مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 37

503 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 323 روز

    سلام استاد جان و سلام به همه ی دوستان خدایا شکرت برای این سایت که سوال بدون جواب نذاشته برامون

    دقیقا استاد چیزیکه من عملا باهاش دست و پنجه نرم کردم رو بعنوان قانون اینجا گفتید

    یک زمانی من تماااام کارهای هنری و فنی رو میرفتم کلاس اما به یک ماه فوقش دوماه نکشیده خسته و دلزده میشدم نمیتونستم پیگیرش باشم و فکر میکردم شخصیتم مشکل داره و چون کتابهای روانشناسی زیاد می‌خوندم به خودم انگ میزدم که لابد فلان مشکل رو دارم اما حالا میفهمم اونا کارایی بودن که من براشون ساخته نشده بودم و

    وقتی که اومدم تو کار ارایشگری استاد یعنی میذاشتن تاصبح کار میکردم

    اصلا استادمون میگفت فلان روز نیاید من دوبله میرفتم اونم ازم کار میکشید اما با اینکه قد بودم با علاقه انجام میدادم یادمه هیچکدوم از بچه ها مثل من پیگیر نبودن و استاد سر سری یه چیزی میگفت من محکم میگرفتم و کللی تمرین میکردم مدل میبردم تا یاد بگیرم

    کلی کنکور دادم برای یک کنکورم انقد نمره م مهم نبود در واقع تماااام امتحان های زندگیم بخ اندازه ی یک امتحان کتبی ارایشگریم برام اهمیت نداشتن

    موقع امتحان عملی و تمرین ها کارای خودم که هیچ تموم که میکردم میرفتم برای همه بچه ها رو مدلهاشون کار نیکردم تا اونا نمره بگیرن نه برا نمره شون نه نمیتونستم بیکار بمونم

    هنوز که هنوزه وقتی میبینم یه مبتدی داره ارایش معمولی میکنه عین ندیده ها زل میزنم و با لذذذذت نگاه میکنم به مراحل کارش و اصلا ایرادم نمیگیرم ها فقط لذت میبرم خخخ عشق میکنم

    استاد امروز ده تا از ارزوهامو نوشتم دیدم حداقل 7تاش مربوط به کارمه و من هررروی میخوام نه برا پول بلکه برا کارم میخوام

    این یعنی عشق به تمام معنا

    اما یه چیزیکه مدتها منو به شک انداخته بود این بود که تا قبل خریدن روانشناسی ثروت 1 وحتی تا چند جلسه قبل مدام توی دیوار دنبال شغل دیگه بودم و نمیدونستم چرا

    بعد که آموزش هاتونو میدیدم میگفتم خدایا نکنه این کار عشق من نیست که من دارم میرم دنبال کار دیگه؟!اما الان فهمیدم نه من همون پولم میخواستم نه برا لباس نه برا خرج خودم نه برا سالن زدن بلکه برای پیشرفت در کارم اپدیت های بیشتر و وسایل جدید تر

    درواقع همونه که شما میگید اوج لذت ادم پول دار شدن و ثروتمند شدن نیست اوووج لذت ادم کار در مسیر عشقته

    و من از زمانیکه لاینم تخصصی شده هدفم مشخص شده و از وقتی هدقم مشخص شده ایمانم عشقم امیدم و تلاشم هزاران بار بیشتر شده

    و زندگیم از عبث بودن درآمده

    برای همین هم میگم بچه م اگه بزرگتر بشه از همین بچگی تنها کاری که براش میکنم لینه که کمک کنم عشقشو علاقه شو پیدا کنه تا مثل من تا34سال بیهوده و ناامید زندگی نکنه

    بچه ها تورو خدا برید دنبال علاقه تون به الله قسم من تاوقتی سر دوراهی و هزار راهی بودم

    یه مردددددددده ی به تمااااام معنا بودم حتی با وجود اینکه تو شغل ارایشگری بودم اما چون توی لاین مختص خودم نبودم و در واقع علاقه ی اصلی خودمو که میکاپ بود از یاد برده بودم باز حالم به شدددت بد بود

    ولییی خدا رو هزاران بار شکر از زمانی که فهمیدم عشقم چیه امید و نور در دل من زنده شد و من متولد شدم و با وجود غرور زیاد قدی فراوان تمااام سختی هارو به جون خریدم با کلی سابقه از صفر شروع کردمو رفتم سالن این و اون هرکی دستوری داد اونم بخاطر لینکه اوایل قانون رو نمیدونستم کلی حرف شنیدم اما جا نزدم نه که خیلی قوی باشما

    نه من به خوابمم نمیدیدم انقد قوی باشم اما حرکت در مسیر چیزی که عشقته از مواد مخدر بیشتر شارژت میکنه اصلا دوپینگ میشی

    اصلا ضد ضربه و ضد گلوله میشی و اگه قانونو بفهمی که دیگه نه گلوله میاد نه سختی و خیلی مسیر لذت بخش تر میشه من توی این چندماه که قانون رو فهمیدم اندازه چندین سال تو کارم پیشرفت کردم نه از نظر مالی البته از نظر مالی خوب شدم تا حدی اما از نظر کیفیت کارم که سرمایه ی اصلی منه خیییلی رشد کردم

    حالا ببینید کدوم کاره که انقد مستتون میکنه که انقققذ عاشقش باشید و هیچ دردی توش خس نکنید نه جسمی نه روحی؟برید دنبال عشقتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    تمرین:

    اما اگر هنوز نمی دانی مسیر مورد علاقه ات چیست و به انجام چه کاری علاقه داری، این تمرین برای شماست.

    لیستی از علاقه های که داری، آماده کن.

    -علاقه به انجام کارهای فنی مانند تعمیرات علاقه به انجام کارهای کامپیوتری علاقه به مشاغلی که خط مشی ثابت و بدون تغییر داشته باشند علاقه به مشاغلی که نیاز به تعامل حضوری با افراد نباشد علاقه به انجام کارها که هر بار نیاز باشد مهارت های جدیدتری در آن بیاموزیم

    علاقه به انجام کارهایی که نیاز به خلاقیت داشته باشد

    سپس لیستی از مهارت های که داری نیز آماده کن.

    -مهارت کار کردن با کامپیوتر انجام کارهای اینترنتی انجام برخی کارهای فنی

    لیستی از آنچه که نسبت به سایر موضوعات، در آن استعداد بالایی داری هم آماده کن.

    -استعداد بالایی در ادامه دادن مسیر تحقق خواسته تا انتها یادگیری مهارت های جدید خلاقیت و حل کردن مسائل به شیوه ی جدید

    حالا مشترکات این 3 لیست را پیدا کن. یعنی چیزی که هم به آن علاقه داری، هم در آن مهارت داری و هم درباره آن استعداد بیشتری نسبت به سایر آیتم های لیست داری.

    -مشترکات این لیست انجام مشاغلی است که خط مشی ثابتی داشته نیاز به خلاقیت حل مسئله و یادگیری مهارت های جدید و به صورت انلاین بدون تعامل با افراد صورت گیرد

    لیست را اولویت بندی کن و برنامه ای برای تجربه آنها بریز.

    -مشاغلی که چنین ویژگی هایی دارند مثل مشاوره ی آنلاین انجام کارهای اینترنتی برای افراد انجام کارهای گرافیکی نقاشی را انجام داده اما هم چنان نمی دانیم در کدام یک از آنها استعداد بیشتری داریم

    چند نکته مهم:

    1. درباره نوشتن این لیست، کمال گرا نباش؛

    -شاید به دلیل کمالگرایانه فکر و عمل کردن بسیاری از مهارت های خود را بدیهی دانسته و اصلا به حساب نمی آوریم

    2. اگر هنوز مهارت خاصی نداری، مشترکات 2 لیست “علاقه” و “استعداد”، را پیدا کن. این دو عامل به شما کمک می کند تا در آن مسیر حرکت کنی و مهارت کسب کنی.

    -مهارت های زیادی را کسب کرده اما چون علایق و استعدادهای خود را به درستی نمی شناسیم از این شاخه به آن شاخه رفته و هیچ یک را تا انتها و به صورت تمرکزی ادامه نداده ایم در دوره ی احساس لیاقت بسیاری از ویژگی های مثبت و منفی خود را شناخته اما هم چنان نیاز است صدها یا شاید هزاران بار دیگر به این دوره ی ارزشمند به درستی و با دقت گوش داده تا هر بار شناخت ما از خودمان بیشتر و بهتر شود

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    چگونه ایمان و انگیزه برای ادامه مسیر را در خود تا انتها ایجاد می کنید؟

    -اینگونه نیست که تمام کارهای خود را تا انتها انجام داده باشم

    -به دلیل عشق زیاد به انجام این کار آن را ادامه داده و می دهم

    -عاشق پیام رسان توحید بودن هستم

    -اگر هر یک از ما در جایگاه درست خود باشیم چرخ دنده های جهان به خوبی حرکت می کند

    -اگر با داشتن باورهای درست از هر جایی که می توانیم شروع به کار کرده و از تک تک لحظات زندگی خود لذت ببریم به شغل مورد علاقه خود هدایت شده و در جایگاه مناسب قرار می گیریم

    -افرادی که در جایگاه مناسب خود قرار دارند از تک تک لحظات زندگی خود لذت می برند

    -اگر به شغل مورد علاقه ی خود پرداخته اما درآمد کافی از آن نداریم ایراد در باورهای ما در زمینه ی ثروت است

    -رها کردن شغل مورد علاقه تنها به این دلیل است که فکر می کنیم نمی توانیم از آن کسب درآمد کنیم

    -باورهای خود در زمینه ی ثروت را تغییر داده تا از انجام شغل مورد علاقه ی خود لذت ببریم

    -اگر در پرداختن به شغلی تعلل می کنیم مورد علاقه ی ما نیست

    -افراد موفق عاشق شغل خود هستند

    از کجا متوجه می شدید مطالعه ی کدام کتاب ها به شما بیشتر کمک می کند؟

    -آن ها را به صورت عملی اجرا می کردم

    -باید بپذیریم ما خالق بی چون و چرای اتفاقات زندگی خود با افکار و باورهایمان هستیم

    -بر روی افکار و باورهای خود کار کرده تا نتایج زندگی ما تغییر کند

    -فرکانس های ما باید به ثبات مورد نظر رسیده تا اتفاقات دلخواه خلق و ایجاد شوند

    اگر با داشتن همین آگاهی ها به زمان گذشته بازمی گشتید بر روی چه باوری و به چه اندازه کار می کردید؟

    -زندگی را سخت نمی گرفتم

    -اطمینان داشتم با طی شدن قانون تکامل توجه به نکات مثبت لذت بردن از مسیر زندگی بسیار راحت به خواسته های خود دست میابیم

    -دستیابی به خواسته ها احساس بسیار بهتری به ما نمی دهد

    -برای تحقق خواسته ها حرص نزده و عجول نبودم

    -از مسیر زندگی لذت بیشتری می بردم

    -می دانستم زندگی مسیر لذت ها شادی ها آسانی ها و سختی هاست

    -زندگی را به خود آسان گرفته و کمالگرا نبودم

    -صبورتر بودم و در لحظه زندگی می کردم

    -مهم لذت بردن از مسیر است

    -به جای عجله برای تحقق خواسته ها از نعمت های کنونی و در دسترس خود لذت ببریم

    -راهی بیابیم که از تک تک لحظات زندگی خود لذت ببریم اینگونه آسانتر و سریع تر به خواسته های خود دست میابیم

    -به خواسته های خود وابستگی نداشته باشیم

    -فاصله ی فرکانسی بین ما و خواسته هایمان تنها با احساس خوب پر می شود

    -احساس خوب پایدار تنها با تغییر افکار و باورهایمان ایجاد می شود

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    – گام دهم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر –

    به نام خدای علایق واقعی

    این فایل درمورد کاریه که بهش علاقه‌ی واقعی داریم؛ کاری که نمی‌تونیم انجامش ندیم!

    چقدرررررر سراسر از عشق و اشتیاق میشم وقتی درمورد علایق واقعی حرف می‌زنید استاد

    احساس میکنم چیزی خالص‌تر از این آگاهی ها وجود نداره!

    من هرچقدر که بیشتر توی خودم، وجودم، روزمرگی هام، روحم، خواسته‌ی واقعیم و عشق و قلبم دقیق میشم، بیشتر میفهمم که چقدر مسیرم درسته…

    نوشتن کاریه که من نمیتونم انجامش ندم.

    انقدرررر این کار هماهنگه با روح من که فکر می‌کنم تنهاااا کاریه که روحم باهاش آروم میگیره و رسالتمه.

    اصلا فقط کافیه یه کاغذ و خودکار برسه دست من؛ از همهههه چیز می‌نویسم. شعر مینویسم، داستان می‌نویسم، خاطره، نامه، متن، افکارم، درونیاتم، همه چی همه چی… هر چیزی که یک باریکه‌ی نوری به ادبیات داشته باشه.

    اصلااااا عشششششق می‌کنم وقتی شعر میخونم، وقتی کتاب میخونم، وقتی میرم تو محفل های ادبی، با نویسنده ها آشنا میشم، متن های بقیه رو می‌خونم، عشق می‌کنم عشق می‌کنم…

    و نوشتن تو برنامه‌ی روتین همیشگی منه. یه جوری باهاشم که « نمیتونم ننویسم » حتی اگر نخوام هم نمی‌تونم ننویسم!

    امروز هم یه شعر نوشتم که با عشق تقدیم همه‌ی کسایی که دارن کامنت منو میخونن :

    قدر نوشیدن یک چای چرا!؟

    اگر آن کس که قرار است در آیینه‌ی صبح،

    زحل فاصله ها سر بکشیم،

    در هوای دل دیوانه‌ی خویش

    رقص ها در بکشیم،

    لحظه ها را همه در آن دم آزاد خیال،

    بر لب ساحل دریا بوزیم،

    اگر آن کس تو، تویی،

    می‌مانم.

    می‌نشینم که به درد سرد تو گوش کنم

    مِیِ نوشین خمار لب تو نوش کنم؛

    می‌نشینم که به هنگام بهار،

    کوچه ها را همه پی در پی هم

    با صدای دَم مرغابی ها باز کنیم.

    برگ ها را همه در زیر قدم ها یک جا

    به خیال نم باران بهار،

    یک به یک پودر کنیم.

    و ولیعصر و خزان و انقلاب و تجریش

    با همان فکر که تو، و فقط تو که همان

    هستی و پیش منی و دست در دست منی.

    اگر آن کس که به وقت قاصدک می‌روید

    و تمام شب و شور و شادی و شاپرکی

    به قبای رنگی صبحدمی می‌آرد،

    اگر آن کس که تویی،

    می‌نشینم به تماشای مه چون قمرش

    و سکوت و مه و تنهایی و شب

    همه سر تا سر ما، سر تسلیم فرود آوردند!

    مطمئنم که قراره تو مسیر نوشتن به همه‌ی خواسته هام برسم؛ نوشتن برام عشق میاره، پول میاره، سلامتی میاره، موفقیت میاره، حال خوب میاره، روابط عالی میاره، نوشتن برای من همه چیزه!

    الانم برای قبول شدن تو رشته ادبیات دانشگاه تهران دارم میخونم؛ میخوام بهای خواسته‌م رو بپردازم و برم تو دل مهاجرت و ترس هام و نوشتن و هر چیزی که منو بزرگ و بزرگتر میکنه.

    خدایا شکرت، خدایا شکرت شکرت شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
      مدت عضویت: 2408 روز

      سلام حدیث قشنگم.

      باورم نمیشه دختر، این شعر قشنگ رو خودت نوشتی؟! خیییییلی قشنگ بود خیییییلی.

      چرا از نزدیک نخونده بودی برام تابحال؟! اصلا کلی کیف کردم. سورپرایز شدم انگار.

      می‌دونی چقدر خوبه که از حالا می‌دونی علاقه‌ت چیه؟! می‌دونی چقدر جلویی. چقدر مسیر برات هموارتره. بهت افتخار میکنم قشنگ من.

      بی صبرانه منتظر روزی هستم که نوشته‌ها و کتاب‌هات رو بخونم.

      چقدر دلم تنگ شد برای روزهایی که می‌شینیم با هم شعر می‌خونیم. تو می‌خونی من عشق میکنم. من میخونم تو عشق می‌کنی. چقدر نویسنده‌ها و شاعرها رو تحسین میکنیم، خدایا شکرت.

      برای بار هزارم ازت ممنونم که هستی و وجود داری.

      در پناه الله باشی آبجی گلی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مونا روشنا گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    22 اردیبهشت 1404

    09:39

    دوشنبه روزی

    خدایا شکرت به خاطر این موس جذابم. خدایا واقعا شکرت به خاطر راحت شدن همه چی با اینترنت و تکنولوژی و وسایل الکترونیکی

    خدایا شکرت جانا

    شکرت مهربون ترین

    خدایی که ما را به مسیر راست هدایت میکند اگر بخواهیم

    گام دهم

    خدایا شکر تو را به جا میارم به خاطر اینکه کمکم کردی و به من اراده ای دادی تا بتونم به صورت مستمر در این پروژه ی الهی پیش برم

    شکرت معبود من

    ذکر امروز من این بود:

    الخیر فی ما وقع

    خدایا جانا شکرت

    نه زور میزنم نه عجله میکنم خودت در مسیر رسیدن به خواسته هام منو ثابت قدم کن. الهی آمین

    عجب روزی بود امروز

    به به

    فایل فوق العاده

    کیف کردم

    حال کردم

    کلی عشق بازی کردم با این فایل

    چه چیزی زیباتر و لذت بخش تر از اینکه تو از زندگیت لذت ببری و خواسته هات بوم بوم براورده بشه

    ذکر امروزم: الخیر فی ماوقع

    من وظیفه ام فقط لذت بردنه ، من وظیفه ام فقط داشتن احساس خوبه

    بقیه ش با خداست

    توی این عشق بازی خدا قراره کلی از کارها رو پیش ببره

    جمله ی تکرار نشدنی فایل که که منو میخکوب خودش کرد :

    این باور هاهستند که اتفاقات رو رقم میزنن نه هیچ عامل دیگه ای و تمام

    تمام

    فایل که پلی شد و سوال اول مطرح …. من هاج و واج موندم. چطور ممکنه اخه؟!

    من همین دیشب دقیقا اگزکتلی همین سوالو پرسیدم.

    مگه داریم از این کارکرد دقیق قانون

    پرهایم ریخت واقعا ریخت

    و پاسخ های استاد همیشه بی نظیر بود.

    من پاسخ به شرایطم دقیقا میکس اون مثال دوست نقاش و پاسخ مستقیم به سوال اون دوستمونه.

    یعنی من خودم فکر میکنم به این دلیل بی انگیزه شدم که انقدر تو مسائل علایقم رفتم و به علت باورهای غلط مالی نتونستم ازش درامد داشته باشم دلسرد شدم و رفتم سراغ کارهای پارت تایم و موقت تا بتونم زنده بمونم و بقیه ی تایممو اون کاری رو انجام بدم که دوسش دارم

    حالا بماند که این کمالگرایی لعنتی ما رو نابود کرده اجازه ی اقدام عملی رو گرفته و مدام دارم اموزش میبینم و جرات شروع عملیاتی رو ندارم. همش این احساس مسخره ی به اندازه ی کافی خوب نبودنه منو بیچاره کرده. همش میگم نه این ایده واسه نوشتن فیلمنامه خوب نیس. ناقصه . یه چیزش کمه. بذار برم شونصدمین رمانم بخونم. بذار برم 50 هزارمین فیلم هم ببینم. نه بذار برم فیلم های برنده اسکار و ببینم از الگوهاشون استفاده کنم . یعنی کار من شده دوره اموزشی دیدن. کتاب اموزشی خوندن فیلم دیدن رمان خوندن تا بیشتر یاد بگیرم ولی دست به قلم نمیشم تا ایده ها بشه فرد اعلا بعد شاید این ذهن ایده ال گرا بلکه رضایت بده که ما بنویسیمش. راستش میخوام روی یه باور جدیدی کار کنم که البته استاد یه جور دیگه مطرحش کردن. نمیگم در تضاده با حرفای استاد اما فکر میکنم اگه بتونم برای خودم منطقیش کنم تا جایی که نتایج به ثبات برسن میشه نور علی نور. امروز اینو ردپا گذاشتم واسه خودم تا ببینم میتونم این باورو اجراییش کنم یا نه. (این باوره در راستای این جمله ی استاده : اگر وارد مسیر مورد علاقه ات شوی، در این مسیر ثبات داشته باشی و باورهای ثروت آفرین درباره علاقه ات بسازی، نتیجه تضمین می شود.)

    “ساختن ثروت” شامل این ترکیب است: باورهای ثروت آفرین درباره آن کار + تمرکز و استمرار بر انجام آن کار.

    بچه ها این جمله طلاست هاااااااا

    و حتی این جمله :

    وقتی به مسیری عشق و علاقه داشته باشی، این عشق و علاقه خود به خود “تمرکز”، “خلاقیت” و “مهارت” را نیز می آورد.

    وقتی “باورهای ثروت آفرین درباره آن علاقه” به این ترکیب اضافه شود، این مسیر “موفقیت مالی و ثروت” را نیز برایت به همراه دارد. در نتیجه، زندگی تبدیل به لذت و رضایت درونی بی انتها می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 530 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تره

    به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه

    به نام خدایی که ثروت و پول دست اونه

    سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش بزرگوار و عزیزم

    سلام و تحیت پروردگار بر استاد خانم شایسته بزرگوارو عزیزم

    سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت عباس منش

    خدایا چه کردی با من…

    من هیچی نداشتم یک آدم بی کار الاف بودم من از نظر آرامش هیچی نداشتم من اصلا احساس خوب نمی‌دونستم چی بود من پر بودم از افکارات منفییی که خودم مونده بودم چکارشون کنم من پر بودم از باورهای مخرب من تا دوماه پیش فکر میکردم دنیا دیگه تموم شده خدایی نیس اگر هست چرا من اینجوریم زندگیم چرا اینجوریه از بس پای افراد منفی نشسته بودم من لحظه به لحظه زندگیم پر بودم از رنج و فقط رنج من خودم دارم متوجه میشم که چه آدمی شدم الان به مدت دو سه ماه هست که ادمای منفی رو گذاشتم کنار مجلسهای روضه خوانی رو گذاشتم کنار الان به مدت یک ماه هست که دارم میرم سر کار اونم کاری که بهش علاقه دارم من خیلی نانوایی رو دوست دارم و می‌خوام کار کنم و شاطر بشم و بعدش مغازه خودم رو بزنم من الان استاد خمیر بلد شدم بعد یک ماه بزنم دیروز جوری خمیر زدم برای بار دوم که استاد کارم به وجر اومد خیلی تحسینم کرد که من تونستم اینجور خمیر بزنم اونم برای بار دوم بار اولم خیلی خمیر خوب زدم اصلا هم خراب نکردم من با عشق خمیر میزنم من با عشق کار میکنم من فقط می‌خوام صبح بشه برم سر کار من فقط می‌خوام استا بشم دستگاه بیاد تو دستم خمیر بیاد تو دستم و به استاد کارم گفتم که بره خونه من خودم مغازشو میچرخونم استاد من اونقدر تغیر دادم خودم رو که امشب با قدرت به خوانوادم که پیشنهاد داده بودن بهم برم مهمونی باهاشون گفتم نه من نمیام استاد اونقدر تغیر دادم خودم رو که روزی نیس که من نخندم دیشب و امشب تو حموم چون من شبا که از نانوایی میام خونه میرم حموم اونقدر تو حموم با خدا همون حسی که اسمش رو گذاشتم عسل آقا و دارم باهاش زندگی میکنم اونقدر زدم و رقصیدم که دیشب تا به الان این ذهن نجوا ندارد مثل قبل اونقدر آرامش ذهنی دارم و اونقدر دارم لحظهای زندگیم رو با آرامش زندگی میکنم که دارم فقط لذت میبرم از همین خوردن چایی چون من یخچالم سوخته و فعلا هم درامدی ندارم که برم میوه بگیرم من الان باید کار کنم بدهیامو بدم من تعهد دارم که درست پول خرج کنم ولی از همین چایی خوردن جوری لذت میبرم که انگار دارم هندوانه سرد میخورم بعد از اومدنم از نانوایی گرم استاد من آدمی بودم که داشتم از شما از حرفاتون از اون خدایی که شما می‌گفتید من داشتم از همه اینا ناامید میشدم و واقعا خسته بودم از شما که دائم تو گوشم صداتون نجوا میکرد من میگفتم عباس منش اگه تو راس میگی چرا من هیچ تغیری نکردم الان بعد از اینهمه ماه من استاد ناامید بودم این خدا دست منو جوری گرفت و آورد بالا که خودم باورم نمیشه من اونروزایی هم که خسته و ناامید شده بودم از حرفاتون حسن بهم می‌گفت هندزفوری در نیار تو گوشت فقط بزار تو گوشت استاد نجوا کنه بزار اون بگه بزار اون حرف بزنه من یادمه یه چند روزی گذاشتم کنار خدا جوری بهم سیلی زد که خودم کیف کردم و بعدش اون اتفاق دوباره گذاشتم تو گوشم میدونی استاد چرا این سیلی رو خوردم چون من خودم به خدا گفتم که خدایا هر وقت دیدی من تصمیم گرفتم که دیگه با استاد ادامه ندم فقط بزن تو گوشم و همین رو الآنم می‌خوام از خدا استاد به خدا قسم شما رو رها نمیکنم تا نیام آمریکا و از نزدیک نبینمتون و اون بهش رو تو همین دنیا تجربه نکنم تا به سعادت در دنیا و آخرت نرسم من باید بیام امریکا اونجا خدا بهم میگه مصطفی تائید شدی اون اخرتت هم تائید شد تو هم شدی مثل استاد جزو بهشتیا استاد من نمیگم اونقدر عالی شدم من تازه دارم تو جامعه قدم میزنم و متوجه عیبهام میشم و به خودم سخت نمیگیرم چون می‌دونم من باید بازخورد ببینم و خودم رو سرزنش نکنم من هنوز شرک دارم اینا رو میفهمم ولی نباید خودم رو سرزنش کنم بخواطر عیبهام باید صبر کنم کم کم اونا رو برطرف کنم استاد این خدا چه نکرده برا من بخدا من فقط یک قدم برداشتم اون برام چقددددددر قدم داره برمیداره فردا قراره صاحب کارم بهم پول یک ماه کارم رو بده استاد باورت میشه من همون مصطفایی بودم که بی کار بودم و چشمم پیش دست خواهرم بود که پول صدقه خونش رو بهم بده و من خرج زندگیم کنم من همون مصطفایی هستم که میرفتم قبرستان بخواطر 150تومن پول مداحی میکردم پارسال بود آره پارسال همون پارسال هم خدا بهم می‌گفت که ادامه بدم اون مسیر رو چون من تازه اول راه بودم و من ادامه دادم و هیچ وقت فکرشم نمی‌کردم که الان کار داشته باشم و علاقه هم به کارم داشته باشم که آن شائلله درست فهمیده باشم علاقه ام رو و من باورم نمیشد که روزی برسه من بتونم حتی پنج روز تو نانوایی گرم اونم تو گرمای شهر اردکان یزد بتونم کار کنم اونم منی که زیر کولر بودم تابستون بیرون نمی‌رفتم چه برسه برم سر کار جوری این ذهن و اهرم رنج و لذت براش چیندم که خودش صبح بهم میگه بریم سر کار راه درستت کردم ذهن من بخدا درست ترت میکنم باوراتو تغیر میدم خودم بهت ادب یاد میدم چون خدا رو دارم هیچی کم ندارم استاد من هر هفته میرفتم خونه یه خانمی خانم فلاکیان بخواطر دویستومن پول اون روزا بایستی می‌گذشت که من تکاملمو طی کنم تا به اینجا برسم من میرفتم اونجا این خرافات رو میخوندم ولی خودم میدونستم اینا چرته این مردم منفی هستن من باید قطع رابطه کنم باهاشون و کردم استاد میدونی من الان دارم به قول شما تو فایل انگیزشی که میگی وقتی هدفی داری طعم زندگی رو متوجه میشی وقتی که به اون روزا فکر میکنم میگم خدایا من تو اونروزا هم تا تونستم لذت بردم تا تونستم ذهنمو کنترل کردم تا تونستم تو رو دیدم یه روزی هم شد که دیگه قبرستان زنگم نزدن پیامشون دادم پولمو بریزید لازم دارم و تمام شد فرکانس استاد فرکانس من تغیر کرد که دیگه نتونستن زنگ بزنن فرکانس من تغیر کرد که من کار برام جور شد و دیگه راه درآمد زایی من باز شد و نرفتم دیگه خونه خانم فلاکیان مجلس هفتگی من از اون روزها هم لذت بردم تا تونستم خیلی هم زیاد و خدا راه منو باز کرد استاد خودم باورم نمیشه من یه مصطفی عصبی خراب خشن درب و داغون الان اون احساسی که بهتون گفتم که اسمش رو گذاشتم عسل آقا من با اون احساس کار میکنم زندگی میکنم و هر موقع هم که با اون احساس یکی نباشم استاد باورت میشه اتفاقات بد برام میوفته دیشب کلی با عسل آقا قبل خواب حال کردم کلی به خودم بوسه زدم کلی حال کردیم با هم دیگه و خوابیدیم و صبح بیدار شدیم استاد اینا رو همش مدیون شما هستم که با آموزشهاتون بهم یاد دادید که چجوری زندگی کنم زندگی رو فقط غم می‌دیدم گریه میدیدم متوسل شدن به اماما می‌دیدم از پنجره زیبام برا خوندن خرافات استفاده میکردم اصلا آهنگ گوش دادن رو من قبل از اشنایی شما استادحرام میدونستم اونقدر دیدم تغیر کرده که روزی نیس شاد نباشم و اگرم باشه خودم رو برمیگردونم به مسیر اینا رو مدیون خدایی هستم که از رگ گردن بهم نزدیکتره جمعه ای براتون استاد کامنت نوشتم که گفته بودم می‌خوام امشب برم خونه خواهرم اونروز خداوند نشانه فرستادهدایتم کرد که مصطفی تو حساب باش دوباره داری اشتباه میکنی به هیچ عنوان نرو اونجا و من نرفتم استاد نمی‌دونم چی شده که کامنتهام تو دیدگاه های پروفایلم نمیاد فکر میکنم مال کش مرورگرم باشه اینطوری که خانم فرهادی عزیز گفتن که من وقت هنوز نکردم درست کنم یا ببرم برام درست کنن ولی ایشالا کامنتامو به دست شما خدا می‌رسونه و شما مطمئنم می‌خونید و اون فرکانس مثبتتون رو دریافت میکنم و ذمیدوارم وقتی که کش مرور گرم خالی کردم کامنتهام برام بیاد بالا که داشته باشم رو پاهامو از چهار اردیبهشت تا به الان برام نیومده تو دیدگاه هام

    زندگی چیه مصطفی زندگی فقط شادی فقط شاد باش و لذت ببر از زندگیت من استاد باورت میشه دیروز نمی‌دونم چی شد سر کار داشتم چهار پایه رو زدم کنار یهو کمرم گرفت درد عجیبی بهم دست داد من استاد اگر مریضی چیزی هم پیش بیاد تا میتونم سعی میکنم با اون درده حال کنم و لذت ببرم و اون خیلی برام بهتره تا غر بزنم غرم میزنما نمیگم اصلا غز نمی‌زنم ولی سعی میکنم لذت ببرم تا خوب شما دیروز صبح کمرم گرفت هر کی بود می‌رفت دکتر و من نرفتم فقط بعد کار اومدم خونه کامنت خوندم استراحت کردم و خوب شدم و من گفتم خودش خوب میشه و کم کم خوب شد و الان درده تسلیم شده یه ذره دیگه هست اونم توجه بهش نمیکنم تموم میشه

    راستی استاد دیروز که کمرم گرفت صاحب کارم بهم گفت تمرکزتو رو درد بردار ولش کن فقط تمرکزت رو روش بردار و اون داشت استاد حرفای شما رو بهم یاداوری میکرد استاد باورت نمیشه که چقددددر صاحب کارم آدم خوبیه میگه به خدا بگو خدایا شکر مشتری بفرست وقتایی که مشتری برای نون نیس

    آقا سید صاحب کارم خیلی آدم مهربونه خیلی هوامو داره خیلی آدم خوبیه من خودم میخواستم که استاد کاری داشته باشم که با من بسازه چون من میدونستم که خودم خیلی راه دارم تا تو جامعه بتونم بیام بالا من همون استاد کاری رو جذب کردم که مثل یه پدر میمونه برام اصلا یه چیز میگما خیلی آدم خوبیه خیلی من دوسش دارم من امشب سر کار بعد کار دستگاه ها رو تمیز میکردم و آواز میخوندم اونم تو گوشی جدول حل میکرد اصلا نگاتم نمیکنه چه برسه که بگه بچه ساکت باش

    اونقدر باهام خوب برخورد می‌کنه و جاهایی هم که باهام خوب برخورد نکرده مقصرش خودم بودم که میخواستم باهام بد برخورد بشه

    امان از شبطان که داره سنگ اندازی می‌کنه تو این کار ولی این رو بدون ابلیس که قدرت خدا بیشتر تو هس و تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی

    امشب هم که این کامنت رو نوشتم قبل از این کامنت تجسم کردم که دارم تو خونه کامنت می‌نویسم و خدا هم کمکم می‌کنه و امشب شیطان رو شکست دادم و به ارزوم رسیدم

    براتون آرزوی ثروت سلامتی خوشبختی حال خوب اتفاقات خوب سعادت در دنیا و آخرت خواستارم

    عاشقتم پیامبر خدا میام آمریکا چون خدا رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد نازنینم و همه بچه ها

    بازم یه فایل دیگه و یه اگاهی دیگه و یه یاداوری دیکه

    به قول استاد چیز جدید وجود نداره فقط تکرار اصل ها و تکرار و استمرار هست که نتیجه میده

    مسیر علاقه و لذت بردن ازش چیزیه که واقعا زندگی رو شیرین میکنه فارق از هرچیزی

    من زمانی که به کسب و کار خودن نگاه میکنم واقعا کیف میکنم از کجا به کجا رسیدم

    شاید خیلی مسائل داشتم و حل کردم و دارم شاید یه جاهایی حتی فکر جا زدن به سرم زده شاید خیلی جاها نا امید شدم ولی اون علاقه باعث میشد ادامه بدم و قدم قدم پیش برم شاید نتایج مالی انچنانی که میخواستم نبود و شرایط جودی که میخواستم پیش نرفت ولی هر با خواسته های جدید پیدا کردم دنبال مسیر بهتر و راحتتر

    وقتی نگاه میکنم‌به عقب میبینم من حتی تواون شرایط سخت که دوس داشتم فرار کنم هم لذت میبردم دنیا به اخر نرسیده بود بلاخره باید شرایط بهتر بشه و داره میشه ولی اروم اروم

    اینکه شرایط مالی قویتر نشده پس باورهای من ایراد داره باید درست بشه چون همه چیزو با باورهام دارم خلق میکنم

    این جمله رو باید روزی صد بار تکرار کرد که بدون استثنا شرایط و اتفاقات را دارم با باورهای خودم خلق میکنم و باید صبور باشم تا باورهای جدید به ثبات برسن و نتایج خودشونو نشون بدن هرجی من بهتر باورسازی کنم نتایج بزرگتر میشن

    و چقدر این تجربه شما کمک میکنه که از مسیر لذت بردن و فراموش نکنیم ته جاده خبری نیست لذت تو مسیر رسیدن هست و وقعا اگه این هنر رو در خودم ایجاد کنم چقدر زندگیم شیرینتر میشه .فاصله من تا خواسته هام احساس خوب درونی و پایدار هستش که باید با تغییر ذهنم و دیدگاهم و باورهام بهش برسم

    دمت گرم استاد عزیزم

    بابت این حرفا و از خدای خودم هم ممنونم که اینجام و لذت میبرم از این فضا 🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم که هرآنچه دارم از آن تو دارم

    سلام به استادعزیزم سلام به استاد مریم جانم

    سلام به دوستان نازنینم

    درسهایی که از این فایل گرفتم

    نچسبیده به خواسته هام ولذت برد از لحظه لحظه زندگیم

    در هر شرایطی که هستم سعی کنم حالم واحساسم خوب باشه.

    خداروشکر استاد اینقدر رشد کردم از همون ساعت اولیه صبح که از خواب پا میشم برم سر کار نونوایی تا شب که میخام باز بخوابم بیشترساعت روز احساسم خوبه وشکرگزار داشته هام هستم واگه یه اتفاقی ویه موضوعی باعث بد شدن حالم بشه بلافاصله تمام سعیم رو میکنم تا به احساس خوب برسم.

    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    سپاسگزار یه فرصت ویه روز دیگه که خداوندم بهم هدیه داد تا تجربه کنم شاد باشم لذت ببرم عشق کنم از زیبایی های جهانش لذت ببرم

    سپاسگزار وجود همسرم وچهارتا فرزندانم

    سپاسگزار سلامتی کامل خودم وخانواده وعزیزانم

    سپاسگزار تمام نعمتهایی که واردزندگیم کرده

    سپاسگزار آرامش واحساس خوبم

    سپاسگزار کانون گرم خانواده ام

    سپاسگزار لحظه هایی که همراه همسرم با موتور میریم نونوایی

    سپاسگزار نسیم صبحگاهی هر روز صبح وقتی همراه همسر سوار موتور هستم صورتم رو نوازش میکنه

    سپاسگزار لحظه ای که کنارهمسرم با آرامش کار میکنم

    سپاسگزار کیفیت عالی نون هایی که پخت می‌کنیم

    سپاسگزار رضایت مشتریها

    سپاسگزار مشتریهای بی نظیری که بسمتمون هدایت میشون

    سپاسگزار دیدن زیبایی طلوع خورشید درست روبروی نونوایی

    سپاسگزار نظم ونظافت همسرم تو کارش

    سپاسگزار موتوری که داریم

    سپاسگزار دخترم بعد از تموم شدن دانشگاش تو آزمایشگاه مشغول کاره

    سپاسگزار حضور پسر بزرگم که ساعتی که نونوایی هستم باخیال راحت محمد توی خونه میزارم

    سپاسگزار صبح ها به موقع تمام شدن پختممون همسرم راحت دوتا دخترا میرسونه یکی به ایستگاه خط ویکی به مدرسه.

    سپاسگزار لذت صبحانه خوردن کناررهمسرم هر روز صبح بعد از تمام شدن کار

    سپاسگزار تک تک لحظه های شادی که کنار خانواده ام هستم

    سپاسگزار بوس کردن های محمدم ودوست دارم گفتناش

    وهزاران سپاسگزاری که هرچقدر هم بنویسم باز پایان نداره

    سپاسگزارم استاد عزیزم مسیردرست زندگی کردن رو بهمون آموختین از لحظه آشنایی با شما با آموزشهاتون متوجه داشته هام شدم متوجه نعمت وثروتی که خداوندم بی منت در اختیارم قرار داده شدم سپاسگزارم استاد عزیزم چشم استادم تمام سعیم رو میکنم تک تک داشته هام رو شکر گزار باشم واز لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم واحساسم خوب باشه

    استادمریم جانم دوست دارم اینجا یه تشکر ویژه ازتون بکنم مریم جانم ازصمیم قلبم ازتون سپاسگزارم که کلی درسهای زندگیم ازتون آموختم

    استاد عزیزم استاد مریم جانم خداحفظتون کنه

    سپاسگزارخداوندم بخاطر وجود دو استاد توحیدیم وتک تک دوستان پر تلاشم در این سایت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 530 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره

    به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه

    به نام خدایی که ثروتها و پول دست اونه

    سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش بزرگوار و عزیزم

    سلام و تحیت پروردگار بر خانم مریم شایسته بزرگوار و عزیزم

    سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت عباس منش

    دیروز صاحب کارم ازم درخواستی کرد و من یه جورایی با لحن بد درخواستشو قبول نکردم و اونم با من خیلی با عصبانیت برخورد کرد و ذهن نجوا میکرد که جوابشو بده و منم یه خورده عملیش کردم و تا چند دقیقه تو نجوا بودم ولی خداوند از طریق دستش اومد مشتری بود و منم شروع کردم خوب صحبت کردن و خندیدن و بعد از نیم ساعت برگشتم به حالت طبیعی خودم ولی نجواها ادامه داشت شیطان می‌گفت برو خونه اینجا واینسا کار کن شیطان خیلی تلاش میکرد که من بحث و کش بدم ولی من کنترل ذهن کردم و در آخر کار صاحب کارم گفت خوش بگذره چون امروز تعطیلیمون بود و گفت نمیایم سر کار و منم با اخلاق خوب باهاش برخورد کردم و اومدم خونه

    داشتم امروز و دیشب فکر میکردم و میگفتم من الان 26روزه که دارم کار میکنم و میرم تو جامعه منی که اگر دوروز میرفتم سر کار به بهانه های مختلف ادامه نمی‌دادم من اگر آدم گذشتم بودم دیروز وقتی که اون اخلاق صاحب کارم رو میدیدم که بنده خدا راست هم می‌گفت می‌گفت نونا رو اینجور بچین که تو دست و پای هم دیگه نباشیم به خدا قسم من اگر آدم گذشتم بودم و با همون ذهنیت داشتم زندگی میکردم دیگه ادامه نمی‌دادم باهاش کارم رو

    وقتایی که به گذشتم برمیگردم میبینم یه آدم گوشه نشین بودم یه آدم خسته یه آدم ناامید یه آدمی که قدرت رو به همه داده الا به خدا و خودشو پست میبینه و فکر می‌کنه زندگی همینه که هست تفاوتهای زیادی پیدا کردم با چند ماه پیشم منی که اسم کار میومد اسم این میدم که باید برم تو جامعه با مردم باشم نه تو خونه ترس و لرزش برم می‌داشت چطور شده که امروز آنقدر راحت ارتباط برقرار میکنم و دارم کار میکنم همین پارسال بود همین موقع ها به خودم گفته بودم که من می‌خوام دیگه از تو خونه نشستن خودمو خلاص کنم و برم یه جایی وایسم کار کنم که قرصای اعصابمو گذاشتم کنار و رگ سیاتیکم گرفت و من تا آخر تابستون درگیر این درد لعنتی بودم

    در این فایل که از کامنت بچها خوندم من استاد فایلای مصاحبه رو زیاد گوش دادم یعنی تمام فایلای شما رو دسته بندی کردم و در طول سال همراه محصولات گوش میدم همیشه و هر لحظه و هر ساعت تو گوشم هندزفوری هست در مورد علاقه صحبت شد

    امروز بعد از یک سال چون من فقط سالی یک بار میرم گنجه کبوترامو تمیز میکنم رفته بودم امروز برا تمیز کاری که اونجا فهمیدم حالم به شدت خوب شد و من خیلی با حیوونا حال میکنم و در کامنتهای قبلیم هم نوشته بودم که من خیلی به پرندها و حیوانات علاقه دارم و می‌خوام یه جورایی کسب درآمد کنم

    علاقه شدیدی هم به خوانندگی دارم یعنی من اگر استاد ولم کنی همش دارم میخونم حالا این به صورت منفی بوده در گذشته که بهتون گفته بودم که من مجلسهای روضه خوانی رو قطع کردم چون اینا شرک محسوب میشه و منفی هستن

    خوانندگی خوانندگی من واقعا بهش علاقه دارم تو خونه بیشتر مواقع دارم برا خودم میخونم ولی هنوز متوجه نشدم

    من علاقه ام به چی اونقدر شدید هست

    علاقه به نانواییخهم دارم اون بوی آرد وقتی که میخوای خمیر کنی اون گرمای نانوایی وقتی که داری کار می‌کنی اینا به دل میچسبه نمی‌دونم چرا ولی من دوست دارم

    از خداوند می‌خوام هدایتم کنه

    من در کامنتی نوشته بودم که خدایا هدایتم کن من ببینم به چی علاقه دارم که ظهر خوابیدم و من داشتم کنسرت برگزار میکردم و داشتم خوانندگی میکردم و بیدار شدم و به خودم گفتم مصطفی اینم جواب هدایتت و سوالت از پروردگار

    اما استاد راهشو واقعا نمی‌دونم از کجا باید شروع کنم

    باورهایی مثل اینکه من پول ندارم برم برا آموزش دیدن

    من دیگه برام دیره که برم خواننده بشم

    من چون سیگار میکشم هنوز موقعش نیس اول باید سیگار رو ترک کنم بعدا که برا ترک سیگار دارم کم کم اینجا از خدا کمک می‌خوام که اهرم رنج و لذت بسازم برا خودم که باهاش خداحافظی کنم

    باورهایی مثل اینکه من پول ندارم کی منو تحویل میگیره سن من دیگه گذشته و عذت نفس پایین باعث شده که نرم سراغ خوانندگی

    من در این سایت الهی هر چی نوشتم معجزه کرده برام واقعا اینجا بینظیره

    هدف اولم این بود که ادمای سمی رو بزارم کنار که گذاشتم الان جوری شده که خوانوادم از بس من نرفتم خونشون احوال منو تو خونهاشون به هم دیگه میپرسن منی که تا دوماه پیش کسی احوالم نمیپرسید از بس برا خودم ارزش قائل نبودم و می‌دونم که یکی از ارزوهاشون هست که من برم پانشینشون کنم ولی من دیگه به هیچ عنوان تا بتونم سعیم بر این هست که نرم خونهاشون به دلایلی ولی دوسشون دارم مهمونی بوده دعوتم کردن رفتم که همین مهمونی هم خیلی کم پیش میاد و سعیم بر این هست که مهمونیها رو هم جذب نکنم که باعث نشه برم و دیگه چطور بشه که شرایط استراری بشه منظورم اگه مریض بشن یا فوت چیزی بشه من میرم و سعی میکنم زیاد پا نشینشون نباشم مثل امشب که میرم خونه خواهرم چون عروسش زانوش در رفته و عروس نو هم هست و خیلی دوسش دارم پسر خواهرم و همسرشو می‌خوام برم سر بزنم بهشون و به یاری خدا زود بیام خونه

    هدف دوم رفتن به سر کار و تو جامعه بودن که من به این هدف هم رسیدم و دارم میرم تو جامعه تا خیلی چیزا رو ببینم و یاد بگیرم چون من یک سال دوسالی میشه که نبودم تو جامعه الان دارم متوجه میشم که خیلی چیزا تو همین شهر خودمون تغیر کرده و من اصلا متوجهش نبودم چون تو خونه بودم و باید برم تو جامعه من اوایل که میخواستم برم سر کار که برام خیلی سخت بود یعنی دیدن مردم منو به وحشت می‌انداخت آنقدر که من پست رفت کرده بودم

    ولی دارم میرم میرم تا خداوند هم کم کم طبق وعدش هدایتم کنه به سمت شغل مورد علاقم که عاشقشم حالا یا نانوایی یا حیوانات یا خوانندگی که می‌دونم خوانندگی رو من علاقه دارم ولی باید کم کم تکاملم رو طی کنم تا بهش برسم

    هدف سوم قطع کردن مجلسهای مداحی بود که به یاری خدا تا الان هر کی بهم گفته و زنگ زده نه گفتم بهشون و دیگه نمیخوام ادامه بدم و منبع درامدم هم دیگه از مداحی نیست و از نانوایی هست

    هدف چهارم که به یاری خداوند صورت میگیرم قطع ماده سمی به نام سیگار همینجا به خودم قول میدم روزی سیگار رو می‌زارم کنار به یاری تنها فرمانروای جهان رب العالمین و به نجواهای شیطان ثابت میکنم که الان داره میگه نمیشه مگه تو میتونی و چه و چه

    هدف چهارم که خیلی برام الان از لحاظ ذهنی مقاومت شدید دارم اینه که می‌خوام باورهامو درست کنم در مورد سلامتی و قرصهای اعصاب هم کم کم بزارم کنار مثل دوست عزیزمون که در کامنتش خوندم که نوشته بود من این باور رو ایجاد کردم که (بدن من برای سلامتی به هیچ داروی شیمیایی و هیچ عامل بیرونی نیاز ندارد و تمام عوامل مورد نیاز در بدن من موجود هست)با این باور تونسته بود ماهی 60قرص اعصاب رو بزاره کنار و چون اون تونسته پس منم میتونم

    استاد جان حالا دارم متوجه میشم که شما در اون سه فایل ثروت که به صورت رایگان در سایت گذاشتید که میفرمودید ادمای منفی رو دورش خط بکش حالا دارم من طعم لذیذ و خوشمزه این تمرین رو احساسش میکنم

    استاد خیلی دلم می‌خوام هنوزم بنویسم ولی شما گفتید بچها با نتایج بیاید با من صحبت کنید چشم چشم استاد منم سعی خودمو میکنم

    خیلی این تو جامعه بودن هم بهم کمک کرده که من الان دارم متوجه میشم چه عیبهایی دارم و از طریق صحبتهای شما متوجه میشم که چجوری میتونم اونا رو برطرف کنم و خیلی تکاملم طی شده و می‌دونم باید تکاملم بیشتر اینا طی کنم تا راحت تر بشه برام تو جامعه بودن

    مثالش من هیچ وقت فکر نمی‌کردم که اونقدرا رو عذت نفس مشکل داشته باشم الان خیلی جاها متوجه این موضوع میشم

    میگم که خیلی داره به من کمک می‌کنه این تمرینی که شما در فایل مثل ابوموسی نباشید که آقا برید تجربه کنید مصطفی نشین تو خونه پاشو برو یه جایی سر کار پاشو برو تجربه کن خودتو بشناس بازخورد ببین ببین چند چندی و من دارم الان میرم استاد

    یعنی استاد من دقیق مثال اون خروستون که زده بودید و اسمش رو گذاشته بودید ابوموسی من بودم دقیق

    باشه استاد چشم سعی میکنم ابوموسی نباشم و اهل حرکت کردن باشم

    اونم چشم کم کم کار مورد علاقه ام هم دنبال میکنم

    براتون آرزوی موفقیت سلامتی خوشبختی ثروت شادی آرامش حال خوب و اتفاقات خوب و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم

    استاد عاشقتونم دوست دارم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    شکرت برای این درک این مرور قانونت واصلاح باورهایی که وقتش بود

    نمیدونید چقد برام شیرین وارامش بخش بود

    @@@@درس رهایی@@@@

    رها از خانواده

    رها از خاسته ها

    منطق باید رها باشی باید بتونی زهنت اروم باشه ولذت ببره پر حس خوب وانرژی باشی تا بتونی به خاسته هات برسی

    اگه اولویت خواسته ات باشه وبعد حاله خوبت متوقف کنی تا بهش برسی بعد لدت ببری اقا الان من فلان درامدو میخام لذت نبرم که به اون رسیدم میشه نور علا نور ومیشه لدت برد میشه نفس عمیق کشید میشه واقعا سپاسگزار بود نه الانم میشه خیلی ساده لدت برد

    @@@درس لدت بردن از چیزای کوچیک و بزرگ@@@@

    هر لحظه با نگاه هدایت مثل پروانه بشینی روی نعمت لذتشو ببری

    @@@@ایده تمرین چشم گوش زهن مهربا @@@@

    امروز تصمیم گرفتم با چشم مهربانم کلی لدت ببرم وکلی فیلمای قشنگ باهاش از زندگیم بگیرم با عشق با مهربانی قشنگ توش لدت معلوم باشه

    سعی کردم کلی حس خوب فقط با چشم بسازم

    مثلا دستام که تند تند تایپ میکنن کاری که براشون انقد شیرینه وانقد اسوده با عشق مینویسن چه لدتی داره اینکه تو خونه دنج خوشگل که پر از ارامش تمرکز هس برای تمرین درک کردن درسهات وچقد شیرینه اینکه هر تصویری که میبینی تصویر شاد وپر از عشقی باشه مثلا

    من خابیدم دارم کامنت مینویسم

    حالا چشمات فیلم هایی پر عشق از رقص انگشتات روی صفحه ی منظم گوشی میگیرن که با عشق مثل بازی دستورات ارزشمندتو انجام میدن چه حالی میده صفحه گوشی که بهم کلی زیبایی کلی درس وکلی نظم روش هس وبه اسونی سرعت کیفیت عالی برام میباره نگاه سپاسگزارنهه واقعی چقد شیرینه واقعا توش احساسس هس چه حالی میده

    مثلا با چشمهات خورد بشی تو جزییات خونه طرحاتو بگی خداجونی شکر اخر کیفیت اخر وضوح تصویره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: