درباره قانون آفرینش | تقسیم کار با خدا - صفحه 8

147 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 133 سفرنامه : سلام به استاد عزیزم ، خانوم شایسته عزیز و دوستان خوبم امیدوارم حالتون خوب باشه ، وقتی احساس خوبی داریم یعنی در مسیر خداوند هستیم ، و احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و برعکسش وقتی احساس درونی بدی داریم ، بااین کار داریم اتفاقات بد رو خلق میکنیم من همیشه سعی میکنم این حس بد که میاد سریع کنترلش کنم چون میدونم حس بد چقدر منو از مسیر خداوند دور می‌کنه ، وقتی هم احساس خوبی دارم سعی میکنم بیشتر تو اون احساس هی غرق بشم چون می‌دونم این فرکانس داره اتفاقات خوبو پیش روی من میاره ، خداوند دارای نیرویی بینهایته و بخشندگی بی حساب، نیروی هدایت گر درونی از ما در مسیر این تغیر حمایت میکند.ما وقتی احساس لیاقت داریم توقعمون از خودمون می‌ره بالا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 495 روز

    133مین تحول روز من

    موضوع فایل:دوره قانون آفرینش قسمت8 (تقسیم کار با خدا)

    عرض ادب و احترام به استاد عزیز و بانو شایسته

    منطق تمرین تقسیم کار باخدا که جزیی از رفتار و شخصیت وجودی ما میشه جایی که ترس رو به جلو داریم و باید بنویسیم و سپاسگزاری کنیم توقع خودمون از خدا بیشتر بیشتر کنیم و توقع از بندگان خدا و نزدیکترین اطرافیانت کم و کمتر کن و هیچ توقعی نداشته باش از دیگران، ما به اندازه باوری که از خودمون داریم میتونیم روی خدا حساب کنیم و حساب ویژه ای باز کنیم که خدایا من فقط تورو دارم و بتو وابسته م تو باید کارمو رله کنی و هوامو داشته باش من کسیو بغیر از تو ندارم.

    دیدگاه توحیدی نسبت به خداوند اینجا خوداظهاری می‌کنه و با این ترفند میتونی روی خدا نگاه ویژه ای داشته باشی و جزیی از ملکه ذهنت شدن رو با احساس لیاقت داشتن تمرین و تکرار کنی،که من لایق بهترین ها و ارزشمندترین اتفاقات و تحولات عالی و جذاب هستم من لایق داشتن مهمترین شرایطها و لایق داشتن موفقیت مالی تراز بالا هستم،

    با این روش احساس لیاقت در تو طنین انداز میشه و جزیی از شخصیتت و باورت شناخته میشه که توسط تو در وجودت برای همیشه آشکار هست و کمکت می‌کنه تا در طول مسیر از آن بهره مند بشی و جاهاییکه نتونستی از پس کارات بربیای تقسیمات ش رو به عهده خدا بگذاری تا خداوند قسمتی از پروژه ت رو تکمیل کنه البته با گوش دادن به ندای درونی ت و این اصل که من جزیی از خالق هستم و جزلایتناهی خداوند کریم که بواسطه ی او خالق بی همتا پای به جهان مادی گذاشته ام و عاری از هر تنهایی و مفرد بودن هستم چراکه او (خالق) همه حال با منه و حتی لحظه ای بی درنگ منو تک و تنها به حال خودم رها نمیکنه،همیشه بامنه و هوامو داره و من بخاطر خلق هر آنچه را که بتوانم اینجام تا بعنوان دستان خداوند برای گسترش جهانم استوار بمانم،

    در حقیقت رابطه ما با خداوند رابطه دایمی می‌باشد که برای اجابت شدن درخواست‌های مان بی درنگ و بی واسطه در دسترس خداوندگار قرار داریم.وقتی با احساس خوب همراه باشیم یعنی رابطه ما با خداوند برقرار و پابرجاست رابطه با منبع انرژی و قدرت بلامنازع جهان،اما احساس بد رابطه با منبع را قطع میکند، احساس بد یعنی خلاف جهت با منبع در حرکتیم،که باید هم جهت با منبع خواسته هایمان را محقق سازیم در غیر اینصورت امکان پذیر نمیباشد تحقق خواسته ها و درخواستهایمان.

    خودتو لایق برنامه ریزی خداوند بدان که خدا تمام برنامه هاتو چیدمان میکنه و اول از همه با موضوعات قابل باورتر که فاصله فرکانسی اندکی داری آغاز کن تا برایت قابل لمس و ملموس تر باشد، و تمام کارها تو به خداوند بسپار تا برات معجزه کنه البته در مسیر از قانون حاکم بر جهان تبعیت کن و باور درستی نسبت به تمام ادله ها و اتفاقات داشته باش،و از خداوند بدون کمی کاستی درخواست کن چون از خداوند انتظار اجابت خواسته هارا داری ایده هایی الهام میشود را بدون بهانه اجرا می‌کنی.

    و در انتها مهاجرت که دلیل رشد استاد و امثال استاد بوده منم از شهرستان مهاجرت کردم به سمت تهران الان مدتی هست دارم احساس میکنم زندگیم داره درجا میزنه بفکر تغییر جا مکان و محل زندگی و تغییرات منزل افتادم الهاماتی اومده باید شروع کنم به تغییرات گسترده انشالله که خداوند در مسیر منو همراهی و هدایت کنه و مسیر راه زندگی رو نشانم بده.

    خدارو شاکرم بابت دریافت دانش ارزشمند سایت استاد عباس منش و بانو شایسته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    سلام استاد عزیز و خانوم شایسته

    خیلی خوشحالم که هر وقت که میخام با استفاده از این سایت میتونم با شما در ارتباط باشم و حرفها اگاهی ها و قوانینی که درک کردم رو به اشتراک بزارم و میدونم که استاد عزیز باعشق مطالعه میکنن و خیلی خوشحال میشم اگر توی کامنتی قانونی رو اشتباه درک کردم با یه جمله بهم گوش زد کنه تا خودم توی سایت بگردم و دنبال اصلاح خودم باشم.

    چقذر این فایل کوتاه اگاهی زیادی داشت از احساس لیاقت و نزدیک بودن خدا گرفته تا باورهای توحیدی ایمان ومهاجرت و تقسیم کار با خدا همه این مسائل رو باید بگردم توی سایت هم فایل ببینم وهم توی عقل کل کامنت دوستان بخونم

    از خودم میگم خیلی باید روی این موضوعات کار کنم مخصوصا احساس لیاقت و باورهای توحیدی

    هر چه بیشتر با اعمالم و نتایجم فکر میکنم میبینم عامل تمام نتایجی که انتظارش رو داشتم و نیافتاده فقط همین دو باوره که نتونستم توی خودم تقویتش کنم و خداراشکر میکنم که اینجا فهمیدم و میتونم بهبود ببخشم .

    تمام اتفاقات خوبی که منتظرش هستیم تمام نتایجی که میخایم فقط و فقط بر میگرده به احساس لیاقت و توحیدی نبودنمون اما خوبی زندگی اینه که توی از موقعی با هر افکار و باوری میشه ذهن رو تغییر داد و به هر انچه که میخایم برسیم

    خیلی از افرادی که بهشون برخورد میکنم اصلا به اینده یا حتی به فردا هم امید ندارن و فقط میگن اگر از این دنیا بریم خوب میشه و اونجا زندگی بهتر میشه و ههمون وقت به خودم میگم تو که نتونستی اینجا خوب زندگی کنی اونطرف اوضاع بدتر میشه

    امید به اینده شورو شوق داشتن برای زندگی بهتر شاید بزرگترین انگیزه برای حرکت کردن و ساختن دنیای جدیده .تا قبل از اشنایی با شما اصلا امیدی به اینده و ساختن زندگی که خودم میخام رو نداشتم اما از وقتی باشما اشنا شدم همیشه هر جا با نگاه به افرادی که ماشینهای به روز خارجی یا درامدهای ملیاردی یا خونهای بزرگ ویلایی و ارامش و ازادی دارن به خودم میگم اگر اینا بهش رسیدن من هم میتونم برسم باید بخوام باید باورهارو تغییر بدم باید احساس لیاقت داشته باشم و از خداوند بخوام تا از خزائن رحمت الهی بهم ببخشه

    خداراشکر میکنم که در مسیری هستم که شاید خیلی از افرادی که کنارم هستن و باشون برخورد میکنم این اگاهی ها رو نمیدونن و نمیخان که بدونن و تغییر کنن

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 133

    سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    خدایا هزاران بار شکرت

    و من امروز چقدر دقیقا به تیتر این فایل مقدس نیاز داشتم

    تقسیم کار با خداوند

    خدای من

    فقط خوندن همین ی جمله به تنهایی تمام غصه های منو شست و برد

    اصلا نمیشه گفت تقسیم کار با خداوند

    به نظر معنی واقعیش این هست که همه رو از صفر تا صد رو بدی دست خودش

    فقط ی ذره توکل میخواد که ایا این کارو میخوای انجام بدی یا نه

    مث اینکه مامان از خونه میزنه بیرون و بچه کوچکه رو به بچه بزرگه میسپاره

    دقیقا بحث اعتماد

    بحث توکل

    بحث اصلی یعنی ایمان

    آیا واقعا میسپاری به خودش؟؟

    این توکل رو داری؟

    این ایمان رو داری؟

    اصلا این اعتماد رو بسپاری به خودش و خیالت راحت باشه که به بهترین شکل انجام میده؟؟؟

    دلم میخواد زار زار گریه کنم

    دلم میخواد زجه بزنم

    اصلا دلم میخواد خودمو به گل و خاک بزنم

    اخه چرا این همه شرک هنوز تو وجود من ریشه کرده؟؟

    اصلا دلم میخواد چنان بکوبم تو گوشم که تا زنده هستم دردش باشه

    اخه لامصب تو دنبال چی هست تو قدرت خدا؟؟؟

    مگه چقدر باید خدا برات معجزه کنه تا بتونی ی ذره ایمان واقعی بهش داشته باشی؟؟؟

    استاد شما میگین انسان فراموشکاره

    اما من میگم

    انسان

    یعنی من ی احمق واقعی هستم که کله من پر از سیمان هست اصلا تو کله من مغز که نیست که ی ذره بالا پایین کنه

    وای چرا من اینقدر زود میزنم جاده خاکی

    و استاد خدا میدونه جز این سایت مقدس جز این فضای عرفانی هیچ چیزی نیست که بتونه منو آروم کنه و بهم امید بده

    و من هر لحظه هم شکرگزاری کنم بابت وجود مقدستون بخدا هنوز کمه

    استاد تمام نجات هایی که تو زندگیتون برای هر کسی انجام دادین به کنار اما همیشه یادتون باشه ی دختر رو از ته منجلاب از ته گرفتاری از ته کثافت کاری نجات دادین و خدا میدونه پاداش این لطف شما چی میتونه باشه

    ایشالا همه تایم خدا شریک لحظه هاتون

    چند روزی بود به خاطر ی پرونده شکایت که ازمن شده بود اونم به ناحق به شدت ذهنم درگیر بود هم اینکه طرف با زور و قلدری این کارو کرده بود هم اینکه واقعا متنفرم از جو کلانتری که خدایا من دوباره چجوری برم تو این جو قرار بگیرم و از خودم دفاع کنم

    دیروز ی فایل مقدس ازتون گوش دادم که واقعا قلب منو جلا داد و گفت ساناز فقط از خدا هدایت بخواه

    فقط توکل و کن و اونو تنها منبع قدرت قرار بده

    استاد من روانی جمله ای هستم که هر بار میشنوم با جان و دل وجودم به لرزه درمیاد.

    تنها تورو میپرستم و تنها از تو جاری میجویم.

    غصم میگیره وقتی میبینم این همه شرک تو وجودم زوده که اینقدر اویزان به دیگران بودم تا اونا برام کاری کنن

    و اما امروز صبح وقتی سایت باز کردم که فایل جدید گوش بدم دیدم نوشته بود تقسیم کار با خداوند

    گفتم خدایا ببین تو حتی زودتر از من بیدار شده بودی که بگی دختر اروم بگیر بگی باباجون من هستم بسپار به من اینقدر خودتو درگیر نکن

    وای خدا میدونه این جمله چه ارامشی به قلب من تزریق کرد.

    خدایا هزاران بار شکرت

    از وقتی یادم میاد نمیدانم چرا ولی همیشه فکر میکردم خدا پدرمه و همیشه میگفتم چون خدا پدرمه قطعا خیلی هوامو داره و نمیزاره هیچوقت دخترش اذیت بشه

    و وقتی پدرم فوت کرد با اینکه به شدت سختم بود و ضربه بدی دیدم اما باز ته دلم میگفتم پدر واقعیت هنوز هست هنوز اون حامی اصلیه هست نگران نباش و شاید گاهی فکر کردن به اینکه خدا پدر اصلی من هست باعث شد راحت داغ پدرمو تحمل کنم

    و این روزها میگم اره پدرم هست و ازم محافظت میکنه

    اصلا من دست پدرمو میگیرم میبرم دادگاه بهشون نشون میدم که پدر قوی دارم و اونا نمیتونن بهم زور بگن اره پدرم باهاشون دعوا میکنه و شاید لازم بشه حتی کتکشون هم میزنه

    اره وقتی من پدرمو دارم چرا غصه بگیرم

    خدایا هزاران بار شکرت

    و خدایا هزاران بار هزاران بارشکرت

    و وقتی دیدم خدا امروز منو هدایت کرده که این فایل رو ببینم گفتم دیگه دل نگرانی تمام

    دیگه دغدغه فکری تمام

    گفتم دختر دقیقا به همین تاریخ پارسال توجه کن ببین کدوم یکی از اون دغدغه ها مونده و هنوز حل نشده

    تو اصلا نمیبینی رو دوش خدا هستی و داره همه کارا رو برات انجام میده؟

    پس ایمان داشته باش که این موضوع هم به راحتی حل میشه چون پشتش ی قدرت محضی هست

    و خدارو شکر که این موضوع پیش اومد که خدارو رو‌به من یادآوری کنه که بگه ی وقت نری جاده خاکی

    خدایا هزاران بار شکرت

    و استاد عزیزم ی دنیا ازتون ممنونم که دست خدا شدین تا ناجی قلب من باشین

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    بنام تنها قدرت هستی…

    خداوندیکه همه چیز از آن اوست…

    خداوندیکه صاحب قدرت هستی و کل کیهان و اسمانها و زمین است..و انرژی این خداوند در تمام جهان وجود دارد…

    .

    سلام و درود به نشانه خداوند…نشانه ایی که مرا بسوی مدارهای بالاتر فرا می خواند….

    این فایل!بازم یاداوری قوانین بدون تغییرش…

    قوانینی که ما هر لحظه در حال فرکانسهایی به جهان هستیمون می باشیم..و جهان افراد شرایط موقعیتها را بسمت ما روانه میکند…

    عدالت دقیق منظم اللهی که هیچ چیزی وارد این روزنه نمیشه اینقدر دقیق و قوی…

    همینه که خانم شایسته عزیز..میگه شما با قدرتی بزرگ طرفین..

    قدرتی که بخشندگی بی حساب داره..

    قدرتی که بی نهایته …بی نهایت

    ……که فقط باید با خودشناسیمون درکش میکنیم..

    این فایل مهر بزرگی تو وجودم ساخت که تقسیم کار با این خداوند عزوجلم داشته باشم..

    تقسیم بندی که باعث میشه…من روی هیچ کسی جز این نیروی برتری که در درون منه و هر لحظه در حال هدایت منه….روی کسی حساب باز نکنم…

    و مدام جاهایی که ذهنم شروع کرد..بتونم با احساس خوب و ماندن در این مسیر ادامه بدم..ادامه بدم احساس خوب یعنی متصل شدن به منبع..منبعی که…

    من و خداوند از یه جوهره هستیم…

    جوهره ایی که برای گسترش جهانم می باشد…

    گسترش اطرافم..گسترش وجودم که اشرف مخلوق خداوند هستم..

    و این جوهره همواره منو هدایت میکنه به مسیر بهتر به مسیری که احساس لیاقت رو در درونم جریحه دار میکنه..

    احساس لیاقتی که به من نشون میده که من خداگونه شدم..توکلم ایمانم خودباوریم قوی میشه و..هیچ نیاز به عوامل بیرونی ندارم..

    چون من خود خود خود خداوندم…من توانایی انجام خیلی از کارها رو دارم.که واقعا این مدتی که روی خودم کار کردم..کارهایی که به نوعی برای من وحشت زده بود..

    کارها و باورهایی که یه عمر منو از خودم بیخود کرده بود.تونستم با هدایتش جلو برم.سخت بود چون ذهنم نمیتونست این منطق رو درک کنه..

    منطقی که سالها جز کوچک شمرده شدن برایمان نداشت…و جز 99/9 در صد جامعه مان بودم…

    میخام بگم..وقتی نیروی درونتو باور میکنی و اینقدر روی باورات کار میکنی که بازم برای همیشه این کار کردن ادامه داره…

    باعث میشه که به قدرت درونیت پی ببری..و بدونی مسیرت درسته..

    مسیر درست باعث میشه!که حرکت کنی ..پا روی ترسهات بزاری.عمل کنی به ایده ها و کم کم خودتو جدا کنی از بدنه جامعه ..این بزرگترین خودشانسی برای ما…ست

    و این سیکل نیاز زیاد به کنترل ذهن داره.به شخصه یجاهایی کم میارم..

    ولی اینقدر نتیحه از اینراه گرفتم..که مچ خودمو میگیرم و نزارم این پاشنه تقویت پیدا کنه..

    و نکته مهمی خانم شایسته عزیز بیان کردن..

    فاکتور بسیار مهم تقسیم بندی کارها به خداوند..حز پوشه اصلی این دوره ،! کار کردن روی خودمون قرار بدییم..

    وقتی ذهن قفل میشه وقتی بجایی میرسی که هیچی از دستت بر نمیاد..و تو حالت سردرگمی قرار میگیری..ایمان میاری به این نوع تفکر….

    تقسیم بندی کارها با خداوندد.و براش منطق میسازی منطقی

    که تو لایق همه چیزهای خوبی…

    خداوند بی نهایت قدر تمتده و بسیار بخشنده هست ،و تو به تمام خاسته هات میرسی.

    و اینقدر منطقو راجع به وجود خودت و وجودی که در درونته،’که آن ‘وجود خداوند می باشد..اینقدر قوی کنی تا ذهن حرفهای پوچ و بی ارزشش را ساکت کند…

    منطق همین وجود خودت را بیدار کردن.همون خودشناسی…

    و وجود خدادند با ایات قرآن….

    که میگه. من از رگ گردن بهت نزدیکم..و دعای هر دعاکننده ایی را اجابت میکنم.

    در چه صورتی؟

    در صورتی که آنها به من ایمان بیاورند..

    ایمان یعنی خودشناسی و تو،تو مدار خداوند قرار گرفتن..که بازم این تکامل هر روز داره انجام میشه برای من..

    تکاملی که پایه اشش قوی و منطقی درست و دقیق باشد..

    منطقی که میگه ما جهان را مسخر شما کرده اییم.یعنی ما اینجهان را برای شما ساخته اییم..

    به باوری قوی…که خداوند در درون ما هست و اون بسیار بخشنده.بسیار قدرتش بی نهایته..و تمام کارها رو به این آفرینندمون..بسپارییم..

    و خیالمان راحت باشه..

    و جای نگرانی نباشه..نگرانی یعنی احساس بد نداشتن..

    .کسی ایمان داره که بهش گفته میشه و اون انجامش میده..

    بقول استاد ایمان..یعنی احساس خوب داره و قلبش محکم و استواره..و برای اون هدف قدم برمیداره و حرکت میکنه..

    حرکت یعنی ایمان!..

    من خودم حسشو چیشدم..حسش بینظیره..خیلی زیاد.حسیه که احساس میکنی تمام دنیا و اخرت رو بهت دادن…یه هدیه با ارزش که با هیچی نمیتونی مقایسش کنی..

    بازم سپاسگزار خداوند و این روز هستم.که مرا هدایت نموده، که در اینراه ادامه بدم..و پا روی ترسهام بزارم.ترسهایی که یه عمر مرا از وجود خودم دور کرده بود…

    و چیزی بنام نور چیزی بنام احساس خوب تو زندگیم نبود..

    و امروز سپاسگزار خداوندم،که این درس را بگیرم و ادامه بدم.و بدانم مسیر خوب مسیر درست، تنها چیزیه که من میتونم زندگی خوبی را در دنیا و اخرتم بسازم!…

    بقول استاد رمز خوشبختی همینه…

    که فقط سپاسگزار خداوتد باشی و بهش اعتماد داشته باشی که تو رو میتوته به تمام خاسته هات برسونه هر خاسته ایی داشته باشی..

    و نکته مهم..روی هیچ عوامل بیرونی حساب باز نکنی هیچکس هیچکس..

    پکیچ خوشبختی یه انسان توحید توحید توحید و فقط روی خداوند حساب باز کردن و نه هیچ عوامل بیرونی..

    که این درکش نیاز به تکامل داره و کارکردن روی باورامون!…از جان و دل پذیرا بودن در عمل…عمل… عمل….

    پس کل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3341 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم

    روز 133

    هرچقدر فکر کردم چه‌چیزی راجع به این قسمت بنویسم چیزی به ذهنم نرسید بعد با خودم گفتم که موضوع این جلسه تقسیم کار با خداوند است پس چه بهتر که از همین امروز و برای نوشتن کامنت امروز، این کار را شروع کنم

    یعنی تقسیم کار با خداوند

    یعنی گفتن از خداوند و نوشتن از من

    خداوند دارای صفات زیبا و منحصربفرد خودش است که اگر من بعنوان بنده او این صفات را درک کرده و باور کنم و خداوند را به این صفات همواره به‌یاد داشته باشم مسلما زندگی من در تمام جهات بهشت خواهد شد

    خداوند خودش را سمیع و بصیر نامیده است، یعنی اینکه هرچیزی را که ما برزبان بیاوریم یا از ذهنمان عبور دهیم میشنود و یا اشراف کامل بر تمام زندگی ما دارد

    خداوند غنی است و ثروتمند و کلید تمام خزائن زمین و آسمانها بدستان اوست

    خداوند قادر است و توانمند و توان انجام هرکاری را دارد:

    إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

    چون به چیزى اراده فرماید کارش این بس که مى‏ گوید باش پس ‏ موجود مى ‏شود

    خداوند رحمان و رحیم و وهاب است یعنی بسیار بخشنده است، بخشندگی بسیار فراتر از آنچه من میتوانم تصور کنم

    خداوند ودود است:

    وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ ۚ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ

    و از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاهش توبه که خدای من بسیار مهربان و دوستدار بندگان است

    یعنی اینکه خداوند من را بسیار بسیار دوست دارد

    بنظر من ترکیبی از این صفات خداوند و باور کردن آنها میتواند به من این اجازه را بدهد که از خدای خودم که خالق من میباشد و آسمان و زمین را مسخر من ساخته، درخواست کنم و ایمان داشته باشم که صددرصد و یقیناً پاسخ خداوند نیز مثبت و در جهت خواسته‌های من میباشد

    باور کردن من شرط اصلی و اساسی اجابت درخواست‌های من میباشد همانگونه که در آیه زیبای 186 سوره بقره شرط اجابت دعاهای بندگان را

    فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی

    میداند و به بندگان میفرماید که اگر میخواهید دعاهای شما اجابت شود بایستی که شما نیز مرا اجابت کرده و به من ایمان بیاورید همانگونه که استاد عباس‌منش میفرمایند که قدرت را از همه‌کس و همه‌چیز گرفته و فقط بخداوند بدهیم

    همانگونه که حضرت سلیمان وقتی درخواست میکند از خداوند او را وهاب میداند یعنی اینکه باور کرده که اوست که فقط میتواند ببخشد چون او بخشنده است و مالک

    تمامی اعتبار این کامنت صرفا متعلق بخداوند است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    روز 133 فصل پنجم روز شمار تحول زندگی من:

    به نام خداوند بخشنده ی هدایتگر

    خیلی خوشحالم که دو تا فایل با موضوع هدایت

    رو گوش دادم و سعی کردم در عمل ازش استفاده کنم و

    این پنج شیش روز تعطیلی

    حسابی خوشحال باشم و کلی بهم خوش بگذره و هدایتی پیش برم. و واقعا فوق العاده بود.

    خدارو سپاسگزارم برای درک این آگاهی که باید

    بارها و بارها فایلها رو گوش بدم و هر بار یک درک و آگاهی جدیدی رو کسب میکنم.

    خدارو شکر بابت سفر به باغبهادران

    خدایا شکر برای غذاها و نوشیدنی های خوشمزه

    خداروشکر برای دوستای عزیزم و عشق خوب و مهربانم

    خداروشکر برای امنیت جاده و این هم زمانی ها و هم مکانی ها خدایا شکرت برای معاشقه های ناب

    خدایا شکرت برای لباس هام وسایلم و هنرجوهام

    خدایا شکرت برای وجود هنرجوهای

    خوب و خوش حسابم

    خدایا شکرت برای قدم 6

    خدایا شکرت برای حمام و خونه ی راحت و زیبامون

    خدایا شکرت که قراره تو همین ماه قدم 7 رو هم بخرم

    خدایا شکرت بابت پول های پربرکتی که وارد حسابم میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    133. دومین رد پای من برای این فایل پر از آگاهی و روز شمار امروزم 22اردیبهشت

    وقتی رد پای اولم رو نوشتم یهویی دیدم تو پرانتز نوشته شده تقسیم کار با خدا

    قبلا این فایل رو گوش دادم ولی سعی میکنم دوباره اگر خدا بخواد گوش بدم و از آگاهی هاش استفاده کنم

    من صبح که کارای نقاشیمو انجام دادم و بسته بندی کردم ، از مادرم درخواست کردم تا ببره جلو مدرسه کنار خونه مون ظهر بفروشه و گفت باشه

    چون من کلاس داشتم حاضر شدم و رفتم کلاس تمرینمو هم بردم و عکس استاد رنگ روغنم رو که روی دو تا چوب کشیده بودم با خط تحریری که مدرکشو امسال گرفتم ، نوشتم و بسته بندی کردم

    وقتی رفتم بیرون میخواستم از مسیر همیشگی برم به تجریش ، ولی یهویی به دلم اومد که از اون راه نه از راه بی آر تی برو و مسیرمو عوض کردم و رفتم

    یک ساعت زودتر رسیدم سر کلاس

    انقدر زمان برام مدیریت شد

    از خدا میخوام همیشه اینجوری بهم بگه و در کمترین زمان و سریعترین زمان برسم به مکانی که باید باشم

    وقتی رفتم اول هدیه هنرجوی استاد که الان استاد شده و کنار استادم کار میکنه دادم

    وقتی صبح داشتم هدیه استادمو میذاشتم به نایلون یهویی یاد نازنین افتادم ،اسمش هم مثل خودش نازنین هست که هنرجوی استادمه که الان خودش استاد شده

    گفتم برای استاد هدیه بدم یه هدیه هم برای نازنین بدم برای روز معلم

    اول خواستم از نقاشیام و زیرلیوانیام هدیه بدم یه حسی میگفت نه و خودمم میخواستم متفاوت تر باشه

    دیروز هم که فایلی درمورد بخشش دیده بودم که استاد هم میگفت چیزی رو ببخش که برات با ارزشه

    و من اصلا حواسم به گردنبند پالتی که خریده بودم از میدان انقلاب نبود که اونم هدایتی دیدم و گرفتم که آرزوم بود اون مدل گردنبند و داشته باشم که طرح پالته و گرفتمش و آویزون کرده بودم به دیوار میز کارم

    چند ماه بود رو دیوار تا اینکه صبح که پرسیدم خدا من چی هدیه بدم به نازنین ؟

    قشنگ حس کردم که بدون اراده خودم سرمو برگردوندم و چشمم دقیقا افتاد رو گردنبند طرح پالت

    گفتم نه اینو دوست دارم آخه خدا

    و اون لحظه حس کردم که تو ازم درخواست کردی بخشندگی رو بهت یاد بدم

    حتی تو حرفای رونالدو هم که هدایتی دیدم میگفت بخشیدم از بهترین چیزهام

    حتی تو حرفای الهه قمشه ای که در مورد خدا میگفت که اگر میخواین مثل خدا بشین خب باید سعی کنید صفات خدا رو در خودتون عملی کنید

    و با خوندن قرآن که تنها نیست

    و یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که میگفت بخشندگی در قرآن

    که همه اینا تو یه بازه زمانی نزدیک به هم برای من تکرار شدن جملات یکی بودن ولی از طریق 3 نفر متفاوت خدا برای من گفت

    و من وقتی اینارو یادم آوردم ، داشتم به پالتم که خیلی خیلی دوستش داشتم و با هر بار نگاه کردن بهش کیف میکردم نگاه میکردم

    و گفتم آره باید این درس رو هم یاد بگیرم قراره بهم گذشتن از همه چیز رو یاد بدی

    و از کوچیک ترینش میخوای یاد بدی

    باشه

    چشم

    البته من چند ماه پیش هم سعی کردم که بگذرم از خیلی چیزا ولی انگار مرحله ای هست و دقیقا در زمانش خدا یه سری درسای جدید بهم میده

    و بلند شدم و گردنبند رو برداشتم و گفتم حداقل یه عکس بگیرم یادگاری نگه دارم عکسشو

    یهویی حس کردم گفته شد عکس چرا

    رها باش

    وقتی از خودش بگذری باید از عکسشم بگذری و رهاش کنی تا دوباره بهت داده بشه

    ولی گوش ندادم و عکس گرفتم و هی میفهمیدم که عکس نگیر اینجوری برات بهتره

    و گوش ندادم

    ولی سعیمو میکنم

    و من امروز داشتم درس یاد میگرفتم و وقتی هدیه دادم خیلی خوشحال بودم حس نکردم که دلم برای گردنبند مونده راحت هدیه اش دادم

    بعد که استاد اومد و تمرین جدید از مجسمه شروع شد یه سری حرفایی بهمون زد که مهارتتونو بیشتر کنید و کارای دیگه انجام ندید

    شما باید کار کنید تا مهارت کسب کنید

    با کار کردن و تمرین مداومه که اشکالاتتون رفع میشه و در نقاشی استاد میشید

    اینارو که میگفت از خدا میخواستم که هرلحظه کمکم کنه و بعد تاکید داشت که مهارتتونو بیشتر کنید الهام برای نقاشی جدید بهتون داده میشه

    خدا بهتون میگه چیکار کنید البته اینو غیر مستقیم میگفت از صحبتاش مشخص بود که منظورش خداست

    اواخر کلاس نقاشیمو که هدیه کشیده بودم به استادم تقدیم کردم خیلی حس خوبی داشت وقتی عکس خودش و استادش رو دید خیلی خوشحال شد

    از خدا میخواستم کمکم کنه تا بتونم تلاشمو بکنم برای همه چیز

    توی کلاس یکی از بچه ها گفت نمایشگاه کتاب رفتین ؟ و در موردش صحبت شد گفتم چه خوب میتونم ببرم اونجا نقاشیامو بفروشم

    ولی توجه نکردم وقتی رسیدم خونه داشتم تمرین طراحی میکردم یهویی شنیدم از تلویزیون که مادرم روشن کرده بود میگن که نمایشگاه کتاب هست

    اون لحظه بهم گفته شد میتونی فردا بری اونجا و نقاشیاتو ببری بفروشی

    و اگر خدا بخواد فردا میرم برای فروش

    امروز مادرم و خواهرم به لطف خدا که شامل حالم شد کمکم کردن و نقاشیامو بردن جلو در دو تا مدرسه و 20 هزار تمن فروش داشتن خداروشکر بابت تمام ثروتی که خدا بهم عطا کرده

    امروز بازم هدایتی وقتی میرفتم کلاس رنگ روغنم نمیدونم چی شد گفتم بذار طرح تمرینمو ببرم کلاس که چاپش کردم

    تو کلاس یکی از همکلاسیام گفت که چاپ کرده خوب در نبومده یهویی گفتم بیا این برای تو من چاپ میکنم طرح مجسمه رو ، چاپگر داریم

    و خیلی خوشحال شد و گفت این دومین هدیه امروزه که یهویی بهم هدیه میدن

    و انقدر ذوق داشت که برای عکس و خیلی درس داشت برام که برای حتی کوچیکترین هدیه انقدر خوشحال بود

    وقتی عکس استادم رو کشیدم خیلی شبیه عکسی که از طرحش کشیدم نشده بود و همه اش میگفتم یعنی استادم میپسنده با ایراد توی طراحی چهره اش که یکم فرق کرده با عکس اصلیش

    ولی امروز متوجه شدم که هیچ چیز مهم نیست مهم اینه که شاد میشن با هدیه ای که داده میشه

    و میدونم که خدا هر لحظه هدایتم میکنه تا درسایی که باید یاد بگیرم رو یاد بگیرم

    خدایا شکرت بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    133. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    رد پای 22 اردیبهشت ماه رو مینویسم

    حائل باش به قلبم

    دعایی که بعد از شنیدن این آیه از خدا خواستم

    چند روز پیش فایلای اینستاگرام رو که هدایتی رفتم ببینم ،از الهه قمشه ای دیدم آیه 24 سوره انفال

    یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَحُولُ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ

    اى اهل ایمان! هنگامى که خدا و پیامبرش شما را به حقایقى که به شما زندگى مى بخشد، دعوت مى کنند اجابت کنید، و بدانید که خدا میان آدمى و دلش حایل و مانع مى شود و مسلماً همۀ شما به سوى او گردآورى خواهید شد

    اینو که شنیدم از خدا خواستم کمکم کنه و طبق آیه ای که گفته حائل بشه به قلبم

    امروز صبح ساعت 5 بیدار شدم و رفتم نون سنگک گرفتم انقدر خیابون خلوت بود من بودم و خدا

    من بودم و آسمون خدا و درختای زیبا و پرستوهایی که از شوق پرواز میکردن و گنجشکا و کبوترا و همه و همه تسبح میگفتن خدا رو

    با هر بار شنیدن صدای پرنده ها پرستو و گنجشکا و دیدن درختا و هوای ملایم و خوبی که میوزید میگفتم بهشت برین ،همینجاست بهشت خدایا شکرت

    و هی به زبونم بهشت جاری میشد و سپاسگزاری میکردم

    برگشتنی از درختا توت سفید و قرمز چیدم و وقتی میچیدم میگفتم به به خود بهشته از درختای بهشت دارم میوه بهشتی میچینم

    و بهم گفته شد نخور

    یه لحظه میخواستم توت رو که چیدم بخورم ولی پرسیدم که چرا

    بعد متوجه شدم من صبحانه نخوردم و نباید توت بخورم و نخوردم و رفتم خونه

    برگشتنی تو راه یه لحظه یاد سال 94 افتادم که به تهران اومدیم ، و من چون از شهرستان اومدیم و خیلی باورای محدود داشتم و خجالتی بودم و متعصب که نمیخواستم فارسی حرف بزنم و خیلی چیزای دیگه

    تا سه ماه گریه میکردم که جریانش مفصله و انقدر به خودم بد گذروندم که مریض شدم و یه روز از درد شکم با حرف خواهرم به خودم اومدم و 3 ماه بعد تصمیم گرفتم که تلنگری که بهم زده شد و خدا از طریق خواهرم بهم گفت که دیگه اومدی تهران

    مهم نیست که شهر خودت باشی یا جای دیگه

    مهم اینه که سالمی

    و این جمله رو بهم گفت

    طیبه هرکجا بخت خوش افتاد همانجاست بهشت

    از اونروز تصمیم گرفتم به تهران با یه نگاه خوب و جدید نگاه کنم که واقعا برای من شد بهشت

    و الان این شهرکی که از سال 94 اینجاییم ، و من اونموقع با دیدگاه محدودم نفرین میکردم تهرانو

    الان شده برای من بهشت و ساختمونای 9 و 8 طبقه اش خود خود بهشته برای من

    درسته از بچگی تو خونه حیاط دار بزرگ شده بودیم با کلی مرغ و خروس و اردک ولی اینجا هم برام بهشته

    و میدونم به درخواست بعدیم که درمورد خونه هست رو نوشتم به اونم میرسم

    الان بلافاصله بعد نوشتن این حرف

    شنیدم باید تلاش کنی ، عمل کنی تا بهت داده بشه

    و من چشم میگم و تمام تلاشمو میکنم

    امروز خیلی حس زیبایی بود لحظه طلوع خودشید و دیدم ،چون خونه مون جوریه که از طبقه 8 قشنگ کوه ها دیده میشن و طلوع و غروب آفتاب رو به راحتی میتونیم ببینیم

    همیشه دوست داشتم که خونه مون جوری باشه که در بالاترین قسمتی باشه که بشه همه جای شهر رو دید و پشت بوم داشته باشه

    الان که مینویسم یاد نوشته ام برای خدا و اینکه گذاشتمش تو جعبه آرزوهام افتادم

    سال فکر کنم 98 بود که درخواستمو نوشتم

    همیشه دوست داشتم یه اتاق داشته باشم که توش نقاشی بکشم و فقط و فقط برای کارای هنریم وسایلامو بذارم تا راحت کار کنم

    یادمه نوشته بودم که خدایا، میخوایم خونه شهرستانمونو بفروشیم و تو تهران خونه بگیریم ، من میخوام یه خونه داشته باشیم

    خونه ای که درسته تو تهران حیاط دار نیست به پول ما ،ولی جایی باشه که ما طبقه آخر باشیم و پشت بومش برای ما باشه و حتی انقدر ذوق اتاقمو داشتم و برای اتاقم خیلی چیزا تصور میکردم و کمد دلخواهم و خیلی چیزای دیگه

    وقتی نوشتم بعد چند ماه خونه مون فروش رفت و به طرز شگفت انگیزی دقیقا خونه عمه ام اینا رو خریدیم ، اصلا به خونه شون فکر نمیکردیم که بخریمش ولی خدا جوری هدایتمون کرد که گفتیم باشه و خریدیمش

    دقیقا خونه مورد علاقه من بود

    پشت بوم داشت

    که 8 طبقه بود و کلیدش برای طبقه آخر داده میشد

    و دقیقا وقتی اومدیم به این خونه خواهرم ازدواج کرد و اتاقی که برای هردومون بود برای من شد که راحت میتونستم کارای نقاشیمو انجام بدم

    یادمه آبجیم همیشه میگفت وقتی خونه بگیریم من ازدواج میکنم و دقیقا این شد جوری رقم خورد که براش خواستگار اومد و ازدواج کرد و رفت

    همیشه هم خوشبین بود میگفت هستن پسرایی که خوبن و برای زندگی مشترک من میان و هرکس که برای من باشه خودش میاد

    همیشه وقتی مرور میکردم میگفتم ببین گفتیم و شد ولی اونموقع آگاه نبودم و نمیدونستم همه چی باوره و اگر خواسته هایی که داری ،باورای متضاد با اونا رو نداشته باشی به راحتی دریافتش میکنی

    و من الان که هدایتی یادم ادمد و خدا یادم انداخت گفتم آره من دقیقا اونموقع که مینوشتم میگفتم بله من دارمش یعنی جوری تصورش میکردم اتاقمو که هر روز با این فکر سپری میکردم که دارم کارای نقاشیمو تو اتاقم انجام میدم

    حتی عشق پرده رنگی بودم و میگفتم هفت رنگ رنگین کمان رو میگیرم و پرده اتاقمو رنگی میکنم ،مخالفت داشتن خانواده ام و میگفتن نه

    و من میگفتم میخرم و خریدیم حتی وقتی پرده اتاق منو دید مادرم گفت برای حال پذیرایی هم رنگی بخریم

    همه اینا که اتفاق افتاد دقیقا باورایی داشتم که هیچ مانعی براش نبود و به راحتی رخ داد

    حتی تجسمی که میکردم و یادمه چنان ذوقی میکردم مثلا وقتی فکر میکردم میرم پشت بوم و آسمونو نگاه میکنم یا ناهار میبرم پشت بوم و اونجا میخورم و کیف میکنم یا نقاشی میکشم رو پشت بوم

    حتی اونموقع هنوز خونه نگرفته بودیم من تجسم میکردم شب و روزم شده بود فکر کردن به خونه ای که درخواست کردم و با ذوق هم کار میکردم تو پیجم فروش داشتم و هم تجسم میکردم

    اونموقع آگاه نبودم

    ولی الان که آگاهم و یاد اون سال افتادم ، درسی یاد گرفتم ازش که مثل اون باشه احساسم و حالم خوب باشه

    باید برای باقی خواسته هامم اینجوری عمل کنم

    یادمه چنان اطمینانی داشتم که تو برگه کاغذ نوشتم هنوزم دارمش ، میدونستم که خدا بهم عطا میکنه

    یادش بخیر و شادی خیلی حس خوبی بهم دست داد با یادآوری این اتفاق و از خدا سپاسگزارم که یادم آورد

    اول که میخواستم رد پای امروزمو بنویسم

    دو کلمه نوشتم بعد گفتم خدایا تو بگو چی بنویسم من هیچی نمیدونم امروز و چجوری بنویسم تمام درس ها و لحظات زیباش رو

    که حس کردم پاک کن نوشته ات رو و دوباره درخواست کن

    پاک کردم و دوباره درخواست کردم

    یهویی حائل باش به قلبم به زبونم جاری شد

    و نوشتم

    و بعدش که هدایتی یادآوری شد قضیه گرفتن خونمون تو سال 98 و اسباب کشیمون در 9 تیر ماه

    که امسال میشه 4 سال که خونه خریدیم و انقدر خوش میگذره که هر بار حس میکنم تو یه هتل بسیار زیبام

    حتی با اینکه 4 سال گذشته ، وقتی میرم بیرون و میام خونه بیشتر وقتا چراغ اتاقمو روشن میذارم تا برم بیرون و از پایین اتاقمو نگاه کنم و کیف کنم

    و انقدر با هر لحظه ای که به پرده رنگیای اتاقم نگاه میکنم و میبینم سپاسگزاری میکنم که واقعا حسم عالی میشه

    خیلی دوست دارم بگذرم از همه چیز این دنیا ، درسته مقاومت هایی دارم ولی میدونم اگر تلاش کنم و کنترل کنم ذهنم رو میشه

    خدا همه کارارو برام انجام میده کافیه که تلاش کنم

    امروز خیلی درک های زیادی داشتم که اینجا طولانی میشه و در دیدگاه دیگه مینویسم با عشق تا رد پام بمونه و هر موقع دوباره خوندمش کلی آگاهی هاش دوباره ایمانم رو بیشتر کنه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 800 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم

    سلام عزیزان جان

    روز 133

    تقسیم کار با خدا وند

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که مدتهاست دارم کارهاموباهات تقسیم میکنم و باعشق نشستم روی دوش خدا از وقتی که کارهامو با خدا تقسیم کرده ام خیالم راحت شده

    تسلیم تر شده ام اعتمادم ایمانم توکلم بیشتر شده

    چون خدا نیروی حاکم بر خیر و نیکی و برکت و عشق الهی است

    خدا همه کارست خودش داره کارهامو انجام می دهد

    خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم که فقط روی نیرویی که در درونم جاری است حساب کنم ن روی عقل محدود خودم

    خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدانم تو علمت بر تمام عالم محیط است

    خدایا شکرت که این روزها هر چه بیشتر بهت اعتماد میکنم آشناتر شده ام به خودم با تو هماهنگ تر شده ام و خودت داری تمام کارهامو براحتی و زیبایی و عزتمندانه انجام میدهی

    خدایا شکرت که هر چقدر جلوتر میرم میبینم نیازمندی ام بهت بیشتر و بیشتر میشود

    بیشتر خودمو لایق هم صحبتی با خدا میبینم

    هر چقدر ایمانم بیشتر میشود بیشتر باور میکنم که من پاره ای از وجود پاک خداوند هستم من انسان مقدسی هستم

    من از روح خدا در وجودم دمیده شده

    چی بالاتر از این که تکه ای ارزشمند از خود خودش اصلش باشی

    خدایی که هر لحظه هست و هدایت ما را بر خودش واجب کرده است

    خدایا شکرت از وقتی یاد گرفتم تقسیم کار کنم با جان جانانم چرخ زندگی ام روانتر شده بخدا خودش داره بقدر فهم الآنم داره تمام کارهامو انجام می دهد براحتی

    خدایا شکرت که من لایق بندگی کردن هستم تو در من چیزی دیدی که من نمیدانم و امید و توکل دارم که خودت در زمان درست بهم میگی توکلم فقط بتوست هرآنچه دارم از آن توست

    من بی‌تو هیچی نیستم

    مالک اصلی تویی

    خودت بهم بگو طرح الهی من چیه در من چه دیدی که شایسته بندگی کردن دانستی و در بعد انسانی مرا خلق کردی

    خدایا من تسلیمم هیچی نمیدانم رها میکنم و میسپارم بخودت

    خدایا شکرت که فقط از تو بینهایت انتظار دارم و از مخلوقاتت انتظارم بیش از حد پایین آمده

    از خودم هم انتظار دارم که در مسیر درست الهی ثابت قدم ومتعهد تر باشم استمرارم را در عمل نشان دهم ایمانم را قوی تر کنم و تمام کارهایم را با ایمانی قوی به خودت بسپارم و رها و آزاد باشم

    به آنچه که بهم گفته میشود و احساس آرامش را در من بوجود میآورد عمل کنم چون خداوند قطب نمای درونم را با احساس آرامش روشن کرده

    و من عمل میکنم به ایده های الهامی که جان جانانم در من نهاده

    خدایا شکرت که بهم گفتی من نزدیکم اجابت میکنم درخواست اجابت کننده را

    خدایا بهم میخواهی می‌شود

    من بهت اعتماد و ایمان و باور دارم

    تمام ذرات هستی در معرض هدایت تو هستند هیچ برگی بدون اذن تو بر زمین نمی افتد .

    خدایا شکرت که فقط روی تو حساب باز کرده ام و ایماد دارم که جلوی نشتی های انرژی ام را میگیری به ساده ترین راه ترمزهای درونم را برمن آشکار می‌سازی و جلوی این نشتی انرژی را میگیری برام چون من بنده ارزشمند تو هستم

    جهان بواسطه من رسد و پیشرفت میکند

    من را لایق رسد وپیشرفت دانستی که خلقم کردی اجازه ورود م به این جهان مادی را صادر کردی

    خدایا من اجازه میدهم که هر لحظه در معرض فهم و درک و شعور هدایت تو باشم

    خدایا شکرت که نشتی های انرژی ام را در احساس لیاقت و ثروتمند شدنم را بهم نشان دادی و خودت همه کاره ام هستی و همه راهکارها را برام حل کردی

    خدایا شکرت که ترمزهایی که جلوی ورود نعمت ها و ثروت‌های بیحسابت را در زندگی‌ام گرفتن را بهم شناساندی و آنها را سکوی پرتاب من بسمت لایق بودن و دریافت رزق بی‌حساب کردی

    خدایا تو بخشنده و مهربان و رزاق و وهاب و عزیز و بزرگوار و بهترین جواب دهنده به درخواست های من هستی

    پس بهم بگو تو علمش را داری تو از باطن و اسرار درونم باخبر و آگاهی مرا به خودم بشناسان

    بهم بگو برای چه کاری ام هدام که از مسیر زیبای زندگی إلهی در این چند صباحی که هستم لذت ببرم و بندگی ات کنم

    خدایا از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم خدایا شکرت

    خدایا ایمان و توکلم فقط بتوست

    من تسلیمممممممممم تو بگو

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم

    خدایا شکرت که تمام اوضاع و شرایط و انسانها وسیله ای است برای رساندن موهبت های الهی به من

    خدایا شکرت که مرا جذب کننده الهامات الهی ات قرار دادی

    خدایا شکرت که من همواره درحال جذب بهترین دستان خوبت در زمین هستم

    خدایا شکرت که تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و فرکانس های من بوجود میآید

    خدایا شکرت که اجازه دادم که تو مرا هدایت کنی

    خدایا شکرت که قلبم باز شده بروی الهامات الهی ات

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: