درباره قانون آفرینش | خواسته ها محقق می شوند اگر…

سرفصل های این قسمت شامل:

  • به جای نصیحت کردن دیگران، تمرکز را بر بهبود عملکرد خود در اجرای قوانین بگذار؛
  • خواسته ها در برخورد با تضادها شکل می گیرند. وقتی باورهای هم جهت با آن خواسته را می سازیم، قدم به قدم به مسیر تحقق آنها هدایت می شویم؛
  • خیلی از افراد خواسته ای ندارند، چون راهکاری برای “چگونگی رسیدن به آن خواسته” ندارند. در حالیکه طبق قانون، درخواست وظیفه ما و “هدایت به چگونگی”، وظیفه خداوند است؛
  • درخواست اگر واضح باشد، “چگونگی” به شما گفته می شود؛
  • نگران بودن درباره “چگونگی رسیدن به یک خواسته”، حیله شیطان است؛

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    426MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی درباره قانون آفرینش | خواسته ها محقق می شوند اگر…
    25MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

130 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آرزو رضائیان» در این صفحه: 1
  1. -
    آرزو رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 831 روز

    به نام الله یکتا

    «قضاوت» چیزی که به شدت در گذشته نه چندان دور درگیرش بودم و هنوز آثارش هست،هرچی به اطرافم نگاه میکنم همیشه آدمای قضاوتگر کسایی بودن و هستن که هییییچ غلطی تو زندگی خودشون نکردن ، این حرف منو یاد یکی از افراد نزدیک زندگیم که به پزشکی خیلی علاقه داشت انداخت که تعریف گوشه ای از خاطراتش خیلی برام نکته داره نه فقط درباره حرف مردم و قضاوت بلکه در همه جنبه ها ، ایشون همیشه سرزنش میشد که تو از فلان خانواده ای حدت رو بدون اینا خواب و خیاله و بیا بریم سر زمین کشاورزی مثل همه ی برادرات کمک بده و چه مانع ها که براش نتراشیدن و چه جو متشنجی که درست میکردن تا نتونه درس بخونه و چقدر یادمه که چجوری از خونه فرار میکرد تا بره فرهنگسرا درس بخونه و چقدر همه مسخرش میکردن و چه برچسب ها که بهش نمیزدن و حتی از طرف خانواده تحریم شده بود و یه ریال پول هم بهش نمیدادن که ارشاد شه و بیاد بره سر زمین کار کنه ولی علاقه و عشق این چیزا نمیشناخت و ایشون تونست بلاخره کنکور بده و نتیجه همه ی خانواده که هیچ همه ی شهر رو تکون داد « رتبه یک گروه تجربی »

    حتی وقتی انتخاب رشته کرد بازم همه حرف مفت ها شروع شد که یارو رتبه یک تجربیه هر رشته ای بخواد تو بهترین دانشگاه میتونه بره بعد رفته تشریح انتخاب کرده که بره جسد تیکه پاره کنه آخه بیچاره بیا برو قلب ، چشم ، مغز یه چیز آبرومند چیه اینکار ، یادمه وقتی چند روزی میومد ، با لباسایی که دوس داشت بیرون میومد یا توی کوچه با بچه ها فوتبال بازی میکرد و باز حرفایی که نگاه کن یارو مثلا دکتره با دمپایی و شلوارک اومده بیرون تازه موقع بازی دمپاییاشم درمیاره بابا تو الان باید خط اطو کشیده ی کت شلوارت رو بشه باهاش هندونه قاچ کرد و هزاران مسئله دیگه …

    خلاصه در تموم سالهایی که ایشون مشغول پیشرفت و طی کردن مقاطع یکی پس از دیگری و کسب بهترین درجه های علمی و بررسی دعوتنامه هاش از کشورهای مختلف بود اطرافیان مشغول تمسخر و ایراد گرفتن و قضاوت کردن و الان جایگاه ها مثل قیاس قعر زمین با آسمونه، بهترین جایگاه شغلی ، وضع مالی عالی، اقامت بهترین کشور و بقیه الان کجان؟! درگیر همون خاله زنک بازیا و درگیر اینکه چجور چندرغاز پول رو مدیریت کنن که گرسنه نمونن یا این ماه کدوم دکتر برن بلکه فایده داشته باشه و سلامت شن ….

    فکر این موضوع که یه روزگاری جزء همچین آدمای قضاوت گری بودم هم برام غیرقابل باوره و یه جورایی میخوام به شدت انکارش کنم چون انگار گذشته ام کابوسی بوده بسی وحشتناک و حال به هم زن دربرابر این مدت زندگیم ولی با یه تحسین گرم به خودم آفرین میگم که انقدرررر بهبود ایجاد کردم و بی انتها بهبود دیگه هم منتظرمه ، خدایا شکرررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: