مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»

سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته و سلام خدمت دوستان گرامی ام در این مسیر زیبا

این فایل را دیروز چندین بار گوش دادم و درک مناسب تری نداشتم

شب قبل هم جلسه سوم عزت نفس را یاد داشت برداری کردم چون نظر به تعهدی که برای خودم داده ام هر هفته یک جلسه از عزت نفس را باید یاد داشت بر داری کنم که به لطف خداوند این جلسه را ختم کردم و بعدش وقت گذاشتم که این جلسه که دیروز آمده بود روی سایت گوش دهم

نیشستم یکسری نکته ها را هم نوشتم برای خودم

وقتی استاد سوال ها را بیان کرده و جواب هایش را پاسخ می دهد من بیشتر با شرایط خودم و وضعیت خودم تطابق می دهم و از خودم سوال می کنم نظر به آن سوال که من چی دیدگاهی دارم و چگونه به این شرایط نگاه می کنم

من در حالیکه شاید دو سال شود در سایت عضو هستم

اما وقتی به نتایج های که دریافت کردم نگاه می کنم بعضی موقع برایم ناامید کننده است

بعضی موقع خودم را سرزنش می کنم که چطور من نتایج دلخواهم را بدست نیاورده ام

اما بعضی موقع هم است خودم را قناعت می دهم که درست است نتایج های خلی بزرگی نگرفته ام

اما در یکسری موارد به یکسری نتایج هم رسیده ام

چون من بیشتر دنبال نتیجه گرفتن از لحاظ مالی هستم

و به خودم می گویم اگر در زمینه مالی نتایج بهتری نگرفته ام به این دلیل است بصورت تمرکزی روی خودم و تغییر باور هایم کار نکرده ام

شاید من توقع ام از خودم بیشتر باشد اما باید نسبت به همین توقعاتی ک داریم باید با جدیت هم کار کنم

بعضی اوقات دلسرد و مایوس می شوم

اما بازهم بعضی موارد ها و نتایج های که بدست آوردم را به خودم یاد آوری می کنم این باعث می شود که خلی زیاد درگیر این مسأله نباشم

و این را هم می دانم باید قانون تکامل را بهتر رعایت کنم و با ایمان بیشتر این مسیر را ادامه بدهم

برای کسانیکه من هر روز نتایج های شأن را می بینم و مطالعه می کنم این است که آنها این موضوعات را باور کرده و عمل کرده به آن که درک کرده است

تو هم باید همین رویش را ادامه بدهی

چون شرایط های که داشتی و حالا در این چنین موقعیت قرار داری نشان دهنده این است که مسیر درست است و باید بیشتر و بصورت تمرکزی این آگاهی را در عمل اجرا کنی

در مورد باور های فراوانی خدمت تان عرض کنم که سالهای قبل من خلی درب و داغون بودم

با شنیدن فایل های استاد کم کم دنبال فراوانی ها می گشتم و تاید و تحسین شون می کردم

من سال قبل در یکی از بهترین مناطق تهران مشغول کار بودم و هر لحظه که وقت می کردم می رفتم کنار خیابان و ماشین های لوکس و گران قیمت را نگاه می کردم و تحسین شون و تاید شون می کردم

تقریبا این شده بود یکی از وظایف که هفته یک روز مرخصی داشتم بیرون می رفتم و دنبال زیبایی ها و فراوانی ها می گشتم

من ماشین بینز را خلی دوست داشتم و دارم و هر روزی که بیرون می رفتم در یک جای خوبی می نیشستم و یا پیاده روی می کردم و این چنین ماشین های لوکس را شمارش می کردم و می دیدم که چقدر از این چنین ماشین های لوکس را فراوان می بینم و خلی خوشحال می شدم و لذت می بردم

و بعضی روز ها می رفتم برای دیدن خونه های لوکس و گران قیمت و بیشتر به سمت مناطق می رفتم که خونه ها بیسار بزرگ لوکس و رویایی بودند و از دیدن این همه فراوانی چقدر لذت می بردم و هر شب اینها را در دفترچه ام یاد داشت می کردم

و جالب اینکه هر روزی که بیرون می رفتم بیشتر از این فراوانی ها و زیبایی ها می دیدم

اما بعداً محل کارم تغییر کرد

با همان همکاران قبلی و صاحب کار قبلی ما آمدیم به سمت پایین تر

آنجا قبلاً محیط کارم هم سطح خیابان بود و من هر لحظه ماشین های لوکس و خفن می دیدم و لذت می بردم

و حتی همکارانم می گفتند تو عاشق شمارش کردن ماشین های لوکس شده ای

من ناخودآگاه فقط به سمت ماشین های لوکس توجه داشتم و تحسین می کردم

و این کار برای من مانند یک عادت شده بود

حتی موقع که افرادی دیگه کنارم بود هم وقتی این چنین ماشین های لوکس را می دیدم ذوق می کردم تاید می کردم و تحسین شون می کردم و می گفتم خدا جونم منم از این چنین ماشین می خواهم

خلی حالم خوب بود و لذت می بردم

اما محیط کار که فعلا مصروف کار هستم زیر زمین است

اوایل وقت آزادم کمتر بود و بیشتر مصروف کار بودیم

اما حالا وقت آزادم کمی بیشتر شده است

و از این وقت آزادم بیشتر استفاده می کنم برای دیدن و شنیدن فایل ها و یا یاد داشت برداری کردن فایل ها

اما بازهم گهگاهی مرا مایوس و ناامید می سازد

اما این را هم بگویم که حال خوبم بیشتر است نسبت به قبل

فقط دیروز حالم ناخوشایند بود و دلیلش را هم ندانستم و این ادامه داشت تا امروز

این گونه هم نبود که یکسره حالم ناخوش باشد

اما یکی دو باری این چنین شد

بازهم به لطف خداوند و آموزه‌های استاد عزیزم در این چنین موقع ها دنبال کاری یا چیزی می روم که مرا از آن فکر یا احساس دور سازد

در این زمینه کمی بهتر شده ام

و تازه کم کم دارم خودم را می شناسم

در مورد نوشتن همین فایل هم ذهنم می گفت بابا این فایل مربوط روز قبل است لازم به کامنت گذاشتن نیست اما نظر به تعهدی که در این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر به خودم داده ام این شد که باید بیایم بینوسم حتی اگر یاد داشت ام خلی جالب نباشد

چون این چنین کار ها به کمالگرایی نه گفتن است و اینجا فضای است که باید خود مان را بهتر بشناسیم و از کامنت های دوستانم بهتر بیاموزم

خلی خلی ممنون استاد عزیزم هستم بابت این چنین فایل های رویایی و قشنگ

و سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز بابت پروژه مهاجرت به مدار بالاتر که ما را ترغیب می کند کمی بیشتر روی این موضوعات مفید وقت بگذاریم و داناتر شویم

ممنون دوستان عزیزم هستم که از کامنت های زیبایی شأن کلی چیز می آموزم

راستی یکی از تمرین های که امروز در مورد جلسه سوم انجام دادم این بود

وقتی رفتم مغازه با صدای بلند سلام کردم و گفتم که من فلان چیز ها را می خواهم

در حالیکه مغازه دار مصروف تماشای تلویزیون بود سریع بلند شد آمد به سمت من و با برخورد خوب اجناس مرا تهیه کرده و من لذت بردم و سپاسگذاری کردم

من فردی بودم که چند روز قبل در همین مغازه حتی چند دقیقه منتظر ماندم تا مغازه دار گفت شما چیزی لازم دارید؟

یعنی اینقدر از اجرای این تمرین غافل بودم

اما امروز خلی تفاوت داشت

خلی لذت بردم و خودم را تحسین کردم و دیدم که چقدر خوب این تمرین ها نتیجه می دهد

واقعا دوره عزت نفس رویایی است اگر درست درک کنم و درست عمل کنم

خدایا تنها تورا می پرستیم و تنها از تو یاری می جویم

خدایا صد هزار بار شکرت