مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 51
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-05 06:59:552025-01-07 05:28:28مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درووووود استاد عزیزم بر شما و بر مریم عزیز مژده مژده استاد عزیزم و هم مسیران عشق و آگاهیم استاااااااد دلم میخواد فریااااد بزنم از خوشحالی از این حالی که دارم چرا که من دو شب پیش بود که فهمیدم مادرم که تنها یاور من و نزدیکترین هم مسیر من در این راه بود هم دیگه من رو نمیفهمه یعنی فهمیدم که خیلی از هم فاصله داریم با اینکه در یک خونه و خیلی خیلی زیاد هم دل هستیم با هم و تنها کسی هست که من صبح تا شب باهاش در مورد جهان هستی و فایل های شما و معجزات و اگاهی ها صحبت میکنیم هم دیگه زیاد نمیفهمیم یعنی من یه چیز میگم یا شما یه چیز میگید و مادر من یه چیز دیگه برداشت میکنه و تا دو روز پیش دست مادرم رو همیشه گرفتم و با خودم تو ابن مسیر میکشوندم که همین امر باعث شده بود من از یک سری چیز ها عقب بیوفتم که مادرم به من برسه و خب اینکه تو این راه تنها نباشم و دقیقا دو شب پیش به من گفته شد استاد به من گفته شد که رها کن انگار در مسیر من توقف کردم و در بیداری بودم نه خواب دیدم که با اینکه خیلی زیاد واسم سخت بود دست مادرم رو رها کردم و اون هی از من دور تر شد و من غمگین شدم که دیگه با کی صحبت کنم در مورد این راهی که میرم از کی کمک بگیرم مشورت بگیرم هم صحبتم رو از دست دادم و تو این ترس و حال و هوا بودم که بهم دوباره گفت بهترین کارو کردی خوشحال باش که تو حقیقت رو پیدا خواهی کرد و بهترین دوست هم صحبت و یارو یاورت کتاب قران که سخنان خداوند هست با تو بهت میدیم بخون و ارام بگیر استاد با اینکه من 6 ماهه قران رو رفتم از شهرستان اوردم تا بخونم البته ترجمه فارسی شو و هیچ وقت تا اون شب انگار وقتش نرسیده بود که ازم بخواد بخونمش و الان تا امروز با عششششق استاد با عشق یه جوووری منو سمت خودش میکشونه که وسط خیاطی بلند میشم چند خطی میخونم و الان صفحه 27 جزو 2 سوره بقره هستم و چقدر حالم رو خوب میکنه چقدر اگاهی در این کتاب خداوند هست و هر وقت به همصحبت نیاز دارم چند خطی یا چند صفحه ای تا جایی که درکش کنم رو میخونم و اصلا دیگه احساس اون تنهایی رو ندارم و انگار خدا نشسته داره با من سخن میگه و دقیقا همینطور که امروز به این فایلتون هدایت شدم کتاب رو تا اخر میخونم و بعد از نرم افزار جامع تفاصیر نور کمک میگیرم برای ترجمه و درک درست تر استاد دقیقا همینطور که شما گفتید وقتی شروع میکنی به خوندن قشنگ میفهمی چطور باید کلمات این کتاب درک بشه ولی هم مسیران عزیزم اگر دارید این دیدگاه من رو میخونید حتما اگر کتاب قران رو نخوندید بدون هیچ تعصب اول از همه شروع کنید به خوندن و تمام ذهنیت های قبلی که داشتید هر چی که بوده که از دیگران شنیدید پاک کنید و شروع کنید به خوندن و بعد خودتون متوجه حرف من و استاد و عزیزانی که این کتاب رو خوندند میشید و باور کنید یه احساس عشقی یه احساس ارامش خاطری بدست میارید که تو هیچ کلامی و در هیچ کتاب تابحال تجربه نکردید تازه من دارم این هارو با خوندن چند صفحه از کتاب میگم چه برسد وقتی که کل کتاب رو بخونم سپاسگذارتم استاد عزیزم و مریم عزیزم و خدای مهربانم که به من در این مسیر الهی کمک کردید و هدایتم کردید
پروردگارا تنها تو را میپرستم و از تو یاری میجویم ما را به راه راست هدایت فرما
راه انان که به انها نعمت دادی
نه راه کسانیکه بر انها خشم فرمودی و نه گمراهان را آمین 🙏
سلام استاد عزیز
سلام دوستان خوبم
نشانه امروز من در مورد قانون تکامل بود
بسیار عالی بود که در مورد مسایل و موضوعات مختلف حساس نباشم و آنها را رها کنم
تمرکز کنم بر روی هدف خودم و دنبال هدف خودم باشم
نکته عالی و خوبی که دیگر یاد گرفتم این بود که خداوند یک سیستم است و او به افکار من جواب می دهد هر جور خداوند را ببینم همانگونه در من جلوه می کند
قانون رهایی یکی از مهمترین قانون ها است که رها باشم و به خواسته خودم نچسبم و هرچه که رهاتر باشم مسیر رسیدن به هدفم نزدیک و نزدیک تر خواهد بود
در ضمن حال خوب خودم را منوط به رسیدن به خواسته نکنم
از لحظه خودم لذت ببرم
نکته عالی که یاد گرفتم این بود که خودم باید مسیر خودم را پیدا کنم و دنبال رو کسی نباشم
هر جور خودم حال می کنم و لذت می برم همان گونه عمل کنم
دنبال دل خود باشم و تقلید کورکورانه نداشته باشم الگوهای خوب داشته باشم و آنچه که در آن الگو خوب است را برای خودم که متناسب با زندگی من است در زندگی خودم بکار بگیرم فکر کنم و عمل کنم
خدا رو شکر که امروز این فایل زیبا سر راهم قرار گرفت و یک قدم من را به هدفم نزدیک تر کرد
خداوند امروز من را با این فایل هدایت کرد
سپاس از خدای فراوانی ها
با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی
می دانید استاد یک نکته مهمی که شما در پاسخ به سوال دوستمون در ابطه با موضوع رهایی تو این فایل بیان کردید و البته من این جمله شما را تو چند تا از فایل های دیگه اتون هم شنیده بودم و اون این است که من هیچ موقع خوشبختی و لذت و شادی را تو زندگی ام به تعویق ننداختم و هیچ وقت به خودم نگفتم که بگذار اول به فلان خواسته ایم برسم بعد احساسم خوب بشه و اینکه من اون موقعی که تو بندرعباس هم بودم و هیچ چیزی هم نداشتم حالم خوب بود این خیلی حرفه استاد در واقع شما هیچ وقت برای احساس خوب داشتن اتون دنبال دلیل و علت خاصی نبودید برعکس خیلی از ما آدم ها که منتظریم اول به خواسته هامون برسیم اول اوضاع امون بهتر بشه بعد حالمون خوب بشه انگار که ما انقدر آدم های نالایق و ناشایستی هستیم و لیاقت شادی و لذت بردن از زندگی در لحظه حال را نداریم که به خودمون میگیم نه بگذار اول مثلا فلان کسب و کاری ام را راه اندازی کنم و یا مثلا فلان رابطه عاطفی را برقرار کنم بعدا وقت برای شادی و خوشی بسیاره ولی شما تو اون شرایط و تو اون خونه تو بندرعباس حال دل اتون خوب بود چون می دانستید که این شرایط موقته و دائمی نیست و باور داشتید که خداوند به موقع اش پاسخ این نوع ایمان و اعتماد قلبی اتون بهش را بهتون میده.
می دانید استاد حقیقتا که موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد ولی خیلی از ما آدمها انقدر به خواسته هامون چسبیدیم و احساس خوب امون را تو رسیدن به مقصد می دانیم که همین باعث شده یا بهشون نرسیم یا اگر هم برسیم به قول معروف از تو دماغ امون بزنه بیرون چون آنقدر اون خواسته و رسیدن بهش را تو ذهن امون بزرگ اش کردیم که فکر می کنیم اگر بهش نرسیم دیگه دنیا به آخر میرسه.
سلام به همه
یه چیزی میخوام تعریف کنم که شاید بی ربط به این فایل باشه اما اول میخوام اینو تعریف کنم
راستش فهمیدم قانون واسه همه جواب میده همسر من به ظاهر شاید اصلا عباسمنشی نیست و با حرفای استاد عمل نمیکنه البته همش تو خونه میگه عباسمنش بزار گوش کنیم قشنگ صحبت میکنه صداشو دوست دارم
اما یه سری باور داره در مورد پول و ثروت که خودشم خبر نداره اما خیلی باورهای خوبی هستن که از منی که اینهمه سعی و تلاش میکنم جلوتره و همینم باعث شده وضع مالی خوبی داریم به لطف الله
همسرم یه مدت بود که یه ماشین گذاشته بود بفروشه و کلی تلاش میکرد برای فروختنش که یه مشتری اومد شوهرم بهش گفته بود دومیلیاردو نهصدوپنجاه ولی اون خریدار با چک و چونه و عیب و ایراد گذاشتن رو ماشین ده تومن کم کرد و شد ۲۹۴۰
شوهرم یکم گرفته بود ولی بعدش گفتم اشکال نداره حتما قیمت ماشین همین بوده و یکم بعد بیخیال شد
در همین حین شاید فرداش یکی از اقوام شوهرم که زندانه واسش دیدیم پول جمع میکنن دیشو بدن شوهر منم ده ملیون داد
فردا خریدار ماشین که پنج تومن هم بیعانه داده بود اومد و گفت ماشینو نمیخوام و شوهرم بیعانه رو پس داد و تموم شد اما من مطمعن بودم که هر اتفاقی که بیفته به نفع ماست
دقیقا فرداش یه مشتری دیگه اومد و بدون چک و چونه ماشینو با قیمت۲۹۵۰ خرید
خیلی برامون جالب بود خدا با این حرکتش میخواسته اون پولی که برای کار خیر داده بودیم رو بهمون پس بده
یاد ایه ای افتادم که نمیدونم دقیقا کدوم سورست ولی گفته بود با خدا معامله کنید که خداوند بهترین خریدار است البته مضمونش این بود
بعد این داستان چون من باور های خیلی محدود کننده ای داشتم در مورد انفاق و بخشش و در کل ثروت البته الان به لطف الله خیلی بهتر شدم رفتم ایه های انفاق رو نگاه کردم و خوندم و چقدر لذت بردم گفتم خدایا شکرت که هر حرکتت کلی درس داره برام
بهترین ایه این بود
در راه خدا انفاق کنید که از بخل و خست رها بشید و به فرکانس خدا نزدیک بشین
در همه ایات انفاق برای خود انسان است نه کسی که بهش میبخشیم
با این اگاهی راحت تر میبخشم چون میدونم برای خودم خوبه و این کار فداکاری و کندن از خودم نیست
با اینکار من رشد میکنم من باور میکنم که دنیا پر از فراوانی است هر چقد ببخشم باز هم هست
خدایا ممنونم
💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟
.
الان که استاد بحث عبادت گفتن یاد خاطره های کودکیم افتادم من از دوم دبستان شروع کردم نماز خوندن ولی مث نود و نه درصد مردم ازون نمازا بود که خودمم نمیفهمیدم چیه و چرا و دلیلش چیه اصلا ارامشی درکار نبود
وقتی نوجوان بودم شکهام شروع شد با خودم گفتم چرا باید با چادر نماز بخونم مگه خدا نامحرمه؟؟؟
بعد اون یک مدت بدون حجاب نماز میخوندم
بعدش گفتم چرا باید عربی بخونم من که چیزی نمیفهمم بعد فارسی میخوندم خواستم بگم همیشه تو شک بودم
یه مدت گفتم چرا وضو میگیرم دلیلش چیه و یه مدت بدون وضو میخوندم
در کل همیشه فکرم مشغول بود
اما همه اینها با احساس گناه همراه بود و به قول معروف اون عبادت بهم نمیچسبید
یه مدت گفتم چرا غسل کنم نگاه کردم قران رو و دیدم همه جا فقط نوشته غسل کلی گشتم تو نت تنها معنی شستن بود من گفتم خب من که تو حموم خودمو میشورم چرا باید بعدش دوباره اب اینور و اونور بدنم بریزم؟؟؟
و غسل نمیکردم اما همه با احساس گناه بود بخاطر باورهام
یه مدت محجبه میشدم یه مدت بیحجاب یه مدت نماز شب میخوندم یه مدت اصلا بدون نماز و با وحشت از اینکه نماز نخوندم
.
.
شاید همین خواسته ها منو هدایت کرد به سایت استاد و باعث شد من خودم رو از اول بکوبم و بسازم البته درحال ساختم و نیاز به تکامل و تلاش بسیااااار دارم به قول استاد جهاد اکبری در من در حال انجامه اما خداروشکر از خودم خیلی راضیم به خودم افتخار میکنم میگم افرین ادامه بده اگ شیطان گولت زد دچار شرک شدی بلند شو و خودتو تو لحظه حال ببین و دوباره از نو به خدا نزدیک شو و رو باورات کار کن
.
خدایا ممنونم از قوانین ثابتت
سلام رویای عزیز
تجربه ات در مورد کشف حقیقت در مورد نماز و حجاب خیلی شبیه من بود.
منم از یه جایی به بعد برام سوال شد که چرا با چادر باید نماز خوند چرا زنها در مواقعی خاص نباید نماز بخونن چرا خدا اجازه نداده که تو اون تایم خاص(پریودی)نمیشه با خدا حرف زد.چرا باید قران رو حتما عربی خوند و کلی سوال دیگه منم مثل شما هر بار یه راهی رو امتحان میکردم مثلا در زمان پریودی نماز میخوندم ولی با احساس گناه شدید نماز رو فارسی میخوندم با احساس گناه قران رو فقط معنیشو میخوندم البته چیزی هم ازش درک نمیکردم تا اینکه کم کم به سایت استاد هدایت شدم و دونه دونه دارم جواب سوالهامو میگیرم.
هیچ سوالی نیست که بی جواب بمونه اگر که ما در جستوجوی حقیقت باشیم.
رویای عزیزم از دیدگاهت خیلی حالم خوب شد و بعد از چند روز این اولین کامنتیه که میذارم.
در پناه الله یکتا
شاد ثروتمند و سعادتمند باشی عزیزم
سلام صفورای عزیزم
خیلی ممنونم که برام کامنت گذاشتی تا من بیام دوباره پیامم رو بخونم
خوشحالم که با این جملات حالت خوب شد و توام با جوابت حال منو خوب کردی
یکی از نقاط مشترک همه ما که تو این سایت هستیم اینه که یک روزی به همه چیز شک کردیم
خداوند هم میفرماید در سوره بقره 46
الذین یظنون انهم ملاقو ربهم و انهم الیه راجعون
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی عزیز خداروشکر میکنم که اینجا هستم استاد خیلی از اونجا که گفتین اصلا تو کارم یا خوابیدن نظم ندارم خوبه که مثل روبات نباشیم من اینو واقعا تحسین میکنم از این که همش تکراری سر یه ساعت میخوابم رو دوست نداشتم بخاطر باورهای که آدمای موفق باید سر ساعت کاراشونو انجام بدن زیاد موافق نبودم ولی انقد که موفقیت واین مسیر واسم شیرین بود حاضر بودم انجامش بدم ولی الان شما گفتین خیلی خوشحالم من هم جایی بخوام برم یه چیزی بهم میگه الان باید بری من هم خیلی میرم و لذت میبرم واین که گفتین قرآن رو بخونیم و هر کس به شیوهی خودش با خدا رابطه داشته باشه این عالی بود خداروشکر میکنم که میتونم با شما باشم و رشد کنم وبه خدای خودم نزدیک تر شوم و از این که با خدا هر لحظه ارتباط داشته باشم به من بگه چیکار کنم خیلی خوبه و تا انداز ه ای دارم ممنونم ومتشکرم واسه این فایل زیباتون که واسمون وقت گذاشتین
بنام خدای مهربانم
سلام به استاد عباس منش
بازم مثل همیشه عالی عالی بود ومن خیلی استفاده کردم خدایا شکرت شکرت شکرت
اول که وارد سایت شدم استاد خیلی ذوق داشتم ولی بعد مدتی سردرگم شدم
و بعضی اوقات خیلی منصرف شدم ولی الان با کار کردن روی خودم خیلی عالی شدم
ولی بازهم باید بیشتر و بیشتر از اینها رو خودم کار کنم و این روند و ادامه بدم خیلی نتیجه گرفتم و همین جور از کوچک به بزرگ دارند زیاد میشوند و خیلی خوشحالم و میدونم که خدا منو به بهترین مسیرها هدایت میکنه و روز به روز دارم به خواسته هام میرسم
من قرآن را شروع کردم به خوندم ولی با یه دید دیگه و چقدر الان خوب میفهمم
باور کنید تا الان قرآن و به این دقت نخونده بودم چقد حرف داره خدا با ما بعضی جاهاشو گریه ام میگیره که خدا چطور مارا دوست داره و هدایت میکنه ولی متاسفانه ما خیلی سرکش هستیم
خدایا بابت اینکه منو به راه راست هدایت میکنی و من دارم به تو نزدیک و نزدیک میشود متشکرم
بابت اینکه استاد را سر راه من قرار دادی متشکرم
خدایا شکرت شکرت شکرت
به نام خدایی که هر چی میگذره بیشتر عاشقش میشم خدایا سپاسگزارم که دنیایی با قوانین ثابت آفریدی هزاران بار سپاسگزارم
سلام استاد عزیزم استاد عاشقتم که همه جوره بهمون کمک میکنی تغییر کنیم و دنیا رو آنگونه که هست بشناسیم.
استاد این جمله رو باید تو مغزم هک کنم من بدنبال تغییر و مهاجرت هستم ولی یه مورد خیلی مهمی که امروز گفتین تا حالا انگار شنیدما ولی تو مدار درکش نبودم استاد عزیزم شما میگین تا زمانی که در جایی که الان هستیم لذت نبریم به احساس خوب نرسیم به جاهای بهتر هدایت نمیشیم خود من فکر می کنم اینجا که هستم چه لذتی داره چه خوشی داره چه نعمتی داره همش میگم من فلان کشور برم میفهمم زندگی چیه خوشی چیه من مدام دارم فرکانس ناخواسته ارسال می کنم اون وقت از خدای مهربونم توقع دارم منو به مسیرهایی هدایت کنه که ایده های مهاجرت بهم الهام بشه یا در خصوص مسائل مالی من خودم کارمندم برام این باور شده که تو کارمندی که درآمد ثابت چه جوری میشه رشد کرد هیچی باید شغلمو عوض کنم یه چیز جدید یاد بگیرم و همش میگم خدا بهم ایده الهام نمیکنه خوب خانم عزیز اول تو جایی که هستی باورتو درست کن با ایمان قلبی از خدا درخواست کن ببین میشه یانه؟
استاد هزاران بار بخاطر این آگاهی ها سپاسگزارم در پناه حق ثروتمند و پیروز باشید
فتبارک الله احسن الخالقین
تعهد روز سی و نهم
سلام بر استاد گرامی و تمامی هم فرکاسی ها عزیز
خداوند رو شاکرم بابت تمام اگاهی ها و رهنمود هایش
هرچی میرم جلوتر چیزی که هربار تکرار میشه تنها باور سازی هست یعنی همین اصل رو بدونیم میتونیم برای تمام مساعل زندگی تعمیم بدیم
اینکه استاد میگن قران رو بخونید خیلی خوب هست و تلاشمو برای اینکار انجام میدم
خدایا شکرت بابت تمام نعمتهای بیکرانت
در پناه تنها فرمانروای کیهان
به نام خدای صابر.
سلام به استادعزیزم.
مصاحبه خوب وجالبی بود،درموردموضوعات مختلفی صحبت شدواستادتجربه های قشنگشو،راجع به هرکدوم ،دادن .
درموردتغییرات باورهاوثروتمندشدن وسیرتکاملیش بایدبگم ،که دوره های ثروت یک وسه ،نگاه همسر،منوخیلی به ثروت تغییرداد.
تواین یکسالی که گذشته به لحاظ مالی واقعن اتفاقات خوبی برامون افتادش .من اوایلش یه کم عجله داشتم ولی متوجه شدم بایدصبورباشم ،بدست آوردن هرچیزی ،نیازبه تکامل داره ینی آروم آروم اتفاق میفته .به همین خاطردیگه همسرموکنترل نمیکردم وهمه چیوبه خداسپردم .
خودمون هم که سعی میکنیم تومسیردرست باشیم .وباقوانین وراه وروش استادپیش میریم .تاحالاکه نتایج، فوق العاده بوده ،مطمئن هستم که خیلی خیلی بهترم میشه .
نقش خداتوزندگیمون هم خب الان کلی فرق کرده،ولی توگذشته فکرمیکردیم اتفاقات ناجالب ونامناسب ومشکلات ازطرف خداس،ومانبایداعتراضی داشته باشیم ،همه ی اینا،مصلحت یاحکمت خدای که سردچارآدمهامیشه .
خیلی مسخره بود،هیچ وقت به این فکر نمی کردیم که چرااین اتفاقات برای مامیفته؟
حتی خودمونو،باافراددیگه ای که به نظرخوش وخوشبخت هستن هم ،مقایسه میکردیم .بازنگاهمون این بود که خداداره ماراامتحان میکنه .
ولی از وقتی که متوجه شدیم خودمون خالق زندگی واکثراتفاقاتمون هستیم ،به نظرم باحواس جم تری وبادقت بیشتری ،آگاهانه تمرکزوکنترلمون روی خودمونه .وچقدربهتروعاقلانه تر،داریم زندگی میکنیم .
دیگه دنبال این نیستیم که هر اتفاقی را گردن خدابندازیم وبعدخودمونوتبرئه کنیم .
تازه دنبال عیب وایرادای خودمون هم هستیم تا منطقی ترپیش بریم .
همه ی این درمیان وباورهای خوب وقشنگو،ازاستادجیگرخودمون یادگرفتیم .واقعن سپاسگزاروجودش هستم .
درمورد،رهایی هم ،کاملابااستدلال استادموافقم که زمانی که انسان به خواسته هاش میرسه،ازهمه چی ،سیراب سیراب میشه ،اونوقته که خودشورهامیبینه .
البته تابه اون درجه نرسی ،شایدمتوجه نشی ولی استادمیگن از همین لحظه که داری زندگی میکنی ،توهرشرایط وموقعیتی که هستی ،بایدیادبگیری لذت ببری وخوشحال باشی تاوقتی به اون بالابالاها،رسیدی ،واقعن رهاباشی .
خیلیا هستن خیلی چیزا،دارن ولی بازمثل کسی که توقفس داره زندگی میکنه ،زندگی میکنن .چون اونهاازلحظه هاشون استفاده نکردن وفقط فکررسیدن به هدف بودن ،وقتی هم که رسیدن دیدن هیچ خبری نیس .وفقط زمان راازدست دادن .
استاد بهمون آموزش میدن که چطورازمسیرلذت ببریم تاقدردان وقدرشناس مقصد باشیم .
میدونیدبه نظرم وقتی ما،خودمون رو،ازبندوزنجیرهاوباورهای غلط ،آزادکردیم .وداریم سعی میکنیم با هرآنچه که خودمون ،درک کردیم ،مسیری راپیش بریم واجباری برای خودمون توهیچ کاری نمی بینیم.داریم فکرمیکنیم واجازه وفرصت به خودمون میدیم حتی اشتباه کنیم .تمام توجه وتمرکزمون رابه زیباییها.ومثبتهاوخوبی وخیرها،گذاشتیم .ینی رهاکردن خودمونو،ینی تواین مغزمون ،بارمنفی که مارا به تنگنابزاره ، وجودنداره .
مارهایی راازاین جاوبه این شکل شروع میکنیم وجزعه باورهای خودمون میکنیم تابه معنای واقعی بابدست اووردن همه چی ،اونوتومشتمون وقلبمون وذهنمون داشته باشیم .
رهابودن نیازبه ایمان صددرصدخداوندداره که انشالله با تمرین وممارست، بدسش میاریم .
باور،رهایی هم، مثل همه ی باورها،یکدفه بدست نمیاد.
استاد گفتن :هرچقدخوب زندگی کنی توشرایط ،رهاترهستی .
درموردنمازوروزه بازم حرفهای استاد،ناب بود.
استادازسوالاتی که در اینباره ازشمامی پرسن ،تعجب نکنیدوعصبانی نشید.
خیلی طبیعیه ،برای کسانی مثل ما،که یه عمری این مسائل ،تحمیلی وبه اجبار بوده ،سخت باشه که بادرکیات واحساس خودت ارتباط بگیری .انگارتوفهم ماسخت می گنجه ،بایدیه روشی گفته شه ،تامابه همون شکل ،انجامش بدیم .
مایادگرفتیم تقلید کورکورانه داشته باشیم .البته که کسی مثل شما راچون قبول داریم ،دوست داریم ماهم به همون شیوه وشکلی که شما ارتباط می گیرید،بگیریم .
منم اوایل وحتی حالااینداحساس راداشتم و همیشه منتظرم شناسه چیزی بگید،منم همونوپیش بگیرم.
ولی باصحبتهایی که امروزکردید،متوجه شدم که این طرزفکرم درموردارتباط باخالق خودم ،کاملااشتباه بوده .تاحالاذهنم قفلی فقط رواین روش بود که شمایه چیزی بگید ولی الان فهمیدم که خودم باید برم دنبالش .نه که تنبلی کنم ،فقط به خاطر اینکه ،احساسمیکنم بلدنیستم نمیدونم چه جوری وچطوری؟
همه جاحضورخدارااحساس میکنم وبرای هرچیزی شاکرش هستم .خیلی سپاسگزاری میکنم .
به خاطروجودخدادست ازخیلی کارابرداشتم.چون ایمان دارم خودش سروقتش به بهترین شکل ممکن ،اوکی میکنه .
دست ازجنگوستیزهاوبدخلقی با همسرم یادیگران برداشتم .صبوروآرومترشدم .
به آرامش بیشتری رسیدم .ازوقتی که خداراپیداکردم حالم خیلی بهتر شده سعی میکنم تسلیمش باشم .لحظه هایی میادکه ازذوق وشوقی که دارم سیم اتصالیم باخدا،اوکی میشه وباتمام وجودم به خاطرش اشک میریزم وازش تشکرمیکنم .اما احساس میکنم خیلی کمه ،بایدکارای دیگه انجام بدم ولی نمیدونم چی وچه جوری !
خیلی دوست داشتم ازنمازخوندن لذت ببرم ،اماهیچ وقت وهیچ وقت این احساسونداشتم و همیشه ازسراجباریادستورخدا،یاترس ازخداخوندم .
استادعرض کردن که اگه خداراخالق خودت میدونی وبهش ایمان داری ،حداقل چندباربایدمعنی قرآن راخونده باشی ،خاستم همین جا اعتراف کنم که دوباراونم طی این سالها،اینکاروکردم .اصلن احساسات وغهم ودرکی که استاددارن ،رامن هنوز ندارم .
تاسف میخورم ونگران خودمم که چرادرکم انقدپایینه.
وقتی استادبااعماق وجودش درمورد،مباحث قرآن میگن ،لذت میبرم وچون استادراالگوی مناسب خودم میدونم ،طبق اوامر،ایشون پیش میرم اماهنوز خودم اون احساس خوب راپیدانکردم که ازطریق باورقلبی به قرآن ،به تمام اون استدلالهاودرکات محکم برسم .فقط فرقش اینه که اون موقع اززبون کسانی می شنیدم که قبولشون نداشتم ولی حالاالبته بامعانی ودرکی که خودم قبولش دارم اززبون فردی مثل استادمیشنوم که کاملا،قبولش دارم .
دنبال اون با معنوی بالا هستم ولی فکر میکنم هنوزبدسش نیووردم وله قول استاد،این موضوع کاملا شخصی هستش .وهرکس خودش باید به درکش برسه .ازخدامیخام هرچه زودترمنوبه درکش برسونه وسیم اتصالی خودمووخودشوقویترکنه.
همین جا هم قول میدم برم چندبارمعنی قرآن رامرورکنم تاببینم به چه نتایجی میرسم.
وقتی استادمیگن ،دوست دارم گاهی تنهایی تنها باشم باخدای خودم ارتباط بگیرم .خب برای منم پیش میاد که دلم بخاد،ساعتی را اختصاص بدم برای ارتباط باخدا.اونم هرچند وقت یکبار،اماکنجکاوم بدونم استادتواین تایم زیادچکارمیکنه ؟میخایدبگیدمگه فضولم؟اره میگم فضولم.😄
ولی از شوخی گذشته فقط دلم میخادراهکاربگیرم ،بابابه چه زبونی بگم منم بلدنیستم .
اگه استادقشنگمون ،میتونن تویه فایلی راهکار،نشونمون بدن حداقل یه کم ذهن مارابازکنن.
من که همون کارایی را که گفتم بلدم .خودم احساس میکنم کمه خیلی هم کمه .چون ارضام نمیکنه .اون عشقی که میون ،منوخدابایدباشه رااونجورکه باید،حس نکردم .خیلی بیشتر از این حرفامیخام باشه .دوس دارم زودبدسش بیارم چون نمیدونم که تاکی مهمون این دنیاهستم .
ازمعمولی بودن ودرحدوسط بودن خودم ،خوشم نمیاد
همیشه حدتعادل هرچیزی خوبه .افراط وتفریط توهرکاری خطرسازه.ولی فکرمیکنیم تنها چیزی که ازحدشم بگذره ،قشنگه ،اون عشق به خدا داشتنه.اون ارتباط زیادی داشتن بامعبودته .
تنها چیزی که فراتربره ،همین عبادت باخالقته.
همین جا ازخودش میخام کمکم کنه ،راه ومسیرخودشوتوهمه ی لحظات پیداکنم .که مطمئنم این مسیر همون مسیرآزادی ورهایی کامله .
خداراسپاس میگم که تا همین جاشم از پارسال خودم کلی فرق کردم ونگاهم به خداوندکلی تغییرکرده ،همه ی ایناراهم مدیون استادعزیزم هستم .باهدایت خودش پیش میرم تا انشالله به مقصد واقعی برسم .
استاد جونم مثل همیشه عالی بودی .
حس وحالتودوس دارم .
توبهترینی.
سلام اززمانی که طبق دین وعرف وجامعه باید حجاب میکردم ونماز میخوندم هیچ موقع این کارو رو از ته قلبم واز روی رضایت انجام ندادم دوس داشتم این شناخت واگاهی ازسر زور واجبار نباشه وخودم به شناخت کافی از خدا برسم ،همیشه پیش خودم میگفتم چراکشورای دیگه اینقدر راحتن چرا اینقدرساده لباس میپوشن چرا اصلا ارایش نمیکنن بااینکه خودم اصلا اهل ارایش نیستم مگه خدا وعذابش واسه هر ادمی باتوجه به محل زندگیش فرق میکنه همیشه میدیدم ادمای به ظاهرمسلمان اهل دروغ وغیبت وتهمت وانواع واقسام قسم ها هستند وبا اینکه قسم خدا رو میخورند ولی طرف مقابل اهمیتی نمی دهد وباور نمیکند ولی غیر مسلمانها اگه حرفی بزنن طرف مقابل بدون چون وچرا حرفش رو باورمیکنه واحتیاجی به قسم خوردن نیست هرموقع از اطرافیان میپرسیدم چرا غیرمسلمانها حجاب ندارند میگفتن چون دینشون فرق داره ومن شنیده بود که اخرین دین اسلامه وکتاب قران پس چرا اونا با اینکه بهشون گفته شده از قران تبعیت کنن ولی نمیکردند وکلی سوالات دیگه که هیچ کسی جواب درست ومنطقی براش نداشت که بتونه منو قانع کنه تا اینکه به این سایت هدایت شدم وقران خوندن رو شروع کردم وفهمیدم قران میگه نماز بخونین حالا چه ایستاده چه نشسته چه خوابیده وخلاصه هرجوری فقط بخونین واین بااین مدل نماز خوندنی که همه میخونن تطابقی نداره وفهمیدم پس این نمازی که خدا گفته اصلا این نیست وفهمیدم که نماز یعنی توجه به نعمتها وخداوند وسپاسگذراری وخیلی خوشحالم که روزبه روز نسبت به روزای قبل اگاهتر میشم ورابطه بهتر وعاشقانه تری به خداوند دارم خدایاشکرت که همیشه درقلبمی ومنوهدایت حمایت وحفاظت میکنی