سرفصل های این قسمت شامل:
- به جای نصیحت کردن دیگران، تمرکز را بر بهبود عملکرد خود در اجرای قوانین بگذار؛
- خواسته ها در برخورد با تضادها شکل می گیرند. وقتی باورهای هم جهت با آن خواسته را می سازیم، قدم به قدم به مسیر تحقق آنها هدایت می شویم؛
- خیلی از افراد خواسته ای ندارند، چون راهکاری برای “چگونگی رسیدن به آن خواسته” ندارند. در حالیکه طبق قانون، درخواست وظیفه ما و “هدایت به چگونگی”، وظیفه خداوند است؛
- درخواست اگر واضح باشد، “چگونگی” به شما گفته می شود؛
- نگران بودن درباره “چگونگی رسیدن به یک خواسته”، حیله شیطان است؛
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD426MB27 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | خواسته ها محقق می شوند اگر…25MB27 دقیقه
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 12 تیر رو مینویسم باعشق
درخواست کن
من چند روزه دارم این جمله رو به شکل های مختلف از خدا نشونه دریافت میکنم
حتی امروز که خواستم فایلی رو رندم گوش بدم خدا هدایتم کرد به سمت فایل معرفی دوره قانون آفرینش قسمت 3
و در مورد درخواست بود که میگفتن فقط بنویس چی میخوای
و توضیحات فوق العاده اش
حس کردم خدا با تکرارش بهم میگه که طیبه بدون هیچ ترسی در مورد همه چیز درخواست کن
هر آنچه که از من میخوای تا برات انجام بدم درخواست کن
مثلا
من امروز به چند تا از پیجای نقاشی دیواری پیام دادم و درخواست کردم که یه بار برم کارشونو ببینم از نزدیک و اینکه چجوری با پیستوله کار میکنن
بیشتر نقاشای دیواری انقدر با احترام توضیح دادن و راهنماییم کردن که خداروشکر میکنم که انسان هایی رو سر راهم قرار میده که بسیار مودب و با احترام دویت دارن راهنمایی کنن و از علم و مهارتی که یاد گرفتنش به بقیه هم کمک کنن
یا اینکه جدیدا هرچی رو میخوام داشته باشم
یه اطمینانی تو دلم هست و سریع درخواست میکنم
میگم خب من از تو درخواست میکنم خدا
وقتی دارم از کسی درخواست میکنم ، این فکر رو دارم که دارم از خدا درخواست میکنم
قبلا اینجوری نبودم
خوشحالم از این که خدا داره هر لحظه کمکم میکنه تا درک کنم و بفهمم و عمل بکنم
وقتی داشتم ظهر برای مادرم و خودم غذا درست میکردم رفتم تا دوتا پیاز بردارم ، پیش خودم گفتم خب چرا زیاد بردارم ، ولی حس کردم باید دوتا دیگه بردارم برای غذا ؟
برداشتم و یکم بعدش خواستم پوست بکنم ، مادرم گفت طیبه دو تا پیازم پوست بکن اضافه کن به غذا
خندیدم گفتم خدای من چیکار داری میکنی؟؟
خدا هدایتم کرد تا دو تا پیاز بردارم و بعدش مادرم گفت دوتا پیاز بردار
چقدر این هدایتاشو دوست دارم ،وقتی فکر میکنم میفهمم که هیچ اراده ای از خودم ندارم و این خداست کا داره کارارو انجام میده
مثل آیه ای که به پیامبر گفته تو ،تو جنگ سنگ نزدی که من بودم
چقدر قشنگه وقتی میفهمم منم انقدر ارزشمندم که دائم منو هم مثل پیامبر هدایت میکنه
قبلا فکر میکردم هدایت و عزیز بودن فقط برای اماما و پیامبرا هست
ولی از وقتی پا تو این مسیر گذاشتم و حسش میکنم و هر لحظه کمکم میکنه و حواسش بهم هست بیشتر و بیشتر حس نزدیکی میکنم
امروز یک چیز رو هم به خودم یادآوری میکردم که برای هدفات باید بها بدی طیبه
باید در شان هدف هات باشه بهایی که پرداخت میکنی
مثلا تو میخوای نقاشی دیواری بکشی
بهاش اینه که بیشتر تلاش کنی
تو میخوای تو رنگ روغن پیشرفت کنی ؟
بهاش اینه که بیشتر در طول روز تمرین رنگ روغن داشته باشی و طراحی تو قوی کنی تا ایده ها و الهاماتی که خدا گفته رو شروع کنی به پیاده کردن روی بوم
شبا دیر وقت بخوابی و صبح زود بیدار بشی
کافیه که قدم برداری خدا خودش باقی کاراشو برات محیا میکنه
نگران پول و اینجور چیزا هم نباش خیلی راحت همه چیز رو جور میکنه وقتی ببینه تو داری قدم برمیداری
حتی بهم یاد میده همه چی رو ، جوری یاد میده که وقتی دیگه برام راحت تر میشه انجام دادنش یهویی متوجه میشم که خدا نامحسوس داشته به من آموزش میداده
و آرامش عمیقی که میاد و هر لحظه بیشتر منو عاشق خودش میکنه
شب وقتی داشتم مناظره دو تا نامزد انتخاباتی رو میدیدم
پرسیدم خدا من چیکار کنم ؟
الان هر دو شون حرف زدن و من نمیدونم چجوریه
میخواستم باز رای ندم
ولی به این فکر کردم که
اول از همه : این خود من هستم که اتفاقات زندگیم رو با افکار و فرکانس هام بوجود میارم و من هستم که زندگیم رو هرجور که دوست دارم میسازم با باورهایی که تکرار میکنم و قدرتمندن
ولی یه حسی بهم میگفت رای باید بدی
و یه حرفی از یکی از نامزدای انتخاباتی شنیدم که یاد حرف استاد عباس منش افتادم
گفتم خب الان حرفایی که میزنن بذار ببینم در عمل چجورین
که دیدم داداشم گفت یکیشون در عمل این حرف رو گفته و برام سوال بود که مخالف قرآن گفته و اجرا میکنه و درست نیست
و باز به خدا گفتم که من هیچی نمیدونم ولی طبق این گفته استاد که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
به کسی رای میدم که حرفش با عملش یکی هست و باقی شو به خودت میسپرم خدا
من به تو اطمینان دارم و اعتماد میکنم و رای میدم
تا حالا با این دیدگاه رای نداده بودم امثال اولین باریه که دیدگاهم تغییر کرده به مسائل
درسته من هیچ شناختی از هیچ کس ندارم و فقط خداست که شناخت داره و آگاهه
ولی در مداری که هستم حس کردم باید به اون فرد رای بدم
وبعد دیگه متمرکز بشم روی تلاش خودم و ادامه بدم مسیرم رو
و قدرت رو فقط برای خدا بدونم
خیلی خیلی خوشحالم که خدا هر لحظه داره هدایتم میکنه
وقتی شب ، اتاقم اومدم تا طراحی کنم ، حس کردم باید کتاب عشق خدا رو بخونم و از صفحه 50 کتاب که خوندم به جمله اش توجهمو جلب کرد
نوشته بود انسان با دست خودش هیچ گاه نمیتواند حقیقت اخلاص را بدست آورد
و توضیحاتی داده بود و در ادامه نوشته بود راهکارش عجز نشون دادنه
که دقیقا یاد حرفای استاد عباس منش میفتادم و انگار خدا با این کتاب میخواسته بهم یادآوری کنه و وقتی میخونم جملاتشو تازه متوجه بشم که استاد عباس منش چی میگفتن
تازه دارم درک میکنم که منظور از عجز چیه که استاد می گفت در برابر خدا متواضع باشید و بگید که من هیچی نمیدونم و هر لحظه خداست که تمام کارامونو انجام میده
در این صورت هست که نیت خدایی میشه و برای خداست هر کاری که انجام میدیم حتی عبادتی که انجام میدیم .
الان که مینویسم یه چیزی به فکرم اومد
اینکه پس من الان که درک کردم عجزم رو در مقابل خدا
چجوری هست که میتونم در همه زندگیم همیشه در مقابل خدا عاجز باشم و نگم من بودم این کارو انجام دادم
خوشحالم از اینکه خدا بهم راه رو نشون میده
و خوشحالم از این که چندمین روزیه که من شبا دیر میخوابم و کارامو انجام میدم و بعد با خدا حرف میزنم و بعد میخوابم
از وقتی متوجه شدم که نیازی به پرسیدین این نبود که هی میپرسیدم خدا چگونه باید شبا دیر بخوابم و صبحا زود بیدار بشم
و دنیال راهکار بودم
نگو راهکار تو خود سوالم بود
که گفته شد بهم که طیبه تو قدم بردار
تو امشب رو سعی کن نخواب ،حتی اگه خوابت بیاد ،حتی اگه خسته باشی
همین که ببینم تو قدم برداشتی برای خواسته ات
من خودم خواب رو از چشمات میگیرم
و بی نهایت سپاسگزارم که خدا راه رو به سادگی و زیبایی بهم نشون داد
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
سلام سلام به همه
با یه شگفتانه از خدا که نشونه رو بهم داد بعد دو روز، گفتم اینجا هم ثبتش کنم چقدر حس خوبیه وقتی دقیقا نشونه هارو بهت میگه خدا
یعنی دلم میخواد بیشتر تو طول روز بلند فریاد بزنم عاشقتم خدا
بیشتر وقتا تو دلم فریاد میزنم انقد ذوقشو دارم که قشنگ حسش میکنم این همه عشق خدارو تو وجودم
دو روز پیش 7 آذر تابلویی که تو دیدگاهای فایلای قبلی نوشتم جریانشو ، اثر خدا بود صفر تا صدش بهم الهام کرد حتی کمک کرد تو طراحی و رنگش وگرنه من هر چی به تابلوم نگاه میکنم ،به خودم میگم، من انقدر فکر میکردم همچین تابلویی به این جزئیات به ذهنم نمیرسید
حتی وقتی هفتم آذر نقاشیم تموم شد به هر کس نشون دادم یا میگفتن با نرم افزار خاصی کشیدی یا چه ایده ای داشتی و اینکه چطوری این همه اشکال رو با حیوانات مختلف دیدی و … ،
توی قیمت گذاشتن به تابلوم هی میگفتم خدا بهم بگو من نمیدونم خودت بگو اولین باره همچین تابلویی با این جزئیات میکشم 12 روز تمام صبح تا شب وقت گذاشتم براش ،برای تابلوم قیمت گذاشتم 274 میلیون
اولش ذهنم مقاومت میکرد گفتم یعنی میشه کار من رو 274 میلیون بگیرن ولی بعد به خودم گفتم چرا که نه ؟باورش میکنم چون قبلا کارای ریزی که میکشیدم رو چوب بودن آدمایی که واقعا قدر دان هنر بودن و با وجود ریز بودن کارم قیمتشو راحت پرداخت میکردن و میگفتن هنرتون خیلی بیشتر از این ها ارزش داره و شروع میکنم به تکرار باور هایی در مورد فروش و …
ولی بعد یاد حرف استاد افتادم که تو یه فایل گفت : وقتی درآمدی نداری از دو سه برابر شروع کن و همون صحبتشون که گفتن تعهد بده تا سال آینده چند برابر بشه درآمدت من نوشتمش آخر آبان ماه و امضاش کردم
و اینم گفتن که کیفیت کارت رو همیشه در نظر بگیر تو مثالی که تو فایلی در مورد شرکت یاماها میگفتن
یکم به خاطر همین در مورد قیمتش نمیدونم چند باشه برای تابلوم؟!
من چون قبلا پیج کاری تو اینستا داشتم و 6 سال بود کارای ریز نقاشی میفروختم و با باور های محدودی که درمورد فروش داشتم و اینکه کار نقاشیم در مورد کارای ریز بود و راضیم نمیکرد از پارسال که پا تو این مسیر گذاشتم ترس داشتم کارم رو تغییر بدم و کارای بزرگتر و نقاشی بکشم
چندین بار خواستم وسایلامو جمع کنم ولی نمیشد تا اینکه
مرداد ماه که تصمیم گرفتم و از خدا سوالاتمو شروع کردم پرسیدم و تغییر کارمو شروع کردم هرچی که وسایل و چوب و کارای ریز داشتم همه رو دادم به کسی تا درست کنه و بفروشه کلا صفر شدم
از وقتی که اتاقمو از کارای قبل که دادم به کسی ،جا باز کردم ،شروع کردم یه تابلو کشیدم
ولی تغییر اساسی من که طرح تابلو ها بهم الهام شد از بعد گوش دادن به فایلای این سایت بود 7 مهر به بعد و وقتی تصمیم گرفتم که با خدا حرف بزنم و ازش ایده برای نقاشیم بخوام
حالا میخوام از شگفتانه خدا بگم :
هفتم آذر یه نفر گفت تو قیمتش تجدید نظر کن تو شناخته شده نیستی و دلایل دیگه آورد ….
من گفتم خدا من نمیدونم خودت ایده شو دادی خودت یهویی به دلم انداختی این نقاشی رو کشیدم خودتم میفروشی کارمو من به تو سپردم راهنماییم کن
بعد رفتم قرآن و برداشتم و نیت کردم گفتم خدا هدایتم کن چیکار کنم درمورد قیمتش یهویی دیدم وای دقیقا آیه ای که سوره یس که آیه 82 که نوشته خدا بگوید موجود باش موجود میشود
ولی باز میپرسیدم خدا واضح گو چند قیمت بذارم این نقاشیم واقعا خاص شده ،میگن تو شناخته شده نیستی باید 6 میلیون بذاری
ولی من قبول ندارم ارزش کارم ،زحمتش واقعا زیاد هست
من به خودت سپردم راهنماییم کن برای فروشش
بعد اومدم تو سایت نشانه ام را به من نشان بده رو زدم و نیت کردم در مورد قیمتش گفتم، این فایل اومد شروع کردم به گوش دادنش که رسیدم به اون قسمت که شما گفتین هرچی میخوای بنویس
منم شروع کردم به نوشتن ،نوشتم که من میخوام تابلومو 274 میلیون بفروشم ،حتی در ادامه نوشتم که نقاشیام و طراحی طلا و جواهرات و طرحامو تو کشورای مختلف هم به بالاترین قیمت به فروش میرسونم
تقریبا دو هفته هست هی دارم به تابلوهای گرانقیمت ترین نقاشی های جهان نگاه میکنم و میخونم درموردشون ،به خودم هر بار میگم وقتی برای اونا شده برای منم میشه منم تلاشمو میکنم
حتی از خدا خواستم تو حراجی های کشورای مختلف تابلوهام و درخواست کنن تا اونجا به فروش دلاری برسه
بعد حتی کشورایی رو نوشتم که توش ترکیه هم نوشتم
و کلی کشور دیگه که کارام رو درخواست میکنن
بعد امروز که رفتم سر کلاس طراحی طلا ، جالب بود برام میدونم که همه کار خداست داره درستش میکنه با قدمایی که من برداشتم داره نشونه هاشو بهم نشون میده که بگه طیبه سریعتر عمل کنی سریعتر هم نتیجه میگیری
استادم و مسئول کلاس حرف میزدن،مسئول کلاس گفت که میخوایم نگهشون داریم تا طراح ما بشن بعد بین حرفاشون که گفتن با ترکیه همکاری داریم
همونجا گفتم وای خدا ببین این یه نشونه هست
اومدم خونه نوشته هامو نگاه کردم خیلی کیف کردم وقتی دیدم نشونه اول از نوشته هام و دیدم و این منو بیشتر علاقه مند تر میکنه تا سرعت ببخشم به تلاش و عملگرا بودنم ،سعی و تلاشمو بیشتر میکنم تا راهشم خدا به راحتی و سادگی و زیبایی بهم نشون بده
با اینکه قیمت نقاشیم رو 274 میلیون گذاشتم ،رفتم از عقل کل درمورد قیمت گذاری و نقاشی جستجو کردم تا ببینم چجوری قیمت گذاری کنم
ولی باز به خدا گفتم همونجور که خودت طرحاشو آروم به دلم انداختی بکشم قیمتشم به دلم بگو خودت
یه شگفتانه دیگه هم که بود دوستم بهم یه نمایشگاه معرفی کرد که مسابقه هست و میخوام شرکت کنم با عکس نقاشیام و طراحی
اومدم اینجا بنویسم درسته تو دفترم هر روز اتفاقات خوبو و شگفتانه های خدارو مینویسم و شکرگزارش هستم ولی اینجا هم نوشتم چون خودش یه موفقیت بزرگه برام که من حرکت کردم تو مسیر هدف هام و علاقه و عشقی که به کارم دارم و خدا داره نشونه هاشو بهم نشون میده و من یقین دارم که میشه البته شده
خداروشکر میکنم که این سایت رو سر راهم قرار داد تا به حرفایی که از خودش هست بشنوم ،بابت وجود تک تک شما و تمام اعضای سایت هم خداروشکر میکنم امروز که تو عقل کل جوابا رو خوندم خیلی برام مفید بود
برای همه شما عزیزان شادی ،عشق ،ثروت ،سلامتی و آرامش عمیق و کلی بهترین هارو میخوام
تشکر ویژه هم از تک تک کسانی که در راه اندازی این سایت زحمت کشیدن دارم و سپاسگزارم از استاد و مریم خانم عزیز