مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 19
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-10 09:32:582025-01-12 08:02:26مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
چطور و چگونه می دانستیدکه این مسیری که دارید می روید درست است و نتیجه می دهد و بی انگیزه نمی شدید و کارهاتون رو تا انتها ادامه می دادید؟خیلی کارها هست که حتی استاد هم ادامه ندادند تا انتها ،اما اون کاری که عاشقش بودند را تا انتها ادامه دادند،شاید در اواسط مسیر هم نا امید شدند که نتیجه ی مالی نگرفتند ولی اینطور نبود که کامل به فکر رها کردنش باشند حتی در آن موقعیت که بدهکار هم شدند،خیلی ها بخاطر این ول می کنند چون برایشان نتیجه ی مالی ندارد این کاری که عاشقش هستند،در واقع باورهای ما درمورد ثروت ایراد دارد که نتیجه نمی گیریم از کاری که عاشقش هستیم نه کاره ایراد داشته باشد
چگونه می دانستید باوری که مطلبی که می خوانید درست است و نتیجه می دهد عمل ،عمل ،عمل کردن به شما نشان می دهد که آن حرف یا فکر درست است یا نه فقط عمل کن میبینی درست است یا خیر فقط باید نتیجه دستت بیاید
یکی درسی که شما در این موقعیتی که هستید که به خواسته هایتان رسیده اید برا ما دارید ،اینکه عجول نباشیم برای رسیدن به خواسته ها،بدو بگیر زود به فلان خواسته برسم اگه نرسم چی و فلانی چی میگه ،فلانی از من جلوتره،درگیرشم استاد که میگمااااا شدید ،باور کنید بهتر شده ام کمی ،ولی واقعا درگیرشم ،باید از مسیر لذت برد از همین لذت ها و خوشی های کوچک لذت برد،همین احساس خوبه که تو رو به خواسته هات می رسونه وگرنه تا احساست خوب نباشد لذت نبری به خواسته ای هم نمیرسی،حالا کل زندگی ات را تعطیل کنی که به فلان خواسته ات برسی محال ممکن است،من دیگه خودم این مسیر رو رفتم کل زمان مدرسه ام فقط درس خوندم شبانه روز و همه ی وقتم رو کلا لذت تعطیل و در آخر دیدم چه کلاه گشادی سرم رفته ،هیچ لذتی از مسیر نبردم و در آخر هم خیلی وقتها اون نتیجه ی دلخواه رو نگرفتم و سرخورده شدم ،دیگه من واضح و مبرهن این موضوع برام،بهتر شده ام ولی باز ذهنم هزار راه در می آورد باز ،چرا من قبول نمیکنم که احساس خوب=اتفاقات خوب،لذت از مسیره که تو رو به خواسته هات میرسونه نه زجر و بدبختی و احساس بد ،دارم تلاش میکنم انشالله خدا کمکم کنه در این مورد ،واقعا با بدو بدو عجله و احساس بد هیچ نتیجه ای نگرفتم واقعا.
الهی شکرت.
به نام الله یکتا و مهربان.
سلام استاد عزیزم.
یه جمله طلایی تو این فایل من از استاد شنیدم،
اینکه تو کاری که بهش علاقه داری ولی از لحاظ مالی نتیجه نمیگیری اون کار ایراد نداره باورهای
مالی ات ایراد داره.
من با شنیدن این جمله قشنگ احساس کردم بار
عظیمی از دوش من برداشته شد و احساس کردم
مسیر برام هموارتر شد.
من تو بیزینس ام علاقه بسیار خفنی بهش دارم
بخاطر اینکه مهارتم را افزایش بدم هدایت شدم به کاری
باعث شد مهارتم و خود باوری ام بیشتر، بیشتر بشه
از اونجایی که کسی که من براش کار انجام میدادم بسیار روابط خوبی هم داریم کمک میکرد
که بهتر این کار پیش بره،و همچنان هم رو باورهای ثروت آفرین و دیگر قسمتهای باورهام
از جمله باورهای معنوی، روابط، بازاریابی، خرید و فروش و……..
هم کار میکردم اما همچنان تو یه قسمت متوقف
هستم از طرف دیگه خودم را اذیت میکردم
که چرا این همه تلاشی من دارم میکنم نتایج دلخواهم برام اتفاق نمی افته، البته ناگفته نماند
یه ایراد شخصیتی هم دارم که با شنیدن این فکر کنم زیاد هم برام مهم نیست، گیر داده بودم به این
ایراده که اول باید این ایرادم برطرف بکنم تا نتایج مالی برام انجام بشه و این خودش یه ترمز بزرگی
است من تو چند سال بهش توجه نکردم.
اتفاقی با شنیدن این فایل برام افتاد به خودم آسون گرفتم از اونجایی هم که دارم جلسه سوم
از دوره روانشناسی 1 را کار میکنم کار کردن این دوره برام ساده و آسان تر شد یعنی تمرکزم را از
فرعیات ورداشتم و دارم رو اصل کار میکنم و انشالله از تک تک نتایج مالی ام میام براتون به
اشتراک میزارم.
در پناه حق.
بسم الله النّور
سلام دوباره استاد عباس منش عزیز و سلام بانو مریم عزیز
از دیروز دارم از منوی کلیدها روی بخش “هدف بعدی را مشخص کن” کار می کنم. بعد از کامنتی که اینجا نوشتم رفتم سراغ فایل ” نقش باور و انگیزه در بروز توانمندی ها” تا اومدم مقاله رو بخونم یادم اومد که مقاله این فایل رو نخوندم و برگشتم اینجا و وای خدای من! سالهای زیادی به این فکر می کردم که من رسالتم چیه؟ تا اینکه چند وقت پیش گفتم من که آخر نفهمیدم رسالتم چیه ! زیادی فکر کردن به این سوال هم اذیتم می کنه پس فعلاً بیخیالش میشم و تصمیم گرفتم حالم رو خوب نگهدارم ، کاری که ازم برمیاد و آروم آروم با تمرین بیشتر دارم به حال درون خودم مسلط تر میشم . گفتم سه تا کار هست تو این دنیا که خییییلی لذت میبرم و واقعاً وقتی به این سه تا مشغولم حالم خوبه و اگه حالم خوش نباشه وقتی یکی از اینا رو انجام میدم حالم واقعاً بهتر میشه. اما یه مسئله داشتم ! بحث تمرکز ! من هنوز نتونستم بین اینا یکی رو انتخاب کنم و دو تای دیگه رو حذف کنم. خیلی فکر کردم ، در مورد زنبور دیدم من میخام فقط همین دو سه تا کندو رو داشته باشم و نمیخام که زنبوردار بشم و …. . دیدم وقت گذاشتن برای زنبور برام لذت بخشه اما حاضر نیستم تعداش رو زیاد کنم و …. پس عملاً این کار وقت زیادی از من نمیگیره. در مورد زبان هم دیگه کلاسی اضافه نکردم با اینکه متقاضی داشتم و این توان رو داشتم که برم مدرسه های اطراف و طرح آموزشی معرفی کنم و به شاگردام اضافه کنم. چون دیدم که من دوست دارم کلاس آفلاین زبان داشته باشم و الان کلاسام آنلاین هست و خداروشکر خانواده ها خییییلی راضی هستن. اما من هنوز نمی دونم چطور همین کیفیت و نتیجه رو از آفلاین بگیرم . اما تو فکرش هستم که یه روزی برسه آفلاین بشه با همین کیفیت کار. و اما نقاشی ! بعد از خیلی تلاش و تجربه های گوناگونی که داشتم به این رسیدم که نقاشی همونی هست که هر چی بیشتر سراغش برم بیشتر به وجودم عشق و شور و شوق زندگی تزریق میشه . هدایت شدم به ایده ی تشکیل کلاس های حضوری برای کودکان با اینکه شرایط خونه ام به نظر خودم قابل قبول نبود اما گفتم این هدایت خداست و باید انجام بشه. تبلیغ رو رو پروفایلم گذاشتم و عکس تبلغ رو برای همسایه هایی که می شناختم فرستادم اما حتی یک نفر ثبت نام نکرد. یکی دو روز بعد چند تا از شاگردای کلاسای آنلاین زبانم پیام دادن که خانم کلاس نقاشی آنلاین ندارین؟؟!! گفتم نه ! مادر یکی از شاگردام گفت که لطفاً آنلاین هم بذارین گفتم من اولین تجربه ی تدریسم هست و میخام که حضوری باشه و تو فکر آنلاین نبودم. ایشون گفتن که خب با آنلاین کار تدریس رو تجربه کنید …. خلاصه اینکه بالاخره رسیدم به نقطه ای که ذهنم پذیرفت که شروع کنم. و اینجا بود که بهم الهام شد که آفلاین کار کنم ، هم ارسال فیلم آموزشی و هم رفع اشکال ها آفلاین باشه و شروع کردم. خدا خیلی کمکم میکنه و روزبروز داره مسیرم رو هموارتر و دلچسب تر می کنه. …. الهی شگرت . بعد از اولین جلسه ی آفلاینم تصمیم قطعی گرفتم که کار زبان و زنبور رو وسعت ندم و آروم آروم بیشتر تمرکزم رو ببرم سمت نقاشی . بعد از این تصمیم هم در کار زنبور و هم در تدریس زبان هدایت هایی از خداوند رسید که خیلی از مشکلات قبلی رو برام حل کرد و وقتم رو خیلی بیشتر کرد…. دیگه مطمئن شدم که راه درسته و انتخابم درست بوده. اما هنوز در مورد رسالتم گنگ و مبهم بودم . تا اینکه هفته ی پیش به خودم گفتم من نمیدونم رسالتم چیه ! اما الان اینو میدونم که من باید حال دلم رو خوب نگه دارم و افسار حال دلم رو به هیچ چیزی یا به هیچ کسی نسپرم. و الان که این مقاله مقدمه ی فایل رو خوندم خییییلی خوشحال شدم و جوابم رو گرفتم :
رسالت هر فرد از مسیر عشق و علائقش می گذرد. هر فردی ساخته شده تا کاری را به انتها برساند که عاشق انجامش است. کاری که انجامش، او را در بالاترین فرکانس و بهترین احساس قرار می دهد. منظورم همان کاری است که از انجام آن کار ، بیش از نتایج انجامش لذت می برد. برای همین است که فارغ از اینکه نتیجه چیست، تمام وجود خود را وقف انجام آن می نماید.
جای مناسب هر فرد در این جهان، همان جایی است که عشق و علائقش آنجاست.
اگر عاشق نقاشی هستی، جای مناسب تو، نقاشی کردن است.
خییییییلی خیییییلی ممنون برای این مقدمه ی رسا و زیبا
خدایا هزار مرتبه شکرت . چقققققققدر حالم خوبه امروز . ممنونم از تو ممنونم از تو : جانی و دلی ! ای دل و جانم همه تو!
اللهمً ثبّت اقدامنا……
بسم الله النّور
سلام استاد عباس منش عزیز و سلام بانو مریم عزیز
این نکته ای که گفتین که جهان مسیر خودش را طی می کند و وابسته به حضور و فعالیت یک شخص خاص در یک زمینه ی خاص نیست رو خودم قشنگ تا حد زیادی درک می کنم و چوبش رو هم خوردم و به خاطر باور نادرستی که در این زمینه داشتم سال ها از علاقه ی مهم خودم که نقاشی هست دور افتاده بودم. حدود 18 سال پیش با استاد بزرگی آشنا شده بودم و حدود یک سال و نیم هم پیش ایشون کلاس می رفتم . پیشرفت خیلی خوبی هم داشتم که خود استاد هم همیشه با دیدن تمرینام سرشار از شادی و شور میشد اما من اون زمان قدر ندونستم و به دلایلی واقعاً بیهوده رها کردم . دقیقاً از روزی که رها کردم تا دو سال پیش تو ذهنم این بود که استاد فقط همون استاد! و دیگه هر جا برم بیفایده است.چون از قم به شمال مهاجرت کرده بودیم هیچ امیدی هم به ادامه ی کلاس با ایشون نداشتم تا اینکه توی همین فایلهای شما باورهای غلظ سیمانی ذهنم ترک برداشت و باورم رو عوض کردم و دوباره نقاشیم رو شروع کردم با اولین استادی که سر راهم قرار گرفت دوره های آموزش آنلاین رو شرکت کردم و یواش یواش ادامه دادم و دو سه تا استاد عوض کردم تا رسیدم به یه استاد خوب. و با عشق ادامه دادم و از طریق همین نقاشی هدایت شدم به مسیر زیبایی که اتفاقاً کمی هم از علاقه ام درآمد زایی می کنم و خیلی راضی ام. یا مثلاً در مورد مدرسه ی پسرام فکر می کردم که فقط همین یکی تو روستای ما خوب کار می کنه و با اینکه تضادهای مهمی مربوط به همکلاسی های پسرم وجود داشت از جابجایی بچه هام ترس داشتم . تا اینکه امسال گفتم که من باید جابجا کنم و دائم خداوند داره به من میگه و من گوش نمی کنم. و سه روز مونده به شروع مدرسه ها پسرم رو جابجا کردم . یعنی از لحظه ای که من اقدام کردم تا همین امروز اتفاقات زیبایی افتاده که من حیرت زده شدم .خدا رو هزار مرتبه شاکرم .
مسئله ی دیگه ای میخام بگم اینکه این ترمز که برم شغل دیگه ای و ازش پول بسازم که بتونم به علاقه ام بپردازم و این باور غلط که شاید نتونم از اشتغال به علاقه ام پول خوبی بسازم خیییلی مخفی و نامحسوسه و حتی ناخودآگاه مورد تصدیق خودم بوده . که من تازه درآمد زایی تو نقاشی رو شروع کردم و چند سال طول می کشه تا به درآمد خوب برسم پس الان همزمان به یه کار دیگه هم مشغول بشم که بتونم درآمد بیشتری کسب کنم!!!و حتی سه چهار بار سراغ کارهای دیگه رفتم ، کارهایی که اتفاقاً هنری بودن .انگار میخاستم اینطوری وجدان خودم رو آروم نگه دارم! البته هیچ کدامش رو شروع نکردم فقط می رفتم سمت کار دیگه ای تا اینکه بیشتر بدونم و کم کم تو اون زمینه کسب درآمد کنم.تا اینکه آخربن کاری که در موردش تحقیق کردم و خیلی به شروعش نزدیک شدم یهو درون خودم با صدای بلندی شنیدم که می گفت : کجای کاری ؟ دقیقاً کجایی ؟ تو حتی به این کار علاقه هم نداری ! بهم گفت برو و به مسیر علایقت ادامه بده و فقط باورهات رو درست کن. من هم همین کار رو کردم و دقیقاً از فرداش خلاقیت هام تو تدریسهام بیشتر و بیشتر شد. من زبان و نقاشی رو خیلی دوست دارم. بیشتر درآمدم از زبان هست و مقداری هم از نقاشی. دقیقاً مشکلاتی که تو هر دوی اینا داشتم داره بکی یک به لطف الله و هدایت واضح خودش برطرف میشه.در عرض یک هفته چندین تضاد در این دو زمینه حل شد که اگه بخام بنویسم خیلی طولانی میشه . چقدر این فایل زیبا بود استاد. نکته برداری کردم و برای خودم باید ها نباید هایی که یاد گرفتم رو نوشتم و حقیقتاً امروز این فایل خیلی چسبید و قوّت قلبم شد . متشکرم از شما استاد بزرگوار. هر جا هستین خوب و خوش و ثروتمند باشید
خدایا از تو بسیار بسیار سپاسگزارم برای اینکه باز هم دستم رو گرفتی و با هدایت خودت من رو بیشتر به سمت علاقه ام بردی. متشکرم متشکرم متشکرم
الّهمّ ثبّت اقدامنا…..
به نام الله یکتا و مهربانم
به نام خالق اینجهان هستی که قانونش ثابت و بدون تغییرست برای همه ممنونتم ای خدای مهربانم
سلامی با عشق فراوان به استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان زیبا بینم
به قول یکی از دوستان این جمع صمیمی
چه سیستمی داره این سایت باهمین که این فایلها از سالهای پیشه ولی وقتی میزنی رو نشانه فایلی برات باز میشه که تو ذهنت یه چیزی بوده یا سوالی داشتی یا راهکاری یا ایده ای داره برات یا هدایت خداونده و دقیقه دقیق میزنه به خال
هر کسی اگه هر جایی هست جای درستشه من قبلنا این حرف رو درک نمیکردم چی میگه استاد
تا مفهوم قانون خداوند رو خودم متوجه شدم
که هر کسی اگر اتفاقی تو زندگیش رخ میده چه خوب یا بد حاصل فرکانسها و باور و افکار خودش هست و به عوامل بیرونی ربطی ندارد بعد از اینکه درکش کردم اومدم کمر همت بستم برای تغییر بنیادین افکار و باورهای مخربم
الان تا میتونم فرکانس مثبت میفرستم هواسم به کنترل ذهنم هست ورودیهاشو هر روز چک میکنم
اگرمن احساسه بدی داشته باشم از یه موضوعی و بدتر از این که تو اون احساسه بد بمونم حتما اتفاقات بدو منفی میبینم که باعث میشه تو احساسه بده بیشتری بمانم چون من قبلا فرکانس منفی فرستادم حالا اگه کسی بجز از این سایت باشه میگه خدا برام نخواسته و خیلی از حرفهای پوچه دیگه
خدا رو شکر میکنم که در این سایت الهی هستم و هر دقیقه چیزی یاد میگیرم و یه تلنگری میخورم و به خودم میام و هواسم جمع تر میشه
به قول استاد عزیزم که همیشه میگن تو فایلهاشون اگر تو احساسه بدی داری و داری فرکانس منفی به جهان میفرستی توقع چی داری توقع داری اتفاق خوب برات بیفته خب راست میگه این مسیره اشتباهه
خدایا ممنونتم که منو در مسیر درست قرار دادی خدایا شکرت که کامنت خوندن و نوشتن رو روزیم کردی
خدایا کمکم کن مقاومتها مو کمتر کنم خدایا کمکم کن تا بتونم ترمزهای مخفی خودمو پیدا کنم و راه حلی برای حذفشون پیدا کنم
خدایا به من رزق بی حساب بده
خدایاشکرت سپاسگزارتم
استاد ممنونتم
سلام به خانواده عزیز و صمیمی عباس منش
امروز 1000 مین روزی هست من اینجا هستم و توی این 1000 روز خیلی تغیر کردم دوست داشتم بنویسم تا هم برای خودم یادآور بشه هم برای کسی که میخونه دلگرمی .
بزرگ ترین دست آورد من در این مدت افزایش عزت نفس ام بوده نمیدونم چه طور باید این تغییر توضیح بدم اما از اونجایی بگم که هاجر الان میتونه محکم و بدون ترس توی 70 درصد مواقع حرف شو محکم بزنه که قبلا چنین چیزی نبود تو زندگیش هاجر الان ارشد میخونه چیزی که از بچگی آرزو شو داشته ولی قبلا بخاطر حرف دیگران اونقدر خودشو ناتوان میدید که فکر میکرد واقعا توانایی حرکت به سمت خواسته شو نداره حتی الان خیلی روان انگلیسی صحبت میکنه چیزی که قبلا با وجود کلی کلاس و هزینه براش یه آرزو بود وقتی شروع کرد دوره عزت نفس رو و تمرین استاد رو دید که کارهای ناتموم زندگی تونو تموم کنید یه تعهد محکم داد و الان هر روز داره به مهاجرت برای دکتری فکر میکنه چیزی که قبلا حتی از یاد برده بودمش چون میگفتم نمیشه هاجر اونقدر تغییر کرده که اونایی که چند سال قبل دیده بودنش وقتی میبننش اول جا میخورن بعد میگن چقدر عوض شدی هاجر الان ماشین شخصی خودشو داره و میتونه راحت جاهایی که میخواد بره یک مقدار پس انداز داره حقوق دریافت میکنه بدون اینکه کاری بکنه چون خدا براش شرایطی ساخته تا راحت به خواسته اش برسه
اما روابط واقعااا روابط پاشنه آشیل من بود توی این هشت یا نه ماهی که این دوره رو خریدم به طور عجیبی آدم های اطرافم حذف شدن فقط با یکتمرین اونم شناخت استاد گفت روابط سطحی ایجاد کنید ببنید چی دوست دارید و ندارید و من وقتی روابط سطحی ایجاد کردم و به روابط عمیقم نگاه کردم دیدم اصلا این روابطی که من الان دارم باب میل من نیست برای همینه اینقدر از روابطم ناراضی هستم و در این مدت به طور عجیبی افرادی که خیلی بهم نزدیک بودن همبن که من گفتم خدایا دورتر کن دورتر شدن و چقدر بهم کمک کرده یک محیط ایزوله بسازم و ببینم که چی هستم و چی میخوام از زندگی و روابط
سلامتی من در این سالها تغییر کرده فکر کنم چندبار بیشتر سرماخوردگی نداشتم و این منی هستم که هر ماه دوبار سرماخوردگی و دکتر بود یه زمانی اگه از نوروبیون استفاده نمیکردم نمیتونستم سرپا بشم الان ماه ها هم میشه نوروبیون استفاده نمیکنم
من توی دست هام یک دردی داشتم که بدتر شده بود باشگاه و اینا هم کمکم نکرد زیاد این درد مزمن اذیتم میکردم که با ساختن باور در مورد دست هام هدایت شدم به درمانش و الان بهتر و بهتر میشه.
من نمیدونم چقدر باید خدا رو سپاسگزار باشم که شکر این همه نعمت تو زندگیم به جا بیارم ولی میدونم خداوند همه هست که منو اجابت کرد و اینطور منو هدایت کرد.
ممنونم استاد عزیزم.
سلام هاجر عزیز
من به کامنت شما هدایت شدم چقدر لذت بردم از این همه نتیجه شما را تحسین می کنم اینکه نوشتی زبان به راحتی صحبت می کنی آفرین دختر ای کاش می نوشتی چه روشی باعث شد در زبان عالی بشی خیلی لذت بردم برای شما بهترین ها را آرزو می کنم
سلام زهرای عزیزم خدا رو شکر که نوشته ام به دلت نشسته و برام کامنت گذاشتی. در مورد زبان من کتاب خریده بودم سالها پیش شروع کردن کلمه به کلمه شو خوندم لغت هایی که بلد نبودم نوشتم جمله سازی کردم تمرینات شنیداری رو دوبار تکرار میکردم و مرور چهارمرحله ای داشتم حدود یک سال بعد من اثرات این تمرینات دیدم یعنی یک سال تلاش کردم. و البته الانم میخونم تا بهتر ئ بهتر بشم. این روش من بود که هدایت شدم شما هم میتونی این روش بری هم به خدا بنوبسی و بخوای تا بهترین روش زبان خوندن هدایتی بشی و مسیر برات راحت بشه .موفق باشی زهرای عزیزم
سلام هاجر جان
ممنونم از کامنت زیبا و تاثیر گذارتون و خیلی خیلی خوشحالم از نتایج فوق العادتون
میدونم از کامنتتون ماهها گذشته و من به لطف پروژه جدید هدایت شدم به کامنت شما
دیدم نوشته بودید یکی از پاشنه آشیلهاتون روابط بوده و بهبود پیدا کرده، منم همین مشکل رو دارم و با وجود تلاشی که میکنم هنوز از روابطم ناراضی هستم، خودم احساس میکنم تو روابطم یه حالت واکنشی خاصی دارم به علت تجربیات گذشته ام، اما درک نکردم درست که چطور شما با روابط سطحی به روابط عمیقتون پی بردید و چطور آدمها حذف شدن؟
به نام رب الحکیم
درود به همه به خصوص استاد عزیزم.
همه ی اتفاقات زندگیمون بدون استثنا حاصل باورهای خودمونه . همه اتفاقات بدون شک.ادمایی هم که اطرافتن بخاطر باورای خودتن.
این جمله شما تو گوشم زنگ زد و یه دفلش بکی به اتفاقات اخیرم زدم.
سه ماه هسنت که درگیر یه مسیله هستم .برای حل کردن اون مسیله موقتا احساسمو خوب میکردم اما حل نمیشد.
به خودم گفتم یعنی من چه باوری داشتم که اون اتفاق افتاد برام؟
و بعد از خودم پرسیدم الان با ساختن چه باورهایی میتونی این مسییله رو حل کنی؟
و دارم روش کار میکنم ایشالا نتیجه که داد اطلاع میدم.
یکی از باورای محدود کننده ای که داشتم این بود که اون مسیله ناخوداگاه تو ذهنم حل نشدنی شده بود و اگر هم حل بشه مدت زیادی طول میکشه……..که دقیقا همین اتفاقم افتاد و 3 ماهه درگیرم….این باور و ساختم که هر مسیله ای راه حلی داره و حل شدنی هست..
دوستون دارم.در پناه حق باشید
به نام خدا
سلام استاد و مریم جان
فایلها برای سالها قبل است
ولی چرا اینقدر دقیق
نشانه امروز من را میزنم
و درست همان فایلی میاید که با حال روز من در ارتباط است
درست راهنمایی که باید بشویم را میگوید
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها
باور همه زندگی ماست
افکار همه باورهای ماست و خودمان رقم زننده زندگیمان هستیم
اکر از کاری که دوستش داریم پول نمیسازیم به دلخواه چون باورهای ما ایراد دارد و بس
چقدر این حرف آسان دقیق
و در عمل سخت
کنترل ذهن ساخت و مداومت در باورها
و این جمله دوستمان در کامنت
خدا خودش اون چیزه میشه، اون انرژی شکل میگیره و وارد زندگیت میشه
خدایا تنها تو را میخواهم و تنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست راه مستقیم راه کسانیکه نعمت و ثروت دادی هدایت کن نه راه گمراهان
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
از کجا متوجه می شدید کدام کتاب به شما کمک بیشتری می کند؟
آن را به صورت عملی انجام می دادند.
زمانی که به این باور برسیم که :
تنها عاملی که نتایج را رقم می زند باور های ما است تمام تمرکز زمان و انرژی خود را برای تغییر ان قرار می دهیم
که اکثرا این جمله را باور نمی کنند و آن را صد در صد نمی پذیرند.
بدون استثناءتمام تجربیات اتفاقات و شرایطی که در زندگی ما رقم می خورد:
توسط افکار و باورهای به شکل کلی تر رخ می دهد.
شاید برخی از افراد بتوانند در برهه ای از زمان به چنین چیزی فکر کنند اما تحت تاثیر جامعه قرار گرفته و عوامل موفقیت را به عوامل بیرونی نسبت داده و به حاشیه می روند و قانون اصلی را فراموش می کنند
زمانی که استاد این قضیه را متوجه شدند :
بر روی باورهایشان کار کردند
ما فراموش می کنیم:
تنها خودمان با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی مان را رقم می زنیم
اگر به این نتیجه برسیم که از نتایج کنونی خود رضایت نداریم:
برای ساخت باورهای جدید اقدام می کنیم
می توانیم با تغییر باورها و فرکانس هایمان اتفاقات زندگی خود را با فاصله ی زمانی تغییر دهیم.
رخ دادن نتیجه یک شبه و یک دفعه امکان پذیر نیست
هر چند به محض کار کردن بر روی باورها :
نشانه ها ی آن را خواهیم دید
اما برای ثبات نشانه ها باید فرکانس را ادامه دهیم
ادامه دادن روندی است که باعث رخ دادن نتایج و ادامه دار بودن آن شده و نتایج ما بزرگ و بزرگتر خواهد شد.
چه انگیزه ای داشتید که مسیر درست را ادامه می دادید؟
استاد بسیاری از کارهای خود را تا انتها انجام ندادند عاشق شغل خود هستند و نمی توانستند آن را انجام ندهند
عاشق :
پیام رسانی توحید
ایجاد احساس خوب در دیگران
شغل ایشان برایشان فراتر از شغل عادی و معمولی بود.
هر یک از ما مانند چرخ دنده ای برای جهان هستیم که اگر سر جای خود قرار بگیریم بسیار پیشرفت خواهیم کرد
اگر وارد مسیر درست خود شویم زندگی برای ما
لذت بخش و عاشقانه خواهد شد و ثروت و نعمت هم در این مسیر وجود دارد.
اگر در مسیر علایقمان حرکت و باورهای مناسب ایجاد کنیم و از تک تک لحظات خود با داشتن باورهای درست لذت ببریم :
به سمت جایگاه اصلی خود هدایت خواهیم شد.
این که می توانیم از شغل مورد علاقه ی خود کسب درآمد کنیم تنها:
به باورهای ما مربوط می شود
در هر موضوعی که تعلل می کنیم :
به خاطر این است که عاشق آن نیستیم وگرنه آن را فارغ از نتیجه انجام می دادیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزیز️ از خداوند سپاسگذارم که من را هدایت و با استاد عزیز آشنا کرد. من هنوز در ابتدای مسیرم هستم و تمام تلاشم را میکنم تا به هر حرفی که استاد گرامی عرض میکنند پابند باشم و روی خودم بیشتر و بیشتر کار کنم. روز به روز درحال بهتر شدن هستم و مشتاق یادگیری بیشتر قوانین جهان. حرفها و فایلهای استاد در خیلی موارد کمکم کردند و راه را برایم روشن نموده اند. من از افغانستان زیبا هستم و در کابل عزیز زندگی میکنم و به لطف خداوند بزرگ خوشبختی را احساس میکنم و زیبایی های دنیا را میبینم. با شنیدن فایلهای استاد به این حقیقت رسیدم که خوشبختی در هرجا و هر زمانی به دست خودت است و از خودت و باورها و افکارت منشا میگیرد. قبلاً تمام فکر و باورم این بود که خوشبختی و شادی در خارج از کشورم است و در این مکان هرگز رنگ خوشبختی نخواهم دید، اما اکنون میدانم حتی اگر در بهترین شهر جهان باشی وقتی ذهنت بدبخت باشد، زندگیات نیز به همان سمت میرود. حالا که فکر میکنم میبینم با خودِ قبلیام خیلی تفاوت دارم، با وجود اینکه مدت زیادی نیست که به فایلهای استاد گوش میکنم. به لطف خدای بزرگ همه روزه در حال بهبود زندگی ام هستم و مطمئنم بهتر از این نیز میشود چرا که مسیر خوشبختی بی انتهاست. کسانی که در ابتدای مسیر هستند، که شامل خودم نیز میشوند، در مقابل قوانین بدون تغییر مقاومت نشان میدهند و گاهی از مسیر خارج میشوند. اما بنظر من با تلاش و ادامه دادن به نتایجی میرسند که آرام آرام مقاومت ذهنی شان از بین میرود. برای تمام عزیزانی که مثل من درحال تلاش و ساختن ذهن و باورهای شان هستند، میگویم که مقاومت ذهن دربرابر تغییر را جدی نگیرند و به مسیر ادامه بدهند. امروز دچار شک به خودم شده بودم و میپرسیدم من میتوانم از پسش بربیایم؟ بعد وارد سایت شدم و بدنبال نشانه رفتم و به اینجا هدایت شدم و تصمیم گرفتم از خود ردپا به جا بگذارم و با خودم عهد کردم که خوشبختی را رقم میزنم هر روز و هرلحظه خوشبخت تر میشوم.
این اولین کامنت من در سایت است و میخواهم بعد از مدتی وقتی به اینجا برای نوشتن اتفاقات عالیتر زندگیام برمیگردم، پیشرفت و موفقت بیشترم را با امروز اندازه بگیرم. امیدوارم بهترین ها برایتان رقم بخورد و بهترین افکار و احساسات را داشته باشید. از استاد عزیز که با حرفهای شان درحال ساختن زندگی من هستند سپاسگذارم. از خدای بزرگ و مهربانم سپاسگذارم که من را در این مسیر زیبا هدایت کرده و شادی و خوشبختی را وارد زندگی ام میکند️
سلام عزیزم. خواستم تحسینت کنم که بااینکه اول راهی جرات داشتی و کامنت گذاشتی. من با اینکه حدود دوساله که تو این مسیرم نمیدونم چرا نمیتونم کامنت بزارم.عنوز جراتشو پیدا نکردم. یعنی دوست دارم اینقدر از همه لحاظ اوکی بشم که فقط از موققیت هام بنویسم. آفرین به شما که اینقدر زیبا نظرتو گفتی. مطمئنم که خیلی زود نتایج وارد زندگیت میشه اگر با همین تعهد و ایمان جلو بری. از خوندن کامنتت واقعا خوشحال شدم. امروز تو محل کارم داشتم راحع به افغانستان و افغان ها صحبت میکردیم. وظهر که اومدم تو سایت اولین کامنتی که خودم مربوط به یه دختر خوش قلب افغان بود.
چقدر جالب بود برام. قانونهماهنگیه خدا
آفرین
من زری هستم از مشهد
به نام خداوند مهربانم
سلام دوست عزیزم زری خانم
وقتی کامنتتو خوندم و داشتی ساجده جان رو تحسین میکردی
اومدم بهت بگم خواهر گلم نوشتن کامنت رو شروع کن ازتحسین و شکرگزاری اطرافت شروع کن اون ذهن چموشه که نمیذاره تو بنویسی و مقاومت رو بذار کنار حتما نباید وایستی نتایج بیاد بعد کامنت بذاری همین تحسین و شکر گزاری کلید ورود نعمتها و ثروتها به زندگیته
با تحسین و شکرگزاری و احساسه خوب کم کم نتایج هم میاد
بیا و تو این بهشت از زیباییهای این جهان شکرگزاری کنیم تحسین کنیم همدیگر رو و یه انرژی خاصی بین همدیگه رد و بدل میشه و این میشه یه فرکانس خالص و قدرت میدیم بهش
و ظرف وجودمون بزرگ میشه
خوشحال شدم که کامنتتو دیدم عزیزم
ان شالله از این به بعد بیشتر کامنتتو ببینم و بخونم
بهترینها نصیبت
خانم اکبری بادرود فراوان .. وقتی پیامت راخوندم خیلی خوشحال شدم چون 3 سال قبل پیامهای چند افغان رادرسایت میخوندم ولی دیگر نمیبینم پیام بزارن بعداز آمدن.طالبان.برسرقدرت ..همین که شما در آنجا به دنبال درک قوانین وتلاش برای رشد وپیشرفت هستید خداوندهم زندگیتان راتغییر میدهد….منتظر شنیدن اتفاقات زیبایتان دراینجا هستیم ..تا الگوی خیلی از انسانهای دیگر که درکشورهای دیگر بشود من درغربی ترین نقطه ایران هم مرز با کشور عراق دریک روستا زندگی میکنم .رخداوند راسپاسگذارم که درفرکانس خوشبختی وسعادت قرار گرفتیم ودنیای را جای بهتری برای اخود واطرافیانمان بکنیم ..شما باید درتمام ساعتهای روز ازصبح تاشب فقط فایلهای استاد عباسمنش گوش کنید کم کم شرایط زندگیتان تغییر میکند وازبس شرایط به آرامی تکون میخوره اصلا متوجه نمیشود ومثل من 3 سال دیگر مطمئنا زندگیتان کامل تغییر میکند مثل الان من ..هیچ وقت سهل انگاری نکن وادامه بده ادامه ادامه ادامه فقط. ……..