سرفصل های این قسمت:
- هر علمی که توانسته پیشرفت کنه، به واسطه آدمی بوده که توانایی اش در آن مورد را باور کرده و برایش قدم برداشته است؛
- جادوی پرسیدن سوالات قدرتمند کننده؛
- باورهای قدرتمند کننده، ایمان و اطمینان فرد به “امکان پذیر بودن” را در وجود او پرورش می دهد؛
- تشخیص اصل از فرع درباره “دلیل اصلی نتایج”؛
- فردی که به “امکان پذیری” باور دارد، به “چگونگی”، هدایت می شود؛
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD178MB11 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | دلیل اصلی نتایج10MB11 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روزشصتم،روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع.
قانون آفرینش…
همین دوتا کلمه وقتی میاد توی زندگی سیدحسین عباسمنش، تبدیل میشه به یکدنیا اگاهی، تبدیل میشه به هزاران تصویرو صدا، تبدیل میشه به یه اصلیکه انگار تا حالا هیچکس اینجوری بهش نگاه نکرده بود، اینجوری نفهمیده بودش، اینجوری درکش نکرده بود!!!
قانون آفرینش!!!!
یعنی آفرینش بر اساس یک قانون بنا وایجاد شده، پدید اومده وبر اساس اون قوانین داره رهبری وهدایت میشه…
باری به هرجهت و الکی نیست، نمیشه زیر سیبیلی رد کمی، نمیشه پارتی بازی کنی، نمیشه فیلم بازی کنی، نمیشه ازش قصر در بری، نمیشه نادیدش بگیری، نمیشه دورش بزنی و اصلا نمیشه که برخلافش عمل کنی…
چون پیامدش میشه بدبختی، میشه عذاب وزجر همیشگی، میشه ناراحتی و درد بی انتها، میشه احساس گناههای کشنده، میشه بی سرو سامونی، میشه گرفتاری وبیماری، میشه فقر وبدبختی، میشه ناتوانی و ناامیدی …
وقتی فکر میکنم که من و98 درصد مردم دنیا فقط به خاطر اینکه قوانین آفرینش رو بلدش نبودیم و نمی تونستیم که اجراش کنیم اینهمه در درد ورنج و عذاب وبدبختی سر کردیم، واقعا نمی دونم چطوری سپاسگزار خداوند و قدردان محبتهای شما استاد عزیزم باشم…
درسته خوب وبد مشخص شده بود وخیر وشر مثل روز روشن بوده وهست برای هرکسیکه پا به این جهان گذاشته ومیذاره، ولی انگار به قول خود خدا، انسان اسرار شدیدی داره که تو جهالت بمونه!!
وچقدر هم طبق قوانین بدون تغییرجهان هستی زندگی کردن سخته برای اون کسیکه اصرار داره به اینکه مورد ظلم وستم واقع شده، وخدا با جبر اونو آفریده و مجبوره که در سختی وفلاکت وفقر وبیماری و بدبختی زندگی کنه!!!!
وچقدر طبق این قوانین زندگی کردن سهل وآسونه، برای اون کسی که تونسته خداش رو بشناسه و به این درک برسه که خداوند جز خیرو خوشی براش چیزی نمیخواد،و هر لحظه توسط نیروی برترش داره هدایت میشه که بهترین زندگی رو داشته باشه…
خیلی جالبه خیلی، که کلا قوانین برای همه یکسان هست، اما قوانین در نهایت مرتبط میشه به یک شخص، یعنی هر شخصی خودش مسئول عواقب دور زدن قوانین ونادیده گرفتن قوانین هست، وهر شخص فقط خودش هست که دریافت کننده پاداش پی روی کردن از قوانین هست!!
من خودم از وقتی تونستم سر سوزن قوانین حاکم بر جهان هستی رو درک کنم، به همون اندازه سبک بال شدم و به همون اندازه احساس رضایت درونی دارم…
اگرچه اقرار میکنم که هنوزم گاهی دلم میخواد که میشد به گذشته برگردم وجبران کنم خطاها واشتباهاتم رو، وچون میدونم نمیشه یه کم ناراحت میشم و غصه میخورم، اونم بیشتر به خاطر حس ترحم ودلسوزی که نسبت به خودم ودیگرانی که بهشون یه زمانی آسیب کلامی یا رفتاری زدم، یا نعمتهایی که با ناسپاسی از دستشون دادم، یا جوونیم و روز وشبهای پراز شور وشوقم که در غفلت ونادانی گذشت یه جورایی به خاطر حرف خانواده یا مردم هست که میخوام برگردم به گذشته وجور دیگه ای که درست هست زندگیمو بسازم…
ولی وقتی به این فکر میکنم که تنها صاحب اختیارم خداست، وخدا درهمین لحظه حال بامن هست در همین لحظه ای که سعی میکنم آگاهانه زندگی کنم وتا جایی که میتونم جبران کنم خطاها واشتباهاتم رو، همینکه دیگه تکرارشون نکنم، همینکه اصلا قرار به جایی برم، به دنیایی که دیگه هیچکس جز من نیست که پاسخگوی اعمالم باشه ، واصلا دیگه مطرح نیست که کی پدر ومادرم وخانوادم بودند، کجا زندگی میکردم و کیا تواون مسیر زندگی با من بودند وفقط خودم واعمالم مهمه،آروم میگیرم…
واین آرامش از جایی میادکه نگاه به این یکی دوسال زندگیم میندازم که چطور سعی کردم توحیدی زندگی کنم وشاکرانه وبنده ی خوبی باشم، چطور سعی کردم طبق قوانین جهان هستی قوانینی که خداوند برای من وجهانم در نظر گرفته زندگی کنم، آروم میگیرم…
از اینکه از اون حسادتها کینه ها دشمنی ها، از شرک ورزیدنهای بی حدو مرز و همیشگی، از اونهمه خدایی کردنها برای خودم ودیگران، از اونهمه ناسپاسی ها ونادانی ها وبی ایمانی ها، از اونهمه ظلم به خود ، آسیب به خود ودیگران تاحدود زیادی دست برداشتم…
من واقعا آدم دوسال واندی پیش نیستم، حتی آدم چند ماه پیش هم نیستم، حتی آدمیکه دیروز بود هم نیستم، من هر روز بخش جدیدی از قوانین جهان هستی رو در اطرافم در زندگیم و در درونم کشف میکنم، و هر روز بیشتر دارم میفهمم که اصل چیه…
اتفاقا یه چند وقتی آگاهانه گفتم بیام یه کم بر خلاف قوانینی که درکشون کردم وبهشون یقین وایمان دارم رفتار کنم، بشم همون مینای قبل درک قوانین آفرینش جهان هستی، ببینم اوضاع چطور میشه؟
وااای نگم براتون که در مدت کوتاهی چطور اون اتفاقات بد و بیماری و شرایط بد و استرس زا و نگرانیها اومد سراغم، قشنگ به چشم دیدم و با تمام وجودم حس کردم که چقدر از مدار خیر وخوشی دور افتادم، با اینکه آگاهانه بود ولی قانون کار خودش رو کرد، ونگفت که ای وای مینا داشت فقط تست میکرد قانون رو، نخیر، تست مست نداریم، جهان بر اساس دوتا فرکانس ودوتا مسیر داره هدایت و رهبری میشه…
فرکانس ومسیر خیر، فرکانس ومسیر شر!!!!
وارد هر کدومش بشی از جنس همون هم دعوت میکنی به زندگیت…
آره واقعا دعوتشون میکنی، میگی بیا که من خواهان توام!!!!
خواهان خوبی یا بدی؟
وصد البته که اونیکه از قوانین خبر نداره، این دوتا رو بیشتر وقتها باهم اشتباه میگیره، یعنی حال خوب وخوشی زودگذر رو، یا حال خوب وخوشی دائمی رو….
به قول خداوند که تو قران میگه، شیطان بدی رو گناه رو وتمایل به اون رو برای دنبال کنندش جذاب و زیبا نشون میده!!!
اما اونکه طعم ارامش درونی و صلح درونی و شادی پایدار و حال خوب همیشگی رو چشیده و میدونه که چطوری براش به وجود اومده، دیگه نمی تونه که با خوشیهای زودگذر و گول زننده و کاذب احساس خوشبختی کنه….
خلاصه اینکه خواستم بگم، قانون قانونه، واگه اجراش نکنی جریمه میشی، باید تاوان پس بدی، راه فراری هم ازش نداری…
وچقدر خوبه وقتی که سعی میکنی همیشه انجامش بدی، درست هم انجامش بدی…
مثل کسیکه فقط به تابلو های راهنمایی رانندگی نگاه نمیکنه ولی در عمل بر خلافشون عمل کنه،…
بلکه هم حواسش به تابلوهای راهنما هست وهم میدونه قانون رانندگی چیه و هم وقتی انجامش میده خیالت راحته که با خیر وخوشی میرسه به مقصدش، تازه اگه مقصدش به هر دلیلی تغییر کنه یا کس دیگه ای بپیچه جلوش و براش دردسری درست کنه، با خیالش راحته که خودش به قانون عمل کرده ومقصر نیست و حتما براش خیری داشته…
درست مثل کسیکه بر اساس قوانین آفرینش جهان هستی تا حدود زیادی زندگی میکنه واگه تضادی براش پیش بیاد سعی میکنه با دید مثبت حلش کنه و خیر وحمکتش رو در نظر داشته باشه، چون خیالش راحته که خودش حداقل در مسیر درست قدم برمیداشته وطبق قانون عمل میکرده واحساسش خوب بوده….
خدارو شکر به خاطر درک این اگاهیها، خدارو شکر به خاطر سیدحسین عباسمنشی که دقیقا تو دوران حیات من، زندگی میکنه تا من از طریق اگاهیهاش بتونم خدا رو وقوانین حاکم بر جهانش رو بشناسم ودرک کنم و طعم خوشبختی رو بچشم.