درباره قانون آفرینش | ایمانی که عمل می‌آورد

سلام بخدا

سلام به استاد عزیزم و سلام به خانم شایسته بزرگوار

الان که دارم این متن رو مینویسم خیلی خوشحالم که برام مسیری مهیا شده و بهم این فرصت داده شده که بتونم هر روز یک قسمت رو بررسی کنم ونگاه کنم و تکرار کنم و تمرین کنم و بنویسم و بخونم و خودم رو به چالش بکشونم کلی آگاهی کسب کنم و هم با شما باشم و احساس بهتری داشته باشم،

خدایا شکرت.

امروز وقتی بخش دوم از جلسه اول رو شروع کردم کلی عشق کردم و به مطالبی دست پیدا کردم که دوست داشتم باهاتون به اشتراک بگذارم،،،،،،،،،،،

وقتی متوجه شدم که باورهای من از شنیده ها و دیده های من نشات میگیره و این موضوع خیلی خیلی مهمه و من باید مراقب ورودیهام باشم خیلی بفکر فرو روفتم ومهمتر برام این بود که این باورها داره بصورت خودکار ساخته وذخیره میشه،،،،،،،،،

اینکه دارم میبینم از شرایط فعلیم راضی نیستم و البته این نارضایتی بخاطر بازم بیشتر و بزرگتر بودن باورهام هست

وقتی متوجه شدم باید هرچقدر که میتونم باورهای قوی تری برای خودم بسازم واینکه مهم نیست این باورها از کجا وچطور اومدن و یا اینکه چقدر درست و غلطن و من از اونجایی که دارم در جهانی زندگی میکنم که داره به باورهای من پاسخ میده، دست بکار شدم و لیستی درست کردم از باورهایی که برای خودم ساخته بودم بدون اینکه خودمم خبر داشته باشم که زندگیم رو بر پایه اونها ساخته بودم،،،،،

شرایط فعلی زندگی من در چند بخش تعریف میشد

1- شرایط روحیم،روانیم،جسمیم

که من بابررسی روحیاتم و افکارم و جسمم چه باورهایی برای خودم ساخته بودم که امروز کلی مسئله برام درست کرده بود وجمعشون به 42موردرسید.

2-شرایط شغلی ودرآمدم

که بابرسی اون چقدر مسائل پنهان و ناملموس ساده رو ازتوش استخراج کردم که فکر میکنم کلیدهمه جوابهام رو گرفتم و تعدادشون به 27موردرسید.

3-شرایط روابطیم در جامعه پیرامونم

که چقدرنکات مبهم داشتم و بابرسی موشکفانه اون تونستم 15مورد به لیستم اضافه کنم و کلی باش حال کردم

در انتها چالشی رو برای خودم شروع کردم و به دلایل زیر رسیدم که باعث شده بود84باورمخرب داشته باشم که برمبنای اونها زندگیم رو بسازم ،این باورها با زندگی من هروز خودشون باورهای جدیدتر و مخرب تر میساختن و کلی هم دلائل به ظاهر موجه برای من با استدلالهای منطقی درست میکردند که نتیجشون موارد زیر شده بود:

1-جنگیدن با خودم در روابطم با دیگران

2-عدم درک از دریافت راهکارهای مناسب در زندگی بخاطر بسته بودن دریچه ذهنیم

3-عدم تمایل برای حرکت و پنهان بودن موضوعی با عنوان لذت در درد ماندن

4-بی ایمانی نسبت به یک حامی بنام یک نیروی برتر

5-وجود فایلهای باز در زندگی و عدم تمایل به حل مسائل و مشکلات و باخود به یدک کشیدن

6-توجه شدید و تمرکز بروی ناخواسته ها

7-عدم تمایل به قرارگرفتن در شرایط مناسب مثل مطالعه و…..

8-عدم تمایل به درست کردن باورهای درست پس از رسیدن به راهکار مناسب

و…….

من به خیلی از نتایج بیشتری دست پیدا کردم عزیزانم و متوجه شدم خیلی جاها این تنبلی درمن و یا بی انگیزگی فقط بخاطر مشکلات من نیست بلکه نتیجه باورهای غلطم هست که امروز به این شکل و فرم داره خودش رو نشون میده و این خودش یک شرایط بد از باورهای غلط بود ،چرا که هرآنچه تجربه میکنیم حاصل باورهای ما وفرکانسی هست که درش هستیم

من نوشتم و قطعا جواب هر تضاد و هر ناخواسته خواسته من هست و به امید پروردگار یکتا راه درستش رو هم پیدا خواهم کرد،

دوست داشتم تجربم رو باتون به اشتراک بگذارم شاید بدرد کسی بخوره و همچنین اگر بازم عزیزی راه بهتری میتونه ارائه بده ،با من به اشتراک بگذاره،

سپاس از حضورتون توی زندگیم .

در پناه خداوند یکتا باشید……….

دوستون دارم………

یاحققققققق……….