مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 62
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-05 06:59:552025-01-07 05:28:28مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و خدا قوت به استاد عباسمنش و خانم شایسته
خدارو شکر میکنم که تونستم این فایل رو هم گوش بدم
و باز تو این فایل از تکامل صحبت شد و نشونه ازش گرفتم که باید صبر کنی حمید
فهمیدم باید عاشق کارم باشم طوری که متوجه نشم کی میگذره
فهمیدم که من الکی میگم خدا چون هنوز وقت نزاشتم کاسه خوندن قرآن
قرآن میخونم و خوندم به فارسی خودم بدون پرانتزی خودم ولی هنوز نشده یه بار از اول تا آخرش رو بخونم و درخواست میکنم از خدا توانش رو بهم بده که بخونم و درک کنم امین
استاد عباسمنش الگویی بهتر از شما من ندیدم تا امروز از همه لحاظ عالی هسین
توحید
رابطه
ثروت
سلامتی
و هزاران چیز دیگه
چرا نباید الگو خوبی واسه من باشین
واقعا ارتباط با خدا هر کسی فرق داره فقط اگه نتیجه خوبی تو زندگیش مشخص باشه معلومه ارتباطش درس بوده
منم میخام بفهمم چجوری توحیدی باشم
چجوری به عوامل بیرونی قدرت ندم
خدایا شکرت که داری بهم آگاهی میدی استاد عزیز ازت ممنون و سپاسگذارم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام خدا جونم
سلام استاد عزیزم ومریم جونم
سلام دوستان معنوی ام در این سفرنامه زیبا
روز 39 ام
خدایا شکرت که هرروز دروازه ای از آگاهی ناب را به زندگی ام جاری میکنی
با هر قدم ثابت من تو خاطری بر استواری و قوی تر بودن من
خدایا شکرت ایمان دارم که در مسیر زیبای هنری که تو مرا هدایت کرده ای مرا به بهترینها سوق میدهی
باور دارم که خودت این من سیر تکاملی را برایم مقدر کرده ای و من با عشق ادامه میدهم و روی باورها و کارهای هنری ام کار میکنم خودت راهها را برام باز میکنی
باور دارم
که تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس که خود راه بگویدت که چون باید کرد
خدایا عاشق این سیستم جهانی هستم قوانین بدون تغییر ت
خدایا این منم که باید تغییر کنم والا که قوانین تو ثابته
تو همه چی هستی
هم اول و هم آخر هم ظاهر و هم باطن
هم بالا هم پایین و…
همه کاره تویی
باور دارم که هر جوری بهت شکل بدم همان میشوی برام به شرط ایمانم قدرتتو بهم نشون میدی
به شرط توحیدی بودنم به شرط شریک نبودن با شیطان
تو بهم کمک میکنی
خدایا شکرت که در راه توحید ات قدم گذاشته ام و تو حمایتگر و هدایتگر من هستی
خدایا شکرت که من از وابستگی به خواسته ها رها شده ام
ودر این مسیر زیبا که تو هدایتم کرده ای از تمام لحظات دارم لذت میبرم
پیاده باشم لذت میبرم نقاشی بکشم لذت میبرم بنشینم و بلند شوم لذت میبرم
بخوابم بیدار شوم و چهره کاری که انجام بدم غذا بپزم لبخند بزنم با وجودت اشک شوق بریزم همه جوره لذت میبرم خدایا شکرت
که سرلوحه ی زندگی ام شدی همه کاره تویی
باور دارم که هر وقت تو را با تمام وجودم احساس کردم همه چی شدی برام از پرنده ای که دیدم تا نگاهم به آسمان تا چشمم به بنده ای افتاد تا لبخندی که روی لب آنها دیدم تو را حس کردم
تا مجبتی که از اطرافیان دریافت کردم تا روابط زیبایی را دیدم تا تحسین قلبی با خلوص نیت برای دیگران همه را تو دیدم میدانم که کاره خودته
تویی که مرا اسان کردی براسانی ها
تویی که همه جوره برام عشق شده ای
خدایا شکرت وقتی به اسمانت در شب دعوتم میکنی چقدر من ذوق دارم .اشک شوق میریزم
خدایا شکرت که در خواب هم تو داری ایمان منو بیشتر و قوی تر میکنی سپاسسسسسگزارم
خدایا هر بار از تو هدایت خواستم بهم گفتی قرآن بخوان گفتم چشم و تو با کلام حقت مرا آزادتر و رخاتر و آشنا تر میکنی با قوانینت
تویی که همواره مرا هدایت میکنی
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم
خدایا شکرت که هنگام کار کردن روی هنرهایم از تو میپرسم و خودت ترکیب رنگها رو بهم میگی و از زبون بچه هام هنرم را تصدیق میکنی و میگی عالی شد بنده خوبم
خدایا شکرت که به الهامات عمل میکنم و واضح ترم کردی بر ایدهها و نشانه های آسانتر
خدایا شکرت که جهان سرشار از نعمت و ثروت و فراوانی و خوشبختی و روابط عالی و معنویت و سعادت در دنیا و آخرت است
خدایا تو گفتی معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدن است پس مرا به این کار معنوی ات هدایت کن
نمیدانم چطور ت. همه چی را میدانی تو علمت بر تمام عالم محیط است پس یالا بهم بگو
خدایا شکرت که با تو بیشتر هماهنگ شده ام
تمام راهکار ها رو بهم میگی
خدایا شکرت که الگو های ناب الهی را بهم دادی
وقتی قرآن رو با معنی درک کردم چقدر من راحتر و روانتر شده ام
از اون سخت گیری و ترس و واهمه های بیخودی نجات پیدا کردم
خدا منو رها و آزاد کرد از دام زندان ذهنم
خدا در قلبم آرامشم شده
الا بذکرالله تطمئن و القلوب من شده
خدایا شکرت
تمام اتفاقات زندگی ام را بواسطه افکار و باورهای خودم خلق میکنم
با توجه کردن به زیبا ییها و تمرکز بر روی نکات مثبت و شکر گذاری من بخدا نزدیکتر شده ام
خدایا شکرت که با هر دیدن و شنیدن و لمس کردن تو من متوجه احساسم هستم
احساس خوب اتفاقات خوب
احساس بد اتفاقات بد
خدایا شکرت که من لایق بندگی کردن تو هستم
تو در من چیزی دیدی که من فراموش کردم و الان خودت باز دستمو گرفتی و هدایتم کردی به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا شکرت که دستم را گرفتی و من آرام و تسلیم تو هستم هر چی تو بگی
همانطور که من هر چی بگم تو میگی چشم
توهم هر چی بگی و من احساس خوب داشتم میگم چشم
من با احساسم تو را درک میکنم پس این درک مرا از خودت بیشتر کن
خدایا همه کاره من توهستی خودم را و تمام زندگی ام را بتو سپرده ام
ومن آسوده هستم اجازه داده ام که تو مرا هدایت کنی چون بهترین و زیباترین مسیرم را پیدا کرده ام خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام بر همه عزیزان
نشانه امروز من در راستای کار روی دوره روانشناسی ثروت 1 بخشی از صحبتهای استاد تکمیلی ش تو اون دوره هستش و بینظیر راجع بهش صحبت کردن و تمرین دادن
حرف کلی من این موضوعه که چرا تابحال فقط یکبار قران رو خوندم؟ بعد توضیحات استاد البته یکبار بصورت کلی بعد ازون دقیق نشدم ببینم اقا جان اصلا این ایه هایی که استاد راجع بهش میگه شاید داره از خودش میگه برو ببین اصلا وجود داره؟ چون این کتاب اللهی قوانین و توحید و ایمان رو با روایت داستان بیان میکنه نه تنها حوصلت سر میره بلکه راغب میشی به خوندنش و با عقل و منطق خودت میسنجی تا قبل اینکه شما مارو با این کتاب اللهی اشنا کنین اصلا نمیفهمیدمش میخوندم اونم عربی فقط بعلت اینکه خودمو و خدایی که اون موقع میشناختم و گول بزنم یادمه میگفتن تو ماه رمضان یه ایه رو بخونی انگار کل قران ختم کردی من میگفتم اخ جون سوره حمد و میخونم که بلدم میگفتن نه باید بری کتاب و با وضووو باز کنی از رو قران بخونی بازم اون موقع میرفتم سوره کوثر و میخوندم خلاصه همیشه راه درو برای خودم میزاشتم اما الان میفهمم هط به خط ایاتش همون قوانینی هست که تمام کسانی که بهش عمل کردن برکات و نعمتهاش و دریافت کردن همونایی که شاید در طی این سه سال اگاهانه یا نااگاهانه خودم بهش عمل کردم
شاید این نشانه ای بود برای درک بهتر دوره های استاد برم سمت قران و ازش کمک بگیرم برای راهنمایی بهتر و درست تر
خدایا شکرت که از طریق نشانه ها با ما صحبت میکنی ممنونم ازتون استاد جانم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق
39. سی و نهمین رد پای من از این جعبه پر از شگفتی خدا
امروز من به تعهداتم عمل کردم و خوشحالم از اینکه قدم برداشتم و قدم های بعدیم رو به خودم و خدا تعهد دادم که به ایده هایی که بهم داده زود عمل کنم
امروز به ایده ای که خدا بهم گفته بود فروش پفیلا که روش جاکلیدی نقاشیمو بچسبونم هم پفیلا بفروشم هم نقاشیمو انجام دادم
ما شب مهمون دعوت بودیم ،صبح بیدار شدم گفتم برم ،نرم
ولی بعد گفتم باید قدم هامو بردارم همیشه مهمونی هست فوقش دیر تر میرم با داداشم میرم که از سرکار بیاد دنبالم و باهم بریم
ساعت 2 رفتم و پل طبیعت بردم تا بفروشم طبق گفته خدا
چون قبلا بهم پل طبیعت گفته بود دوبار اونجا رفتم ،امروزم گفتم خدا بازم برم اونجا اگه آره نشونه بده بهم که نشونه شو گرفتم و رفتم اونجا
از ساعت 3:45 تا 19 وایسادم و از 20 تا پفیلا 15 تاشو فروختم و 450هزار تمن شد
85 هزار تمن هم آخرش اضافه شد
اولش پارچه رو که خواستم پهن کنم زمین یه ذره مکث کردم ولی گفتم نه خدا همراهمه ، همه جوره حامیم هست خودش ایده شو داده خودشم مشتری شو میفرسته
وای کلی کیف کردم ده دقیقه نگذشته بود دو تا فروختم
کلی ذوق میکردم سپاسگزاری میکردم
خدا مشتری شد برام ،خدا لبخند شد رو لبای آدما که با لبخندشون انرژی خوب میفرستادن برام ، خدا قدرتشو بهم نشون داد امروز با قدمی که برداشتم
یاد حرف استاد عباسمنش افتادم که میگفت قدم بردار خدا خودش ادامه راهو بهت نشون میده
تا قدم برنداری خدا دست به کار نمیشه باید حرکت کنی و احساستو خوب نگه داری
تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس
و من احساسمو خوب نگه داشتم و گفتم من وایمیستم خدا میدونم که میفروشمشون تو برام مشتری میفرستی
دوبار خدا شگفت زده ام کرد وایساده بودم و هوا خیلی سرد بود ،وقتی هوا سرد باشه چشمای من پر میشه هرکس ندونه فکر میکنه گریه میکنم
بعد دستمم گذاشته بودم جلو دهنم و ها ها میکردم که گرم بشم
یه نفر رد میشد یهویی بهم گفت
خدا قوت نگران نباشیا همه رو میفروشی خدا بزرگه
بعد من لبخند زدم یه لحظه قبلش داشتم به خدا میگفتم نمیدونم دیگه تو قدرت داری خودت بفروششون خودت ازم بگیر
وقتی حرفشو گفت گفتم خدا تویی که از زبون این فرد گفتی بهم میدونم چشم به تو سپردم
بعد لبخند زدم و یهویی برگشت گفت ناراحت نشیا
خندیدم گفتم نه بابا چرا ناراحت
بعد یه خانم رد میشد دیدم خیلی نگام میکرد لبخند زدم بهش یهویی وایساد و گفت خدا قوت خیلی کیف کردم خیلی حس خوبی داشت
مردم با عشق به نقاشیام نگاه میکردن و خدا خیلی راحت برام مشتری فرستاد
بعد یه مشتری اومد 3 تا پفیلا گرفت 10 هزار تمن اضافه کارت به کارت کرد و بهش گفتم به جاش جاکلیدی بردار نگرفت و رفت
بعد یکی یه بسته پفیلا کرفت 100 هزار تمنی داد خواستم پولشو برگردونم 70 برگردونم دیدم رفت هرچی گفتم بقیه پولتونو برگردونم گفت نمیخواد و سریع رفت
سومین بار من تو تاریکی شب که همه در رفت و آمد به سمت پارک بودن داشتم آدما رو نگاه میکردم و تو دلم با خدا حرف میزدم که یهویی برگشتم دیدم یکی خم شد و رفت 5 هزار تمن گذاشته بود روی پارچه ای که پفیلا هامو گذاشته بودم
اولش گفتم چرا ولی بعد هدیه از طرف خدا دونستم و تشکر کردم از خدا
بعد همینجور داشتم با خدا حرف میزدم میگفتم خدا تو برای من امروز قدرتتو باز هم نشون دادی تا قدم های بعدیمو بردارم برای تکاملم
و من فردا کلاس دارم و بعد کلاسم میرم جاکلیدیامو به عمده فروشیا نشون بدم یقین دارم دوباره خدا برام شگفتانه شو مثل امروز نشون میده
قانونش اینه :
من قدم بردارم برای ایده هایی که داده و خدا قدمای بعدی رو بهم میگه
اینو از حرفای استاد چند روزه که بیشتر دارم به خودم تکرار میکنم
من وقتی وایسادم اونجا داشتم تصور میکردم که طراح و ایده پرداز طلا و جواهراتم وخودمو تو هدفم تصور میکردم و خیلی شیرین بود و سپاسگزاری کردم از خدا که طراح ناب هستم و فقط با خودم در حال رقابتم هر روز
هر لحظه سعی میکنم نسبت به لحظه قبلم قوی تر ،شجاع تر ، و عمل گراتر باشم
خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم خدایا شکرت
برای تک تکتون بینهایت عشق شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و بهترین هارو میخوام
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم
روز سی و نهم از سفرنامه زندگی من
عنوان فایل: مصاحبه با استاد قسمت 4
اول فایل همزمانی یا شرایط مشابه عجیب من با استاد باعث تعجب خودمم شد کلا من نمیدونم حالا چرا ولی تشابه های زیادی با زندگی و شرایط و اتفاقات استاد دارم دوست دارم ان شاالله یه روزی استاد رو که دیدم در این موارد صحبت کنم باهاش؛
مورد بعدی در مورد باور ما نسبت به خداوند در مورد سیستمی بودن خداوند اینکه ما به هر شکلی که باورش کنیم به همون شکل تو زندگی ما خودش رو نشون میده و واکنش نشون میده به افکار و فرکانس های ما مثل یک آینه که هرچیزی رو بهش نشون بدی همون بهت نشون میده البته که ما نمیتونیم خداوند رو اونجوری که هست درک کنیم و باورش کنیم ولی به اندازه ای که تو این خوب عمل کنیم موفقیم؛
مورد بعدی در مورد قانون رهایی و رسیدن به خواسته در قالب این باور:به نظر من خیلی ساده س لذت بردن از داشته ها و نعمت های اکنونمون و بهبود خودمون و آگاه به اینکه داریم طبق قانون پیش میریم پس نگران اتفاق افتادن در مورد خواسته هامون نیستیم یعنی یه حس یقین و اطمینان داشتن نه حس بیخیالی که ناامیدی توش هست
مورد بعدی در مورد ثروت که نگاه استاد اینکه هر چقدر ثروتمندتر شوی نزد خداوند عزیزتر هستی چقدر این باور قدرتمندیه و به ما کمک میکنه بیشتر ثروت وارد زندگیمون بشه
مورد بعدی عمل کردن به الهامات خداوند بود زمانیکه استاد میخواست یه کار جدید و بیزینس جدید رو شروع کنه ولی اعتماد به الهامات خداوند باعث شد که همین کارش رو ادامه بده مرسی استاد عزیز که الگوی خیلی خوبی شدین برای ما و تحسین تون میکنم بخاطر این ایمان و توکلی که ساختین
مورد بعدی قربانی کردن گوسفند ها و کنترل احساسات و ذهن تو اون لحظه قربانی کردن و به یاد آوردن اینکه این نعمت ها برای استفاده انسان هاست و دفعات بعد راحت و راحت تر شد اینکار
مورد بعدی زمان خواب و بیداری؛ما خیلی شنیدیم که افراد موفق صبح زود بیدار میشن ولی در حقیقت این اصل نیست و هیچ ربطی به موفقیت نداره اصل فرکانس ها و باورهای ماست که در هر لحظه با توجه به احساسات مون به جهان هستی ارسال میکنیم پس مهم نیست کی میخوابیم کی بیدار میشیم
مورد بعدی در مورد رابطه با خداوند و نماز:بقول خانم شایسته عزیز صلوه یعنی عمل کردن به الهامات خداوند یعنی احساس خوب من و توجه کردن به این احساس یعنی توجه به زیبایی ها یعنی توحید در عمل یعنی باور به قدرت بی نهایت خداوند که مدیریت میکنه همه چیو یعنی الخیر فی ما وقع یعنی باور به اینکه تمام اتفاقات و شرایط زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم با باورها و فرکانس هامون یعنی باور فراوانی و ثروت خداوند یعنی هر خیر و برکت و رحمت و زیبایی که خودش رو در این جهان نشان میدهد پس ارتباط با خداوند یک شکل خاص نیست که ما فقط بخوایم در این مورد صرفا تقلید کنیم و بس همونطور که پیامبران به روش های مختلف با خداوند ارتباط میگرفتن به میزان درک و آگاهی که داشتن پس اینو ما باید خودمون با تحقیق و بررسی بهش برسیم بقول دوره عزت نفس سبک شخصی داشتن خود خود توحیدی بودن و کاری نداشته باشیم بقیه چیکار میکنن
خدارو شکر میکنم بخاطر این فایل و آگاهی های فوقالعاده ش و سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان هستم
به نام خداوند بخشاینده ی مهربان
سی و نهمین روز از تحول زندگی من
فکر میکنم 12 سال پیش بود که من روند ارتباط با خدا رو تغییر دادم در زندگیم
قبل از این تغییر بنا بر خانواده و طرز فکر و مدرسه و همه ی این موارد که رو باورهامون تاثیر گذار بودن خوب منم با گریه التماس از خدا درخواست میکرد، عاجزانه و ملتمسانه که وقتی الان به اون روزها فکر میکنم با خودم میگم واقعا چه طرز فکری راجع به خدا داشتند اطرافیان و معلمان من که اینطور یاد دادن به ما که انگار خداوند آنقدر ترسناک و جدی هست که باید یه کاری کنی دلش به رحم بیاد …… خدایا تو به این زیبایی ….
خلاصه من یه روز همه چی و روند ارتباط با خدا رو تغییر دادم ، رها کردم ، نماز و گریه و التماس رو گذاشتم کنار و رها کردم
گفتم خدایا ، تو منو آفریدی پس همه چیو تو زندگیم خودت درست کن به من دیگه ربطی نداره ( تازه با حالت قهر و اینکه مثلا به منچه دیگه خودت میدونی والا )
و این خدای ما انقدددددددر مهربان و پاک و بخشنده هست که به هیچی کار نداشت و فقط به رها کردن من کار داشت انقدررر زیبا زندگی من دو تغییر داد و خواسته هامو بدون زحمت خواستی و من الان متوجه میشم که بدون آگاه بودن فقط قدم بر میداشتم به سمت هر چیزی که دلم میگفت و بک روز دیدم 1 سال از اون شرایط گذشته و زندگی من هیچ ربطی به قبل نداشت
من عاشق آدما شده بودم
هر جوونی رو میدیدم از ته دلم براش آرزوی خوشبختی میکردم
هر مسن و پیری رو میدیدم براش آرزوی سلامتی میکردم
اسم خدا رو که میآوردم گریم میگرفت از عشق
هر پنجره ای که باز بود دعا میکردم از همون پنجره برکت وارد زندگیش و خونشون بشه
و من راه ارتباط با خدا رو اون زمان پیدا کردم
این یادآوری و این فایل اتفاقی نیست چون من لازم داشتم تا یادم بیاد ارتباط خودم با خدای خودم رو ، این فایل اتفاقی نیست چون من دیروز تو کامنتای روز 38 نوشتم که من یکی از خواسته هام اینه که عشق بین خودم و خدای خودم رو بیشتر احساس کنم و این یادآوری به این وصال و نزدیکی کمک کرد
هرجور که دلتون با خدا خوشحاله باهاش ارتباط بگیرید و بدونید که وقتی خیلی خوشحال باشی و حالت خوب باشه خدا بیشتر بهت توجه میکنه
چون خودش پر از شادی و آرامشه
و ما هم بخشی از خودش هستیم
خدایا من عاشقانه دوستت دارم … تو همه چی هستی برام
شکرت خدایا بابت این حال و احوال همین لحظه ام که از عشق تو قلبم داره تند تند میزنه ….
سلام با بینهایت عشق
من چند دقیقه پیش داشتم فکر میکردم به یه موضوعی که بلافاصله بعد گفتم نه ذهن دیگه به حرفات گوش نمیدم و شروع کردم به گفتن و تکرار اینکه خدا قدتمند ترینه و خداست که بهم همه چیز میده و خداست که هرکاری رو بخوام برام انجام میده
آدما هیچ قدرتی ندارن ،هیچ کس قدرتی نداره
تاکید میکنم بهت طیبه هیچ کس قدرتی نداره
فقط و فقط خداست قدرتمند و خداست که برات همه چی میشه ،همه کار میکنه ،مراقبت هست ،تمام تو هست و تو جزئی از خدایی و خودشی
بعد گفتم خدا بهم آرامش بده با حرفایی که باید بشنوم چی باید یادآوری کنم و بهش عمل کنم
باز گالری موسیقی گوشیمو بالا پایین حرکت دادم و دستمو تصادفی رو یه فایل گذاشتم
از وقتی که میگم خدا هدایتم کن و این کارو میکنم ،خدا قشنگ با اون فایلی از استاد که باید گوش بدم جوابمو میده
بعد دیدم فایل مصاحبه با استاد قسمت 4 اومد تا چند دقیقه اش گوش دادم دیدم باز خدا قشنگ جوابمو داد و بهم یادآور کرد که رها باش
و از مسیر تکاملت لذت ببر و از همین نقاشیات که قراره جاکلیدی بفروشی در کنار تابلوهای بزرگ شروع کن
و رها باش از هرچیزی
و بعد دیگه اومدم هدایت شدم این فایل رو از سایت ببینم و نظر بنویسم
من از مسیرم لذت میبرم به خودم هم سعی میکنم آسون بگیرم تا به قول خدا که گفته اگه از فرکانس آرامش و سپاسگزاری دیدی داری یکم مسیرتو پایین تر میاری تا متوجه شدی خیلی زود به مدار سپاسگزاری و سپردن به من و ربت صاحب اختیارت برگرد مطمئن باش که من راهنما و هدایت گر تو هستم و بهت کمک میکنم مثل الان که با شنیدن مجدد همین فایل دلتو آروم کردم که آروم باش و به من بسپر به صاحب اختیارت ربت
ادامه شو که گوش دادم بهم تاکید کرد که باز باورهات رو درمورد ثروت قدرتمند کن که امروز در قسمت روز 25 تحول زندگیت شروع کردی به نوشتن باورهای قدرتمند
و الان که دارم مینویسم هم زمان دارم گوش میدم
و بهم گفت که درسته قرآن رو میخونی هروقت که هدایت میخوای ولی قرآن رو درست از اول شروع کن بخون با معنی
و من سعی و تلاشمو میکنم به آگاهی های این فایل عمل کنم
خدایا شکرت که هر لحظه هوامو داری هر لحظه مراقبمی هر لحظه راهو نشونم میدی ممنونم ازت
روز 39
روز شمار تحول زندگی من فصل دوم
مصاحبه با استاد قسمت چهارم 4
بنام یگانه خالق جهان هستی خداوند نور و عشق و روشنایی وهاب و وفور و فراوانی بخشنده و مهربان هدایتگرم.
سلام استاد عزیزم خانم شایسته ی نازنین ممنون و سپاسگذارم برای اون سر تیتر مقاله ی این قسمت در روز شمار تحول زندگی من روز 39
سلام به دوستان همسفرم در این بخش
وقتی روی افکارمون کار می کنیم نیازی نیست که چیزی رو از بیرون تغییر دهیم بلکه باید خودمون رو تغییر دهیم وقتی خودمون رو تغییر دادیم خود به خود همه چیز شروع به تغییر می کنه .. توی هر شغل و هرکاری هر کشوری و شهری و مکانی که باشیم با همون استعداد و همون وضعیت تغییرات شروع می شود
اول از همه این باور رو همیشه آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من است اینکه..تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است
این خداوند است که به شکل دست خداوند دستان بی شمارش مرا یاری می کند و در زندگیم جاری است
خدایا می خوام لحظه به لحظه در مدار ارتعاش هدایت های الهی تو باشم
خدایاا کمکم کن تا قلم و نوشتن دستم باشی
صحبت و کلام و گفتار و زبان ام باشی
قدم به قدم حرکت های مسیرم باشی برای آنچه که رسالتش را به عهده گرفته بودم
خدایا نور تابانم باش تا مسیرم به نور و روشنایی و عشق الهی خودت تابان و درخشان درخشنده باشد
در کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم استاد توضیح دادند که..خداوند یک سیستم است هر فرکانسی رو که به جهان ارسال کنیم به همان چیز تبدیل می شود
یک چیزی مثل آب که ظرف وجودمون به آن آب شکل می گیرد
اگر رزاق بودنش رو باور کنیم برایمان رزاق می شود
اگر وهاب بودنش. و باور کنیم برایمان وهاب می شود
اگر ربوبیت و رب و قدرتش رو باور کنیم برایمان قدرت می شود
خداوند هوالاول هوالظاهر و هوالباطن هوالآخر اول و آخر و باطن و ظاهر همه چیز است
خدایا خودت کمکم کن و منو در زمان درست و مناسب جادویی و در مکان درست و مناسب جادویی هدایت کن تا بهترین همزمانی ها و اتفاق های فوق العاده عالی شگفت انگیز ی را در راستای اهدافی که لایقش هستم هدایت شوم زود تر از آنچه که تصورش. ا می کنم… ای خداوندی که فراتر از زمان و مکان هستی
خدایا من حمایت تو را با خودم همراه می کنم تا دستی فراتر. از دست ها و قدرتی بالاتر از قدرت ها برای من در کار باشی جهت رشد و پیشرفت های تصاعدی پولی و مالی و مادی و معنوی ام در این جهان سه بُعدی مادی … تا آرامش بیشتری را داشته باشم .. تا لذت بیشتری را وارد تجربه ی زندگیم کنم.. تا بهترین ورژنی از خودم باشم .. دستی از دستان فرشتگان الهی را همراهم کنی برای توانگری ام تا پشتیبان و و محافظ و حامی و هدایتگرم باشی
پول و ثروت یعنی هر چقدر پولدارتر و ثروتمند تر باشیم در نظر خداوند عزیزتر هستیم
افراد موفق خونسرد هستند یعنی نگران نتیجه نیستند یعنی از لحظات لذت بردن . یعنی از سفر لذت بردن به جای اینکه از مقصد لذت ببرند در واقع رها هستند
یعنی احساس خوب = اتفاقات و نتایج خوب
باورهامون در رابطه با قانون رهایی
هر چقدر به خواسته هامون برسیم رهاتر. می شویم
در رابطه با قانون رهایی برای اینکه به خواسته مون برسیم باید از مسیرمون لذت ببریم و به تعویق نیندازیم
اینطور نباشیم که حتما اول به خواسته مون برسیم بعدش خوشحال بشیم و از زندگی لذت ببریم.. در واقع از همان چیزهایی که داریم لذت ببریم و خوشحال باشیم و از مسیر زندگی مون لذت ببریم و این باعث میشه که به خواسته هامون برسیم و این یعنی قانون رهایی
راجب سرمایه گذاری … اینکه تمرکزمون رو بذاریم روی یک هدف مشخص و یا یک بیزینس و شغل مشخص.. اینکه بعضی ها چندین شغل و بیزینس دارند تمرکزشون گرفته میشه
ذهن آرام همیشه ایدههای سودآور را جذب میکند. تمام افرادی که صاحب یک کسب و کار موفق هستند، بدون استثناء قانون تکامل را درک عمل ساخته ی اهاند.??
بهترین کار اینه که تمام تمرکزمون رو روی یک مسیر مشخص بذاریم
در در مورد نماز و روزه و مسایل دینی نباید از هیچکس تقلید و تبعیت کنیم … واقعا از وقتی با استاد عزیزم.ن آشنا شدم خیلی این مفهوم توحید رو درک کردم .. اون باورهای مخرب مذهبی و سوء استفاده های که از قرآن باعث میشد که خدای واقعی ام نشناسم..در مورد مسایل دینی و مذهبی باید با تفکر به آن مسایل برسیم نه با تقلید و بدون فکر و یا مثل یک ربات و عروسک کوکی..
استاد به یک نکته ی فوق العاده کلیدی اشاره کردند. اینکه مگه رابطه با خداوند و یا صحبت کردن با خداوند شیوه و الگویی خاصی لازم داره ؟؟!
اگر بخواهیم هدایت شویم حتما خداوند ما رو هدایت خواهد کرد
استاد عزیزم این فایل رو چند سال پیش از شما دیده بودم و دقیقا همون موقع ها یک خط قرمز کشیدم روی تمام باورهای مذهبی و این بار سنگین رو بر زمین گذاشتم خدایااا شکرت
خدایااا خودت هدایت ام کن بسمت آن تسلیم بودن در برابر خودت.. آمین
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
الهی و ربی من لی غیرک
روز 39 سفرنامه
در مورد ارتباط با خداوند و مباحث دینی ،چون خودم یه پروسه 15 ساله ای آدم بشدت مذهبی و تعصبی بودم،(15 سال هر هفته هئیت برو و چندتا سفر کربلا و نمازی که ترک نشه و…) دوست داشتم چندتا نکته اینجا بنویسم شاید بدرد کسی بخوره
در مورد خواندن نماز و انجام دادن فرائض دینی مثل حج و ذکات و خواندن قران و….
باید بگم ما توی مملکتی زندگی میکنم که 80 درصد احترام خاصی برای امام حسین قائل میشن.
خوب حالا چه کسی امام حسین را شهید کرد؟؟؟
شمر
خوب ایشون چه کسی بود و چه عقبه دینی داشت؟؟؟
شمری که امام حسین را کشت نقل از کتب تاریخی 7 سفر پیاده به حج داشت(شما در نظر بگیر که میگن هر سفر حج پاداشی درمقابل……)
حافظ کتاب قران و مدرس آن بود
حتی 1 نماز قضا صبح هم نداشته که هیچ تمام نماز های مستحب ونماز شب را هم به جا میاورده….
پیش نماز مسجد بوده وهمه به ایشون اقتدا میکردن.
خوب اگر فقط همین ها را هم بخواهیم در نظر بگیرم همین امروز بعد گذشت 1400 سال ، هنوز کسی وجود ندارد که سابقه دینی اش بهتر از شمر باشد،هیچکس.
اما چی میشه که ایشون با این سابقه دینی، امام زمان خودش را به شهادت میرساند؟؟؟؟؟
چندتا خصلت واسش میگن مثلا:
بشدت بد دهن بوده
بشدت شکم پرست و شهوت ران بوده
بشدت طماع و حریص بوده و …..
خوب همه اینها را گفتم که بگم
من هم اگه الان این خصوصیت ها را داشته باشم، میشم شمر زمون خودم….چه فرقی داره.
منظورم اینه که عبادتی ،نمازی ،روزه ای و … که نتونه منا به خدای خودم، نزدیک کنه چه فایده؟
عبادتی که باعث نشه من به صلح با خودم برسم و از درون حالم را خوب کنه چه فایده؟
اگه من دارم نمازما میخونم تموم واجبات و مستحباتم را انجام میدم اما از درون حالم با خدای خودم ، با خودم خوب نیس ، با خودم در صلح نیستم، اگه با وجود انجام دادن تموم فرائض دینی باز حسادت درونم شعله میزنه،براحتی تهمت و غیبت میکنم، خیرخواه نیستم،زن و بچه ام یا همسایه ام یا خانواده ام از دست من راضی نیستن،یا توی کاسبیم،دنبال اینم که به هر زور و طرفندی شده جنسم را غالب کنم،یا بخواهم دیگران را دور بزنم…..
اینها نشون میده اون عبادته هیچ کاری واسه من نکرده.
نمیدونم اما 90 درصد مسلمون ها سر صفت عادل بودن خدا وجه اشتراک دارن
خوب اگه ما قبول داریم که خدا عادل است، فکر کنیم
از این جمعیت 8 ملیاردی چند ملیون مسلمان داریم؟؟
ما توی این 8 ملیارد زیر 500 ملیون نفر مسلمان داریم.
یعنی 7 ملیارد آدم دیگه اصلا نمیدونم نماز چیه قرآن چیه ذکات چیه؟؟؟؟
بعد توی اون 15 سالی که من همش جلسات مذهبی و هییتها میرفتم، میگفتن هر کس مسلمان نباشد،نماز نخواند ،واجبات را انجام ندهد و حتی بعضی ها هم گاها میگفتن هرکس حُب علی (ع) در دلش نباشد(دوستان آگاه باشید که همه این موارد را با ذکر منابع میگفتن) قطعا میرود جهنم.
حالا 1 سوال تکلیف اون 7 ملیارد آدم چی میشه، اونا میرن جهنم ،چون حُب علی (ع) را در دل نداشتن یا اینکه حجاب خود را رعایت نکردن یا مشروب خوردن یا نماز نخوندن میرن جهنم؟؟؟؟؟
پس عدل خدا کجاست؟؟؟؟
یعنی فقط ما 500 ملیون مسلمان، اشرف مخلوقاتیم،اون یهودی و صائبی و مسیحی ،انسان نیستن؟
1 سوال منی که مسلمانم و تموم تکالیف دینی خودم را انجام میدهم ،اما دل خوانواده ام را میشکنم، تو بازار نزول میدهم، هر تهمت وافترایی را میزنم، میرم بهشت ، اما اون کسی که مثلا همین بستر اینترینت را فراهم کرد و این خدمت بزرگ را به آدم ها کرد که من ،الان توی خونم بشینم و راحت بتونم با تموم دنیا دسترسی داشته باشم، اون میره جهنم؟؟فقط به این خاطر که اون نماز نمیخونه، مراسم شب قدر شرکت نکرده، حجابش را رعایت نکرده و……
من مشکلی با نماز خوندن و حج رفتن ندارم اصلاااااا
من میگم اگه این نماز حالتا خوب میکنه قطعاااا بخونش
اما اگه تموم واجبات را انجام میدی اما باز حالت خوب نیس، و احساس میکنی بابا من که تموم کارهارا انجام میدهم پس چرا هر روزم بدتر از روز قبل میشه،چرا همیشه مشکلات و بدبختی های من تمومی نداره ،اونجا یکم شک کن
و آیه 69 سوره مائده خیلی چیزهارا واسه ما واضح میکنه:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿69﴾
کسانى که ایمان آورده و کسانى که یهودى و صابئى و مسیحى اند هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد (69)
اینجا میگه هرکس به خدا و روز واپسین ایمان اورد و کار نیکو انجام داد، نمیگه هرکس نماز خواند یا ترک محرمات کرد یا مسلمان بود و….فرقی هم نداره توچه دینی داشته باشی
چون همه ما بنده های اون هستیم،مگه میشه اون بخواهد فرقی بزاره بین بنده هاش، که اگر بغیر از این باشه باید به عدلش شک کرد.
خدا را جوری دیگه ای هم میشه پیدا کرد
من 1 ساله دیگه نه هییت نرفتن نه نماز خوندم و نه …
اما اینقدری که تو این 1 سال به خدا نزدیک شدم هیچوقت تو این 31 سال عمرم تجربش نکرده بودم
اینقدری که تو این 1 سال حالم از درون خوبه، رابطه ام با خودم و دیگران خوب شده هیچوقت ،اینجوری نبوده…
نه اینکه بگم علت حال بد من اون نمازه یا هییت بوده نه…..
من داشتم دنبال خدا جایی میگشتم که انجا نتونستم پیداش کنم، و مسیرما عوض کردم.
خیلی حرف دارم تو این رابطه اما دیگه خیلی طولانی میشه.
اما خلاصه همه حرفام
(دین آدم ها ،انسانیته
میخای ببینی چقدر دین دار هستی؟؟؟
ببین چقدر انسانی)
به نام خدای مهربان
مصاحبه با استاد 4
سیر تکاملی افزایش درآمد رو استاد در جلسه 2 دوره “شیوه ی حل مسائل”، خیلی جامع و کامل شرح دادن، و شاید باورتون نشه با یکی دو بار دیدن همون جلسه چه ترمزهایی رو من شناسایی کردم…
یه وقتایی هست که ما نسبت به یه تغییراتی مقاومت داریم و تقلا میکنیم تا یه مولفه ای رو ثابت نگه داریم، دلیلش هم که واضحه ظاهر اون موضوع رو با عرف جامعه یا حرف و نظر دیگران می سنجیم و با تقلاهای بیهوده سعی میکنیم اون مؤلفه رو نگه داریم..
کاری به بدنه ی جامعه نداریم ولی ما که با قانون آشنا هستیم و در مسیر درست روی باورها کار میکنیم، باید رها باشیم نسبت به تغییرات،چون بعدا متوجه میشیم که چقدر به نفع ما بوده..
رابطه با خداوند چطور باید باشد؟
اعتراف میکنم منم اون اوایل آشنایی یه وقتایی این سوالا برام پیش میومد که چه روشی درسته؟!:-)
ولی الان عمیق درک کردم که نوع این رابطه برای من بسیار متفاوت هست با استاد یا بقیه، من در حدی که توی این چهار سال تفکر کردم الان به یک روش مخصوص خودم رسیدم..که البته هنوز خیلی راه دارم برای اتصال قوی تر و البته که هیچ انتهایی نداره
در کل این تفکر که راه اتصال با خداوند رو به یک یا چند شیوه ی خاص محدود کنیم،نتیجه اش میشود دوری بیشتر از خداوند، شاید همه مون قبلا تجربه اش کردیم و الان هم در رفتار و گفتار دیگران میبینیم که چطور روی برگردانده اند از خداوند..
صلاه از نگاه استاد بازرگان؛
صلاه یعنی رویکرد، معنای واقعی صلاه یعنی به خدا روی آوردن..یعنی برو سراغ کسی که همه ی جهان رو آفریده
اقامه یعنی برپا داشتن و جدی گرفتن و یک توجه دائمی داشتن، هر لحظه باید بتونیم صلاه داشته باشیم نسبت به خداوند.
یعنی این طور نباشه که هر وقت حاجتی داشتیم بریم سراغ خدا..
این اقامه صلاه نیست، صلاه عاشقانه نیست، بلکه صلاه تاجرانه ست…
و در پایان یک قسمت از کامنت مریم عزیز که خیلی برام تأثیرگذارتر بود ؛
برای من صلاه یعنی، نشانه ی درستی اتصالم با خداوند را “أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ” بدانم.. (چه نگاه زیبائی)
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم
پایان برگ 39
سلام نرگس جان
من این موقع اومدم درمورد هدایت خدا که منو از گالری گوشیم به فایل دانلودی که انتخاب کرد تا گوش بدم و باز هدایتم کرد تو سایت تا نظرمو بنویسم
میخواستم بخوابم
باز هدایتم کرد به نظر شما
شروع کردم به خوندن
گفتم یعنی چرا اومدم قسمت نظر نرگس خانم
بعد که نوشته تونو تا آخر خوندم و به صلاه و اقامه و در نهایت به حرف مریم خانم رسیدم
برای من صلاه یعنی، نشانه ی درستی اتصالم با خداوند را “أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ” بدانم.. (چه نگاه زیبائی)
لبخند زدم و نفس کشیدم گفتم خدایا شکرت منم این آرامشی که اینجا خوندم رو حس میکنم هر لحظه
من هم این رو نشونه اتصال درستم با خدا دونستم و لبخند زدم
و بعد کنجکاو شدم که برم ادامه توضیحات فایل رو بخونم
چند دقیقه پیش فایل صوتی رو فقط گوش دادم از گالری گوشیم
همین که رفتم خوندم
گفتم خدا خوب بلدی چجوری قدرتتو باز هم نشونم بدی تا آرامش قلبمو درونمو بیشتر و بیشتر کنی
داشتم میخوندم گفتم ببین یعنی هر صفحه از سایت استاد عباس منش من هیچ حرف تکراری پیدا نکردم ،درسته قوانین ثابته ، ولی من هربار که میام میخونم یا گوش میدم بارها و بارها، هر بار یه چیز جدید یاد میگیرم و اصلا برام تکراری نیست
الان که خواستم بنویسم متوجه شدم
گفتم خدا خواسته بهم بگه علاوه بر آگاهی فایل صوتی ،توضیحات متنی رو هم بخون برات شگفتانه گذاشتم تا بهش توجه کنی و عمل کنی
وقتی میخوندم دیدم منم از این باور محدودی که نوشتن یکیش امروز از پس ذهنم گذشت و فهمیدم که نجوای ذهنمه تا منو از مسیر دور کنه
ولی عاشق خدام که نمیذاره ذره ای از مسیر فاصله بگیرم تا میاد ذهن حرف بزنه ،زود خدا دست به کار میشه
الان یادم افتاد من بارها وقتی با خدا حرف میزدم میگفتم خدا وقتی دیدی ذهنم میخواد حرفای بیهوده بزنه زود تو باهام حرف بزن ،زود خودتو یادم بنداز ،زود اسمتو تمامت رو به وجودم یادآور کن
چه لبخند شیرینی وقتی داشتم الان مینوشتم یهویی لبخند زدم و کیف کردم
از اینکه دقیقا حرفی که باهاش زدم داره هر لحظه کمکم میکنه و زود مسیرمو هر لحظه میبره سمت سپاسگزاری و عشق بهش و حرف زدن و فکر کردن بهش
ذوق زده میشم وقتی این جور توجه های ظریف و ریز و خاص و عاشقانه خدا رو درک و احساس میکنم
اینکه منو فرستاد سمت نظر شما تا باز بهم بگه طیبه عاشقتم تو فقط منو باور داشته باش منو قدرت بدون
و من هم میگم عاشقتم چشم خدای قشنگ و خاص و نابم میدونم مراقبمی و سعی و تلاشمو باز هم میکنم و از مسیرم لذت میبرم از مسیری که هر لحظه اش در کنار تو هست و هر لحظه کمکم میکنی
و بعد دوباره هدایتم کرد قسمت لینک فایل صوتی توضیحات تکمیلی که تو تلگرام بود و رفتم گوش دادم چقدر پر از آرامش بود
سعیمو میکنم تا عمل کنم به آگاهی هایی که خدا منو به سمتشون هدایت میکنه و قرآن رو از اول دوباره بخونم با معنی
بینهایت سپاسگزارم خدا
و از خدا برای شما نرگس جان بینهایت عشق و شادی و آرامش و ثروت میخوام
سلام به دوست عزیزم طیبه جان، با اینکه مدتی هست گذشته از این پاسخ شما، ولی دوست داشتم برات بنویسم…خیلی ممنونم که این متن الهی و زیبا رو در پاسخ به کامنت من نوشتی، خیلی احساس خوبی بهم دست داد وقتی خوندم.
اول از همه تحسینت میکنم که خیلی عالی و قدرتمند شروع کردی. و هر روز روی خودت کار میکنی.
چقدر زیبا از هدایت خداوند و اتصالت با خدا رو نوشتی.
اون قسمت عالی بود که نوشتی؛
“گفتم خدا خوب بلدی چجوری قدرتتو باز هم نشونم بدی تا آرامش قلبمو درونمو بیشتر و بیشتر کنی”
باز هم ممنونم از شما دوست عزیز که این قدر عالی رد پای خداوند رو در زندگی یادآور شدی، که خدا همیشه حواسش هست
من هم از خدای بزرگ بهترین ها رو برات آرزومندم عزیزم