مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 76

1113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام خدای رحمان

    کامنت دوم

    تمرین

    آگاهی های این قسمت چه درسهای سازنده ای درباره شناخت خداوند و شیوه اتصال با این نیرو برای شما داشته و این درس ها منجر به اخذ چه تصمیم / تصمیماتی برای شما شده است؟

    آن تصمیم / تصمیمات را مکتوب کنید.

    اینکه خداوند سیستمه و فقط پاسخ میده ب فرکانس های من

    و از اونجایی ک تمام اتفاقات زندگی من ب واسطه ی همین فرکانسها است

    و فرکانس های من از ورودی ها و و کانون توجهم نشات میگیره

    اولین کار ی ک باید انجام بدم ورودی مناسب دادن ب خورد ذهنمه

    من دیشب متوجه شدم وقتی ک آیات قرآن و میخونم و درموردش فکر میکنم

    اینقد منطقش قوی هست ک ذهنم راحت می‌پذیرش

    خب الان ک متوجه این نکته شدم

    تصمیم گرفتم ک:

    هرروز قرآن بخونم شده چند آیه ولی حتما بهش فکر کنم

    چن وقت پیش هدایت شدم ب آیه های اول سوره حدید

    خیییلی ب دلم نشست

    خیییلی قلبم باز شد

    خیییلی انرژی گرفتم

    سوره حدید

    سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ(١)

    آنچه در آسمان ها و زمین است، خدا را [به پاک بودن از هر عیب و نقصى] مى ستایند، و او تواناى شکست ناپذیر و حکیم است

    لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءࣲ قَدِیرٌ(٢)

    مالکیّت و فرمانروایى آسمان ها و زمین فقط در سیطرۀ اوست، زنده مى کند و مى میراند، و او بر هر کارى تواناست

    هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّـٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ(٣)

    اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به همه چیز داناست

    هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامࣲ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا یَعۡرُجُ فِیهَاۖ وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرࣱ(۴)

    اوست که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایى و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلط شد آنچه در زمین فرو مى رود و آنچه از آن بیرون مى آید و آنچه از آسمان نازل مى شود، و آنچه را در آن بالا مى رود مى داند و او با شماست هرجا که باشید، و خدا به آنچه انجام مى دهید، بیناست

    خیلی باورهای قدرتمند کننده ی قشنگی داره

    خداوند توانای شکست ناپذیره

    همه چی تحت سیطره ی خداونده

    مرگ و زندگی در دست اونه

    برهر کاری قادره ،قادر مطلقه

    عالم مطلقه

    همه چیز اونه

    هرآنچه در زمین فرو می‌رود یا از آن برمی آید

    هرچه از آسمان نازل می‌شود و بالا می‌رود را میداند

    اوبا شماست هرجا ک باشید

    از رگ گردن ب من نزدیک تره

    حائل بین من و قلبمه

    نظم منظم ضربان قلبمه

    بینایی چشامه

    شنوایی گوش هامه

    هربرگی ک از درخت میفته ب اجازه ی خداوند میفته

    هر قطره بارونی ک میباره حسابشو داره

    خداای من عظمتت و شکر

    خدایا صدهزار مرتبه شکر

    من میخوام ب روش و سبک خودم با خدای خودم ارتباط برقرار کنم

    و ب قول استاد نمیشه گفت و توضیح داد رابطه ای ک باخدا ی خودت داری و..

    چون هر شخص منحصر ب فرده و ب روش خودش میتونه با خدای درونش ارتباط بگیره

    و تصمیم دیگه اینکه بادقت روی این پروژه کار کنم و مدارم و تغییر بدم

    و روی احساس لیاقت کار کنم

    سپاس استاد عزیزم و مریم نازنین

    خداقوتتون بده

    عاشقتونممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    به نام الله

    سلام و درود به دوستان عزیزم و استادان گرامی

    من از همون زمان که تازه به سن تکلیف رسیده بودم و میگفتن از حالا به ببعد باید نماز بخونی، روزه بگیری،موهات و بپوشی و ….. از زیر نماز خوندن در میرفتم به طرق مختلف ! و از انجام امور دینی حالم بد میشد !

    حس خوبی به نماز خوندن نداشتم نمیدونم چرا اینجوری بودم چون تمام بچه ها نسبت به این قضیه سن تکلیف و نماز خوندن خیلی هیجان داشتند اما من اون شور و شوق رو نداشتم .

    تا حدود بیست سالگی برای وادار کردن خودم به نماز خوندن کلی چالش تجربه کردم چون گفته بودن اگه نماز نخونم خدا دوستم نداره و تمام اعمالم بر باده! و من هم باورش کرده بودم

    میگفتن در آخرت یک پلی هست بسیار باریک که اسمش پل صلاهِ و اگه‌کسی نماز نخونه نمیتونه از این پل عبور کنه ! از پل میوفته پایین ‌که دره ای هست ترسناک و خطرناک و تو اونجا پشیمون میشی که چرا نماز نخوندی ولی دیگه فایده ای نداره !

    چقدر با این باورها حس ترس و بدبختی میکردم .

    میگفتن اگه نماز نخونی برای خدا ارزشی نداری میگفتم یعنی چی؟ اگر آدم خوبی باشم هیچ کار خطایی هم نکرده باشم خدا قبولم نداره؟ فقط میگه نماز؟ میگفتن آره خدا اول از همه چیز فقط نمازت رو میپرسه و بعد میره سراغ چیزهای دیگه.

    بخاطر همین باورها میگفتن شبهای قدر باید صد رکعت نماز قضایی بخونی تا جبران نمازهای نخوندت بشه

    شبهای قدر باید زار بزنی تا خدا سرنوشتت رو تا سال بعد قشنگ بنویسه!

    میگفتن پرونده ما دست امام زمانه که باید امضا کنه! تمام اعمالت اونجا نوشته شده و باید کلی زار بزنی تا ببخشدت آخه تو گناهکاری همه گناهکاریم!

    نمیدونم چرا اینو باور میکردیم؟ چقدر جاهل بودیم

    اخه با عقل منطقی هم جور در نمیاد یک فردی بخواد پرونده میلیونها انسان رو تو یک شب بررسی کنه!!!!!!

    چقدر حالم بد میشد وقتی اون باورها رو میگفتن بیس اصلیش ترس بود و منی که اصلا اعمال دینی رو جدی نمیگرفتم بیشتر میترسیدم و چقدر احساس خود ارزشیم پایین بود چقدر خودمو تخریب میکردم خدایا چه روزهایی گذروندم.

    ی باور دیگه ای هست که میگن در اون دنیا قرآن میاد ازت شکایت میکنه که چرا منو نخوندی ! باهمین باور تو محله ما هرروز جلسه قرآن میذارن من از بچگی یادمه تا الان که سی سالمه دارن میخونن و رد میشن حتی یک کلمه ازش نمیفهمن نشون به اون نشونی که یک خانمی میگفت وای ببین «ناس»توی قرآن اومده پس چیز خوبیه که آقایون استفاده میکنن! (منظور اون ماده ای که اسمش ناس هست و بعضیا استفاده میکنن بعنوان ماده مخدر!)

    واما

    از ی زمانی به بعد قید نماز خوندن و خیلی از اعمال دینی که طبق عادت انجامش میدادم رو زدم چون حس میکردم یک عادت بیفایده س مثلا نماز خوندن به شکل رایج هیچ حس خوبی نمیداد ،در حین نماز خوندن توجهم به همه جا بود جز کلماتی که میگفتم البته به درکی رسیده بودم که عذابی در کار نیست و خدا مهربانتر ازین حرفهاس و بعد شجاعت کنار گذاشتنش رو بدست اوردم چون قبلش اون باورهای غلط اونقدر شدید بود که با حال به شدت بد هم نمازهامو ادامه میدادم و اعمال دینی رو انجام میدادم ، اما الان حس خوبی دارم چون جور دیگه صلاه میکنم و راه ارتباطیم با خدا رو پیدا کردم که به شدت ازین ارتباط جدید راضیم چون احساس نزدیکی و رفیق بودن با خدا رو دارم، یکمی مطالعه و درک نسبت به منطق بعضی از اعمال مذهبی داشتم خیلی کمک کننده بود ، دیدگاهم نسبت به خدا بهتر شده و اون فشار و احساس ترس و وحشت رو دیگه ندارم اما همیشه میتونه باورهای ما بهتر بشه

    تصمیم:

    تصمیم گرفتم تمام باورهایی که در مورد فهم قرآن از گذشتگان بهم رسیده رو شناسایی کنم و اونها رو بررسی کنم و منطق بیارم برای ذهنم ،چون وجود همون باورها که خیلیاش مخفی هست نمیذاره قران و آیاتش رو درک کنم . چرا اینو نوشتم؟ چون بارها و‌بارها قرآن رو برداشتم که بخونم اما بعد از اینکه چند آیه خوندم متوجه معنیش نشدم و ولش کردم ! احساس میکنم باوری هست که نمیذاره بفهمم.

    تصمیم گرفتم باورم به خداوند رو تقویت کنم باور وهاب بودن، رزاق بودن، ربوبیت پروردگار رو تو ذهنم محکم کنم

    کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو با دقت مطالعه کنم

    به صورت موضوعی آیات قرآن رو بررسی کنم

    بسیار بسیار ممنونم خانم شایسته عزیز ، با این فایل ها که بصورت پروژه آماده کردید در طول روز فکرم درگیر موضوعات فایله و دیگه هرز نمیپره.

    در پناه حق تعالی خوشبخت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    معصومه مقدس گفته:
    مدت عضویت: 1695 روز

    بنام خالق هستی که همه چیزم هستی

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی

    گام 5 : رابطه درونی با خداوند با تفکر ایجاد میشود نه تقلید

    1- خداوند یک سیستم هست ، که هر فرکانسی که بهش میدیم به همون شکل در میاد و واکنش نشون میده به افکار شما و همه چیز هست مثل اب شکل میگیره به اون شکلی که تو بهش میدی

    این باور با اینکه یکجورایی در راستا با باورهای اصلی که من از بچگی از خدا داشتم بوده ولی این باور بهم یاد داده که خداوند یک قوانین گذاشته و طبق اون پیش میره

    اینکه خداوند عاشق من نیست و احساساتی نمیشه خیییییییییییییییلی به من کمک کرد در این که زمان هایی که ناراحت میشم یا حتی وقتی که گریه میکنم

    میگم به خودم معصومه اصلا فکر نکن الان خداوند میاد واکنش متفاوتی نشون میده نه ، در هر حال نتیجه رو خوت میدونی چی میشه

    باورتون نمیشه بارها شده وسط بدترین حال چه درخشم و چه دراشک واقعا همون لحظه اون احساس به سرعت کاهش دادم به سرعت و این بهم بی نهاااااااااااااااااایت کمک کرد در بهبود احساساتم

    و این معجزه میکنه درک همینکه خداوند سیستمی عمل میکنه و من اصلا مقاومتی در باور به این جمله نداشتم از ابتدا

    نیومدم بگم نه خداوند عاشقمه و … نه

    اصلا

    و این بی نهایت کمک کننده هست

    البته من همیشه از زمانی که فهمیدم اصلا مفهوم خداوند چیه هر زمان صحبتی میشد از زندگی و جبر زندگی اصلا نمیتونستم این باور کنم و درون من اصلا قبول نداشت که خداوند عادل نیست

    یا میگفتم اصلا خدایی وجود نداره یا اگه باشه امکان نداره من عروسک خیمه شب بازی ش باشم و سرنوشت از قبل تعیین شده و حکمت خداوندی به اسم صلاح وجود داشته باشه

    به شدت مقاومت داشتم با این باور

    این در حالی بود که اصلا در اطراف من هیچکس با این سبک اعتقاداتی وجود نداشت

    حتی اون ادم هایی که به خدا اعتقاد نداشتن هم باز میگفتن زندگی جبر هست و ما مجبوریم به این نوع زندگی

    ولی هرگز نمیتونستم و مقاومت به شدت شدیدی داشتم با این اعتقادات

    و زمانی که همون ابتدای فایل های استاد دیدم تاکید به این خداوند دارن

    گفتم اره همینه

    همون خدایی که من نمیتونستم اثبات کنم که به این شکل هست اما یکی اومده و داره اثبات میکنه

    البته باز افرادی که در مدار هستن باور میکنن دیگه

    ولی با ایمان بیشتر با اعتماد بیشتر و البته خیلی بهتر و این مفهوم سیستمی بودن خداوند بهم یاد دادن استاد

    و این خیلی کمک کننده هست خیلی خیلی خیلی در بدترین شرایط روحی هم که باشی تو رو میکشونه بیرون

    چرا؟ چون دیگه فاز قربانی بودن برنمیداری

    مثل بچه ای که دیگه به این نتیجه رسیده با گریه کردن توجه والدین نمیتونه جلب کنه و به خواسته ش برسه

    بلکه باید یادبگیره از مسیر درست به خواسته ش برسه و اون گریه زاری فقط حال خودش بدتر میکنه و بی فایده هست.

    2- موضوع نمازهم خب من هرگز بهش اعتقادی نداشتم و میگفتم باید از خدا تشکر کنم ولی خداوند نیازی به نماز خوندن من نداره

    و همین الان هم خداوند نیازی به سپاسگذاری من نداره

    و چه مثال خوبی زدید در مورد ارتباط با خداوند

    این منشا ش این هست که مردم مرجع تقلید داشتن

    و افرادی مثل من که دنبال تقلید نبودن که ایمان دارم شما هم همینطوری هستید

    و ادم هایی که اصلا دلشون نمیخواد فکر کنن و فقط میخوان سرشون بندازن پایین ببینن از کدوم مسیر دیگران میرن و از اون مسیر فقط بره بدون اینکه بدونه کجا داره میره

    خیلی از تفکرات ما از گفته هایی میاد که براساس دین هست که البته دینی که خودشون ساختن و ربطی به گفته های خداوند نداره

    ولی حتی اینکه بدون درک صحبت های شما بیایم فقط تقلید کنیم اصلا اون نتیجه ای که شما با تفکر و ازمایش و نتیجه بهش رسیدید بهش برسیم

    خوشبختانه در این زمینه خوب عمل کردم

    اینکه مادرم همیشه هرجا میرفت میگفت قبله کدوم طرفه

    و من از بچگی میگفتم اگه طرف دیگه بخونی مگه خدا اونجا نیست که مهمه جهت قبله

    یا اینکه سر یک تایم نماز بخونه میگفتم مگه خدا تایم دیگه نیست

    یا اینکه مادرم نماز غذای خانوادش که فوت کرده بودن میخوند و هنوز هم میخونه

    و من میگفتم مگه میشه بجای فرد دیگه از خدا تشکر کنی؟؟؟؟

    خلاصه مادرم نقطه مقابل باورهای من بوده در مورد خداوند

    همیشه نماز و با گریه زاری میخوند و میگفتم این همه گریه کردن چه فایده ای داشته

    و من بسیار سپاسگذارم که لقمه نمیکنید و ما رو جستجوگر میکنید و کنجکاو میکنید که خودمون بریم به جواب برسیم چون با این روش ما بیشتر میتونیم باور کنیم اون چیزی که خودمون بهش رسیدیم

    و من چندبار خوندم قران و هر بار هم میام یک بخش انتخابی خداوند بهم میگه رو میخونم و سعی میکنم فقط از اون صبحاتی که میخونم یک ایه رو بخونم و زوم کنم و بتونم اون یک ایه رو درست درک کنم

    حالا هم میخوام سعی کنم با نرم افزارها و هوش مصنوعی ریشه کلمات موضوعی پیدا کنم

    3 – خداوند گفته ما این کتاب اسان کردیم برای فهمیدن!!!

    من خودم همیشه فکر میکردم سخته فهمیدن قران

    البته باوری به تفاسیری که از قران شده اصلا نداشتم ولی خودم عاجز میدونستم از فهم قران

    و الان که این جمله رو گفتید مطمین هستم چون شما با اعتماد به این جمله و اینکه فهم قران اسان هست جلو رفتید واقعا هم برای شما اسان شد

    و منی که از عربی متنفر بودم و از کل عربی شاید فقط یا 3 کار کلمه بلد باشم و هیچ چیزی از عربی و قواعدش نمیدونم برام خیلی سخت به نظر میومد

    حتی زمانی که ریشه یابی میکردید و ماضی و مضارع و …شما میگفتید من اصلا میگفتم من نمیتونم مثل استاد یادبگیرم چون عربی سخته و من قواعد اصلا بلد نیستم

    و الان به این نتیجه رسیدم که با این باور که خداوند فهم قران برای من اسان میکنه و من هدایت میکنه به اصل و من دور میکنه از ایات متشابه و من در مسیر اصلی نگه میداره و از خداوند خالصانه بخوام که من هدایت کنه

    قطعا میتونم من هم قران و کلام خداوند بفهمم

    خدای من سپاسگذارم

    خدای من تنها تو را میپرستم و یاری میجویم

    مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به انها نعمت دادی

    خدای من ، من اسان کن برای اسانی ها

    در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3851 روز

    به نام رب العالمین

    درود بر شما و بسیار سپاسگزارم بابت بروز رسانی این فایل ها که چقدر زیبا رحمت کشیدید خانم شایسته و استاد گرانقدر.

    من چون در دوره سلامتی هستم تمرکزم روی جسمم هست در وهله اول و بعد با انرژی بیشتر میخوام روی رابطه زمان زمان و انرژی بزارم به امید الله یاری رسان.

    من چند روز در ستاره قطبی از خدا خواستم که نور ایمان منو به غیب خودت در قلبم تقویت کن البته تقریبا هر روز اینو میگم صبح ها و شور و اشتیاق و کلام دلنشین بهم بده …

    بعد دیدم غروبش با حس خوب این تصویر و درک کلمه ی سیستم به قلبم به یه جور دیگه نشست.

    تا حالا می گفتم خدا از من حمایت میکنه ولی چند شب پیش اومدن گفتم سیستم خداکند که اینقدر دقیق و مویی همه چیز رو بهم متصل و هماهنگ کرده و نگاه با بصیرت و محاسبات بی نهایت دقیقی داره از بدن من از آرزوها و خواسته های منم حمایت می کنه اونم بطور کامل.

    من تصمیم دارم به یاری خداوند این سیستمی که در خدمت منه، و رب به خدمت من درآورده به کمکش، احساس و تمرکز ذهنم رو درگیر فایل های مناسب همون روزم کنه مثلا قدم دهم یا فایلهای توحیدی + دوره سلامتی و اجرای اون به مدت یک هفته حداقل تا سهم خودمو در این سیستم تا جایی که واقعا میتونم تلاشمو صادقانه انجام بدم و در آرام ترین شادترین حالت ممکن این قلب نازنینم رو نگه دارم.

    اون وقت ببینم سیستم الهی سهمشو برای شادی و آرامش و تندرستی جسم و جان من چطور از من حمایت میکنه.

    و نکته عملی دیگه ای که شروع کردم چند روزه

    این تمرینه، بطور تقریبا دائم از صبح تا شب به احساسات و هیجاناتی که در بدنم رخ میده دقت کنم.

    مشاهده و نظاره کنم. بعنوان یک ناظر

    یک مراقبه گر واقعی باشم.

    در لحظه حال باشم تا اجازه ندم بدنم (ناخودآگاهم) بر من غلبه کنه بلکه من کنترلشو بدست بگیرم و فرمانش دست خودم باشه.

    سیستم از من حسابی حمایت می کنه و جالبه که چقدر حرف گوش کنه، خدا با اون عظمتش، حرف منو گوش میده. خدایا از این حرف گوش کنیت، خیلی ممنونم.

    ارادت مندم

    مهدی رجبی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 572 روز

    به نام معبودی که به هر خیری که از جانب او رسد سخت محتاجم

    سلام به دوستان و استاد عزیز

    فایل پنجم از سری فایل های مهاجرت به مدار بالاتر

    چقدر آزاد و رها شدم از تعصبات دینی،دیگه اصل و فرع رو تشخیص میدم ولی خوب،این باورها یک شبه نیومدن که یک شبه از بین برن،باید روشون کار کنم تا گهگاهی عذاب وجدان عمل نکردن به احکام دست و پا گیر دینی به سراغم نیاد

    تصمیم گرفتم رو کانون توجهم کار کنم

    من باید به نکات مثبت توجه کنم ،من باید ابر تحسین کننده باشم،من هنوز راجب ناخواستم صحبت میکنم،من بجای فراوانی به کمبود توجه میکنم،من قدرت خلق زندگیم رو دارم ولی دارم بالعکس ازش استفاده میکنم

    من باید با خودم عهد ببندم روی خواسته ها تمرکز کنم نه نا خواسته

    مثلا امشب برای دخترم خرید کردم ،قدرت خریدم نسبت به پارسال چندین برابر شده و بعد خرید امشب نگرانی اومد سراغم،احساسم داشت بد میشد که چرا انقدر خرید کردی،پولتو تموم میکنی،اگه دیگه درنیاری چی،اگه اینجور و اونجور بشی چی….سریع گفتم توجه کن به نکات مثبت،تو میتونی راحت برای بچت خرید کنی،قدرت خریدت بالا رفته،پول همیشه تو حسابت هست،تو فراوونی رو باور کردی…و آروم شدم و حالم خوب شد

    این توجه برعکسم به ناخواسته منو از هدفم دور میکرد،تصمیم گرفتم روش کار کنم،تو دفترچی که همیشه همراهمه راجب توجه بنویسم و بنویسم

    تا بیشتر درکش کنم

    باید همش توجه به نکات مثبت بشی

    باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

    سپاس از استاد عزیزم و مریم بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 642 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    استادسپاسگزارم ازتون بابت اینکه،اینقدرواضح وروشن بهمون میگیدهمه چی رو

    دوست داشتم ازرابطه خودم باخدابگم:بچه ها من وخداباهم رفیق هستیم واین رابطه روهمه شماهاهم میتونیدباخداتون داشته باشیداگرمعنی قرآن روبخونیدبه زبان مادریتون وبه راحت ترین شکل ممکن، همانطورکه من خوانده ام وهیچ تقلیدی ازهیچ دین ومذهبی نکرده ام ونمیکنم وبه صورت کاملا واضح وروشن خدام همه چی روبهم میگه بعضی موقعهاباهم بحث هم میکنیم/خخخخ/شایدیکسری ازافرادبگن این نوربخش حالش خوب نیست ومن اینجا،اقرارمیکنم آره واقعا حالم خوب نیست من عاشق خدام هستم ودیوانه بارمیپرستمش وخیلی کارهام آدمهاروبه ایست قلبی میبره /خخخخ/چون به دیدگاهشون این کارهایی که من انجام میدم نشدهست اما، من همه کارها،روباخدام انجامش میدم وخواستم اینجابه خودم بازیادآوری کنم که عباس عزیزهمه چی خودت وخدای خودت هستی وفقط همینه که هرجوری بخوای میتونی خودت جهانت رو،زشت ویازیبا کنی

    دوست داشتم این حرفهاروبرای خودم اینجابزنم وبگم من همیشه به خدام میگم ازت رازیم ،چون واقعا همیشه رازیم میکنه ومن هم بی نهایت عاشقش هستم

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2931 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان همفرکانسی

    همون پاسخ اول استاد به سوال دوستمان در این فایل یعنی همه چیز:

    خدا یک سیستم است

    استاد خودش اعتراف می کند که توضیح این موضوع خیلی سخت است

    استاد جان من خودم اعتراف می کنم که درک این موضوع هم خیلی سخت است که : بفهمیم یعنی چی که خدا یک سیستم است

    من خودم را با خودم که مقایسه می کنم نسبت به اوایلی که با شما آشنا شده بودم الان درکم از این جمله خیلی زیاد افزایش یافته است و به این موضوع خودم برای خودم دست می زنم و به خودم افتخار می کنم.

    یادم هست که روز اولی که این جمله را از شما شنیدم اصلا شوکه شدم و مات مبهوت مانده بودم از شنیدن این جمله.

    من یک ذهن منطقی خیلی سختی دارم و به راحتی هیج موضوعی را نمی پذیرم ولی بلافاصله که این جمله را از شما شنیدم اصلا مقاومتی ذهنم نداشت و انگار به جواب خیلی از سوالات خودش رسیده بود ولی بازهم درک اینکه این سیستم چطور کار می کند برای من خیلی سخت بوده است ولی جالب بود که اصلا من ذهنم هیچ مقاومتی نداشت و میدانست که درست است ولی در مورد کارکرد این سیستم کماکان ذهنم درگیر است و خوب با تکامل من خیلی بهتر می شود .

    استاد اصلا این جلسه به نظر من به اصلی ترین مباحث زندگی ما اشاره دارد.

    من از همان بچگی ذهنم با برخی از مسائل مشکل داشت

    یکی از همانها همین تقلید بود که اصلا نمی توانستم با آن کنار بیایم. اولا که به نظر شخص بنده خیلی سخت گیرانه بود و اصلا انگار که زندگی یک زجر به تمام معنی باید باشد. از وضو و نماز و روزه و خمس و زکات و زندگی زناشویی و غسل و همه و همه کلی سختی بود که برای من غیر قابل تحمل بود و دین اسلام از دید من یک عالمه محدودیت در همه چیز بود که باورش برایم حتی در همان سنین کودکی سخت بود.

    پیدا کردن مرجع تقلید و اعلم بودن و هزار جور مسائل دیگر که کماکان در ایران وجود دارد.

    استاد واقعا دم تون گرم ، اینقدر که من از این راحت گیری تون خوشم میاد. همه چیز باید ساده باشد اگه سخت هست یعنی مسیر نادرستی است چقدر ما در دین خودمان سختگیری داریم و به یاد می دهند. مویت بیرون نباشد به خانمها و برای آقایون هم که از یه طریق دیگری

    حتی دیگه در اصول و اساس اعتقادات مان هم باید دیگران تصمیم می گرفتند . ولی من بعد از آشنایی با شما و پیدا کردن مسیر درست به نظر خودم خیلی آزادانه تر و راحت تر دارم زندگی می کنم و از طرفی دیگران برای زندگی من تصمیم نمی گیرند و من با فکر و تعقل و تکامل خودم براساس شرایط حال حاضر خودم تصمیم میگیرم.

    خدایــــــــــــــــــــــــــــــــا شکـــــــــــــــــــــــــــــــــرت

    برای انکه من را به راه راست هدایت کردی. راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان.

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1107 روز

    سلام استاد

    این نگاه سیستمی به خداونده باعث میشه من مسولیت زندگیمو بتونم به عهده بگیرم

    اصلا یه مدت رفته بود تو حاشیه ی ذهنم و توجه نمیکردم خداوند یه سیستمه یه انرژیه که همه چیزه و داره واکنش میده به افکار و باورهام

    بخاطر همین احساس قربانی بودن گاهی میومد سراغم

    خدا مثل ابه که شبیه ظرف تو درمیاد

    انقد برامون از بچگی خدارو مقدس توصیف کردن دین و قران رو مقدس توصیف کردن سخته باور کنم یه انرژیه خنثی است خداوند که شکل میگیره همه همه چیزه ناخوداگاه وقتی تجسم میکنم خدا همه چیزه همه ی ادمایت همه ی اجسامه همه ی موقعیت هاست اون چیزا برام مقدس و نورانی میشن خخخخ نمیدونم بقیه هم همینن یا نه مثلا فکر میکنم شوهرم همون خداونده اون وقت شوهرم تو ذهنم مقدس میاد

    ولی من باید به شکل انرژی نگاه کنم به خدا به شکل الکتریسیته به شکل هر انرژی دیگه ایه خداوند یه انرژیه که تما جهان از اونه منم از اونم این انرژی به شکل باورها و افکارم درمیاد ربطی به تقدس نداره ربطی به نورانی بودن نداره ربطی به عشق مطلق نداره باید منطقی و علمی بهش نگاه کنم تا مذهبی و شعرگونه

    در مورد هدایت که گفتین دیدم من چقدر در طول روز دارم هدایت میشم هر چی میگم خدا نهایت تا فرداش جوابمو میده چند مدته بچهام زیاد دعوا میکنن تو سایت پرسیدم دوستان میگن توجه نکن اخه نمیشه توجه نکرد باید مشکل ریشه ای حل بشه من پریروز درحالی که تسلیم و مستاصل بودم فقط گفتم خدایا هدایتم کن هدایتم کن و شبش دقیقا شبش به یه خانم دکتری هدایت شدم البته به سایتش اصلا در کلامش رد پای حرفای استاده که میگه بچها هر مشکلی دارن ریشه اش در وجود خودتونه وای پادکستاشو یدونشو گوش دادم انگار برای من بود فهمیدم ریشه اش کجاست و امروز بچهام خیلی کمتر دعوا کردن فهمیدم کجای کارم میلنگید خدایا شکرت

    یا چند روز پیش بیرون بودم با ماشین مسیرو بلد نبودم گم شدم و مسیریابم قطع شد و من یه کوچه رو دیدم انگار حسی بهم گفت برو تو این کوچه و من رفتم و راه درست پیدا کردم یا همون روز دنبال جا پارک میگشتم و حسم گفت برو داخل این کوچه و رفتم و جای خوبی پیدا کردم

    راستی یکی از باورهای من تو رانندگی اینه که لازم نیست من مهارت عالی داشته باشم خدا همیشه دستانش رو میفرسته برای کمک بهم مثلا از پارک درومدن از پارکینگمون برام سخته و همیشه همیشه یکی تو حیاط پیدا میشه وقتی میخوام برم بیرون که یا فرمون میده یا ماشینو درمیاره یه همیشه یه ماشین نیست که من راحت دربیام حتی 7صبح روز تعطیل

    یا تو پارک کردن همیشه یکی رد میشه ازش میخوام بهم فرمون بده و من راحت پارک میکنم چقدرم از جون و دل کمک میکنن خدایا شکرت که به بینهایت شکل درمیای برای کمک کردن به من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    فرشید فلاح گفته:
    مدت عضویت: 664 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به تمام دوستان عزیز و استاد دوست داشتنی ام

    خداروشکر میکنم بخاطر اینکه منو هدایت کرد به سمت و مسیر خوشبختی و وقتی که بشدت گمراه شده بودم و این هدایت بخاطر همان فکر کردن و تفکر به اصل خودم بود نه با تقلید از خانواده دین و جامعه ام

    وقتی که در تضاد بودم یه صدایی درونم میگفت این مسیر اشتباهه و میشه همه چیز رو بهتر کرد میشه کلی پیشرفت کرد چرا خدایی ک ازش میگن کمکم نمیکنه؟!

    همش فکر میکردم ک دلیل این همه مشکلات زندگی ام بخاطر چیه

    من کی ام اصلا چرا به این دنیا اومد چرا خدا کمکم نمیکنه اصلا خدایی وجود داره یا نه

    و روز ها و هفته ها این سوالات توی ذهنم میچرخیدن و من دنبال جواب بودم فکر میکردم به چرایی ها

    اولش منم مثل استاد که توی یه فایل یا دوره ی دوازده قدم میگه این قران چیه همش با خودم حمل میکنم میخواست بندازتش تو دریا تا بعد شروع به خوندنش کرد منم به قران شک کرده بودم دنبال یه چیزی میگشتم داخلش ک بگم این خدا وجود نداره

    خب چون با اون همه ناامیدی و ترس نگرانی که داشتم امکان نداشت باور کنم ک خدایی هست

    اما همین شک با فکر کردن و خوندنش و مطالعه کردن به یقین تبدیل شد قبل از اینکه با استاد اشنا بشم و این سایت الهی و کمتر ک احساسم بهتر شد راهو پیدا کردم شرایطم تغییر کرد و نهایت با سایت اشنا شدم

    و خب کم کم هدایت شدم به سمت مسیر خوشبختی الهی شکرت ک بنده ی گمراهت رو هدایت کردی اوردی به سمت خودت دستمو گرفتی گفتی بیا ببینم دنبال چی میگردی چرا ترسیدی ناراحتی نا امیدی همین حال احوال رو داری که نمی تونی هیچکار بکنی ک منو نمیبینی نترس من کنارتم هرچی بخوای میدم بهت تو فقط منو باور کن ارتباطت رو با من داشته باش اینقدر خودتو اذیت نکن نمیخاد زور بزن من همه چی بهت میدم

    عشق میخوای ثروت میخوای ارامش میخوای خوشبختی و لذت میخوای بیا سمت من همش خودمم بیا منو بشناس الهی شکرت و منم به صدای درونم گوش کردم و دنبالش کردم هدایت شدم و از وقتی که وارد سایت شدم و داستان هدایت رو فهمیدم گفته های استاد رو شنیدم قوانین رو دقیق درک کردم ایمانم بیشتر شد و فقط لذت بردم از زندگیم

    نگرانی و ترس برام کمرنگ شد

    ارامشی وجودمو گرفت ک تونستم اعتیادمو ترک کنم

    وقتی خدامو و راه ارتباط باهاشو بیشتر شناختم قدرتش رو درک کردم و اصل رو فهمیدم

    ارزو های خاک کرده ام رو دوباره برداشتم از لب تاقچه و تمیز و شفافشون کردم

    باعث شد من به سمت خواسته هام حرکت کنم

    شجاعت و جسارتش رو بدست اوردم

    تو کارم کلی پیشرفت کردم هم مهارتی و هم از نظر جایگاهی و درامدی در امدم سه تا چار برابر شد اما ساعت کاری از تمام روز به چار پنج ساعت مفید تغییر کرد ازادی زمانی کامل

    اخه چه چیزی بهتر از این خدا بهتر از این قدرتی که بهم داده

    کانون توجهم رو کنترل کنم فکرم رو کنترل کنم به چیز هایی که میخوام با احساس خوب و اطمینان ک وجود دارند و میشه که داشته باشمشون فکر کنم و جهان و سیستم خدای من همه ی شرایط و افراد ادم های مرتبط با خواسته هامو وارد زندگیم کنه همین رو هرکس باور کنه تو هر نقطعه ای که هست ادامه بده و حرکت کنه و متعهد بمونه به بینهایت در تمام جنبه ها میرسه

    الهی شکرت ای رب وهاب و بخشنده

    تویی که قادری توانایی و از همه چیز اگاهی

    تویی که خیر و صلاحم رو میدونی من تسلیم توام

    هر چی بدیه از من دور کن و نعمت هایت رو به زندگیم دعوت کن الهی هزاران هزار مرتبه شکرت

    شکرت که هیچ برگی بدون اذن تو از درخت به زمین نمیفته

    شکرت ک خدای منی خدایی که قوانینی رو افریده و قدرتی بهم داده که عدالت در اون موج میزنه و هیچوقت اوضاع از کنترل اون خارج نمیشه

    خدایی که با کسی سر جنگ نداره و تمام خوب و بد رو به دست خودمون داده تا با انتخاب خودمون به سمتشون حرکت کنیم

    من میخام منو هدایت کنه به راه کسانی که به انها نعمت داده است و نه گمراهان و خودش هدایتم میکنه

    الهی شکرت

    خدایی که به اندازه فهم و درک من و باورم برام بزرگ میشه

    خدایی که همه چیز اونه

    شکرت

    این ارتباط من با خدامه این سایت این باورها و این شکر گزاری نمازه منه

    و رسیدن به خواسته هام رضایت خدای منه

    من اینجوری درکش کردم و فقط شکرش میکنم و تمام لحظه های روزم رو در حال نمازم

    با توجه به قدرتش با شکرگزاریه نعمت هاش با ارامشم با پیشرفتم

    با نوشتنم با خوندنم با گوش کردنم راجب قوانینش با شناخت بیشتر خودم دارم بندگیشو میکنم و همیشه به من پاسخ میدهد

    باز هم شکرت شکرت شکرت الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 749 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.

    درود بر استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز.

    درودبر همه دوستان همفرکانسی و متعهد در دوره مهاجرت به مدار بالاتر .

    تعریف شما از خداوند چیست؟ چگونه خداوند را شناخته اید و ما چگونه می توانیم به شناختی صحیح از خداوند برسیم؟

    خداوند …….

    به نظر من‌ خداوند تنها قدرت حاکم بر کل جهان هستی است و هر قدرت دیگری وجود دارد اون هم نشئت گرفته از قدرت خداوند است مثلا قدرت باد که با شدت گرفتن به طوفان تبدیل میشود قدرت آب یا حتی اگر یه انسان به قدرتی دست پیدا می‌کند اون قدرت از باورهایی است که ناخودآگاه یا خودآگاه در وجودش شکل گرفته و در واقع بقول استاد چون در برابر خداوند خاشع بوده خداوند نعمتهایی بهش میده که در مقابل انسانهای دیگر جایگاه بهتری دارد چون در مقابل خداوند دارای جایگاه بندگی ست مثل پیامبران مثل استاد عباسمنش و بواسطه باورهای توحیدی خداوند بهشون قدرت میده و اون قدرت هدیه خداوند به بندگان مخلص و یکتاپرست و گروه انعمت علیهم است که این همان جلوه قدرت خداوند است مثل سلیمان مثل ابراهیم .

    و بنظر من ما هم هر چقدر نزد خداوند خاشع تر باشیم و در مسیر صراط مستقیم قرار گیریم و روند بهبود رو بهتر طی کنیم و به الهامات و هدایتهامون که از جانب خداونده گوش بدیم و از افکار و ذهنیت شیطانی دوری کنیم و به مدارهای بالاتر ارتقا پیدا کنیم خداوند درونمان بما کمک می‌کند چون ما هم قسمتی از خداوندیم اگر ظرف وجودمون رو بزرگتر کنیم قدرت خداوند در ما هم تجلی پیدا میکند و ما خالق زندگیمون میشیم و هر چقدر تلاش کنیم که خصلت های خداوند را در خودمون رشد بدیم و خداگونه تر شویم به توانایی انجام دادن کارهایی دست پیدا میکنیم که دیگران ما را قدرتمند می‌بینند اما این قدرت در واقع قدرت خداوند است که با حرکت کردن در مسیر خداوند به ما داده شده است. و بخاطر همین استاد میگن مثل اب که در هر ظرفی بریزی به شکل ظرف در میاد مثل ظرف وجودی استاد که لبریز از خداونده .

    شما چطور نماز می خوانید. به عبارت دقیق تر، نحوه ارتباط شما با خداوند به چه شکل است ؟

    من سالیان سال به صورتی که همه شیعه ها نماز میخوانند نماز می‌خواندم روزه می‌گرفتم و بخاطر ترس و وحشتی که از خداوند در دلم و در باورهام نهادینه شده بود میگفتم آخه این چه خدائیه که انگار یه غوله یه چیز وحشتناکه که منتظره من یکم پام رو کج بزارم و مثل یه رباط توی یه مسیر ثابت و سخت قرار بگیرم و رباط گونه زندگی کنم و رفتار کنم هر چی هم التماسش میکنی هیچی بهت نمیده و توی این دنیا باید بدبخت باشی تا اون دنیای ندیده بهت یه چیزی بده .

    اما خسته شدم و رها کردم و از وقتی اومدم توی سایت واقعا عاشق خدا شدم هر لحظه سپاسگذاری میکنم هر لحظه میگم خدایا شکرت اصلا تمام روی صحبتم با خداونده هر چی حرف میزنم با خودم یا با همسرم میگم خدا اینجوریه یا اونجوریه امروز بهم اینو داد دیروز اونو داد دیشب خواب دیدم از قوانین حرف میزدم و همون الابذکرالله تطمئن القلوب شدم.

    همیشه لبخند روی صورتم نقش بسته انگار دنیا رو رنگی تر میبینم مردم رو دوست داشتنی و زیبا میبینم حیوانات رو زیبا میبینم درختان و کلاً طبیعت رو زیباتر و دلنشین تر میبینم واقعا با تمام وجودم جهان رو بسیار بسیار زیبا میبینم نه این که وانمود کنم یا توهم بزنم این شده واقعیت من نه حرسی نه طمع نه

    عجله ای کاملا ریلکس و مطمئن انگار حس میکنم با خداوند رفیقم همش انگار همراهمه و باهاش صحبت می‌کنم توی هر موضوعی نظرش رو می‌پرسم.

    از نظر من راه ارتباط با خداوند میشه نماز حالا هر کی هر جوری که یه ارتباط خوب بلده ایجاد کنه داره نمازش رو اونجوری میخونه و واقعا یک روش نیست بینهایت روش برای رسیدن به خداوند وجود داره مثل تمام چیزهای دیگه که توی دنیا بینهایته .

    _

    در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: