معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

سلام استاد عزیزم، خانم شایسته نازنینم و تمامی دوستان گلم در سایت بی نظیری که فوق العاده ترین عملکرد رو داره . در طول این 600 روزی که من در سایت بودم (به طور هدایتی در پروفایل خودم متوجه شدم ) میتونم بگم 99 درصد روزها من به سایت سرزدم یا در سایت بودم و با اطمینان روی این حرفم هستم چرا که نتایج من گواه هستند. خدایاشکرت

هر روز و هر روز این سایت و کلا تمام جنبه های زندگی شما دو عزیز و در پی اون ما با یادگیری از شما ، در حال عوض شدنه. هر بار که جای وسایل رو در اتاقم عوض میکنم به خودم میگم دیگه بهتر از این نمیشه، دیگه شیوه ایی نیست که بتونم فضا رو آزاد تر کنم . همون موقع به خودم میگم چرا هست ، تمام جهان در حال بهتر شدنه . در حال حرکته یا به سمت زیبایی ها یا به سمت نازیبایی ها ، باز هم به اختیار خود مردم :

کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا

من با این ایه ، با اون قسمتی که میگه هولا و هولا زندگی میکنم . چقدر باور های من رو ساخت همین یک ایه ، خدایاشکرت واقعا .

مثل همیشه شک ندارم که خانم شایسته عزیز بهترینِ خودشون رو ارائه دادن و این دوره قراره چقدر نتیجه بالا بیاره . چقدر تحول و پیشرفت !

برسیم به این جمله استاد که گفتند دوست دارم دوره هام بالاترین کیفیت ممکن رو داشته باشند ، هر چند این فقط برای دوره های نیست .

هر فایلی که استاد روی سایت میزارند بالاترین کیفیت ممکن در اون لحظه رو داشته و حتی خیلی مواقع مخصوصا دوره ها به روز رسانی میشن یا فایل های دانلودی هم به روز رسانی میشن . این یعنی تعهد ، تمرکز صد در صدی داشتن روی خود سایت ، و همش از علاقه شدید استاد به این حرفه نشئت میگیره . وقتی علاقه باشه بعد از اون تعهد و باور های خوب میان و مهم تر حرکت کردن به وجود میاد و در طول مسیر میبینم با چشمای خودمون که خداوند چطور هوای ما رو داره.

مثل همین الان که خداوند یکی از دستاش رو برای استاد فرستاده، یعتی خانم شایسته عزیز ! مثل همون کاری که برای این همه ادم کرد ، برای من ، برای موسی ، برای محمد و…

چقدر الان که اسم این مثال ها رو اوردم دوباره به این باور احساسم بسیار خوبتر شد . اینکه اونا هم مثل ما بودند ، برعکس چیزی که شنیدم و میشنوم اما کمتر چون فرکانس های من عوض شده و افراد هم لاجرم عوض میشن . این یعنی قانون

استاد عزیزم همون طور که بهترین خودشون رو ارئه میدن دوست دارند دانشجو ها هم به همین شکل باشند. مثل 90 درصد کارهایی که انجام میدم، میگم من میخوام چنین برخوردی با من بشه پس این برخورد رو خواهم داشت و بسیار هم منطقی هست.

و این تعهد دلیل این کیفیت از سایت هست ، هر روز اندازه 2 کتاب کامنت روی سایت میاد و هر روز و هروز داره بهتر میشه و این یعتی زندگی ، سکون ادم رو له میکنه اما کسانی که حرکت میکند خداوند بی نهایت پاداش بهشون میده .

برسیم به حل مسائل، بهترین موضوعی که با اختلاف میشه راجبش حرف زد مخصوصا در شرایط کنونی من !

یادمه وقتی تازه به سایت اومده بودم و زندگی در بهشت رو نگاه میکردم و با سرعتی که داشتم ( در واقع قدرت خواسته من برای تغییر) رسیدم به سایت و با سایت پیش میرفتم.

از همون قسمت های اول همش به خودم میگفتم ” عههه یاسمین ببین چقدر برای یک مساله ایی که به وجود میاد استاد اینا وقت میزارن ، و حرکت میکنند برای حلش ! چقدر جدی میگیرند و چقدر با عزت نفس میرن سراغ انجام دادنش و هر بار میدیدم که دفعه بعد خیلی راحت تر میرفتید و هر چند مساله میخواست بزرگتر باشه یا نه . شما میرفتید توی دلش و همون موقع بهتون گفته میشد ، من چقدر یاد گرفتم از شما و توی زندگیم پیاده کردم . هنوز هم همه ما جا داریم که بهتر و بهتر شیم و بله صد در صد این یک دوره general هست و برای همه مناسبه چون محاله یکی مدعی بشه که من مشکلی ندارم توی زندگیم به مسأله ایی بر نمیخورم.

اینکه بریم در دل مسائل‌ و زمانی که حل میشن اعتماد به نفسی داریم که بسته به نتیجه نیست بلکه به اندازه فعلی ما برمیگرده . وقتی بچه تر بودم یک تابلو توی خونمون اویزون بود که نوشته بود ” ان مع العسر یسری”

مادر منم هر وقت این رو میدید میگفت یاد بگیرید ، درس بخونید شما یک سال سختی میکشید بعدش راحتیه و من از اونجایی که بچه بودم و ذهنم پاک تر بود به هیچ وجه قبولش نمیکردم و میگفتم من اصلا چنین خدایی رو نمیخوام،  خب که چی اولش سختی بعدش حالا معلوم نیست کی یک اسانی زود گذر هم میفرسته :)

و حتی وقتی بچه تر بودم با خودم فکر میکردم میگفتم چیزی که دارم میشنوم توی جامعه اینه که حتما باید ما یک سختی بکشیم ، ازمایشی باید باشه .

بعد میگفتم اینکه اینجا سختی بکشم بعدش اون دنیا راحت باشم خیلی بهتره، پس من اینجا سختی میکشم . ولی بیشتر وقتی بچه بودیم پذیرش این مسائل سخت تر بود.، چون ما به طور کلی فراموش نکرده بودیم که از کجا اومدیم ، چقدر قدرت داریم و چه قدرتی پشت ماست ، همراه ماست ، مسیر رو نشون میده به ما و همه کارها رو اون میکنه ما فقط باید توکل کنیم و حرکت ! تمام

من همیشه میگم استاد وقتی یچیزی بهشون گقته میشه همون رو میگن در فایل هاشون ، چه دانلودی باشه چه دوره و چه معرفی دوره ! و همین فایل معرفی کلی ایده توی ذهن من اورده و به همین دلیل بهم گفته شد که کامنت بنویسم ، خدای من همیشه با من صحبت میکنه.

و باعث شد ببینم بشیم تحلیل کنم که من چه الگو های تکراری در زندگیم در حال تکرار شدنه و من به قول استاد به جای تمیزکاری اساسی و بنیادین دارم اشغالا رو میزنم زیر مبل ها ،

در شخصیتم در روند کاریم توی خودباوریم و مسائل مالی هم به همین شکل !

سلامتی هم که خداروشکر با دوره قانون سلامتی درست شد و البته من بازم باید تلاش کنم براش و همون طور که استاد میگن هر روز یه ما گفته میشه از نتایج ، متم هم هر از مدتی که دقیقا مواقعی هست که من خود قبلی ام رو فراموش کردم و به اصطلاح خیلی عادی شده برام ، افراد با تحسین کردن من بهم یاد اوری میکنند که این نتیجه کار کردن رو خودته ، نتیجه باور ساختنه و همش از جایی اومد که تو واقعا خواستی و تا جایی ادامه داره که تو بخوای !

ریشه مسائل رو پیدا کردن نه به شکلی که بخوایم تقصیر رو گردن بقیه بندازیم یا بگیم وای اگر اینطور شده بود ، فلان طور نمیشد ، در واقع به جای به دنبال عوامل گشتن راست بریم سراغ ریشه و دائمی حلش کنیم . دقیقا دوره قانون سلامتی بارز ترین مثالشه !

من واقعا نمیخواستم به اون شکل باشم ، یکم وزن کم کن و دوباره اضاف میشد و بدتر از همه زجری که داشت . اما با این دوره که به قول استاد چقدر جوابش سردست بود اما یک جهاد اکبر میخواست که بری توی دلش ، حلش کنی و چنین نتایجی به وجود اومدن ، الان وضعیت من و کسانی که دارند استفاده میکنند اینه ! خدایاشکرت واقعا

چالش هایی که برای رشد ما هستند نه اینکه ما نا امید بشیم چرا فقط برای ماست نه برای همه هست و این باعث پیشرقت میشه .

و دو راهی که پیش روی ما هست و من نمیتونم بگم همیشه اومدم مسائل رو به صورت بنیادین حل کردم ، شاید برخی مواقع من هم اشغال ها رو زدم زیر مبل ها . اما حداقل این رو میدونم از وقتی قانون رو فهمیدم خیلی کمتر شده ولی جا داره که من خیلی بهتر عمل کنم ،بهتر و بهتر بشم

نه اینکه به ظاهر حل شده باشه ، اما بدونم که در عمق وجودم چه خبره و من با دستای خودم دارم چیکار میکنم با زندگیم .

اون رویکرد ادم هایی که میپذیرند مسائل هستند اما راه حل هم در دلشه و توانایی حلشون رو دارند ،و  مسائل حل میشن و یک اعتماد به نفس به وجود میاد که خیلی فرق میکنه با اعتماد به نفسی که از نتیجه هست .

وقتی بسته باشه به نتایج تقی به لقی بخوره خیلی زود اون اعتماد به نفس ریخته میشه . درست مثل ساختن یک ساختمان ، از کف از ریشه اگر اجر ها رو درست و محکم روی هم بزاریم ، غیر ممکنه بریزه یا اگرم ریخت ساختن بعدش خیلی سریعتره .

مثلا من کارهایی که انجام دادم و مسائلی که حل کردم و بعضی مواقع خودم قبل از اینکه جهان من رو مجبور کنه برای خودم چالش به وجود اوردم ، توی ذهنم هستند . بعد هر بار که در یک موقعیت جدید هستم و احساس میکنم یکم داره برام سخت به نظر میاد ، با خودم میگم : مگه تو فلان کار رو نکردی؟  دیدی چطور خدا راه رو برات باز کردو این مثالها تموم نشدنی هستند . هر روز ، هروز در حال اتفاق افتادن هستند و اومدن تا اندازه من بزرگتر بشه ، من توانایی حلشون رو دارم چون خداوند همراه من هست ، اونه که به من میگه . اما زمانی میگه که من باور داشته باشم به خودم،  به خدای خودم و به توانایی هام . بدونم که اگر فرار کردم باید با بزرگترش مواجه بشم ، الان اگر انجامش بدم ظرف وجودیم بزرگتر میشه . و در مثال مستقل شدن چقدر من خوب عمل کردم،  هر بار برای خودم چالش ساختم و الان هر اتفاقی بیافته میگم نه من میتونم ، مگه اون بار نتونستم .

کردیت credit رو اول میدم به خدای خودم برای حلش و بعد به خودم که حرکت کردم ! باور کردم میشود و شد ، پس باز هم میشه .

و ریشه ایی حل کردن چقدر مهمه ، چقدر مهمه نه سرسری رد شدن ، بار ها شده . بار ها

توی یک موضوعی من دیدم مشکل داشتم ، مثلا ریاضیات.  همیشه توی خانواده بحث این بود که ما ریاضی مون خوب نیست و من اصلا قبول نمیکردم و شاید ازش میترسیدم اما به خودم گفتم بزار برم توی دلش، ببینم چیه ؟ این چیه که باعث شده من بترسم ازش . اون موقع درست قانون رو نمیدونستم اما بقیه رو میدیم که دارند حال میکنند با ریاضیات و من هم نشستم بنیادین درستش کردم . اول باور کردم که میشود ، هی به خودم میگقتم بزار این تیکه رو یاد بگیرم ، بزار اینجا رو درست کنم اخرش مهم نیست و الان خیلی از تصمیمات مهم زندگی من برمیگرده به زمانی که نشستم این مسئله رو حل کردم ! رفتم توی دل این ترس که فقط به ظاهر ترس بود و بعد تبدیل شد به عشق !

و الان با شنیدن این فایل دلم میخواد دوباره زندگیم رو بررسی کنم و تا جایی که الان میدونم و بهم الهام میشه اون مسائل رو حل کنم ،اون هم بنیادین و مطمئنم میشود . چون بار ها شده و من شاید ترس هم داشته یاشم اما میرم توی دلش . چون باید،بهتر بشم .

و دیگه نمیخوام تکرار بشند درست مثل همین سلامتی! دلم میخواست برای یکبار حلش کنم تموم بشه بره و روندی رو پیدا کنم که بهتر هم بکنمش روتین رو ، نه اینکه خودم رو گول بزنم .

برم توی دل مساله چون همون جاست که جواب برای من خداوند قرار داده .

سپاسگزارم از شما استاد عزیزم که اینقدر محتوای سایت شما غنی هست و هر روز هم بهتر میشه . خدایاشکرت