سوالات:
- وقتی قوانین زندگی را شناختید، در اوایل مسیر که هنوز نتیجه ای نداشتید و تضمینی درباره نتیجه وجود نداشت، چه چیز به شما انگیزه می داد تا همچنان این مسیر را ادامه دهید؟
- اگر با آگاهی و تجربه ای که الان دارید، به 15 سال پیش برگردید – یعنی روزهایی که شرایط مالی خوب و نتایج ملموس نداشتید – دقیقا اول روی کدام باورهای خود کار می کردید و به چه شکل؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند:
- اگر وارد مسیر مورد علاقه ات شوی، در این مسیر ثبات داشته باشی و باورهای ثروت آفرین درباره علاقه ات بسازی، نتیجه تضمین می شود؛
- کلید نچسبیدن به خواسته ها و رهایی نسبت به آنها؛
- قانونی درباره “لذت بردن از مسیر زندگی”
- سر راست ترین مسیر برای رسیدن به خواسته ها؛
- منطق هایی برای ترک وابستگی نسبت به خواسته ها؛
- فاصله شما با خواسته هایتان فقط با احساس خوب پر می شود و احساس خوب فقط با تغییر نگاه ایجاد می شود و نه با داشتن خواسته
- چگونه علاقه ام را پیدا کنم و به آن مسیر هدایت شوم؟
- چطور از مسیر مورد علاقه ام درآمد هم کسب کنم؟
تمرین:
اگر عشق و علاقه خود را می شناسی، به شما تبریک می گوییم. با اشتیاق بیشتری در آن مسیر حرکت کن، بهبود ایجاد کن و هم مهارت هایت را افزایش بده و هم باورهای ثروت آفرینی درباره آن علاقه بساز. اما اگر هنوز نمی دانی مسیر مورد علاقه ات چیست و به انجام چه کاری علاقه داری، این تمرین برای شماست.
لیستی از علاقه های که داری، آماده کن. سپس لیستی از مهارت های که داری نیز آماده کن. لیستی از آنچه که نسبت به سایر موضوعات، در آن استعداد بالایی داری هم آماده کن. حالا مشترکات این 3 لیست را پیدا کن. یعنی چیزی که هم به آن علاقه داری، هم در آن مهارت داری و هم درباره آن استعداد بیشتری نسبت به سایر آیتم های لیست داری. لیست را اولویت بندی کن و برنامه ای برای تجربه آنها بریز.
چند نکته مهم:
- درباره نوشتن این لیست، کمال گرا نباش؛
- اگر هنوز مهارت خاصی نداری، مشترکات 2 لیست “علاقه” و “استعداد”، را پیدا کن. این دو عامل به شما کمک می کند تا در آن مسیر حرکت کنی و مهارت کسب کنی.
در مسیر تجربه ی آیتم ها این لیست، شما نسبت به خودت، عشق و علاقه ات و خواسته هایی که از زندگی داری،به شناخت دقیق تری می رسی. شاخ و برگ های اضافه را حذف میکنی، علاقه اصلی ات را بهتر میشناسی، مهارت هایت را در آن حوزه بالاتر می بری و از این مسیر رشد لذت هم می بری. و اما درباره ثروت ساختن از مسیر مورد علاقه:
اگر درباره مسیر مورد علاقه ات باورهای ثروت آفرین هم بسازی، قطعا از آن مسیر می توانی پول بسازی و به استقلال مالی هم برسی.
منابع کامل درباره آگاهی های این قسمت: دوره روانشناسی ثروت 2:
دوره روانشناسی ثروت 2 متخصص “ثروت ساختن از مسیر مورد علاقه” است. منطق آگاهی های این دوره بر این اساس است که:
تمام شغل ها خود به خود پتانسیل ثروت ساختن را دارند. آنچه تعیین می کند که فرد بتواند از مسیر مورد علاقه اش به استقلال مالی نیز برسد، بستگی کاملی دارد به باورهای آن فرد درباره “ثروت ساختن از آن علاقه” و امکان پذیر دانستن این موضوع.
“ساختن ثروت” شامل این ترکیب است: باورهای ثروت آفرین درباره آن کار + تمرکز و استمرار بر انجام آن کار.
وقتی به مسیری عشق و علاقه داشته باشی، این عشق و علاقه خود به خود “تمرکز”، “خلاقیت” و “مهارت” را نیز می آورد. وقتی “باورهای ثروت آفرین درباره آن علاقه” به این ترکیب اضافه شود، این مسیر “موفقیت مالی و ثروت” را نیز برایت به همراه دارد. در نتیجه، زندگی تبدیل به لذت و رضایت درونی بی انتها می شود. دوره روانشناسی ثروت 2، راهنمای کاملی برای این مسیر است…
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»71MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»20MB21 دقیقه
بسم الله النّور
سلام دوباره استاد عباس منش عزیز و سلام بانو مریم عزیز
از دیروز دارم از منوی کلیدها روی بخش “هدف بعدی را مشخص کن” کار می کنم. بعد از کامنتی که اینجا نوشتم رفتم سراغ فایل ” نقش باور و انگیزه در بروز توانمندی ها” تا اومدم مقاله رو بخونم یادم اومد که مقاله این فایل رو نخوندم و برگشتم اینجا و وای خدای من! سالهای زیادی به این فکر می کردم که من رسالتم چیه؟ تا اینکه چند وقت پیش گفتم من که آخر نفهمیدم رسالتم چیه ! زیادی فکر کردن به این سوال هم اذیتم می کنه پس فعلاً بیخیالش میشم و تصمیم گرفتم حالم رو خوب نگهدارم ، کاری که ازم برمیاد و آروم آروم با تمرین بیشتر دارم به حال درون خودم مسلط تر میشم . گفتم سه تا کار هست تو این دنیا که خییییلی لذت میبرم و واقعاً وقتی به این سه تا مشغولم حالم خوبه و اگه حالم خوش نباشه وقتی یکی از اینا رو انجام میدم حالم واقعاً بهتر میشه. اما یه مسئله داشتم ! بحث تمرکز ! من هنوز نتونستم بین اینا یکی رو انتخاب کنم و دو تای دیگه رو حذف کنم. خیلی فکر کردم ، در مورد زنبور دیدم من میخام فقط همین دو سه تا کندو رو داشته باشم و نمیخام که زنبوردار بشم و …. . دیدم وقت گذاشتن برای زنبور برام لذت بخشه اما حاضر نیستم تعداش رو زیاد کنم و …. پس عملاً این کار وقت زیادی از من نمیگیره. در مورد زبان هم دیگه کلاسی اضافه نکردم با اینکه متقاضی داشتم و این توان رو داشتم که برم مدرسه های اطراف و طرح آموزشی معرفی کنم و به شاگردام اضافه کنم. چون دیدم که من دوست دارم کلاس آفلاین زبان داشته باشم و الان کلاسام آنلاین هست و خداروشکر خانواده ها خییییلی راضی هستن. اما من هنوز نمی دونم چطور همین کیفیت و نتیجه رو از آفلاین بگیرم . اما تو فکرش هستم که یه روزی برسه آفلاین بشه با همین کیفیت کار. و اما نقاشی ! بعد از خیلی تلاش و تجربه های گوناگونی که داشتم به این رسیدم که نقاشی همونی هست که هر چی بیشتر سراغش برم بیشتر به وجودم عشق و شور و شوق زندگی تزریق میشه . هدایت شدم به ایده ی تشکیل کلاس های حضوری برای کودکان با اینکه شرایط خونه ام به نظر خودم قابل قبول نبود اما گفتم این هدایت خداست و باید انجام بشه. تبلیغ رو رو پروفایلم گذاشتم و عکس تبلغ رو برای همسایه هایی که می شناختم فرستادم اما حتی یک نفر ثبت نام نکرد. یکی دو روز بعد چند تا از شاگردای کلاسای آنلاین زبانم پیام دادن که خانم کلاس نقاشی آنلاین ندارین؟؟!! گفتم نه ! مادر یکی از شاگردام گفت که لطفاً آنلاین هم بذارین گفتم من اولین تجربه ی تدریسم هست و میخام که حضوری باشه و تو فکر آنلاین نبودم. ایشون گفتن که خب با آنلاین کار تدریس رو تجربه کنید …. خلاصه اینکه بالاخره رسیدم به نقطه ای که ذهنم پذیرفت که شروع کنم. و اینجا بود که بهم الهام شد که آفلاین کار کنم ، هم ارسال فیلم آموزشی و هم رفع اشکال ها آفلاین باشه و شروع کردم. خدا خیلی کمکم میکنه و روزبروز داره مسیرم رو هموارتر و دلچسب تر می کنه. …. الهی شگرت . بعد از اولین جلسه ی آفلاینم تصمیم قطعی گرفتم که کار زبان و زنبور رو وسعت ندم و آروم آروم بیشتر تمرکزم رو ببرم سمت نقاشی . بعد از این تصمیم هم در کار زنبور و هم در تدریس زبان هدایت هایی از خداوند رسید که خیلی از مشکلات قبلی رو برام حل کرد و وقتم رو خیلی بیشتر کرد…. دیگه مطمئن شدم که راه درسته و انتخابم درست بوده. اما هنوز در مورد رسالتم گنگ و مبهم بودم . تا اینکه هفته ی پیش به خودم گفتم من نمیدونم رسالتم چیه ! اما الان اینو میدونم که من باید حال دلم رو خوب نگه دارم و افسار حال دلم رو به هیچ چیزی یا به هیچ کسی نسپرم. و الان که این مقاله مقدمه ی فایل رو خوندم خییییلی خوشحال شدم و جوابم رو گرفتم :
رسالت هر فرد از مسیر عشق و علائقش می گذرد. هر فردی ساخته شده تا کاری را به انتها برساند که عاشق انجامش است. کاری که انجامش، او را در بالاترین فرکانس و بهترین احساس قرار می دهد. منظورم همان کاری است که از انجام آن کار ، بیش از نتایج انجامش لذت می برد. برای همین است که فارغ از اینکه نتیجه چیست، تمام وجود خود را وقف انجام آن می نماید.
جای مناسب هر فرد در این جهان، همان جایی است که عشق و علائقش آنجاست.
اگر عاشق نقاشی هستی، جای مناسب تو، نقاشی کردن است.
خییییییلی خیییییلی ممنون برای این مقدمه ی رسا و زیبا
خدایا هزار مرتبه شکرت . چقققققققدر حالم خوبه امروز . ممنونم از تو ممنونم از تو : جانی و دلی ! ای دل و جانم همه تو!
اللهمً ثبّت اقدامنا……
بسم الله النّور
سلام استاد عباس منش عزیز و سلام بانو مریم عزیز
این نکته ای که گفتین که جهان مسیر خودش را طی می کند و وابسته به حضور و فعالیت یک شخص خاص در یک زمینه ی خاص نیست رو خودم قشنگ تا حد زیادی درک می کنم و چوبش رو هم خوردم و به خاطر باور نادرستی که در این زمینه داشتم سال ها از علاقه ی مهم خودم که نقاشی هست دور افتاده بودم. حدود 18 سال پیش با استاد بزرگی آشنا شده بودم و حدود یک سال و نیم هم پیش ایشون کلاس می رفتم . پیشرفت خیلی خوبی هم داشتم که خود استاد هم همیشه با دیدن تمرینام سرشار از شادی و شور میشد اما من اون زمان قدر ندونستم و به دلایلی واقعاً بیهوده رها کردم . دقیقاً از روزی که رها کردم تا دو سال پیش تو ذهنم این بود که استاد فقط همون استاد! و دیگه هر جا برم بیفایده است.چون از قم به شمال مهاجرت کرده بودیم هیچ امیدی هم به ادامه ی کلاس با ایشون نداشتم تا اینکه توی همین فایلهای شما باورهای غلظ سیمانی ذهنم ترک برداشت و باورم رو عوض کردم و دوباره نقاشیم رو شروع کردم با اولین استادی که سر راهم قرار گرفت دوره های آموزش آنلاین رو شرکت کردم و یواش یواش ادامه دادم و دو سه تا استاد عوض کردم تا رسیدم به یه استاد خوب. و با عشق ادامه دادم و از طریق همین نقاشی هدایت شدم به مسیر زیبایی که اتفاقاً کمی هم از علاقه ام درآمد زایی می کنم و خیلی راضی ام. یا مثلاً در مورد مدرسه ی پسرام فکر می کردم که فقط همین یکی تو روستای ما خوب کار می کنه و با اینکه تضادهای مهمی مربوط به همکلاسی های پسرم وجود داشت از جابجایی بچه هام ترس داشتم . تا اینکه امسال گفتم که من باید جابجا کنم و دائم خداوند داره به من میگه و من گوش نمی کنم. و سه روز مونده به شروع مدرسه ها پسرم رو جابجا کردم . یعنی از لحظه ای که من اقدام کردم تا همین امروز اتفاقات زیبایی افتاده که من حیرت زده شدم .خدا رو هزار مرتبه شاکرم .
مسئله ی دیگه ای میخام بگم اینکه این ترمز که برم شغل دیگه ای و ازش پول بسازم که بتونم به علاقه ام بپردازم و این باور غلط که شاید نتونم از اشتغال به علاقه ام پول خوبی بسازم خیییلی مخفی و نامحسوسه و حتی ناخودآگاه مورد تصدیق خودم بوده . که من تازه درآمد زایی تو نقاشی رو شروع کردم و چند سال طول می کشه تا به درآمد خوب برسم پس الان همزمان به یه کار دیگه هم مشغول بشم که بتونم درآمد بیشتری کسب کنم!!!و حتی سه چهار بار سراغ کارهای دیگه رفتم ، کارهایی که اتفاقاً هنری بودن .انگار میخاستم اینطوری وجدان خودم رو آروم نگه دارم! البته هیچ کدامش رو شروع نکردم فقط می رفتم سمت کار دیگه ای تا اینکه بیشتر بدونم و کم کم تو اون زمینه کسب درآمد کنم.تا اینکه آخربن کاری که در موردش تحقیق کردم و خیلی به شروعش نزدیک شدم یهو درون خودم با صدای بلندی شنیدم که می گفت : کجای کاری ؟ دقیقاً کجایی ؟ تو حتی به این کار علاقه هم نداری ! بهم گفت برو و به مسیر علایقت ادامه بده و فقط باورهات رو درست کن. من هم همین کار رو کردم و دقیقاً از فرداش خلاقیت هام تو تدریسهام بیشتر و بیشتر شد. من زبان و نقاشی رو خیلی دوست دارم. بیشتر درآمدم از زبان هست و مقداری هم از نقاشی. دقیقاً مشکلاتی که تو هر دوی اینا داشتم داره بکی یک به لطف الله و هدایت واضح خودش برطرف میشه.در عرض یک هفته چندین تضاد در این دو زمینه حل شد که اگه بخام بنویسم خیلی طولانی میشه . چقدر این فایل زیبا بود استاد. نکته برداری کردم و برای خودم باید ها نباید هایی که یاد گرفتم رو نوشتم و حقیقتاً امروز این فایل خیلی چسبید و قوّت قلبم شد . متشکرم از شما استاد بزرگوار. هر جا هستین خوب و خوش و ثروتمند باشید
خدایا از تو بسیار بسیار سپاسگزارم برای اینکه باز هم دستم رو گرفتی و با هدایت خودت من رو بیشتر به سمت علاقه ام بردی. متشکرم متشکرم متشکرم
الّهمّ ثبّت اقدامنا…..