب چند روزیه که دارم تغییرات همسرم را هم میبینم و خیلی مهربون تر شده.
فقط این فایل رو که دوباره گوش کردم یادم اومد که مشکل همسرم با استاد از کجا شروع شد.
من همین صداقت و روراستی استاد و دیدم که نمیتونم رهاش کنم چون خودشه خود واقعیش.
خوشحالم که با استاد و این خانواده آشنا شدم و تا جون در بدن دارم طبق قانون و برای ساختن باورهای درست تلاش میکنم.
یاحق
سلام به استاد و دوستان عزیزم من هروقت میدیم که بچه های که جواب گرفتن از این فایلها با اشتیاق از قرآن خواندن ولذت بردن یا به آرامش رسیدن بوسیله قرآن صحبت میکردند یه حسی داشتم که چرا من هیچ علاقه و انگیزه ای ندارم برم قرآن باز کنم و بخونم تا اینکه اخیرا این کار خود به خود انجام میدم و به حس آرامش میرسم قبلاً برنامه میریختم که قرآن بخونم که نمیشد اگه هم میشد حس خوب و آرامشی بهم دست نمیداد اما الان فک میکنم با طی کردن تکاملم اینجوری شده که تو طول روز کشش خاصی پیدا میکنم و قرآن میخونم و آرامش پیدا میکنم حتی با اینکه خیلی نمیفهمم اما آرامش میگیرم ازش و الان دارم با گوش دادن فایلها فهم قرانم بهتر شده واقعا از رب العالمینم سپاسگذارم دوستون دارم و السلام.
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته مهربان و سلام به همه اعضای این خانواده صمیمی و عالی
روز 39
فقط میتونم اینو بگم که این فایل صوتی فوق العاده بود
و همینطور اون فایل صوتی که تلگرام گذاشتین واقعا عالی و زیبا بود
چه قدر خوبه که تمرین کنیم تا نگاهمون توحیدی باشه و خداوند رو چون دوستی مهربان ببینیم که راهنما و هدایتگر ماست
از وقتی این فایل رو گوش دادم سعی میکنم خدارو بهتر بشناسم باهاش دوست بشم مهربانی و عشقش رو حس کنم برخلاف باورهایی که در گذشته نسبت به خدا داشتم . مدام برای تمام مسایل و جنبه های زندگیم ازش هدایت بخوام و مواقعی که در مورد دستورات دینی برام پرسش و مساله ای پیش میاد درموردش تحقیق کنم بدون پیش داوری قبلی. و خودم قران رو بخونم و وقتی خودم قران رو خوندم و مطالعه و تحقیق کردم خیلی وقتا برخلاف باور قبلیم جنبه و مفهوم و معنای وسیع تری از اون مساله رو درک کردم.
بی نهایت سپاسگزارم