مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-10 09:32:582025-01-12 08:02:26مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
عباس منش شیر مادرت حلالت باشه چقدر این فایل خوب بود تا اخرش دیدم و لذت بردم.هیچ تناقض هم نداشت دمت گرم سید جان.
سلام خدمت استادعزیزم جناب آقای عباس منش و تمامی دوستان همراه.من مدت زیادی نیست ک بااین سایت و استادعزیزم آشنا شدم.الانم نمیدونم استادعزیزم این پیام منو میخونند یانه.خلاصه بگم من و همسرم سالهاست ک درگیرمساعل مالی هستیم.اینقد ک توی خونه از بدهکاری و چک حرف زدیم اینقد بچه هاپول خاستن و نداشتیم ک بهشون بدیم ک اصلا روحیه ی همه درب و داغون شده و هیشکی دیگه هیچ انگیزه ای واسه تحرک واسه تکون خوردن ازخونه بیرون زدن دنبال کارو درامد بودن نداره و همه یجورایی دارند خودشونو ب سختی میکشونند.تااینکه سال گذشته ب خاست خدای مهربونم بایک دوره جذب آشناشدم ک کارکرد اون دوره تاحدی تونست منو از اون شرایط دربیاره ک همش جز لیست شکرگزاریم بوده اون دوستم و اون دوره و استاد اون دوره و ی روز ک توی کارگاه دوره های اون استاد رو گوش میکردیم یکی از مشتریامون تا اومد و صدای اون استاد رو شنیدید گفت عه شما اینو کار میکنید؟من دوره های استادعباس منش رو گوش میکنم و کارمیکنم و یک دوره از ایشون خریدم ک حدود5تومن هزینشه.و بیشتر روی باورهاکارمیکنه.از اونروز من همش اینو باخودم میگفتم ک من این دوره رو میخرم چون میدونم ک باورهام بسیار مخربند.و مرتب ارتعاش این خاستمو میفرستادم.تااینکه وارد سایت و کانال شدم و تمام فایلهای رایگان رو خودم و خواهرم دانلود کردیم و شروع کردیم ب گوش دادن و خواندن مطالب سایت.همش ب خواهرم میگم ببین ما چقدر مدارمون تغییر کرده و بالارفته که این دوره ها و این محصولات رایگان رو جذب کردیم و باچنین استادی آشناشدیم.یادمه اون فایلی ک اتوبوس رو نشون میدادید و و ظروفی ک خریده بودید واسه اتوبوس یا اون یکی فایل ک قسمتهای مختلف اتوبوس رو توی عکس نشون میدادید رو با حرص و ولع زیاد تماشا میکردم.اگه گفتیدچرا؟چون داشتن چنین وسیله ی نقلیه ای ک مانند یک خونه ی سیار باشه سالهاست ک رویای منه و من عاشق مسافرتم و وقتی چنین ویژگیهایی رو درون شمادیدم بیشتر امیدوار شدم.چون متوجه شدم توی مسیر و فرکانسی ک شما قرار دارید منم دارم ب همون سمت هدایت میشم.چون تمام علایق شما در مورد اتوبوس و سفر علایق منم هست.شاید باور نکنید استادعزیزم ک هیچی توی دنیا باندازه ی رانندگی بمن حال نمیده و حال و احساس منو خوب نمیکنه و جاده و سفر.امیدوارم باطی کردن مدارها و باکمک شما استاد گرانقدرم و دوستان همراه و در راس همه ی اینها باکمک خدای مهربونم منم بتونم اونقدر از لحاظ مالی و زمانی و مکانی آزاد و رها باشم ک بتونم بی هیچ دغدغه ای وقت بذارم واسه مسافرت و داشتن چنین وسیله ی نقلیه ی عالی..و دوروزه بعداز شنیدن یکی از فایلهاتون همش دارم از خودم میپرسم خب عشق من رانندگیه و بعدشم کوه پیمایی..چطوری میتونم ازین دو ب پول و درامد برسم؟ و دیگه منتظر میمونم ببینم خدا چطوری و ب شکلی میخاد بصورت این عشق وارد زندگیم بشه..اون دیگه بخودش مربوطه و بمن ربطی نداره.الان ک اینارو مینویسم حالم خداروشکر خیلی بهتر از قبل نوشتن شده.خدارو بی نهایت سپاس.و شما نمیدونی استادعزیزم ک چقد دلم میخاد ک شمااستاد شخصی من باشی و لحظه ب لحظه و رودرو باهام کارکنی.براتون آرزوی سلامتی و شادی و ثروت روزافزون رو دارم و همچنین برای تمام دوستان همراه..از خدای خوبم سپاسگذارم و ازش هر لحظه هدایت و حمایت رو میطلبم.????
باسلام خدمت شما استاد گرامی صبحی ک این قسمت از مصاحبه شما تو کانال اومد ک دانلودش کنیم دقیقا همون صب تم زرد رنگی رو تو خوابم دیدم وقتی چشمم رو باز کردم دیدم پروفایل شما تم ش شده زرد رنگ خدا رو شکر بابت این هم فرکانسی با شما انشالله هر جا هستی خوش باشی با تشکر فائزه از ایلام
سلام به دوستان من خوشحال سپاس گزارم که به طور مجاز توانستم خرید کنم و مرحله بهتر و عالیتر و پر برکت تر همراه با ثروت روز افزون شروع کنم
سلام به استاد عزیز آقای عباس منش وخانم شایسته عزیز، من امروز با مشکل شغلی مواجه بودم وبسیار کلافه بودم، به ذهنم رسید که نیت کنم و به دنبال نشانه باشم که سر از این گفتگو در آوردم به شغل فعلیم علاقه نداشتم ومیخواستم تصمیم نهایی بگیرم با خواندن این متن دقیقا فهمیدم که چه تصمیمی بگیرم انگار که این متن برای شخص نوشته شده است من راهم را پیدا کردم واز همین جا از شما گروه تحقیقاتی عباس منش سپاسگزارم
به نام خدا
سلام
عاشق بودن
مثل من که عاشق گوش دادن به این فایل ها هستم و همش میگم که ای کاش ساعت 11 شب نشه گه بخوام بخوابم مثل اینکه خیلی دوست دارم عقربه ها کندتر برن جلو تا فایل ها بیشتری را ببینم و چیزهای بیشتر را دریافت کنم،در ثانی که میدانم همه چیز فرکانس است ولی میدانم که این فرکانس باید اینقدر در ذهن من تکرار شود که تبدیل به باور شود
الان شاید معنی عشق را بهتر درک میکنم،وقتی دارم فایل ها را گوش میدم نه چشم درد،نه حس خواب و نه هیچ چیز دیگه ای سراغم نمیاد،چون یه نیرویی از درون وجودم میگه باید ادامه بدی،باید بیشتر و بیشتر گوش بدی
رسالت
بله هر شخصی در این دنیا رسالتی داره ولی اینجور نیست که حتما باید رسالتش را انجام بده تا دنیا جلو بره،نه اگه اون آدم رسالتش را پیدا کنه و در مسیر رسالتش قدم برداره هم باعث پیشرفت خودش میشه،هم دیگران و هم جهان هستی
ولی اگه رسالتش را پیدا نکنه چیزی از دنیا کم نمیشه و فرد دیگری میاد و این رسالت را به فرجام میرسونه
پس سعی کنیم در مسیر پیشرفت جهان گام بردارم این میشه رسالت ما
پیشرفت جهان یعنی حل کردن مشکلاتی از مشکلات جهان یا مسئله ای که در جهان وجود داره
بعد از حل کردن مسئله جهان بنفیت اون این است که باعث ثروتمندتر شدن خودمون و موفقیت خودمون میشیم
به نام نور آسمان ها و زمین
سلام به روی ماهتون
سپاسگزار الله یکتا هستم که تاج بندگی ش رو بر سر من گذاشته و افتخار حضور در گام دهم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو بهم عطا کرده
از نظر من باااااااید و حتما و یقینا توی مدار باشی تا بتونی استفاده کنی ، من خودم پروژه قبلی که خانه تکانی ذهن رو تیکه تیکه حضور داشتم و بهره خاصی نبردم ، ولی این پروژه رو به لطف الله یکتا از ابتداش حضور داشتم و البته استفاده کردم
و الهی شکر شکر شکرررررررر هر روز بحثی که آپلود میشه دقیییییییقن چیزیه که من نیاز دارم
الهی صد هزااااااار مرتبه شکرت که هدایتم میکنی
فاصله شما با خواسته هاتون فقط با احساس خوب پر میشه ، فقط و فقط و فقط با احساس خوب پر میشه
و احساس خوب چطور به وجود میاد؟
فقط و فقط و فقط با تغییر باورها و افکار ذهن و البته نزدیک کردن روح و ذهنت به همدیگه
من دیروز توی یکی از فایل های روانشناسی ثروت ١ داشتم دستاوردهای حضورم توی این مدت رو توی سایت مینوشتم و یکیش این بود که :
آرامش بیشتری دارم و بیشتر در لحظه زندگی میکنم و این برای من بزرگترین دستاورده
چون استاد توی کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم میگن : آرامش نقطه شروع تمااااام موفقیت هاست و این عالیه
الهی صد هزار مرتبه شکرت
من ابتدای راه و مسیر هستم و به خودم و خدای خودم قول دادم که از مسیرم لذت ببرم ، چون ایمان دارم که فاصله من با خواسته هام فقط و فقط با احساس خوب پر میشه و احساس خوب هم فقط و فقط با تغییر باورها ایجاد میشه و تغییر باورها هم فقط و فقط با تکرار و تکرار و تکرار باورهای درست ایجاد میشه
الهی صد هزااااار مرتبه شکرت
استاد عزیزم و مریم جانم عاشقانه دوستتون دارم
به نام خدا
عرض سلام و درود خدمت استاد ارزشمندم و اعضایی که کامنت منو میخونند
کلید لذت بردن از مسیر تحقق خواسته ها
طبق گفتن هر چیزی این دیدگاه اسکاول شین که هر کسی در جهان فقط برای یک هدف وجود داره و اگه اون یه نفر نباشه کار جهان لنگ میمونه این خودش یه باور کمبود هستش مثلا تو هر حوزه کاری هزاران نفر وجود دارن که در اون حوزه فعالیت دارن و اتفاقا اکثرشون هم موفق هستن و اینجور نیس که در جهان فقط در هر کاری یک نفر باشه این خودش یه باور غلط هستش و استاد هم مثال های خوبی در این مورد گفتن و
شرط رسیدن به خواسته قبل از هر چیزی اینه که اون عشق و اشتیاق رو به خواستمون داشته باشیم و از مسیری که برای تحقق خواسته طی میکنیم از اون مسیر لذت ببریم احساسمون عالی باشه ، توجهمون روی زیبایی ها و خوبی ها باشه ، ورودی هامونو کنترل کنیم ، باورهامونو به بهترین شکل تغییر بدیم، تکاملمون رو طی کنیم و کمالگرا نباشیم و در این صورت خیلی سریعتر به خواسته هامون میرسیم ما باید اینو درک کنیم که مهم لذت بردن از مسیر نه صرفا خود خواسته و طبق قانون احساسات خوب = اتفاقات خوب ما اگه باورهای خوبی نسبت به خواستمون داشته باشیم حتما به اون خواسته میرسیم و اینکه نچسبیم به اون خواسته که در این صورت به خواسته وابسته میشیم و ناخودآگاه فاصله فرکانسی بین ما و اون خواسته خیلی زیاد میشه و من خودم بارها وقتی که چسبیدم به خواسته هام از اونها دورتر شدم و در این راه حس نگرانی و ترس از نرسیدن هم همراه اون چسبیدن به خواسته وجود داشته و در این صورت اتفاق های خوبی هم نمیفته و یه مثال ساده اینکه ما وقتی احساسمون احساس آرامش و شادی هست شب که سرمون رو میزاریم خیلی سریع خوابمون میبره و صبح میشه ولی مواقعی که احساس خوبی نداریم و در کل آرامش نداریم اولا اینکه به راحتی خوابمون نمیبره و اون تایم بین شب تا صبح به سختی میگذره انگار زمان تو همون شب متوقف میشه و صبح که میرسه با حسی که از شب گذشته در درونمون مونده روزمون رو شروع میکنیم اگه بتونیم در هر شرایطی احساسمون رو خوب کنیم و آرامش درونی داشته باشیم به هر آنچه میخواهیم میرسیم چون هدایت های خداوند رو فقط موقعی دریافت میکنیم که در آرامش باشیم.
خدایا ما رو به راهی هدایت کن که تا رسیدن به خواسته سرشار از احساس و باورهای خوب باشیم الهی آمین.
به نام خدای بخشنده و مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدایی که ثروت و پول دست اونه
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش بزرگوار و عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر استاد خانم شایسته بزرگوارو عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت عباس منش
خدایا چه کردی با من…
من هیچی نداشتم یک آدم بی کار الاف بودم من از نظر آرامش هیچی نداشتم من اصلا احساس خوب نمیدونستم چی بود من پر بودم از افکارات منفییی که خودم مونده بودم چکارشون کنم من پر بودم از باورهای مخرب من تا دوماه پیش فکر میکردم دنیا دیگه تموم شده خدایی نیس اگر هست چرا من اینجوریم زندگیم چرا اینجوریه از بس پای افراد منفی نشسته بودم من لحظه به لحظه زندگیم پر بودم از رنج و فقط رنج من خودم دارم متوجه میشم که چه آدمی شدم الان به مدت دو سه ماه هست که ادمای منفی رو گذاشتم کنار مجلسهای روضه خوانی رو گذاشتم کنار الان به مدت یک ماه هست که دارم میرم سر کار اونم کاری که بهش علاقه دارم من خیلی نانوایی رو دوست دارم و میخوام کار کنم و شاطر بشم و بعدش مغازه خودم رو بزنم من الان استاد خمیر بلد شدم بعد یک ماه بزنم دیروز جوری خمیر زدم برای بار دوم که استاد کارم به وجر اومد خیلی تحسینم کرد که من تونستم اینجور خمیر بزنم اونم برای بار دوم بار اولم خیلی خمیر خوب زدم اصلا هم خراب نکردم من با عشق خمیر میزنم من با عشق کار میکنم من فقط میخوام صبح بشه برم سر کار من فقط میخوام استا بشم دستگاه بیاد تو دستم خمیر بیاد تو دستم و به استاد کارم گفتم که بره خونه من خودم مغازشو میچرخونم استاد من اونقدر تغیر دادم خودم رو که امشب با قدرت به خوانوادم که پیشنهاد داده بودن بهم برم مهمونی باهاشون گفتم نه من نمیام استاد اونقدر تغیر دادم خودم رو که روزی نیس که من نخندم دیشب و امشب تو حموم چون من شبا که از نانوایی میام خونه میرم حموم اونقدر تو حموم با خدا همون حسی که اسمش رو گذاشتم عسل آقا و دارم باهاش زندگی میکنم اونقدر زدم و رقصیدم که دیشب تا به الان این ذهن نجوا ندارد مثل قبل اونقدر آرامش ذهنی دارم و اونقدر دارم لحظهای زندگیم رو با آرامش زندگی میکنم که دارم فقط لذت میبرم از همین خوردن چایی چون من یخچالم سوخته و فعلا هم درامدی ندارم که برم میوه بگیرم من الان باید کار کنم بدهیامو بدم من تعهد دارم که درست پول خرج کنم ولی از همین چایی خوردن جوری لذت میبرم که انگار دارم هندوانه سرد میخورم بعد از اومدنم از نانوایی گرم استاد من آدمی بودم که داشتم از شما از حرفاتون از اون خدایی که شما میگفتید من داشتم از همه اینا ناامید میشدم و واقعا خسته بودم از شما که دائم تو گوشم صداتون نجوا میکرد من میگفتم عباس منش اگه تو راس میگی چرا من هیچ تغیری نکردم الان بعد از اینهمه ماه من استاد ناامید بودم این خدا دست منو جوری گرفت و آورد بالا که خودم باورم نمیشه من اونروزایی هم که خسته و ناامید شده بودم از حرفاتون حسن بهم میگفت هندزفوری در نیار تو گوشت فقط بزار تو گوشت استاد نجوا کنه بزار اون بگه بزار اون حرف بزنه من یادمه یه چند روزی گذاشتم کنار خدا جوری بهم سیلی زد که خودم کیف کردم و بعدش اون اتفاق دوباره گذاشتم تو گوشم میدونی استاد چرا این سیلی رو خوردم چون من خودم به خدا گفتم که خدایا هر وقت دیدی من تصمیم گرفتم که دیگه با استاد ادامه ندم فقط بزن تو گوشم و همین رو الآنم میخوام از خدا استاد به خدا قسم شما رو رها نمیکنم تا نیام آمریکا و از نزدیک نبینمتون و اون بهش رو تو همین دنیا تجربه نکنم تا به سعادت در دنیا و آخرت نرسم من باید بیام امریکا اونجا خدا بهم میگه مصطفی تائید شدی اون اخرتت هم تائید شد تو هم شدی مثل استاد جزو بهشتیا استاد من نمیگم اونقدر عالی شدم من تازه دارم تو جامعه قدم میزنم و متوجه عیبهام میشم و به خودم سخت نمیگیرم چون میدونم من باید بازخورد ببینم و خودم رو سرزنش نکنم من هنوز شرک دارم اینا رو میفهمم ولی نباید خودم رو سرزنش کنم بخواطر عیبهام باید صبر کنم کم کم اونا رو برطرف کنم استاد این خدا چه نکرده برا من بخدا من فقط یک قدم برداشتم اون برام چقددددددر قدم داره برمیداره فردا قراره صاحب کارم بهم پول یک ماه کارم رو بده استاد باورت میشه من همون مصطفایی بودم که بی کار بودم و چشمم پیش دست خواهرم بود که پول صدقه خونش رو بهم بده و من خرج زندگیم کنم من همون مصطفایی هستم که میرفتم قبرستان بخواطر 150تومن پول مداحی میکردم پارسال بود آره پارسال همون پارسال هم خدا بهم میگفت که ادامه بدم اون مسیر رو چون من تازه اول راه بودم و من ادامه دادم و هیچ وقت فکرشم نمیکردم که الان کار داشته باشم و علاقه هم به کارم داشته باشم که آن شائلله درست فهمیده باشم علاقه ام رو و من باورم نمیشد که روزی برسه من بتونم حتی پنج روز تو نانوایی گرم اونم تو گرمای شهر اردکان یزد بتونم کار کنم اونم منی که زیر کولر بودم تابستون بیرون نمیرفتم چه برسه برم سر کار جوری این ذهن و اهرم رنج و لذت براش چیندم که خودش صبح بهم میگه بریم سر کار راه درستت کردم ذهن من بخدا درست ترت میکنم باوراتو تغیر میدم خودم بهت ادب یاد میدم چون خدا رو دارم هیچی کم ندارم استاد من هر هفته میرفتم خونه یه خانمی خانم فلاکیان بخواطر دویستومن پول اون روزا بایستی میگذشت که من تکاملمو طی کنم تا به اینجا برسم من میرفتم اونجا این خرافات رو میخوندم ولی خودم میدونستم اینا چرته این مردم منفی هستن من باید قطع رابطه کنم باهاشون و کردم استاد میدونی من الان دارم به قول شما تو فایل انگیزشی که میگی وقتی هدفی داری طعم زندگی رو متوجه میشی وقتی که به اون روزا فکر میکنم میگم خدایا من تو اونروزا هم تا تونستم لذت بردم تا تونستم ذهنمو کنترل کردم تا تونستم تو رو دیدم یه روزی هم شد که دیگه قبرستان زنگم نزدن پیامشون دادم پولمو بریزید لازم دارم و تمام شد فرکانس استاد فرکانس من تغیر کرد که دیگه نتونستن زنگ بزنن فرکانس من تغیر کرد که من کار برام جور شد و دیگه راه درآمد زایی من باز شد و نرفتم دیگه خونه خانم فلاکیان مجلس هفتگی من از اون روزها هم لذت بردم تا تونستم خیلی هم زیاد و خدا راه منو باز کرد استاد خودم باورم نمیشه من یه مصطفی عصبی خراب خشن درب و داغون الان اون احساسی که بهتون گفتم که اسمش رو گذاشتم عسل آقا من با اون احساس کار میکنم زندگی میکنم و هر موقع هم که با اون احساس یکی نباشم استاد باورت میشه اتفاقات بد برام میوفته دیشب کلی با عسل آقا قبل خواب حال کردم کلی به خودم بوسه زدم کلی حال کردیم با هم دیگه و خوابیدیم و صبح بیدار شدیم استاد اینا رو همش مدیون شما هستم که با آموزشهاتون بهم یاد دادید که چجوری زندگی کنم زندگی رو فقط غم میدیدم گریه میدیدم متوسل شدن به اماما میدیدم از پنجره زیبام برا خوندن خرافات استفاده میکردم اصلا آهنگ گوش دادن رو من قبل از اشنایی شما استادحرام میدونستم اونقدر دیدم تغیر کرده که روزی نیس شاد نباشم و اگرم باشه خودم رو برمیگردونم به مسیر اینا رو مدیون خدایی هستم که از رگ گردن بهم نزدیکتره جمعه ای براتون استاد کامنت نوشتم که گفته بودم میخوام امشب برم خونه خواهرم اونروز خداوند نشانه فرستادهدایتم کرد که مصطفی تو حساب باش دوباره داری اشتباه میکنی به هیچ عنوان نرو اونجا و من نرفتم استاد نمیدونم چی شده که کامنتهام تو دیدگاه های پروفایلم نمیاد فکر میکنم مال کش مرورگرم باشه اینطوری که خانم فرهادی عزیز گفتن که من وقت هنوز نکردم درست کنم یا ببرم برام درست کنن ولی ایشالا کامنتامو به دست شما خدا میرسونه و شما مطمئنم میخونید و اون فرکانس مثبتتون رو دریافت میکنم و ذمیدوارم وقتی که کش مرور گرم خالی کردم کامنتهام برام بیاد بالا که داشته باشم رو پاهامو از چهار اردیبهشت تا به الان برام نیومده تو دیدگاه هام
زندگی چیه مصطفی زندگی فقط شادی فقط شاد باش و لذت ببر از زندگیت من استاد باورت میشه دیروز نمیدونم چی شد سر کار داشتم چهار پایه رو زدم کنار یهو کمرم گرفت درد عجیبی بهم دست داد من استاد اگر مریضی چیزی هم پیش بیاد تا میتونم سعی میکنم با اون درده حال کنم و لذت ببرم و اون خیلی برام بهتره تا غر بزنم غرم میزنما نمیگم اصلا غز نمیزنم ولی سعی میکنم لذت ببرم تا خوب شما دیروز صبح کمرم گرفت هر کی بود میرفت دکتر و من نرفتم فقط بعد کار اومدم خونه کامنت خوندم استراحت کردم و خوب شدم و من گفتم خودش خوب میشه و کم کم خوب شد و الان درده تسلیم شده یه ذره دیگه هست اونم توجه بهش نمیکنم تموم میشه
راستی استاد دیروز که کمرم گرفت صاحب کارم بهم گفت تمرکزتو رو درد بردار ولش کن فقط تمرکزت رو روش بردار و اون داشت استاد حرفای شما رو بهم یاداوری میکرد استاد باورت نمیشه که چقددددر صاحب کارم آدم خوبیه میگه به خدا بگو خدایا شکر مشتری بفرست وقتایی که مشتری برای نون نیس
آقا سید صاحب کارم خیلی آدم مهربونه خیلی هوامو داره خیلی آدم خوبیه من خودم میخواستم که استاد کاری داشته باشم که با من بسازه چون من میدونستم که خودم خیلی راه دارم تا تو جامعه بتونم بیام بالا من همون استاد کاری رو جذب کردم که مثل یه پدر میمونه برام اصلا یه چیز میگما خیلی آدم خوبیه خیلی من دوسش دارم من امشب سر کار بعد کار دستگاه ها رو تمیز میکردم و آواز میخوندم اونم تو گوشی جدول حل میکرد اصلا نگاتم نمیکنه چه برسه که بگه بچه ساکت باش
اونقدر باهام خوب برخورد میکنه و جاهایی هم که باهام خوب برخورد نکرده مقصرش خودم بودم که میخواستم باهام بد برخورد بشه
امان از شبطان که داره سنگ اندازی میکنه تو این کار ولی این رو بدون ابلیس که قدرت خدا بیشتر تو هس و تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی
امشب هم که این کامنت رو نوشتم قبل از این کامنت تجسم کردم که دارم تو خونه کامنت مینویسم و خدا هم کمکم میکنه و امشب شیطان رو شکست دادم و به ارزوم رسیدم
براتون آرزوی ثروت سلامتی خوشبختی حال خوب اتفاقات خوب سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
عاشقتم پیامبر خدا میام آمریکا چون خدا رو دارم
3 بخش اساسی در رسیدن به شخصیت حرفه ای سود ده (هرکسی میخواد درک کنه کل موضوعات مطرح شده در این سایت چیه)
1-هدایت درونی تسلیم بودن و آرام و رها بودن است با اعتقاد به قدرت بینهایت درونی و برابری قدرت همگی
2-این که به فکر فکر کردن و چاره اندیشی نباشی و فقط روی باور های فکریت کار کنی
3-این که تسلیم واقعی بودن و انجام انچه گفته شد
و هر سه این بخش ها یکی است و اسم اون (توحید)