مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

1098 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3038 روز

    سلام و عرض ادب

    آقای عباس منش حالا می فهمم چرا شما اینقدر نتایجتان با ما متفاوته شما کاملا به آنچه قانونه، عمل می کنید تلاش ذهنی خیلی سخته. کنترل ذهن در لحظه به لحظه زندگی واقعا اراده پولادین می خواد بهتون تبریک میگم اینکه غر نزنی غیبت نکنی اخبار گوش ندی محیط با افکار منفی رو ترک کنی و هزاران هزار کار برای ساختن باورهای عالی که شما سخاوتمندانه به ما توضیح دادید واقعا عمل کردن میخواد نه فقط گوش کنی و دوباره به همون روال قبلی ادامه بدی از شما به خاطر این آگاهی های ناب که در اختیار ما می گذارید ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  2. -
    حسین شاطری گفته:
    مدت عضویت: 2143 روز

    《به نام خداوند بخشنده مهربان》

    خدایا من هرچی دارم از آنِ توس، خدایا هرخیری از جانب تو به من برسد باز من فقیر تو هستم، خدایا من هیچی نمیدونم من بلد نیستم تو بگو چیکار کنم…

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    سلامی دوباره به عزیزان دلم بانو شایسته گلم و استاد مهربان، یه سلام آتیشی تو این هوای سرد به همفرکانسی های عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه

    سپاسگزارم ازتون بانو و استاد خیلی خوب این قسمت، خیلی منو به فکر بردش رابطه تقوا و ثروت پایدار؟؟!! چه ارتباطی میتونه بین این دوتا باشه؟!؟! از خدا هدایت خواستم که کمکم کنه تا رابطه اشون رو درک کنم، الان توی مغازه کنار عشق دلم هستم و کلی نشستیم درباره این ارتباط صحبت کردیم و رفتیم تو گذشته که منوعشقم میخاستیم با هم زندگیمون رو شروع کنیم و یه خونه اجاره کنیم ده سال پیش چقدر زیبا چقدر دوست‌داشتنیِ این لحظات.،. اینقدر دوسشون دارم این لحظات رو که همیشه یادشون هستم.. حالا یکمیشو اینجا براتون مینویسم که ارتباط مستقیمی به موضوع این گام داره ینی ارتباط بین تقوا و ثروت پایدار.. خدایا به امید خودت

    خب ده سال پیش ما هزارتومن هم نداشتیم (حالا به هردلیلی میخام فقط مثبت بنویسم)

    و ما دنبال خونه بودیم برای اجاره من غروب‌های از سرکار زود میومدم و با عشقم میرفتیم دنبال خونه بدون اینکه توجه کنیم که آیا میتونیم یا نمیتونیم اجاره کنیم… فارغ از هر چیزی فقط عشق میکردیم میرفتیم خونه میدیدم و لذت می‌بردیم که ماهم میتونیم خونه اجاره کنیم… توی یه چشم بهم زدن یروز عشق دلم زنگ زد و گفت حسین خونه پیدا کردم 100 متر دوخواب آفتابخور رو به نما 10میلیون پیش ماهی 650 هزارتومان کرایه!!! اون روزها من توی اسنپ و تپ سی کار میکردم همون اُوبر!! و فقط هزینه های روزانه امون رو داشتیم چقدر لذت بخشه وقتی یادم میاد اشک شوقم درمیاد خدایا شکرت.. به عشقم گفتم فردا میریم میبینیم و اجاره میکنیم.!!! حالا چطور؟؟ من نمیدونم خدابزرگه!!! فردای آنروز رفتیم خونه رو دیدیم بیعانه دادیم و تا تحویل خانه خدا ده میلیون تومان رو به ما داد باورتون میشه میدونم،

    ما کل پس اندازمون 500هزارتومان بود و فقط نه میلیون پانصدهزارتومان کم داشتیم که اونم طی چندروز جفتوجور شد خدایااااااا مو به تنم سیخ شد از این همه همزمانی ها از قدرت خدا از عظمت خدا… حالا میدونید دلیل این همه اتفاقات خوب چیه؟؟؟!!! مهمترین اصل این داستان این بود

    حال خوب = با اتفاقات خوب، احساس خوب= با اتفاقات خوب

    تنها دلیل این همه اتفاقات خوب این بود که منوعشق دلم توی تمام شرایط حالمون از درون خوب بود

    دومین اصل این بود که ما

    تقوا داشتیم ینی کنترل ذهن.. ینی ما ناخواسته کنترل ذهن میکردیم و به چیزهای خوب فکر میکردیم تازه ما هنوز اون موقع با استاد و مریم بانو هنوز آشنا نشدیم ولی داشتیم تقوا میکردیم داشتیم کنترل ذهن میکردیم تمرکزمون روی نکات مثبت خودمون داشته هامون و زیبایی های اطرافمون بود… ای خداااااا چقدر من انسانی فراموشکارم چرا این اصل ها رو یادم رفته بود….. خدایا شکرت که الان یادآوری شد برام

    آره منوعشق دلم رابطه مستقیم تقوا و ثروت پایدار رو از ده سال پیش با طی کردن تکاملمون رقم زدیم به لطف خدا، بدون اینکه خودمون بدونیم که چه چیزیو داریم رقم میزنیم خدایا شکرت، واین شروع پیشرفت ما بصورت تکاملی شد که از اون خونه ی زیبا که ته یه خیابان بود اومدیم به اول خیابان دقیقا چسب بلوار اصلی شهرکمون بله اون خونه ی خالی که فقط توش یه فرش و چندتا ظروف و یه رختخواب بود تبدیل شد به یه جهیزیه کامل و شیک با رنگ آمیزیهای بسیار زیبا باور کنید توی فقط شش ماه این اتفاقات رُخ دادش…، خب این روند از اول سال 98 شروع شد تا سال 1401 و الان که داشتیم با عشقم صحبت میکردیم ردپای تقوا و ثروت پایدار رو تو این چهار سال پیدا کردیم که در حد خودمون فوق‌العاده بود خداروشکر خدایا شکرت خدایا شکرت…..

    توی این چهارسال ما فقط میرفتیم تفریح میرفتیم مغازه های شلوغ خرید میکردیم میرفتیم هایپرمارکتهای بزرگ و شلوغ، هرشب میرفتیم فردیس کرج اونجا هرشب خیلی شلوغه و مغازه ها پر از جمعیت و باورهای فراوانیمون رو اونجا تقویت میکردیم یا خانه ها رو می‌میشمردیم هزینه ساختش رو حساب میکردیم و قیمت هر واحد رو حساب میکردیم و اینجوری باور فراوانیمون رو تقویت میکردیم یا جمعه ها میرفتیم منطقه یک تهران قیمت خانه ها رو حساب میکردیم و ماشین های بالا 500میلیون تومان رو میشمردیم چقدر عالی بود چقدر باورهای قدرتمندکننده ساختیم نسبت به فراوانی، چه باورهایی ساختیم برای توحیدی بودنمون خدایا شکرت، تمام اون لحظات یه لحظه از جلوی چشمام رد شدن و خیلی چیزها رو بهم یادآور شدن خداروشکر خداروشکر

    یادمه زمانی که با عشق دلم میرفتیم دنبال تالار برای عروسی گرفتن چقدر حالمون خوب بود چقدر تو خیابون دنبال هم میکردیم چقدر آب بازی میکردیم تو خیابون چون هوا بشدت گرم بود تو اون تابستون و ما باز همچنان حالمون خوب بود و هرجا میرفتیم از انرژی ما تعجب میکردند یا توی خیابون وقتی دنبال هم میکردیم یجوری بما نگاه می‌کردند ولی ما فارغ از هر نگاهی با احساس خوب داشتیم از مسیر زندگیمون لذت می‌بردیم… یه چی بگم عقد منو عشقم رو خدا گرفت ما یه ریال پول نداشتیم هزینه تالار بدیم ولی چون سوگلی خدا بودیم و خدا دید ما خیلی حالمون خوبه دومیلیون پانصدازارتومان بهمون داد که هزینه تالار رو بدیم اونم تازه فردای عقدمون دادیم فقط با یه بیعانه کم ایول خدا دمتگرم چقدر خوب بود باورتون میشه میدونم حالا یه در زمان مناسب و مکان مناسب ماجرای عقدمون رو مفصل تعریف میکنم خیلی دوستدارم تو پراداس بشینم کنار استاد و بانو شایسته و دوستان عزیزم اونجا face to face neck to neck براتون تعریف کنم انشالله به امیدخدا

    منظورم اینه که ما در هر لحظه حالمون از درون خوب بود واقعا حالمون خوب بود واقعا حالمون از درون خوب بود ینی بقول استاد هرکی ازم می‌پرسید از زندگیت راضی هستی من با تمام وجودم میگفتم بله راضی هستم خداروشکر

    مریم بانو سپاسگزارم که این اصل ها رو بهم یادآوری کردید که؛:

    احساس خوب =با اتفاقات خوب

    تقوا و ثروت پایدار

    تقوا و نتایج پایدار

    اینها حلال مسئله این روزهای من هستند و من ازشون غافل بودم و خداروشکر میکنم برای وجود نازنین شما و استاد قربونتون برم مممممن، خیلی حالم خوب شد خیلی حال قلبم خوب شد خیلی دریچه های قلبم باز شد الهی که همیشه حالتون از درونتون عالی باشه

    و درآخر هم راهکارهایی که از صحبت‌های استاد گلم دریافت کردم این بود که:

    در هرلحظه حالم خوب باشه

    الخیر فی ما وقع

    احساس خوب

    تقوا کنم

    و توکلم از درونم به خداوند یکتا باشد

    الهی که هرجا هستید پایدار و سلامت و سعادتمند هم در این دنیا و هم در آخرت باشید

    دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم بوس ماچ بغل و به امید دیدار تو پرادایس

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  3. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2975 روز

    بنام تنها قدرت مطلق کیهان

    بنام مهربان‌ترین مهربانان

    بنام بخشنده ترین بخشندگان

    بنام او که هر چه دارم از اوست

    خدایادتنها تو را می پرستیم ،و تنها ازتویاری میجوییم

    خداوند هزاران هزاران هزاران بار سپاسگذارم به خاطر یه روز دیگه ویه گام دیگه

    سلام به استاد عزیزم ،به استاد شایسته مهربان ودوستان بهشتی ام

    گام سوم : رابطه متقابل بین تقوا وثروت پایدار

    وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (87)

    فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ (88)

    و ذوالنون (یونس را به یاد آور) آن هنگام که خشمگین (و با قهر از میان مردم بیرون) رفت و گمان کرد که (آسوده شد و) ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، (امّا همین که در کام نهنگ فرو رفت و سبب آن را دانست) پس در آن تاریکیها ندا داد که (خداوندا!) جز تو معبودى نیست، تو پاک و منزهى (و) همانا من از ستمکاران بودم (و نمى بایست مردم را بخاطر سرسختى شان رها کرده و تنها بگذارم).

    پس ( دعاى ) او را اجابت کردیم و او را از آن اندوه نجات دادیم و ما این چنین، مؤمنان را نجات مى دهیم.

    چگونه خودتون را در شرایط سخت احساسی یاناامیدوسخت کنترل می کنید .وبه مسیر اصلی بر می‌گردید وبهم نمی ریزید

    ازوقتی روی باورهام کار کردم مسیرهای خیلی سخت بر نخوردم که سخت باشد

    داشتن این باور که احساس خوب = اتفاقات خوب ،هست وقتی من نگاهم به مسائل را جوری تغییر می دهم که احساسم بهتر میشود صددرصد اتفاقات خوب برای من رخ می دهد واگر من نتونم اینکار را بکنم صددرصد شرایط برای من سخت می شود واگر این اهرم رنج ولذت قوی باشد با این آگاهی که اگر احساسم خوب باشد واین شرایط هرچند سخت آخرش خوب می شود که اگر من این را باور کنم دیگه مواظب احساسم هستم وبه هر طریقی ،با تغییر زاویه ذهنم احساسم را خوب کنم که اگر اینکار را نکنم حتما باخت با من هست

    آیا راهی هست که در سریع ترین راه ممکن باورها را بوجود آورد ونهادینه کرد؟ نه ،سریعترین راه اگر منظورتون یه دکمه یا جادو وجنبل هست نه واگر کسی این ادعا را دارد مهم نتیجه هست وگرنه ادعا کردن بدون نتیجه که کاری ندارد چون باورها یک شبه بوجود نیامده که یک شبه از بین برود باورهای قبلی همیشه هست که ما با ایجاد باور مناسب متضاد باور غلط،باعث میشه باور مناسب دیده شود یعنی فضای بیشتری را ذهن به آن اختصاص دهد ،باورهای غلط از بین نمی رود وهمیشه در ذهن ما هست به همین دلیل باید همیشه روی باورهامون کار کنیم یعنی علف های هرز همیشه هستند وبه محض اینکه روی آنها کار نکنیم ومواظبت نکنیم علف های هرز رشد می کنند اما وقتی روی باورهای خوب کار می کنیم وبه آنها توجه می کنیم فضای ذهنی بیشتری می دهیم به باورهای خوب وهمین توجه به باورهای خوب سبب میشه کارها خوب پیش برود وگرنه آنها هستند وبرای ساختن باور خوب ،باید با تمام جزئیات در آن دیده شود

    قدرت تاثیر گذاری به این دلیل اتفاق افتاده که عمل کردند به آنچه گفتند وهر کسی عمل کند این قدرت رو پیدا می کند ،صداقت ودرستی،روراستی،در ذهن استاد خیلی ارزشش بالاست به همین دلیل چیزی را که بدانم جواب نمیده به کسی نمی گم واگر روی موضوعی مثل باورها اینقدر تاکید می کنم ویا بحث توحید که میگم همه چیز فقط همینه چون ازش جواب گرفتم وتکامل باید در همه چیز طی شود

    آیا باید هدفمون را صرفا خدمت به خلق در نظر بگیریم یا باید جنبه مادی آن که خیلی برامون مهم هست در نظر بگیریم ؟

    هردو یکی هستند یعنی ما به اندازه ای که مشکلات بقیه را حل می کنیم ثروتمند می شویم وجدا از هم نیستند افرادی که ثروت پایدار دارند ،افرادی هستند که مسائل را حل می کنند وهرکسی هر مسئله ای را بهتر وبیشتر حل کند ثروتمندتر می شود ،

    نگاهمون به پول وثروت چی هست؟

    نگاهم این است که هرچقدر ثروتمندترباشیم در دیدگاه خدا عزیزتریم

    روند شکل گیری باورها در مورد رابطه با ثروت

    همان باورهایی که در دوره روانشناسی ثروت 1 گفته شده که تقریبا 90 درصد آن باورها پاشنه آشیل من بوده که هرچقدر بیشتر روش کار کردم باورهای اساسی بیشتر مشخص شد مثل همین باور فراوانی که دوره های روانشناسی 1و2و3 دوره های فوق‌العاده ای هستند برای تغییر باورها که سعی کنیم هرروز عاشقانه رو آن آگاهیها کار کنیم

    توضیحی در مورد ایجاد باور فراوانی وچطور به صورت ریشه ای روی این باور کار می کنید

    این باور اینقدر در ذهن من ایراد دارد که فکر نکنم بتونم روزی بگم که من مسلط شدم روی باور فراوانی یعنی خیلی باور کمبودی که مدام به ما گفتند که آقا پول کم است ،آدم خوب کم است ،موقعیت کار خوب کم است وآب ،برق،آفتاب،ویتامین ،….کم هست اصلا همه چی کم است اینقدر به ما در زندگی گفتند ونسل در نسل به ما گفتند که حد وحساب ندارد وباورهایمان در مورد این موضوع ایراد دارد

    کاری که می توانیم بکنیم این است که تائید وتحسین کنیم نمودهای فراوانی را

    چه جالب که دیشب در عقل هدایت شدم به پاسخ یکی از دوستان در مورد نمودهای عینی از باور فراوانی که ما رازانه با آنها سر کار داریم که کامنت دوست عزیزم را اینجا برای تکرار خودم کپی می کنم

    من میخوام از یه سری فراوانی ها بگم که ملموسه و ما خودمونم درش نقش داریم

    که این بیشتر به ایجاد این باور کمک کند

    شرکت های پخش که برای سوپری ها جنس میارن

    این یعنی اون جنس توی مغازه فروش رفته و باید شارژ بشه

    و همش میاد و میاد

    بقول یکی از دوستان سبزی فروشی ها و میوه فروشی ها روزانه از میدون بار میارن

    چون فراوون مصرف میشه و از اونطرف هم فراوون تولید میشه

    الهی شکر

    یه مورد که دیگه خیلی ملموسه

    همین آشغال که هر روز میذاریم بیرون

    اگر ما بی انتها مصرف نمیکنیم پس این آشغال بی انتها از کجا میاد

    ما خودمونم تو بازی فراوانی نقش داریم

    همین برق که بینهایت در دسترسه

    همین باز شدن مغازه های تازه حتی توی پس کوچه ها

    یکی از اقوام ما خانم خانه دار بود الان 3 تا مغازه لباس فروشی داره تو یه پاساژ

    و تاجایی که من خبر داشتم هفته ای یکبار میرفت بازارجنس میاورد

    خریدار بینهایته

    مصرف لباس بینهایته

    تولید لباس بینهایته

    حتی همون شب عید که مردم کف طبقه های مغازه ها رو جارو میزنن خخخ دو روز بعدش اون مغازه دوباره انقدر لباس آورده که جا نمیشه تو طبقاتش

    یه خرازی میشناختم یه مغازه فرعی توی پاساز داشت

    یه روز توی یه جای خوب شهر دیدمش و یه ماشین لوکس هم داشت

    تو همه مشاغل بینهایت ثروت در جریانه

    یه بورس لباس عروس و خنچه عقد برین

    اگر فروش نباشه که همه شون تخته میکنن و میرن

    تخته که نمیکنن هر سال دکوراشون لوکس تر و جذاب تر میشه

    اصلا همین وانتیای کنار خیابون

    یک وانت هندوانه میاره

    فرداش یا پس فرداش یه وانت خربزه میاره

    خریدن تموم شده

    بینهایت خریدار از همین میوه فروشای وانتی هست

    یه گل فروشی هست ازش خرید میکردیم منصف بود

    گل رو جزو کالاهای لوکس رده بندی کنیم ایندفعه که از جلوش رد شدم دیدم مغازش خالیه رفته

    دو روز دیگه دیدم یه مغازه گرفته ، طبقه همکف یه برج ، یعنی راحت میشد اونجا رو نمایشگاه ماشین کرد

    پس خریدار گل هست

    فروش عالی داره

    وگرنه هزینه اجاره اون معازه چجوری تامین میشد

    همین کامنتای سایت خودمون

    بلطف خدا

    درسته میشع دقیق گفت چندتاست

    ولی شما شروع کنین از یه سمت به خوندن به آخرینش نرسیدین میبینین دو برابر بهشون اضافه شده

    آگاهی بینهایته

    برای کسی که طالب حقیقته راه های رسیدن بینهایته

    ما همه مون توی این بازی فراوانی دست داریم

    اگر کسی دنبالش باشه پیدا میکنه

    اگر ایمان بیاری به اینکه خدا فرمود

    اگر بخواین نعمت ها رو بشمارین نمیتوانید

    بنابراین یعنی بینهایت

    الهی شکر برای فراوانیش

    وخیلی از نمودهای فراوانی که اطراف ما وجود دارد که با دیدن این نمودها باور فراوانی را درذهن خود ایجاد کنیم وتقویت کنیم تا ذهنمان بهتر شود

    تشخیص الهامات که از طرف خدا هست یا شیطان

    هر نجوای ذهنی که به ما احساس بد بدهد ترس،نگرانی ،اضطراب از طرف شیطان هست وهر گفتگویی که به ما احساس خوب بدهد احساس صبر،ایمان،توکل،امید ، شادی ،شور ،شوق ،لذت بدهد از طرف خداوند است ودر همان ابتدا می توان احساس را فهمید موارد خاصی که هیچ احساس خاصی به آن نداریم انجام بدیم ونگرانش نباشیم وقتی احساس بدی نداریم یعنی خوبه

    اگر فکری ،نجوایی ،گفتگویی ،مسیری، احساس خاصی ندارد یعنی احساس خوب دارد

    احساس بد را خیلی خوب میشه فهمید چون کاملا واضح هست مثل زخم شدن دست

    چه بیزینسی را از صفر شروع کردید وبا بادرهاتون به نتیجه رساندید آیا بیزینس شما سخنرانی در مورد ثروت بوددر حالی که ثروتی نداشتیدکسب وکاری را استارت زدید ووارد بازار فروش شدید وبعد مرحله به مرحله پیشرفت کردید

    من از همان 14 سالگی بیزینس داشتم ووضعم خوب بود یعنی کلا من خیلی زود وارد بازار کار شدم وخیلی زود بیزینس با درآمد خیلی خوب داشتم یعنی پول ساختن را بلد بودم وپول در می آوردم

    در مورد پیشرفت‌های بزرگتر اینجوری شد که روی دوره های تند خوانی که آماده کردم در آن دوره ها از لحاظ مالی خیلی پیشرفت کردم وبعد از آن نتایج به صورت جدی شروع کردم به کارکردن وآموزش دادن دوره های روانشناسی ثروت که قبل از آن روی دوره های موفقیت وقانون جذب و قرآن کار می‌کردم یعنی آن موقعه از لحاظ ذهنی من دنبال پول وثروت نبودم ودر واقع‌دنبال چیزهای دیگری بودم که خیلی برام مهم بود بعد باورهام را در مورد ثروت درست کردم واز همان کارهایی که انجام می دادم یکسری ایده ها آمد ودر آن کارخیلی پیشرفت کردم در واقع آن موقعه که دوره های 21 جلسه را کار می کردم این دیدگاه را داشتم که ثروت همان آرامش وسلامتی هست والان میگم ثروت همان آرامش ،سلامتی وپول هست

    وقتی روی باورهای ذهنی خودم در مورد ثروت کار کردم در دوره های تند خوانی اصلا یک دریچه بزرگی از موفقیت‌های مالی برام بوجود آورد که مطمئن شدم مسیررا در موردذهن پیدا کردم

    کسی که خودش نتیجه گرفته میتونه تاثیر گذار برروی دیگران باشد

    تاثیری که افراد ،کتاب‌ها، سخنرانی ها بر روی ما دارد چون از یک باوری می آید یعنی یک پشتوانه وعقبه دارد واگر عقبه ای نداشته باشد تاثیری ندارد این ایمان است که دارد کار انجام می دهد نه یکسری حرف

    در آمد شما چقدره ؟ چقدر پول در حسابتون دارید

    چرا این سوال براتون مهم هست برا خود من اینقدر مهم نیست

    چرا باید مهم باشد که من چقدر درآمد دارم ما فقط باید مسیر خود را بریم وسعی کنیم هر بار از دفعه قبل بهتر باشیم واصلا دنبال این نباشیم که فلانی چقدرکار می کند

    اصلا ما با کسی رقابت نداریم به کسی ربطی ندارد که فلانی چقدر داره کار می کند وچقدر درآمد دارد

    این خوب است که بدانیم بعضی افراد خیلی خوب موفق می شوند تا برای ذهن ما هم باور پذیر ودست یافتنی باشد ولی همینقدر که می دونیم دست یافتنی است متوجه میشیم که می شوددیگه بقیه اش مسیری است که باید طی بشود حالا اینکه ما بخواهیم بدونیم دقیقا چقدر دارد ومن چقدر میتونم داشته باشم میریم تو حاشیه ما باید با خودمون رقابت داشته باشیم وسعی کنیم هرروزمان بهتر از قبل باشیم دردنیای ثروتمندان آن فردی که یک میلیارد دلار ثروت دارد با فردی که 100 میلیارد ثروت دارد هیچ فرقی از لحاظ اینکه هر آنچه نیاز دارد میتونه داشته باشد،یعنی وقتی ما در مسیر پیش میریم اگر مسیرمون درست باشد واگر نخواهیم مدام با کسی رقابت کنیم از یه جایی به بعد دیگه میگیم ما هرآنچه بخواهیم می توانیم داشته باشیم که دیگه نه حرص وطمع دارد ونه به هرترتیب وداستانی بخواهیم به هر چیزی برسیم دارد وخیلی خیلی راحت زندگی می کنیم بنابر این سعی کنیم از زندگیمون لذت ببریم وکارهم نداشته باشیم بقیه چقدر دارند ……

    آنکه خداوند می فرماید آنکه با تقواتر است به خداوند نزدیک تر است ،تقوابا ثروت می آید ،فردی که ثروت واقعی داشته باشد ودر مسیر درست باشد نه حرص می زند ونه طمع دارد ونه کار خلاف می کند ونه کلاهبرداری می کند وبه کسی حسادت می ورزد یعنی ثروت تقوا میاره انسان خوب به بقیه کمک می کند بخشش می کند به خودش، جهان کمک میکند ذهن سالمی دارد …..

    وقتی در مسیر درست قرار بگیریم آن مال وثروت نیست که بهش تکیه می کنیم بلکه خدایی که آن مال وثروت را به ما داده است وآن خدا همیشه با ثروت ونعمت وخوشبختی هست

    خدایا شکرت…شکرت…شکرت

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  4. -
    بهداد بخشی موفق گفته:
    مدت عضویت: 3987 روز

    استاد عزیز و ارزشمند سلام

    من قسمت 5 مصاحبه با شما را دیدم مانند همیشه کلی نکته یادگرفتم و واقعیت این است با دیدن این فایل مغزم سوت کشید

    اول باید بگم من از شما بابت همه درس های که یادگرفتم تشکر می کنم و در کلاس هایم همیشه از شما به عنوان بهترین استادم نام می برم و خوشحالم که باعث شدم افرادی هم با شما آشنا بشوند

    می دانم ممکن است علاقه ای نداشته باشید درباره زندگی خصوصی شما سوال پرسیده بشود یا آگاه هستم که افرادی برای مچ گیری سوال می کنند

    اما هدف من از سوالم این است که مطمعا بشوم مانند همیشه در مسیری درست و درست تر هستم چون تاحالا به درس های که در این فایل آموزشی گفتید فکر نکرده بودم و ممکن است باعث بشود اشتباه کنم به همین دلیل پرسشم را مطرح می کنم

    واقعیت این است که با اینکه الان ساعت 4 بامداد است

    اما به شدت به دلم آمد این سوال را مطرح کنم طوری نمی توانستم بخوابم

    و امیدوارم اگر صلاح دانستید به این پرسش در برنامه های بعد توضیح بدهید

    اما سوال های مهم من درباره این برنامه ارزشمند و تحسین برانگیز

    1 . شما فرمودید در رابطه ای هستید اما ازدواج نکردید و محرم هستید این چطور امکان پذیر است صادقانه مطرح می کنم آیا این از نظر قران قابل پذیرش است

    و آیا در تضاد با یک فرد درست مثبت و با ایمان نمی تواند باشد

    2 . استاد شما به ایشان همسره من نمی گفتید و می گفتید (دوست من) اما رابطه عاشقانه ای بین 2 دوست است

    و کسانی که با آن ازدواج می کنند خیلی خیلی متفاوت است

    3 . آیا در این رابطه تعهدی وجود دارد برای مثال هیچ کس خوشش نمی آید عاشق بشود یا دوستی داشته باشد و این 2 همزمان که با هم هستند با افراد دیگر هم دوست باشند

    4 . خوب من دوست ندارم خانه خودم را بخواهم به نام دوستم بکنم اما زمانی که رابطه عاشقانه مانند نامزدی را همیشه با همسرم داشته باشم حاضرم همه چیز را به نام آن بکنم

    استاد شما در آن خانه باحالی که من دوست دارم داشته باشم و به زودی خواهم داشت هستید که

    آن خانه باحال 550متر زیر بنا

    8 اتاق خواب

    8 حمام

    استخردار و…

    و یا آن خانه 20 هکتاری

    را حاضر هستید به نام ایشان بکنید

    و اگر نه بین شما چه عشقی وجود دارد؟

    اصلا از نگاه شما باوری که در این پرسشم مطرح کردم درست است یا اشتباه است؟

    5 . اگر در همچین رابطه ای فرزندی به وجود بیاید و بعد افراد به راحتی تصمیم یگیرند از هم جدا بشوند آسیب روی روحی و باور اشتباهی که ممکن است برای آن فرزند شکل بگیرد چی می شود ؟

    6 . خوب دو دوست ممکن است بخواهند بخاطر یک اتفاق کوچک یا یک چیز بی اهمیت تصمیم بیگرند از هم جدا بشوند

    مثلا این دو دوست می خواهند بروند مسافرت خانم می گوید برویم انگلیس آقا می گوید برویم المان و حتی برای مثال امکان این که همزمان 2 کشور را بروند ندارند و تصمیم می گیرند بروند انگلیس بابت همین ناراحتی پیش می آید و این 2 دوست تصمیم می گیرند از هم جدا بشوند

    آیا در رابطه شما هم ممکن است بخاطر چیزی کوچک و بی اهمیتی که مثلا ناراحت بشوید بخواهید جدا بشوید

    (البته واضح است انسان قدرتمندی مانند ما را کسی نمی تواند ناراحت کند اما با این حال فرض کنید برای چیزی کوچک و بی اهمیت از ایشان ناراحت بشوید)

    دلیل این پرسش ها این بود که من بتوانم به یک نتیجه ای درست تری در زندگی ام برسم

    من هم قبول دارم رابطه ای در آن عشق نیست بهتر است تمام بشود

    قبول دارم زندگی که وابستگی در آن باشد عشق از بین می رود

    قبول دارم هر روز زندگی که با فردی هستیم حتی اگر 10 سال 20 سال هم باشد باید همچنان احساسی داشته باشیم مانند دوران نامزدی یا اصلا فکر کنیم همچنان نامزد هستیم

    تکرار می کنم از این فایل درس های مهمی یاد گرفتم

    و با این پرسش ها می خواهم الگوی ذهنی درست را برای خودم مشخص کنم و طبق آن حرکت کنم

    و امیدوارم اگر صلاح دانستید به این پرسش های مهم من پاسخ بدهید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      مرضیه کیخا گفته:
      مدت عضویت: 2825 روز

      سلام

      این فایل استاد من را بسیار غافل گیر کرد

      شوکه شدم

      تمام سوالهای شما در رهن من نقش بست.

      محرمیت در اسلام به دو صورت محقق می شود.ازدواج موقت و ازدواج دائم

      نمی دانم استاد نوع دیگری از محرمیت را پیدا کرده است؟

      تا حالا تمام فایلهای استاد را مانند وحی منزل قبول داشتم و دارم اما این فایل را نمی توانم درک کنم.

      امیدوارم استاد در فایلهای بعدی خود به این پرسشها جواب بدهند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        امین میرزائی گفته:
        مدت عضویت: 1875 روز

        دوستان لطفا موقعی در مورد این مسئله نظر دهید که طعم طلاق را چشیده باشید.

        تمام صحبت های این جلسه استاد عباس منش در مورد طلاق رو با پوست و گوشت و استخوان لمس کردم به خاطر همین میتونم بگم من کاملاً با صحبتها و روش زندگی جدید استاد موافقم و آرزو می کنم روزی من هم در چنین رابطه شیرینی قرار بگیرم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      mosab sharifi گفته:
      مدت عضویت: 3873 روز

      با سلام و ممنونم که نظر بنده هم تا حدودی مشابه شما می باشد دوست دارم استاد در این مورد شفاف تر صحبت کنند و همچنین ایا داشتن فرزند خودش نوعی گسترش جهان نیست بخصوص زمانی که خودت رو در جایگاهی ببینی که می تونی اون فرزندان رو طوری تربیت کنی که هرکدام استادی مثل خودتون باشند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام دردونه های قلب من

    و سلام به همراهان این مسیر طلایی

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا به هزاران دلیل هزاران بار شکرت

    و خدایا من هر چه دارم از لطف و کرم توست

    و خدایا هزاران بار شکرت که امروز به من فرصت دادی در این مکتب مقدس در این مسیر الهی قدم بردارم خدایا هزاران بار شکرت

    دوباره به لطف الله و طبق قانون جهان هستی من در همزمانی فوق العاده ای قرار گرفتم

    اینکه در دوره ثروت جلسه های فراوانی رو دارم گوش میدم و اینجا استاد قشنگ از ظرف وجودی آدما و باور فراوانی رو توضیح بدن

    خدایا هزاران بار شکرت که در مدار درک این اگاهی های نابی هستم

    همین چند روز پیش داشتم خودمو و باورهامو موشکافی میکردم واقعا برام مهم بود حداقل برای خودم روشن بشه تو این پروسه ساختن پاورهای قدرتمند ثروت کجای کارم و با خودم چند چندم

    دیدم خدایا هزاران بار شکرت چقدر نسبت به ی سال یا دوسال پیش فرق کردم

    دیدم اینقدر در زمینه توحید و باور فراوانی رشد کردم که اصلا برای خودمم تعجب آور بود. هر چند قطعا هزاران ترمز و باور محدود هست که باید شناسایی بشه اما به همین میزان که تغییر کرده به نوبه ی خودش انقلاب کردم

    دیدم به لطف الله انگاری سرمو کردم تو لاک خودم و هر روز با توجه به میزان موجودی که دارم فروش انجام میدم در صورتی که همین ی سال پیش همش هر روز دنبال امار گرفتن بودم که همکارا چقدر فروش دارن ای وای من از اونا عقب افتادم ای وای بزار این حرف بزنم این ترفند بزنم مشتری از فلانی خرید نکه بیاد سمت من ای وای بزار این خدمات رو بزارم رو‌جنس تا فروش بره ای وای بزار حاشیه سودمو عدد کم بزارم مشتری بیاد اینور و هزارتا از این باورهای محدود

    اما الان به لطف الله اصلا نمیدانم همکارا چجوری فروش دارن چه تعداد فروش دارن

    به لطف الله به حدی سرگرم فروش خودم شدم به حدی تمرکز تمام گذاشتم که حتی مشتری میگه فلان این قیمت میده من به راحتی میگم پس از اون خرید بزن با کلی احترام و لبخند

    الان میدانم تنها منبع رزق و روزی خداست وقتی خودش بدون کوچکترین تلاش من جنس رو به دست من میرسونه با قیمت خیلی مناسب همونم مشتری میاره و نقد میکنه تک تک موجودی هارو

    همون خدا با توجه به باورهای من سر سفره من رزق میزاره و اینجا در میزان درامد و فروش من فقط نوع باورهای من دخیله و خلاص.

    برای داشتن ی نتیجه دلخواه باید اول باورش ساخته بشه و این باور اینقدر تکرار و تکرار بشه که قشنگ تو عمقی ترین منطقت نهادینه بشه اونوقت اون نتایج دلخواه خودشو نشون میده

    ی برهه ای از مسیر نجواهای شیطان پدر منو درآوردن یعنی عملا چشامو کور کردن

    تمام ساعات من میگفتم چرا فلانی فروش داره چرا من ندارم چرا فلان مشتری از فلان همکار خرید چرا فلانی هر روز جنسش متغیره پس قبلی ها رو فروخته چرا فلانی قیمتش پایین تره یا اینکه همش درگیر این بودم ببینم همکارا چه جنسی دارن و رو چه قیمتی میفروشن و اینقدر ترفند میزدم که فلانی جنسش مورد داره و منم که فقط جنس اورجینال میفروشم یعنی عملا پیگیری همین نجواهای شیطان چنان بار منو سنگین کرده بود چنان وقت منو میگرفت چنان تمرکز منو از مسیر دور میکرد که تمام ساعات روز من صرف این موضوع میشد و این هم بماند که روز به روز حال منو بدتر و بدتر میشد و ی ذره نتایج هم کلا محو میشد زمانی من به خودم اومدم که دیدم منی که هر ماه حداقل 70 الی 100 میلیون دارم پول میسازم درامد من شده 20 میلیون و حتی خیلی خیلی کمتر از خروجی یک ماه من بود این عدد.

    دوباره با کلی تلاش و در و دیوار خوردن برگشتم مسیر

    به صورت واضح شلنگ آبی گرفتم رو اون باورهای سمی و دونه دونه رو قشنگ اصلاح کردم

    شیطان میگفت چک کن امروز فلان همکارت چی فروخته و به چه قیمت

    منم میگفتم شیطان عزیزم الان وقت ندارم فعلا باید این فایل رو به جای اون کار گوش بدم فعلا باید دفتر کارمو سرویس کاری کنم فلان جنس رو بچینم و فلان اگهی فروش رو بزنم

    فرداش دوباره سرو کلش پیدا میشد دیدی فلان همکارا اومد این تعداد ازت خرید و داد به مشتری به چه قیمتی؟

    گفتم شیطان عزیز میزان سود اونو ول کن این طرف رو ببین که من دوباره دارم جنس رو به تعداد میفروشم و جنسای من دارن نقد میشن.

    فرداش دوباره سرو کلش پیدا میشد که فلان همکارت داره قیمت پایین میده و مشتری میره سمت اون. بهش گفتم شیطان عزیزم ببین همون خدایی که تا این لحظه به من اجازه زنده موندن داده قطعا برای رزق و روزی من هم خودش برنامه ای داره من سهم خودمو انجام میدم اونم سهم خودش پس لطفا برای انجام دادن سهم من دخالتی نکن و بزار خودم اونجوری که میدونم پیش برم

    خلاصه هر روز به هر شکلی شده بود من پیشنهادهای شیطان رو رد میکردم و اصرار که در مسیر بمونم ی روز اینقدر بهم فشار میاورد این افکار های سمی که گفتم من امروز اصلا نمیخوام فروش انجام بدم اصلا میخوام کنار عزیز دلم بهش کمک کنم لوسترهای سفارشی که گرفته رو بسازه گفتم امروز کاملا ذهنمو میارم این سمت و کلا بحث فروش جنس خودمو رها میکنم. که خدا شاهده دقیقا عصر همون روز اصلا معجزه وار خدا خودش مشتری فرستاد و خودش هم جنسش رو‌جور کرد

    چون ذهن من پر بود از هزاران افکار سمی و درست انصافا درک مساله رها کردن و توکل به شدت برای من سخت بود

    واقعا سخت بود

    اما چون چندین بار مزشو چشیده بودم دوباره گفتم تست میزنم من شدم ی سد بتونی در مقابل ورودی های ذهن و بابت هر پیشنهادی که شیطان میداد من دقیقا عکس اون موضوع رو عمل میکردم و خدارو شکر کم کم نتایج می اومد اوایل کوچیک بود ولی چون نتیجه کنترل ذهن من بود بشدت به جانم مینشست تا اینکه به لطف الله عمل گرایی من بیشتر میشد و نتایج هم بزرگتر و خدارو هزاران بار شکر اصلا نمیدانم از کجا اما خودش مشتری میفرسته اصلا نمیدانم از کجا اما خودش جنس میفرسته حتی ی نفر وارد کننده از اهواز که انصافا من حتی ی بار هم ندیدمش فقط چندبار تلفنی صحبت کردم حدود 360 میلیون جنس فرستاده دقیق در دفتر من و میگه هر وقت فروختی برام واریزی انجام بده اونم به پایین ترین قیمت بازار برام فاکتور کرده.

    همین دیروز یکی دیگه از وارد کننده ها تماس گرفته به بچه ها سفارش کردم برو انبار جنس بردار ببر دفتر خودت هر وقت فروختی پولشو بده و تمام این ها بدون اینکه من حتی ی ریال پولی پرداخت کرده باشم و یا حتی یکی از همکارا که ساکن دبس هست خداشاهده حدود 900 میلیون جنس فرستاده دفتر من و بدون اینکه من حتی بهش سفارش داده باشم و به ازای هر فروش من براش واریزی انجام میدم که این یکی حتی قیمت هم نبسته هم عددی که خودم میگم براش واریز میکنم.

    خدایا هزاران بار شکرت

    و خدای رزاق و وهاب من هر چی که دارم از توست.

    و خدایی که خودش معجزه وار جنس جور میکنه خودش مشتری میاره خودش برات میفروشه خودش اعتبار میده خودش درامد میده

    خدایا هزاران بار شکرت

    گاها میگم خدایا همه کارها که خودتو داری انجام میدی زشت نیست من اینجا هیچ کاری نمیکنم ؟

    میگم نکنه یاد نگرفتم کارای خودمو؟

    حتی خودش هدایت میکنه از چه روشی بفروش

    و من تنها ی قلبی دارم که تماما در تلاشم هر لحظه بگم خدایا شکرت و انجام بدم این سپاس گزاری رو

    و خدای وهاب و رزاق من

    هزاران هزار بار شکرت. بابت معجزه دیروز (کابل)هزاران بار شکرت.

    خدای معجزه گر ساناز

    من هر چه دارم از توست.

    هزاران هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  6. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    درود بر استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز و دوستان گلم

    درادامه کامنت قبلی که اومدم ویرایش کنم قسمتی از کامنتم دیدم نصفه رفته و نگاهم رو عوض کردم ک احساسم خوب بمونه که توش خیریت هست و اومدم مابقی رو در این صفحه بنویسم تا فراموش نکنم خدایا خودت هدایتم کن

    در مورد باور فراوانی

    من به شخصه سعی میکنم هر مغازه شلوغی میبینم تو دلم میام تحسین میکنم اون صاحب مغازه رو و اگه دسترسی داشته باشم حتما ازنزدیک میرم صحبت میکنم( تمرین اعتماد بنفس)

    چندتا مغازه طلا فروشی هست در ستارخان یکیشون خدا رو شکر با 5تا فروشنده همیشه مغازه اش پراز مشتریه و شلوغه هر موقع میرم چ صبح چ شب این مغازه همیشه مشتری داره اما مغازه های کناریشون یکی یا دوتا مشتری دارن و میام تو دلم هی تحسینش میکنم میگم ببین چقدر تونسته خداش رو باور کنه یا ی آجیل فروشی هست در ستارخان همیشه شلوغه سرش شب عید و شب یلدا ی صف خیلی طولانی داره

    پس ذهن همیشه خوراک میخواد و من خوراک میدم بهش اون کاری نداره میگه من خوراک میخوام و اختیار دست تو هست فقط نزار من گرسنه بمونم این ذهن فقط خوراک میخواد اما الان من جایی هستم و فعالیت میکنم ی انبار بی نهایت از خوراکی‌های خوب و رنگارنگ و میدم بخوردش اونم کیف میکنه حالش هم خوبه بمحض اینکه گرسنه میشه میره از خوراک‌های که از قبل گذشتگان دادن بهش میره اونا رو تغذیه میکنه پس بهترین خوراکی‌ها رو توی این سایت الهی بهش میدم تا لذت ببره

    خدا میگه اونکه با تقواتر هست به من نزدیک تراست

    کسی که در مسیر خداوند هست و مسیرش درسته و ثروت واقعی داره نه حسادت میکنه نه طمع میکنه نه دروغ میگه و نه کلاهبرداری میکنه

    چون بی نیاز شده و همه چی رو از خدا میدونه و همیشه در حال لذت بردنه

    و کسی که ثروت واقعی داره انسانیه که انفاق میکنه و با همین کارش چندین برابرش میاد تو زندگیش

    و کسی که ذهن فقیر داره روی همه حساب کرده الی خدا و به همه باج میده و حسادت داره و همیشه دارن درجا میزنن

    و تا وقتی ایمان داری و توکل میکنی به خدا و باورهای توحیدی داری و به خداوند نسبت میدی خداوند همیشه بهت نعمت و ثروت رو میده و خلف وعده نمیکنه

    چون ثروت خدا بی نهایته فقط کافیه ذهنم مقاومت نداشته باشه اگر خدا رو قبول دارم و هرباور خوب رو هی تکرار کنم و ادامه بدم باور دارم ک هر آنچه که میخوام براحتی بهم داده میشه کافیه فقط خودش رو باور کنیم اون خیر مطلقه و هر شری از طرف ما هست که به ذهن خوراک آشغال میدیم

    در پناه‌ خداوند رزاق و هدایتگرم باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  7. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    به نام خدای جانم که هرچه دارم از اوست ….

    وقتی بعد از دو بار گوش دادن به فایل متن این صفحه رو خوندم رسیدم به قسمتی که نوشته بود

    تمرین این قسمت…یه دور از روش خوندم و خواستم ازش رد بشم که یو هو صدای استاد بلند توی گوشم پیچید که میگفت ؛

    بچه ها تمرین

    تمرین تمرین …

    من به افرادی توی دوره هام نیاز دارم که حاضر هستن تمرین انجام بدن …

    با تعهد …

    افرادی که فقط گوش میدن که فایده نداره …

    باید تمرین انجام بدین تا نتیجه بگیرین …

    باورتون نمیشه اونقدر صداش ببند شد که حس کردم توی هنسفیری داره پخش میشه ….

    پس بی توجه به ادامه ی مطالب تمرین رو کپی کردم و اومدم که تمرین انجام بدم …

    تمرین این قسمت:

    با توجه به آگاهی های این قسمت، باورهای قدرتمند کننده ای را لیست کن که ارتباط مستقیم بین ” تقوا و ثروت پایدار ” را نشان می دهد.

    خب راسش چیز زیادی به ذهنم نمیرسه …

    مثلا اینکه

    هرچه ثروتمند تر به خدا نزدیک تر

    نزد خدا محبوب تر…

    به ذهنم رسید گفتم بزار برم از خدا بپرسم …

    پس سرچ کردم کلمه ی تقوا رو توی قران …

    و 99 نتیجه آورد…

    از بالا شروع کردم به خوندن …

    هر چی بیشتر میرفتم جلو چیز هایی میخوندم که تا الان اصلا فکرشو نمیکردم توی قران گفته شده باشه …اینقدر واضح اینقدر درست …

    وای

    وای بچه هاااا

    ااین آیه رو ببینید …

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿18﴾اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از خدا پروا دارید و هر کسى باید بنگرد که براى فردا[ى خود] از پیش چه فرستاده است و [باز] از خدا بترسید در حقیقت ‏خدا به آنچه مى ‏کنید آگاه است (18)

    ….

    یکسری باور خوشگل بگم ؟

    هرچی با تقوا تر …کنترول ذهن بیشتر به خدا نزدیک تر …هرچی به خدا نزدیک تر ثروت و نعمت بیشتر و هرچی ثروتمند تر نزد خدا محبوب تر ….

    واییییییییییی

    خدا چقدر خوشگل بود …

    یکی دیگه …

    هرچه با تقوا تر ….کنترول ذهن بیشتر …فرکانس بهتر …به خدا با ایمان تر …و نزد خدا عزیز تر …

    ای جان

    ای جان …

    یکی دیگه …

    هرچی امروز با تقوا تر …کنترول بیشتر ورودی ها …شاد تر …به خدا نزدیک تر …و طبق این آیه که آوردم…پس فردایی بهتر …

    ایمانی بیشتر …نعمت و ثروتی فراوان تر ….

    وووووو و وووووو

    عاشقتم من خداااااااا

    .

    .

    ………در حال خواندن آیات…..

    .

    ..

    ای جاننننن…

    جیگر منیییی…

    آخ ببین چی میگهههه

    وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿281﴾

    و تقوا پیشه کنید از روزى که در آن‏، به سوى خدا بازگردانده مى ‏شوید، سپس به هر کسى (پاداش‏) آنچه به دست آورده‏، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمى‏ گیرند. (281)

    ول کن ترجمه ی فارسی …

    خودت آیه رو بخون …

    ببین چقدر ماههههه ….

    بگم یکی دیگه !

    هرچه با تقوا تر …کنترول ذهن بیشتر …فرکانس بهتر …نتایج عالی تر ..بدون هیچ اشتباهی …نعمت ها تمتم کمال با توجه به اون تقوا از طرف خدا داده میشه …و هرچه فرکانس بهتر …نزد خدا عزیز تر …و نعمت و ثروت بیشتر ….

    و پیش خدا یک بنده ی دوست داشتنی تر …و با ایمان تر و متوکل تر ….

    ای جانم ….

    زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿212﴾

    زندگى دنیا در چشم کافران آراسته شده است و مؤمنان را ریشخند مى کنند و [حال آنکه] کسانى که تقواپیشه بوده‏ اند در روز رستاخیز از آنان برترند و خدا به هر که بخواهد بی‏شمار روزى مى‏ دهد (212)

    نفسسسسسسس

    تو چقدر خوبی آخه….

    بگم ؟!

    برو بریم …

    هرچه با تقوا تر ….روزی بغیر حساب بیشتررررررر

    هرچه با تقوا تر ….در مسیر قوانین خداوند حرکت کردن …

    قر چه با تقوا تر با ایمان تر …

    هر چه با تقوا تر بالا تر …مقام بالاتری داشتن …فرکانس نزدیک تری به‌خدا و به ثروتِ به قول خدا بغیر حساب (که نمیتونی بشماریش …) نزدیک تر …..

    عاشقتممممممم

    ……….

    ……

    ….

    ببین چی میگه هاااااا

    إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ ﴿201﴾

    در حقیقت کسانى که [از خدا] پروا دارند چون وسوسه‏ اى از جانب شیطان بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند (201)

    وَإِخْوَانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الْغَیِّ ثُمَّ لَا یُقْصِرُونَ ﴿202﴾و یارانشان آنان را به گمراهى مى ‏کشانند و کوتاهى نمى کنند (202)

    عاشقتمممم من ….

    برو بریم !

    هرچه با تقوا تر …از فرکانس شیطان و بی ایمانی و بدی ها دور تر ‌….

    هرچه با تقوا تر از فرکانس دوستان بد دور تر شدن …

    هر چه با تقوا تر …به ف کانس ثروت و افراد ثروتمند و با ایمان نزدیک تر شدن….

    هرچه با تقوا تر به خدا نزدیک تر شدن و عزیز تر شدن برای خداوند نزدیک تر و از عزل و شیطانی شدن دور تر …..

    ……..

    وای وای

    من دیوانه شدم …

    ببین

    ببین چی میگه ….

    لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرَارِ ﴿198﴾

    ولى کسانى که پرواى پروردگارشان را پیشه ساخته‏ اند باغهایى خواهند داشت که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در آنجا جاودانه بمانند [این] پذیرایى از جانب خداست و آنچه نزد خداست براى نیکان بهتر است (198)

    وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خَاشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشْتَرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿199﴾

    و البته از میان اهل کتاب کسانى هستند که به خدا و بدانچه به سوى شما نازل شده و به آنچه به سوى خودشان فرود آمده ایمان دارند در حالى که در برابر خدا خاشعند و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمى‏ فروشند اینانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت آرى خدا زودشمار است (199)

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿200﴾

    اى کسانى که ایمان آورده‏ اید صبر کنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى کنید و از خدا پروا نمایید امید است که رستگار شوید (200)

    ……

    جان جان جان …جان دلم ….

    نفسسسسس

    بگووووووو

    هرچه با تقوا تر به پارادایم…به زندگی در بهشت و اون آرامش نزدیک تر …به اون ثروت همیشگی و اون درختان و رودی که از زیرش روانه نزدیک تر …به خدا نزدیک تر …ثروت و آرامش و زیبایی بیشتر ‌….

    هرچه با تقوا تر …در مقابل خداوند خاشع تر …با ایمان تر …متوکل تر ..دوست داشتنی تر …و خدا زود میاد و با کلی نعمت و ثروت و نتیجه و موفقیت و پول جوابتو میده ….همه چیز بهمون میده

    ..سریع …سریع …سریع …ببین چی میگه ….سریع الحساب…..زود همه رو برات راست و ریس میکنه…

    هرچه با تقوا تر ….صبوری برای موفقیت بیشتر …به خدا نزدیک تر و رستگار شدن ….بالا رفتن …نزدیک شدن به فرکانس بی نظیر خدا …ثروت …زیبایی …بهشت ‌…

    …….

    نگاه کن …

    وای …

    وای …

    استاد …

    خدا دیگه دستشو گذاشت تو دستم با این آیه…

    عاشقتممم ….

    ببین چی میگه …

    إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَالَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ ﴿128﴾

    در حقیقت ‏خدا با کسانى است که پروا داشته‏ اند و [با] کسانى [است] که آنها نیکوکارند (128)

    به خدا ….

    مدیونین اگه فقط ترجمه بخونیننننن

    بریزین دور این ترجمه ی فارسی رو …

    ببین خدا چی میگههههه …

    با خدا پاش و پادشاهی کن ….

    هرجا بری هرجا بخوای …

    هرچی بخوای

    هرجور بخوای …

    عاشقتمممممم

    هرچه با تقوا تر ….با خدا بودن بیشترررر و خدا یعنی همه ی ثروت و پول و ایده و جایگاه جهاننننن

    هرچه با تقوا تر …محسن تر …یک فرد بهتر …خوب تر …شایسته تر نیکو کار تر …که تازه خدام باهاشههههه….

    وای یه چیزی بگم…

    من این مدل رو خودم تجربه کردم …

    استادی دارم که یه مرکز زده و اونجا بچه های هم سنو سال خودم کار می‌کنند و جوری هستن که چون از من بزرگ ترن و سابقه ی بیشتری دارند …دوست ندارند کسی بیاد جاشون بگیره و هر تازه کاریو حتی اگه عالی باشه و رئیس یا همون استاد من خیلی قبولش داشته باشه کاری می‌کنند که خود اون فرد اصلا نخواد بیاد ….خلاصه با منم اولا همینجور بودن …ولی از اونجایی که استاد من خیلی منو دوست داره و البته که منم همینجور …و ….‌حالا یکسری ماجرا ها …که اون فهمید من چه قلب پاکی دارم و چقدر سعی میکنم روی خودم کار کنم و البته که چقدر به اون استاد ارادت دارم …خیلی منو تحویل می‌گرفت…

    ازم پیش اونا تعریف می‌کرد و ایناااا

    و باعث می‌شد که یکم حس کنم دارند بهم حسادت می‌کنند…اما عین خیالم نبود و حتی توی دلم میگفتم عدو شود سبب خیر …همه چیز به نفع منه …خلاصه همینم شد و یه موقعی که استاد بد رفتاری اون مدیر رو با من دید بعد از رفتن من کلییییی اونو دعواش کرد …که از اون روز …به خدا قسم …اگه از گل نازک تر به من نگفته بودن….

    حتی اگه اشتباهی می‌کردن…اون مدیر با تمام حرصی که تو دلش بود به من لبخند میزد و میگفت اشکال نداره عزیزم …جوری بود که حس میکردم …اصلا پشت سرم میگن ولش کن این خانم مرتضوی رو این پارتیش دکتره …..

    وای نمیدونید …

    انگار خدا اون لحظه بهم گفت ببین ….

    پارتی تو منم ….

    همه جا

    …هر لحظه ….

    کاری میکنم که جهان که هیچی …

    ثروت و دولت که هیچی …همه همه کس همه جا با تو باشند ….در هر شراییطییییی

    ….

    عاشقتممممممم

    ….

    به خدا که خسته نمیشم ….

    اما الان دوست دارم یکم بیشتر فکر کنم …بیشتر با خدا حرف بزنم …

    نمیدونم شاید بعدا اومدم ادامه ی کامنتو نوشتم ‌…در پاسخ به کامنت خودم ….

    هنوز یه سوال دیگه هم مونده ‌…؛

    از خلال توضیحات استاد عباس منش در این قسمت، چه راهکارهایی برای ایجاد و تقویت باور به فراوانی آموخته ای با توجه به اینکه، «باور به فروانی» نقشی بسیار اساسی در تجربه موفقیت مالی پایدار دارد؟….

    حتما مینویسمشششش

    ولی الان برم ….

    یکم با عشق جان دلم صحبت کنم ….

    نفسسس….

    مرسی که هستین …

    تک تکتون ….

    در پناه الله و رب. بینظیرم باشید ….

    فعلاااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
    • -
      سمیرا گفته:
      مدت عضویت: 818 روز

      چقدر قشنگ نوشتید ملیکا جان. لذت بردم از خوندنش.

      من فکر میکنم کامنت نوشتن هم تکامل میخواد. من مدتها با اینکه استاد همیشه تاکید زیادی به خوندن کامنتها داشتند کامنت نمیخوندم با این بهانه که فرصت ندارم و سرم شلوغه. الان چند ماهی هست که سعی میکنم حداقل چند صفحه از کامنتهای امتیاز دار رو بخونم و واااااای که چقدر چیزای قشنگ و الهام بخش از اونها یاد میگیرم. اصلا ی چیززززززی. حالا امیدوارم به این مرحله برسم که منم بتونم کامنت بنویسم.

      مرسی از این که تمرین رو انجام دادی. کیف کردم از خوندنش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده ملیکا مرتضوی گفته:
        مدت عضویت: 743 روز

        سلام سمیرا عزیزمممم

        سلام خواهر فوق العاده ی عزیزم …

        دقیقا دقیقا …

        به خدا درست میگی …

        کامنت نوشتن هم تکامل می خواد …

        از همون صبح که کامنتت رو خوندم همش این توی ذهنم میومد که بیام و اینو برات تعریف کنم …

        وقتی داشتم یکی از کامنت دوستان رو میخوندم ….با اشاره ی قشنگی که توی اون کامنت بود

        یه آگاهی زیبا با یه تداعی برام شد …

        بزار از اینجا بگممم…

        داشتم کامنتا رو میخوندم …

        و هی توی سرم این سوالو می‌پرسیدم که خدا پس چرا من بعضی وقتا حس میکنم صداتو نمیشنوم …چطوری این دوستان اینقدر فوقالعاده و واضح صداتو میشنون و میان این کامنتا رو می‌نویسند…

        چرا و چرا و چرا وچراااا

        خب منم می خوام …

        برای منم اینجوری پیام بده …

        با منم در ارتباط باش ….

        تا …

        رسیدم به کامنت دوستمون …

        راسش هنوز فرصت نشده که براش جواب بنویسم اما …

        یه مثال فوق العاده نوشته بود ‌…

        که دوست دارم اونو اینطور برات تعریف کنم تا همونطور که دیدم تو هم حسش کنی …

        .

        .

        .

        موبایلمو برداشتم …

        اپلیکیشن ها رو چک کردم…

        توی موقعیتی بودم و بی صبرانه منتظر پیام استادم بودم ‌…همش چک میکردم که کی قراره جواب سوالمو بده …کی پیام میفرسته …اصلا پیامم سین زده؟

        تیکش خورده ؟

        اون آدم فوق العاده است و جواب تمام سوالاتم میدونی و از تمام شرایطم باخبره و بهترین راهنمای منه …اما خدای من چرا جواب نمیده …

        یوهو متوجه شدم که ای وای …

        اینترنت خودم وصل نبوده و بعد از روشن کردن اینترنتم دیدم اصلا همون لحظه …نه یه ثانیه اینطرف تر و دیر تر …همون لحظه جوابو بهم داده …با جزئیات کامل و واضح بدون اینکه بهم حس بد بده …تازه عاقلانه ترین تصمیم بود ……

        اشک توی چشمام جمع شد …

        نشسته بودم و به موبایل خیره شده بودم …

        این دیگه چی بود …من یک جا نشسته بودم اما…

        انگار در فضای دیگه این لحظه رو تجربه کردم …..

        پروفایلش نگاه کردمو دیدم بالاش نوشته هر اسمی تو دوست داری بگو …خدا …الله رب …

        بعد انگاری خدا اومد کنارمو گفت ..‌

        ملیکا …

        این همه چرا چرا میکنی ….

        که چرا جوابتو نمیدم یا چرا به تو نمیگم …

        خبر نداری که من همون لحظه آن…پیاماتو میگیرم …درخواست هاتو می‌شنوم و جواب میدم …همون لحظه …ولی دختررر تو دریافت نمیکنی …

        تو نتتت روشن نیست ..‌‌

        این همه پیام برات میدم و تو دریافتش نمیکنی ‌…بعد به من میگی چرا ….

        خب دختر وصل شوووو

        به من وصل شو تا پیام ها و راهنمایی ها بیاد برات …

        ضرر نمیکنی …مطمئن باش …

        تو فقط روی خودت کار کن …سپاسگزار باش …حرکت کن …ایمانتو نشون بده …نترس و نگران هم نباش ….

        قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَأَرىٰ﴿46﴾

        فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم!….

        خب …من دیگه چی بگم …

        چی بگیم …

        چیییی …

        قربونت برم مننننن

        خدای عشق منییی توووو

        چشم…

        ببخشید که اینقدر دیر فهمیدم مشکل از من بوده ….

        فدات بشم مننننن

        …..

        سمیرا جانم …

        ممنونم به خاطر کامنتت که باعث شد این کامنت و تجربه رو بنویسم …عاشقتم …مرسی ازتتتت‌….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سمیرا گفته:
          مدت عضویت: 818 روز

          سلام ملیکا جان

          ممنونم دختر مهربون که برام این ماجرا رو تعریف کردی. و چقدر جذاااب و دلنشین تعریف میکنی. دقیقا من هم با خوندن کامنت بعضی از بچه ها همین حرف را به خودم میزنم که چطور انقدر خوب صدای خدا رو میشنون و چقدر خوب تو کامنتها انتقال میدن و بهشون غبطه میخورم. همین حس هم نسبت به کامنت شما داشتم. اصلا هیجانم رفت بالا تا ته کامنتتون رو خوندم. لحن هیجاااااان انگیز عاالی بود. انقدر قشنگ توصیف میکردی آیات رو که نگوووو…

          متوجه شدم که بسیار پرانرژی، مهرباااان، پرشور و شوق هستی. امیدوارم در این مسیر روز به روز پیشرفت کنیم. در پناه الله یکتا باشی دختر خوب (ماچ به کله ات).

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      زیبا قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 596 روز

      سلام به دوست خوبم

      به خدا منم دیوانه شدم از خوندن کامنتت

      و برام جالبتر این بود که من قبلا این کامنت و خوندم و ستاره دادم

      اما انگار اولین باری بود که این جمله ها را میشندیم

      دختر خوب خیلی تحسینت میکنم

      برای اینکه این قدر شیوا و رسا و خیلی خیلی خودمونی نوشتی ، طوری که دوست نداشتم کامنتت تموم بشه و با لذت میخوندمش

      به خدا کیف کردم

      واقعا سپاسگزارم

      امروز تو ستاره قطبیم نوشته بودم هم فرکانس شدن با خدا و خدا چه قشنگ هدایتم کرد به اینجا

      خدا یدونس و کافی ترینه

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      معصومه حقانی گفته:
      مدت عضویت: 1754 روز

      سلام خدمت ملیکا جان. ممنون بابت کامنت زیبایی که نوشتی. آنقدر قشنگ وبا احساس نوشته بودی که انگار داشتم کامنت شما رو صوتی گوش می دادم. صدای ذوق وانرژی خوندن قرآن تو متن تون مشهود بود.

      خدا را شکر که با انس با قرآن انرژیتون رو بالا می‌برید وروحتون را شارژ میکنید. مسیر خوبی رو شروع کردید. ادامه بدید با عشق وانرژی. در پناه خدا وسایه ی استاد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سیده ملیکا مرتضوی گفته:
        مدت عضویت: 743 روز

        من چی بگم اخهههه

        اصلا الان دوست دارم از ذوق گریه کنم ‌….ممنونم خدا جونم ‌…

        سلام معصومه عزیزم

        سلام خواهر فوق العاده ی من …

        امیدوارم حالت عالی باشه …

        ممنونم از این کامنت زیبایت …

        وقتی گفتی انگار داشتم صوتی گوش میدادم …

        همون صبح که کامنت زیبایت رو خوندم گفتم من باید این کامنت رو صوتی کنم با صدای خودم ….

        و این کارو کردم …

        با اینکه داشتم راه میرفتم…

        اما زیبایی و قشنگی این متن خدایی رو نمییتونم بگم …

        اصلا تا حالا خودمو اینقدر ذوق زده ندیده بودم ….

        و وقتی گفتی

        صدای ذوق وانرژی خوندن قرآن تو متن تون مشهود بود.

        من انگار به خدا یه نگاهی کردمو گفتم …

        چطوری اینکارو میکنی ؟

        چطوری به این کلمات جون میدی …

        چطور این فرکانسو همراه با این جملات میبری ؟

        چطورییییییییی؟

        چقدر آخه تو بی‌نظیری….

        خدای نفسممممممممممم

        مرسی معصومه جان به خاطر این کامنت زیبایت که هدایتی بود برای من …که گام هام رو محکم تر بردارم …علاقمو بیشتر پیگیری کنم ….

        ممنونم

        ممنونم

        ممنونم

        خدایاشکرت به خاطر این دوستان فوق العاده….

        عاشقتممممممم

        بازم ممنونم ازت …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1731 روز

      سلام ب ملیکا عزیزم

      سپاسگزارم بخاطر کامنت زیبایی ک نوشتی

      و آیات فوق العاده ای ک آوردی

      چقد ایمانم قوی تر کرد

      و سرچ کردن تو قرآن و باور سازی با آیات و قشنگ نشون دادی

      خییلی تحسینت میکنم

      ث بهت تبریک میگم

      اول حسودیم شد بهت ها

      ولی گفتم اینه همینه

      باید ازت یادبگیرم چون شما در مدار بالاتری از من هستی

      و قشنگ تر درک کردی آیات و

      و چ باورهای قشنگی نوشتی

      و چقد خوب تونستی بنویسی احساستو و آگاهیا رو

      خیییلی ازت ممنونم

      کارت عالی بود

      بهت افتخار میکنم عزیزم

      شاد و موفق و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سیده ملیکا مرتضوی گفته:
        مدت عضویت: 743 روز

        وای خدای من ….

        سلام زکیه عزیزم ..

        سلام خواهر دوست داشتنی من …

        حالت چطوره ؟

        امیدوارم حال دلت عالی باشه دختر….

        نمیدونی چه ذوقی کردم وقتی پیامت خوندم ….

        مخصوصا اونجا که گفتی

        سرچ کردن تو قرآن و باور سازی با آیات و قشنگ نشون دادی

        وای خدای من ….

        میدونی من چقدر این مدل رو از خدا می خواستم …

        به خدا میگفتم خدایا قرانت اونقدرام آسون نیست که بتونی باهاش جملات تاکیدی بسازی و باور خوب بسازی …

        و وقتی به این جمله ازت رسیدم …انگار یه نوری توی قلبم روشن شد که ببین ملیکا چقدر راحت با خدای درونت باور میتونی بسازی …

        اونقدر پاسخ به کامنت هام رو دوست داشتم که همین صبح اونو با صدای خودم ضبط کردم و …

        و وای خدا جونم …

        اصلا حرفای خدا …

        نمیدونی چقدر زیبا شد این صوت …

        اصلا عاشقتم ….

        دوست دارم یه اسم خاص براش انتخاب کنم ….

        تا حالا اینقدر پر ذوق خودمو ندیده بودم ….

        و اونجا که گفتی

        اولش بهت حسودیم شدااااااا

        وای نمیدونی چه لبخند خوشگلی روی لبای آوردی…

        با این جمله ی صادقانه…

        انگار خدا بهم گفت …اونقدرام ازم دور نیستی ملیکا …اگه بخوای میتونی با طی کردم تکامل…بهتر بفهمی و درک کنی ….و اون قدر که دوست داری ستاره بگیری مثل زکیه این همه ستاره جلو اسمت باشهههه

        آخ عاشقتمممممم مننننن

        ممنونم …

        ممنونم

        ممنونم از این همه محبتت ….بی نهایت دوستت دارم …

        منتظر نتایج بی نظیرت هستم …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1255 روز

      سلام ملیکا ی عزیز

      خیلی متاثر شدم از خوندن نظرت

      البته خیلی متعجب از این همه ارتباط قشنگت با خدا

      همیشه دلم خاسته اونجور که تو خدا رو حس میکنی حس کنم

      میدونم این وصل با خدا صورت نگرفته برای من که هنوز اتفاقها اونجور که میخام نمیفته هنوز باور توحیدی ام خوب نشده هنوز خیلی شرک دارم و اگه ایمان داشته باشم نه به حرف که هرچه داریم از اوست همه چیز حل میشه

      لذت بردم از کامنتت دوست دارم بازم برامون بنویسی

      ممنون از استاد گرانقدرم استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سیده ملیکا مرتضوی گفته:
        مدت عضویت: 743 روز

        وای خدا جونم ….

        سلام زهرای عزیزم ….

        حالت چطوره دختر …

        ممنونم به خاطر کامنت زیبایت …

        عزیز دلم …به خدا خدا اینقدر بهمون نزدیکه که نگوووو …

        ببین چی میگه خودش ….

        آخه….

        چطور از این واضح تر باید بهمون بفهمونه ؟

        وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿186﴾

        هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند]. (186)

        .

        وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»؛[1]

        آخ من قربونت برم…..

        ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏‌هاى نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیک‌تریم.

        اصلا الان گریم گرفت ….

        میگه من خودم خلقت کردم …خودم میدونم …ازت خبر دارم با تمام جزئیات …من هستم دیگه …نگران چی؟….

        به خدا شرمنده شدم جلو خدا که یه موقعی اونقدر توی همین سایت به خودم بالیدم که نه دیگه من تموم شدم و دیگه عالیم و اینا ….

        مال همین دو سه هفته پیشه هاااا

        که دو تا کامنت نوشتمو و یه نیم ستاره گرفتمو فکر کردم چه خبره ….

        و یه جورایی ول کردم …

        و همه چیز ازم گرفته شد …شاید باورتون نشه اما همون نیم ستاره هم از سایت ازم برداشته شد ….که نمیدونم ماجرای ستاره های طلایی سایت رو خوندین یا نه …من بعد از خوندن اون دیدم بابا اصلا حرف از گرفته شدن ستاره هم نزده …گفته اگه نیاین توی سایت و فعالیت نکنین …ستاره خاکستری میشه ولی بعد از فعالیت دوباره طلایی میشه ولی باورت نمیشه از من گرفته شده بود …که یادمه همون روز که دیدم عه نصف ستاره نیست خدا بهم گفت ببین …

        ببین …

        دوباره یکمی از مسیر خارج شدیااااا

        خودم به استاد گفتم ستاره بگیره تا یه تکونی بخوری و به خودت بیای ….

        ملیکا مراقب باش ..راهو کج بری باختی …

        دستمو ول نکن ….من که هستم ولی تو رها نکن …

        من رها نمیکنم …من تنهات نمیزارم …من همیشه با توام …هرجا …چه ته چاه …چه توی آسمون…هرجور که باشی …اصلا هم ازت ناراحت نیستم …اصلا هم دلخور نیستم و دلخور نمیشم …حتی اگه بهم روی زبونت فوش بدی بازم من باهاتم …

        ولی تو ام باید باشی …تو باید منو حس کنی …باید دستمو توی دستت ببینی …

        اصلا تو هیچ کاری نکن …

        من همه ی کار ها رو میکنم …

        تو فقط بگو چی می خوای و منی که اینقدر بهت نزدیکم رو بیشتر حس کن ….

        قربونت برم که اینقدر خوشگل حرف میزنی….

        منم عاشقتممممم

        بی نظیر من …

        که من اگه تو رو نداشتم الان بی چاره ترین دختر دنیا بودم ….

        وای زهرا میدونی دیروز وسط دریای بیکران قرآن که داشتم قطره قطره آب میخوردم به چه آیه ای رسیدم ؟

        گفته بود …..

        ….

        ….

        وای ….الان رفتم اون آیه رو پیدا کنم …میدونی چی بهم گفت ….

        ببین ….

        قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَأَرىٰ﴿46﴾

        فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم!….

        خب …من دیگه چی بگم …

        چی بگیم …

        چیییی …

        عاشقتمممممممم

        اون آیه ای که بهش برخوردم و حتی تا چند دقیقه بهش ذل زده بودم و با تعجب بهش نگاه میگردم که خدایا این کجا بود …

        چرا من حتی یه دور تا حالا از روش نخونده بودم و ندیده بودم …این بود …

        یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیَاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿101﴾

        ای اهل ایمان، هرگز از چیزهایی مپرسید که اگر فاش گردد شما را زشت و بد می‌آید و غمناک می‌کند، و اگر پرسش آن را به هنگام نزول آیات قرآن واگذارید برای شما (هر چه مصلحت است) آشکار می‌گردد. خدا از عقاب سؤالات بی‌جای شما درگذشت، و خدا بخشنده و بردبار است. (101)

        میدونی چقدر تا حالا بهم گفته بود اگه حست بد باشه ازم دور میشییی….

        اصلا من این آیه رو دیدم گفتم وای خدا جون ….

        تو چقدر واضح بودی و من نمیدونستم ….

        همونجا بعد از خوندن این آیه اصلا جا خوردم …انگار یه صدایی که همیشه از اعماق وجودم به صورت گنگ با من حرف می‌زد واضح شد و گفت …

        ببین ملیکا

        سوالات چرت و پرتی که جوابش بهت حس بد میده رو اصلا نپرس…چرا می‌پرسی…چرا اینقدر کانون توجهت رو بی خودی روی حس بد میبری …خب منو توی وجودت کم رنگ میکنی ….

        حس بد یعنی افتادن توی آتیش …

        میسوزی…صدامو نمیشنوی …

        جالبه …دقیقا بعدشم یه سوال بی خود که تقریبا میدونستم جوابش ناراحت کننده است یا حداقل 99 درصد میدونستم رو پرسیدم ….

        اما یه چیزی بگم ؟

        اگه نپرسیدی از خودت و اینا که هیچی ولی اگه حواست نبود و پرسیدی از خودت و شیطان خواست جواب بده و دیدی داره حالت بد میشه …اتفاقا واضح از خدا بپرس ….تا خدا دیدگاه درست رو بهت بده و آرومت کنه…

        من فداشششش که اینقدر خوبیییی….

        اصلا یه خدای بی‌نظیری داریم …

        خاص

        بی قضاوت

        پر از حس خوب …

        به خدا گه هیچی دربارش نمیدونم …

        ولی حداقل میدونم که باید به سمتش حرکت کنم ….

        حالا یه ذره فهمیدم که پیامبر چرا آخر عمرش گفتخدایا ببخشید که آنچنان که شایسته بود تو را نشناختم ….

        قر بونت برممممم

        خدایا من می خوام بیشتر بشناسم…

        بیشتر ببینمت …

        بیشتر حست کنم ….

        فدای تو بشم من ….

        خیلی دوست دارم

        زهرای عزیزم ممنونم به خاطر کامنت زیبایت که باعث شد من اینقدر حس خوب بگیرم ….

        عاشقتم ….

        نگران نباش …

        از وقتی اجازه بدی خدا هر لحظه سعی میکنی خودشو توی وجودت پر رنگ تر کنه …

        نمیدونی خدا با چه شور و اشتیاقی با تمام وجود همه کار میکنه برات تا تو اونو بیشتر جس کنی …

        نمیگم تو نزدیک تر بشی …چون اون نزدیک هست ….

        ای منِ گمشده در من

        تو مرا پیدا کن …

        ای منِ بیرنگ شده در من

        تو مرا پیدا کن

        مگری جز تو پناهی دارم

        تو مرا پیدا کن …

        عاشقتممممم

        فعلاااا نفس ملیکا …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علیرضا محمودی گفته:
    مدت عضویت: 3042 روز

    سلام به استاد عزیزم

    ممنون بابت پاسگویی به سوالات عزیزان و دوستان و خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد با شنیدن داستان زندگی و یا سبک شخصی جدید با همسر دوم و یا دوست و نامزد شما بسیار شگفت زده شدم.

    واقعا این نوع همراهی و این نوع ازدواج به قول ایرانی ها سفید را شما پیشنهاد میکنید؟

    زندگی بدون تعهد و وابستگی در صورت به دنیا آمدن فرزند در بین شما چه میشود؟

    اگر شما یا ایشان در این رابطه متوجه وجود شخص سومی شوید تکلیف چه میشود؟

    به طور مثال که فرمودید من اگر یک ماه هم نباشم هیچ اتفاقی نمی افتد و نه زنگی و نه دلتنگی واقعا سوال اینجاست برای شما یا اون خانوم مهم نیست با کسی دیگری باشید؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

    من به شخصه تا همین امروز تمامی صحبت های شما را با جان دل گوش کردم عمل و اجرا نموده و نتیجه های زیادی گرفتم.

    و بگویم متاهل هستم و شکر خداوند یکتا زندگی عالی دارم.

    ولی واقعا درک و قبول این نوع زندگی با همسر اصلا و هیچی جوری گنجایش درکش و در خودم نمیبینم.

    اینم شد پاشنه آشیل برام ولی چه کارش کنم و کجای دلم بزارمش???

    بازم ممنونم استاد و بگم همه جوره دوستتون دارم و بودن با شما و همراه شما بودن افتخار است.???

    و اگر در این بین فرزندی باشد آیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 83 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3222 روز

      سلام به استاد عزیز و همه دوستان و همراهان گرامی

      با اینکه وقت نداشتم ولی چون چندین بار بهم گفته شد که بیام اینارو بنویسم،دیگه تسلیم شدم…

      دوستانی که انتقاد دارین، دلسر شدین، ناامید شدین،شک کردین، برای شما دارم مینوسم. فقط ی نکته ای بگم: اینارو از زبون کسی بخونید که خیلی علاقه داره ازدواج کنه و تشکیل خانواده بده (چون خانواده گرمی نداشتم و دوست دارم تجربه کنم)

      میخوام این موضوع رو از جنبه های مختلف بررسی کنم.

      1٫ ببینید هدف اصلی استاد اینه که بگه به هیچی وابسته نباشید جز خدا. حتی همسرتون.حتی فرزندتون. واین مثال رو زدن که فقط به ما بگن که هیچ تعلق و وابستگی خاصی تو دنیا ندارن. خواستن بگن توکلتون، اول و اخرتون ،ظاهر و باطنتون خدا بشه و لاغیر. والا چه لزومی داشت که بیان جلوی دوربین و زندگیشون رو بگن و اینهمه مورد قضاوت و شماتت شماها قرار بگیرن!! استاد اینارو گفت. چون میدونه خیلیا ب شنیدنش نیاز دارن. چون میدونه اون پیام اصلی این خرفااا رو اون کسی که تو مدارو فرکانسش باشه میگیره..

      2٫ مطمئنا استاد هم مثل خیلی از ماها دنبال یک رابطه عاشقانه پر ازشادی و آرامشه. اگر به توضیحات استاد دقت کنید(که تو محصول شیوه حل مسائل هم خیلی واضح درموردش صحبت کردن) ایشون تو زندگی قبلیشون خیلی سعی کردن همسرسابقشون رو نگهدارن. دوستان یک سال زمان کمی نیست که هر روز چندین ساعت بخوای همسرت رو آروم کنی و بهش توضیح بدی !! اما ایشون به هر دلیلی تمایلی به ادامه زندگی نداشتن. درسی که این تجربه برای استاد داشت این بود که نباید به هیچ کسی چسبید. نباید بزور کسیو نگهداشت. نباید کسیو زندانی کرد. و ایشون همین رو دارن تو زندگی جدیدشون رعایت میکنن.

      3٫ نکته مهم دیگه اینه : اگر به اکثر روابط نگاه کنید تا زمانی که رابطه جدی نشده و طرف مقابلشون رو دائم و همیشگی نمیدونن، طور دیگه ای رفتار میکنن. شکرگزارترن. مهربونترن. خوش اخلاقترن. صبورترن. با گذشت ترن. چون میدووونن اونی که باهاشن معلوم نیست تا کی هست. اما به محض اینکه رابطه جدی میشه ، به محض اینکه طرف مقابلشون رو همیشگی و دائمی میدونن و فکر میکنن دیگه همیشه دارنش ازونجا ی چرخه 180درجه ای در رفتارشون ایجاد میشه.

      اگر کتاب معجزه شکرگزاری راند برن رو خونده باشین، تو ی جایی از کتاب میگه: وقتی ما داشته هامون رو بدیهی و طبیعی و همیشگی فرض میکنیم سپاسگزاریمون رو نسبت بهش از دست میدیم . و همین بدیهی دونستن نعمتها، باعث از دست دادنشون میشه.

      تواین جور رابطه ها چون هر 2طرف آزادن، چون همدیگه رو بدیهی و همیشگی نمیدونن سپاسگزاری و قدرشناسی بیشتری نسبت به همدیگه دارن و این باعث عاشقانه تر شدن و پایدارتر شدن اون رابطه میشه. خواهش میکنم به جملات استاد دقت کنید: استاد میگه من ازیی رابطه هزار برابر رابطه قبلیم راضیم. اصلا به این چیزا فکر میکنید؟؟؟؟؟؟

      استاد این سبکو انتخاب کرده چون باورش اینه اااااگر قرار باشه رابطه ای پایدار ِعاشقانه بمونه ،فقط تواین حالت امکان پذیره. فقط تواین حالت که 2طرف بهم نچسبن و ازادی و اختیار کامل داشته باشن و نخوان دیگریو تحت تملک دربیارن. دوستان به این جمله اخرم خیلی فکر کنییییییییییییید.

      دوستانی که حس بدی نسبت به استاد پیدا کردین و فکر میکنید کارش غیر اخلاقیه به این جملات خوب فکر کنید.

      4٫ بحث بعدی مربوط به تشکیل خانوادست. خب استاد الانم خانواده داره. رابطه عاطفیشو داره. فرزندشو داره. ایشون اصلااا تشکیل خانواده رو انکار نکردن. در مورد تکلیف بچه ها پرسیده بودین. اگر دوره قانون افرینش رو داشته باشین اونجا در مورد مسئولیت پذیری کامل توضیحی دادن که هیچ کسی در قبال هیچکسی مسئولیتی نداره. نه در قبال پدرمادرمون نه بچه هامون. همه خدااااااااا دارن. چرا دوست دارین برای بقیه خدایی کنید؟چرا فکر میکنید باید مسئول بقیه باشید و براشون خدایی کنید؟

      این به معنایییی بی رحم بودن و بدی کردن و بی احساس بووودن نیستاااااااا. دوستان 0و1 ی برداشت نکنید(مثل گذشته من). اصل مطلب رو بگیرید و تعادل رو رعایت کنید.

      5٫ از نظر مذهبی بررسی کنیم. اگر با دوره های استاد اشنا باشید ایشون میگن که تو هیچ جای قران راجع به مسائلی مثل نماز و احکام و این چور چیزا چیز خاصی گفته نشده. اگر هم چیزی اومده احتمالا بنا به تشخیص ایشون جز آیه های متشابه بوده نه اآیه های محکم. خدا تو سوره ال عمران میگه آیه های این کتاب 2دسته ان. ایاه های متشابه که ازش چیزای زیادی میشه برداشت کرد و آیه های محکم که اصل و اساس هستند. که همون آیه های فرکانسین. پس دوستان مطئمن باشدی استادی که با این هوش و درک و با ایمانی که بخدا داره اگر تو قران چیزی می یومد حتما رعایت میکرد.

      6٫ بعدشم همه اینا بازی با کلماته. شماا حالا میخوای همینجوری با یکی برو زیر ی سقف یا کلماتیو ب عنوان صیغه بخون!! مهم فرکانسه، مهم دل ادمه.

      7٫ دوستان عزیز بخصوص اقایون عزیز :این سبک زندگی به این معنی نیست که شما هرکاری دلتون خواست بکنید. به این معنی نیست با هرچند نفر خواستید باشید. به این معنی نیست که بی بندو بار باشید. بلکه به این معنیه که شما باید با تمام قلبتون با تمام احساستون با تمام وجودتون توی رابطه باشید. اگ ی نگاهی ب دوربرتون بندازید به جامعه بندازین، رابطه هایی رو میبینید که طرفین نسبت به هم هیچ کشش و مهرومحبتی ندارن. اما بزور دارن ادامه میدن. این درسته ایا؟ اینکه از خیانت بدتره. برای من نوعی این خیانته به منه که کسی باهام بمونه ولی احساس ی بهم نداشته باشه. بمونه چون بهم تعهد داره. بمونه چون حرف مردم هست. بمونه چون دلش واسم میسوزه. بمونه چون بهش نیاز دارم. این موندنش به چه دردی میخوره؟ رابطه بدون احساس ب چه دردی میخوره؟

      مگر ما چندبار به دنیا میایم؟ مگر چندبار حق زندگی کردن داریم؟ چرا با عشق و لذت زندگی نکنیم؟ اگر طرفمون رو دوست نداریم چرا رهاش نمی کنیم؟؟؟ چرا اجازه نمیدیم که عشق واقعی رو جای دیگه ای تجربه کنه؟ چرا فک می کنیم اگر ما نباشیم میمیره زندگیش نابود میشه؟ پس خدا این وسط چکارست؟ مگه من خدام؟ مگه شما خدایین؟ چرا به خودمون و به طرف مقابلمون اجازه ندیم که ی زندگی واقعی و پر از عشق رو تجربه کنیم؟

      مگر نمیگیم همه چی فرکانسه ؟ مگر نمیگیم خودمونیم که داریم زندگیمون رو خلق میکنیم؟ پس چرا بهشون متعهد نیستیم؟ پس چرا این قدرت رو برای خودمون و طرف مقابل متصور نیستیم که میتونه زندگیشو بسازه؟

      8٫ ی سری از دوستان گفته بودن خانما ضربه میبینن و فلان و بسان میشن. دوست عزیز من زمانی ضربه میبیم که مردن من بدون احساس کنارم باشه. زمانی نابود میشم که مردِمن چشش دلش بره جای دیگه ولی فقط جسمش بمونه پیش من. کی گفته اگر کسی از همسرش جدا بشه دیگه نمیتونه ی زندگی خوب روتجربه کنه. عشق رو تجربه کنه؟ ی نگاهی ب دوربرتون بندزاین. مطمئنم نمونه هایی رو پیدا میکنید که جداشدن و مجدد ازدواج کردن و خوشخبت شدن. واقعا خوشبخت شدن.

      چرا فکر میکنیم اگر کسی از همسرش جدا میشه دیگه ادم نیست و حق زندگی کردن نداره و نمیتونه خوشحبت بشه؟ دیگه اَخ میشه بد میشه. این چه نگاهیه ما داریم؟

      9٫دوستان استاد میخاد اینو بگه: تا زمانی باهم باشید که واقعا همدیگرو دوست دارین. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. ولی ی سوال اساسی : کی میتونه تضمین بده که تا لحظه اخر زندگیش میتونه عاشق کسی باشه که باهاشه؟ کی میتونه تضمین کنه که تو زندگیش تغییر نکنه؟ خواسته هاش عوض نشه؟ کی میتونه تضمین بده اگر اتفاقی برای همسرش افتاد ذهنش فکرش قلبش نره سمت کس دیگه ای؟ کی میتونه تضمین بده؟ایا شما همون ادم 3سال قبل 5سال قبل 10سال قبل هستید؟ هیچ تغییری تو انتخابهاتون نداشتید؟ درسته ادم تو سن کمتر تا تجربه بدست بیاره تند تند نظرش تغییر میکنه. درسته هرچی بزرگتر میشه به ثبات میرسه ولی بازم تضمینی نیست. اگر میتویند تضمین بدین باشه ب طرفتون تضمین بدین که تا اخر عمر باهاشین. اما اگر نمیتونید تضمین بدین، ولی این تضمینو میتونید بدید که تا لحظه ای که عاشق هستید باهاشید.

      من تمام سعیم رو میکنم که عاشق همسرم بمونم. اما اگر همسرم عوض شد اگر تغییر کرد باید بپاش بسوزمو بسازم؟

      10٫ ی مورد مهم دیگه دوستان سعی کنید سبک شخصی استاد و مسائلش رو از اصل قانون جدا کنید. سبک زندگیشون رو از اموزشهاشون جدا کنید. چرا میخواهید مثل استاد زندگی کنید؟ چرا دوست دارید هرکاری استاد میکنه شما هم همون کارو بکنید؟؟من بعضی از دوستان رو میبینم که زندگیشون شده کپی برابر اصل زندگی استاد. همه چیشوووووووون. ی جوری باور ساختن واسه خودشون، ی جوری الگو برداری کردن که دقیقا همون اتفاقات و تضادهایی که واس استاد پیش اومده واسه اونا هم پیش میاد. این چه زندگیه اخه؟؟ به ظاهر خیلیم موفقن. اما من به شخصه این موفقیت رو نمیخوام که کپی کسی باشم. من عاشق استاد هستم چون دستی از دستای خدا بود که خدارو یادم داد. زندگی کردن رو یادم داد. لذت بردن رو یادم داد. ارامش و احساس خوب رو یادم داد. اما نمیخوام به سبک استاد زندگی کنم. من دوست دارم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم و بچه دار بشم. اما در کناااارش اصل و اساس قانون رو اویزه گوشم خواهم کرد که به همسرم وابسته نباشم و فقط و فقط به خدا وابسته باشم. وقتی ازدواج کنم یادم میمونه که این رابطه بدیهی و همیشگی نیست پس سعی میکنم در هر لحظه نسبت به خوبیهای و نکات مثبت طرف مقابلم سپاسگزار باشم و بهترین خودم رو هر لحظه نشون بدم. و مطمئنم اگر قرار بر پایداریِ رابطه عاشقانم باشه .فقط تواین حالت رابطه پایدار میشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 139 رای:
      • -
        علیرضا محمودی گفته:
        مدت عضویت: 3042 روز

        سلام به استاد و به دوستان و عزیزانی که زیر دیدگاه من نظر دادن.

        من چند بار فایل و دیدم و متوجه شدم خیلی سطحی نگری کردم و خیلی زود پست گذاشتم.

        استاد عزیزم ببخشید من سخت در اشتباه بودم و این دیدگاهی که نوشتم و الان به عنوان محبوب ترین قرار گرفته بسیار اشتباه بوده??

        1. استاد اگر در مدار درستی بوده که هست شخصی و جذب کرده کپی خودش?

        از همه لحاظ مالی. فرهنگی . اجتماعی. و …

        2.همسری که تمام مهریه و بدهی خودشو به همسر اولش بعد از جدایی داده پس تضمین موندن با همسر فعلی هم داده و همسر جدید نیز حتما تامینه

        البته فکر کنم اصلا نیاز به تامین شدن نداشته باشه و شاید وضع مالیش از استاد هم بالاتر باشه.

        3. ضمانت همراهی و تهعد پول و مال و فرزند نیست من واقعا چی فکر میکردم?

        4.فرزند داشتن یا بچه دار شدن هم ربطی اصلا به این نوع رابطه نداره.

        5.مجردها و مردها و خودم?

        این نشه یک راه حل برای بیراهه رفتن ما و تقلید از استاد فکر نکنید یه بل گرفتید. ما فاصله فرکانسیمون با استاد قابل قیاس نیست.

        6.دلیلی نداره استاد هر کاری کرد بشه الگوی ما سبک شخصی هر کسی فرق داره برید خودتون سبک شخصی خودتونو دنبال کنید.

        7.استاد بازم ببخشید در صورت امکان پیت اول منو پاک کنید.

        8. انشاالله با دوست جدیدتون تا پایان روز خوشی و خوبی و محبت و عشق با هم بمونید.

        9 دوستتون دارم حسم خیلی عالیه پاشنه آشیلمم حل شد در این مورد.

        10.دوستانی هم که حسشون و نظرشون منفی شده برن دو یا 3 باره دیگه فایلو ببینن و از نقطه ی دیگه ایی مسئله رو ببینن

        در پایان بگم استاد همه جوره دوستتون دارم و آرزوی خوشبختی و سلامتی و سعادت و ثروت روز افزون دارم براتون?????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        فرشته گفته:
        مدت عضویت: 3732 روز

        هزار افرین دریا خانوم و خانوم هدیه ارامش.و چند نفر از دوستان دیگه که منطقی برخورد کردند و مثبت نگر.

        از اینکه درک درستی داشتید از حرفهای استاد.

        من هم دقیقا مثل شما فکر میکنم دریا خانوم و با نظر شما کاملا موافقم.

        خیلی جامع و کامل بود.

        از تموم دوستانی که نظر مخالف میدهند هم سپاسگذارم.چون باعث میشند میزان درک و آگاهی و انچه باور داریم رو به چالش بکشیم.

        و از استاد عزیزمون دنیا دنیا ممنونم.

        هزاران بار احسنت استاد که این قدر به درجه ی بالای توحید و رشد رسیدید. ???

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رحیم خان گفته:
        مدت عضویت: 3467 روز

        سلام دریا خانم حیف مجال نوشتن ندارم اما وقتی حرفهای عباسمنش را شنیدم خیلی ناراحت شدم که امیدوارم ایشان جواب سوال مرا بدهند

        حرف من این است که یه آدمی که خودش دارد این مباحث آموزش میدهند چرا طلاق ؟ چرا ؟

        اصلا هیچ پای صحبتهای خانم تیموری نشستی .هیچ حرفاش گوش کردی ؟؟؟/

        سوال اساسی من اینه که این خانم که تقریبا دارند حرفهای عباسمنش را میگویند وچقدر از نظر فرکانسی به هم نزدیک هستند پس چرا جدایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

        سوال ما اعضای سایت اینه . خانم تیموری هم دارند همین مباحث را تدریس میکنند پس چرا جداییی ؟؟؟؟؟

        به نظر من اقای عباسمنش نمیخواستند این حرفها رابزنند وحالا هم که زدند لااقل دلایلی هم برای این کارشان می آوردند که من نوعی قانع میشدم

        هرچند زندگی خودشان است واصلا به ما هیچ ربطی ندارد

        وقتی شما را استاد صدا میکنند باید کارهایتان هم در حد یک استاد باشد

        به نظرم ایشان خیلی وجه خودشان را کوچک کردند

        به نظر شما دریا خانم عزیز ، چه چیزی جای ؛ مهرمادر .دلسوزی مادر .عشق مادر برای فرزند .و…. را میگیرد

        یک مادر دریک خانواده ، نماینده خداست . مستقیم از وجود خود خداست که پیش من نشسته . کوثر است .

        درسته که درجامعه ما جایگاه زن نابود شده . ولی اگر ما میخواهیم جامعه ای سالم داشته باشیم باید اول خانواده ای سالم داشته باشیم .

        درسته که جز خداوند هیچ دستگیره ای در این جهان . برای ما ابدی وازلی نیست وهیچ وابستگی ای جزبه او زیباتر نیست . اما مادر بودن از رسالت پیامبری هم بالاتر است

        ما به شما کوثر دادیم وشما باید به خاطر این زن ؛ زیاد سپاسگزاری کنید وهرچه دارید درپای او ذبح کنید . آیه خداوند است

        من واقعا بااین فایل قسمت 5 خیلی بهم ریختم . خانمی که صدای قهقه خندش هنوز در آن اطاق سیمانی در بندر عباس . هنوز صدای خندش در بندر عباس هست . چرا ایجوری باید .. طلاق .

        فکر کنم این خانواده راترک کنم اگر قانع نشوم

        خدا نگهدارت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          بهنام مرادی گفته:
          مدت عضویت: 3504 روز

          با سلام به دوستان گرامی و اقای سپهوند عزیز با نظر شما موافق هستم . درست نیست که استاد به این صراحت در باره مسائل خانوادگی بحث می کردند . حالا که بحث را باز کردند دلائل قانع کننده ای می اوردند .این بحثها خوب نیست و در بین جوانان ریشه دار می شود و بدعت گذاریست و بنیانهای زندگی خانوادگی را سست می کند . ثروت با کانون گرم خانوادگی ارزشمند است .

          پیروز و سر بلند باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        هوشمند گفته:
        مدت عضویت: 1261 روز

        سلام آیدا خانوم عزیز.من چند روز هست که شروع کردم به خوندن کامنتهای شما از همون ابتدایی که شما در سایت،فعالیت داشتین.و واقعا باید بهتون بگم دست مریزاد ،هزار آفرین به این حجم از هوش و استعداد و ذکاوت و درک عمیق از قوانین .شما از سال 96 که اون موقع،کمتر کسی( بجز استاد عباس منش عزیز )اونقدرها به قانون،اشراف داشت و هنوز خیلی خوب،قانون برای همه جا نیفتاده بود ،شما اونهمه آگاهی های ناب رو بشکل موشکافانه و استادانه و با تیزهوشی هر چه تمامتر،برای بچه ها به تصویر میکشیدی و مهربانانه در اختیار سایرین قرار میدادی.بخصوص،بخصوص پاسخ عاااااالی که روی این فایل گذاشتی و چه دفاع جانانه و بحقی از صحبت های استاد داشتی و چقدررر در رفع سوتفاهم بچه ها،نسبت به دیدگاه استاد،کمک بزرگی کردی. با خودم فکر میکردم،اون خوابی که نوشته بودی،قبل ورودت به سایت دیدی و اینکه؛کنار پات چشمه ای جوشید بنام خودت،واقعا تعبیر شد و نامت در سایت استاد موندگار شد.فقط ای کاش باز هم برامون مینوشتی بخصوص اینکه چندین سال از روزهایی که شما در سایت فعال بودین گذشته و الان صددرصد آگاهی هاتون هزار برابر اون زمان هست و من خودم به شخصه ،بی تابم ببینم الان دیدگاه و نظر شما درباره قانون چی هست تا بتونم از این حجم اگاهی استفاده کنم و لذت ببرم .ازت خواهش میکنم اگه برات امکان داره باز هم برامون بنویس و مارو از قلم کم نظیرت ،بی بهره نگذار.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        عارفه محمودی گفته:
        مدت عضویت: 1439 روز

        سلام درود به دختر ایران زمینی دریاجان عزیز سلام

        چقدررر زیبا و چه با مفهوم نوشته بودید درود برشما چقدر لذت بردم از این دیدگاه شما.

        کامنت شما نشون می ده شما چقدر روی خودتون کار کردید و چقدر خوب قانون رو درک کردید.

        درود برشما

        سپاس از کامنت زیبایی که نوشتید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد شکری گفته:
        مدت عضویت: 1452 روز

        با سلام

        ب معنای واقعی وکامل نسبت ب دیدگاهی ک در مورد زندگی شخصی استاد دارید لذت بردم و تاثیر خوبی روی بنده گذاشتید

        ک هرکسی باید زندگیه شخصیه خودش رو داشت باشه.

        اصل ومحوریت خداوند یکتاست و یادمون باشه ک خود بنده بشخصه برای آموزش وارد این سایت شدم و اصلا ب من ارتباطی نداره ک چ کسی چگونه زندگی میکنه یا ب درست یا ب غلط فقط اینکه من میتونم باورهای خودم رو داشته باشم و همانگونه ک خودم میپسندم زندگی کنم

        با تشکر.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فریبا حبیبی گفته:
        مدت عضویت: 659 روز

        سلام و درود خداوند خدمت شما دوست عزیز

        خیلی قشنگ توضیح دادین واقعا ممنونم از شما

        بخصوص اون قسمتی ک گفتین زندگی شخصی استاد را از قانون جدا کنید و شما حق دارید به سبک شخصی خودتون ک تضادی با قانون نداشته باشید زندگی کنید نیاز نیست کل زندگیتونو کپی پیست کنید از استاد

        واقعا عالی گفتید

        من جز اشخاصی بودم ک با این صحبت های استاد مقاومت های در ذهنم ایجاد شده بود به لطف خدا خیلی سریع جلو شونو گرفتم و امشب هم ک این کامنت شمارو خوندم خیلی حالم خوب شد و به کلی این مقاومت ازبین رفت۔۔

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 2837 روز

      باسلام

      دوست گرامی استاد در فایل نهم و دهم دوره قانون آفرینش دراین باره صحبت کردن! در روابطی که طرفین آزادی فکری دارن خیانتی صورت نمیگیره…خیانت زمانی بوجودمیاد که طرف میدونه بهردلیلی مجبوره پای یک زن یایک مرد به ایسته وتحمل کنه.برای همین خیانت درکشوری مثل امریکا وتمام کشورهای پیشرفته بی معناست..چون هرکسی که ازیک رابطه راضی نبود آزاده که اون رابطه رو ترک کنه وبره سوی خودش.

      بچه هم خودش بدنیا نمیاد.

      شادوپیروزباشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
      • -
        یوسف اسدی گفته:
        مدت عضویت: 3929 روز

        با سلام

        استاد در مورد روابط یک ساعته صحبت می کنند در مورد کیفیت روابط در مورد اینکه به خودشون قول دادن هرگز ازدواج نکن و …

        استاد اگر دختر داشتن حاضر میشدن دخترشون با این شرایط ازدواج کنه؟ ما به بچه های خودمون چی یاد بدیم؟

        آخه اینطوری کسی به فکر بچه دار شدن و تشکیل خانواده می افته؟

        اگه دو نفر اینطوری در کنار هم بودن و تصمیم گرفتن و بچه دار شدن و بعد هر کس دلش خواست ادامه نده و زندگی دیگه ای رو تجربه کنه تکلیف بچه چی میشه؟

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
        • -
          ندا گفته:
          مدت عضویت: 2837 روز

          به قول استاد ماکسیومجبورنمیکنیم که تغییرکنه وباورهاشوتغییربده اما نتایج درتمام دنیا والبته درزندگی استاد عباسمنش پرواضحه که باورهای ایشون درسته چون نتیجه دستشونه.من ترجیح میدم یکسال بامردی عاشقانه زندگی کنم تایک عمراومجبور باشه بامن باشه وبمن خیانت کنه.

          شادوپیروزباشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
        • -
          محسن اقدسی مقدم گفته:
          مدت عضویت: 2752 روز

          درود دوست عزیز. جواب شما با یک تحقیق سریع داده میشه

          کشورهای پیشرفته و در راس اونا امریکا از این موارد زیاد داره

          پس چطور 300 میلیون جمعیت داره ؟

          چطور قطب اقتصاد دنیا شده؟

          چطور انقدر مردم مهربانی داره؟

          چطور بهترین و زیباترین کشور دنیا شده؟

          اگه چیزی که شما می گید نتیجه منفی می داشت پس چرا اینطوری نبوده؟

          شاد و پیروز باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
          • -
            رحیم خان گفته:
            مدت عضویت: 3467 روز

            سلام محسن جان وهدیه خانم

            واقعا اینطوری نیست که شما میگویید درسته که آمریکا کشوری پیشرفته است اما کلا در اروپا وآمریکا پایه خانواده بسیار سست است البته اونها خیلی کا کردند در همه زمینه .

            مثلا 80٪ بهترین متخصصان آمریکا ایرانی هستند . رییس اطاق جت ناسا یک ایرانی است . آمریکا به نظر من حق دارد ابر قدرت باشد چون خیلی در همه ی زمینه ها واقعا کار کردند . اونجا مردان وزنان با لیاقت وباشعور ودانا وواقعا متخصص روی کار هستند .

            اما درکشور ما چی ؟؟؟ مشتی عقب مانده بیسواد ومرتجع .

            شما واقعا مشکلات نمیدانید که این حرفها رامیزنید من خودم 4نفر خانواده هم در آمریکا واروپا زندگی میکنند فقط تنها مشکلی که آنجا دارد زیاد به مسایل جنسی وروابط اهمیت نمیدهند اما در جاهایی خیلی جلو هستند

            مثلا برادر من میگفت آنها اصلا نمیدانند دروغ یعنی چه . دروغ نمیگویند

            حال کشور خودمان چی . بی مغزها روی کارند دروغ زیاد و…..

            میدانید که مرحوم سید جماالدین اسد آبادی از اروپا دیدن میکند ووقتی برمیگردد ایران حرف بزگی میزند : دراروپا اسمی ونامی از اسلام نبود اما مسلمانی بود ودراینجا اسلام هست ولی مسلمانی نیست

            ما واقعا از جهان ودیگر کشورها خیلی عقب هستیم

            هیچ دینی بالاتر از انسانیت نیست اونها اینو میگن .

            هی داد ……

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          سعید حسن پور گفته:
          مدت عضویت: 2748 روز

          سلام دوست عزیز

          اصلا کی گفته همه باید ازدواج کنن و تشکیل خانواده بدن؟

          این یک باور تحمیلی از طرف اجتماعه …

          ذهن ما همیشه روی یک چیزی قفله مثل بچه دار شدن و خیانت و ….

          اینجا ست که باید مچ باورهای غلط رو بگیریم و تغییرشون بدیم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        علیرضا محمودی گفته:
        مدت عضویت: 3042 روز

        سلام خدمت هم فرکانسی عزیز سرکار خانوم هدیه آرامش

        با تشکر از پاسخ شما باید عرض کنم

        شما خودتون خانوم هستید و بهتر از من میدونید در این نوع رابطه به هر علتی باعث جدایی بشه این خانوم هست که متضرر خواهد شد چه از لحاظ عاطفی و روحی و احساسی چه از لحاظ مادی حتی اگر رابطه سالها به طول بیانجامد با بالا رفتن سن فقط خانوم متضرر شده

        بحث فرزند فقط نیست

        در زندگی زناشویی بسیار فراز و نشیب است عدم تعهد موجب این میشه با کوچکترین ناراحتی رابطه کات بشه ولی در ازدواج زن و شوهر دعوا کنن دیگران باور کنن چرا چون فردای اون روز آشتی است تعهد است.

        یاده داستانی افتادم که سالها قبل شاید 20 سال پیش در یک انیمیشن کارتونی دیدم که روزی مردی مجرد قصد سفر طولانی میکند به تنهایی با یک الاغ بعد از دو روز به روستایی میرسد که در آن خانومی زیبا در حال کار برروی زمین است عاشق شد و برای خواستگاری رفت و پدر دختر، دختر را بدون مهریه و جشن و هیچ خرجی به ازدواج مرد درآورد و فردای آن روز بار سفر را بستند و دختر سوار الاغ شد و راه افتادند چندی از روستا نگذشته بود که الاغ از ترس یا خستگی با تکانی دختر را از خود پایین انداخت و پاهای او شکست یا فلج شد در همان لحظه مرد گفت من چیزی برای او خرج نکرده ام پس دختر را به خانه پدر پس داد .

        و به سفر ادامه داد.

        در روستای دیگر اتفاق تکرار شد ولی این سری پدر دختر تمامی اصول و ازدواج و رعایت و با قراداد مهریه و جشن دختر را به ازدواج پسر درآورد.

        و فردای ازدواج پای در راه سفر گذاشته و اتفاق مجدد تکرار میشه و دختر از روی الاغ میوفته ولی این سری به علت به وجود تعهد مالی حداقل منجر به جدایی نشد

        خیلی دلایل دیگه هست.

        آیا خود استاد که اینقدر از لحاظ قرآنی تحقیق کرده میتونه اینو با آیه های محکم ثابت کنه.

        ممنون که دیدگاه منو خواندین??

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
        • -
          ندا گفته:
          مدت عضویت: 2837 روز

          دلیل اینکه فقط 5درصدازافراد دنیا موفق هستن فقط به این دلیله که بقیه قوانین روباورنمیکنن.من وهمسرم کاملا موافق حرفهای استادهستیم.وبهم قول دادیم هرکدوم هرلحظه که نخوادادامه بده حتمابه اونیکی بگه وتا لحظه اخرباعشق زندگی کنیم .

          هیچ اجباری درپذیرفتن باورهای درست نیست.ماراه کسانی روادامه میدیم که نتایج عالی دستشونه.هرکس نتیجه باورهاشو درزندگی میبینه.

          شادوپیروزباشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
          • -
            مهدی عابدینی گفته:
            مدت عضویت: 3565 روز

            با سلام

            خانم آرامش سلام

            من خودم جز کسایی عستم که اکثر دوره های استادو تهیه کردم و از همه لحاظ نتیجه گرفتم.

            خواستم یه موضوعی رو به شما مترکز شم،اینکه شما دارین از باورای استاد با تعصب دفاع میکنید خوبه ولی یادتون باشه حرفای استاد وحی منزل نیست و ایشون امام نیستن،اولن که موفقیت تنها ملاک اینکه یه آدم درست میگه یا نه نیست،خیلی آدما از استاد پولدارتر و سالمتر و موفق تر و دارای روابط بهتر هستن که هم نظر استاد نیستن،به قول خود استاد این سبک شخصی ایشون هست ولی لازمنن و تحقیقا بهترین روش نیست،بعدشم تو رابطه همکه به سالمی و درستی استاد عمل نمیکنن که بشه بهشون اعتماد کرد و با نامزدی رفت جلو،خیلی دنبال سو استفاده هستن !پس به نظرم به جای دفاع کامل از این نظریه بشینید یکم روش فکر کنید و سبک شخصی خودتون رو داشته باشین نه سبک استاد!

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
            • -
              ندا گفته:
              مدت عضویت: 2837 روز

              Neda Gohari:

              باسلام خدمت شما

              بنده هم ازسبک شخصی زندگی خودم وهمسرم صحبت کردم.سبکی که سه ساله مارودریک عشق وتعهد بی نظیرنگه داشته.نه یک اسارت درعشق وکنترل..مادرزندگی نیازبه کنترل هم نداریم وحتی اختیارداریم تنهابه مسافرت بریم چون بهم عشق میورزیم اما وابسته نیستیم.پس هرکس به حریم شخصی طرف مقابل احترام میگذاره..ضمنا این سبک منه وروش منه.منکه نمیخوام شماروراضی کنم.پس شماهم میتونید به روش خودتون زندگی کنید. :)

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
            • -
              مهشید کرامت گفته:
              مدت عضویت: 2454 روز

              سلام صبحتون زیبا و شاد

              حرفهای شما نشون میده که این باور در شما هست که خیلی از مردم دنبال سو استفاده هستن پس این باور از اصل مشکل داره

              موفق باشین

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            حسین حاجی چرمهینی گفته:
            مدت عضویت: 3962 روز

            سلام.دوست خوب .. ممنون که جواب میدی .. ما همه روی روش استاد ایمان داریم.. روی حرفاشون و نگاهشون.. میدیدم که همش اومدین و پاسخ دادین به این ابهامات ویا برخورد های تند دیگران..

            میخواستم بگم که اصلا لازم نیست نگران باشید ..

            توی این اتفاق هم خداوند حمایت میکنه استاد رو.. منظورم اینه که لازم نیست خودتو اذیت کنی که جواب افراد با دیدگاه مخالف رو بدی .. یجور بحث کردن هستش .. و خود استاد دوست ندارن شما بحث کنید با کسانی که دراین فرکانس نیستن…

            خداوند خودش همیشه حمایت میکنه استاد رو..اگه باورش توحیدی باشه که ما اعتقاد داریم هست..

            پس اون مخالفت ها رو پاسخ ندید هم اتفاقی نمیافته .. هرچند از سر محبتی هستش که دارین و همینطور یجور اعتقاد به درست بودن مسیر استاد.. همینطور که البته خیلی از بچه ها همینطور هستیم..

            بقول دریا خانوم .. روی نکات مثبت تکیه کنیم و تمرکز کنیم..

            کلا مواردی که مخالف بودن با این سبک شخصی استاد رو کامنت هاشون رو ایگنور کنید ..

            پاسخ هم ندین..

            قرار نیست همه با روش ما موافق باشن .. با بحث کردن هم که فقط فرکانس ما تغییر میکنه ..

            و اگر هم لازم باشه خود استاد جواب میده .. هرچند بنظرم اینکارم نمیکنن..

            توحید یعنی برای رضایت مردم هیچ قدمی برنمیداریم .. و این تعهد ماست.

            ولی بازم ممنون از محبتتون و اینکه احساس میکنید که دوست دارین از استاد دفاع کنین.. استاد دفاع لازم ندارن .. و خوشحال باشین که استاد این حرفارو زدن :)

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
            • -
              ندا گفته:
              مدت عضویت: 2837 روز

              باسلام مجددخدمت شما جناب آقای حسین حاجی

              بازهم ممنونم برای نظری که برام فرستادین ونوشتین…نمیدونم شاید این هم یکی دیگه از پاشنه های آشیلم باشه که باید روش کارکنم..

              گاهی تضادها میان که به ما بفهمونن که چه چیز رو میخوایم و باید دنبال چه چیزی باشیم..بااینکه برای دوستان پاسخ نوشتم وواقعا قصد دیگه ای نداشتم اما احساسم خوب نبود.والان متوجه شدم که این احساس بد یعنی د رعمل اشتباهی هستم که ناشی ازیک باو راشتباست…ونباید به پرسشها و اعتراضات پاسخ میدادم تادراحساس بد قرارنگیرم.

              خداوند در قران هم گفته:ای پیامبر اگر دیدی که کسی به من هم دشنام میدهد تو فقط اعراض کن.

              ممنونم که پیام خدارو برای من تکرار و مرورکردین تا به مسیر اصلی برگردم.

              شادو پیروزباشید

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
            • -
              مهدی عابدینی گفته:
              مدت عضویت: 3565 روز

              با سلام مجدد

              به نظر من کلام انسان ها باوراشون رو نشون میدن!اینکه استاد اینقدر تاکید میکنه که من الان هزار برابر خوشبخترم و اینکه پسرم نامزدمو از مادرش بیشتر دوست داره و تو فایلا و دوره های قبلشم اینو تاکید کرده نشان از باور استاد و اون چیزی که تو ضمیر ناخوداگاهش در مورد همسر قبلیش هست و اون باور اینکه داره به همسر قبلیش میگه من بدون تو خوشبخترم و یه جورایی داستان سر کل افتادن با همسر قبلیشون هست ،حالا الان یه سری میان میگن دارم اشتباه میکنم و این موضوع کاملا مشهوده.پس حواستون به باوراتون باشه چون باوراتون زندگیتونو میسازه

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              جواد زمانی گفته:
              مدت عضویت: 3119 روز

              سلام حسین جان : این که گفتی توحید یعنی برای رضایت مردم هیچ قدمی برنمیداریم .. و این تعهد ماست. واقعن درسته مرحبا به شما

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              ندا گفته:
              مدت عضویت: 2837 روز

              باسلام خدمت شما من واقعا قصد راصی کردن کسی ویادفاع از استادرونداشتم وندارم منظرشخصیمونوشتم و این سبک زندگی منه.وازشماهم بابت نطرتون ممنونم دوست گرامیم.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            دل ارام ملک عباسلو گفته:
            مدت عضویت: 4001 روز

            با سلام با اینکه به خودم قول داده بودم دیگه سمت بحث نیام چون واقعا توجه و انرژی مو میگیره ولی فقط اینو میگم که اگه شما ازدواج نکرده بودید ایا راضی بودید با مردی در ارتباط باشید که عقد نباشید و همه جوره باهم باشید و تازه بگه من هرموقع بخوام میرما توهم میتونی بری گفتید همسرم یعنی ازدواج کردید شما با همسرتون این قرار رو گذاشتید نه دوست پسری که باهاش تو یه خونه زندگی کنید رابطه داشته باشید کلی زحمت بکشید…

            بله بنده هم راضی هستم با همسرم اینجوری فک کنیم

            ببینید نمیدونم کسانی که نظر منو خوندن و خود استاد منظور منو فهمیدن یا نه منظور من ازدواج در کنار

            ازادی ه رابطه ای که با ازدواج شروع بشه و بعد مرد و زن بین خودشون ی قرار هایی بذارند مثل قرار شما با همسرتون

            نه که دخترا هر روز دوست پسر بگیرند و یه صیغه بینشون خونده بشه و همینطور پسرا و بعد یک مدتی بگن ما از مدار هم جدا شدیم خدانگهدار شما و به بی بند و باری کشیده بشه

            بهرحال زندگی استاد به خودشون مربوطه و هرجوری که دوست دارند زندگی بکنند من هم طبق باورهایی که دارم زندگی خودمو رقم میزنم

            شاد و پیروز باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
        • -
          Ramin گفته:
          مدت عضویت: 3289 روز

          سلام, این داستانتون هم خودش یک باوره که ما خودمون برای خودمون ساختیم چون من میتونم برعکسش رو براتون تعریف کنم .دختر اولی را برد چون عاشقش بود و ازش نگهداری کرد چون واقعا عاشقش بود ولی دومی را پس داد چون گفت زنی که فلجه به چه درد می خوره , این همه خرجش کردم تازه از این به بعدم باید خرجش کنم جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعته پس پسش می دم. میبینید پس میشه هر جور توجیه کرد این بر می گرده به باوری که خودمون برای خودمون ساختیم .البته منظور من این نیست که چه کاری درسته و چه کاری غلطه اگر دقت کرده باشین استاد همیشه وقتی از گذشتشون هم صحبت می کنه میگه اون موقع برای من عالی بود و همیشه میگه هر آدمی در هر مکانی هست بهترین جا و مناسبترین جا برایش است(با توجه به فرکانسش) پس اگر ما با رفتارهای ایشون مشکل داریم مشکل از هم فرکانس نبودن و در مدار ایشون نبودن است . ایشون با توجه به باورها وقوانین آفرینش به این مدار رسیدند و لذت می برند و تعهدم به زندگیشون دارند ولی از نوع فرکانس خودشون که با فرکانس ما فرق می کنه . پس اینقدر اصرار در تحلیل رفتارهای ایشون نداشته باشین .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          حمیده مقدم گفته:
          مدت عضویت: 3895 روز

          سلام

          من اصلا قبول ندارم خانم ضرر میکنه وقتیکه وابستگی به طرف مقابل نداری و میدونی اگه اون بره خدا یکی بهتر از اونو توی زندگیت میاره این کجاش به ضرره خانم هست ، تمام دنیا باوره و هر چیزیو که باور کنی توی زندگیت خلقش میکنی به همین راحتی ، باور به فراوان بودن مردهای خوب میتونه باعث بشه خانم توی اینجور روابط اصلا ضرر نکنه ، وقتیکه عاشقانه و بدون وابستگی و در نهایت آزادی سالم با طرف مقابلتی کجاش این ضرره من نمیدونم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          ابوالفضل اشرفی گفته:
          مدت عضویت: 2770 روز

          سلام دوست عزیز و خوب من ?

          خداوند منو به کامنت شما هدایت کردو یک حسی گفت که نوشته های زیر رو براتون بنویسم.

          اینکه میگید جدایی زن و مرد منجر به تضرر زن میشه که از لحاظ مالی و عاطفی و احساسی منجر میشه،

          قصد صحبتم فقط همین قسمت صحبتتونه

          خوب اگر از لحاظ عاطفی و احساسی ضرر کنه این نشون دهنده اینه که با خودش و خدای خودش در صلح نیست و قدرت رو دست کسی دیگه داده و اینجا شرک صورت میگیره

          درمورد جنبه مالی هم همینطور

          کسانی که بعد از جدایی احساس خوبشون رو حفظ کنند و بگن خوب من در مداری هستم که همسر مورد علاقم رو دارم و اگر این آقا یا خانم نباشه حتما خداوند میخواد یک شخص بهتر رو وارد زندگیم کنه و من فقط باید امیدوار باشم و ایمان داشته باشم که در زمان معین با این شخص آشنا میشم

          دوباره از لحاظ مالی هم همینطوره کسی که منبع ثروت رو خداوند بی نهایت غنی ببینه و از خدای اجابت کننده درخواست کند در مداری قرار میگیره که وعده خداوند مقرر شده عملی بشه

          و با این نگرش در این مدار قرار میگیری و احساست عالی و هواره ایمانت رو حفظ میکنی و در این صورت نه تنها به ذهنت خطور نمیکنه که ضرر کردی بلکه احساس میکنی که رشد کردی و به مدار بهتری هدایت شدی

          الهی شکر که هدایتم کردی اینجا تا برای خودمم مروری شده باشه و در این موقعیتی که به قول استاد چاخان?

          میخواست منو به مدار پایین تر بکشه باعث شد که باز هم روی خودش حساب کنم و سپاسگزار وضعیت موجود باشم

          الهی شکر عالی عالی هستم ???دوست خوبم سپاسگزارم که سوالتون رو مطرح کردید تا در این موقعیت به لطف خداوند رحمن برای من مفید باشه ? ?

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          پروانه پرستویی گفته:
          مدت عضویت: 3273 روز

          دوست خوبم من توعمل هنوز مشکل دارم به این صحبتها خوب عمل کنم ولی خیلی قبولش دارم دوست من اون دختره که فلج شده واز طرف شوهرش حمایت نشده بخاطر باور خودش بوده وضمنا من خودم بعنوان خانوم حاضر نیستم با مردی ادامه بدم که بخاطر تعهد نبخاطر عشق پام وایسته ضمنا دوست عزیز اینکه خانوم ضرر میکنه یانه بخاطر یه سری باورهای تحمیلی جامعست که وقتی رو خودمون کار کنیم وباورمون عوض شه ضرر نمیکنیم ویه چیز دیگه خداوند بارها در قرآن فرموده باکسانی که هم پیمانتان هستند رابطه اشکال نداره یعنی این دوست عزیز و استاد عباسمنش باهم پیمان بستند هروقت در عشق هستند باهم زندگی کنند وشرایط رو دوطرف پذیرفتند اوما ملکت ایمانهم که اکثریت به کنیز ترجمه کردند به معنی فردی هست که با پیمان مالک رابطه با اونها شدید هست و اونها هم با همون پیمان شیوه زندگیشون رو با شما انتخاب کر دند اصل رابطه حس خوب هست و اینکه از اول رابطه عشق رو اراده کنی نه کلاه گذاشتن سرهمدیگه رو وهمچین رابطه ای مطمئنا تو چارچوب درستش خواهد بود دوست من ازدواج موقت هم شکلی از همین رابطه استاد ودوستشونه با این تفاوت که تو ایران رسمه که ازدواج موقت فقط برای نیاز جنسی باشه ومثل مرغ وخروس باهم فقط عمل جنسی رو تامدتی تجربه کنن بعدم نخواستن والسلام خب تو اون رابطه تکلیف بچه چی میشه؟؟؟ خب مشخصه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          مهشید کرامت گفته:
          مدت عضویت: 2454 روز

          سلام صبحتون زیبا و شاد

          حضرت امیر (علیه السلام) هم می فرماید کسی که به چیزی عاشق و شیفته شود، این محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابینا می سازد، پس او با چشمی ناسالم می نگرد و با گوشی ناشنوا می شنود و خواسته ها و تمنیات، عقل او را از هم می گسلد و دنیا، دلش را می میراند.

          در داستان ها باورهای سالم و ناسالم به ما تزریق میشه

          آیا ارزشی داره یک نفر به خاطر پول یا زندان یا مهریه یا ترس با کسی بمونه و دو نفر همدیگه رو تحمل کنن اینا همش نشون دهنده ی ضعف ایمان ماست

          میدونم که این باور در بعضی هست که اگر من مریضی بد بگیرم و طرف مقابلم بره چی میشه باید به زور با من بمونه ولی

          در این جمله ی خط بالا خدا کجا بود؟ اصلا خدایی وجود داره ایمان کجاس اینا طرز فکر شرک آمیز مارو به ما نشون میده

          موفق باشین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          هستی امیدی گفته:
          مدت عضویت: 2467 روز

          سلام

          درداستان نقل شده ازجانب شما عشق واقعی درکارنبوده وتنهاهوس عامل ازدواج مرد روستایی بوده که به محض نقص عضو همسرش از او دست شسته…وهیچ دلبستگی وشناخت دیگری ازهمسرش نبوده که اورا پایبندکند…وخیلی راحت ازاو چشم پوشی کرده…درحالیکه عشقی که با شناخت ودوست داشتن خصایص فردی طرف مقابل باشد تعهدایجادمیکند وزودگذر ویا خیانتکارانه نیست…

          موفق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          حمیده مقدم گفته:
          مدت عضویت: 3895 روز

          سلام من کاری ندارم کار استاد درسته یا نه و اینکه توی قرآن اومده یا نه ، فقط اینو میدونم اینهمه تعهد که هست اخرش چی میشه یک سر دادگاه خانواده هم بزن که کلی طلاق هست ، استاد فکر کنم عقدموقت کرده چون گفته محرم من هست یا عقد باید دایم باشه که درباره استاد اینجوری نیست چون گفته ازدواج نخواهم کرد یا باید موقت باشه ، غیر این دو تا هم نیست بعد آدم عاقل وقتیکه با طرف خوشه دلیلی نداره باهاش کات کنه تازه در عقد موقت مهریه هم هست

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مریم طالبی گفته:
          مدت عضویت: 1303 روز

          درود برشما دوست عزیز،با کمال احترام به شما این فرمایشات شما یه باوری هست برای شما که یقینآ شاید شما اونو تجربه کنید اما برای فردی مثلا مثل من که دقیقآ باور مخالف اینو دارم خوب قطعآ تجربیات باور خودم را خواهم داشت،بنظرم وانچیزی را درزندگی مون تجربه میکنیم که باور داریم .شاد وپیروز باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        عشق زندگی گفته:
        مدت عضویت: 3077 روز

        بچه خودش نمی اید اما ایا چنین سبک زندگی و این گونه بی تعهدی دو طرف به یک دیگر چه ثمره و نتیجه ای در زندگی دو نفر دارد …

        به نظر من این شیوه اگر مطابق با حدود الهی باشد و تایید شده باشد قابل قبول است اما تا کنون چنین مواردی را ندیده ام..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          خانوم‌جانم گفته:
          مدت عضویت: 2620 روز

          چرا فکر میکنین تعهد فقط زمانی هست که اسم بره تو شناسنامه

          الان شما با دوستای همجنستون تهعد محضری توی دفتر خونه دادین که تا اخر عمر رفیق بمونین؟ قطعا‌نه ولی نسبت بهشون اون عشق و وظیفه پشتیبانی رو دارین

          خطبه عقدیم که بین زنو شوهرا میخونن فقط اینه که ازشون میپرسن اینو واقعا میخای؟ یا‌نه خب

          خیلی واضحه دیگ وقتی ما همه از بک چیزیم ما همه یکی هستیم اینکه حرفا اضافه اس

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سید محمد گفته:
        مدت عضویت: 2462 روز

        سلام

        من فکر میکنم شما دیگه خیلی رویایی به قضیه نگاه میکنین اگر خیانت درکشوری مثل امریکا وتمام کشورهای پیشرفته بی معناست پس حتما آمار طلاق ها و جداییها و خیانت صفر هست که البته اینطور نیست .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        الهام پرویزی گفته:
        مدت عضویت: 3710 روز

        دوست خوبم خیانت بی معنا نمیشه عادی میشه تعداد زیادی از فامیلهای من خارج از ایران هستند روابط راحت تره بین اونها و مشکلی با خیلی مسایل ندارن که ما تو ایران داریم البته ایران هم هست همه اینها اما قایمکی که به لطف دوستان به مرور اینجا هم همه دارن راحت تر میشن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سارا کریمی گفته:
        مدت عضویت: 2845 روز

        سلام خانم آرامش

        اصلا اینطوری که شما میگی نیست

        خیلی از مردان هستند زن و زندگی مشترکشان رو دوست دارند ولی به خاطر وسوسه های شیطانی و حس تنوع طلبی شان به رابطه هایی وارد میشوند و خیانت میکنند و در دل اصلا راضی به ترک همسر و زندگی مشتریان نیستند بلکه فقط به خاطر لذات آنی دچار خیانت میشوند و اگر رابطه پنهانی شان فاش شود باز هم هرگز راضی به بهم زدن زندگی مشترکشان نیستند نه به خاطر حرف مردم به خاطر دل خودشان

        همسر خودشان را با آن معشوقه موقتی مقایسه میکنند و حتی بیشتر ازقبل علاقمند به زندگی شان میشوند

        پس خیانت همیشه به این دلیلی که شما گفتید اتفاق نمی افتد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن اقدسی مقدم گفته:
      مدت عضویت: 2752 روز

      درود خدمت شما دوست عزیز

      هر کسی سبک زندگی شخصی خودشا داره شما هم سبک زندگی خودتونا دارید استاد هم همینطور

      شما الان میگید خوشبختید پس سبک زندگی خودتونا پیدا کردید الان لازم نیست که مثلا شما همسرتون رو طلاق بدید و به سبک استاد عباس منش زندگی کنید که.

      هر کسی سبک زندگی خودشا باید پیدا کنه وقتی احساس خوبی داشت و احساس خوشبختی یعنی اینکه در مسیر درستشه.

      موفق باشید بدرود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      سیدعلی علوی گفته:
      مدت عضویت: 3520 روز

      سلام دوست عزیز

      به نظرم زندگی شخصی افراد فقط به خودشون نربوطه شما الان خداروشکر با باورهای خودتون که درمورد ازدواج دارید از زندگیتون راضی هستید و این جای شکر داره و استاد یا خیلی های دیگه با باورهای خودشون در مورد زندگی مشترک به روشی که آقای عباس منش زندگی میکنه دارن زندگی میکنند و راضی هم هستند.

      در کل ما نباید باورهامون رو عینا از دیگران کپی کنیم شما به نظر من پاشنه آرشیل در زمینه احساسات ندارید چون از زندگی متاهلیتون راضی هستید فقط باورهایی رو که احساس میکنید اگر از استاد یا هر شخص دیگری کپی کنید و به اون شکل عمل کنید ارضاتون میکنه رو انجام بدید

      درکل دنیا ، دنیای باورها و احساساته هر باوری رو که حس قشنگتری بهش داری رو نگه دار بقیشو شیفت و دیلیت کن حتی اگر اون باورها باورهای استاد عباس منش باشه

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3222 روز

      دوستان فرصت کردم منم میام باهاتون هم فکری میکنم تا ی سری از باورهای مخرب رو شناسایی کنیم .

      اماااااااااا فقط ی نکته مهم رو بگم وبرم

      دوستان تو این بحثااا قانوووووون یادتون نره….دنبال نکات مثبت بگردید و اونارو تحسین کنید

      من ی نکته مثبت پیدا کردم: رنک الکسای استاداز 600رسیده به 500????

      خخخخخخخخخ

      استاد 3-2 تا فایل این مدلی بزارین ایشالا به امید خدا میرین زیر 100

      ازهمین الان تبریک میگم ?????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        بهار رضوی گفته:
        مدت عضویت: 2410 روز

        سلام خدمت شما .بنظرم اونایی ک با ی حرف بالا و پایین میشن معلومه باورهاشونم ابکیه هر کسی اختیار زندگی خودشو دارم در تعجبم واسه مردم در حاشیه ما چ چیزهایی مهمه اصل و رها کردن چسبیدن ب فرعیاتی ک هیچ تاثیری تو زندگیشون ندارن من خودم حتی اگر هزاران بار استاد با کسیم باشه برام مهم نیست چون اینقدر از حرفهای نتیجه گرفتم ک می‌دونم تر حرفیش ی علتی داره

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمیرا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2635 روز

      با عرض سلام…. من فک می کنم اگ پای خیانت وسط بیاد هیچ فرقی نمی کنه ازدواج کرده باشیم یا ن بازم بهم می خوره همه چی…..همونطور ک می بینیم ازدواج هم هیچ ضمانتی برا پیشگیری از این موضوع نداره…نمی دونم راه حل چیه و چطوری میشه الگوی مناسبی برا زندگی مون پیدا کرد… ولی حداقل می دونم اینی هم تو اطرافیان می بینم بهترین راه نیس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهره محمودی گفته:
      مدت عضویت: 2847 روز

      به نظرم باز شدن این بحث ها فارغ از هر نظر و دیدگاهی که داشته باشیم ,بسیار ضروریست .

      پیشنهاد میکنم مصاحبه استاد مصطفی ملکیان راجع به ازدواج رو سرچ و مطالعه کنید

      این مساله علاوه بر اینکه مساله نگاه به رابطه و ازدواج باشه , مساله نگرش به زن هم هست , نگرش زن به خودش و رابطه هم هست . و همه ی اینها در جامعه ی در حال گذار به مدرنیته ی ما , کلی حرف و حدیث داره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    سلام استاد عزیزم ، باور کنید که در این لحظه از همیشه برای من عزیز تر هستید ، خیلی تحت تاثیر این فایل قرار گرفتم ، از اینکه راحت و بی پرده به بیان یکسری مسائل پرداختید شگفت زده شدم و تاثیر بسیار مثبتی روی من گذاشتید ، میدانم که بازتاب های متفاوتی در پی خواهد داشت و شما آنقدر متکی به نفس خود هستید که تمام دیدگاه ها را می خوانید و به تمام دوستان حق اظهار نظر میدهید ، از اینکه آرا متفاوت برایتان اهمیت ندارد و فقط به هم فرکانس های خودتون فکر میکنید سپاسگزارم ، از اینکه ملاحظه نمی کنید و هرکجا که لازم بود حرف میزنید ممنونم ، از اینکه اینهمه درس گرفتم و مثل همیشه خواب را از سرم پراندید ممنونم

    استاد عزیزم من تصمیم گرفتم از این به بعد با همسرم دوست باشم و مثل دوران نامزدی دوستش بدارم تا برای دیدنش بی تاب بشم ، تصمیم گرفتم بجای مادر ، خاله و یا دوست بچه هایم بشوم ، تصمیم گرفتم آزاد باشم و به همسرم حق بدم که رها بشه و هردو در لحظه زندگی کنیم و از هم لذت ببریم ، من عاشق و شیفته حرفهای شما شدم ، شما برای من همیشه نماد ثروت بودید اما امشب برای اولین بار شما را طور دیگری یافتم ، شما برای من نماد زندگی شدید

    استاد چقدر زندگی زیبا میشود وقتی که به خودت به چشم مادر نگاه نمیکنی ، وقتی که مادر نباشی چقدر جذاب تر می شوی ، چقدر محبتت به بچه هایت بیشتر میشود ، چقدر بیشتر به خودت و به آنها احترام می گذاری ، مادر بودن یعنی دلسوزی و مثل شمع ، آب شدن ، حداقل در فرهنگ من مادر بودن یعنی همین و من از همین فردا مادری میشوم که دیگر مادر نیست بلکه دوست بچه هایش و نامزد همسرش هست ، با حرفهای شما به دوران زیبای نامزدی ام که فقط شش ماه طول کشید برگشتم ، چقدر زیبا و خاطره انگیز بود ، هنوز بعد از دوازده سال که از زندگی مشترکم میگذرد هروقت با همسرم بحث و بگو مگو میکنیم ، آن دوران زیبا را به یاد می آورم و سرشار از عشق میشوم ، قطعا صد بار دیگر هم اگر بخواهم انتخاب کنم ، همسرم را انتخاب خواهم کرد فقط شکل رابطه ام را تغییر میدهم و از فردا فارغ از سند ازدواجی که دوازده سال است در گوشه کشو انداخته شده و فارغ از هزاران سکه ای که بعنوان مهریه تعیین شده و فارغ از تمام اشتباهاتی که همسرم کرده و فارغ از تمام اشتباهاتی که خودم در عالم زندگی مشترک و زیر یک سقف کردیم چرا که فکر میکردم مجبورم بخاطر بچه هایم بسازم و بسوزم و فارغ و رها از تمام بندها و زنجیرهایی که به خودمان بسته ایم ، دوستش خواهم داشت و برای تمام عقاید و حرفهایش ارزش و احترام قائل خواهم بود ، استاد عزیزم تو با این فایل در درون من غوغایی بپا کردی و دیوار سیاه باورم را فرو ریختی ، همین که احساس می کنم این آقا یی که کنارم خوابیده دوست من است هزاران بار دوستش خواهم داشت و از هیچیک از کارهایش ناراحت نخواهم شد چرا که خیلی از رفتارهایش بمن ربطی ندارد و جزیی از صفات خودش است ، رسالت من این است که با او خوش باشم و لذت ببرم

    ……….همیشه دلم میخواست آخر متن هام بگم استاد قربونت برم ولی نمی گفتم و تو دلم می گفتم اما الان میگم الهی که من قربونت بشم……عزیزمی ….دوستت دارم و از نتایجی که از تغییر باورم خواهم گرفت ، خواهم نوشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 109 رای:
    • -
      یوزارسیف گفته:
      مدت عضویت: 2963 روز

      سلام خیلی خوشم اومد از متنتون

      اون قسمت آخری که گفیتید قربونتون برم . اشکم جاری شد و یک لحظه عشقی ته دلم سرازیر شد و بهم الهام شد که بهتون تبریک بگم بابت تصمیمتون

      الهی و عالی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2943 روز

        سلام دوست عزیز ، آقای خوش نویس ، ممنونم از لطفی که به نظر من داشتید ، حقیقتش اینه که من از دیروز تا الان انقدر منقلب شدم که با خودم میگم چرا من جرأت آزاد بودن و رها شدن از بندهای نامرئی را نداشتم ، چرا انقدر با بچه هایم درگیر شدم و داد کشیدم و وسط دعواهای کودکانه شون می پریدم ، واقعا از دیشب تا الان که خودم را مادر به آن مفهمومی که تا بحال در ذهنم جا افتاده بود ، نمی بینم برای هر عکس العملی فکر میکنم و به خودم حق نمی دهم که تحت نام مادر هزاران رفتار نادرست را انجام بدهم ، امروز اصلا وارد روابط همسرم با فرزندانم نشدم و اجازه دادم او راحت و آسوده با بچه هایش رفتار کند و یقین دارم این فایل حالا حالا در تغییر رفتارها و روابط من موثر خواهد بود ، مجددا از شما سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    بهار رضوی گفته:
    مدت عضویت: 2410 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ممنونم به خاطر فایل بسیار بسیار عالی که داشتین من اولین باره دارم این فایل رو گوش میدم نمیدونم چرا قبلا این فایل را اصلاً گوش نداده بودم اما برای خودم صداقتی که در حرف‌های شما بود بسیار بسیار جالب بود چرا که خیلی ها دنبال اینن ک مردم را فقط به هر بهانه یا هر جوری که شده برای خودشون نگه دارند یعنی حرفی را بزنند که به مذاق مردم خوش بیاد اما شما دارین حرف دلتونومی زنید و میگید زندگی من اینه که خیلی برای خودم جالب بود که فرد اینقدر با صداقت تمام بیاد حرف بزنه استادبرای خودم این جلسه خیلی عالی بود چون من فراوانی را فقط در پول می‌دیدم اما اینکه در مورد آب و در مورد فروشگاه و در مورد خودرو تسلا فراوانی را مثال زدید خیلی برای خودم جالب از این به بعد تصمیم گرفتم که هردفعه کنار دریا میرم فقط فراوانی را ببینم جنگل رو که دیدم فقط فراوانی را ببینم و از فروشگاههایی خرید کنم که واقعاً مشتری هست تا بتونم فقط و فقط فراوانی را ببینم خیلی برای خودم جالب بود نکته بعدی که گفتیم خیلی‌ها به بهانه اینکه من عاشقتم نگرانتم به همسرشون یا شریکشان هی تند زنگ می‌زنند و این عشق نیست در صورتی که من واقعا فکر می‌کردم تا الان این عشقه اگر نگران طرف باشی یک کم دیر کنه بهش زنگ بزنی و این نکته برای خودم بسیار بسیار عالی بوده مرسی استاد ٬ این رو می خوام رعایت بکنم در کوچکترین مسئله شخصی با همسرم ممنون استاد به خاطر آگاهی های نابی که در اختیار ما قرار میدین

    و از همه مهمتر اینه ک هنوز تو هنگم چون فکر می کردم افرادی ک تو سایت هستن واقعا انسانهای بی حاشیه ای هستن ک تنها مسأله شون بالا بردن کیفیت زندگی خودشونه وقتی شما در مورد دوستتون گفتید و من کامنت ها رو خوندم گفتم خدایا اینا واقعا قانون رو فهمیدن اصلا ازدواج استاد و دیدن خانم شایسته اینقدر باعث پیشرفت اینا میشه ک براشون اینقدر اهمیت داره٬ استاد خدا رو شکر میکنم اینقدر روی خودم دارم مار میکنم که دیگه کنجکاو زندگی دیگران بودن ٬ قضاوت کردن واسم کمرنگ شده و همین باعث شده توی س چهار ماه از زمین و زمان برام بیاره ٬میگم کار من تغییر سرنوشتمه یکم برم حاشیه کلی باید تاوان دیر رسیدن ب اهدافم رو بدم و همش میگم این چ درسی واسم داشت ٬ این ک فقط نگاهم روی خودم و زندگیم باشه و فقط اهدافم واسم مهم باشد اگر هدف من هدف واقعی باشه اجازه نمی‌ده بزنم جاده خاکی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 177 رای:
    • -
      Beyond گفته:
      مدت عضویت: 2487 روز

      سلام دوست خوبم💖

      ممنونم.کامنتتون عالی بود.منم برای اولین بار یه رابطه واقعی داشتن رو با استاد فهمیدم.اولین بار با استاد فهمیدم که رابطه با کیفیت یعنی چی و تونستم یجور دیگه فکر کنم.

      اما چیزی که باعث شد که براتون دیدگاه بذارم هدایت خدا بود.

      بشدت دلم میخواست خدا یه نشونه بهم بده برای از بین بردن تردیدهام.و درکامنت شما این نشونه رو دیدم.

      یکم برم تو حاشیه باید کلی تاوان دیر رسیدن به اهدافم روبدم*

      واقعا همینطوره واقعااا.زندگی قبلی ام پر از حواشی باورهای محدودکننده و ترس و شرک و بی ایمانی بود.اگر لحظه ای بخاطر ترس به مسیر قبلی برگردم باید کلی تاوان بدم.قبلا هیچ کاری نمیکردم جز کاری که دیگران میگفتند رو میکردم(د).اینجوری میگم که به ذهنم تاکید کنم چجوری بود زندگیم.اما الان اتفاقا همه کاری میکنم جز اون کار.کاریو میکنم که دلم میگه.و این خیلی خوبه چون تازه الان دارم طعم زندگی رو میچشم.نمیدونم حسم گفت بنویسم.ممنونم دوست خوبم💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      امید رضا گفته:
      مدت عضویت: 2223 روز

      سلام به شما خانم بهاره رضوی من خیلی خوشحال شدم از پاسخ بسیار ارزشمند شما به این فایل و واقعاً حرف دل من رو زدید که من هم واقعاً متعجب شدم که چرا دوستان زیادی نسبت به این نوع رابطه عاطفی استاد گارد داشتند و این مبحث به این مهمی که در رابطه با فراوانی استاد صحبت کردن و چطوری باور به این مهمی باور فراوانی را میسازه رو اصلا انگار نشنیدن و توجهی بهش نکردن، اینکه چقدر مزیتها داره اینجور رابطه برقرار کردن رو اصلا انگار نگرفتن و درک نکردن که اونم به خاطر اون باور های اشتباه و نگرشی که قالب شده به اکثر ما دوستان بوده و هست که اینطوری گارد می گیریم و در واقع اون آموزشی که باید بشنویم رو نمی شنویم این اصل رو که باید بشنویم رو نمی شنویم و من خیلی خیلی خیلی تشکر می کنم از شما بابت درک عالی شما و این که واقعاً چقدر خوبه که باور فراوانی رو در خودمون ایجاد کنیم و بسازیم و فقط از استاد الگو بگیریم و اصل قانون رو درس بگیریم بجای گارد گرفتن و سنجیدن همه چی با نگرش قبلی، هر کسی سبک شخصی خودش رو داره و قرار نیست که ما کپی کنیم سبک استاد رو قراره درس بگیریم از چیزایی که میتونه به ما کمک کنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2160 روز

      به نام تنها رب یگانه

      سلام و درود دوست هم مدارم بهاره جونم

      ((البته من این رو بگم قبلا برای همین که بنویسم بهاره جونم هم ترس داشتم ولی الان نه با اطمینان و با دل قرص نوشتم بهاره جونم چرا چون خلا داشتتم ..اگه جواب نده چی ؟ اگه خوشش نیاد چی ؟ اگه ترکم کنه چی ؟؟ ))))

      ………………..

      درست میگی دوست عزیزم

      همیشه به دنبال این بودم که ببینم بقیه چطور دوست دارن باشم ، همون را باهاشون رفتار کنم اما این باور به خود آدم به شخص آدم ضربه میزنه

      من نمی تونم همه ی آدمها را راضی کنم با اون دیدگاهی که دارن

      من فقط میتونم همون جوری باشم که درسته

      همون آدمی باشم که خودم دوست دارم

      همون آدمی باشم که قانون میگه

      همون ادمی باشم که استاد میگه

      من خودم همیشه نگران مادر شوهرم بودم چون ایشون خیلی روابط عمومی بالایی دارن البته با دیدگاه اشتباه ولی خب دیگه همه عادت کردن من اومدم با تکامل این دیدگاه را تغییر دادم

      مثلا ایشون دوستس دارن همه ی کارهای شخصی و ریز زندگی ات رو بدونن ولی من دوست نداشتم و هیمشه می گفتم دلیلی نداره که نه تنها ایشون بلکه هر کس دیگه ای بدونه حالا اینم بگم که من اینجا از استاد یاد گرفتم ک هاز زندیگم هم بگم تا به راه درست هدایت شوم ولی من بیام از مشکلاتم برای ایشون یا هر کسی بگم چه دردی از من یا از اون شخص دوا میکنه

      همیشه دوست داشتم مستقل باشم

      همیشه دوست داشتم برای خودم باشم

      به سبک شخصی خودم باشم

      اون جوری که دوستس دارم و داشتم زندگی کنم

      خدا را شکر میکنم هر لحظه به بهترنیها هدایت می شوم

      این همه نکته وردس را از کامنت و دیدگاه شما یادم اومدو نوشتم

      البته خداوند گفت و من نوشتم

      ممنون دوست عزیزم

      ممنون دست خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2373 روز

      سلام

      سپاسگذارم دست عزیز خدا بسیار عالی و ساده بود چقدر شیرین گفتید در مورد اهدافتون خیلی لذت بردم🌹🌹🌹

      خدایا شکرت

      دیدگاهتون رو تحسین میکنم دوست خوبم شما بی نظیرید !!👏👏👏👏

      پروانه وار پیله تنیده و به پرواز در خواهیم آمد

      مثل استاد گلمون🌹

      براتون از خدا سلامتی شادی ثروت و سعادت دنیا و آخرت رو خواستارم

      😊😊😊

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محبوبه نژاد مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1265 روز

      سلام‌دوست عزیز

      خیلی خوب گفتید تمرکز روی هدف و‌وظیفه اصلی نن تمرکز روی هدفهمه

      من یک سالی است که کاری و شروع کردم و‌الان چند‌وقته‌منتطر نتیجه ام

      نتیجه ام دیدم ولی نه اونی که میخواستم

      و‌الان متوجه شدم همش دلیلش اینه که به حاشیه میزنم

      هر وقت رو‌کارم ‌درست تمرکز کردم

      موفق بودم

      هروقت حواسم رفت به چیزهای دیگه به قولی جاده خاکی از هدفم دور شدم

      خواستم بگم اصل واقعا همینه

      ما به ثروت نمی رسیم

      چون تو جاده خاکی هستیم

      چون همش خواسمون به جای فراوانی میره به حاشیه و تنها راهش رشد تمرکزه

      باید دقت کرد جلوی ورودی ها و‌گرفت و‌تمرکز کرد

      و‌به اصل چسبید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: