چندین ماه است که تمام تمرکز من، مطالعه و تحقیق برای درک «قانون سلامتی» است.
من تحقیق درباره قانون سلامتی را از زاویه «شناختن هورمون های بدن» و «نقش اساسیِ آنها در تجربه سلامتی یا بیماری» شروع کردم. تمرکز من در این روند، شناختنِ ساختار بدن و نحوه ی عملکرد این سیستم حتی در مقیاس سلولی بوده است.
از همان ابتدای روند، منطق محکم این شیوهی تحقیق را شناختم.
منطقی که متفاوت از هرآنچه بود که تاکنون درباره شیوهی تعامل با بدن، سلامتی جسم و چگونگی حذف شدنِ چربیهای اضافه بدن شنیده و خوانده بودم و به من این نوید را میداد که همانگونه که با درک قانون ثروت، وضعیت مالی زندگی ام را متحول کردم و به نتایج پایدار رسیدهام، میتوانم قانون سلامتی را نیز بفهمم و با درک و اجرای این قانون، به نتایج پایدار درباره افزایش انرژی جسمانی و حذف چربیهای اضافه برسم.
در ابتدا قصد من از این تحقیقات، افزایش انرژیِ جسمانی خودم بود. یعنی هرگز قصدی برای آموزش این موضوع نداشتم. اما نتایج آنقدر مرا شگفت زده کرد و آنقدر از مسیری لذت بخش و طبیعی ایجاد شد که تصمیم گرفتم همه ی تحقیقات و تجربه هایم را در دوره «قانون سلامتی» به افرادی آموزش بدهم که میخواهند سلامتی و داشتن اندام رویایی را به صورت طبیعی تجربه کنند.
بیش از 900 ساعت مطالعه و تحقیق (فقط به زبان انگلیسی) پیرامون ساز و کار بدن داشتم تا توانستم:
«قانون سلامتی» را بفهمم؛
ساز و کار بدن را درک کنم؛
متابولسیم بدن و نحوه تغذیه سلولها را بفهمم؛
نقش اساسیِ هورمون های بدن در متابولسیم بدن را بفهمم؛
اینکه نیازهای این سیستم چیست و چه رفتاری می تواند این سیستم را مختل کند؛
زیرا مسئلهی ذخیرهی چربیهای اضافه در بدن و ظاهر شدنِ بیماریهای عجیب و غریبی مثل بیماریهای دنیای مدرن، اراده نداشتن در پرهیز از پرخوری «نیست». مسئله اصلا تعهد برای انجام ورزش های سنگین «نیست». مسئلهی اختلال در سلامتی، اصلا کم خوردن و زیاد تحرک داشتن نیست.
بلکه موضوع «ناآگاهی درباره عملکرد سیستم بدن» است. موضوع «نشناختنِ رفتار هورمونها در بدن» است. در یک کلام، موضوع، «سبک زندگیِ ناهماهنگ با سیستم بدن» است و نتیجهی این سبکِ ناهماهنگ، بیماری های عصر حاضر است. بیماریهایی که تا 70 سال پیش اصلاً وجود نداشتن و الان اکثریت جامعه انسانی درگیر آنها هستند و هر روز تعداد بیشتری به جمع این بیماران افزوده می شوند.
شاید ظاهر قضیه فقط چاقی باشد و بدیهی به نظر برسد. اما این نشانه، یک هشدار جدّی از طرف بدن است و از اختلالی جدی در ارگان های اساسی بدن خبر می دهد تا بدانی راهی که می روی و شیوه تعامل شما با بدنت اشتباه است و اگر به این شیوه ادامه بدهی و تغییری در این روند ایجاد نکنی باید منتظر پیامدهای بسیار جدی باشی. درست است که بدن آنقدر قوی است که به این راحتی تسلیم نمی شود و تا نهایت توان خود مقاومت می کند اما مسئله اینجاست که بیماری ها وقتی ظاهر می شود که بدن تسلیم شده است و ادامه دادن به این سبک اشتباه، قطعا عواقبی غیر قابل جبران دارد.
در این پروژه تحقیقاتی، من به شدت تمرکز داشتم بر:
«تبدیل نتایج تحقیقات و تجربههایم» به «برنامه ای روزانه» برای «زندگی به سبک هماهنگ با سیستم بدن».
زیرا این تحقیقات مرا به این یقین رسانید که: تا زمانی سبک امروزی-که کاملا ناهماهنگ با ساختار بدن است-درست نشود، راهکارهای سیستم پزشکی امروزه نمیتواند از عهدهی درمان بیماری های عصر حاضر برآید.
حتی درباره موضوع تناسب اندام نیز، رژیم گرفتن یا سخت ورزش کردن، راهکارِ رسیدن به اندام رویایی نیست و هیچ فردی نمیتواند تمام عمر خود را در باشگاه ورزشی بگذراند و از رژیم هایی پیروی کند که همیشه او را در حال گرسنگی و محرومیت از غذا نگه میدارند.
زیرا سلامتی باید از ریشه ها شروع شود. یعنی از «تنظیم شدن هورمون های بدن» و به روال طبیعی برگشتنِ متابولیسم بدن شروع شود.
بیماریهایی مثل فشار خون بالا، قند خون بالا، نارسایی کلیه، بیماریهای قلبی و عروقی و… نتیجه ی اختلال در سوخت و ساز بدن هستند.
یعنی مشکل، فشار خون بالا، چربی خون بالا و … نیست، بلکه اینها علائمی هستند از اختلال در عملکرد سیستم بدن.
اختلالی که از هورمون ها شروع می شود، متابولسیم بدن را از روال طبیعی خارج می کند و دامینو وار شروع به تخریب ارگان های اصلی بدن مثل کبد، قلب، کلیه، سیستم ایمنی و …می کند.
سیستم پزشکی امروزه به جای شناختن آبشخور این بیماری ها و رفع مشکل ازسرچشمه ها، داروهایی را تجویز می کند که نه تنها مشکل را از ریشه حل نمی کند بلکه با کاهش علائم، فقط به صورت موقتی بر مشکل سرپوش میگذارد. همان مفهومی که من در آموزش هایم پنهان کردن آشغالها زیر مبل می نامم.
مثل اینکه دندان شما خراب باشد و شما به جای برطرف کردن منشا این خرابی که از ریشه ی دندانها شروع شده، بخواهی با تزریق بی حس کننده ها، ریشه های دندان را بی حس کنی و به جویدن غذا با این دندان خراب ادامه بدهی. این کاری است که معمولا درباره بیماری ها انجام می شود.
کار علم پزشکی، مخفی کردن علائم است. داروهایی شیمیاییِ تجویز شده، نه تنها هیچ کمکی به درمانِ دائمیِ بیماری نمی کند بلکه بیماریهای بیشتری را نیز اضافه میکند. اگر از نزدیک با فردی در ارتباط باشید که درگیر دیابت نوع 2 است، حتما درگیری های این فرد را دیده اید:
مادرِ من سالهاست که دچار بیماریِ دیابت نوع 2 است و من از نزدیک، عوارض تجویزهای پزشکی ناکارآمد را دربارهی مادرم دیدهام. یعنی این شیوه نه تنها مسئله دیابت نوع 2 را حل نکرده و نخواهد کرد، بلکه آنچه سیستم پزشکی «کنترل دیابت نوع 2» مینامد، به بهای افزایش دوز انسولین و داروها در هر بار و مواجه شدنِ فرد مبتلا، با مشکلاتی جدی تر است.
زیرا ریشه هایی که موجب بیماری دیابت نوع 2 شده است، هر روز در حال تخریب بدن به شکل جدی تر هستند و به ارگان های اصلی بدن فرد مثل قلب، کلیه، کبد، سیستم ایمنی و … بیشتر ضربه می زنند.
بیناییِ فرد به مشکل می خورد، چربی و فشار خون بالا به مشکلاتش اضافه می شود.
غده تیروئید او از تنظیم خارج می شود؛
نارسایی کلیه، به جمع مشکلات اضافه میشود؛
بدن در ترمیم خود ناتوان تر میشود و زخمها دیر ترمیم میشوند؛
سیستم ایمنی ضعیفتر می شود و ابتلا به بیماریهای مصری راحتتر رخ میدهد و پروسهی درمان طولانی تر و سخت تر.
یعنی اختلالی که دیابت نوع 2 را ایجاد کرده، مادر سایر بیماریهای عصر حاضر نیز است و اگر این اختلال از ریشه برطرف نشود، هرگز فرد با هیچ میزان از مصرف دارو، به سلامتی کامل برنمی گردد.
ضمن اینکه بیش از 75٪ افراد جامعه، یا درگیر بیماری دیابت نوع 2 هستند یا بسیار نزدیکند به مبتلا شدن به این بیماری. اگر 10 نفر از اطرافیان شما همین امروز آزمایش HOMA-IR یا انسولین خون بگیرند، 8 نفر از آنها یا دیابت نوع 2 دارند یا بسیار به آن نزدیک هستند.
خبر خوب این است که:
در طی پروژه تحقیقاتیام، هرچه بدن را بیشتر درک کردم، هرچه ساز و کار این سیستم هوشمند را بیشتر فهمیدم، بیشتر به تواناییِ این سیستم در ترمیم خودش پی بردم آن هم بدون دخالتِ هیچ دارویی از بیرون.
فهمیدم وقتی به شیوه ی سیستم بدن عمل میکنی، به بدن فرصت میدهی تا به شیوهی طبیعیِ خود برگردد، سیستم ایمنی تقویت می شود، متابولیسم تنظیم می شود، هورمون ها تنظیم می شود و… بدن میتواند به شیوهی طبیعی خود را درمان کند.
این تحقیقات، خیلی از معماهای ذهنی ام را درباه نحوه عملکرد بدن حل کرد. منطق این موضوع را به من فهماند که چگونه بدن میتواند بدون دخالت هیچ داروی خارجی، خود را درمان کند و «قانون سلامتی» را به من فهماند.
به من فهماند که خیلی از بیماریهایی که سیستم پزشکی امروزه «بیماری غیر قابل علاج» نامیده است، نه تنها قابل درمان است. بلکه درمان آنها نیاز به هیچ داروی شیمیایی ندارد و بدن به صورت طبیعی این کار را انجام می دهد.
فهمیدم بیماری دیابت نوع 2 میتواند به شکلی ساده راحت و ارزان و بدون نیاز به دارو کاملا درمان بشود و فرد مبتلا به این بیماری، به روال طبیعی برگردد.
فقط کافی است سیستم بدن را درک کنی و با این سیستم همکاری کنی. آنوقت بدن به صورت طبیعی و خود به خود روند معکوس به سمت سلامتی را آغاز می کند و آرام آرام در طی یک فرایند منطقی، بدن به حالت سلامت خود برمیگردد.
رسیدن به نقطه ساده نبود. دوره «قانون سلامتی» سخت ترین دوره ای است که تاکنون آماده کرده ام. تولید محتوای این دوره به شکلی که تبدیل شود به برنامه ای روزانه و قابل اجرا، اصلا کار ساده ای نبود. تاکنون در زندگیام این حدّ از تمرکز و انرژی را صرف تحقیق و مطالعه پیرامون موضوعی نکرده ام.
با اینکه تعهد من در این پروسه، تحقیق فقط در منابع معتبر آنهم به زبان انگلیسی بود ، اما مرتباً با دیدگاههایی ضد و نقیض مواجه می شدم. هر پروفسور یا مرکز تحقیقاتیای که در این باره تحقیقات وسیع و معتبر انجام داده بود، از زاویه ی خودش صحبت میکرد و برای آن دیدگاه دلیل داشت. در حالیکه دیدگاه های مخالف نیز برای حرفهایشان دلیل و مدرک داشتند.
تنها راه من برای رسیدن به «قانون سلامتی» این بود که بدون هیچ قضاوتی، دیدگاههای دانشمندان و محققان مختلف را در این باره امتحان کنم، بازخوردها را بررسی کنم، اصلاح و بهبودها را انجام بدهم تا بالاخره اصل از فرع تشخیص داده بشود.
این شیوه ی همیشگیِ من برای پیدا کردن قانون هاست. برای همین یک ماه اول این پروژه تحقیقاتی برای من فقط آزمون و خطا بود تا بتوانم «قانون سلامتی» را بفهمم و آن را به راهکاری ساده و قابل اجرا تبدیل کنم که برنامه ی زندگیِ روزانه ام بشود.
در دوره «قانون سلامتی» تمرکز ما بر «سلامتی» است. زیرا سلامتی از ریشهها شروع میشود.
ما در دوره قانون سلامتی، سیستم بدن را می شناسیم و خودمان را با این سیستم هماهنگ می کنیم، سپس بدن خود به خود همه ی روند را درست می کند. هورمون ها تنظیم می شوند، سیستم سوخت و ساز بدن به شکل طبیعی اش برمی گردد. چربیهای اضافه خود به خود حذف میشود و ظاهرِ اندامها خود به خود متناسب میشوند.
زیرا در این روال طبیعی، بدن به جای ذخیره ی بی رویه چربیها، مصرف آنها را به صورت مداوم شروع میکند. یعنی در طی 24 ساعت خواه شما فعالیت فیزیکی داشته باشی خواه خواب باشی، بدن مشغول مصرف چربی ها و تبدیل آنها به انرژی است.
و در طی فرایندی منطقی بدون نیاز به عجله، ارگان های اصلی بدن مثل قلب، کلیه، کبد، معده، روده و … ترمیم می شود. یعنی ریشهها درست می شود و بیماریها یکی پس از دیگری ناپدید می شوند به نحویکه در طی این فرایند حتی متوجه نمیشوی که کی و به چه شکل بیماری هایی که حتی برای سالها درگیرش بودی مثل دیابت نوع 2 ، کبد چرب، فشار خون یا چربی خون بالا و مسائلی جانبی مثل اختلالات در کلیه و صدمات ناشی از آن بر سایر اندام های بدن، از بین میرود.
ما در دوره قانون سلامتی، هیچ شیوه ی سخت و پیچیده ای برای حذف چربی های اضافه نداریم.
برای ساختن ماهیچه ها، هیچ فشار سنگینی به بدن وارد نمی کنیم.
من در طی 3 ماه 25 کیلوگرم وزن کرده ام در حالیکه حجم ماهیچه های بدنم افزایش یافته است. حتی 10 دقیقه هم ندویدم و هرگز فشاری سنگین به زانوها و مفاصلم وارد نکردم. هیچ ورزش هوازی ای انجام ندادم.
روالِ دوره «قانون سلامتی» برای حذف چربیهای اضافه، طبیعی و هماهنگ با سیستم بدن است.
بدون اینکه بخواهی با ورزش های کاردیوی سنگین یا شیوه هایی که مرسوم است، با ورزشهای غیرمنطقی بدن را تحت فشار سنگین قرار دهی، به مفاصل بدن خود ضربه بزنی و خودت را از لذت خوردن غذاهای مورد نیاز بدن، محروم کنی. یعنی لاغری را به بهای مشکلاتی بدست آوری که بعداً بر مفاصل، زانوها، کمر و … رخ میدهد.
وقتی آموزه های دوره «قانون سلامتی» را تمام و کمال انجام میدهی، سلامتی به صورت ریشه ای در بدن ایجاد می شود و این سیستم سالم، آرام آرام خودش را به شکل:
اندام زیبا و رویایی؛
پوست شفاف و جوان؛
از بین رفتن آکنه های پوستی؛
برطرف شدن نازاییِ حاصل از سندروم کیست تخمدان؛ و هزاران نتیجه ی جانبی ی دیگر نشان می دهد؛
هزینه هایی که صرف کنترل بیماری های مختلف می کردی، از زندگی ات حذف می شود؛
درگیری هایی که به خاطر آن بیماری ها ایجاد شده بود از ذهن و زندگی ات حذف می شود؛
یعنی آنچنان تمرکز و انرژی ای که درگیر این سیستم معیوب شده بود، آزاد می شود برای فکر کردن به اهداف جدید و قدم برداشتن برای آنها.
به همین دلیل است که می گویم دوره قانون سلامتی زندگی شما را نه فقط در حوزه ی سلامتی متحول می کند بلکه بر تمام جنبه های زندگی ات؛ روابط ات؛ وضعیت مالی ات و … توانایی هایت تأثیری شگرف وارد می کند.
این بدن سالم و اندام زیبا، عزت نفس و خودباوری شما را برای تحقق اهداف و خواسته هایت تقویت میکند.
شما باید تصمیم بگیری که می خواهی برای چه چیزی هزینه کنی؟ برای «کنترل بیماری» یا برای «سلامتی به همراه اندام رویایی»؟!
من اگر حتی 1٪ به نتایج شگفت انگیز و پایدار این دوره شک داشتم یا اگر نتایج این آموزه ها به اندازه ی کافی مرا راضی نمی کرد هرگز این دوره را آماده نمی کردم و هرگز درباره این موضوع صحبت نمی کردم.
اما رسیدن به این مرحله نیاز به 100٪ عمل کردن به آموزش های این دوره است. باید بی چون و چرا و بدون هیچ قضاوتی، 100٪ به آنچه در این دوره آموزش داده میشود عمل کنی.
اگر بخواهی ایده های خودت را وارد این شیوه کنی یا از برخی عادات متفاوت با این شیوه دست نکشی اصلا وارد این دوره نشو چون برایت جواب نمی دهد.
البته که عجله ای هم برای زود به نتیجه رسیدن نداریم زیرا قرار است این شیوه سبک زندگی ما برای تمام عمر بشود.
معرفی دوره «قانون سلامتی» | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD542MB35 دقیقه
- فایل صوتی معرفی دوره «قانون سلامتی» | قسمت 234MB35 دقیقه
سلام و درود به استاد عزیزم و خونواده صمیمی عباسمنش 😍
من سلما مصدق هستم. به عنوان کسی که تا مقطع دکترا تربیت بدنی گرایش فیزیولوژی ورزشی_ بیوشیمی و متابولیسم ورزشی خوندم، و تا حدی با مباحث اینچنینی آشنا هستم، میخوام داستان خودم رو که به موضوع این فایل مرتبط هست بگم، شاید براتون جالب باشه!!!
اولا که استاد جان به شما افتخار میکنم و تبریک میگم که به یکی دیگه از اهداف ارزشمندتون در زندگی یعنی سلامتی و تناسب اندام رسیدید. من به شاگردی شما افتخار میکنم.
منم سالها قبل این هدف رو داشتم و بهش رسیدم. اونم چی دقیقا با آموزه های خود شماااا!!!!
من اینو توی صفحه نحوه آشناییم هم توضیح دادم.
گفتم که پشت کنکور کارشناسی اضافه وزن پیدا کردم ولی همینکه پام رسید به دانشگاه و این رشته قبول شدم، همون ترم اول دیدم این اضافه وزن نمیذاره خوب بدوم و سر کلاس دو و میدانی و آمادگی جسمانی کم میارم. ترم بالایی ها هم میگفتن این استاد خیلی سختگیره نمره نمیده میندازه و همین حرفا انگیزه منو بیدار کرد تا لاغر کنم. البته ۱۰ کیلو بیشتر اضافه نداشتما ولی خیلی احساس سنگینی میکردم.
اولش نمیدونستم باید چیکار کنم و نه هنوز در این زمینه علمی داشتم نه تجربه ای. ولی اون اشتیاق درونی منو وادار به حرکت میکرد. میرفتم میدویدم توی پیست، توی فضای دانشکده، توی پارک، حتی توی خیابون های تهران سمت ۷ تیر معمولا.
رژیم غذاییم هم غذای دانشگاه بود دیگه. رژیم خاصی نمیتونستم داشته باشم. معمولا توی خوابگاه دورهمی میچسبید و غذا زیاد میخوردیم ولی من تصمیم گرفتم دیگه پرخوری نکنم.
کلاس های عملی دانشگاه هم خیلی انرژی میگرفت و خیلی کمک میکرد به تعادل منفی انرژی. یعنی انرژی مصرفی من بیشتر از انرژی دریافتیم بود.
همینطور آهسته و پیوسته داشتم ادامه میدادم تا اینکه فک کنم ترم ۵ بود سال ۱۳۸۸ که داشتم برای کنکور ارشد خودمو آماده میکردم. یک روز یکی از دوستام اومد خوابگاه و گفت امروز یک سمینار بودم خیلی خوب بود سلما پیشنهاد میکنم حتما برو شرکت کن خیلی به دردت میخوره و پوستر اون رو که توی ۷ تیر گرفته بود، بهم داد.
و اون سمینار سمیناری نبود جز سمینار شما استاد عباسمنش عزیزم.
و من شروع کردم به رفتن به سمینار شما. یادمه اون موقع به جز کاهش وزن، درگیریها، چالش ها و خواسته های دیگه ای هم تو زندگیم داشتم و
اتفاقی که افتاد این بود که کم کم تمام زندگیم بهتر شد. حالم، احساسم و اعتماد به نفسم خیلی بهتر شد. توی کلاس اسکیت اصلا نمیترسیدم و با سرعت بالا اسکیت میکردم. نمره اسکیتم ۱۹ شد.
کلاس شنا توی شیرجه زدن و زیرآبی رفتن ترس داشتم ولی قشنگ یادمه تونستم با تکنیک تجسم این دو مورد رو به بهترین شکل انجام بدم. بعدش هم که رکورد شنای آزاد کلاس رو زدم. باااینکه من تا قبل از اینکه تربیت بدنی قبول شم اصلا پام به استخر نرسیده بود، ولی انقدر عاشقش بودم و انقدر تمرین میکردم به اضافه اینکه تازه با شما آشنا شده بودم و خیلیییی اعتماد به نفسم بالا رفته بود که تونستم مربیگری شنا و نجات غریق رو هم بگیرم.
و یکی از اتفاقات شگفت انگیزی که تو زندگیم رخ داد این بود که یهو به خودم اومدم دیدم وزنم از ۶۲ رسیده بود به ۵۲ کیلو. درسته داشتم ورزش میکردم ولیییی از وقتی با شما آشنا شدم تو همون زمان کم که تمرینات تجسمی رو یاد گرفتم، یک تمرینی رو برای خودم تکرار میکردم و اون تمرین تجسم اندام دلخواه بود و یادمه این بود که اندام دلخواهت رو با جزئیات دقیق تو ذهنت تجسم کن.
و استاد برای من خیلی زود اتفاق افتاد. تا قبلش آهسته بود ولی این تمرین سرعت رسیدن من به این خواسته رو خیلیییی برد بالا.
یعنی میخوام بگم که من همون سال ۸۸ با کمک آموزه های شما به وزن دلخواهم رسیدم.
حتی استادام باورشون نمیشد. استاد شنام تو استخر ازم میپرسید: مصدق چیکار کردی؟ به ما هم یاد بده!!! و من به همه میگقتم ذهنی لاغر کردم. تمرین ذهنی و براشون توضیح میدادم و اونا تحسینم میکردن.
بعدشم که کلاس مربیگری بدنسازی شرکت کردم استادمون خیلی خشن و سختگیر بود نمیخواستم بیفتم بخاطر همین خیلی روی این کلاس تمرکز و انرژی گذاشتم و خداروشکر تو این کلاس قبول شدم.
و بعد در باشگاههای مختلف مربیگری کردم.
اولین تجربه مربیگریم عالی بود. با اینکه تجربه کاری صفر بود ولی چون علمش رو داشتم خیلی زود تونستم به دستگاهها و حرکت ها مسلط بشم و شاگردای زیادی داشتم که خیلی دوس داشتن با من کار کنن.
بعدش هم که بازم با تمرین تجسم و تمرکز زیاد روی خواسته ام مقطع ارشد دانشگاه تهران که عاشقش بودم قبول شدم.
تو مقطع ارشد هگ تک و توک کلاسهای قرآن شما رو شرکت میکردم ولی متاسفانه😢 ارتباطم دیگه با شما قطع شد. تاااا دوره دکترا سال ۹۵ فکر میکنم، که وقتی شرایط روحی جالبی نداشتم، دوباره شما رو پیدا کردم و دیدم تو این ده سال چقدددددر پیشرفت کردین و ناخودآگاه خودمو با شما مقایسه کردم با خودم گفتم ببین استاد از کجا به کجا رسیده ولی تو فقط درس خوندی هیچ پیشرفت مالی نداشتی و خیلی افسوس خوردم ولی خب باز هم خدارو صد هزارااان بار شکر که دوباره اومدم تو مدار شما و این یک شروع زندگی دوباره بود.
اینکه من تو این همه سال با وجود اینکه تو این زمینه کلی درس خوندم ولی از لحاظ مالی نتونستم پیشرفت کنم مهمترین دلیلش کمبود اعتماد به نفس بود و
اعتراف میکنم که وقتی شما رو دیدم که هم خودتون به تناسب اندام رسیدید و هم چنین دوره ای آماده کردید، خیلییییی تحسینتون کردم. این حد از تمرکز رو تعداد محدودی از مردم جهان دارن. شما ثابت کردین که برای دستیابی به یک نتیجه در یک حوزه خاص نیازی به تحصیلات بالا نیست.
ما باید درس بگیریم شما اصلا تخصصتون این حوزه نبود ولی رفتیین با تمام وجود ۹۰۰ ساعت مطالعه کردین. بابا منی که رشته تحصیلیم اینه اعتراف میکنم که به این شدت تمرکز نکردم تو این موارد وگرنه الان خیلی حرفه ای تر بودم.
استاد اعتماد به نفس شما واقعا قابل تحسینه یعنی من اگر تو این رشته که فکر میکنم نسبتا علم و تجربه خوبی دارم، اعتماد به نفس بالایی هم داشته باشم و خودم و محصولاتم رو ارزشمند بدونم و هر روز روی ارتقای خودم کار کنم میتونم خیلی موفق تر از الان باشم.
البته من به خودمم افتخار میکنم که نه تنها به وزن و اندام متناسب رسیدم بلکه از همون سال ۸۸ تا الان وزنم ثابت مونده و ترکیب بدنم بهبود پیدا کرده یعنی درصد چربیم کمتر و درصد عضلاتم بیشتر شده.
بعد از دوره جهانبینی توحیدی و راهنمای عملی من از شهر محل تحصیلم یعنی رشت مهاجرت کردم به تهران دست خالی. ولی هم کار پیدا کردم هم خوابگاه خوب هم درآمد خوب هم دوست خوب خداروشکر. تونستم با خانم و آقایی کار کنم که تو زمینه رشته تحصیلی من جزو موفق ترینها هستن و من خیلی از اونها الگو گرفتم. بعد از یک سال کسب و کار شخصی خودم رو راه انداختم البته قبلش هم به شاگردام برنامه میدادم ولی مشکلم این بود که با اینکه شاگردام نتیجه میگرفتن و لاغر میشدن و اندامشون عالی میشد ولی من ارزش کار خودم رو نمیدونستم و هم اینکه تمرکز لیزری نداشتم و هم باورهای ثروتساز نداشتم.
استاد میدونم این دوره هم مثل تمرکزی که شما روی قرآن گذاشتین متفاوت از تمام دوره های جهانه.
و در نهایت اعتراف میکنم که من خودم رو نیازمند آموزش های این دوره میدونم و ان شاءالله به زودی این دوره رو هم تهیه میکنم. عاشقتم استاد قهرمانم
😎💪
سلام دوست عزیز و ارزشمندم زهرا جان
سپاسگزارم از حسن توجهت و پیام پر مهرت
اصلا قصد نداشتم کامنت بنویسم ولی یک حسی بهم گفت نتایجم رو که با این فایل مرتبط بود به اشتراک بذارم تا هم برای خودم مرور بشه و اعتماد به نفسم تقویت بشه و هم اینکه شاید حتی یک نفر انگیزه و امید بگیره.
خداروشکر میکنم که براتون مفید بوده عزیزم.
ان شاءالله به زودی در دوره سلامتی به شما ملحق میشم. 🥰💪