سرفصل های این قسمت:
- هر علمی که توانسته پیشرفت کنه، به واسطه آدمی بوده که توانایی اش در آن مورد را باور کرده و برایش قدم برداشته است؛
- جادوی پرسیدن سوالات قدرتمند کننده؛
- باورهای قدرتمند کننده، ایمان و اطمینان فرد به “امکان پذیر بودن” را در وجود او پرورش می دهد؛
- تشخیص اصل از فرع درباره “دلیل اصلی نتایج”؛
- فردی که به “امکان پذیری” باور دارد، به “چگونگی”، هدایت می شود؛
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD178MB11 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | دلیل اصلی نتایج10MB11 دقیقه
سلام
فقط میخوام زود بگم که امروز خداوند چطور منو هدایت کرد
به لطف الله در مسیر تکامل هستم با راهنماى معنوى ام استاد،
شهریور ماه امسال به عجز کامل رسیدم ، و شبى خواب دیدم چراغى بهم دادن، و استاد رو درخواب دیدم . اون موقع زیاد نمیشناختم ایشون رو در حد دوسه تا پست سالها قبل در اینستا گرام
در خواب ایشون رو دیدم دارن در جایى از من دفاع میکنن ، چندروز بعد یک فایل از ایشون یکباره باز شد برام و شروع هدایت من بود از جانب پروردگارم…
واین مدت چه معجزه ها و نشانه هایى که دیدم…
امروز لغزش کردم، در تماس تلفنى براى موضوعى به شخص گفتم چه خوبه که هستى و میتونى کمکم کنى تو این موضوع….
دوستان بعد از قطع تلفن حال من بشدت بد شد…
حال جسمى مخصوصا انگار که چیزى تمام بدن منو تسخیر کرده بود احساس میکردم درون بدنم دود سیاهى گرفته شده ، سردرد شدید گرفته بودم.
حس کردم یه جاى کارم ایراده
سریع تو دفترم شروع کردم به نوشتن و راهنمایى و هدایت از خدا…وقتى مینویسم مسائل خیلى سریع باز میشن برام و از جایى که خداوند همیشه همیشه خیلى زود مچمو میگیره، همون موقع هم هدایتم میکنه.
به بزرگى خداى مهربانم قسم مثل همیشه بهم الهام شد :که برو سید واست توضیح بده ایراد کارت چیه…
دنبال نشانه میگشتم که فایل توحید عملى قسمت ٧ در یوتیوب باز شد
و استاد میگفتن در برابر خدا متواضع باش،مغرور نباش…..
همون موقع طلب بخشش میکردم و گوش میدادم و الهام به من میشد که آب بخور و در آب طلب بخشش کن..
من سه لیوان آب خوردم انگار تمام دود سیاه از بدنم بیرون رفت…
و چند دقیقه بعد شروع کردم با جارو کردن قسمتى یه قسمت کوچیک رو جارو زدم برق رفت..
نشستم فایل استاد رو گوش میدادم..اخر فایل لَبَیک اللهُم لَبَیک، لَبَیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَیک، اِنَّ الحَمدُ و النِّعمه لَکَ و المُلک، لا شَریکَ لَکَ لَبَیک رو استاد گذاشته بودن…
یه نیروى عظیمى منو از مبل کشوند پایین و همون قسمتى که جارو شده بود به سجده انداخت….
بعد از سجده ارام شدم و با صداى استاد بخواب رفتم
وقتى بیدار شدم شروع به نوشتن کردم
نوشتن نوشتن واقعا براى من معجزه است ..
به دنبال وسیله بودم که دفتر شکرگزارى قدیمى را پیدا کردم…
ناخوداآگاه شروع به خوندن کردم از آخر دفتر،در تاریخ ١4٠٢/١/٢6 من خواسته ام را نوشته بودم و تعجب کردم که چقدر شبیه درخواست الانمه و من چرا یادم نمیاد اینو کى نوشتم…
و نگاه کردم به امروز که سناریو رویاهام رو نوشته بودم درباره خواسته ام…حتى گاهى نقاشى اش را ساده میکشم و امروز کشیده بودم.
دقیقا همون چیزى که نوشته بودم در ١4٠٢/١/٢6
امروز سناریو و نقاشى اش را نوشته بودم.
و باز شروع کردم به نوشتن..
و هدایت از خداوند خواستم ،
خواسته هایم یکى هستن خدایا
من در این فاصله چه تغییرى کردم؟
امروز بقول استاد گوشمو گرفتى حقم بود .
خدایا میدونم از من مشتاق ترى براى رسیدن به اهدافم، میدونم که نمیخواى به عقب برگردم ..
پس بهم بگوضعف من در چیه.
مثل همیشه در ثانیه هدایت شدم
گفت برو نشانه امروز سایت رو ببین..
سید کارت داره
و استاد درمورد باور گفتن..
من اون سالها مینوشتم ولى باور نداشتم..
نوشتنم همون لحظه بود ..ولى بعد نا ارام بودم..
فهمیدم فرق الانم اینه که باورهام داره قوى تر میشه…
و وقتى تسلیم خداوند شدم حق ندارم از کسى جز خدا طلب یارى کنم
فهمیدم باید متواضع باشم در همه حال…
این خشم ریز خداوند چقدر براى من لذت بخش بود..
قبل اینکه خودمو زمین بزنم گوشمو گرفت بلندم کرد..با تمام جزییات در نصفه روز برایم روشن کرد که بچه جان حواستو جم کن، باورتو قوى کن، توکل و ایمانت رو هر لحظه بیشتر کن…
نشون دادن اون دفتر قدیمى یعنى اینکه خواسته هاى تو اجابت شده و تو هدایت شدى به مسیر تکامل و فقط به حرفاى سید گوش بده که کلام منه
خدایا شکرت که انقدر عاشق بنده هاتى..
همیشه میگم خدا یه جور خاص منو دوست داره،
همیشه خدا زود هدایتم میکنه به مسیر خودش..
استاد استاد استاد براى من معجزه ى خدایى