سرفصل های این قسمت شامل:
- خواسته های ما در وجودمان متولد شده اند، برای اینکه به حقیقت بپیوندند؛
- باور به امکان پذیر بودنِ رسیدن به یک خواسته، نتیجه شناسایی ترمزهای ذهنی مقابل آن خواسته و حذف آنها با ابزار منطق است؛
- وقتی با کار کردن روی بهبود باورهایت به خواسته هایت می رسی، این نتایج و شواهد، ایمان شما درباره “امکان پذیری خواسته های آینده”، افزایش می دهد؛
- رابطه باورهای قدرتمند کننده با “برداشتن قدم های عملی”
- خواسته ها محقق می شود اگر در مسیر هماهنگ با آن خواسته ها حرکت کنی؛
- وقتی روی باورهایت کار می کنی، اقدامات عملی در راستای آن خواسته ها به تو الهام می شود؛
- لازمه جدّی گرفتن ایده های الهامی، “ایمان” است؛
- اقدامات عملی ای که به تو الهام می شود، با شرایط و امکانات کنونی شما، قابل اجراست؛
- کار کردن روی باورها یعنی: کم کردن ترس ها و افزایش ایمان. این عمل در نهایت منجر به اقدام عملی می شود؛
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD366MB23 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | باور به امکان پذیر بودن21MB23 دقیقه
به نام خدای قادر.
سلام به استادنازنیم.
استادجان عزیز،من این دوره روخریدم .ولی درحال حاضروقت نداشتم که گوش بدم .چون دوست دارم کل دوره که کامل شد،به ترتیب وباهم گوش بدم.
راسش استادباورمن یه کم سست شده ،بالارفتن بی رویه ی اجناس وملک یه کم ذهنموخراب کرده.
استادمن یه خانم خانه دار هستم .تازه شروع کردم دنبال کاری میگردم،که درآمدی داشته باشم .
شماگفتیدخودتون به تنهایی بدون نگاه کردن به همسرتون ،باورهاتونو،قوی کنید که خداوندحامی تک تک ماس و هیچ کدوم ازمابه هم ربطی نداریم .
ینی منه تنها میتونم باساختن باورهای قدرتمند،به خواسته هام برسم .
به همین جهت من نگاهموازروی همسرم که نون آورخونه بودبرداشتم .ودیگه هیچ کنترلی روی ایشون ندارم .
وخودمم سعی میکنم باهدایت خداپیش برم تاببینم خواست خداچیه.
همسر منم یه مردخونسردوقانع هستش .
بیام چیزی به ایشون بگم خلاف قوانین عمل کردم .
چطوری پس روی این باورهام کارکنم .
میدونم بارهاگفتید(شماباورکنیدکه میشودپس بهتون داده میشود)به چطوری وچه جوریش هم کاری نداشته باشید.
این جملتون روخیلی توذهنم میارم ولی متاسفانه یه وقتایی حساب دودوتاچارتا،توذهنم میادومیگم نه باباکجامیشه.
نمیدونم چرااین روزهاحالم خوب نیس.وانرژی ای که باید داشته باشم راندارم.
توقع هام ازهمسرم بدجور بالازده ،بیشترازاین بابت ناراحتم که چراباداشتن این همه آگاهی این حس سراغم بیاد.ازخودمم ناراحتم از اینکه انقدسست عمل میکنم .
هروقت یه اتفاقی که میفته بعدازاتمام اون اتفاق درسی که میگیرم اینه که کاش درست عمل کرده بودم .کاش سکوت میکردم .کاش کمی بیشترصبرمیکردم.
نمیدونم یه وقتایی فکرمیکنم چون تمرکزم به چندجاس،توانم بریده میشه.
یاشایدم نیازبه استراحت دارم .نمیدونم میترسم نتیجه این همه زحمتم به بادبره.
همه یه جور دیگه منومیبینن ولی خودم ازدرون میدونم چطوری هستم .
انگاردیگران هم توقع دیدن رفتاراشتباه ازآدم راندارن واگه پیش بیاد خیلی راحت قضاوتت میکنن .
دیدید،یه وقتایی ازهمه طرف همه چیزبهت هجوم میاره.دقیقن من الان توهمچین جایگاهی هستم همه چیزو دارم قاطی باتی میکنم .
ذهنمومیبرم سمت یه موضوع ،بعدیه موضوع دیگه پیش میاد.میام تک تکشونوبررسی میکنم .
وقتی کندوکاو میکنم خوب میتونم بفهمم که کجای باورهای وعملکردهام ایراددارن.
وازاینکه ایمانی مثل استادروندارم که راحت بااعتمادبه خداتصمیم بگیرم ،شرمنده میشم .
هنوز اون ترسهاهستن ،فقط یه کم چهرشون فرق کرده.
حالاکه این چیزارومیدونم .حالاکه باقوانین آشنا هستم وعملکردم راضعیف میبینم ،احساس ندامت میکنم واون انرژی ای که باید داشته باشم رادرخودم نمیبینم .
خیلی وقتها مثل آدمهای سردرگم هستم .نمیفهمم چ کاری درسته چکاری غلط .
هیچ کسیوهم ندارم که ازش مشورت بگیرم .تامیام بگم بزاربافلانی مشورت کنم به خودم میگم باتوجه به تجربه های قبلی ،فقط دونستن این موضوعات باعث میشه اون طرف یه وقت دیگه گمنامی زندگیموبشکنه وبعدمن ازاعتمادی که به اون طرف ،کردم پشیمون بشم .بازدست نگه میدارم.
قبلنا،باخداخیلی گفتمان میکردم که الان دیگه اون باورقبل راندارم که خداباشنیدن صدای من ،بخادحرکتی بزنه.یادلش به حالم بسوزه .
پس اینجا هم ترجیحا،سکوت میکنم .
دیگه میدونم همه چی دست منه.واین افکارخوب وبدمن هستن که خالق زندگی من هستن.
امیدوارم خداوندکمکم کنه تابتونم توموضوعات ومسائلی که پیش میاد،سهم ونقش خودموتشخیص بدم .درواقع ازخداوند،قدرت تشخیص نقش خودمو،توزندگی میخام .
ایمانم راهم بایدبیشترتقویت کنم .
خیلی جاها خوب عمل کردم ولی جاهایی هم هست که سخت باورم میشه که اتفاق مثبتی بیفته.
اینکه همه چیز به عمل کردن خودم بستگی داره ،کارروبرام سخت کرده.
استادجمله ی قشنگی گفتن :اگه انجام نمیدم ینی باورندارم.
خیلی جاها ندای درونم الهامی بهم میده که به خودم میگم نه نمیشه .
چون ظاهری خوشایندنداره ،جرات انجامش راهم ندارم .
بنابراین سریع ازش عبورمیکنم .
هنوزمرزبین الهام وندای درونم را باعقل ومنطقم نمیتونم تشخیص بدم .
استادوقتی ازکاراش میگه به خداتوشوک میرم .چطورمیشه بایه الهام ،تواعتمادکنی وکاری روانجام بدی که گفته شده.
معلومه همه ایناازداشتن ایمانی راسخ میاد.
که درحال حاضر من اون ایمان راندارم.
کاش به درکش برسم .
در مقایسه باقبل خیلی بهترشدن انشالله که یه مدت کوتاه دیگه ،در مقایسه باقبلم بهترعمل کنم .
باورتون میشه اولین و بزرگترین خواستم همینه که ایمانم به خدای متعال بالابره .
ایمانم طوری باشه که هیچ چیزنتونه تکونم بده.
ب نظرم خیلی مهمه واصل واساس رشدمن همین جاشکل میگیره .
حس میکنم اگه به اون مرحله برسم همه چی حله.
ونصف راه یاتمام راه رورفتم .
خدایاکمکم کن .
داریم به روزای آخر سال میرسیم .
امسال خیلی چیزابدست اووردم وخیلی چیزاتغییرکرد.
دوست دارم مثل اکثر روزای خوبی که داشتم بازم حالم خوب باشه .
ومثل همیشه پرانرژی باشم .
دوست دارم خیلی فراترازاین حرفها،درکم به جهان وخدای خودم بالابره.
منی که انقدوقت میزارم وانقدباذوق و هیجان پای فایلهای استادمیشینم ،نبایدخودموببازم.
دقیقن یکساله که دارم هرروز فایل گوش میدم ودیدگاه مینویسم .
نمیدونم چراتوامتیازهای چ محصولات چ فایلهای دانلودی وچ عقل کل ،اصلن امتیازی بهم داده نمیشه .
اینم یه کم انرژیموگرفته .
نمیدونم چ دلیلی داره ولی خیلی برام تعجب انگیزه.
هیچ وقت سرسری چیزی نمی نویسم .همیشه سعی میکنم باتمرکزبنویسم .
ب نظرخودم واقعن وقت میزارم اماچراامتیازی بهم داده نمیشه ،نمیدونم.
صبح به صبح باانرژی براینکه اسمم روصفحه باشه ،شروع به گوش کردن میکنم.
حتمن میگیداینم تکامل میخادباشه صبرمیکنم .
کاش همه جا،درهمه وقت باپیش اومدن هراتفاقی میتونستم درک کنم هرآنچه داره رخ میده برای رسیدن من به خواستمه.
خدایامنوبه فهم ودرک این جمله ی زیبا،برسون که میدونم پاسخ همه ی سوالاتمه.
استادجونم ممنون .
ممنون وسپاسگزارازوجودت.