درباره قانون آفرینش | تقسیم کار با خدا - صفحه 7

147 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    ردپای روز 133

    روزشمار تحول زندگی من فصل پنجم

    معرفی دوره قانون آفرینش | قسمت 8 (تقسیم کار با خداوند

    به نام خداوند هدایتگرم که تمام راهها و درها را برایم باز و آزاد و آسان و دلپذیر کرده است..

    از تو می خوام آسان کنی آسانی های نعمت هایت را بر من خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی

    خدایااا از اینکه در مدار و ارتعاش دریافت نشانه ها و هدایت های الهی تو هستم مممنون و سپاسگذارم

    خدایااا شکرت خدایااا من از درک همزمانی ها و هماهنگی هایت عاجزم

    سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم

    سلام به تمام فرشتگانی که در این سایت بینظیر الهی ساکن هستند

    پیشاپیش از خانم شایسته عزیز و آگاهم بخاطر این آگاهی هایی که در این فایل ارزشمندمون قرار دادند تشکر و قدردانی می کنم ممنون و سپاسگذارم خانم شایسته ی عزیزم

    خانم شایسته ی عزیزم اتفاقا چقدر به این فایل ویرایش اعمال و تامل کارهامون نیاز داشتم اینکه من فکر می کردم روی خودم کار می کردم یک جای قضیه می لنگید و انگار به یک ویرایش نیاز داشتم و باید با خداوند مشورت می کردم و یک سری کارها رو بخودش بسپارم و تقسیم کار کنم و نخوام خودم همه چی رو هماهنگ کنم و همش به ساعت نگاه کنم که الان چه کاری رو باید انجام بدم

    این جمله ی طلایی استاد رو باید آویزه ی گوشم کنم اینکه

    باورها فقط با منطق تغییر می کنه ذهن فقط با اون منطق رفتارشو تغییر میده

    .. احساس می کنم برنامه هام اون طور که دوست داشتم پیش نمیرفت . انگار تمام برنامه هام در شب یک جورایی بهم ریخته بود و تغییر کرده بود ..مثلا همین کارهایی که در مورد نوشتن و شبها زود خوابیدن و صبحها زودتر بیدار شدن و یا کار کردن روی خودم و وغیره که انگار یک چیزهایی در ذهنم تغییر کرده که در مورد روال زندگیم هم تغییر کرده بودم انگار نشتی انرژی و نشتی زمانی داشتم انگار هیچ کاری در زمان غروب و شب بموقع انجام نمیشد . انگار اون باوری که داشتم و همیشه روش کار می کردم و می گفتم .. جور دیگه برام عمل کرد اینکه میگفتم خدایا شکرت که من همیشه در زمان درست و مناسب و در مکان درست و مناسب هستم تا بهترین اتفاقات و همزمانی ها رو تجربه کنم .. یک جای قضیه می لنگید و این شد که از خداوند هدایت خواستم

    خدایا کمکم کن تا اصل قضیه رو بتونم قشنگ و واضح بنویسم..امید دارم که این ترمز ذهنی ام رو در مسیر نوشتن پیدا کنم چون از خداوند هدایت خواستم یعنی در مورد تفکر کردن برای انجام دادن کارهام آزادی عمل و آزادی زمانی می خواستم و اینکه بتونم کارهامو به اتمام برسونم ..

    به این فایل الهی هدایت شدم که با خداوند باید مشورت کرد و با او تقسیم کار کرد تا پاسخم رو دریافت کنم ..

    چون باور دارم که هیچ سوزنی در هیچ انبار کاهی گم نمیشه خدایا شکرت

    چند وقتی هستش که تضادی در تنظیمات ساعت های برنامه ریزی هایم بوجود آمده که این خودش منو سردرگم کرده بود .. یعنی شب ها دیر تر از مواقعی که برای خودم تعیین کرده بودم می خوابیدم و باید اضافه کنم من کلا به هیچ وجه شبها نمی تونمممم بیداری بکشم ولی الان آنقدر کارام طول می کشه و کش میاد که انگار حرکت هام کند شده و زمان داره تند تند می گذاره . انگار ساعت کوک زمان روی دور تند داره می چرخه .. از اون جایی که با خودم عهد و پیمان بسته بودم صبح ها قبل از ساعت 4 صبح بیدار بشم و شب ها قبل از ساعت 9 شب بسمت مراسم قبل از خوابیدن هدایت بشم و این تضاد به اتمام رسوندن کارهای شبانگاهم فکرمو مشغول کرده بود ..

    خدا رو شکر چندین ساله که روی این روال هستم که این مراسم قبل از خوابیدن خودش یک پروسه ی سه چهار ساعته برام داره… خب …. اولش برم دست و صورت و مسواک و غیره رو انجام بدم که دیگه نخوام وسطای نوشتن و سپاسگذاری هام و غیره یهویی مثلا یاد مسواک زدن بیوفتم.. بعدش با آرامش با یک احساس خوب با خودم توی آینه ی دستشویی صحبت کنم و از خودم و خدای خودم تشکر و قدردانی کنم که روزم رو با موفقیت و سلامتی و شادی و نعمت و برکت و آگاهی و آسانی به شب رساندم و بگم خدایا شکرت که قبل از ساعت 9 شب تمام کارهامو برنامه ریزی و چیده مان و هماهنگ کردی تا من بتونم دفترهای شکرگذاری و دفتر ستاره قطبی و برنامه های روزانه و شبانگاه مو راحت بنویسم و بعدش موقع خوابیدن برم توی سایت و عقل کل و پرسش و پاسخ ها رو بخونم و بنویسم و بعدش با آرامش بخواب خوب و شیرین رویایی ام فرو برم ..

    خب البته گهگاهی پیش میومد که روتین زندگیم بخاطر مهمون آمدن و رفتن میهمانی و یا سفر و یا هر چیز دیگری تغییر کنه و استثناء هایی پیش میومد ولی تعجبم از اینه که الان چیزی پیش نیومده پس چرا اینقدر روش زندگیم تغییر کرده ؟؟؟

    اینقدر تغییر کرده که تا آخرین دقایق آخر شب بزور بیدار میمونم و تازه بعدش بدون اینکه کارهای نوشتن و سپاسگذاری و کارهای شخصی قبل خواب رو انجام بدم بزور و خواب آلو میرم بسمت رختخواب و این سبک از زندگی اصلا با روحیات من سازگار نیست و باید حتما کارهامون به اتمام می رسوندم ولی علت چیع؟؟؟؟؟

    بگذریم حالا نمی خوام گیج تون کنم کلا می خوام برنامه ریزی این پروسه ی خوابیدن و بیدار شدن سحر گاهی ام تنظیم بشه البته و صد البته بکمک هدایت های الهی باید انجام بشه یعنی باید شش و یا هفت ساعت شبها خوب بخوابم تا هم سحرگاه با لذت و شادی و خوشحالی بیدار بشم و هم مراسم مدیتیشن و سپاسگذاری ها و و دیدن طلوع خورشید و آسمان زیبا ی سحرگاهی و شنیدن صدای دلنواز چههه چههه پرندگان صبح گاهی و آسمان زیبا و توجه به نکات مثبت و زیبا رو داشته باشم..

    و برام خیلی خیلی و بازم تکرار میکنم و خیلی خیلی زیاد مهمه که بسادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و با یک احساس خوب و عالی انجام بشه خدا رو شکر همین الان که اینها رو تا این قسمت نوشتم رفتم سمت طلوع خورشید ایستادم البته نیمه ابری هستش و همزمان با طلوع خورشید یک مدیتیشن از فایل های قانون کمترین تلاش از کانال تلگرامی که داشتم گوش دادم و با ملودی زیبایی که داشت و احساس خوبتر انجام دادم و کلی در اون لحظات تنفس های عمیقی کشیدم و با خودم به صلح و آرامش رسیدم انگار خداوند منو بسمت این مانترا هدایت کرد تا بهم بگه آرام باش عجله نکن همه چی سر جای درست خودشه موضوع این مدیتیشن همین بود و چقدر برام جالب بود برای این همزمانی ها همینکه از خداوند هدایت خواستم با من از طریق این مدیتیشن و مانترا صحبت کرد و منو به آرامش دعوت کرد اعمال من با کمترین تلاش بیشترین نتیجه را خواهد داشت

    قانون کمترین تلاش میگه با کمترین تلاش می توان بهترین نتیجه رو بدست آورد من می پذیرم و توقع آنرا دارم که نعمت و برکت به آسانی و سهولت بسمت من جاری شود و بعدش ذهنم آرام شد و فهمیدم که باید با این جهان هستی در هماهنگی کامل باشم ..

    آخه این تلاش های ذهنی عجله ای نیست که…

    و بعدش دوباره اومدم توی سایت تا بقیه ی این فایل رو ببینم و بازم دیدم از طریق خانم شایسته عزیزم هدایت شدم و بهم گفت یک بروزرسانی باید بشم و یه بازنگری به اعمال و کارهام داشته باشم

    اومدم برنامه هامو توی ذهنمو مرور کردم که ببینم نشی انرژی زمانی من کجاست .. خب اول صبح معمولا قبل از ساعت 5 صبح تا چشمو باز می کنم با یاد و نام خداوند روزمو شروع می کنم و از خداوند بخاطر خواب خوب و با کیفیتم و رختخواب نرم و گرمم و این سقفی که با امنیت بالای سرم دارم تشکر و قدردانی می کنم خدایا شکرت

    خب بعدش طبق گفته های استاد فوری میام توی سایت …

    و با خواندن کامنت های دوستان عزیزم یک ساعتی رو تا قبل از طلوع آفتاب ذهن مو ریست می کنم

    بعدش به طلوع آفتاب بینظیر صبحگاهی خیره میشم و آسمان رو نگاه می کنم و صدای پرندگان رو گوش میدم و با گلدون هام حرف میزنم و ازشون تشکر می کنم که حالشون خوبه.. بعدش میام داخل خونه و بع اون نوشته ی تندیس طلایی ام

    IN GOD WE TRUST

    که بالای کابینت آشپزخانه ام گذاشتم سلام احوالپرسی می کنم و میگم خدایا ما به تو اعتماد داریم

    و بعدش یک دمنوش دم می کنم و با گل های داخل خونه و لوازم خونه هم سلام احوالپرسی می کنم و میرم پرده های سالن رو میزنم کنار و به آسمان و اون کوه تپه ی نزدیک خونه ام احوالپرسی می کنم ووای خدای من چقدر سرسبز هم شده و گوسفنداران گوسفنداشونو آوردند آنجاها دارند علف سبز رو نوش جان می کنند خدایا شکرت چه منظره ی بینظیری رو در این فصل اردیبهشت بهاری میبینم خدایا شکرت که هر طرف میرم فقط زیبایی ها رو میبینم خدایا شکرت و بعدش دوباره میام شروع به نوشتن ستاره ی قطبی و نوشتن برنامه های روزانه ام و دیدن فایل های روزانه ام که حد اقل از ساعت 4 صبح تا ساعت 8 و یا 9 صبح این پروسه برام زمان می‌بره و لذت بخشع و همینجا استپ میکنم و می خوام یک بازنگری در کارم رو در طول روز داشته باشم خُب تا اینجا که خدا رو شکر همه چی خوب و عالیع

    و بعدش میرم دنبال کارهای خانه داری و آشپزی و بیرون و خرید و نظافت و غیره بعدش خب بازم تا این قسمتش هم خوبع ولی عصری دیگه انرژی ندارم که بیام شروع کنم .. خب دیگه احساس خستگی و خواب آلویی دارم و یکی دو ساعت هم بعد ظهر می خوابم و بعدش دیگه میرم پیاده روی و کوه پیمایی فایل گوش دادن و بعدش دو سه ساعتی وقت مو با دخترم می گذرونیم و صحبت می کنیم و دیگه آنجاست که باید نشتی انرژی مو کنترل کنم ..

    چاره اش چیع ؟؟؟

    در مورد روتین برنامه ها و پروسه های روز و شبم با خداوند تقسیم کار کنم و نیازی نیست همه کارها رو خودم بتنهایی برنامه ریزی کنم و از آنجایی که تصمیم گرفتم که جهادی اکبر برای تغییر شخصیم در تمام زمینه ها داشته باشم ناگهان ذهنم اِرور داد .. دینگگگگگ دینگگگگگ دینگگگگگگگگگگگ

    خب من شخصیتم چرا باید در تمام جنبه های زندگیم تغییر کنه؟؟؟؟

    اینجا بود که یک هدایت هایی از راه رسید . قربونش برم از اونجایی که من مدام دارم روی باورهام و خودم کار می کنم فوری مچ ذهنم رو گرفتم … یهویی بهم الهام شد . یعنی فهمیدم .. ای بابا چرا من مدام می گم در تمام جنبه های زندگیم؟

    من فقط باید توی اون قسمتی که میخوام باید تغییر کنم .. در یکی از فایل ها استاد گفتند وقتی ما به تضادهایی بر می خوردیم باید رفتار مون اینگونه باشه که خدایا شکرت این تضاد و این مشکل و این اتفاق ناخواسته و بظاهر نامناسب به من کمک کرد که بفهمم که دقیقا چه چیزی رو می خوام ؟؟!

    حالا که من فهمیدم که چه چیزی رو می خوام بیام به اون خواسته ام توجه کنم و بگم خدایا من دقیقا اینو می خوام و اون خواسته ام رو تجسم کنم و اونو توی ذهنم بسازم و بسمت اون خواسته ام حرکت کنم

    خب الان دقیقا من فهمیدم اینقدر به ساعت نگاه کردم که کارهام روی نظم خودش انجام بشه که انگار زمان از دستم فرار می کنه و سریع می گذره و من هنوز مثل اون خواب استاد که معلول ذهنی هستم و ایستادم و دارم اسلوموشن حرکت می کنم و هیچ کار رضایت بخش خاصی عملا انجام نمی‌دم ..

    نمی‌دونم تونستم واضح و شفاف توضیح بدم ؟؟؟؟

    خب من قبلنا همه ی کارامو طبق اصولی که دوست داشتم با کمک و همکاری خداوند برنامه ریزی و چیده مان میشد انجام میدادم یعنی از ساعت شش و یا هفت شب پروسه ی خوابیدن من شروع میشد و مثل بچه ی خوب راس ساعت 9 و یا 10 شب دیگه خوابیده بودم . و چیزی بنام شام خوردن و یا تا بوق سحر بیداری کشیدن و بی موقع خوابیدن و یا بزور بیدار شدن صبح گاه و بی موقع نوشتن و غیره برام اصلا پیش نمی اومد و معنایی نداشت و کلا بی نظمی برام کسالت روزانه رو میاره . چند وقتی هستش که بدون هیچ اتفاق خاصی کمپلت برنامه های روتین زندگیم یکجوری تغییر کرده که خودم هنگم…..

    آخه برای چی اینقدر عجله و می خوام همه ی کارها رو با هم انجام بدم که دیر نشه و این جمله و باور نامناسب معروف که میگه چقدر زود دیر میشه رو باید تغییر بدم و بگم خدایاااا چقدر زود زود همه چی انجام میشه .. یا بگم خدایا شکرت که همه ی کارهامو زود انجام دادم … و یا اینکه بگم خدایا شکرت که تمام کارهامو با موفقیت به پایان رسوندم

    حالا که خوب فکر می کنم و تامل می کنم به یاد میارم که اطرافیان مدام میگن چقدر زود شب میشه و به هیچ کاری مون نمی رسیم یا همون جمله ی قبلی چقدر زود دیر میشه روی ذهنم تاثیر گذاشته بود پس باید خیلی مواظب ورودی های ذهنی ام باشم .. ببینید چقدر یک حرف ساده ای که مدام شنیدم ترمز رشد و پیشرفتم شده بود؟؟؟؟ و مانع به اتمام رسوندن کارهام در انتهای شب شده بود !!؟؟؟

    خدا رو شکر مچ شو گرفتم

    آخه این تلاش های ذهنی عجله ای نیست که…

    در اثر تکرار و شنیدن مداوم بوجود آمده بعد میگفتم چرا وقت نمی کنیم این کار رو انجام بدم و یا کارهامون تموم نکردم و نصفه مونده .. خب از همین شنیده ها و و دیده ها و افراد جامعه و فیلم ها و غیره ..باورهامون شکل می گیره که البته این باور خیلی مخفی و پنهان و زیر خاکی بود ..

    باورها فقط با منطق تغییر می کنه ذهن فقط با اون منطق رفتارشو تغییر میده

    پس باید از خداوند کمک بخوام و باید با خداوند کارهامو تقسیم کنم چون خداوند خودش گفته علینا الهدی ما هدایت شما رو بعهده گرفتیم

    خدایاااا شکرت که در همه ی زمینه های زندگیم هدایت مان را بعهده گرفتی

    خدایااا شکرت که در تمام تصمیمات و کارها و برنامه ها و امورات زندگیم چیده مان و برنامه ریزی کرده ای و از اینکه والاترین نظم و هماهنگی و حکمت الهی در زندگیم حاکم است ممنون و سپاسگزارم

    خدایا شکرت که به من قوت و قدرت و نیرو و انرژی لازم رو بخشیدی تا قدرتمند و توانگر شوم و از اینکه پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من هستی ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت

    نکته ی دیگری که در این قسمت استاد مطرح کردند اینکه باورهای توحیدی مون رو بیشتر از همیشه تقویت کنیم درک وشناخت توحید (خدا)که اصل وپایه تمام مسائل هستش رو باید هدف و مسیر اصلی مون قرار بدیم اینکه توقعمون از خداوند رو تا بی نهایت ببریم بالا و توقع از دیگران رو تا بی نهایت بیاریم پایین.

    خدایااا خودت هدایتم کن و با من حرف بزن

    با بهترینع بهترین و پر رنگ ترین هدایت ها و نشونه ها و صدای بلند الهام و شهود و خواب و رویا .. چشم و دل من رو روشن و نورانی کن تا بتوانم نشانه های واضح و آشکار پر رنگ ترا بوضوح و به روشنی ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ اطاعت کنم

    خدایاااا خودت من را هدایتی کن به سمت تسلیم بودن در برابر خودت

    همینکه توانستیم در این مسیر الهی و توحیدی ثابت قدم باشیم و کنترل ذهن مون رو تقویت کنیم و فقط به خواسته هامون توجه کنیم نه به ناخواسته ها یعنی داریم به مسیرهای هموار و سرسبز و ساحل دریا می رسیم الهی آمین

    خدایا من می خوام با بهترین دستاوردها خودم رو تجربه کنم

    و ظرف وجودم رو وسیعتر و عمیق‌تر کنم تا بهترین ورژنی از خودم رو وارد تجربه ی زندگیم کنم

    بقول استادمن وقتی حالم خوب باشه، افراد دیگه ای که حالشون خوبه در دایره اطراف من قرار خواهند داشت. لازم نیست من کار خاصی بکنم

    پس خدایااا سپاس

    حال خوبمان را سپاس

    با هم بودنمان را سپاس

    نعماتت رو سپاس

    موفقیت امروزم را سپاس

    نعمت های روز افزونم را سپاس

    آگاهی روز افزونم را سپاس

    سلامتی و شادی و پول و ثروت و نعمت و خیر و برکت و سعادت در دنیا و آخرت را سپاس

    خدایااا فقط و فقط تو را می پرستم و فقط و فقط از تو یاری می جویم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1109 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام به استاد گرامی و استاد شایسته عزیز

      سلام به همه دوستان سایت الهی عباسمتش

      سلام رویا جان ، چقدر از کامنتاتون لذت میبرم البته من شما رو یه ماهی هست تو سایت پیدا کردم و از اینهمه توکلتون ، عشق بازی با خدای مهربونمون که داری سعی میکنی رو دوش خدای بزرگ بشینی و خداوند مسیر زندگیتون رو پیش ببره و شما لذتشو ببری چقدر خوشحال میشم و به خودم میگم مریم میشه، قوانین آفرینش همیشه ثابتن و دارن کار میکنن پس ایمانتو به حضور خدا در تمام لحظات زندگیت بیشتر کن ، تا رحمت و نعمتشو تو زندگیت ببینی .

      رویا جان چقدر پروفایلتون به آدم احساس خوبی میده با لبخند زیبا در چهره زیباتون

      چقدر در نوشتن و یادآوری کردن مهارت دارید خیلی تحسینتون میکنم .

      کاملا احساس میکنم دوستاتون در کنار شما احساس خوبی دارند و یه آرامش خاصی رو از چهرتون از حضورتون دریافت میکنند. شما مثل هوای بهاری این روزا هستید بهاری بهاری پر از حال خوب پر از انگیزه برای بهتر شدن در هر جنبه ای دارید خدا رو صد هزار مرتبه شکر و سپاس.

      میخواستم یه تشکر قلبی از بابت تجربیات تون رو در کامنتها میذارید داشته باشم و از خدای بخشنده میخوام ثروت و حال خوب رو در زندگیتون مثل آب روان کنه ،

      دوستتون دارم ،در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2197 روز

        دروددد و سلام خدمت دوست عزیزم مریم خانم ابراهیمی نازنین

        خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتون رو برای من گذاشتید واقعا برام خیلی ارزشمند

        مریم جان ممنونم که عکس پروفایلم رو دوست داشتی و از نوشتن و مهارت یادآوری قوانین و دست بقلمم تعریف و تمجید و تحسین تاثیر گذارت مرسی ممنون و سپاسگذارم که دلمو شاد کردید و چراغ آبی رنگ پیام رسانمو روشن کردی و لبخند ملیحی رو بر چهره ام نشاندی الهی چراغ قلبت به نور عشق الهی و عشق راستین روشن و منور بشه آمین

        واقعا هزاران بار نثار تو عزیز دلم برمیگرده و تمام این تحسین ها همچون بومرنگ بسمت توی نازنینم باد ممنونم عزیزم

        مریم جونم چقدر تشبیهاتت رو دوست داشتم اینکه گفتی..

        شما مثل هوای بهاری این روزا هستید بهاری بهاری پر از حال خوب پر از انگیزه برای بهتر شدن در هر جنبه ای دارید خدا رو صد هزار مرتبه شکر و سپاس. بخدا آنقدر ذوق کردم بخاطر اینکه گفتی هوای بهاری یعنی روحم پرواز کرد و رفت اون بالا بالاهای زندگی در بهشت خخخخ

        منم تشکر و قدردانی می کنم برای این قلب و روح مهربانت که اینقدر زلال و شفاف و پاک و الهی هست واقعا خدا رو شکر می کنم بخاطر این فضای الهی که ما همه مون از هدایت شدگانیم

        اینکه گفتی میخواستم یه تشکر قلبی از بابت تجربیات تون رو در کامنتها میذارید داشته باشم و از خدای بخشنده میخوام ثروت و حال خوب رو در زندگیتون مثل آب روان کنه

        منم بهترینه بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا دنیا رو برای اون قلب مهربان و.روی ماهت آرزومندم

        روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و شادمانی،و کامیابی

        و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با سلامتی و تندرستی و عشق و پول و ثروت و نعمت وهابیت الهی در زندگیت جاری باشه

        مرسی مرسی مرسی مریم عزیزم

        شاد و موفق و پایدار باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1219 روز

    بنام الله ای که بخشندگی بی حد حصر داره و قدرت مطلق

    الله ای که در وجود منه با منه و من خلفیه جانشین روی زمینشم

    سیستمی بودن خداوند هر روز داره بیشتر برام واضح میشه و الان میفهمم شنیدن خیلی فرق داره با درک کردن اما نکته مهم داستان اینکه اول باید بشنویم و بعد این شنیدنو اینقدر تکرار کنیم و هدایت بخوایم تا بتونیم درکش کنیم

    بارها از استاد اوایل آشنایی با ایشون جمله سیستمی بودن جهان رو شنیده بودم ولی درکشش نکرده بودم ،همین الانم فقط میفهمم که دروم نسبت به گذشته بهتر شده و هنوز خیلی جا دارم برای فهمیدن و انتهایی براش نیست پس باید بیشتر کار کنم روی خودم

    وقتی خداوند میگه ما اینکارو کردیم شخم میزنه تمام حرفهای رو که یک عمر به خورد ما دادن

    همیشه شنیدم اگر خدا بخواهد تو خوشبخت میشی ،اگر خدا بخواهد تو پولدار میشی،اگر خدا بخواهد تو سلامت میشی ،یعنی یه جوری خدا رو تشبیه کرده بودن برای ما که خدا یک انسان قدرتمند که مهر آخری تا نزنه هیچ تاییدی صورت نمیگیره و همیشه باید پاچه خواری خدا رو بکنیم تا دلش برامون بسوزه و تایید کنه

    اما سیستم چیز دیگه ای میگه و این خداوند سیستمی میگه آقا فارغ از اینکه تو چیکاره ای ،چه دینی داری ،اگر قوانین منو درست اجرا کنی نتیجه مطلوب رو میگیری و قدرت دست منی است که قوانین اجرا میکنم

    یه مثال خوب که چند روز پیش بهم الهام شد اینکه این دنیا مثل بازی کامپیوتری که ما کارکترهای بازیگرشیم

    وقتی من بتونم قوانینشو درست اجرا کنم و به موقع دکمهاشو بزنم حرکت درست اجرا میشه توی بازی به همین سادگی

    خداوندی که قدرت بی نهایت و بخشندگیش بی حد و حصر .خداوندی که دلها رو نرم میکنه برای من ،برای منی که میدونم قدرت دسته رب نه هیچ آدمی

    خیلی این نگاه رو دوسدارم ،نگاهی که آدمها توی زندگی ما به یک اندازه قدرت دارن و اونم صفر

    چقدر زیباست این نگاه توحیدی

    نتیجها گرفتم از این نگاه که هر وقت یادش میافتم ایمانم هزار برابر میشه

    وقتی که بخاطر باورهای خرابی که داشتم گیر آدمهای افتادم که منو شکایت کردن و با اینکه میدونستن مقصر فقط من تنها نیستم و خودشونم مقصرن ولی از هر حربه ای استفاده کردن که منو اذیت کنن ولی خداوند اینقدر زیبا همه چیزو به نفع من تمام کرد که کمترین اذیت من شدم و اونا بودن که با افکارشون مدام در حال جنگ و اعصاب خوردی بودن و برعکسش من که خیلس آروم همه چی سپردم دست خدا و تسلیمش بودم و با اینکه همه چیز به ظاهر به ضرر من بود ولی برگه برگشت و نیروی الله ای آدمهای رو آورد توی زندگیم که اصلا نمیشناختمشون ولی همه کارای منو انجام دادن

    من میدونستم داره از کجا آب میخوره و کی داشت مدیریت میکرد کارهای منو

    خدایا نمیدونم انتهای این احساس خوب به کجا ختم میشه ولی اینو خوب میدونم که 35 سال زندگیم که گذشت بدون تو هیچ خوشحالی توش نبود ،هیچ خواب آرومی توش نبود ،هیچ ارتباط عاطفی درستی توش نبود

    ولی الان ظاهرا من هیچ ندارم اما آرامش دارم ،سپاسگزارترم ،شادترم و همه چیزم خودبخود داره اتفاق میافته برام و زندگی جدیدی رو شروع کردم که قابل مقایسه با 35 سال گذشتم نیست

    اگه اینا نتیجه نیست پس چی میتونه نتیجه باشه ،اگه خواب آرومی که الان دارم و توی کل زندگیم اینقدر از خوابیدن لذت نبرده بودم و همیشه با قرص خوابم میبرد پس نتیجه چیه

    اگه وقتی میرم اداره جاتی که قبلا میرفتم و همش اعصاب خوردی بود و اخرشم بعد کلی معتلی کارم انجام میشد و الان مثل آب خوردن همه دارن کارهای من انجام میدن نتیجه نیست پس نتیجه چیه

    خدایا من تسلیم توام خدایا من بنده تو ام و من وصل میشم به تو و بقیه کارا با تو

    عشق و حال با من کارهای سخت با تو اینم میشه تقسیم کار من با خدا

    سپاسگزارم از شما خانوم شایسته دوسداشتنی و زیبا که موج آرامشش در تن صدای قشنگشتون تا اینجا میرسه و فرکانسش قابل دریافت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    به نام خداوندداناومهربانم

    سلام استاد عزیزم مریم جان خوش قلبم

    سلام به دوستان هم مسیرم

    بی نهایت سپاسگزارم مریم جانم که اینقدر با کلام زیباتون وقت میزارین واین مطالب مهم رو با ما به اشتراک میزارین وکلی با صحبتهاتون ایده میگیرم وهدایت میشم به مسیر درست

    مریم جان،تحسینتون میکنم که اینقدر عالی رو خودتون کار کردین ودراین جایگاه قرار گرفتین شما بی نظیر هستین.

    که اگر من به درک همین یک موضوع (خداوند صاحب قدرت بی نهایته وهم صاحب بخشندگی بی حساب هستش)برسم و با خداوندم تقسیم کار کنم کل راه رو رفتم.

    وموضوع دیگه اینکه:اینقدربه احساس لیاقت برسم که هیچ وقت در زندگیم احساس قربانی شدن نداشته باشم.

    ویه باور درست ومهمی که تو این فایل استاد بهش اشاره کردن مهاجرت کردن که گفتن هرکس مهاجرت کنه ثروتمند میشه وکسی مهاجرت می‌کنه که ایمان داشته باشد،که این موضوع یکی از خواستهامه که انشاالله با باور درست وگذروندن تکاملم به این جایگاه هم میرسم.

    ودر آخر درک وشناخت توحید (خدا)که اصل وپایه تمام مسائل هستش وتوقعمون از خداوندم تا بی نهایت ببریم بالا واز دیگران تا بی نهایت بیاریم پایین.

    سپاسگزار خداوندم هستم که هدایتم کرد به این مسیر،همینجا از خودش میخام که کمکم کنه وهدایتم کنه تا درست قدم بردارم ودر طول مسیر زندگیم تنها به خودش توکل کنم وتنها از خودش یاری بجویم. یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان خوبم

    فایل133سفرنامه

    توانایی تشخصی اصل ازفرع

    توی یکی ازفایل هااستادگفتندمن باخداتقسیم کارکردم من عشق وحال میکنم وخداکارهاروبرام انجام میده چرا؟؟

    چون استادتوقعش ازخدابسیاربالاست وفقط روی اون حساب میکنه وبندگیشومیکنه وخداوندهم کارهاشوبراش انجام میده وتوقعشوازادم هاصفرکرده وروی شونه های خدامیشینه وخدااون رومیبره وچقدرلذت بخشه وقتی خداکارهاتوانجام میده

    اگه کسی برامون کاری انجام دادازش تشکرکنیم اماتوذهنمون این ادم روازطرف خدابدونیم وازخدادندتشکرکنیم واگراون ادم نشدیکی دیگه میادکارهای منوانجام میده

    وقتی احساس خوبی داری یعنی به منبع یعنی خداوندوصلی ونزدیکی وقدم به قدم هدایت میشی ولی اگه احساس بدی داری یعنی داری دورمیشی ازخواسته هاوخوشبختی ولذت وسعادت

    وقتی احساس لیاقت داشته باشیم وبدونبم که توانایی های زیادی داریم توقعمون ازخودمون بالامیره ومیخوام که هرروزبهتروبهتربشیم

    مهاجرت انسان روثروتمندمیکنه وظرف وجودیشوبزرگ ترمیکنه برای دریافت نعمت های بیشتر

    صبریعنی امیدواری ونگران نبودن ازاینده

    تحمل یعنی رنج ووابستگی به ادم هاوشرایط وعدم توکل وایمان به خداوندمتعال

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    رویا میانکاله گفته:
    مدت عضویت: 987 روز

    سلام سلام سلام

    خدای من چی بگم استاد اشکم در اومد

    صبح بعد چشم باز کردن داشتم کامنت دوستان تو دوره عزت نفس میخوندم که دیدم پاسخ دیدگاهم به کامنت دوست عزیزم آقای شریفی اومده برای فایل فک کنم در مورد حسادت بود

    دوستمون میگفت نسبت به نتایج دیگران حس حسادت میگیرن و خودشون کمال‌گرا میدونن منم دیدگاه و نظرم گفتم که بهشون پیشنهاد دوره عزت نفس دادم به این دلیل که استاد تو دوره میگن نباید خودمون به نتایج گره بزنیم نباید حسادت داشته باشیم حسادت یعنی اینکه من نمیتونم دیگری تونست و گفتم اون دوره تهیه کنن و این دوست عزیز امروز بهم پاسخ دادن که دوره احساس لیاقت گرفتن کلی هم به اگاهیشون اضافه شد روز به روز دارن بهتر میشن .

    استاد حالا اینجا ببین من تا قبل 10 دقیقه پیش اصلا فایل معرفی دوره قانون آفرینش گوش نداده بودم حالا بریم به 20 دقیقه پیش که من تو جواب دوستمون گفتم خیلی عالی اصلا بزارید اون کپی کنم اینجا

    سلام آقای شریفی عزیز

    چقدر عالی

    خداروشکر خیلی تحسینتون میکنم

    بله دوره احساس لیاقت بی نهایت عالی و تو لیست خرید هام اولویت داره .

    همینه

    لازم نیست کار زیادی بکنیم همین که این حرفا رو بشنویم برای خودمون مثال بزنیم کم کم اوکی میشه .

    باورتون شاید نشه من یک سال و نیم تو سایت هستم و از یک سال قبلش با استاد دیگه بودم یعنی چیزی حدود 2سال و نیم ولی با جدیت میگم نتایجی که تو این دو ماه فقط با جلسه 1 دوره عزت نفس گرفتم تو این دو سال نگرفتم البته که اون دو سال تکامل ام طی کردم ولی عاشق این دوره ام بخاطر چی

    شاید دوره ثروت سلامتی روابط داشتن خواسته عالی هست ولی حس میکنم عوامل بیرونی ولی دوره عزت نفس و فایل توحیدی ما رو به خودمون وصل میکنه و چیزی که ما رو به خود و خدا وصل کنه به مراتب همه اون خواسته های بیرونی اوکی میشه.

    من دارم به وضوح میبینم وقتی تو این دوره کار کردم روبطم خود به خود بهتر شده راحت تر دارم برای خودم هزینه میکنم ایمانم مهم ترین چیز ایمانم و دوستی ام با خدا خیلی بهتر شده خیلی کمتر نگران میشم کمتر تو حس بد میمونم توجه ام به زیبایی بیشتر شده اونم فقط با جلسه 1

    تا یه حسادتی بیاد انتقادی بیاد سریع حرف های استاد تو ذهنم مرور میشه مهر سکوت به لبم میزنم و تحسین میکنم.

    دوست عزیزم اصلا عجله ای نباش بهتون پیشنهاد میدم با گوش دادن هر جلسه حتما حتما کل کامنت ها رو بخونید عالی کلی مثال زده میشه کلی ایده میدن برای من اگه جلسه 1 ،2 ماه طول کشید بخاطر اینکه تعداد صفحات 280 بوده و من تک تک کامنت دارم میخونم ایده میگیرم تو دفترم یادداشت میکنم با نتایجی که بچه ها گرفتن کسانی که چندین بار این دوره شروع کردن کلی قوت قلب میگیرم حتی بچه های که مثل خودم دوره های دیگ داشتن نتایج بزرگی گرفتن ولی یه خلا درونی به اسم احساس ارزشمندی داشتن در صلح بودن با خودشون و بعد چند سال دوباره وصل این دوره شدن .

    تو دوره احساس لیاقت هم کامنت بزارین من به زودی که اون دوره خریدم دوباره کامنتتون میخونم.

    این جواب کامنتم بود ببینید چه تفاهمی با معرفی این دوره داره الله اکبر خدایا شکرت.

    بعد همسر جان صبحانه برام کوبیده گرفت آورد اومدم نشستم چای زدم رو میز گذاشتم فایل شماره 133 سفرنامه فصل پنجم زدم دوره معرفی آفرینش 8

    تا دقیقه 6 گوش دادم نتونستم طاقت بیارم صبحانه ول کردم با اشک شوق نوشتم اینکه رویا جانم عشق من کارت قدمت مسیرت درسته

    من داشتم به دوستم میگفتم تکامل طی کن دوره احساس لیاقت و عزت نفس عالیه از نتایج گفتم من از مهم بودن این دو دوره و فایل توحیدی گفتم

    و استاد تو این 6 دقیقه توسط مریم جانم مهر تایید زد

    خدایا قدرت همه این تلاش ها رو به تو میدم این توی که داری منو هل میدی همین دیروز غروب یه مقدار تنرژیم افت کرد زود خوابیدم صبح پر انرژی بیدار شدم دنبال دلیل نگشتم از خدا کمک خواستم الان این حس فوق العاده دارم .

    استادم تو هدیه ای از طرف خدا برام هستی شما بی نظیری

    منم بی نظیرم که دارم با انسان بی نظیری مثل شما مریم جان هم دوستان تو این مسیر هستم.

    آنقدر خوشحالم از اینکه روز به روز افراد بیشتری دارن وارد این مسیر میشن خدایا شکرت .

    برم باقی فایل گوش بدم یه چای دبش که چای اصل گیلان که از هفته پیش تو مسافرت بی نظیر و رویایی خریدم بزنم به بدن نازم

    همه شما رو به خدای زیبای می‌سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    به نام رب العالمین

    روز 133 ام روزشمار من

    سلام بر استاد عزیز و سلام بر مریم جان عزیز

    نکته اساسی که من از این فایل گرفتم جمله استاد بود که :” راز زندگی موفق اینه که توقع خودت از خدا را ببر بالا و توقع از دیگران را بیار پایین ”

    یعنی این برای من درس بزرگیه که هر روز از خدای خودم بیشتر و بیشتر بخوام اون رب العالمینه. اون خالق جهانیان است . پس آخه وقتی اون هست چرا من باید از بنده ای مثل خودم توقع کنم برام کاری انجام بده.

    من توی این دو سال که توی سایت هستم با توجه به آموزه های استاد دقیقا همینکار را کرده ام.

    وقتی توقع خودم را از دیگران آوردم پایین حالم خوب شده . حالا من این تمرین را برای احساس خوب خودم انجام دادم نه درک کامل جمله استاد‌.

    من دیدم وقتی از این و اون توقع کاری دارم اگه انجام نشه همش ذهنم مشغول نجوا است. دیدی اینکار را نکرد حتما دوست نداره نه منظورش این بوده که من بفههم و هزاران هزار نجوای دیگه که از توقع پیش میاد.

    اما وقتی دست از اینکار برداشتم و اگه کسی برام کاری کرد را لطف و محبت اون دونستم و او را دستان خدا دونستم و اگه کاری نکرد ناراحت نشدم.

    حتی عزیزترین کس من اگه کاری نکرد ناراحت نشدم البته که تمرین کردم هزاران بار ناراحت شده بودم و فهمیدم ناراحتی من نه چیزی از اون شخص کم میکنه نه زیاد. اون داره زندگی خودش را میکنه و این منم که دارم زجر میکشم.

    و احساس بد برام اتفاقات بد بعدی را میاره.

    پس راحت از هیچ کسی توقع ندارم .

    و الان با این فایل که راز زندگی موفق همینه را درک میکنم . و الان درک میکنم بخاطر اینکه خداوند رب العالمینه و من باید توقع از خدا بکنم . کار خدا همینه . خدا خودش دوست داره برای من کاری انجام بده . تقسیم کار با خدا. که من چی میخوام و خدا دوست داره اونکار را انجام بده.

    من باید به قول استاد روی شونه های خدا بشینم من باید هدایت را از خدا بخوام.

    من باید از خدای خودم از خالق خودم توقع کنم. اونم میگه چشم بنده من.

    حالاکه فقط و فقط از خودم میخواهی و توی ذهنت آدم ها را بت نکردی من جواب درخواست تو را میدم.

    چگونه و چجوری را میسپارم به خودش.

    توسط چه کسی را میسپارم به خودش.

    این ایمان میخواد این یک باور قوی میخواد. این تمرین هر لحظه ای میخواد.

    این همون سوره حمد است که فقط و فقط از خودش میخواهیم .

    این همون کلید سعادت و خوشبختی است.

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    این یعنی بزرگ کردن خدا هر لحظه توی ذهنم این یعنی باور به رب العالمین.

    و با نشونه های کوچک ایمانم بزرگتر میشه. هر روز یه نشونه کوچک را بنویسم و بگم دیدی شد پس باور کنم برای چیزهای بزرگتر هم میشه.

    استاد عزیز خیلی برام جالب بود که توی این فایل در اونموقع با قاطعیت گفته بودید که من تهران هم نمیمونم و مهاجرت میکنم به خارج . یعنی اینقدر ایمان داشتید و این ایمان و توحید شما واقعا عملی بود که الان در آمریکا ساکن هستید. و باز جالبتر که صحبت از کشور امریکا کردید که چرا موفق هستند چون همشون مهاجر هستند.

    این هم یک توحید عملی بود و به نظرم یک نکته مهم این فایل کوتاه برای من بود.

    مینا تا میتونی توقع خودت را از خدای خودت بالا ببر و این همون احساس لیاقته.

    مینا خودت را لایق بدون که خدا همه کارات را بکنه .

    مینا خودت را لایق بدون تا روی شونه های خدا بشینی و از زندگی لذت ببری.

    خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز

    سپاسگزارم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3538 روز

    به نام خدا

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته

    روزشمار تحول زندگی من روز 133

    فایل بخش ششم دوره قانون آفرینش در شش جلسه که خانم شایسته اون رو ویرایش کرده و موضوعات این بخش خیلی برام مهم و جالب بود . تقسیم کار با خدا و ظلم به خود و احساس لیاقت. من سعی میکنم که این موارد رو در زندگیم تمرین و اجرا کنم . خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم.

    درپناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1112 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    روز شمار 133

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته محترم

    سلام و عرض احترام خدمت تمامی همراهان

    همین الان که داشتم همززمان فایل رو گوش میدادم ذهنم در جدال بود با همسرم

    همش میگفتم باید این کار بکنه اون کار بکنه و خلاصه در تلاش و تقلا برای خلاصی از این زندگی بودم نمی‌دونم دقیق چی باید بگم ولی چیزی که در این بین شنیدم توقع نداشتن از دیگران بود

    سخته خیلی هم سخته بپذیریم دیگران توقعی نداشته باشیم و خودمون اصل باشیم

    ولی حقیقتا همینطور است

    اینکه من نمی‌تونم اینطوری باشم دلیل بر خطا بودن این مسیر نیست

    وقتی من از خودم توقع داشته باشم و تکیه به نیرویی مث خدا کنم اونوقت برای همین بحث جدل ذهنم منطق میاد که برو عمل کن و خودت تصمیم بگیر ربطی به همسر نداره

    ربطی هم نداره حقیقتا این من هستم که بخاطر اعمالم بازخواست میشم پس چرا باید تابع اصول کسی باشم؟

    این شبیه همون پیروی کردن از آیین آبا اجداد میشه دیگه

    وقتی فرشتگان میگن زمین خدا پهناوره برو مهاجرت کن چرا باشم جایی که اذیت میشم؟ یبار زندگی می‌کنم چرا باید فقط ذلت و خواری باشه؟جالبه قطعا طرف مقابل هم همین احساس رو داره ولی صبر صبر

    البته صبر از ناچاری و ضعیف بودن

    ولی اگر الان من بگم باشه صبر. می‌کنم شرایط خیلی فرق میکنه چون این صبر بر پایه اعتماد ب رب هست هرچند هی کمرنگ پررنگ میشه ولی همین منو هل میده تا ادامه بدم و این امید ب موفقیت و نتیجه گرفتن از این صبر قطعا ب سرانجام مثبت ختم میشه

    خدارو هزاران بار شکر می‌کنم برای این روز و ساعت

    خیلی وقته دست ب قلم نشدم ولی خوشحالم تزین شرایط

    میخوام خودم باشم بدون ماسک و نقاب اینجوری مهم‌ترین اتفاق آرامش خودم هست

    خدایا شکرت هدایتم میکنی و رها نیستم

    خدایا شکرت منو در مسیر موفقیت و اتفاقات خوب قرار میدی

    خدایا شکرت منو به تجربه زندگی و همسر و فرزند عالی هدایت میکنی خدایا شکرت

    خدایا ازت بسیار سپاسگزارم

    خدایا شکرت وکیل و همه کاره زندگیم هستی و میدونم برام خوب رقم می‌زنی

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    به نام خداوند که رحمت اش همیشگی است و مهربانی اش بی اندازه

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    خدایا شکرت

    روز 133

    چقدر این فایل نکات ارزشمندی داشت

    و آنجا که استاد گفتن قدرت انسان ها را پایین بیار و قدرت خداوند را بالا ببر

    در جلسه شش قدم اول هم این را گفته بودند و این یک نشانه است برای من که قدرت خداوند را ببرم بالا و تقسیم کار با خداوند کنم چقدر این جمله زیبا است تقسیم کار با خدا اگر واقعا تقسیم کار با خدا کنم خداوند چقدر در های نعمت را برویم باز کنه چقدر انسان های عالی وارد زندگی ام شود چیزی که در این چند وخت میبینم که انسان های عالی در زندگی ام دیده می شود الهی شکرت

    و این را هر روز میبینم که چقدر این قانون دقیق کار میکنه دقیق جواب میده الهی شکرت

    و آنجا که استاد عزیزم گفتن که من دیدم که این مهاجرت چی در های از نعمت را باز می‌کنه و من قطعا تهران هم نخواهم ماند و از این جا هم مهاجرت میکنم خدایا شکرت حالا همان ایمان و گوش دادن به الهامات خداوند باعث شده که استاد عزیزم با خانم شایسته عزیز در پرادایس باشند خدایا شکرت

    و اگر مسیر ما درست باشند و مسیر خداوند باشند حال ما خوب است

    و اگر مسیر ما جهت خداوند و الهامات باشند حال ما بد است خدایا شکرت خدایا شکرت

    رد پای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    باسلام‌خدمت استاد عزیزو خانم شایسته ی زیبا

    روز 133ام و تعهد من

    من در یکسال اخیر زندگیم ،با اگاهی هایی که از شما( برگزیده ی خدا و نیروی مطلق )برای هدایتم دریافت کردم،مطلع شدم که هرانچه در 31 سال زندگی متوجه شدم اشتباه بوده

    همین متوجه شدنم،خیلیییییی زیاد‌به اندازه ی همون 31 سال منو جلو انداخت

    من یکسال به معنای واقعی،با تمام سلولای وجودم زندگی کردم

    نتیجه هایی ساختم که سال ها زمان میبرد

    من فقط متوجه شدم مسیرهای قبلی اشتباهه و دونه دونه دارم مسیرهای اشتباهه قبلو شناسایی میکنم

    هنوزززز قدمی برای درک مسیرهای جدید خیلی برنداشتم

    این نتایج این حسوحال، برای همین اعتراف و قبوله اشتباه بودنه مسیرهای قبله

    قطعا با درکش،زندگیم و ایمان به خوده مطلقش بیشتر میشه

    من ب رابطه ای که 6 7 سال درگیر بودم دادگاه و وکیلو قاضی،پایان دادم(چون فقط فهمیدم قدرت،ادمها و قوانین نیسن و به میزان اندک توحیدی که درک کردم،نتیجه ساخته شد)

    من باشگاه زدم و از کار برای مردم دست کشیدم(چون رفتم توی دل ترسام و فهمیدم پولو اعتبارو تبلیغاته من،کاری نمیکنن و نخواهن کرد،ب میزان کم ،درکی ک از قدرتش برای چیدن مسیر داشتم،بهترین ها اتفاق افتاد)

    من یکساله دلم نگرفته(چون فهمیدم بیرون از من خبری نیست و بمن مربوط نیست،ب میزان کم،درک‌ کردم ک باید به اون خدایی نزدیک بشم ک از روحشم)

    من موتور سواری یاد گرفتم و با موتورهای ار اس و سی بی ار رانندگی کردم(چون فهمیدم رفتن دنبال علاقه و شجاعت و نترسیدن ،تجربه هایی میسازه که چندین سال به عمق زندگیم اضافه میکنه)

    من هنگ درام یاد گرفتم و قراره جدا از ورزش،پا بزارم برای اموزشش و البته کنسرت(به صدای قلبم ک‌صدای خودش،هدایتش بود کوش دادم و درجا عمل کردم )

    من مهیا میشم برای دریافت ماشین جدیدم(فقط فهمیدم ک از نگرانی و گوسفندوار عمل نکنم و به الهامم‌گوش کردم و حالا ماشینی میگیرم ک پونصد تومن از قیمت بازار جلوترع،

    من در فضای مجازی نیسم (چون درک کردم تقلا برای دیده شدن ،نتیجه نمیسازه و درک کمی از قدرت درونم و خدا دارم)

    من خیلیییی تجربه از کمپو طبیعت گردی ها با ارامش زیاد و حال عالی تجربه کردم(چون فهمیدم نگرانی و حرص و بدو بدو،جواب نیست و درکه کمی از سیستم و قوانین دارم)

    این نتایج فقطو فقط یک هزارمه اون درکه

    من فقط یکم اگاه شدم

    اونم اگاه ب اینک قبلا همه چی غلط بوده

    و البته دنبال اینم ک بفهمم چی درسته و هربار نشونه ای دریافت میکنم ک میگه همین مسیری ک قرار داری،درست ترین مسیره

    الان اماده ام تا درکو عمل کنم این جهانو خالقشو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: