مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-10 09:32:582025-01-12 08:02:26مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد
درباره سوالی که پرسیدن من خیلی خواسته ها که دارم ولی خیلی از کاره اولویت بندی و علاقه من بیشتر هست همونو انجام میدم وعشق علاقه به کاری میخوای اون کارو به نتیجه میرسون ومن
بعضی از کارها و با علاقه انجام دادم کسی حاضر نیست شروعش کنه و نتیجه دادن هرهنر شغل
باید عشقش داشته باشی و برای خاطر پولش نباشه
وبخوای درست انجامش بدی وبه نتیجه برسونیش
من برای همین مسیر علاقه دارم بهش وقت براش میزارم ومیدونم نتیجه میده و علاقه قلبی دارم بهش و خیلی این مسیر دوست دارم من بعضی روزها تمام روزم فایل گوش میدم وتجسم میکنم خیلی اون رو زو پر کار و خیلی پر ثمر میدونم
تشکر از استا به خاطر توضیح خوبش
خدایا شکرت
شکرت بابت این فایل عزیز
قبل از اینکه که کامنت بزارم کامنت مریم عزیز رو خوندم و بسیار لذت بردم و چقدر آگاهی های این فایل رو برام واضح تر کرد
خدایا شکرت بابت دستان عالیت
استاد گفتند از مسیر زندگی لذت ببرید
من حدود 4 ماه پیش میرم بازار بزرگ و کاموا میخرم که شالگردن ببافم( فقط برای اینکه یه تجربه حدید تو زندگیم داشته باشم و حسش کنم)
و خب به نتیجه ای هم نرسید و به باقی کار هام رسیدم اما اون چندوقتی که با هیجان میشستم میبافتم، رفتم پیش خالم که بهم یاد بده خیلی بهم خوش گذشت
و لذت بردم از مسیر زندگی
و حالا دیشب هم بافت با قلاب رو یاد گرفتم و اون بیشتر بهم مزه داد و لذت بردم ازش
امروز میخواستم ورزش کنم و با ذهن کمالگراییم گفتم که خب الان ساعت 6 عه از الان شروع کن که دیگه تا 7:30 اینا تموم بشه بعد بیا گام دهم رو ببین بعد برو بافتنی رو ادامش رو از یوتیوب یاد بگیر
تا وسایل ورزش رو آوردم مامانم گفت شکوفه ظرفارو بشور میخوام مرغ و ماهی هارو پاک کنم
و بومب
چون مغز کمالگرای من براش برنامه نریخته بود عصبانی شد و شروع کرد به غُر زدن
و هعی قانون بهم یادآوری میشد که اشکال نداره عصبانی ای ولی تو عصبانیت نمون ، و در همون حین هی دلم میخواست غر بزنم غر
فقط گفتم برو ظرفارو بشور تا نارحتی ای پیش نیومده و شروع کن به شکرگزاری
وقتی رو حالت عصبانیت و غر زدن بودم روم نمیشد با خدا حرف بزنم و شکرگزاری کنم
انگار غرور بیجا داشتم
فقط غرورمو زیر پام گذاشتم و شروع کردم
اما هی میگفتم شکوفه رو احساسات بد نمون تا چند ساعت دیگه حالت خوب میشه
نمیدونم چیشد فککنم ظرفارم محکم میشستم اما شکرگزاری هعی آرومم میکرد و در کنارش باز نجواهای شیطان میاومد که آره فلان آره بهمان
و من هی حواسمو جمع میکردم و شکرکزاری میکردم که مکالمه ها تو ذهنم ایجاد نشه که اذیت و عصبانیم کنه
من با راه حل شکرگزاری ذهنم رو هی آروم میکردم و اون باز شروع میکرد و من فقط ادامه دادم
انقدر تند تند ظرفارو شستم که تو نیم ساعت جمع شد
منی که ظرف شستنم 40 تا 1 ساعت طول میکشه
یکمی نجواها کنترل شد با مرور زمان یکی دو ساعته کاملا آروم شدم و خالم خوب شد
و اینم از معجزه شکرگزاری که فککنم کمی خوب از سایت یادش گرفتم
چون بهترین راه حل برای من وقتی مکالمه های ذهنیم شروع میشن و بخاطرشون عصبانی میشم شروع میکنم به شکرگزاری
میخواستم اینو بگم که تو جریان زندگی باشیم
من نیم ساعت ظرف شستم و شکرگزار خداوند بودم بابت فراوانی آب
بابت دستان سالمم
بابت تاندون های دستم
بابت اسکاج
دستکش و …
و بخاطر شکرگزار خیالم خوب شد و به نکات مثبت توجه کردم
بعد اومدم ورزش رو انجام دادم لذت بردم
بعد اومدم چای ریختم خوردم
و …
و بعد هم اومدم سایت و این فایل عالی رو دیدم و استاد گفتند که از مسیر زندگیت لذت ببر
چون فاصله خودت با خواستت فقط با احساس خوب پر میشه
خدایا شکرت بابت امروز عالی من عاشقتممم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تمرین:
اما اگر هنوز نمی دانی مسیر مورد علاقه ات چیست و به انجام چه کاری علاقه داری، این تمرین برای شماست.
لیستی از علاقه های که داری، آماده کن.
-علاقه به انجام کارهای فنی مانند تعمیرات علاقه به انجام کارهای کامپیوتری علاقه به مشاغلی که خط مشی ثابت و بدون تغییر داشته باشند علاقه به مشاغلی که نیاز به تعامل حضوری با افراد نباشد علاقه به انجام کارها که هر بار نیاز باشد مهارت های جدیدتری در آن بیاموزیم
علاقه به انجام کارهایی که نیاز به خلاقیت داشته باشد
سپس لیستی از مهارت های که داری نیز آماده کن.
-مهارت کار کردن با کامپیوتر انجام کارهای اینترنتی انجام برخی کارهای فنی
لیستی از آنچه که نسبت به سایر موضوعات، در آن استعداد بالایی داری هم آماده کن.
-استعداد بالایی در ادامه دادن مسیر تحقق خواسته تا انتها یادگیری مهارت های جدید خلاقیت و حل کردن مسائل به شیوه ی جدید
حالا مشترکات این 3 لیست را پیدا کن. یعنی چیزی که هم به آن علاقه داری، هم در آن مهارت داری و هم درباره آن استعداد بیشتری نسبت به سایر آیتم های لیست داری.
-مشترکات این لیست انجام مشاغلی است که خط مشی ثابتی داشته نیاز به خلاقیت حل مسئله و یادگیری مهارت های جدید و به صورت انلاین بدون تعامل با افراد صورت گیرد
لیست را اولویت بندی کن و برنامه ای برای تجربه آنها بریز.
-مشاغلی که چنین ویژگی هایی دارند مثل مشاوره ی آنلاین انجام کارهای اینترنتی برای افراد انجام کارهای گرافیکی نقاشی را انجام داده اما هم چنان نمی دانیم در کدام یک از آنها استعداد بیشتری داریم
چند نکته مهم:
1. درباره نوشتن این لیست، کمال گرا نباش؛
-شاید به دلیل کمالگرایانه فکر و عمل کردن بسیاری از مهارت های خود را بدیهی دانسته و اصلا به حساب نمی آوریم
2. اگر هنوز مهارت خاصی نداری، مشترکات 2 لیست “علاقه” و “استعداد”، را پیدا کن. این دو عامل به شما کمک می کند تا در آن مسیر حرکت کنی و مهارت کسب کنی.
-مهارت های زیادی را کسب کرده اما چون علایق و استعدادهای خود را به درستی نمی شناسیم از این شاخه به آن شاخه رفته و هیچ یک را تا انتها و به صورت تمرکزی ادامه نداده ایم در دوره ی احساس لیاقت بسیاری از ویژگی های مثبت و منفی خود را شناخته اما هم چنان نیاز است صدها یا شاید هزاران بار دیگر به این دوره ی ارزشمند به درستی و با دقت گوش داده تا هر بار شناخت ما از خودمان بیشتر و بهتر شود
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام استاد جان و سلام به همه ی دوستان خدایا شکرت برای این سایت که سوال بدون جواب نذاشته برامون
دقیقا استاد چیزیکه من عملا باهاش دست و پنجه نرم کردم رو بعنوان قانون اینجا گفتید
یک زمانی من تماااام کارهای هنری و فنی رو میرفتم کلاس اما به یک ماه فوقش دوماه نکشیده خسته و دلزده میشدم نمیتونستم پیگیرش باشم و فکر میکردم شخصیتم مشکل داره و چون کتابهای روانشناسی زیاد میخوندم به خودم انگ میزدم که لابد فلان مشکل رو دارم اما حالا میفهمم اونا کارایی بودن که من براشون ساخته نشده بودم و
وقتی که اومدم تو کار ارایشگری استاد یعنی میذاشتن تاصبح کار میکردم
اصلا استادمون میگفت فلان روز نیاید من دوبله میرفتم اونم ازم کار میکشید اما با اینکه قد بودم با علاقه انجام میدادم یادمه هیچکدوم از بچه ها مثل من پیگیر نبودن و استاد سر سری یه چیزی میگفت من محکم میگرفتم و کللی تمرین میکردم مدل میبردم تا یاد بگیرم
کلی کنکور دادم برای یک کنکورم انقد نمره م مهم نبود در واقع تماااام امتحان های زندگیم بخ اندازه ی یک امتحان کتبی ارایشگریم برام اهمیت نداشتن
موقع امتحان عملی و تمرین ها کارای خودم که هیچ تموم که میکردم میرفتم برای همه بچه ها رو مدلهاشون کار نیکردم تا اونا نمره بگیرن نه برا نمره شون نه نمیتونستم بیکار بمونم
هنوز که هنوزه وقتی میبینم یه مبتدی داره ارایش معمولی میکنه عین ندیده ها زل میزنم و با لذذذذت نگاه میکنم به مراحل کارش و اصلا ایرادم نمیگیرم ها فقط لذت میبرم خخخ عشق میکنم
استاد امروز ده تا از ارزوهامو نوشتم دیدم حداقل 7تاش مربوط به کارمه و من هررروی میخوام نه برا پول بلکه برا کارم میخوام
این یعنی عشق به تمام معنا
اما یه چیزیکه مدتها منو به شک انداخته بود این بود که تا قبل خریدن روانشناسی ثروت 1 وحتی تا چند جلسه قبل مدام توی دیوار دنبال شغل دیگه بودم و نمیدونستم چرا
بعد که آموزش هاتونو میدیدم میگفتم خدایا نکنه این کار عشق من نیست که من دارم میرم دنبال کار دیگه؟!اما الان فهمیدم نه من همون پولم میخواستم نه برا لباس نه برا خرج خودم نه برا سالن زدن بلکه برای پیشرفت در کارم اپدیت های بیشتر و وسایل جدید تر
درواقع همونه که شما میگید اوج لذت ادم پول دار شدن و ثروتمند شدن نیست اوووج لذت ادم کار در مسیر عشقته
و من از زمانیکه لاینم تخصصی شده هدفم مشخص شده و از وقتی هدقم مشخص شده ایمانم عشقم امیدم و تلاشم هزاران بار بیشتر شده
و زندگیم از عبث بودن درآمده
برای همین هم میگم بچه م اگه بزرگتر بشه از همین بچگی تنها کاری که براش میکنم لینه که کمک کنم عشقشو علاقه شو پیدا کنه تا مثل من تا34سال بیهوده و ناامید زندگی نکنه
بچه ها تورو خدا برید دنبال علاقه تون به الله قسم من تاوقتی سر دوراهی و هزار راهی بودم
یه مردددددددده ی به تمااااام معنا بودم حتی با وجود اینکه تو شغل ارایشگری بودم اما چون توی لاین مختص خودم نبودم و در واقع علاقه ی اصلی خودمو که میکاپ بود از یاد برده بودم باز حالم به شدددت بد بود
ولییی خدا رو هزاران بار شکر از زمانی که فهمیدم عشقم چیه امید و نور در دل من زنده شد و من متولد شدم و با وجود غرور زیاد قدی فراوان تمااام سختی هارو به جون خریدم با کلی سابقه از صفر شروع کردمو رفتم سالن این و اون هرکی دستوری داد اونم بخاطر لینکه اوایل قانون رو نمیدونستم کلی حرف شنیدم اما جا نزدم نه که خیلی قوی باشما
نه من به خوابمم نمیدیدم انقد قوی باشم اما حرکت در مسیر چیزی که عشقته از مواد مخدر بیشتر شارژت میکنه اصلا دوپینگ میشی
اصلا ضد ضربه و ضد گلوله میشی و اگه قانونو بفهمی که دیگه نه گلوله میاد نه سختی و خیلی مسیر لذت بخش تر میشه من توی این چندماه که قانون رو فهمیدم اندازه چندین سال تو کارم پیشرفت کردم نه از نظر مالی البته از نظر مالی خوب شدم تا حدی اما از نظر کیفیت کارم که سرمایه ی اصلی منه خیییلی رشد کردم
حالا ببینید کدوم کاره که انقد مستتون میکنه که انقققذ عاشقش باشید و هیچ دردی توش خس نکنید نه جسمی نه روحی؟برید دنبال عشقتون
10مین گام پروژه ی مهاجرت به مداربالا تر.
به نام الله وسلام به رّب .
سلام وخداقوت به استادوتمام عزیزانم توی سایت بهشتی.
خدارابی نهایت سپاسگذارم بابت سلامتی خودم وخانواده ام وفرشته ی نازنینم.
دیروز که بیدارشدم به من الهام شدکه امروزتقریباخیلی وقت آزادداری، تاظهر، بهتره صبحانه روبری پارک محله نوشجان کنی.
آماده شدم برم پارک،ازخانه تاپارک هرچیزی را که میدیدم کوچک وبزرگ مدامشکرگزاری میکردم.
رسیدم پارک کلی ازعزیزان الهی توی پارک بودند خانمها، آقایان، بچهها ،هرکسی مشغول بازی وسرگرمی بودند.
مسئولین چمنهادرحال زیبایی چمنهابودندوبوی دلنشین چمنهاهوش ازسرمیبرد.
روی نیمکت نشستم به آقایون خداقوت گفتنم وتحسینشون کردم به خاطر خدمت رسانیشون.
شروع کردم به صبحانه خوردن که استاد میگفتن ازسلام مادرو، نگاه به عزیزان وپارک محله و ……لذت ببرین گفتم خدایامن قبل از شنیدن فایل بهم الهام کردی برو توپارک صبحانه نوش جان کن خدایاشکرت.
ازپارک آمدم بیرون برم کمی پیاده روی، به من گفت نرو!!!!!!!
بازهم ادامه دادم رفتم ازآسانسورمتروبرم اونطرف خیابان شایدسایه باشد..
گفت یابروخانه!!!!!!یاازهمین طرف خیابون برو پیادهروی!!!!!!
بازهم رفتم باآسانسوربرم دیدم 2خانم منتظرآسانسوربودن منم سومی بودم یک آقایی دست مادرپیروعصایی خودش روگرفت بدون هیچ حرفی گفت مادربیاباآسانسوربریم سریع بدون تعارف رفتندداخل آسانسورباخودم تویک صدم ثانیه گفتم یک تعارف هم نکردکه دیدم دستش روآوردلای درب که بازنگه داره منم برم!!!!
اشاره کردبیاگفتم نه سنگین میشه.
رفتند پائین.
آسانسورداشت میومدبالاگفتم الخیروفی ماوقع خب آسانسوربرای سالمندان گذاشتن عیب نداره این پیره زن واجب ترِ.
این بارمن بایک آقایی رفتم یک لحظه یک صدایی ازآسانسوربلندشد!!!!!!!
هنوزبه پائین نرسیده بودیم آسانسورتوقف کردوازطبقه ی همکف مسافرین مترو مارو میدیدن که ماداخل آسانسورموندیم یک آقای مسن گفت الان میرم مسئولش رو صدامیکنم این آقاکه باهم همسفربودیم یک کم، کم توقعیش شدکه ای باباچراالان!!!؟؟؟؟؟
من سریع همون اول کارذهنم میخواست شروع کنه که الان نفس کنم میارم!!!!!!!!………
سریع جلوشوگرفتم گفتم الخیروفی ماوقع، الان بیرون رومیبینم، بطری آب همراهمه، وفایل هم گوش میکنم درنطفه خفش کردم وگفتم خونسردباش حتمابرام خیرکه اون آقابااون پیرزن قبل من رفتند.
مسئول درب روبازکرد پرسیدباوجودی که توآسانسورموندی دباره سوارمیشی!!!!؟؟؟؟؟
گفتم الان نه چون من حتمانبایدبرم اونطرف خیابون وگرنه آسانسورقبلی رفته بودم والان بایدازاینطرف خیابون برم.خداروشکرمیکنم که این تمرین رو هم به اندازه ای یادگرفتم وهمیشه برای هراتفاقی که رخ میده میگم حتمابرام خیرِ آره میگم خیره، خدایاشکرت.
اینبارازهمین سمت خیابون به پیاده روی خودم ادامه دادم رفتم زیرسایه ی همون درخت توت که کمی آب پاش میریزم وبرای همه دعای خیرمیکنم حدوایک ربع نشستم باخداحرف زدم گریه کردم ورقص پروانه هارومیدیدم وشکرگذاری میکردم ومیگفتم چقدرفایل استادامروزباتفریح من همخوانی داره خیلی هوابه حال بودمدام نسیم سردمیومدمنم باآمدورفت ماشینهامترو، وهمه چیزحال میکردم عجب روزقشنگیه.
وحالا:
سوال اول که ازاستادپرسیده شده دوست دارم جواب بدم ویادبگیرم چطوربه سوالات سایت جواب بدم!!!؟؟
من وقتی با قانون جذب آشناشدم فقط ازشنیدهای استادعزیزم عرشیانفرحالم خوب میشدولی گریه هامیکردم واستادعزیزم میگفت تغیرکردن مثل مردن است همچین چیزی میگفتن وپسردومی ام میگفت مامان صبرکن!!!
وباآشنایی بااستادعزیزم عباسمنش آرومترشده بودم ولی بازهم حالم داشت بهترمیشدالان هم درحال پیشرفت حال خوب کردن خودم هستم و در کنارش اوضاع مالی داره سروسامان میگیره ازلطف خداس که آرامش گرفتم.
وگرنه قبلا هم زندگی میکردیم ازگرسنگی نمردیم ولی همه چی پراسترس بودپراحساس ناخوب بود.
ولی الان بااحساس خیلی عالی هستم.
که استادنمیتونم احساسم رو به کلام بیارم ولی وقتی فایل گوش میدم کامنت میخونم وجودم کیف میشه من ضعف صحبتهای شمارودارم البته فایل ها روگوش میکنم سیرنمیشم بازهم ضعف دارم.
سوال دوم ازاستادپرسیده شده منم دوست دارم احساسم رو بگم.
اگه من به دوران کودکی، نوجوانی وجوانی که هیچی ازغم وغصه تاقبل ازازدواج نداشتم وفکر میکنم همه چیزاز زمان ازدواج وخانه داری شروع میشود.
که همیشه میگفتم خدایازندگی به قبل اصلا برنگرده حالم اززندگی به هم میخوره!!!!!!!!!!
ولی الان میگم باهمون اوضاع وهمین استادان عزیزم وپدرومادرخودم وپدرومادرعزیزدلم زندگی به عقب برگرده عاشق اون زندگی و اتفاقاتش باحس خوب هستم ولی اینباربااحساس عالی=بااتفاقات عالی رو تجربه میکنم واول اون فایل انرژی که نامش راخدانامیده ایم رامیبلعم.وباتوحیدویکتاپرستی شروع میکنم.
من کیستم!!!!؟؟؟؟خداکیست ؟؟؟؟؟!!!
ودوره ی عزت نفس و اعتماد به نفس که من اون گاو ، گوسفندان چراگاه نیستم!!¡!!!!!
من خلیفه ی خدادرحضورخدابه درخواست خودم که به خدافرمان دادم وخدااجراکردوهمسفرم شده برای عازم شدن از، بهشت ازلی، به بهشت کره ی خاکی وبعدهم به بهشت ابدی فقط لذت بردن سهم من است وبقیه فانی هستند.
ومن تاکلاس3راهنمایی قدیم درس خواندم زبان انگلیسی تجدیدآوردم، کاری دیگه ای غیرازخانه داری انجام ندادم 2سال پیش کلاس زبان ثبت نام کردم ولی چیزی متوجه نمیشدم یعنی اولش آسون بودشاگردعالی توکلاس بودم کتاب ترم2بهم جایزه دادن
کتاب فکرکنم4قسمت بوداولش رفتم بعدگفتم نه ادامه نمیدم.چون زمان امتحان سوالات همون کتاب اول رو هم تیچربرام میخوندمن جوابهاروبلدبودم تندتندعلامت میزدم.دیگه ادامه ندادم.
ولی عشق من همین درسهای خداوقرآن وهرچی که استادمیگن عاشق این درسهاهستم حالامعنوی یامادی یافیزیکی ومتافیزیکی من نمیدونم این کلاسهاروچی بایدگفت من میگم درس ساخت وساز زندگی دنیاوآخرت.
وهیچ علاقه واستعداد ومهارتی هم برای انجام کارفیزیکی ندارم ونمیتونم درموردش بعدازاین بشینم فکرکنم وعلاقه مندشوم.
همون قرآن رو فهم ودرک کنم.
خدارو، وخودم روبشناسم اینهابرام کافیه ومصیربازگشت به خداروباهمین شغل مقدس خانه داری ادامه میدم و حال میکنم.
همونطورکه من میگم خدادرزندگی ماراتاخاتم وابدهامون کافیس.
مطمئنم خداهم در جواب میگه توهم باهمین لذتی که از زندگی میبری خداراکافیس و، وجودت لیلا جان ماراکافیس دورت بگردم خداجون.
عاشق خداودرس زندگی دنیاوآخرتم.
استادعاشق خودت ودرسهات باکل شاگردهات هستم.
منم بخداقول میدم شاگرداول کلاس کائنات بشم وخداروباافکار،ورفتار،گفتار،وکردارم سربلندکنم که من راخلق کرد.الهی شکرت باوجودت، باوجودم، باوجوداستادوحوزه ی علمیه ی الهی.
سایت بهشتی بااعضای بهشتی.
به آرزوی سعادت وخوشبختی یاحق.
سعی میکنم ردپاهای عالی براخودم به جابذارم.
«به نام خداوند بخشنده مهربان»
باور اصلی در طول دوره:«من توانایی خلق خواستههای مدنظرم رو دارم.»
صفحه جدید اینستاگرامم رو خلق کردم.
جملاتی که توش مینویسم همه از خودم هست و من این نوشتهها رو خلق کردم.
ایدههایی که به ذهنم میرسند رو سریعا یادداشت میکنم و اجازه نمیدم ایدههام بمیرن، من حیات ایدههام رو خلق کردم.
امروز صبح حیاط خونهم رو آبپاشی کردم و فضا تازه شد، من این تازگی رو خلق کردم.
امروز مصاحبه ایرج طهماسب رو با سروش صحت تو برنامه «اکنون» دیدم و لذت بردم، من این لذت رو خلق کردم.
لباسها رو مرتب کردم، من تمیزی کمدم رو خلق کردم.
خدایا شکرت.
شکرت که خالقی و قدرت خلق رو به بندههای خودت عطا کردی.
عاشقانه دوستت دارم خدای خوب من.
و اما یک جمله کلیدی در این فایل:
«فاصله من با خواستهام، با احساس خوب پر میشود، فقط.»
خدای من !!!
این جمله کجا بود که من تابحال نشنیده بودمش؟! درست میشنوم؟! خب اگه اینطور باشه که من بجز حال خوب داشتن، کار دیگهای ندارم تو زندگی برای انجام دادن !!!
آخه شما ببین، خدا گفته حالت رو خوب کن تا بهت نعمت بدم. یعنی هم لذت میبری، هم به نعمت میرسی و باز لذت میبری. این که دو سر بُرد هست.
خیلی خوبه خیلی.
خدایا شکرت واسه این قانونهای خفن و باحالت.
و اما تمرین این بخش:
من این لیستها رو نوشتم. راستش توی عقل کل درمورد پیدا کردن رسالت زندگی و اینجور مسائل یه سوال پرسیدم و یک عزیزی بهم پیشنهاد کرد که کتاب «ثروت درون از آقای علی اصغر رزمجو» رو مطالعه کنم. منم که واقعاً تشنه این بودم که بفهمم توی این دنیا چیکارم، رفتم و این کتاب رو خریدم و شروع کردم به خوندنش. توی این کتاب کلی ازم سوال پرسیده بود و من با جواب دادن بهشون به حد زیادی از خودشناسی رسیدم.
در ادامه تمرین این فایل فقط لازمه که به اون لیستها مراجعه کنم و نقاط مشترکش رو پیدا کنم. ولی فکر میکنم بدونم که جواب چی هست.
در هر صورت بسیار خوشحالم از اینکه اینجام خدا را شکر میکنم که برای بار دوم دارم این پروژه رو دنبال میکنم. به جرات میتونم بگم انگار اولین بار هست که این مسائل رو میشنوم.
خدایا شکرت به خاطر همه چیز.
خدایا شکرت بدون ذکر جزئیات.
خدایا شکرت به خاطر چایی.
خدایا شکرت به خاطر برق، کولر، تلویزیون.
خدایا شکرت به خاطر نی نی کوچولو با دستای تپلش.
خدایا شکرت به خاطر همسایههای مهربون.
خدایا شکرت به خاطر حموم و دوش و حس تازگی.
خدایا شکرت به خاطر آرامش، به خاطر سلامتی، به خاطر نعمت و به خاطر ثروت.
خدایا شکرت که بهم یاد میدی چطور ازت تشکر کنم.
خدایا میشه منو به نهایت لذت از سپاسگزاری برسونی؟
خدایا عاشقتم.
?من قبلا این عبارت تاکیدی رو ساخته بودم:
??توی همه زمینه ها پول و ثروت هست مهم اینه، که من به چه کاری علاقه دارم باور درستشو بسازم??
تشکر از فایلتون ?
سلام سلام
روز عالیتون بخیر
استاد نتایج پروژه مهاجرت به مدار بالاتر تازه با تمرین داره برای من حاصل میشه ؛
تازه من فقط استمرار در استفاده از فایل هارو در برنامه خودمقرار دادم و انجام یه سری تمرینات بعد از هر فایل…
به نظر خودم من همش 10 درصد تازه دارماز این فایل ها استفاده میکنم و چقدرررر جهان عالی پاسخ میدهد!
اوایل که این تعهد رو در دوره کشف قوانین زندگی به خودمدادم که مسئول تمام اتفاقات زندگیم خودم هستم توی یه فازی از زندگیم بودم که نمیخواستم قبول کنم و میگفتم توی ذهنم نه بابام پس چی، همسرمپس چی، مامان پس چی ، وای اگه مادرشوهرمفلان حرفو نمیزد ، وای اگه همسرم شرایطش بهتر بود ….چنین و چنان میشد!!!
ولی از همون روز که این بت رو در ذهن و وجودم شکستم و کم کم دارم گرد و غبار ایجاد شده از شکستنشو از وجودم پاک میکنم و هر بار تکه ای از این بت رو از وجودم خارج میکنم یه حس آرامشی بهمدست داده!
اولش مثل افتادن از یک پرتگاه بود!
بعد تبدیل شد به یک معما که اگه بد بوده شرایطت و خودت ایجاد کردی، پس این خوبیا نتایج توجهات و تمرکز و باورای کی بوده؟ بیا اینجامبگیم بابات، همسرت، مادرت…
بعد خیلی جالب و هدایتی شما در فایلتون در پاسخ به این معمای ذهن من گفتید آدما همون اندازه ای که میتونن خودشونو بدبخت کنن ، میتونن خودشونو خوشبختم بکنن!
اشک از چشمان من سرازیر بود…
تصویر 26 سال زندگی من ، سختی هایی که خودمبرای خودمدر دوران کارشناسی ام ساختم ، تصمیم به خودساخته بودنم ، ازدواجم ، فاصله کم دو فرزندم و هرررر سختی و شیرینی زندگیم اومد جلوی چشمم و برای اولین بار ، از صمیم قلبم و حس عالی گفتم باعث و بانی این زندگی عالی خودمهستم!!!
من نعمتامو دارممیبینم توی زندگیم…
موفقیتامو دارممیبینم توی زندگیم…
من کور و ناشنوا بودم تا الان و تازه دارم متوجه زندگی میشمکه در زندگی من چقدر موفقیت و خوشبختی کسب شده از جانب خودمولی من ناسپاس بودم !
خداروشکر که من مسئولیت زندگی امرا توانستم به زیبایی و آسانی قبول کنم و شیرینی این حس رو تجربه کنم…
از این به بعد خوشبختی امرا به توکل و ایمان واقعی به پروردگار و بعدم نتیجه ایجاد باور های قدرتمند خودم میدانم …
خدارو شکر به خاطر این هدایت عالی🩵
سلااااام استاااااد جونم
استاد رنگ سفید خیلی خیلی خیلی بهتون میاد
این فایل فوق العاده بود هرچی بیشتر پیش میریم اون حس خوبتون بهتر درک میکنم اون آسون گرفتنه …اون آرامشی که دارین …فوق العاده است
استاد میشه تو طبیعت یاجاهای زیبا فایل های مصاحبه فیلم برداری کنید چون اون جوری احساس خوبی دارم… ممنونم
حمدوسپاس خدای یکتا و مهربانم را که هر لحظه هدایت و راهنمایی بندگانش را به هر طریقی به عهده دارد و به عالیترین روش انجام میدهد خدایم را شاکرم که در این برهه از زمان در این مدار و این گروه هستم و هدایت و راهنمایی میشوم .امروز چندتا سوال داشتم و وقتی این فایل با ارزش را گوش دادم به تمام سوالاتم رسیدم و سپاسگزار خدایم هستم که هر لحظه مارا به مسیری که میخواهیم هدایت میکند ? خدایا عاشقانه دوستت دارم و عاشقانه میپرستمت خدایا شکرت که این استاد ارجمند را دراین مقطع از زمان در سر راه من و دوستان موحدم قرار دادی درود خدا برشما سید حسین عباسمنش( پیامبر یکتا پرستی و موحد بودن) در قرن 21 .واقعا که لیاقت پیام آور بودن برازنده شما است . خدایا بابت همه نعمت و داشته هایم از تو سپاسگزارم
سلام دوست من از اونجایی که به دنبال هدایت اید و دوست دارید حرف های خدایی بشنوید واجب دونستم یه نکته جالب که امروز بهش رسیدم بگم:
معنی هدایت:
هدایت به معنی راهنمایی نیست
هدایت یعنی لیدری
فکر کنید در یک تور جنگلی هستید لیدر میفته جلو شما پشتش راه میفتی
راه نمایی یعنی نماش راه که هرگز خدا راه به این مفهوم که ادرس بگه و بره و بگه ازین راه برو نیست
خدا میفته جلو و ماباید پشتش بریم راه نمایی نمیکنه راه رو میره خودش