سوالات مطرح شده در این قسمت:
- چگونه خود را در شرایط سخت احساسی مثل احساس ناامیدی، ترس یا نگرانی کنترل می کنید، به هم نمی ریزید و دوباره به مسیر اصلی بر می گردانید؟
- برای بهبود اوضاع مالی، بهتر است هدف را خدمت به خلق انتخاب کنم یا جنبه مادی آن یعنی ثروتمند شدن را؟
- روند شکل گیری باورهای قدرتمندکننده شما درباره ثروت به چه شکل بوده است و شما از چه مسیری به استقلال مالی رسیدید؟
- نگاه شما به پول و ثروت چیست؟
- تغییر چه باورهایی، بیشترین تاثیر مثبت را بر وضعیت مالی شما داشته است؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در پاسخ به سوالات این قسمت، توضیح داده اند:
- قدرتمند کننده ترین باوری که در لحظات تضاد، باعث کنترل ذهن می شود؛
- درک قانون « احساس خوب = اتفاقات خوب» و احساس بد = اتفاقات بد»، قویترین منطق برای کنترل ذهن در لحظات تضاد است؛
- قانون باور و استفاده از این قانون برای ساختن باورهای قدرتمند کننده و ثروت ساز؛
- قانون تاثیرگذاری این است که: “شما خودت اولین نفری هستی که به آنچه می گویی عمل می کنی”؛
- مفهوم کلی تغییر باورها؛
- چرا تا این حد بر جدی گرفتن تغییر باورها تأکید دارم!
- معنوی ترین نگاه به پول و ثروت؛
- معیاری برای “تشخیص الهامات قلبی” از نجواهای ذهن؛
- تنها کلیدی که در مبحث الگوبرداری، تأثیر سازنده دارد؛
- مثالهایی درباره «باور فراوانی» و راهکارهایی برای ایجاد این باور به عنوان شاه کلید ورود نعمتها به زندگی؛
- ثروت، تقوا را افزایش می دهد؛
تمرین این قسمت:
- با توجه به آگاهی های این قسمت، باورهای قدرتمند کننده ای را لیست کن که ارتباط مستقیم بین ” تقوا و ثروت پایدار ” را نشان می دهد.
- از خلال توضیحات استاد عباس منش در این قسمت، چه راهکارهایی برای ایجاد و تقویت باور به فراوانی آموخته ای با توجه به اینکه، «باور به فروانی» نقشی بسیار اساسی در تجربه موفقیت مالی پایدار دارد؟
منتظر خواندن ایده ها و راهکارهای شما در پاسخ به تمرین این قسمت، هستیم
منابع کامل برای ساختن استقلال مالی: دوره روانشناسی ثروت 1
دوره روانشناسی ثروت 1، استاد شناسایی باورهای شماست. زیرا هر کدام از ما به واسطه ی گذشته ی خود و محیطی که در آن بزرگ شده ایم، باورهای متفاوتی درباره ثروت داریم. به همین میزان هم پاشنه های آشیل ما درباره ثروت و موفقیت مالی، با هم متفاوت است.
به عنوان مثال، پاشینه آشیل یک فرد در مبحث موفقیت مالی، احساس لیاقت داشتن درباره ثروت است. اما برای یک فرد دیگر، مهم ترین مانع در برابر موفقیت مالی، باورهای مذهبی و شرک آلودی است که در ذهن او معنویت و ثروت را در مقابل هم قرار داده است. خداوند و ثروت را در مقابل هم قرار داده است و به این شکل ترمزهای در ذهن فرد درست شده که مانع رسیدن به موفقیت مالی است.
بر این مبنا، آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، برای هر دانشجو به صورت منحصر به فرد و شخصی عمل می کند. یعنی این دوره به دانشجو کمک می کند تا با به شناخت رسیدن از باورهایش درباره ثروت، در قدم اول، باور محدود کننده ای را در ذهن خود بشناسد که در حال ایجاد بیشترین تخریب در وضعیت مالی اوست و پاشنه آشیل او محسوب می شود. باوری که حتی کوچکترین بهبود در آن نقطه، بیشترین تأثیر مثبت را می تواند در وضعیت مالی فرد ایجاد کند. سپس در ادامه جلسات دوره، به کمک منطق های قوی، فرایند تغییرات آن باور در ذهن فرد شروع می شود و به همین منوال هم وضعیت مالی فرد شروع به بهبود می کند.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1
ایجاد باور فراوانی به وسیله “تئوری ظرف آب” در دوره روانشناسی ثروت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»247MB33 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»32MB33 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در فضای این اگاهی ها
سپاس گزار خداوندم بابت اینکه منو در صراط مستقیم حرکت میده و کمکم میکنه
طی تکامل از زمانی شروع میشه که ما دست به کار میشیم
به الهامات قلبی عمل میکنیم با هر بار کنترل ذهن در مواقع دشوار و برگشتن نتیجه به نفع ما منطق های قوی برای ذهن میسازیم
و صد البته که قدرتمندکننده ترین باور در مواقع دشوار که احساس روبه بدی میره ، یاداوری اینه که اصن مهم نیست چقدر دلیل هام منطقیه برای ناراحت شدن و چقدر حق با منه ، اگر نتوانم ذهنم رو جهت دهی کنم به سمت موارد دلخواه و احساس بهتر ، اون منو هدایت میکنه به سمت اتفاقات و شرایط ناخواسته بیشتر
در واقع تمام داستان همینه
اونروز دیرم شده بود و رفتم در اژانس که دیدم عع اونم نقل مکان کرده و شمارشم نمیگرف و گفتم اسنپم تا بگیره و بیاد دیر میشه و اصن یه لحظه انگار همه درا بسته بود از دید ذهنم
چندتا قدم زدم گفتم خدایا یه دونه ماشین برسون بریم حال ندارم پیاده برم سرده ،هوام سرد بود و شهر ما شهر خلوتیه ، چند ثانیه نگذشته بود که دیدم سه تا ماشین اژانس پشت سر هم دارن از خیابون میان ، دست تکون دادم یکی نگه داشت و یه ادم خوش رو و تازه اشنام در اومدیم دورادور و تودلم میگفتم ببین هزار بار اینطوری شده ها که فک کردی دیگه دیر شد یا تموم شد یا … ولی خدا رسیده همیشه به شرط ایمان تو
یا اون روز تو باشگاه یه موردی پیش اومد که عصبانی شدم و ناراحت ولی همون لحظه باز به خودم گفتم ببین ذهنت داره پیش فرض های قبلی رو بهت پیشنهاد میکنه ، همون رفتارهای قبلی نادرست که همیشه زد خراب کرد همه چی رو ،تو باید بتونی متفاوت عمل کنی و سعی کردم ذهنم و پرت کنم و خیلی خوشحالم که عالی این کارو انجام دادم و خداوند سریع پاسخ این کنترل ذهن و داد و اون داستان با خوبی و خوشی و با حرف زدن حل شد
یا اون روز بعد یه روز کاری واقعا پرکار که دیرم بستم باشگاهو و داشتم پیاده میومدم خونه ذهنم از دوساعت مونده به تعطیلی تا اونجا که داشتم پیاده میومدم شروع کرده بود و داشت غر میزد و میخواست من عصبانی بشم یا ….
گفتم خب ببین کور خوندی
گفتم خدایا چجوری ذهنمو کنترل کنم ؟؟؟
گف سپاس گزاری
واو
سپاس گزاری ؟؟؟؟!!!!!!!!
سپاس گزاری
یه لحظه گفتم پسر این ذهنه چقدر بی انصافه و در واقع خاصیتش اینه که من در اوج نعمت و روابط خوب و محیط کار خوب و همکار خوب و شرایط خوب داشت به خاطر زیادی کار و بردن توجه من به اون سمت کلا جوری نشون میداد که انگار همه چی جهنمه
شروع کردم گفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت امروز این همه من کار انجام دادم و فعالیت داشتم و انرژیم بالا بود و گفتم و خندیدم و روابط خوب و تجربه کردم و تازه یه تمرین عالیم داشتم گفتم خدایا چقدر باید سپاس گزار این سلامتی باشم ؟؟؟ خوبه من یه جاییم لنگ باشه و بیفتم تو خونه و نگاه اینو اون و تحمل کنم و نه درامدی داشته باشم و نه چیزی ؟؟؟
خوبه درگیر مواد و جمع های مزخرف و دوستای مزخرف تر باشم ؟؟؟
و ادامه دادم و ادامه دادم تا اشکم دراومد از نعمت هایی که داشتم و ذهنم فقط بخاطر خستگی داشت همه ی اونارو از یادم میبرد که اره ببین همه رفتن تو موندی همه دارن خونه گرم و نرم کیف میکنن و تو موندی اینجا
ولی یه حسی بهم همیشه میگه که شرایط تغییر میکنه و یه روزی اینها بخشی از سخنرانی موفقیتت میشن و من با تمام قلبم سعی میکنم هر کاری رو با عشق انجام بدم و با عشق جواب بقیه رو بدم ، با لبخند جواب بقیه رو بدم و انقد حالم خوبه که همیشه لبخند روی صورتم هست و هر کسی میخواد با من سلام علیک کنه اونم ناخود اگاه لبخند میزنه و همه ی اینهارو با عشق انجام میدم
صب که تایم بانوانه تا 2ظهر شب سعی میکنم همه چیز رو فراهم کنم و تر و تمیز کنم تا بیان و با لذت اول صب تمرین کنن و همه چی براشون محیا باشه ، با اینکه محیط بوفه رو چند باری کثیف کردن و اقا رضا میگه کلید و بزار تو جیبت ببر ولی میگم اشکال نداره یه تذکر بدیم حل میشه بزا استفاده کنن و توجه نمیکنم به نکات منفیشون
در واقع همه چیز ختم میشه به سپاس گزاری و سپاس گزاری مارو وصل میکنه به تمام مسیرهایی که خیرو برکت با سرعت هر چه تمامتر وارد زندگی ما بشه
چقدر سپاس گزاری کنیم ؟؟؟ میشه سپاس گزار بود واقعا ؟؟؟
با عمل به قانون ارام ارام چقدر کیفیت زندگی من بهتر شده ، چقدر روابط من بهتر شده و چقدر انسانهای ارزشمندتری به زندگیم میان
من فقط میگم که خدایا به من قدرت سپاس گزاری بیشتر بده و خداوند میگه که خب اقا رضا چقدر انسانهای مورد اعتماد دورو برت هست ؟؟؟ و پاسخ به این سوال اشکم رو در میاره و سپاس گزاریم عمیق تر میشه
داشتم فکمیکردم من در این مدت کمتر از یک ماه با انسانهای نازنینی اشنا شدم که انگار چندین ساله همو میشناسیم و داشتم فک میکردم و میگفتم اگر صد میلیارد تومن توی حسابم پول باشه و کل داراییم اون باشه من میتونم کارتم رو با رمزش بدم دست این ادما و خیالم تخت باشه از امانت داری و پاکی و صداقتشون ،
در یک محیطی هستم که همه انسانهای با ارزشین همه برا سلامتیشون وقت میزارن با لبخند از راه میرسن و معدب و با عشقن و احترام فراوان میزارن
چقدر باید سپاس گزار بود ؟؟؟
امروز زدم بیرون و داشتم میرفتم یه اقایی جلومو گرفت و رسید ده تراکنش اخیرشو گرفته بود و بلد نبود بخونه و به من نشون داد و حدود 5دیقه ای تو پیاده رو با عشق بهش توضیح دادم و گفت که جوون حاضرم میلیارد ها تومن بدم تا فقط سواد تورو داشته باشم و بتونم بخونم خودم ، بهش با احترام گفتم خب یاد میگرفتی دیگه همه چیز داره عوض میشه ، گف اخه نداشتیم که برم درس بخونم اون موقع و حالا هر چی ….
برای من سپاس گزاریش میمونه فقط ، سپاس گزار خانواده ای که توش بزرگ شدم
سپاس گزار پولی که برای درس و مشق و سره کلاس نشستن داشتم
سپاس گزار پدری که همیشه زحمت کشید تا چیزی کم نداشته باشم و بتونم راحت تحصیل کنم
سپاس گزار معلم هایی که درس دادن
سپاس گزار مدیر و معاون هایی که زحمت کشیدن
چقدر عادیه برای من خوندن و نوشتن و یکی داره از ته قلبش حسرت سواد منو میخوره
چقدر عادیه برام استایل قشنگی که خداوند بهم داده و تو باشگاه لباس دراوردنی همه نگاها به سمت منه و میان میگن داداش ای کاش بدن تورو من داشتم
چقدر برای من عادیه این خوش بین بودن و دوستم میگه که ای کاش منم میتونستم مثل تو همه رو خوب ببینم
استاد راس میگی مهم نیست چقدر دارایی داریم ، ما که روی دارایی حساب نمیکنیم ، ماروی خداوندی که این همه به ما داره میبخشه و هیچوقتم دره رحمتش بسته نمیشه داریم حساب میکنیم
اونروز یه داستانی پیش اومد که به خودم خیلی افتخار کردم یه نفر یه حرکتی توی باشگاه زده بود که من خواستم به شدت برخورد کنم که دیدم اقا رضا میگه زشته و اشکال نداره و اینا
چرا ؟؟؟ چون طرف وکیل پایه یک دادگستریه
و بالاخره کارمون شاید بیفته بهش و پارتی داره و …..
اما اصن توی ذهن من این نبود که طرف وکیله یا پیغمبره یا هر کی ، کاره اشتباه باید باهاش برخوردبشه حالا هرکی که میخواد باشه ، بعدش گفتم بابا بیخیال اینا که میترسن حرفی بزنن تو اینجا چیکاره ای وقتی خوده صاحب کار میگه ولش کن زشته و بیخیال شدم و بعدش اون هم خیلی معذرت خواست و….
میخوام بگم من انقد پشتم به خدا گرمه که این حس قدرت رو این حس حضورش رو این حس حضور یک فرمانروای قدرتمند کنار خودم رو با هیچ دارایی عوض نمیکنم ،
این حس قدرتی که هیچوقت از جوش و خروش نمیفته و به هیچ احدی حاضر نیستم هیج جوره باج بدم
دارایی من ، دارایی های واقعی من ایناس
نه حساب بانکی و صد البته که انقد پرش میکنه که من راضی بشم ولی باز هم من پشتم به اون و هدایت هاش و ایه های قران و وعده هاش گرمه نه به حساب بانکی و دارایی هام
الهی سپاس گزارم
بله تمام این کنترل ذهن ها و درست عمل کردن ها و مسیر خدارو پیش گرفتن همش رابطه مستقیمی با ثروت پایدار داره
کنترل ذهن و مسیر خداوند رو رفتن به انسان
عزت میده اعتبار میده ابرومیده
چون راه خداوند راه صداقته ، راهه درستیه راه امین بودنه راه عشق ورزیدنه راه بی قید و شرط خوبی کردنه ، راه عاشق بودنه ، عاشق خودت عاشق زندگی عاشق هر نفسی که در این تَن میکشی در این مدت زمان کوتاه که عین برق و باد میگذره ،
بله هر کنترل ذهن یعنی نه گفتن به یک عمل نادرست و لببک گفتن به عمل درست و الهی
هر کنترل ذهن یعنی اعتماد به خداوند و قوانین حاکمش
هر کنترل ذهن یعنی تکرار یک عادت درست و انجام ندادن یکعادت نادرست
هر کنترل ذهن یعنی رفتن به سمت فرکانس خداوند
هر کنترل ذهن یعنی حرکت به سوی نعمت بیشتر
هر کنترل ذهن یعنی بندگی کردن ارباب عالم
با هر بار کنترل ذهن لیاقت بندگی کردن بیشتری خداوند به من عطا میکنه و منو اسان میکنه برای اسانی ها
و همه ی اینا ثروته پایداره
این احساس ارامش به واسطه هر کنترل ذهن ثروت پایداره
این احساس شادی و شعف
این احساس امید و اشتیاق
همه ی اینها ثروت پایداره
درواقع من امید میخوام برای حرکت
من اشتیاق میخوام برای ادامه مسیر
من شادی میخوام من ارامش میخوام و هر ان چیزی که من نیاز دارم برای ادامه حرکت به سمت خواسته هام ،همه رو دارم به واسطه کنترل ذهن و اینا همه ثروت پایداره و انتهایی برای بهترشدن نیست
الهی شکرت که به من قدرت سپاس گزاری عطا میکنی
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
در پناه الله یکتا .
سلام بهناز جان
دمت گرم که داری پا روی ترسات میزاری
دمت گرم که نوشتی
مرسی که اولین کامنتت رو برای من نوشتی ،خدارو سپاس گزارم بابت این نشونش
باورت نمیشه ،رفتم کامنت خودمو خوندم و اشک ریختم
سپاس گزار بابت این حس خوبی که به من هدیه دادی
امیدوارم همینجوری با قدرت پاروی ترسات بزاری و دوس دارم همیشه به خودت یاداوری کنی که هر ترسی توی وجودت هست زنجیر شیطانه و با پا گذاشتن روی هر ترس به خوده واقعیت نزدیکتر میشی ، عزت نفست رشد میکنه و به خداوند نزدیک تر میشی
و کل داستان همینه که بهش نزدیک بشیم و فقط باورش کنیم
خدا خیلی ساده توی قرانش میگه من نزدیکم بهت من حواسم بهت هس ،از من بخواه انقد میدم تا راضی بشی
امیدوارم واقعا در مسیرش حرکت کنیم و هر جا که به دو راهی خوردیم همیشه خدارو انتخاب کنیم و راه اونو بریم و خوشبختی و سعادت و ثروت و ارامش و لذت و عشق و …. همه ی اینا نتیجه ی طبیعی بندگی کردنه اربابه
و چقدر خوبه که به ما لیاقت بندگی کردن
لیاقت داده تا کلمه سپاس گزاری بر زبانمون جاری باشه چون تا اذن خداوند نباشه حتی نمی تونیم این کلمه رو به زبون بیاریم
ما خیلی خوشبختیم
ما همه چی داریم چون خدارو داریم و خدا به شدت کافیست
برای ما به شددددددت کافیست
الهی وجودت همواره غرق در عشق الهی باشه و زندگیت همیشه رنگ و بوی خداوند بده
در پناه الله یکتا دوست من .