سوالات:
- وقتی قوانین زندگی را شناختید، در اوایل مسیر که هنوز نتیجه ای نداشتید و تضمینی درباره نتیجه وجود نداشت، چه چیز به شما انگیزه می داد تا همچنان این مسیر را ادامه دهید؟
- اگر با آگاهی و تجربه ای که الان دارید، به 15 سال پیش برگردید – یعنی روزهایی که شرایط مالی خوب و نتایج ملموس نداشتید – دقیقا اول روی کدام باورهای خود کار می کردید و به چه شکل؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند:
- اگر وارد مسیر مورد علاقه ات شوی، در این مسیر ثبات داشته باشی و باورهای ثروت آفرین درباره علاقه ات بسازی، نتیجه تضمین می شود؛
- کلید نچسبیدن به خواسته ها و رهایی نسبت به آنها؛
- قانونی درباره “لذت بردن از مسیر زندگی”
- سر راست ترین مسیر برای رسیدن به خواسته ها؛
- منطق هایی برای ترک وابستگی نسبت به خواسته ها؛
- فاصله شما با خواسته هایتان فقط با احساس خوب پر می شود و احساس خوب فقط با تغییر نگاه ایجاد می شود و نه با داشتن خواسته
- چگونه علاقه ام را پیدا کنم و به آن مسیر هدایت شوم؟
- چطور از مسیر مورد علاقه ام درآمد هم کسب کنم؟
تمرین:
اگر عشق و علاقه خود را می شناسی، به شما تبریک می گوییم. با اشتیاق بیشتری در آن مسیر حرکت کن، بهبود ایجاد کن و هم مهارت هایت را افزایش بده و هم باورهای ثروت آفرینی درباره آن علاقه بساز. اما اگر هنوز نمی دانی مسیر مورد علاقه ات چیست و به انجام چه کاری علاقه داری، این تمرین برای شماست.
لیستی از علاقه های که داری، آماده کن. سپس لیستی از مهارت های که داری نیز آماده کن. لیستی از آنچه که نسبت به سایر موضوعات، در آن استعداد بالایی داری هم آماده کن. حالا مشترکات این 3 لیست را پیدا کن. یعنی چیزی که هم به آن علاقه داری، هم در آن مهارت داری و هم درباره آن استعداد بیشتری نسبت به سایر آیتم های لیست داری. لیست را اولویت بندی کن و برنامه ای برای تجربه آنها بریز.
چند نکته مهم:
- درباره نوشتن این لیست، کمال گرا نباش؛
- اگر هنوز مهارت خاصی نداری، مشترکات 2 لیست “علاقه” و “استعداد”، را پیدا کن. این دو عامل به شما کمک می کند تا در آن مسیر حرکت کنی و مهارت کسب کنی.
در مسیر تجربه ی آیتم ها این لیست، شما نسبت به خودت، عشق و علاقه ات و خواسته هایی که از زندگی داری،به شناخت دقیق تری می رسی. شاخ و برگ های اضافه را حذف میکنی، علاقه اصلی ات را بهتر میشناسی، مهارت هایت را در آن حوزه بالاتر می بری و از این مسیر رشد لذت هم می بری. و اما درباره ثروت ساختن از مسیر مورد علاقه:
اگر درباره مسیر مورد علاقه ات باورهای ثروت آفرین هم بسازی، قطعا از آن مسیر می توانی پول بسازی و به استقلال مالی هم برسی.
منابع کامل درباره آگاهی های این قسمت: دوره روانشناسی ثروت 2:
دوره روانشناسی ثروت 2 متخصص “ثروت ساختن از مسیر مورد علاقه” است. منطق آگاهی های این دوره بر این اساس است که:
تمام شغل ها خود به خود پتانسیل ثروت ساختن را دارند. آنچه تعیین می کند که فرد بتواند از مسیر مورد علاقه اش به استقلال مالی نیز برسد، بستگی کاملی دارد به باورهای آن فرد درباره “ثروت ساختن از آن علاقه” و امکان پذیر دانستن این موضوع.
“ساختن ثروت” شامل این ترکیب است: باورهای ثروت آفرین درباره آن کار + تمرکز و استمرار بر انجام آن کار.
وقتی به مسیری عشق و علاقه داشته باشی، این عشق و علاقه خود به خود “تمرکز”، “خلاقیت” و “مهارت” را نیز می آورد. وقتی “باورهای ثروت آفرین درباره آن علاقه” به این ترکیب اضافه شود، این مسیر “موفقیت مالی و ثروت” را نیز برایت به همراه دارد. در نتیجه، زندگی تبدیل به لذت و رضایت درونی بی انتها می شود. دوره روانشناسی ثروت 2، راهنمای کاملی برای این مسیر است…
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»71MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»20MB21 دقیقه
به نام خدای بخشنده و مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدایی که ثروت و پول دست اونه
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش بزرگوار و عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر استاد خانم شایسته بزرگوارو عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت عباس منش
خدایا چه کردی با من…
من هیچی نداشتم یک آدم بی کار الاف بودم من از نظر آرامش هیچی نداشتم من اصلا احساس خوب نمیدونستم چی بود من پر بودم از افکارات منفییی که خودم مونده بودم چکارشون کنم من پر بودم از باورهای مخرب من تا دوماه پیش فکر میکردم دنیا دیگه تموم شده خدایی نیس اگر هست چرا من اینجوریم زندگیم چرا اینجوریه از بس پای افراد منفی نشسته بودم من لحظه به لحظه زندگیم پر بودم از رنج و فقط رنج من خودم دارم متوجه میشم که چه آدمی شدم الان به مدت دو سه ماه هست که ادمای منفی رو گذاشتم کنار مجلسهای روضه خوانی رو گذاشتم کنار الان به مدت یک ماه هست که دارم میرم سر کار اونم کاری که بهش علاقه دارم من خیلی نانوایی رو دوست دارم و میخوام کار کنم و شاطر بشم و بعدش مغازه خودم رو بزنم من الان استاد خمیر بلد شدم بعد یک ماه بزنم دیروز جوری خمیر زدم برای بار دوم که استاد کارم به وجر اومد خیلی تحسینم کرد که من تونستم اینجور خمیر بزنم اونم برای بار دوم بار اولم خیلی خمیر خوب زدم اصلا هم خراب نکردم من با عشق خمیر میزنم من با عشق کار میکنم من فقط میخوام صبح بشه برم سر کار من فقط میخوام استا بشم دستگاه بیاد تو دستم خمیر بیاد تو دستم و به استاد کارم گفتم که بره خونه من خودم مغازشو میچرخونم استاد من اونقدر تغیر دادم خودم رو که امشب با قدرت به خوانوادم که پیشنهاد داده بودن بهم برم مهمونی باهاشون گفتم نه من نمیام استاد اونقدر تغیر دادم خودم رو که روزی نیس که من نخندم دیشب و امشب تو حموم چون من شبا که از نانوایی میام خونه میرم حموم اونقدر تو حموم با خدا همون حسی که اسمش رو گذاشتم عسل آقا و دارم باهاش زندگی میکنم اونقدر زدم و رقصیدم که دیشب تا به الان این ذهن نجوا ندارد مثل قبل اونقدر آرامش ذهنی دارم و اونقدر دارم لحظهای زندگیم رو با آرامش زندگی میکنم که دارم فقط لذت میبرم از همین خوردن چایی چون من یخچالم سوخته و فعلا هم درامدی ندارم که برم میوه بگیرم من الان باید کار کنم بدهیامو بدم من تعهد دارم که درست پول خرج کنم ولی از همین چایی خوردن جوری لذت میبرم که انگار دارم هندوانه سرد میخورم بعد از اومدنم از نانوایی گرم استاد من آدمی بودم که داشتم از شما از حرفاتون از اون خدایی که شما میگفتید من داشتم از همه اینا ناامید میشدم و واقعا خسته بودم از شما که دائم تو گوشم صداتون نجوا میکرد من میگفتم عباس منش اگه تو راس میگی چرا من هیچ تغیری نکردم الان بعد از اینهمه ماه من استاد ناامید بودم این خدا دست منو جوری گرفت و آورد بالا که خودم باورم نمیشه من اونروزایی هم که خسته و ناامید شده بودم از حرفاتون حسن بهم میگفت هندزفوری در نیار تو گوشت فقط بزار تو گوشت استاد نجوا کنه بزار اون بگه بزار اون حرف بزنه من یادمه یه چند روزی گذاشتم کنار خدا جوری بهم سیلی زد که خودم کیف کردم و بعدش اون اتفاق دوباره گذاشتم تو گوشم میدونی استاد چرا این سیلی رو خوردم چون من خودم به خدا گفتم که خدایا هر وقت دیدی من تصمیم گرفتم که دیگه با استاد ادامه ندم فقط بزن تو گوشم و همین رو الآنم میخوام از خدا استاد به خدا قسم شما رو رها نمیکنم تا نیام آمریکا و از نزدیک نبینمتون و اون بهش رو تو همین دنیا تجربه نکنم تا به سعادت در دنیا و آخرت نرسم من باید بیام امریکا اونجا خدا بهم میگه مصطفی تائید شدی اون اخرتت هم تائید شد تو هم شدی مثل استاد جزو بهشتیا استاد من نمیگم اونقدر عالی شدم من تازه دارم تو جامعه قدم میزنم و متوجه عیبهام میشم و به خودم سخت نمیگیرم چون میدونم من باید بازخورد ببینم و خودم رو سرزنش نکنم من هنوز شرک دارم اینا رو میفهمم ولی نباید خودم رو سرزنش کنم بخواطر عیبهام باید صبر کنم کم کم اونا رو برطرف کنم استاد این خدا چه نکرده برا من بخدا من فقط یک قدم برداشتم اون برام چقددددددر قدم داره برمیداره فردا قراره صاحب کارم بهم پول یک ماه کارم رو بده استاد باورت میشه من همون مصطفایی بودم که بی کار بودم و چشمم پیش دست خواهرم بود که پول صدقه خونش رو بهم بده و من خرج زندگیم کنم من همون مصطفایی هستم که میرفتم قبرستان بخواطر 150تومن پول مداحی میکردم پارسال بود آره پارسال همون پارسال هم خدا بهم میگفت که ادامه بدم اون مسیر رو چون من تازه اول راه بودم و من ادامه دادم و هیچ وقت فکرشم نمیکردم که الان کار داشته باشم و علاقه هم به کارم داشته باشم که آن شائلله درست فهمیده باشم علاقه ام رو و من باورم نمیشد که روزی برسه من بتونم حتی پنج روز تو نانوایی گرم اونم تو گرمای شهر اردکان یزد بتونم کار کنم اونم منی که زیر کولر بودم تابستون بیرون نمیرفتم چه برسه برم سر کار جوری این ذهن و اهرم رنج و لذت براش چیندم که خودش صبح بهم میگه بریم سر کار راه درستت کردم ذهن من بخدا درست ترت میکنم باوراتو تغیر میدم خودم بهت ادب یاد میدم چون خدا رو دارم هیچی کم ندارم استاد من هر هفته میرفتم خونه یه خانمی خانم فلاکیان بخواطر دویستومن پول اون روزا بایستی میگذشت که من تکاملمو طی کنم تا به اینجا برسم من میرفتم اونجا این خرافات رو میخوندم ولی خودم میدونستم اینا چرته این مردم منفی هستن من باید قطع رابطه کنم باهاشون و کردم استاد میدونی من الان دارم به قول شما تو فایل انگیزشی که میگی وقتی هدفی داری طعم زندگی رو متوجه میشی وقتی که به اون روزا فکر میکنم میگم خدایا من تو اونروزا هم تا تونستم لذت بردم تا تونستم ذهنمو کنترل کردم تا تونستم تو رو دیدم یه روزی هم شد که دیگه قبرستان زنگم نزدن پیامشون دادم پولمو بریزید لازم دارم و تمام شد فرکانس استاد فرکانس من تغیر کرد که دیگه نتونستن زنگ بزنن فرکانس من تغیر کرد که من کار برام جور شد و دیگه راه درآمد زایی من باز شد و نرفتم دیگه خونه خانم فلاکیان مجلس هفتگی من از اون روزها هم لذت بردم تا تونستم خیلی هم زیاد و خدا راه منو باز کرد استاد خودم باورم نمیشه من یه مصطفی عصبی خراب خشن درب و داغون الان اون احساسی که بهتون گفتم که اسمش رو گذاشتم عسل آقا من با اون احساس کار میکنم زندگی میکنم و هر موقع هم که با اون احساس یکی نباشم استاد باورت میشه اتفاقات بد برام میوفته دیشب کلی با عسل آقا قبل خواب حال کردم کلی به خودم بوسه زدم کلی حال کردیم با هم دیگه و خوابیدیم و صبح بیدار شدیم استاد اینا رو همش مدیون شما هستم که با آموزشهاتون بهم یاد دادید که چجوری زندگی کنم زندگی رو فقط غم میدیدم گریه میدیدم متوسل شدن به اماما میدیدم از پنجره زیبام برا خوندن خرافات استفاده میکردم اصلا آهنگ گوش دادن رو من قبل از اشنایی شما استادحرام میدونستم اونقدر دیدم تغیر کرده که روزی نیس شاد نباشم و اگرم باشه خودم رو برمیگردونم به مسیر اینا رو مدیون خدایی هستم که از رگ گردن بهم نزدیکتره جمعه ای براتون استاد کامنت نوشتم که گفته بودم میخوام امشب برم خونه خواهرم اونروز خداوند نشانه فرستادهدایتم کرد که مصطفی تو حساب باش دوباره داری اشتباه میکنی به هیچ عنوان نرو اونجا و من نرفتم استاد نمیدونم چی شده که کامنتهام تو دیدگاه های پروفایلم نمیاد فکر میکنم مال کش مرورگرم باشه اینطوری که خانم فرهادی عزیز گفتن که من وقت هنوز نکردم درست کنم یا ببرم برام درست کنن ولی ایشالا کامنتامو به دست شما خدا میرسونه و شما مطمئنم میخونید و اون فرکانس مثبتتون رو دریافت میکنم و ذمیدوارم وقتی که کش مرور گرم خالی کردم کامنتهام برام بیاد بالا که داشته باشم رو پاهامو از چهار اردیبهشت تا به الان برام نیومده تو دیدگاه هام
زندگی چیه مصطفی زندگی فقط شادی فقط شاد باش و لذت ببر از زندگیت من استاد باورت میشه دیروز نمیدونم چی شد سر کار داشتم چهار پایه رو زدم کنار یهو کمرم گرفت درد عجیبی بهم دست داد من استاد اگر مریضی چیزی هم پیش بیاد تا میتونم سعی میکنم با اون درده حال کنم و لذت ببرم و اون خیلی برام بهتره تا غر بزنم غرم میزنما نمیگم اصلا غز نمیزنم ولی سعی میکنم لذت ببرم تا خوب شما دیروز صبح کمرم گرفت هر کی بود میرفت دکتر و من نرفتم فقط بعد کار اومدم خونه کامنت خوندم استراحت کردم و خوب شدم و من گفتم خودش خوب میشه و کم کم خوب شد و الان درده تسلیم شده یه ذره دیگه هست اونم توجه بهش نمیکنم تموم میشه
راستی استاد دیروز که کمرم گرفت صاحب کارم بهم گفت تمرکزتو رو درد بردار ولش کن فقط تمرکزت رو روش بردار و اون داشت استاد حرفای شما رو بهم یاداوری میکرد استاد باورت نمیشه که چقددددر صاحب کارم آدم خوبیه میگه به خدا بگو خدایا شکر مشتری بفرست وقتایی که مشتری برای نون نیس
آقا سید صاحب کارم خیلی آدم مهربونه خیلی هوامو داره خیلی آدم خوبیه من خودم میخواستم که استاد کاری داشته باشم که با من بسازه چون من میدونستم که خودم خیلی راه دارم تا تو جامعه بتونم بیام بالا من همون استاد کاری رو جذب کردم که مثل یه پدر میمونه برام اصلا یه چیز میگما خیلی آدم خوبیه خیلی من دوسش دارم من امشب سر کار بعد کار دستگاه ها رو تمیز میکردم و آواز میخوندم اونم تو گوشی جدول حل میکرد اصلا نگاتم نمیکنه چه برسه که بگه بچه ساکت باش
اونقدر باهام خوب برخورد میکنه و جاهایی هم که باهام خوب برخورد نکرده مقصرش خودم بودم که میخواستم باهام بد برخورد بشه
امان از شبطان که داره سنگ اندازی میکنه تو این کار ولی این رو بدون ابلیس که قدرت خدا بیشتر تو هس و تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی
امشب هم که این کامنت رو نوشتم قبل از این کامنت تجسم کردم که دارم تو خونه کامنت مینویسم و خدا هم کمکم میکنه و امشب شیطان رو شکست دادم و به ارزوم رسیدم
براتون آرزوی ثروت سلامتی خوشبختی حال خوب اتفاقات خوب سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
عاشقتم پیامبر خدا میام آمریکا چون خدا رو دارم
به نام خدای بخشنده و مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدایی که ثروتها و پول دست اونه
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش بزرگوار و عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر خانم مریم شایسته بزرگوار و عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت عباس منش
دیروز صاحب کارم ازم درخواستی کرد و من یه جورایی با لحن بد درخواستشو قبول نکردم و اونم با من خیلی با عصبانیت برخورد کرد و ذهن نجوا میکرد که جوابشو بده و منم یه خورده عملیش کردم و تا چند دقیقه تو نجوا بودم ولی خداوند از طریق دستش اومد مشتری بود و منم شروع کردم خوب صحبت کردن و خندیدن و بعد از نیم ساعت برگشتم به حالت طبیعی خودم ولی نجواها ادامه داشت شیطان میگفت برو خونه اینجا واینسا کار کن شیطان خیلی تلاش میکرد که من بحث و کش بدم ولی من کنترل ذهن کردم و در آخر کار صاحب کارم گفت خوش بگذره چون امروز تعطیلیمون بود و گفت نمیایم سر کار و منم با اخلاق خوب باهاش برخورد کردم و اومدم خونه
داشتم امروز و دیشب فکر میکردم و میگفتم من الان 26روزه که دارم کار میکنم و میرم تو جامعه منی که اگر دوروز میرفتم سر کار به بهانه های مختلف ادامه نمیدادم من اگر آدم گذشتم بودم دیروز وقتی که اون اخلاق صاحب کارم رو میدیدم که بنده خدا راست هم میگفت میگفت نونا رو اینجور بچین که تو دست و پای هم دیگه نباشیم به خدا قسم من اگر آدم گذشتم بودم و با همون ذهنیت داشتم زندگی میکردم دیگه ادامه نمیدادم باهاش کارم رو
وقتایی که به گذشتم برمیگردم میبینم یه آدم گوشه نشین بودم یه آدم خسته یه آدم ناامید یه آدمی که قدرت رو به همه داده الا به خدا و خودشو پست میبینه و فکر میکنه زندگی همینه که هست تفاوتهای زیادی پیدا کردم با چند ماه پیشم منی که اسم کار میومد اسم این میدم که باید برم تو جامعه با مردم باشم نه تو خونه ترس و لرزش برم میداشت چطور شده که امروز آنقدر راحت ارتباط برقرار میکنم و دارم کار میکنم همین پارسال بود همین موقع ها به خودم گفته بودم که من میخوام دیگه از تو خونه نشستن خودمو خلاص کنم و برم یه جایی وایسم کار کنم که قرصای اعصابمو گذاشتم کنار و رگ سیاتیکم گرفت و من تا آخر تابستون درگیر این درد لعنتی بودم
در این فایل که از کامنت بچها خوندم من استاد فایلای مصاحبه رو زیاد گوش دادم یعنی تمام فایلای شما رو دسته بندی کردم و در طول سال همراه محصولات گوش میدم همیشه و هر لحظه و هر ساعت تو گوشم هندزفوری هست در مورد علاقه صحبت شد
امروز بعد از یک سال چون من فقط سالی یک بار میرم گنجه کبوترامو تمیز میکنم رفته بودم امروز برا تمیز کاری که اونجا فهمیدم حالم به شدت خوب شد و من خیلی با حیوونا حال میکنم و در کامنتهای قبلیم هم نوشته بودم که من خیلی به پرندها و حیوانات علاقه دارم و میخوام یه جورایی کسب درآمد کنم
علاقه شدیدی هم به خوانندگی دارم یعنی من اگر استاد ولم کنی همش دارم میخونم حالا این به صورت منفی بوده در گذشته که بهتون گفته بودم که من مجلسهای روضه خوانی رو قطع کردم چون اینا شرک محسوب میشه و منفی هستن
خوانندگی خوانندگی من واقعا بهش علاقه دارم تو خونه بیشتر مواقع دارم برا خودم میخونم ولی هنوز متوجه نشدم
من علاقه ام به چی اونقدر شدید هست
علاقه به نانواییخهم دارم اون بوی آرد وقتی که میخوای خمیر کنی اون گرمای نانوایی وقتی که داری کار میکنی اینا به دل میچسبه نمیدونم چرا ولی من دوست دارم
از خداوند میخوام هدایتم کنه
من در کامنتی نوشته بودم که خدایا هدایتم کن من ببینم به چی علاقه دارم که ظهر خوابیدم و من داشتم کنسرت برگزار میکردم و داشتم خوانندگی میکردم و بیدار شدم و به خودم گفتم مصطفی اینم جواب هدایتت و سوالت از پروردگار
اما استاد راهشو واقعا نمیدونم از کجا باید شروع کنم
باورهایی مثل اینکه من پول ندارم برم برا آموزش دیدن
من دیگه برام دیره که برم خواننده بشم
من چون سیگار میکشم هنوز موقعش نیس اول باید سیگار رو ترک کنم بعدا که برا ترک سیگار دارم کم کم اینجا از خدا کمک میخوام که اهرم رنج و لذت بسازم برا خودم که باهاش خداحافظی کنم
باورهایی مثل اینکه من پول ندارم کی منو تحویل میگیره سن من دیگه گذشته و عذت نفس پایین باعث شده که نرم سراغ خوانندگی
من در این سایت الهی هر چی نوشتم معجزه کرده برام واقعا اینجا بینظیره
هدف اولم این بود که ادمای سمی رو بزارم کنار که گذاشتم الان جوری شده که خوانوادم از بس من نرفتم خونشون احوال منو تو خونهاشون به هم دیگه میپرسن منی که تا دوماه پیش کسی احوالم نمیپرسید از بس برا خودم ارزش قائل نبودم و میدونم که یکی از ارزوهاشون هست که من برم پانشینشون کنم ولی من دیگه به هیچ عنوان تا بتونم سعیم بر این هست که نرم خونهاشون به دلایلی ولی دوسشون دارم مهمونی بوده دعوتم کردن رفتم که همین مهمونی هم خیلی کم پیش میاد و سعیم بر این هست که مهمونیها رو هم جذب نکنم که باعث نشه برم و دیگه چطور بشه که شرایط استراری بشه منظورم اگه مریض بشن یا فوت چیزی بشه من میرم و سعی میکنم زیاد پا نشینشون نباشم مثل امشب که میرم خونه خواهرم چون عروسش زانوش در رفته و عروس نو هم هست و خیلی دوسش دارم پسر خواهرم و همسرشو میخوام برم سر بزنم بهشون و به یاری خدا زود بیام خونه
هدف دوم رفتن به سر کار و تو جامعه بودن که من به این هدف هم رسیدم و دارم میرم تو جامعه تا خیلی چیزا رو ببینم و یاد بگیرم چون من یک سال دوسالی میشه که نبودم تو جامعه الان دارم متوجه میشم که خیلی چیزا تو همین شهر خودمون تغیر کرده و من اصلا متوجهش نبودم چون تو خونه بودم و باید برم تو جامعه من اوایل که میخواستم برم سر کار که برام خیلی سخت بود یعنی دیدن مردم منو به وحشت میانداخت آنقدر که من پست رفت کرده بودم
ولی دارم میرم میرم تا خداوند هم کم کم طبق وعدش هدایتم کنه به سمت شغل مورد علاقم که عاشقشم حالا یا نانوایی یا حیوانات یا خوانندگی که میدونم خوانندگی رو من علاقه دارم ولی باید کم کم تکاملم رو طی کنم تا بهش برسم
هدف سوم قطع کردن مجلسهای مداحی بود که به یاری خدا تا الان هر کی بهم گفته و زنگ زده نه گفتم بهشون و دیگه نمیخوام ادامه بدم و منبع درامدم هم دیگه از مداحی نیست و از نانوایی هست
هدف چهارم که به یاری خداوند صورت میگیرم قطع ماده سمی به نام سیگار همینجا به خودم قول میدم روزی سیگار رو میزارم کنار به یاری تنها فرمانروای جهان رب العالمین و به نجواهای شیطان ثابت میکنم که الان داره میگه نمیشه مگه تو میتونی و چه و چه
هدف چهارم که خیلی برام الان از لحاظ ذهنی مقاومت شدید دارم اینه که میخوام باورهامو درست کنم در مورد سلامتی و قرصهای اعصاب هم کم کم بزارم کنار مثل دوست عزیزمون که در کامنتش خوندم که نوشته بود من این باور رو ایجاد کردم که (بدن من برای سلامتی به هیچ داروی شیمیایی و هیچ عامل بیرونی نیاز ندارد و تمام عوامل مورد نیاز در بدن من موجود هست)با این باور تونسته بود ماهی 60قرص اعصاب رو بزاره کنار و چون اون تونسته پس منم میتونم
استاد جان حالا دارم متوجه میشم که شما در اون سه فایل ثروت که به صورت رایگان در سایت گذاشتید که میفرمودید ادمای منفی رو دورش خط بکش حالا دارم من طعم لذیذ و خوشمزه این تمرین رو احساسش میکنم
استاد خیلی دلم میخوام هنوزم بنویسم ولی شما گفتید بچها با نتایج بیاید با من صحبت کنید چشم چشم استاد منم سعی خودمو میکنم
خیلی این تو جامعه بودن هم بهم کمک کرده که من الان دارم متوجه میشم چه عیبهایی دارم و از طریق صحبتهای شما متوجه میشم که چجوری میتونم اونا رو برطرف کنم و خیلی تکاملم طی شده و میدونم باید تکاملم بیشتر اینا طی کنم تا راحت تر بشه برام تو جامعه بودن
مثالش من هیچ وقت فکر نمیکردم که اونقدرا رو عذت نفس مشکل داشته باشم الان خیلی جاها متوجه این موضوع میشم
میگم که خیلی داره به من کمک میکنه این تمرینی که شما در فایل مثل ابوموسی نباشید که آقا برید تجربه کنید مصطفی نشین تو خونه پاشو برو یه جایی سر کار پاشو برو تجربه کن خودتو بشناس بازخورد ببین ببین چند چندی و من دارم الان میرم استاد
یعنی استاد من دقیق مثال اون خروستون که زده بودید و اسمش رو گذاشته بودید ابوموسی من بودم دقیق
باشه استاد چشم سعی میکنم ابوموسی نباشم و اهل حرکت کردن باشم
اونم چشم کم کم کار مورد علاقه ام هم دنبال میکنم
براتون آرزوی موفقیت سلامتی خوشبختی ثروت شادی آرامش حال خوب و اتفاقات خوب و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
استاد عاشقتونم دوست دارم عزیزم