معرفی دوره «قانون سلامتی» | قسمت 3 - صفحه 6

خدا بزرگتر از آن است که وصف شود و بنده ای که به او وصل شود، در وصف نمی گنجد…

خدا آگاه تر است و کسی که به او وصل شود آگاه…

خدا مهربان تر است و کسی که به او وصل شود مهربان…

خدا هدایت گر است و کسی که به او وصل شود، روشنی بخش راه هدایت…

می خواهم فریاد بزنم…

فریادی از سر شوق…

فریادی از سر شکر…

نمی دانم سپاسم را فریاد بزنم یا فریادم را سپاس گویم…

ولی فریادی دارم با تمام وجود، که زندگی من دو قسمت است قبل از عباس منش و بعد از عباس منش

خدایا تو چه کرده ای با ما و سید حسینی که به تو وصل است چه کرده است با ما….

استاد مهربانم…

چو شروع صحبتت او را مهربان می خوانی، مهربانی…

چو او را تنها موجود مستقل در عالم می دانی، قدرتمندی و این یعنی توحید…

و توحید ما اینگونه شکل گرفت با تو…

و شرک چه آسان در تاریکی خودش محو شد…

در کدامین مدار سیر می کنی که اینگونه دریافت می کنی خالص، ناب و …..

خدایا سپاس که بعد از همراهی با استاد تو را اینگونه سپاس می گویم…

خدایا سپاس که تو را داریم….

خدایا سپاس که روز به روز به تو شبیه تر می شویم….

خدایا سپاس که روز به روز تنهاتر می شویم مثل تو، در حالی که تنهایی دیگران را پر می کنیم مثل تو…

خدایا سپاس که تو کن فیکون می کنی و ما هم کن فیکون….

خدایا سپاس که به کسی فکر نمی کنیم و همه در فکر ما هستند…

خدایا سپاس که دیگران تو را در ما می بینند و این یعنی تاج بندگی…

خدایا سپاس که ما همه چیز و همه کس را در تو می بینیم و جز تو کسی را نمی بینیم و این یعنی توحید ناب…

خدایا سپاس که می باری فراوانی را برای آنانی که تو را باور دارند به فراوانی…

اگر بخواهم از تو و از نعمت هایت بنویسم و سپاس گویم، تمامی ندارد و اندیشه ام گنجایش ندارد و یاری نمی کند چرا که خودت نعمت هایت را اینگونه توصیف کرده ای:

وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿لقمان/۲۷﴾

ترجمه:«اگر آنچه روی زمین از درختان است قلم شوند، و دریا برای آن مرکب گردد، و هفت دریا به آن افزوده شود، این ها همه تمام می‏ شوند اما کلمات خدا پایان نمی ‏گیرد، خداوند عزیز و حکیم است.»

وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿نحل/١٨﴾

ترجمه:«و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»

—————————————————

اگر این معجزه نیست پس چیست؟؟؟؟؟

معجزه ای به نام «دوره قانون سلامتی» را می گویم…

عذر خواهی می کنم چون آنقدر ذوق و شوق دارم که فراموش کردم عرض ادب کنم

سلام و صد سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته و خانم فرهادی عزیز

استاد عزیزم حسب الأمر حضرتعالی جهت انگیزه دادن به دوستان، بر خود واجب دانسته و مصمم شدم در مورد «دوره قانون سلامتی» دوستانی که این دوره را هم تهیه نکرده اند، موفقیت های مرا هم بخوانند.

به همین خاطر با کسب اجازه از شما و با صیانت از آگاهی های این دوره معجزات آن را در این پست بیان می کنم.

داستان سلامتی من از آن جا شروع می شود که وقتی آثار پیری را در استاد مشاهده می کردم حقیقتا قلبم می گرفت و می گفتم بابا تو دیگه پیر نشو استاد…

خدمت دوستان گلم سلام می کنم این سلام از طرف کسی است که بعد از استفاده از دوره های استاد عباس منش و ساخت باورهای درست در مورد سلامتی، از چند سال پیش تا حوالی چند ماه پیش دچار مریضی خاصی نشدم که به دکتر مراجعه کنم و هر چه بود، با اندکی دمنوشی و مثل استاد با عسل و آبلیمو رفع می شد.

البته این جریان سلامتی در خانواده ام هم به وضوح مشاهده می شود و قابل توجه و تعجب دیگران است البته آن ها همه را به قوی بودن بنیه، شانس و اینجور حرف ها تعبیر می کنند و صد البته که ما هم هیچ توجهی به نظراتشان نداریم.

تا اینکه از چند ماه پیش دچار موردی شدم که نمی دانستم علت چیست؟؟؟؟

اینکه آرام آرام انرژی جسمی من شروع به تحلیل کردن کرد و با اینکه از لحاظ ذهنی و روحی بسیار شاد و پر انگیزه بودم، ولی در طول روز مدام احساس خواب آلودگی و کمبود انرژی داشتم و همیشه به دنبال مکانی برای استراحت بودم.

البته که من از قبل پر خور بودم ولی بعد از این ماجرا کار به جایی رسیده بود که هنگام غذا خوردن دیگر احساس سیری نداشتم و با آنچنان ولعی غذا می خوردم که دیگران به من تذکر می دادند ولی برای کسی که دوره عزت نفس استاد را پاس کرده، نظر آن ها که مهم نبود.

دو مورد بود که در خودم به افراط می دیدم…

غذای زیاد و خواب زیاد، به طوری که از خواب بلند می شدم انگار اصلا نخوابیده ام.

به خاطر وزن زیاد دچار کمر درد و فشار جدی به دیسک کمر شدم آخه ۴۰ کیلو اضافه وزن پیدا کرده بودم و دچار دردهای سیاتیک هم می شدم.

کم کم هنگام خواب دچار سردرد و چشم درد می شدم به طوری که شدت درد باعث می شد که از خواب بیدار شوم.

چربی خونم آرام آرام بالا رفت و دچار کبد چرب با گرید ۲ شدم.

آرام آرام دردی در ناحیه چپ بالای معده و زیر قلبم احساس می کردم که امانم را بریده بود.

از دکتر قلب تا متخصص داخلی، غدد و… رفتم و هر آزمایشی بود انجام دادم اما همه گفتند که بدن شما سالم است و بیماری خاصی ندارید ولی بدنم داشت فریاد می زد که باید به حال و روز خودت برسی وگرنه….

با توجه به اینکه قبلا یک دوره لاغری با ذهن را گذرانده بودم و نتیجه خاصی نگرفته بودم، به این نتیجه رسیده بودم که علاوه بر ذهن، باید از لحاظ جسمی هم کاری کرد چرا که استاد بارها گفته اند: «ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است» پس اول ذهن و بعد هم باید برای جسمم کاری می کردم…

اینکه من فقط باورهای مثبت در مورد سلامتی داشته باشم، خیلی هم خوب است ولی در عمل چه کاری باید انجام می دادم، نمی دانستم…

خلاصه شروع کردم به خود درمانی و به نخوردن، ولی مگر می شد. بدنم مثل یک معتاد رفلکس نشان می داد که در دوره قانون سلامتی علت این رفلکس را به خوبی دریافتم.

چندین داروی عطاری که به قول خودشان چربی سوز بود هم گرفتم ولی افاقه نکرد…

خدمت دکتر تغذیه هم رفتم ولی باز هم نشد یعنی گرسنگی را نمی شد تحمل کرد و کم خورد…

کم کم متوجه شدم چشمانم ضعیف تر شده و اندکی هم کم حافظه شده ام. ترسیدم نکند آلزایمر گرفته باشم.

خر و پف هایم که همه را دیوانه کرده بود و در خواب و به هنگام بیدار شدن تپش قلب بالایی داشتم تا ۱۴۰ بار در دقیقه و آرام آرام این تپش قلب را در طول روز داشتم و مجبور به مصرف قرض تنظیم ضربان قلب شدم.

کم کم دچار تنگی نفس شدم و مجبور شدم خدمت متخصص آسم و آلرژی و مجاری تنفسی بروم و بالاخره متوجه شدم که علت همه این مسائل، علاوه بر تغذیه نامناسب، خفگی در خواب است که علت آن هم خر و پف هایم بود چرا که در خواب راه تنفسی من بسته می شد که بهش میگن «آپنه خواب» یعنی من در شب ۲۰ بار دچار خفگی می شدم و از آن بی خبر بودم و همیشه با کمبود اکسیژن و انرژی مواجه بودم و مغز، این کمبود انرژی را با دستور به خودن زیاد و خواب زیاد می خواست جبران کند.

خلاصه چشمتان روز بد نبیند دکتر برایم دستگاهی به نام سی پپ (cpap) تجویز کرد که باید حداقل دوسال استفاده می کردم و اگر درمان صورت نمی گرفت تا آخر عمر…

و همان طور که استاد در این دوره هم گفتند این دستگاه دارای یک ماسک بزرگ است که باید هنگام خواب که تقریبا روی تمام صورت را می پوشاند، وصل کرد و تمام شب آن را تحمل کرد – در حقیقت این دستگاه یک دمنده است و تا صبح هوا را در صورت و مجرای تنفسی شما می دمد تا راه تنفسی شما باز بماند – که خوابیدنِ تا صبح در یک پوزیشن خاص و دستگاهی که مدام در صورت شما باد می دمد، واقعا سخت بود خصوصا اینکه بعد از بیداری جای ماسک بر صورت تا چند ساعت می ماند.

آنچنان زجر آور بود که قابل توضیح نیست….

تا اینکه یک روز به خودم گفتم که ای کاش استاد یک دوره در مورد سلامتی ارائه می کردن…

چند روز بعد وقتی معرفی دوره قانون سلامتی را دیدم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم و اجازه بدهید ادامه ماجرا را با نتایجی که از این دوره گرفتم بیان کنم:

۱- بهترین ماه رمضان

چند سالی بود که روزه گرفتن برایم سخت شده بود و اثر مستقیم بر چشمانم داشت یعنی احساس می کردم که بعد از هر ماه رمضان چشمانم ضعیف تر می شود و تصمیم داشتم امسال روزه نگیرم ولی بعد از استفاده از این دوره همه چیز تغییر کرد…

نمی دانم چگونه حال روحی و معنوی خودم را بیان کنم که امسال بهترین، زیباترین، معنوی ترین و دلچسب ترین ماه رمضان عمرم بود. بدون گرسنگی، تشنگی، ضعف بدنی و ضعیفی چشم….

۲- خداحافظ خر و پف و سلام بر آرامش و خوابی دلچسب

بعد از استفاده از این دوره همه چیز تغییر کرد…

خر و پف هایم کاملا رفع شده و دیگر نیازی به استفاده از دستگاه ندارم.

دیگر آپنه خواب ندارم یعنی خفگی در خواب ندارم و بعد از بیدار شدن سرحال و پرانرژی هستم.

خوابی بدون بیدار شدن برای آب خوردن، غذا خوردن و یا دستشویی…

زود به خواب می روم و شب نخوابی ندارم و سریع وارد خواب عمیق می شوم.

دوستان خواب عمیق چقدر می چسبد…

خوابی که تاکنون در تمام عمرم تجربه نکرده بودم…

۳- خوابی بدون درد

گهگاه در خواب اسپاسم عضلات داشتم و بعد از بیدار شدن از خواب هم گرفتگی و دردهای عضلانی داشتم و کلافه بودم یا با گزگز کردن دست و پاهایم از خواب بیدار می شدم و همچنین دردهایی مثل سیاتیک در خواب و بیداری آزارم می داد…

ولی بعد از استفاده از این دوره همه چیز تغییر کرد و همانطور که استاد گفته بودند کاملا رفع شد.

۴- دستگاه گوارش سالم

راستی آن درد معده ای که دکترها هم علت آن را متوجه نشدند بعد از استفاده از این دوره به طور معجزه آسایی کاملا رفع شد و در حال حاضر نه معده درد دارم و نه رفلاکس معده و نه دچار نفخ می شوم با اینکه وقتی غذا می خورم کاملا سیر می خورم.

۵- خیلی سبک، شاد و سرحال

همیشه از سستی و خستگی بعد از غذا ناراحت بودم و این لذت غذا خوردن را در کام من تلخ می کرد و بعد از آن باید حتما می خوابیدم و این خواب راحت را از من می گرفت و همیشه خواب های آشفته و کابوس می دیدم که فکر می کردم یک نوع اختلال خواب است یا مشکل روحی دارم…

ولی بعد از استفاده از این دوره با اینک سیرِ سیر می خورم، خیلی سبک و راحت هستم یعنی بعد از خوردن، اصلا احساس سستی و بی حالیِ بعد از غذا را ندارم در حقیقت غذا در معده ام به مدت زیاد نمی ماند که بخواهد مشکل ساز شود یعنی نیاز به مدت زمان زیادی برای هضمش نیست.

۶- خوش قد و قامت و پر انرژی

به علت چاقی و وزن زیاد، به دیسک کمرم فشار وارد می آمد و در راه رفتن طولانی یا ایستادن زیاد یا بلند شدن و از پله بالا رفتن ایجاد درد می کرد…

ولی بعد از استفاده از این دوره با کاهش وزن چشمگیر تمام این موارد از بین رفته است…

راست می ایستم و روزانه بین یک تا دو ساعت پیاده رویِ بدون درد و خستگی دارم…

حتی بعد از پیاده روی هم احساس خستگی و کمبود انرژی ندارم و از پله های خانه سریع با دو بالا می روم.

۷- تمرکز بالا، با هوش و عاقل

مدتی بود تمرکزم کم شده بود یعنی از فکر کردن زود خسته می شدم حتی وقتی پای کامپیوتر بودم، کلافه می شدم…

ولی بعد از استفاده از این دوره بسیار تمرکزم بالا رفته و میزان مطالعه ام بسیار بالاتر از قبل شده است.

بهتر فکر می کنم و درست تر تصمیم می گیرم…

و چه راست گفتند بزرگان ما که «عقل سالم در بدن سالم است»

۸- روح و روانی متعالی

از لحاظ روحی و روانی که نگم واااااای عالی شده ام…

بعد از استفاده از این دوره بسیار صبورتر، آرام تر، کم حرف تر، مهربان تر، با گذشت تر، بی خیال تر، پر شورتر، پرانگیزه تر، اعتماد به نفس و عزت نفس بسیار بیشتری دارم …..

آگاهی هایی را دریافت می کنم که تا کنون دریافت نمی کردم یعنی مدار دریافت آگاهی هایم به مراتب بالاتر رفته و از مدار بالاتری مسائل را می بینم.

۹- لذت غیر قابل وصف

قبلا فکر می کردم از غذا خوردن لذت می برم…

ولی بعد از استفاده از این دوره چقدر غذا خوردن لذت بخش شده است….

گویا طعم غذاها تغییر کرده است عالی عالی عالی…

۱۰- تعادل در همه چیز

در حال حاضر بعد از استفاده از این دوره چربی خون، قند خون، کبد، دستگاه گوارش، دستگاه تنفسی، سیستم ایمنی بدن، جسمم و روحم به چنان استانداردی رسیده است که جز لذت و شادی چیزی برای گفتن ندارم.

در کُل کم خون هم بودم که این مورد هم کاملا رفع شده و خونی بسیار خوش رنگ دارم گویا خونم کاملا تصفیه شده…

همانطور که خانم شایسته گفتند انگار تمام بدنم روغن کاری شده و حرارت لطیف و دلچسبی را در تمام بدنم احساس می کنم

سبک بالِ سبک بال…

۱۰ – ورود به مداری خارج از مدار عموم مردم

با توجه به اوضاع جدید در ایران، ما تفاوتِ مداریِ خاصی با دیگران داشتیم.

با توجه به عملِ به آگاهی های این دوره که استاد بیان کردند ما در مداری به سر می بریم که تغییر اوضاع هیییییچ اثری بر زندگی ما ندارد.

استاد نمی دانید چگونه با تمام وجود معنا و مفهوم قانون مدارها را دریافتیم یعنی مشکلات و مسائلی را که دیگران دارند، برای ما بی مفهوم است.

۱۱ – معجزه قرن

باید دوره قانون سلامتی را معجزه قرن نامید الآن می گویم چرا…..

بنده از ۵ سالگی دچار آسم خفیفی شدم که بعد از مراجعه به دکتر و تشخیص آن ها یک دوره یک ساله با یک رژیم سختی را پشت سر گذاشتم که تا حدود ۹۰ درصد مشکل آسم را در من بهبود بخشید ولی به طور کامل درمان نشدم و هر از گاهی این بیماری مرا کلافه می کرد.

البته نیازی به استفاده از داروی خاصی نداشتم ولی در فعالیت های جسمانی مثل دویدن و استخر رفتن آزارم می داد و خیلی وقت ها از اینکه نمی توانم تنفس کاملی داشته باشم، عذاب می کشیدم و بر این باور بودم که این بیماری باید تا آخر عمر با من باشد و این مورد را قبول کرده بودم.

استاد عزیزم چگونه می شود باور کرد؟؟؟؟

چگونه می شود باور کرد که بعد از استفاده از این دوره، این بیماری برای همیشه از وجود من رخت بربسته؟؟؟؟؟

در هر نفس بعد از شکر خدا، از خدا برای شما سلامتی و تندرستی را خواهانم چرا که این مورد از همه موارد برای من گواراتر بوده است.

خدایا سپاس… خدایا سپاس… خدایا سپاس…

—————————————————

واما یک شگفتانه دارم که تقدیم استادم کنم….

البته شگفتانه برای من با توجه به مداری که در آن هستم وگرنه استاد عزیزم که همه زندگی اش برای ما شگفتانه است.

شگفتانه ای که باورش برای من سخت بود اما شد…

شاید اهرم رنج و لذت در من کمی متفاوت باشد ولی یکی از اهرم های لذت من خوشحال شدن استاد مهربانم از پیشرفت شاگردانش است.

وقتی شما در دوره فرمودید که ۱۱۰ ساعت فستینگ داشته اید، بسیار تعجب کردم و آن نجواهای شیطانی گفتند مگر می شود؟

ولی من گفتم به قول استاد وقتی یک نفر توانست من هم می توانم…

و حالا با افتخار می گویم که بعد از گذشت یک ماه و ۱۰ روز از شروع دوره قانون سلامتی، توانستم فستینگ ۱۳۲ ساعته که معادل ۵ روز و نیم است را طبق آگاهی های دوره قانون سلامتی با موفقیت و به راحتی به اتمام رسانده و با کاهش وزن ۱۵ کیلوگرم، خوشحالم و خدا را شاکرم و امیدوارم که جزو شاگردان زبده شما در این دوره باشم و به این افتخار می کنم.

از خوشحالی زبانم بند آمده…

فقط می گویم…

خدایا تو زیبایی و زیبایی را دوست داری و زیبا می آفرینی…

این انسان چقدر قدرتمند است؟؟؟ هم از لحاظ ذهنی و هم از لحاظ جسمی…

خوب آفریدی که به خود تبریک گفتی…

خوب آفریدی که انسان را اشرف مخلوقات خواندی…

و هنوز بسیاری از ابعاد انسان ناشناخته است که باید کشف شود…

—————————————————

دوستان مهربانم همه این نتایج در بازه زمانی یک ماه و ده روز به دست آمده است و خدا می داند تا چند سال دیگر با این دوره به چه شگفتانه هایی می رسم…

دوستان عزیز و پر انرژی ام…

از استادم یاد گرفته ام که اگر می خواهم مثل یک نفر موفق شوم باید مثل او فکر کنم و مثل او عمل کنم بدون چون و چرا یعنی تسلیم محض و من در تمام دوره ها خصوصا دوره سلامتی تسلیم محض بودم و هر آنچه را که استاد گفتند بدون چون و چرا و بدون کمی و کاستی، تمام موارد را همانگونه که استاد در دوره قانون سلامتی گفتند اجرا کردم و نتایج خارق العاده و خارج از وصفی که بیان کردم را گرفتم و در حال حاضر در پوست خود نمی گنجم….

و می خواهم به تمام قوانینی که استاد گفته اند یک قانون را اضافه کنم و آن این است:

باور کردن استاد تنها سکوی پرتاب شماست…

به قول استاد نقطه سر خط…

هر چی آرزوی خوب مال تو…