سوالات مطرح شده در این قسمت:
- چگونه خود را در شرایط سخت احساسی مثل احساس ناامیدی، ترس یا نگرانی کنترل می کنید، به هم نمی ریزید و دوباره به مسیر اصلی بر می گردانید؟
- برای بهبود اوضاع مالی، بهتر است هدف را خدمت به خلق انتخاب کنم یا جنبه مادی آن یعنی ثروتمند شدن را؟
- روند شکل گیری باورهای قدرتمندکننده شما درباره ثروت به چه شکل بوده است و شما از چه مسیری به استقلال مالی رسیدید؟
- نگاه شما به پول و ثروت چیست؟
- تغییر چه باورهایی، بیشترین تاثیر مثبت را بر وضعیت مالی شما داشته است؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در پاسخ به سوالات این قسمت، توضیح داده اند:
- قدرتمند کننده ترین باوری که در لحظات تضاد، باعث کنترل ذهن می شود؛
- درک قانون « احساس خوب = اتفاقات خوب» و احساس بد = اتفاقات بد»، قویترین منطق برای کنترل ذهن در لحظات تضاد است؛
- قانون باور و استفاده از این قانون برای ساختن باورهای قدرتمند کننده و ثروت ساز؛
- قانون تاثیرگذاری این است که: “شما خودت اولین نفری هستی که به آنچه می گویی عمل می کنی”؛
- مفهوم کلی تغییر باورها؛
- چرا تا این حد بر جدی گرفتن تغییر باورها تأکید دارم!
- معنوی ترین نگاه به پول و ثروت؛
- معیاری برای “تشخیص الهامات قلبی” از نجواهای ذهن؛
- تنها کلیدی که در مبحث الگوبرداری، تأثیر سازنده دارد؛
- مثالهایی درباره «باور فراوانی» و راهکارهایی برای ایجاد این باور به عنوان شاه کلید ورود نعمتها به زندگی؛
- ثروت، تقوا را افزایش می دهد؛
تمرین این قسمت:
- با توجه به آگاهی های این قسمت، باورهای قدرتمند کننده ای را لیست کن که ارتباط مستقیم بین ” تقوا و ثروت پایدار ” را نشان می دهد.
- از خلال توضیحات استاد عباس منش در این قسمت، چه راهکارهایی برای ایجاد و تقویت باور به فراوانی آموخته ای با توجه به اینکه، «باور به فروانی» نقشی بسیار اساسی در تجربه موفقیت مالی پایدار دارد؟
منتظر خواندن ایده ها و راهکارهای شما در پاسخ به تمرین این قسمت، هستیم
منابع کامل برای ساختن استقلال مالی: دوره روانشناسی ثروت 1
دوره روانشناسی ثروت 1، استاد شناسایی باورهای شماست. زیرا هر کدام از ما به واسطه ی گذشته ی خود و محیطی که در آن بزرگ شده ایم، باورهای متفاوتی درباره ثروت داریم. به همین میزان هم پاشنه های آشیل ما درباره ثروت و موفقیت مالی، با هم متفاوت است.
به عنوان مثال، پاشینه آشیل یک فرد در مبحث موفقیت مالی، احساس لیاقت داشتن درباره ثروت است. اما برای یک فرد دیگر، مهم ترین مانع در برابر موفقیت مالی، باورهای مذهبی و شرک آلودی است که در ذهن او معنویت و ثروت را در مقابل هم قرار داده است. خداوند و ثروت را در مقابل هم قرار داده است و به این شکل ترمزهای در ذهن فرد درست شده که مانع رسیدن به موفقیت مالی است.
بر این مبنا، آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، برای هر دانشجو به صورت منحصر به فرد و شخصی عمل می کند. یعنی این دوره به دانشجو کمک می کند تا با به شناخت رسیدن از باورهایش درباره ثروت، در قدم اول، باور محدود کننده ای را در ذهن خود بشناسد که در حال ایجاد بیشترین تخریب در وضعیت مالی اوست و پاشنه آشیل او محسوب می شود. باوری که حتی کوچکترین بهبود در آن نقطه، بیشترین تأثیر مثبت را می تواند در وضعیت مالی فرد ایجاد کند. سپس در ادامه جلسات دوره، به کمک منطق های قوی، فرایند تغییرات آن باور در ذهن فرد شروع می شود و به همین منوال هم وضعیت مالی فرد شروع به بهبود می کند.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1
ایجاد باور فراوانی به وسیله “تئوری ظرف آب” در دوره روانشناسی ثروت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»247MB33 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»32MB33 دقیقه
فراوانی در آب شیرین
آب شیرین ؟ کمه ؟ چی کمه ؟
همین بارون میدونی در هرلحظه داره این آب دریاها رو پاک پاک مطهر میکنه و تبدیل میکنه به ابر و این ابرها حرکت میکنند و در جای دیگه به شکل باران میریزه
اصلا یعنی چی؟ چطور خداوند در هرلحظه داره اینکار رو انجام میده
به این فکر کنیم ، که باید چقدر هزینه میشد این آب دریاها رو شیرین کنیم ، چقدر تکنولوژی ، چقدر هزینه ، چقدر نیرو کار ، چقدر فیلتر های آب که ما فقط بتونیم یه ذره آب رو شیرین کنیم
حالا به فرض شیرین کردیم ، چقدر هزینه لوله کشیم کنیم به جای دیگه
چقدر هزییینه میشد؟
حالا فرض کن اینکار هم شد ، چطوری میخواسیتم این دشت ها رو آبیاری کنیم، این جنگل ها رو؟
بخوای رودخونه ها رو پر آب کنی
و….
یک کشاورز واسه اینکه زمینش رو آبیاری کنه چقدر هزینه میکنه
حالا فرض کنه کل خشکی های کره زمین رو بخوای آبیاری کنی
ولی خداوند داره با باران اینکار رو در هرلحظه برای ما انجام میده
یک سیستم ایجاد کرده که با گرمای خورشید این آب بخار بشه ، این آب که بخار میشه پاک پاک و مطهر ، بدون هیچ گونه میکروبی ، تصویه شده بخار میشه ، بعد تبدیل میشه به ابر و این ابرها حرکت میکنند و به دیگه و در چه وسعتی این باران میباره و آب پاک پاک پاک میباره
رودخونه ها رو پر آب میکنه
مجاری زیر زمین پر آب میکنه
آب شیرییین
دام ها استفاده میکنیم ، کارواش ، ظرف شستن ، لباسشویی ، دوش گرفتن ، جنگل ها آبیاری میشن و…
دوباره این آب تمیزیش رو از دست میده دیگه
دوباره میره توی دریاها ، دوباره بخار میشه ، پاک پاک مطهر میشه
تبدیل میشه به ابر ، دوباره حرکت میکنه ، دوباره آب شیرین میباره
جهان در هرلحظه داره این کار رو انجام میده
بدون اینکه هیچ هزینه ای بشه
بدون اینکه هیچ چیزی از این کره زمین کم بشه
مثلا اینجور نیست هرچقدر جهان اینکار رو انجام بده ، از قدرت زمین کم بشه ، عمرش کمتر بشه
بصورت کاملا رایگان و یک انرژی بی نهایت داره اینکار رو انجام میده
این چرخه تا ابد ادامه داره و یک قطره آب هم از جو زمین خارج نمیشه ، هرچی استفاده کنیم و کثیف کنیم دوباره برمیگره
حالا کشورهایی مثل اسرائیل ، عربستان ، دبی میبینم ، چقدر بی نهایت دارند با دستگاهای آب شیرین کن آب شیرین میکنند
و هر روز داره هزینه تولید آب شیرین کمتر میشه
هر روز داره سرعتش بیشتر میشه
یک دستگاهی ساختن کوچیک ، با هزینه کمی ، میتویی آب لجن رو بریزنی توش ، این آب رو پاک و پاک و قابل آشامیدن میکنه و تحویلت میده ، میتونی این رو بخری توی مسافرت استفاده کنی
که استاد عباس منش هم یکی از اینها رو خریدن
خب این فراوانی ، این قبلا نبود ولی کشف شد
یا سلول های خورشیدی ، چیزی که قبلا نبود ، کسی فکرش رو نمیکرد از نور خورشید بشه برق تولید کرد
الان با با سولار های خورشیدی میشه بی نهایت برق تولید کرد
هر روز هم تکنولوژیش داره جوری پیش میره که بهره وری بیشتری داره و هزینش هم کمتر میشه
آغا نور خورشید که بی نهایت
مثلا اینجور نیست اگه این سلول ها رو بزاریم چیزی از خورشید کم میشه
نه این بی نهایت داره میتابه و بی نهایت میشه ازش برق تولید کرد
یا توربین های بادی
از باد برق تولید میکنه ، این باد که همیشه هست و بی نهایت داره میوزه
اینجور نیست که اگه حالا ما این رو بزاریم چیزی از این باد کم میشه
عمر کره زمین مثلا کم بشه ، اصلا اینطور نیست
این باد داره بصورت رایگان واسه ما میوزه و میشه از بی نهایت برق تولید کرد
این همه به ماگفتن نفت تموم میشه ، بنزین تموم میشه
پس کو؟ چرا تموم نشد؟
الان یک نفت تولید کشف کردند که نفت شیل که در سطح زمین هم هست و منابعش هم فراوان هست توی زمین هست
نه تنها بنزین تموم نشد ، بلکه خودروهای برقی ساختن که با باتری کار میکنه و چقدر قدرت و کیفیت بهتری هم داره
این همه سال نون خوردیم ، برنج خوردیم ، سبزی خوردیم ، گوشت خوردیم ، به قولا اصراف کردیم
ولی میبینم هر روز داره منابع بیشتر میشه
هر روز داره تعداد رستوران ها توی سطح شهر بیشتر میشه
هر روز داره تعداد قصابی ها بیشتر میشه
هر روز داره تعداد سوپرماکت های شهر بیشتر میشه
قبلا مردم میرفتن یک مغازه کوچیک خرید میکردند
الان که میری توی فروشگاه گم میشی توی از بس بزرگه
توی سفر به دور امریکا Wallmart ها رو میبینم
و بی نهایت محصول گذاشته
و هر روز هم داره تعدادشون بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه
قبلا مردم عروسی هاشون رو توی خونه هاشون میگرفتن، الان مردم روستا هم میرن توی تالار میگیرن ، خب این نشون میده چقدر فراوانی هست
قبلا توی دهات خودمون یک نفر ماشین داشت به کل روستا رسیدگی کرد ، الان توی هر خونه چند ماشین هست
قبلا ماشین خارجی توی خیابون ها میدیدم ذوق میکردیم ، الان بی نهایت هست
این همه گفتن تحریم ، تورم ، رکود
پس چرا هر روز تعداد ماشین های خارجی داره بیشتر میشه؟
هر روز داره خونه های لوکس تر ساخته میشه؟
هر روز رستوران ها جدید زده میشه و پر از مشتری
بی نهایت فروانی و ثروت هست
الشَّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ وَیَأمُرُکُم بِالفَحشاءِ ۖ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَغفِرَهً مِنهُ وَفَضلًا ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
شیطان وعده فقر و فحشا میدهد
خداوند وعده فزونی میدهد
و خداوند قدرتش وسیع و به هر چیز داناست
این آیه قرآن میگه شیطان وعده فقر و کمبود میشه
خداوند وعده فراوانی میده
این همه فراوانی وعده خداوند
ولی باورهای کبود که از شیطان میاد ، ما رو از آینده میترسونه
این همه توی بچکی توی مدرسه بهمون احساس گناه میدادن که شما وقتی دارید کاغذ استفاده میکنید ، درخت ها رو میبرند و یه روز تموم میشن
آغا پس کوووو؟ کدوم جنگل تموم شد؟
کدوم درخت تموم شد؟
نه تنها تموم نشد ، بلکه کامپیوتر ها اومدن و خیلی از کارهایی که با کاغذ انجام میشد الان دارند بصورت الکترونیکی بدون هیچ کاغذی انجام میشه
کمبود وعده شیطان که از نتیجه احساسیش میفهمیم ، احساس بدی به ما میده
یک جنگل از توی روسیه ، گفتن اگه بخوایم با دستگاهایی که این جنگل ها رو درو کنیم
نه با یک دستگاه ها ، با یه عالمه دستگاه که با سرعت خیلی بالایی درخت ها رو قطع میکنند و قطعه قطعه میکنند
اگر این روند رو پیش برند
200 سال طول میکشه تا تموم بشه این جنگل
بعد نکته جالب این هست ، طول عمر هر درخت 40 سال هست
یعنی اگر شروع کنند و برسند به آخریش ، نگاه پشتشون کنند میبین که این جنگل دوباره رشد کرده
چقدر فراوانی آخه
کی فکرش رو میکرد کسی که شوخ طبع هست ، یه روز بتونه از اینکار پول بسازه
چقدر آدم ها هستند توی اینستاگرام و یوتوب دارند شوخی میکنند و جک میگن واسه خودشون و فیلم هاشون رو میزارن و پول میسازند
یا چقدر دیدیم طرف میاد از زندگیش فیلم میگیره ، میزاره اینستاگرام و خیلی ها هستند دنبال میکنند و از این کار ساده پول میسازند
بخوام مثال بزنم توی این حوضه دیگه بینهایت میشه
یا هنر کاشت ناخن
کارتین مو
و….
مگه این ها قبلا شغل بودند ، کسی فکرش رو میکرد یه روز بشه از اینها پول ساخت
اصلا کی قبلا توی اینترنت پول پرداخت میکرد؟
الان چقدر مردم فیلتر شکن میخرن
اکانت چت جی پی تی
و….
اینها همه فراوانی هست
قبلاها مردم سال تا سال برنج نمیخوردن
الان هر روز توی خونه برج ، گوشت و غذاهای لاکچری هست
قبلا یک مرغ بریان غذا یک پادشاه بود
الان این غذا هر روز مردم هست
قبلا مردم سالی یک بار میوه نمیخوردن
الان روزی نیست چند کیلو چند کیلو میوه نخرن
قبلا مردم سال تا سال مسافرت نمیرفتن
الان وضعیت مسافرت رفتن مردم چطوره ، میری شمال شلوووغ که جای سوزن انداختن نیست
قبلا گوشی هامون رو میگذاشتیم توی شارژ باید چند ساعت منتظر میموندیم شارژش پر بشه و چقدر زود تموم میشد
الان وضعیت چطوره؟
گوشی میزنی توی شارژ سوپر فست شارژ پر میشه و دو روز استفاده میکنی
قبلا مردم با نامه بهم پیام میدادن
الان دارن رایگان تصویری صحبت میکنند
طرف آمریکاست ، طرف مقابلش ایران ، بدونی یک فریم ثانیه تاخیر با کیفیت عالی صحبت میکنند
هرچی بگم کمه
به قول قرآن
اگر تمام درختان قلم شوند ، تمام دریاها مرکب ، نیمتوانید نعمت های خداوند رو بشمارید
همه چیز بی نهایت
توی علم پزشکی ، اصلا میری میبینی چه دستگاها های عجیب و غریب هست و چه اسکن هایی میگیرن
گفتم ای خدا چقدر فراروانی
چقدر شرکت هایی هستند اینها رو تولید میکنند و چقدر افراد استخدام کردند از این بابت
چقدر افرادی هستند که این دستگاه ها رو تعمیر میکنند و پول میسازند
و هر رو زمیبینم تکنولوژی جدیدتر
سوال دوم : آیا راهی دارد در سریع ترین زمان ممکن باوری رو به وجود آورد و نهادینه کرد؟
نخیر
این باورها باید ساخته شوند و برای ساختن باورها زمان نیاز هست ، تکامل نیاز هست ، آزمون و خطا نیاز هست و…
ما قرار نیست که باورهای قبلی رو از بین ببریم ، یعنی نمیشه از بینشون برد
مثل یک خاطره که توی ذهنمون هست ، نمیشه اون رو از بین برد دیگه تا زنده هستیم این رو هست
فقط میتونیم کم رنگ ترش کنیم
یک خونه در نظر بگیریم ، که با یک بمب میشه کاملا خرابش کرد و چقدر راحت این موضوع
اما برای ساختنش چقدر باید مصالح خرید ، نقشه بردارد نیاز هست ، باید آجر بچینی ، سیمان بسازی ، بعدش دوباره باید بزاری خشک بشه ، دوباره تیرچه کنی ، بعد یه مدت بزاری ، بعد دوباره دیوار داخلش رو سفید کاری کنی ، بعد کفش رو کار کنی ، بعد برق کاری کنی ، بعد لوله کشی آب کنی ، بعد نمای بیرون رو کار کنی و….. این زمان بر هست و نیاز به یک تکامل هست
و ماهم قرار نیست که باورهای قبلی رو از بین ببریم که
نه ما میخوایم باورهای جدید رو بسازیم
شرایط زندگی ما به توجه به باورهای ما ساخته میشوند ، باورها افکار تکرار شونده ای هستند که توی ناخود آگاه ما هستند
بخاطر شنیده های ما ، دیده های ما و… از طریق این ورودی ها اینقدر شنیدیم که مثل یک خاطره توی ذهن ما هک شده
که این باورها توجه ما رو جلب میکنه و فرکانس هایی رو میفرسته که اتفاقاتی که هم سنگ هست با باورهای ما رو وارد زندگیمون میکنه
حالا دیگه نمیشه این ها رو از بین برد
باید باورهای مناسب جدید رو بسازیم و وقتی میسازیم این باورها باید باعث بشه که فضای بیشتری رو در ذهن ما ایجاد کنه که کانون توجه ما رو از اون باورهای نا مناسب کمتر کنه و روی این باورهای جدید بیشتر کنه
وقتی این اتفاق میفته فرکانس های ما تغییر میکنه و جنس تجربیات زندگی ما هم تغییر میکنه
پس ما باید بسازیم و تکامل میخواد ، تست میخواد ، به چالش میخوریم در کل یک شبه ایجاد نمیشه
مثل یک کاشی که رنگش سفیده ، حالا میخوایم رنگش رو سیاه کنیم
رنگ قبلی رو که نمیشه از بین برد ، روی رنگ سفید رنگ سیاه میزنیم
ولی تکامل میخواد ، اول رنگ میزینم خشک میشه میبینم یه ذره سیاه شده ، دوباره رنگ میکنیم دوباره میبینم یه ذره بیشتر سیاه شده تااا به رنگ سفید برسه
و همیشه باید رنگ آمیزی کنیم
چون اون باورهای قبلی رو همیشه هست و نمیشه از بینشون برد
باید همیشه کاری کنیم که ذهنمون فضای زیادی با این باورهای جدید رو بگیره که کانون توجه ما رو درگیر خودش کنه که جنس فرکانس های ما رو تغییر بده
وقتی یک مدت کوتاه کار نمیکنیم ، باعث میشه اون باورهای قبلی دوباره رشد کنند و دوباره کانون توجه ما رو درگیر اون باورهای نامناسب کنند و باعث میشه که دوباره جنس فرکانس های ما خراب بشه و جنس تجربیات آینده ما رو بد کنه
و بدونیم که نیاز به تکامل هست برای اینکار
و این رو بدونیم که همیشه باید اینکار رو انجام داد چون باورهای قبلی خیلی قدرت بیشتری دارند و توی لایه های زیرین ناخودآگاه ما هستند
پس یک شبه نمیشه باورهای جدید رو به وجود آورد
روی یک باور کار میکنیم ، فضای ذهنی ما رو میگیره و کانون توجه ما رو درگیر میکنه و احساس ما رو خوب میکنه و فرکانس های ما رو تنظیم میکنه
ولی یک ساعت بعد دوباره باورهای قبلی میان و کانون توجه ما رو درگیر میکنه و زمان زیادی درگیر اونها هستیم
و دوباره باورهای جدید میسازیم که کانون توجه ما رو درگیر کنه
دوباره اونها میان
پس نیاز به تکامل هست ، یک شبه نمیشه
باید اینقدر تکرار کنیم که زمان بیشتری فضای ذهنی ما رو بگیره و زمان بیشتری کانون توجه ما درگیر باورهای جدید و مناسب باشه و وقتی که زمان زیادی اینکار رو انجام میدیم این فرکانس ها هم قوی تر میشن و باعث میشه که مهاجرت کنیم به مدار بالاتر
مثلا این باور رو میسازیم که فراوانی همه جا هست ، ثروت بی نهایت ، این باران رحمت الهی همیشه داره میباره
وقتی این باور رو میسازیم ، احساس قدرت میکنیم ، احساس فراوانی میکینم ، هرچی کمبود توی زندگیمون بوده کم رنگ میشن
ولی وقتی یکم رها میکنی ، چون این باوره تثبیت نشده ، دوباره باورهای قبلی میان بالا ، دقیقا مثل رنگ کاشی
دوباره کانون توجه ما رو درگیر خودش میکنه ، توجه ما رو میزاره رو کمبود ها و مشکلات و فرکانس های غالب ما از جنس کمبود هست و کمبود بیشتر و بیشتری رو وارد زندگیمون میکنیم
چرا چون این باوره یک شبه تثبت نمیشه ، نیاز هست به تکامل ، نیاز هست به آزمون و خطا ، نیاز هست به تکرار و تکرار و تکرار
به قول قرآن ایمان کافرمان مثل یک رعد و برق ، یک لحظه ایمان میارن یک نوری روشن میشه دوباره همه جا خاموش میشه
یعنی یه لحظه این باورها رو میسازی ، حالت خوب میشه ، فرکانست تنظیم میشه دوباره برمیگردی به اون اون فرکانس های قبلی و همونا رو ارسال میکنیم که از جنس احساسمون میتونیم متوجه بشیم
پس این یک روند ، نگرانش نباشیم و توش مهارت کسب میکنیم و بهتر میشیم
نیاز هست که خودمون رو بیشتر بشناسیم
ولی بدوینم که شدنی هست ، مثل خود استاد عباس منش ، مثل نتایج دوستان توی سایت که نتایج خیلی بزرگی گرفتند ، مثل نتایج گذشته خودمون شدنی هست و باید روی خودمون کار کنیم
این تکامل میخواد ، تکامل میخواد
این یک روند مثل هرکار دیگه ای که میدونی باید حالا حالا ها کار کنی
مثل هر کاری دیگه ای وقتی انجام میدی فکر میکنی 1 ماهه حرفه ای میشی توش ولی وقتی میری توی دلش میفهمی یک روند که باید حالا حالاها کار کنی
ولی ارزشش رو داره
چون هربار میریم مدار بالاتر
قوی تر میشیم
ثروتمند تر میشیم
سلامتی بیشتری روداریم
روابط بهتری رو داریم
لذت بیشتری رو از زندگی میبریم
دل کل احساس بهتری داریم
سوال : چطور خودتون رو توی شرایط احساس ناامیدی و ترس کنترل میکنید و به مسیر اصلی برمیگردید و بهم نمیریزید؟
جواب استاد این بود که اهرم رنج و لذت رو توی ذهنم خوب ساختم که وقتی که احساس بد داشته باشم ، 100% اتفاقات بد واسم میفته و اگر احساس خوبی داشته باشم 100% اتفاقات بد واسم میفته
وقتی که من میدونم اگر احساسم رو خوب کنم اگر اوضاع هرچقدر برای من بد باشه ، تهش برای من خوب میشه
خب دیگه اینکار رو میکنم
تمام موضوع اینه کسی نمیتونه این رو خوب باور کنه
کسی که نمیتونه وقتی یک اتفاقی میفته خودش رو کنترل کنه ، چون این رو باور نکرده
اگر من بدونم آتیش اینجا دست من رو میسوزونه ، دستم رو هیچ جوره سمت آتیش نمیبرم ، غیر از اینقدر مطمئن باشم که آتیش دستم رو میسوزونه
وقتی که باور داشته باشیم اگر من نتونم ذهنم رو کنترل کنم و به احساس خوب برسم با تغییر زاویه دیدم ، حتما میسوزم
به همین دلیل خیلی راحت میتونم ذهنم رو کنترل کنم
تا اینجا صحبت های استاد درمورد این سوال بود
راه هایی که به من کمک کرده که بتونم مهارت کسب کنم توی کنترل ذهن
نمیخوام بگم ماهرم ، بهتر از قبلم دارم عمل میکنم
اول از همه بپذیریم اینکه “باور کنم احساس خوب اتفاقات خوب رو رقم میزنه و احساس بد اتفاقات رو رقم میزنه” ، این باورش یک شبه ساخته نمیشه و این یک روند هست
نیاز به تمرین و تکامل داره ، اینجور نیست که یک اتفاق بد بیفته من بگم اها احساس بد اتفاقات بد رقم میزنه من دیگه بهش توجه نمیکنم و احساس خوب میشه
نه این تمرین میخواد ، تکامل میخواد
تمرین یعنی در عمل انجامش بدی
یعنی نیاز هست به اتفاق بد برخوری ، احساست رو بهم بریزه اون اتفاق و تو تلاش کنی به احساس خوب برسی و اینجا خودت رو نشون بدی
سخته به احساس خوب برسی اون لحظه ولی چون داری تلاش میکنی و این ذهن رو رام میکنی بارهای بعدی برات راحت تر میشه
یعنی از یک جایی باید این تمرین رو شروع کرد و توش مهارت کسب کرد
مثل هر کاری دیگه ای که اولش سخته ، اولش ناامید میشیم که من نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و… ولی هر بار تلاش میکینم بار بعدی بهتر میشویم به شریطی که بدونیم این تکامل میخواد و من یک شبه نمیتونم به این مهارت برسم
و هیچ وقت هم به صفر نمیرسه ، ولی باعث میشه زمان کمتری در احساس بد باشیم یا حداقل شدت کمتری داشته باشه اون احساس بد
که این کاملا یک موضوعی هست که باید تکاملی طی بشه و مهارت کسب کرد
جلسات تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم
جلسه اول قدم 7 که درمورد مدارها
جلسه دوم قدم هفت که درمورد کانون توجه
موضوع گاری بستن به خود
موضوع تضادها در دوره روانشاسی ثروت 1
اینها خیلی کمک میکنه که بتونیم باورهامون رو قوی تر کنیم که بتونم راحت تر از پس این مسائل بربیایم
آیه قرآن 155، 156 ، 157 ، 158 سوره بقره خیلی کمک میکنه
که خداوند میفرماید ما حتما شمارا امتحان خواهیم کرد
کسانی که میگویند به خداوند بازمیگردیم ( نگاهشون رو عوض میکنند و به احساس خوب میرسند) بشارت بده که از هدایت شوندگان هستند
یا اون آیه که میگه نجوا قطعا کار شیطان هست که میخواهد مومن را محزون کند
آیات حزن در قرآن
باورهای توحیدی
همه این ها با گوش دادن و باور ساختن و تکرار کردن باعث میشه مهارت ها توی کنترل ذهن بیشتر و بیشتر بشه
پس اول بپذیریم که نمیتونیم یک شبه به این مهارت برسیم
اگر بپذیریم وقتی بهم میریزم ، زیاد نگران نیستم که نگران شدیم ، عذاب وجدان نمیگیرمون که وای احساسم بد شد الان اتفاقات بد میفته
میگیم آغا این یک تکامل هست و هربار توش بهتر میشم
بار بعدی بهتر عمل میکنم
قبلا وقتی یک اتفاق میفته چند روز حالم بد بود
الان یک روز حال بد شد
بار بعدی 8 ساعت حالم بد میشه
بار بعد 4 ساعت
بار بعدی 1 ساعت
همینطور ، این یک تکامل میخواد ، نگران اتفاقات بد که قراره بیفته هم نیستم چون تکاملی قراره این موضوع حل بشه و من مهارت کسب کنم توی کنترل ذهن
همین که به تکامل فکر کنیم ، آرامش میگیرم و سریع تر به احساس بهتر میرسیم
همین امروز بود که رفتار یک آدم باعث شد که احساسم بد بشه و نجواها شروع شد و بعدش به احساس خوب رسیدم ، شاید کلش 10 دقیقه هم نشد و شدتش کم بود
الان که فکر میکنم ، چقدر قبلا واسه همچین شرایطی بیشتر حالم بد میشد ، کل روزم رو خراب میکرد ولی الان چقدر بهتر شدم
و بهتر شدم به خودم افتخار میکنم ، چون شد این حساس بد کم بود ، تکرار این نجواها کم بود به این معنا هست که این فرکانس ها هم ضعیف بودند و بقیه زمان در طول روز احساس بهتری داشتم
و این با تکامل بدست اومد و اینها رو به خودم میگم که بار بعدی بهتر عمل کنم
باید بپذیریم که ما یک انسان هسیتم و هر لحظه ممکنه شیطان بیاد نجوا کنه
بپذیریم که آدم کاملی نیستیم و هیچ کس آدم کاملی نیست
چون اگر این رو نپذیریم وقتی که شیطان میاد نجوا کنه ، اون لحظه به جای اینکه تمرکزمون روی این باشه که به احساس خوب برسیم
میایم خودمون رو سرزنش میکنیم که چرا حالم بد شد درمورد این موضوع ، شروع میکنیم به تخریب کردن خودمون و اتفاقا بیشتر نگران میشیم که الان حالم بد شد و قراره اتفاقات بد میفته و..
بپذیریم این مضوع رو و این حساسیت رو ها رو بزاریم کنار