مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 4

1098 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 2842 روز

    سلام به بهترین استاد تو حوزه موفقیت در جهان

    استاد نمی دونی الان من چه حالی دارم. بعضی وقت ها باورم نمی شه، می گم خدایا دارم خواب می بینم یا بیداریه. انقدر خدا رو شکر می کنیم که به این مسیر هدایت شدم و شما شدید دستی از طرف خدا برای کمک به ما برای زندگی بهتر.

    من یه دفتر دارم و هر موقع حرف های شما رو می شنوم یه سری جملات بهم الهام میشه و توش می نویسم که بعضی موقع ها اصلا به موضع صحبت شما ربطی هم نداره. داره کم کم یه کتاب می شه.

    باید اعتراف کنم بعضی موقع ها یه حسی بهم می گه اینا توهمه اینا چرت و پرته و واقعا این همون نجواهای شیطانه. همین الان که دارم می نویسم یه حسی میگه نجوای شیطانی چیه دیگه!!

    ولی من به اون احساس خوبم ارجاع می کنم و می گم اگر توهمه و چرت و پرته پس این حس خوب چیه؟ پس این آرامش چیه؟ اینا هم الکین؟ نتایجی که دوستان گرفتن و تو کامنت محصولات گذاشتن هم الکیه؟

    تو این شرایطی که همه از نا امیدی می گن، همه از این می گن که چند ماه دیگه فلان می شیم، بیچاره می شیم، ترامپ می خواد فلان کنه، تحریم فلان میشه، دلار فلان شده، فلان چیز رو دیگه نمی شه گرفت، کسی به کسی دیگه رحم نمی کنه، دزدی زیادتر شد و هزار تا چیز دیگه، اگر من با شما آشنا نمی شدم و به این آگاهی ها نمی رسیدم خدا می دونه الان من چه حال خرابی داشتم.

    به نظرم ترامپ لازم نیست کاری انجام بده و مردم دارن خودشون کاری رو با خودشون می کنن که اگه ترامپ یا هر کس دیگه ای می خواست کنه انقدر خوب نمی تونست انجام بده.

    ما در کشوری هستیم که ادعا می کنیم که مسلمون هستیم و به خدا ایمان داریم در صورتی که به خودم و هر کس که نگاه می کنم می بینم که کم و بیش دیدگاه شرک آلود رو داریم.

    من تمام تلاشم رو می کنم که مثل سایر مردم فکر نکنم و ایمانم به خدا رو بیشتر تقویت کنم و اگر مردم نخوان تغییر کنن و خودشون اوضاع کشور رو بدتر کنن (خودشون این کارو می کنن با خودشون نه هیچ قدرت دیگه ای) من هدایت می شم به جایی بهتر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    مالک عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2765 روز

    درود وسپاس

    خدمت شما دوستان بینظیر واستاد امید بخش وموحد…

    خداروشکر که هر اتفاق وموضوعی ک در زندگی واطراف من رخ میده هر طرز فکر و هر رفتاری رو ک از دوست آشنا وغریبه میبنم ناخوداگاه ذهنم میره ب سمت حرفهای استاد واینکه باورها چطور میتونن تمام زندگی افراد رو کاملا کنترل کنن چ در مسیر موفقیت چ شکست چ سلامتی چ عدم سلامتی…داشتن یا نداشتن احساس خوب…و خیییییلی موارد متعددی ک زندگیمونو شامل میشه…و اون لحظس ک میگم،مالک الان وقتشه ک قانونو تایید کنی الان وقتشه ک سپاسگزار خدا باشی ک تورو دراین مسیر فوقالعاده قرار داده وحرفهای رو میشنوی ک اکثریت مردم جهان حتی تالحظه ی مرگشون نمیشنون

    وتو بااین آگاهی دلچسب میتونی اونجوری ک دلت میخواد زندگیتو بسازی…

    دلم قرص شده ب خدایی ک سید حسین بهم شناسوند…چشام لبریز اشک شوقِ …سرشارم از بودن از ی حس فوق العاده که خیییییلی چیزای متفاوت و جدید هست ک تجربه میکنم وخدا میدونه تو اون لحظات چ احسااااس آرامشی درونم موج میزنه…واینهارو همه مدیون توام سیدجان…استاد عزیزی که هر لحظه در حَرم لطف خدا هستی واین اچلطف باوجود نازنین شما شامل حال همه ی ما شده

    بخدا میسپرمتون تابعد…‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    حسین حاجی چرمهینی گفته:
    مدت عضویت: 3959 روز

    سلام.استاد عزیز..

    خیلی خیلی ممنون از حرفای قشنگتون ..

    اون سبک شخصی واقعا لذت بخش بود .. هرکسی برای خودشش ارزشی قایل باشه جوری زندگی میکنه که ازش لذت میبره .. اینقدر قشنگ این سبک شخصی رو توی زندگی تون محقق کردین که با تمام وجود لذت میبریم الگوی فوق العاده ای مثل شما داریم.. مربی فوق العاده ای مثل شما داریم.

    خداروشکر میکنم.

    عالی بود بینظیر بود ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فائزه سامی گفته:
    مدت عضویت: 3017 روز

    سلام استاد حسین نازنین،

    طرز فکر شما رو هزاران بار تحسین میکنم. خیلی تحت تاثیر صحبت های شما در مورد روابط قرار گرفتم. هرچی گفتین درسته عشق باید آزاد باشه. همیشه فکر میکردم کسی هست که انقدر راحت و ساده این مسائلو نگاه کنه و الکی پیچیدش نکنه که خداروشکر صحبت های شما رو دیدم. چون طرز فکر من در مورد روابط خیلی شبیه نظرهای شماست. دقیقا دنیا پر از فراوانی و اتفاقات و انسانهای خوبه که ما با درست کردن باورهامون اونها رو جذب می کنیم. استاد جان شما که اینهمه امکانات دارین و هیچ کمبودی ندارین، چرا فرزند بیشتری ندارین ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 2655 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام،یک لحظه چشماموبستم وزندگی شماروتصورکردم،شماواقعایک زندگی رویایی دارین،من اعتقاد داشتم رویاهارویامی ماننداما باداستان زندگی شمافهمیدم نه ممکنه رویاهاهم واقعی بشن،عالی بود،ازمروزتاسه شنبه هفته دیگه منتظرم استاد،تمام ثروتت حلالت،کاش میتونستم ملاقاتتون کنم حتی چن ثانیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مریم خانم گفته:
    مدت عضویت: 2781 روز

    سلام استاد

    جدا ک این تفکر آزادی تون بوده ک منو تا حالا تو این سایت نگه داشته و شما رو برام از تموم مدرسای دیگه متمایز میکنه .. همون همفرکانسی که بین من و حرفای شما ایجاد شده .. مرسی از اینکه در این فرکانس قرار گرفتین و باعث هدایت عالی تر ما شدید و میشوید ..

    این فایلتونم مثل همیشه خیلی خوب بود و ابهاماتی رو برطرف کرد ک سوال منم بود اما نپرسیده بودم مخصوصا اون قسمت شروع کسب و کار خودتون و ایجاد باور فراوانی و البته نوع رابطه زیباتون .. کاش راجع به نوع تفکر خانواده های دوطرف و اینکه آیا اینو پذیرفتن و موفق شدین که از اظهار نظراتشون راجع به رابطه تون در امان بمونین و باوری ک موجب کم شدن دخالت اونم تو این مدل از رابطه شده توضیح میدادین ..

    دقت کردم شما واقعا واقعا امید به خدا زندگی میکنینا .. اینکه میگن ولش کردی به امان خدا شما دقیقا تو تمام جنبه های زندگی تون همه چی رو سپردین به خداوند و واقعا دارین با این فکر زنوگی میکنین و البته ک خدا هم همونقدر تو زندگی تون هست .. اینو اونجایی ک گفتین خدا از مزرعه تون و حیواناتش مراقبت میکنه متوجه شدم حدس زدم شاید در جواب دوستان ک چه کسی املاکتونو در نبودتون اداره میکنه بگید خدا اما تا نگفتین باور نمیکردم اینطور باشه و اینقدر باور شما به خداوند قوی و توحیدی باشه .. الان متوجه شدم در همه ی جنبه ها واقعا واقعا همه چی رو سپردین به خودش اصن انگار سکان دست خداس و شما فقط و فقط دارین از مناظر لذت میبرین …

    فک میکنم جواب سوالی که خودم ازتون پرسیده بودم ک خداوند در هربعد از زندگی مون میخواد چطور زندگی کنیمو تا حدودی گرفتم …

    جدا ک باور توحیدی و قبول حقیقت خداوند الحق که تنها باور مورد نیاز و ریشه ای ماست که تمامی باورهای دیگه از دلش بیرون میاد .. وقتی به خدا وصلی یعنی به فراوانی وصلی یعنی به قدرت وصلی یعنی اعتماد به نفس داری یعنی وابسته نیستی و ترس از دست دادن چیزیو نداری چون همه اون چیزی ک باید داشته باشی داری و اون رابطه با منبع ست .. چقدر فوق العاده .. چقدر فوق العاده که حتی در روابط اینقدر آزادانه و بدون ذره ای وابستگی عمل میکنین .. نوش جونتون این زندگی زیبا و بهشت رضای خداوند .. و در فرکانس اهل یقین ابراهیمی قرار گرفتن .. چقدر عالی چقدر عالی چقدر عالی .. جدا ک زبونم از تحسین باز نمی ایسته …

    آرزوی خوشبختی و رفاه و عشق و سلامتی و نزدیکی به خداوند بیشتر و بیشتر رو برای هر سه شما دارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    آناهیتا عزیز دردانه خدا گفته:
    مدت عضویت: 3488 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز و همه دوستانم در این سایت و در این مسیر رشد و خلق زندگیمون.

    استاد عباسمنش واقعا از شفافیتتون و ایمانتون به مسیر و دیدگاهتون نسبت به زندگی درس گرفتم. شما خیلی روی خودتون کار کردین و در مورد روابط سبک شخصی برای خودتون دارین. بمن درس جسارت و عزت نفس داد. خیلی متشکرم که جواب دادن به سوالات مخاطبین برنامه هاتون براتون مهمه و براش وقت میذارین. مطمئنم که راهگشای همه ماست و درس میگیریم. چند مدت کوتاهیه که با خوندن کتابهایی مثل “گفتگو با خدا” و کتاب “رویاهایی که رویا نیستند” دیدم خیلی عوض شده. خیلی قبلا از بقیه خشم داشتم که چرا در گذسته فلان برخوردارو داشتن و… اما الان دلیل همشونو میدونم و دیدم نسبت به جهان شفافتر شد و همه رو بخشیدم. در واقع وقتی علتشو که یه بحث کلی هست رو فهمیدم اصلا دیگه بحث بخشیدن مطرح نبود و همه ناراحتی ها دود شد رفت و حل شد مساله. میدونم که میخوام خیلی چیزا رو بهتر درک کنم. منم دارم یاد میگیرم سبک شخصی داشته باشم و بهش وفادار بمونم. خیلی دیدگاهم وسیعتر و بزرگتر شد. خیلی خدارو بهتر درک کردم. واقعا حسم عالیه چون خیلی زیاد مخصوصا این اواخر سوالاتی ذهنمو مشغول میکرد و دنبال جواب بودم. همیشه خدا خودش منو به سمت جواب هدایت کرد و واقعا وقتی با جوابام روبرو شدم حس عجیبی بود، واقعا خدا با نشونه ها باهامون حرف میزنه و حواسش بهمون هست از خیلی نزدیک.

    انشالا خدا به شما و همه ی دوستانِ مسیر رشد و خلقت، سلامتی و باورهای عالی تر و ثروت و خوشی بی انتها، شادی و خنده از ته دل و زیاد و تجربه های زیبا و لحظات شکوه و آگاهی هدیه بده. خیلی خوشحالم از بودن توی این سایت، واقعا راهنمایی عالی برای رشد من هست. ?????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2940 روز

    سلام استاد عزیز از خدا سپاسگذارم که شما رو وارد زندگیم کرد. در مورد این فایل واقعیتِش باید بگم مغزم سوت کشید، فکر نمی کردم دیدگاه و نوع زندگی تون درباره ی روابط اینطور باشه. نمی دونم چرا هنگام دیدن این فایل آرزو کردم که کاش از همسرتون جدا نمی شدید و با هم این مسیر رو از قم تا امریکا ادامه می دادید. شاید من باورهام خیلی ایراد داره و محدوده. اما واقعا هنگام دیدن این فایل یک لحظه به همه چی شک کردم، به تمام قوانیتی که شما گفتین و من با جان و دل پذیرفتم و سعی در اجرای اون ها داشتم. اما باز به یاد آوردم شهریور ماه 95 رو. زمانی که در اوج ناراحتی و افسردگی، در حالی که به فکر از بین بردن خودم بودم، از ته دل مثل کسی که وسط دریا تنها، گیر افتاده و کمک میخواد، از خدا کمک خواستم که راه رو و روشِ زندگی رو به من نشون بده. چون میدونستم که این زندگی نیست. شاید 24 ساعت نگذشت که با یکی از دوستان درباره ی آرزو هام و اینکه چقدر به علم و اختراع علاقه دارم صحبت کردم و اون دوست یا اون دست خدا یا شاید هم خود خدا که به اون شکل دراومده بود من رو با شما آشنا کرد. و فصل جدیدی از زندگی برای من شروع شد. از اون روز تا الان فراز و نشیب های زیادی داشتم. اما الان به لطف خدای مهربانِ هدایتگر انسان دیگه ای شدم. نسبت به اون روز از لحاظ مالی خیلی پیشرفت کردم اما هنوز به اون جایی که می خواستم نرسیدم و دارم تکاملم رو طی میکنم. از لحاظ آرامش به منبع عظیم آرامش و احساس خوب رسیدم و فکر میکنم هدف و رسالتم از زندگی رو شناختم و دارم به سمتش حرکت میکنم و لذت میبرم. از لحاظ کیفیت زندگی هزاران برابر شده. استاد خوبم امشب همانطور شکه شدم که وقتی برای اولین بار ازتون شنیدم که ما خالق تمام شرایط زندگیمون هستیم شکه شدم. در این مورد بدلیل باورهایی که مخصوصا از طرف خانواده و افراد مذهبی بهم القا میشد این حرف شما رو نوعی شرک میدانستم و به خودم میگفتم پس خدا چِکارس؟!! خدا سرنوشت مرا رقم میزند و من فقط میتوانم پنجاه درصد زندگیم رو کنترل کنم. غافل از اینجا که این کلام شما نهایت توحید و این فکر بیمارگونه من نهایت شرک و بت پرستی است. آره واقعا من بت پرست بودم و مشرک. از پدرم بت ساخته بودم. از افرادی که توی زندگیم بودند تک به تک بت ساخته بودم و در ذهنم آنها را عبادت میکردم آنها را اطاعت میکردم. تلاش من فقط برای آن بود که در مورد خواسته هایشان کوتاهی نکنم و رفتاری نکنم که مخالف خواسته آنان باشد. اما اکنون فقط رب را میپرسم. اکنون فقط کسی را میپرسم که تمام قدرت را به من داده تا بتونم زندگیم رو اونجوری که میخوام خلق کنم. وقتی اینها رو بیاد آوردم شک از دلم خارج شد و دوباره هزاران نشانه بیادم آمد. استاد وقتی از قوانین استفاده میکنم و به چشم خودم می بینم که رفتار آدم ها متناسب با نوع فکر و باور من است، احساس میکنم این آدم ها اصلا موجودیت ندارند، احساس میکنم، تنها در روی زمین زندگی میکنم و فقط خدا هست و من. و آدم ها فقط جلوه ای از خدا هستند که من با باورهایم به آنها شکل میدم. این، چیزیه که درک کردم و نتیجه اش آرامش و ثروت و سلامتی و دوستان خوب هست که البته درک الان من مثل خوردن چند قطره آب از منبع آب زلال و شیرینی به اندازه ی دریاست و خیلی درک کمی از قوانین خداست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مریم خانم گفته:
      مدت عضویت: 2781 روز

      سلام دوست عزیز

      شما گعتین ک به علم و اختراع علاقه داشتین و هدایت شدین به سمت علاقه تون ؟ آیا از این راه پول در آوردین ؟ ینی پیشرفت مالی تون از این راه بوده ؟ ممنون میشم اگه ممکنه توضیح بدید چون منم به این راه علاقه دارم و دنبال مثال هایی میگردم خودشون به تنهایی تونسته باشن از راه علم و اختراع به ثروت هم برسن ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 2940 روز

        سلام دوست عزیز مثالِ من مثالِ آدمیه که از بدترین شرایط روحی که منفی هزار بوده به لطف خدا تونسته به یک آرامش و زندگی نسبتا خوب برسه. پیشرفت من نسبت به اون روزها خیلی سریع و تند بود اما هنوز به خیلی چیزا نرسیدم و به بعضی ها هم رسیدم مثل قبول شدن در دانشگاه سراسری در مقطع کارشناسی در رشته ای که عاشقش بودم ولی اصلا نمیدونستم این رشته به اون علایق من ربط داره و خیلی چیزای دیگه … و دارم تکاملم رو آرام آرام از منفی هزار به منفی صد و مثبت یک و … ادامه میدم. ایده های خیلی عالی که دقیقا مطابق رویاها و آرزو هام بوده بهم داده شده که الان در حال عمل به اونها هستم مثل نوشتن کتابم یا برنامه نویسی و … اما نتیجه نهایی هنوز حاصل نشده که انشاء الله بزودی نتایج خودشدن رو نشون میدن و من تو سایت میگم. اما چیزی که هست اینه که من شک ندارم قوانین درسته و فقط و فقط همینه و بس و تنها کار من تمرین به اونچه که میدونم هست.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حدیثه تاران گفته:
      مدت عضویت: 3196 روز

      باسلام.

      نظرتون خیلی به دلم نشست.چون خود منم وقتی دیشب این فایل رو دیدم خیلی شوکه شدم.به همه چی شک کردم.چون فکر میکردم استاد با همسرشون همه ی این مسیر هارو طی کردن و به اینجا رسیدن و خوشبختن.

      ولی وقتی گفتن جدا شدن خیلیییییییی حالم گرفته شد.از دیشب ذهنم درگیره. ای کاش استاد بیشتر توضیح بدن راجع به این موضوع.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: