اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اول به استاد عباسمنش عزیز و خواهرتون وخانم شایسته مهربان تبریک میگم که به این حد از سلامتی و حال خوب و اندام عالی رسیدین با قانون
بعد
با دیدن این فایل میخوام تجربیات و باورهایی که داشتم رو به اشتراک بذارم
از سن ۱۱یا ۱۲سالگیم شروع میکنم
اون زمان یه کوچولو اضافه وزن داشتم شاید ۳ یا ۴ کیلو از همون زمان هر کسی از اقوام منو میدید میگفت آره تو به عمه هات رفتی اونا هم استعداد چاقی داشتن و توهم مثل همونو میشی
یعنی هرکی که میشناخت این حرفشون بود و وقتی هربار من این رو میشنیدم هی باورام قدرتمند تر میشد که آره نمیشه کاریش کرد وقتی عمه هام نتونستن منم نمیتونم دیگه
این باعث شده بود که من هرروز و هرروز وزنم افزایش پیدا میکرد
در واقع یه ترسی توی وجودم بود که دوست نداشتم چاق بشم و این ترس باعث شده بود که هرچی میخوردم تبدیل به چربی میشد
یه مدت طولانی به گفته ی اطرافیان شبها شام نمیخوردم ولی هیچ تاثیری نداشت چرا چون اون باوری که از صدها نفر شنیده بودم که آره وقتی آدم چاق میشه دیگه امکان کم کردنش نیست و به قول بعضیا کار حضرت فیله
این باور توی ذهنم من ساخته شده بود که آره من مثل عمم استعداد چاقی دارم و هر روز بیشتر میشد
فکر کنید وقتی سرسفره میشنستم تا آخر سفره مامانم ده بار میگفت از بس میخوری چند روز بعد نمیتونی ازجات بلند شی با اینکه به اندازه میخوردم ولی چون باترس میرفتم سر سفره جهان هم دقیقا همون چیز رو بهم نشون میداد
اینقدر این روند ادامه پیدا کرد تا سن ۲۰یا ۲۱سالگیم که دیگه وزن اضافه رفت تا ۲۰،۲۵کیلو
خیلی رنج میبردم از چاقی دوست داشتم اندام متناسبی داشته باشم
توی سن حدود فکر کنم ۲۲سالگیم بود یه روز تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده دیگه نمیخوام این اندام رو باید وزنم رو پایین بیارم گفتم مگه میشه نشه من میتونم و میشه
با جدیت تمام شروع کردم برنامه رژیم غذایی گرفتم از نت و با همون شروع کردم هفته ی اول ۸ کیلو کم کردم همه تعجب کرده بود
خیلی برام سنگین بود رژیمه ولی چون تعهد داده بودم که باید به وزن دلخواهم برسم باید ادامه بدم رژیم با ورزش ولی نه ورزش سنگین فقط حرکات کششی بود
فقط هفته ی اول ۸ کیلو کم کردم بعد شد هفته ی ۲،۳کیلو
اینقدر ادامه دادم این روش رو تا خودم رو رسوندم به اون چیزی که میخواستم بلاخره رسیدم به وزنی که میخواستم
حدود ۷ ماه طول کشید تا تقریبا ۲۵کیلو کم کردم و این باورم شکست که نمیشه و امکان نداره هیچ کس باورش نمیشد که شده
ولی معایبی هم داشت برام بشدت بدنم ضعیف شده بود چند قدم راه میرفتم بدنم خیس عرق میشد، فکر میکردم معده م هر لحظه از گرسنگی سوراخ میشه
وقتی به اون چیزی که میخواستم رسیدم خیلی خوشحال شده بودم از اینکه من توانایی شو داشتم و تونستم ولی فکر کردم دیگه تمومه و دیگه اون چربی ها برنمیگرده
باز گفتهای اطرافیان شروع شد که ببین جلوی خودت رو بگیر اگر نگیری فلان جور میشی باز اینقدر اینو میشنیدم که چند وقتی طول نکشید که برگشتم به همون وزن سابق
ولی الان حدود یکساله که هر روز میرم پیاده روی و هم لذت و تفریحه و هم ورزش و اینکه با کنترل ذهن هم تا جایی که تونستم درکش کنم آشنا شدم و وزنم اومده پایین ولی خدا روشکر دیگه بالا نرفته
خیلی دوستدارم در این دوره شرکت کنم و امیدوارم به زودی در مدارش قرار بگیرم
بهترین حال خوب و بهترین شادی ها رو براتون آرزو میکنم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان عزیزم
چقدر این فایل عالیه سپاسگذارم استاد عزیز
اول به استاد عباسمنش عزیز و خواهرتون وخانم شایسته مهربان تبریک میگم که به این حد از سلامتی و حال خوب و اندام عالی رسیدین با قانون
بعد
با دیدن این فایل میخوام تجربیات و باورهایی که داشتم رو به اشتراک بذارم
از سن ۱۱یا ۱۲سالگیم شروع میکنم
اون زمان یه کوچولو اضافه وزن داشتم شاید ۳ یا ۴ کیلو از همون زمان هر کسی از اقوام منو میدید میگفت آره تو به عمه هات رفتی اونا هم استعداد چاقی داشتن و توهم مثل همونو میشی
یعنی هرکی که میشناخت این حرفشون بود و وقتی هربار من این رو میشنیدم هی باورام قدرتمند تر میشد که آره نمیشه کاریش کرد وقتی عمه هام نتونستن منم نمیتونم دیگه
این باعث شده بود که من هرروز و هرروز وزنم افزایش پیدا میکرد
در واقع یه ترسی توی وجودم بود که دوست نداشتم چاق بشم و این ترس باعث شده بود که هرچی میخوردم تبدیل به چربی میشد
یه مدت طولانی به گفته ی اطرافیان شبها شام نمیخوردم ولی هیچ تاثیری نداشت چرا چون اون باوری که از صدها نفر شنیده بودم که آره وقتی آدم چاق میشه دیگه امکان کم کردنش نیست و به قول بعضیا کار حضرت فیله
این باور توی ذهنم من ساخته شده بود که آره من مثل عمم استعداد چاقی دارم و هر روز بیشتر میشد
فکر کنید وقتی سرسفره میشنستم تا آخر سفره مامانم ده بار میگفت از بس میخوری چند روز بعد نمیتونی ازجات بلند شی با اینکه به اندازه میخوردم ولی چون باترس میرفتم سر سفره جهان هم دقیقا همون چیز رو بهم نشون میداد
اینقدر این روند ادامه پیدا کرد تا سن ۲۰یا ۲۱سالگیم که دیگه وزن اضافه رفت تا ۲۰،۲۵کیلو
خیلی رنج میبردم از چاقی دوست داشتم اندام متناسبی داشته باشم
توی سن حدود فکر کنم ۲۲سالگیم بود یه روز تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده دیگه نمیخوام این اندام رو باید وزنم رو پایین بیارم گفتم مگه میشه نشه من میتونم و میشه
با جدیت تمام شروع کردم برنامه رژیم غذایی گرفتم از نت و با همون شروع کردم هفته ی اول ۸ کیلو کم کردم همه تعجب کرده بود
خیلی برام سنگین بود رژیمه ولی چون تعهد داده بودم که باید به وزن دلخواهم برسم باید ادامه بدم رژیم با ورزش ولی نه ورزش سنگین فقط حرکات کششی بود
فقط هفته ی اول ۸ کیلو کم کردم بعد شد هفته ی ۲،۳کیلو
اینقدر ادامه دادم این روش رو تا خودم رو رسوندم به اون چیزی که میخواستم بلاخره رسیدم به وزنی که میخواستم
حدود ۷ ماه طول کشید تا تقریبا ۲۵کیلو کم کردم و این باورم شکست که نمیشه و امکان نداره هیچ کس باورش نمیشد که شده
ولی معایبی هم داشت برام بشدت بدنم ضعیف شده بود چند قدم راه میرفتم بدنم خیس عرق میشد، فکر میکردم معده م هر لحظه از گرسنگی سوراخ میشه
وقتی به اون چیزی که میخواستم رسیدم خیلی خوشحال شده بودم از اینکه من توانایی شو داشتم و تونستم ولی فکر کردم دیگه تمومه و دیگه اون چربی ها برنمیگرده
باز گفتهای اطرافیان شروع شد که ببین جلوی خودت رو بگیر اگر نگیری فلان جور میشی باز اینقدر اینو میشنیدم که چند وقتی طول نکشید که برگشتم به همون وزن سابق
ولی الان حدود یکساله که هر روز میرم پیاده روی و هم لذت و تفریحه و هم ورزش و اینکه با کنترل ذهن هم تا جایی که تونستم درکش کنم آشنا شدم و وزنم اومده پایین ولی خدا روشکر دیگه بالا نرفته
خیلی دوستدارم در این دوره شرکت کنم و امیدوارم به زودی در مدارش قرار بگیرم
بهترین حال خوب و بهترین شادی ها رو براتون آرزو میکنم
ان شاءالله که همیشه سلامت و ثروتمند باشید
دوستـــــتـون دارم بینهایت
♥♥♥♥♥♥♥