https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-21 08:58:182023-04-28 09:25:18معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1
275نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد گل و مریم بانو عزیز و تک تک اعضای خانواده من
خدایا کمکم کن بتونم با حل مسائل زندگیم ارزش و ثروت خلق کنم
خدایا کمکم کن بتونم مسائل خودم رو بصورت دائمی حل کنم نه موقتی با کارهای پوششی مثل وام چک یا قرض یاد بگیرم چالش ها و مشکلات رو بصورت ریشه ای حل کنم چون من افریده شده ام برای رشد کردن و بزرگ شدن چراکه من نماد عظمت و ثروت پروردگارم هستم و باید همیشه زیباتر از قبل خودم زندگی کنم و جهان رو هم جای بهتری برای زندگی کردن بکنم
منم وقتی خوب فکر میکنم میبینم وقت هایی تویه زندگیم رشد بیشتری کردم که داشتم مشکلات و ناخواسته های زندگیم رو حل میکردم و وقتی راه کارهای درست رو از دل تضادها در میاوردم خودم و ظرف وجودم بزرگ تر میشد مثلا وقتی دسته چکم رو پاره کردم و تصمیم گرفتم نقد خرید کنم و دیگه از وام یا پول قرضی استفاده نکنم اون موقع بود که با تعهد بیشتر به ایده ها و الهامات درونم جامع عمل پوشوندم و تونستم با کمترین هزینه ها بیشترین درامد رو خلق کنم
من باید بقول استاد یاد بگیرم هر روز وهر لحظه از خودم بپرسم چطور از این ساده تر و چطور از این راحت تر تا راهکار هایی رو به سمتش هدایت بشم برای بالا بردن سطح کیفیت کار و زندگیم و روابط و…
خدایا کمکم کن بتونم با خرید این دوره ارزشمند از اگاهی های نهفته درونش استفاده کنم و قانون حل مسئله رو یاد بگیرم تا خالق زندگی و شرایط خودم باشم
خدایا کمکم کن با حل مسائل زندگیم عزت نفس خودم رو بالا ببرم تا قدرت انجام کارهای بزرگ تر در وجود خودم بسازم
و باز هم سپاسگزارم بابت تولید محتوایی اینچنینی با این حجم از اگاهی های نهفته درونش
این دوره یکی از بهترین دوره هایی بود که من در آن شرکت کردم
در این دوره یاد گرفتم که چطور از دل مسائل و تضاد ها برای خودم جواب و راه حل آنرا پیدا کنم
یاد گرفتم که از بیماری کمال گرایی پرهیز کنم و همیشه دنبال بهبود های قدم به قدم باشم
برای هر کاری قدم هایی را بردارم و هرگز نگاهم به دور دست ها نباشد
همه چیز در درون من و در ذهن و باورهای من نهفته است
این دوره واقعا برای من درس ها و نکته هایی عالی داشت
حس و حالم را خوب کرد
من را به فکر وا داشت و من را به این راه هدایت کرد که متفاوت تر به مسائل نگاه کنم
مهمترین درس این دوره برای من این بود که این تضاد ها باید وجود داشته باشند تا من بزرگ و بزرگ تر بشوم و رشد کنم
وقتی که من ریشه مشکلات و تضاد های زندگی خودم را پیدا کنم مطمین هستم که براحتی می توانم به دستاوردهایی عالی برسم
یاد گرفتم که در دل هر مسئله آسانی و راحتی است
یاد گرفتم که همیشه می توانم به راحتی و آسانی به جواب برسم
چه تمرین هایی عالی در این دوره وجود دارد
خدایی این دوره برای خودش یک کارگاه عملی است که همیشه نگاه به بهترین ها دارد و همیشه جوری باور و افکار من را زیر رو می کند که خودم می توانم از پس مسائل خودم بربیاییم
من خوشحالم که خداوند هدایت کرد من را که به این دوره عالی هدایت شدم
همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد میکنند پس به قتل میرسانند و کشته میشوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟ پس از این معاملهای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.
امروز یه اتفاقی افتاد که اینقدر هیجان زده ام که نمیدونم چی باید بنویسم و اصلا این متن رو برای کامنت کدوم فایل بنویسم. فعلا فقط مینویسم و بقیه اش با خداست…
استاد
استاد عزیزم
نمیدونم چطور باید از شما تشکر کنم. شما شکل زندگی من رو تغییر دادین. شما یه دنیای جدیدی رو نشون من دادین که در بزرگترین رویاهام هم نمیتونستم تصورش کنم. الان دارم میفهمم اینکه میگین ما خالق زندگی خودمون هستیم یعنی چی.. هر چی بیشتر میگذره از مدت آشنایی من با شما و با این آگاهی ها، جملات ساده تر شما که از بس ساده هستن و تکرار شدن، ممکنه به نظر کلیشه ای بیان، تازه دارن برام معنا و مفهوم پیدا میکنه…
چقدر این دنیای جدیدی که به من نشون دادین رو دوست دارم. انگار تازه زندگی رو شروع کردم. الان تازه دارم میفهمم که زندگی چیه. زندگی چقدر لذت بخشه… من چقدر زندگی کردن رو دوست دارم…..
استاد من چند وقت پیش توی یه کامنتی نوشتم که چندتا کار هستن که همشون رو دوست دارم و دارم همزمان انجامشون میدم. مثلا یکیش یه کار هنری بود، یکیش یه دوره تخصصی جدید بود که شرکت کرده بودم، یکیش یه زبان جدید بود و خلاصه راجع بهشون توضیح دادم که من از همه این کارها خوشم میاد (و البته اینو هم قبلا گفتم که نمیدونم علاقه واقعیم چه کاریه) و میخوام همشون رو تجربه کنم. در ضمن من شاغل هم هستم و یه زمانهایی رو (البته کم) باید برای اون هم اختصاص میدادم. بعد از یه مدتی به خاطر اون دوره تخصصی و پروژه هایی که داشت، مجبور شدم اون کار هنری رو بزارم کنار. و کمی بعد هم تصمیم گرفتم که کلاس زبان رو به طور موقت، متوقف کنم تا پروژه این کلاس تموم بشه. کلاسی که شرکت کردم هیچ ربطی به رشته و تخصص من نداره اما صرفا چون توجهم رو جلب کرد و یه جورایی انگار بهم چشمک میزد، توی دوره شرکت کردم. نمیدونم چطور بگم که چرا تصمیم گرفتم شرکت کنم؛ فقط همین حس چشمک زدن رو داشتم.
حالا چیزی که میخوام بگم اینه که من در روند گذروندن این دوره، سعی کردم تمام آموزشهایی که از دوره 12 قدم و به خصوص دوره حل مسائل، یاد گرفته بودم رو بکار بگیرم و یه جورایی با خودم گفتم بزار این دفعه به روشی که همیشه انجام میدادم پیش نرم و اعتماد کنم به استاد و قوانین و طبق روش جدید پیش برم ببینم چی میشه….
دوست دارم توی این کامنت تمام چیزهایی که استفاده کردم یا نشانه هایی که دیدم رو بنویسم تا هم برای آینده خودم به جا بمونه و هم اینکه شاید به بقیه دوستان هم کمک کنه.
مثلا یکی از تکنیک هایی که استفاده کردم این بود که در مورد موضوعاتی که شک دارم، به احساسم توجه کنم.
حالا توضیح میدم چه جوری:
در این مدت که اون کار هنری رو گذاشتم کنار، چند بار از خودم پرسیدم که:
الان ناراحتی که اونو تعطیل کردی و به جاش داری این کلاس رو میری؟
دوست داشتی که این کلاس رو ثبت نام نکرده بودی و به جاش اون کار رو ادامه میدادی؟
و هر بار جوابم نه بود و این من رو خیلی خوشحال میکرد. دلیل خوشحالیم این بود که گاهی نجواهایی میومد که این کلاس که ربطی به رشته تو نداره، این همه هم هزینه اش زیاده، این همه هم داری برای تمریناتش وقت و انرژی میزاری، آخرش چی میشه؟
این سوال که ««آخرش چی میشه»»، سوالی بود که باعث میشد از خودم اون سوالات بالا رو بپرسم. ولی یه چیزی که خیلی بهم کمک میکرد این تکنیک بود که به خودم میگفتم من وقتی توی این کلاس هستم، حالم خوبه و احساس خوبی دارم و لذت میبرم. استاد هم همیشه میگه معیار ما احساسمونه. پس شرکت کردن توی این کلاس تصمیم درستی بوده. نمیدونم نهایتا چی میشه. مهم اینه که من الان دارم لذت میبرم.
موضوع دیگه ای که در طول این دوره یاد گرفتم، قدم به قدم کار کردن بود. یعنی من توی این دوره، با استفاده از تکنیکهای دوره حل مسائل، پروژه های کلاسیم رو پیش میبردم و تکمیل میکردم. یعنی هر دفعه اون قسمتهاییش که برام آسونتر و مشخص تر بودن رو انجام میدادم و بعد بقیه اش حل میشد… هر هفته…
این کار باعث شد که پله پله، من اعتماد به نفس پیدا کنم و آماده بشم برای پروژه نهایی کلاس. که اگر این قدمهای کوچیک (درمورد اعتماد کردن به قانون) در تمرینات هفتگی برای من پیش نیومده بود، محال بود که بتونم از پس پروژه پایانی بربیام.
مثلا یه بار که کمی گیج بودم و نمیدونستم الان باید برای پروژه ام چیکار کنم، رفتم تمام فایلهای هفته های قبل کلاسم رو که آماده کرده بودم رو باز کردم و دیدمشون و خودم رو تشویق کردم و گفتم همون خدایی که برای انجام اینا هدایتت کرد، برای پروژه فاینال هم کمکت میکنه.
یه سری جملات و عبارتها هم به دیوار روبروی میزم زده بودم که هر بار سرم رو بلند میکردم چشمم میوفتاد بهشون..
بعد چند تا عبارت تاکیدی و سپاسگزاری در مورد پروژه ام با صدای خودم ضبط کردم و نکته جالبی که به مرور متوجه شدم این بود که هر وقت قبل از شروع کارم این عبارتها رو گوش میدادم، اون روز کارم خیلی زودتر و راحتتر پیش میرفت… اینم یکی از نکاتی بود که یاد گرفتم از این به بعد قبل از انجام هر کاری عبارتهای تاکیدی که میخوام رو آماده کنم و گوش بدم.
یه تکنیک دیگه که فکر کنم استاد توی دوره 12 قدم راجع بهش گفتن این بود که (نقل به مضمون):
اگر یه موقع موضوعی پیش میاد، فکر نکنید که باید با یه کار فیزیکی اون رو حل کنید… نه اتفاقا باید ولش کنید و به جاش احساستون رو خوب کنید….
چندین بار در طول انجام پروژه نهایی، یه جاهایی به قولا کار گیر میکرد و نمیدونستم باید چیکار کنم…. کاری که کردم این بود که به خودم میگفتم: به قول استاد الان باید خوش بگذرونیم…. بعد یه فیلم شاد میزاشتم و مینشستم نیم ساعت فیلم نگاه میردم و بعد که برمیگشتم سر کارم، با چندتا کلیک ساده حل میشد!!!
حتی روز تحویل پروژه هم اینو امتحان کردم و جواب داد. یعنی چند ساعت مونده بود به تحویل پروژه و همین شرایط پیش اومد و من به خودم گفتم الان وقت لذت بردنه؛ و رفتم نشستم یه فیلم شاد نگاه کردم و وقتی برگشتم خیلی سریع راه حل رو پیدا کردم….
استاد من توی این کار، زبان و نحوه گفتگو با خدا، و دریافت و اعتماد کردن به الهاماتش رو یاد گرفتم (حداقل در این لول). و درواقع بهم ثابت شد که برداشتهای من از چیزهایی که به دلم میوفتاد، درست بوده و من توهم نزدم….
مثلا یه روز احساس کردم دارم یواش یواش مضطرب میشم به خاطر نزدیک شدن به روز تحویل پروژه و داشت احساس ناخوبی برام ایجاد میشد. در اولین قدم آگاه شدم به این موضوع و به خودم گفتم نباید بزارم این احساس در من قوی بشه. بعد شروع کردم به خوندن از روی عبارتهای تاکیدی که روی دیوار چسبونده بودم…. اتفاق جالبی که افتاد بعدش که دوباره مشغول کار شدم، برای یه لحظه همینجوری سرم رو چرخوندم از روی مانیتور و چشمم افتاد به این عبارت روی دیوار:
««اگر میخوای به خواسته ات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی امیدوار و شاد باشی»».
اون لحظه از اون لحظاتی بود که به خودم گفتم من باید این اتفاق رو یادم بمونه و آخر پروژه معلوم میشه که دین این نوشته اتفاقی بوده، یا پیغام و هدایتی از خداوند برای من بوده.
یا اینکه یه روز توی اینستاگرام این نوشته رو توی استوری یه پیجی دیدم:
««تا خدا هست هیچ لحظه ای آنقدر سخت نمیشود که نشود تحملش کرد…. شدنی ها را انجام بده و تمام نشدنیهایت را به خدا بسپار»».
وقتی اینو خودم یه دفعه یاد بهبود گرایی که خانم شایسته توی دوره حل مسائل گفتن، افتادم و ازش اسکرین شات گرفتم و اینو هم یه نشونه دیگه از طرف خدا دونستم و دیگه هر وقت در طی انجام پروژه، یه کاری انجام نمیشد، یاد این جمله میوفتادم و میرفتم سراغ یه قسمت دیگه. و دیگه همینطوری بود که تیکه تیکه مثل قطعات یه پازل همش چیده شد کنار هم. فقط نکته اش این بود که با اون ترتیبی که من فکر میکردم چیده نشد اما خدارو شکر میکنم که اعتماد کردم و طبق روشی که بهم گفته میشد، پیش رفتم.
یکی دیگه از چیزهایی که از دوره 12 قدم یاد گرفتم و در جریان این پروژه هی میومد توی ذهنم این بود که، استاد یه جا گفتن وقتی که میشینین تجسم میکنید، بعدش فکر نکنید که من 2 ساعت از کارهای دیگه ام عقب افتادم و حالا با نگرانی بخوایم بریم کارهامون رو انجام بدیم… کار اصلی کار ذهنیه نه کار فیزیکی….
منم در طی انجام این پروژه، هر بار میخواستم بشینم روی قوانین کار کنم یا مثلا کامنت بنویسم یا نت برداری کنم از دوره ها، به خودم میگفتم: ««این اون کار اصلیه که باید انجام بدم که وقتی شروع کردم پروژه رو، کارام سریع انجام بشه و آسون پیش بره»».
یه نکته ای رو هم درباره پروژه بگم:
این یه دوره آنلاین بود که خارج از ایران برگزار میشد و شرکت کننده ها از کشورهای مختلفی از ایران و اروپا و آمریکا توی دوره شرکت کرده بودن که حدود 40 نفر بودیم. ما برای انجام پروژه 2 تا انتخاب داشتیم: یا اینکه بر اساس نمونه کاری که استادمون بهم داده بود پیش بریم، و یا اینکه خودمون از بیس، یه کار متفاوت و جدید انجام بدیم….
من از همون اول شروع پروژه، یه سری ایده ها و تصاویر توی ذهنم میومد، که یه دفتر خریدم و هر بار اونارو داخل دفترم یادداشت میکردم. حتی بعضی وقتها یه جمله یا یه کلمه به ذهنم میرسید که یادداشتش میکردم…
روند کلاس اینجوری بود که دانشجوها، هر هفته کاراشون رو برای استاد ارسال میکردن و درواقع ما تا یه مدتی از کار همدیگه خبر نداشتیم که کار هرکسی چجوریه و مثلا چه تعداد از بچه ها از حالت 1 استفاده میکنن و چه تعداد از حالت 2. البته بعد از یه مدتی من با چندتا از بچه های کلاس دوست شدم و کارهاشون رو دیدم اما اون چند نفر، همشون جز افرادی بودن که یا بر اساس سمپل استادمون پیش رفتن یا با یه ایده ای خیلی شبیه به اون، داشتن کار میکردن.
استاد،……… روز آخر بخشی از کار من تکمیل نشد. ولی من حسم کاملا خوب بود و احساس کردم دیگه لازم نیست از اینجا به بعدش رو ادامه بدم و همین کافیه و ارسالش کردم. و دیگه یاد گرفته بودم که همه چیز رو با احساسم بسنجم. و چون حسم خوب بود، دیگه هیچ نگرانیی هم نداشتم.
دیشب که زمان ارائه بود، اتفاقی که افتاد این بود که استادمون بعد از ارائه من گفت: ««بچه ها من ازتون نمیخوام که کارتون به ادونسیه کار مهشید باشه…. مهشید یه سری از کارهایی که انجام داده به واسطه دانش جداگانه ایه که داره. ولی اشکال نداره اگه شما این کارا رو نمیتونید انجام بدید، ولی شما هم باید بتونید از دانش رشته خودتون توی کارتون استفاده کنید»».
وقتی داشت این حرفا رو میزد، صدای خانم شایسته توی دوره حل مسائل توی گوشم زمزمه شد که میگفت: ««این نتیجه استفاده کردنت از همون امکانات موجودته»». (یعنی توانایی که من به واسطه رشته خودم داشتم و ربطی به این دوره خاص نداشت)
استاد توی کل کلاس، من تنها فردی بودم که یک کار کاملا متفاوت و جدید انجام داده بودم. من فکر میکردم حداقل نصف کلاس، از ایده های خودشون استفاده میکنن ولی فقط من بودم…. اینجا من تازه به اهمیت کاری که تونسته بودم انجام بدم پی بردم. و متوجه شدم با اینکه بخش آخر کار رو فرصت نکردم اضافه کنم، تا همینجا هم نسبت به بقیه کارها خیلی سطحش متفاوته.
خانم شایسته عزیزم، من در تمام مدتی که به ایده ها و کارم فکر میکردم، صدای شما رو توی گوشم میشنیدم که میگفتین: ««فقط خودت باش و سبک شخصی خودت رو داشته باش…»» و همین باعث شد که من جرات انجام یه پروژه متفاوت و جدید رو پیدا کنم.
ممکنه برای بعضی از افراد (به خصوص دوستانی که تازه با قوانین آشنا شدن) چیز ساده ای به نظر بیاد، یا فکر کنن خوب حالا مگه چی شده؟ یه پروژه تحویل دادی؟!
ولی دوستانی که مدتیه با این آگاهی ها آشنا هستن و ازشون استفاده میکنن میدونن که قضیه فراتر از این حرفاست.
من توی این کلاس و در طی انجام پروژه هاش، یاد گرفتم که به کدوم صداهایی که میشنوم گوش بدم و اعتماد کنم و از چه نجواهایی اعراض کنم…. و مهمتر اینکه، مطمئن شدم که برداشتم از همه اون نشانه هایی که دریافت میکردم درست بوده و توهم نبوده.
در نهایت اینکه، استادم خیلی از کارم خوشش اومد و خیلی ازم تعریف کرد و حالا میخوام یه نکته دیگه ای رو بگم…..
من چند روز قبل از تحویل پروژه، یه متنی توی تمرین ستاره قطبیم برای خدا نوشتم، که همونو اینجا کپی پیست میکنم:
««ای عزت و افتخار ای عزت و افتخار من ای عزت و افتخار من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت خودت خودت یاری و هدایتم که پروژه ام اونقدر خوب و عالی و شگفت انگیز و زیبا و بی نظیر و حرفه ای و سطح بالا بشه که من در روز ارائه سربلند باشم و نشانه ای از سمت خودت برایم قرار بده که نشون بده که تمام این دریافتها و کارهایی که حس کردم و این مدت انجام دادم درست بود و برداشت من از این اتفاقات و احساسات درست بوده و شرکت در این کلاسها در جهت رسیدن به خواسته های عالی و بهشتی و خدایی من و در جهت رشد و گسترش منه و قدمهام رو استوارتر و فوق العاده تر و ایمانم رو بیشتر کنه. از درگاهت مسئلت میکنم ای اجابت کننده دعای درخواست کننده. خدایا خودت میدونی منظورم چیه خودت نشانه ای عالی برایم قرار بده که نشونم بده راهم درسته و راه صالحین و کسانی است که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان….. هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم»».
نکته اینه: بعد از کلاس، استادم بهم پیغام داد و گفت خیلی کارت خوب بود و میخوام اگر کار مناسبی پیدا کردم، برات بفرستم.
من نشونه خودم رو دریافت کردم………. و خدا قلبم رو مطمئن کرد و حالا به قول استاد عباس منش، با این نتیجه، با ایمان بیشتری میتونم از قوانین استفاده کنم.
من این پروژه و کلاسم رو، همونجور که استاد توی دوره 12 قدم گفتن، سوت زنان طی کردم و به قول استاد که خاطره وزن کم کردنشون رو تعریف میکردن که به خودشون گفتن: ««اگر من تونستم اینکار رو بکنم، پس هر کار دیگه ای رو میتونم بکنم»»، منم الان به خودم میگم: ««اگر من تونستم قوانین رو اینجوری توی این دوره و برای انجام پروژه های این کلاس و با این لول و کیفیت انجام بدم، پس توی هر موضوع دیگه ای هم میتونم ازشون استفاده کنم»».
استاد،….. من الان به اون استیتی رسیدم که به جز زیر دوش یا زمانهایی که یک کار خیلی تمرکزی میخوام انجام بدم، بقیه اش هدفون توی گوشمه، و یا دارم به فایلهای شما گوش میدم یا عبارات تاکیدی، یا آهنگهای تجسمی…..
یکی از موارد دیگه ای که دوست دارم بهش اشاره کنم اینه که حس میکنم یه تغییر بزرگ برای من از زمان استفاده از دوره حل مسائل پیش اومد و اونم این بود که، اولین دوره ای بود که من هم کامل همه جلساتش رو گوش دادم، و هم کامل نت برداری کردم و مهمتر از همه: همه تمرینات هر جلسه رو انجام دادم و توی بخش کامنتها نوشتم.
استاد حس میکنم این کلید ماجرا بود برای من. من قبلا دوره 12 قدم رو هم داشتم اما هم کامل ندیده بودمش و هم اینکه نت برداریهام خیلی خلاصه تر بود و مهمتر اینکه تمرینات رو اینقدر عمیق انجام نداده بودم… بعد از دوره حل مسائل، شروع کردم 12 قدم رو دوباره نت برداری کردم و دارم برای هر جلسه، کامل نت برداری میکنم و تمرینات رو انجام میدم و الان به قدم 4 رسیدم….
استاد، من سالهاست که دارم کار میکنم. میخوام بگم که فکر نکنید مثلا تازه شروع به انجام پروژه کردم و این برام تازگی و جذابیت داره. نه… موضوع این نیست… موضوع فقط تحویل یه پروژه نبود برای من …… موضوع اینه که من تونستم به خودم و به ذهن خودم ثابت کنم که شما درست میگفتین….که آگاهیی هایی که به ما آموزش میدین درسته و جواب میده… که من میتونم از این روش برای بقیه خواسته هام هم استفاده کنم…..
احساس میکنم خدا مثل یه بچه نوپا دستم رو گرفت و منو train کرد و انگار تازه دارم با زبان خدا آشنا میشم… انگار تازه دارم زبان نشانه ها رو میفهمم….
استاد، من الان چند ساله که دارم از دوره های شما استفاده میکنم و روی خودم کار میکنم. نتایجی که تا الان گرفتم شامل چیزهایی مثل حال خوب و احساس آرامش، بهتر شدن روابطم با دیگران، در صلح بودن با خودم و روون شدن چرخ زندگیمه. اما این یکی فرق میکنه… اصلا منظورم این نیست که اونا چیزهای کمی هستن یا بخوام دست کم بگیرمشون…. نه….. موضوع اینه که این یکی برای ذهنم به شکل کاملا واضحی، قابل سنجشه…. این یه سَنَده برای ذهن من.
من تصمیم گرفتم این کامنت رو برای آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی بنویسمش، تا دوستانی که این دوره رو نخریدن هم بتونن بخوننش و شاید توی تصمیم گیری بهشون کمک کنه.
استاد عزیزم، خانم شایسته مهربونم
نمیدونم چطور حس سپاسگزاریم رو بهتون منتقل کنم…..
بینهایت ازتون سپاسگزارم…
میبوستون و از خدا، براتون شادی و برکت روز افزون طلب میکنم.
عزیزمممنونم بابت کامنت متفاوت وبسیار کاربردیت خیلی بهمکمک کردی اغلب کامنت ها تکرار حرفای استاد هست از اون فایل ولی اینکه شما تجربیات خودتون رو اینقد عاشقانه نوشتید برام خیلی جذاب بود الهی همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشی عاشقتونم
عاشق این خانواده ی الهی و خوشبختم که منم عضو تازه واردشم .استاد عزیزم خانوم شایسته عزیزم شما پدر مادر معنوی من هستید عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم پایدار باشید
استاد چقدر قشنگ توضیح دادن و من زمانی که داشتم فایل رو میدیدم کلا رفتم تو رویا و جقدر لذت بردم که بتونم مسائلی رو حل کنم که انسان های عادی ازش فرار میکنن وقتی که گفتید از مسئله سرو بر میگیریم که مسئله رو نبینیم چقدر کلید دست من داد و کوهی از مسائلی که سال هاست دارم ازشون فرار میکنم امد جلوی چشم هام. و دوست دارم خیلی زود هم مدار بشم با این اگاهی ها و دوست دارم به کسایی که کامنت رو مبخونن بگم که مثلا من دوره عشق و مودت رو گرفته بودم که برسم به اون کسی که بهش وابستگی داشتم و من رفتم و رسیدم به خداوند چقدر جالب، و این دوره هم میدونم جواب سوال های که سالهاست دارم ازشون فرار میکنم رو میده. خدایا شکرت
این هم تمرین عزت نفسم که برای هر جلسه هر چی میاد توی ذهنم بنویسم و به خودم افتخار میکنم که اینجا هستم.
بنام خدایی که در همین نزدیکی است و یاد و نامش همواره و در هر لحظه آرام بخش دلهاست
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم
سید حسین عباس منش و خانم شایسته عزیز
دوره شیوه حل مسائل زندگی رو از همان روزهای اولی که بر روی سایت قرار گرفت، خریداری کردم و دوره ای بود که بارهای بار گوش می دادم و سعی می کردم که باورهای درست را در ذهنم ایجاد کنم و
با قدم برداشتن و حرکت کردن به صورت اصولی و در عمل از این آگاهی ها و آموزه های ارزشمند استفاده کنم و نکات گرانبهای بسیار خوبی یاد گرفتم و بعد از یه مدت که از روی سایت برداشته شد،
گفتم دوره ای به این خوبی چرا از روی سایت حذف شد، تا الآن که این دوره فوق العاده دوباره بر روی سایت قرار گرفت و از این بابت بسیار خوشحالم و خیلی خیلی سپاسگذارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز که با عشقی که نهایت ندارد برای
بروزرسانی و آپدیت دوره ها و محصولات و انتشار این آگاهی های ارزشمند و ساختن باورهای قدرتمند
زمان و انرژی می گذارید و اینکه همیشه بهترین
بهترین خودتان را عرضه می کنید، برایم قابل تحسین و باعث افتخار است که از اعضای خانواده صمیمی عباس منش هستم و در این مسیر زیبا و قشنگ همراه شما و دوستان عزیزم هستم.
من هر روز عادت دارم، بلافاصله بعد از انجام تمرین فانوس دریایی و شکرگذاری و … یه سری به سایت بزنم و ببینم استاد چه مطلب جدیدی بهمون هدیه داده.
امروزم طبق عادت هر روز یه سری به سایت زدم و دیدم استاد نه تنها این فایل جدید و گذاشته ؛ بلکه دوره رو هم برای فروش روی سایت قراردادن .
نمیدونین چقد ذوق کردم و با اینکه امروز صبح خیلی سرم شلوغ بود، ولی همون لحظه دوره رو خریداری کردم و اولین قسمت رو بلافاصله گوش کردم و فهمیدم عجب دوره جالب و شگفت انگیز و کاربردی برای من هست و یعالمه خدا رو شکر کردم.
به شدت خریدن این دوره رو به همه دوستان عزیزم توصیه میکنم .
این دوره فرقش با دوره های قبلی استاد اینه که علاوه بر اینکه استاد مسائل لازم رو برامون شرح میدن؛ بلکه مریم بانوی مهربونم هم کلی برامون صحبت کردن و من کلی از این موضوع سورپرایز شدم .
چون عاشق اینم که ایشونم علاوه بر استاد عزیزم، در مورد مسائل مختلف توضیح بدن و مثالای عملی از زندگی شخصی خودشون و استاد بزنن و این مثال های عملی خیلی خیلی خیلی تاثیر مثبت تو زندگی من میذاره ؛ چون همیشه تلاش می کنم من هم تو زندگی شخصیم مثل مریم بانوی عزیزم و استاد نازنینم باشم.
تازه علاوه بر همه اینها، مریم بانوی عزیزم، کلی تمرین های عملی هم برامون تو این دوره مطرح کردن که من مطمئنم اگه با دوستای عزیزم به انجام تمرین های عملی این دوره بصورت همزمان با هم بپردازیم؛ انرژی فوق العاده بیشتری به جهان و کائنات ارسال می کنیم و نتایج فوق العاده ای هم به امید خدای مهربون به دست میاریم .
خییییلی خوشحالم که این دوره مجدداً به روزرسانی شده و قراره کلی تجربه های جدید و عالی داشته باشیم .
خدایا شکرت به خاطر این دوره بسیار ارزشمند.
ان شاءالله ما تو این دوره یاد میگیریم؛ در صورت ایجاد مسائل تو حوزه های مختلف چگونه رفتار کنیم .
چگونه بیندیشیم.
چگونه راه حل گرا باشیم ؛ بجای اینکه رو خود مشکل تمرکز کنیم .
چگونه راهکارهای مناسب برای حل مسائل رو بیابیم.
چگونه با بروز مسائل؛ ذهنمون و کنترل کنیم .
من خودم در کسب و کارم ؛ واقعاً به شدت به یک همچین دوره ای نیاز مبرم و ضروری داشتم و دارم .
چون مسائل قطعاً در هر شغلی وجود داره و خواهد داشت .
مهم اینه که ما ظرفمون برای حل مسائل؛ بزرگتر از خود اون مسأله بشه .
و هرچقدر کسب و کارمونو وسعت ببخشیم، قطعاً بایستی توانایی حل مسائل بیشتری رو در خودمون، پرورش بدیم و از مسائل و مشکلات سر راهمون نترسیم و واهمه نداشته باشیم.
من واقعا از استاد عزیزم تشکر میکنم و قدردان زحماتشون هستم که همیشه درتلاش هستن تا بهترین و با کیفیت ترین دوره ها رو برای آموزش ما تهیه کنند و در هر شرایطی و با هر میزان کاری که ببره؛ دوره ها رو آپدیت می کنن و با توجه به آگاهی های جدیدشون و نیازمندی های ما بچه ها؛ همیشه و همیشه در تلاشن که بهترین خودشون رو به نمایش بزارن و ماهم از این آموزه های ارزشمند بهره مند میشم و استفاده میکنیم .
از مریم بانوی عزیزم که نگم براتون ، اصلاً تو این دوره دیگه سنگ تموم گذاشته .
امروز که داشتم اولین قسمت این دوره رو گوش میکردم ؛ نمی دونین چند بار ایشون و تحسین کردم که چقد خوب و دقیق و کاربردی و عملی ؛ داره به ما توضیح می ده و فرمایشات استاد و تفسیر میکنه و کلی تمرین های مفید هم برامون طراحی کرده. واقعا از اعماق وجودم ؛ ذوق و شور و اشتیاق ایشونو تو طراحی دوره ها و بروزرسانی ها، تحسین کردم و آفرین گفتم.
خدایا شکرت که ما رو به این مسیر بسیار زیبا هدایت کردی که همه و همه؛ از استاد و مریم بانوی مهربونم گرفته تا تک تک بچه های سایت؛ با این حجم از ذوق و اشتیاق سوزان؛ داریم گام برمیداریم و همه با هم داریم پیشرفت می کنیم و پله های ترقی رو یکی یکی داریم پشت سر میزاریم و هر روز داریم به خواسته ها و آرزوهای زندگیمون نزدیک تر و نزدیک تر میشیم.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که این پلن ها و برنامه ها رو داری با این دقت ؛ هدایت می کنی و میچینی و ما رو به سرمنزل مقصود، رهنمون می کنی .
بازم توصیم به همه دوستانم تو این سایت اینه که در اسرع وقت این دوره رو خریداری کنن و اصلا وقتو تلف نکنن که این دوره خیلیییی خییییلی ارزشمنده و قراره کلی آموزه های مفید و فوق العاده یاد بگیریم.
واقعا از اومدن این فایل روی سایت متعجب شدم و از مثال هایی که استاد زد.
چند روزه که دندون خانمم درد میکنه به طوری که دیشب دردش خیلی زیاد شد.
امروز تو راه برگشت از دندون پزشکی داشتیم با هم درباره ی تحمل کردن صحبت میکنیم.
یادمه تو یکی از فایل های دوره ی 12 قدم (دقیقا یادم نیست کدوم قدم بود) استاد داشت درباره همین موضوع صحبت میکرد و میگفت هیچ وقت هیچ مشکلی رو تحمل نکنین و سریعا و تو اولین فرصت سعی کنین اون مشکل رو بنیادی حلش کنین.
و دقیقا هر از جنبه مثبت و هم از جنبه منفی ش چندین بار نتایج شو دیدم.
یادمه دقیقا برا همین دندون درد، چند سال پیش یکی از دندون هام مدت ها بود که درد میکرد و خودمم تو آینه دیده بودم که مشکل داره و نیاز داره پر بشه. نزدیک 1 سال بود درد شو تحمل کردم، مراعات میکردم که چیزای زیاد سرد یا زیاد داغ نخورم، هر موقع آجیل یا چیزایی که یکم سفت بود رو با اون سمت نمیخورم تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم درستش کنم.
دقیقا پارسال تابستون بود که رفتم و اون موقع انقد وضع دندونم بد شده بود که مجبور شدم 5 جلسه برم دکتر و نزدیک 6 میلیون هم خرجش شد، در حالی که اگه از همون اول میرفتم هم نهایتا با یکی دو جلسه اوکی میشد، هم هزینه ی به مراتب پایین تری برام داشت و هم راحت و بدون سختی میتونستم همه چی بخورم.
برعکس این موضوع هم برام اتفاق افتاده. یادمه چند ماه پیش که برای تعویض روغن ماشینم رفتم قبل از زمستون بود و اون بنده خدا بهم گفت که ضد یخ نمیخوای تو رادیات ماشینت بریزی و من اول گفتم نه نیازی نیست. چون دو سه سال بود که زمستون خیلی سختی تو مشهد نداشتیم و امسال هم سر خونه زندگی خودم بودم و پارکینگ داشتیم ولی یه لحظه یاد حرفهای استاد افتادم و به اون بنده خدا گفتم که ضد یخ هم بریز و شاید هزینه ی اون ضد یخ ها 100 تومن هم نشد.
دقیقا بعد چند هفته دمای هوای به 17- رسید و مردم مشهد یکی از سردترین زمستون های 20 سال اخیرشونو تجربه کردن.
خیلی از رادیات های ماشین ها یخ زده بود و خیلی ها ضرر های خیلی زیادی بردن و اونجا بود که گفتم خدایا شکر که من این بار به حرف استاد کردم.
به شدت با این موضوعی که استاد میگه موافقم که باید موضوعات رو اساسی و در اولین فرصت حل کرد چرا که بعداً مشکلات بدتری پیش میاد.
به تازگی تو بحث سلامتی و مالی به مشکلاتی مشابه دارم برمیخورم که این فایل یه زنگ خطری برام بود که با خودم بگم: میلاد حواست باشه… اینا یه نشونه اس که تو داری از مسیرت دور میشی و باید هرچه سریع تر دست به کار بشی و مشکلات تو اساسی حل کنی و نه مثل جمله ی معروف و زیبای استاد که میگه آشغال ها رو زیر مبل نریزین.
خیلی دوس دارم تو اولین فرصت که پول دستم اومد دوره ی کشف قوانین زندگی رو هم بخرم.
استاد بی نهایت دوست دارم و خدارو شکر میکنم که تو زمانه ای زندگی میکنم که تو هم هستی
یکی از هماهنگی های قشنگی که برام اتفاق افتاد این بود که خیلی دلم میخواست دوره عشق و مودت در روابط آپدیت بشه که توی فایل جدیدی استاد نوید آپدیت اش رو دادند و چشام برق زد.
هروقت سراغ دوره عشق و مودت میومدم با خودم میگفتم من باید حالا که سال هاست کاهلی کردم یه دوره بخرم و از اول لیزری تمرکزی روش کار کنم.
بعد با خودم میگفتم اول برو سراغ فایل های دانلودی از اونجا شروع کن.
باز ته دلم میگفتم یه دوره جدید میخوام.
باز یه صدایی میگفت یه دوره جدید بگیر.
باز میگفتم از همون چیزی که داری به نتیجه برس بعد پیگیر فایل جدید باش
امروز اومدم نشانه ی روز امو تو سایت ببینم که این فایل رو دیدم و جالبه داشتم میرفتم سراغ خرید اش با اطمینان گفتم اول حسابمو چک کنم. دیدم پول هست اومدم بزنم خرید دوره
گفتم امروز ماشین ات و بردی تعمیرگاه گفت حدودا فلان تومن فلان تومن ام باید بدی واسه اجاره خونه ات فلان تومن ام تو این هفته چیزی خریدی میرسه باید کارت بکشی!
کلا برق چشام تبدیل به سو سو چراغ شد!
گفتم خب دلیل اش اینکه باید از همون فایل به نتیجه برسم اول
اسکرول کردم صفحه رو اومدم پایین دیدم عه یه خبر خوب اینکه دوره تا اردیبهشت تخفیف اش پا برجاست و برق چشام دو چندان برگشت!
یه چیزی که از بابت اش خیلی ذوق دارم اینکه این دوره تلفیق استاد قدیم و استاد جدید و یقینا حس خوب من بهش بی دلیل نیست و حتما مال منه و کلی پیام های خوب برام داره ضمن اینکه وقتی شما استاد و مریم جون یه فایلی رو آپدیت میکنید یه حس خوبی که به من دست میده اینکه حواس اتون همیشه هست. این حس ثبات حالمو خوب میکنه.
به نظرم این دوره برای من خیلی مفید خواهد بود چون من در حل مسائلم واقعا مشکل دارم.. شاید این هم پاسخ خداوند به درخواست من بود که خانم شایسته ی عزیز زحمت این دوره رو کشیدن و روی سایت قرار دادن.. حتما این دوره رو تهیه میکنم.. چون توضیحاتش رو که خوندم متوجه شدم بله دقیقا خیلی از موارد در مورد من صدق میکنه و امیدوارم بتونم با این دوره یک سری مسائل رو به صورت ریشه ای حل کنم که ریشه زده توی خیلی از جنبه های زندگیم که من از حلش ناتوان شدم..
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه شما دوستان همفرکانسیم
میخوام از عجیب ترین چیزی که امروز مرتبط بااین دوره پیش اومده بگم.صبح قبل از اینکه برم صبحونه آماده کنم ادامه جلسات دوره عزت نفس رو از لبتاب کپی کردم روی گوشی (تا موقع صبحونه خوردن بتونم بهشون گوش بدم)و همزمان بااینکه داشت کپی میشد یه حسی بهم گفت برو سایت استاد(من معمولا آخرشبا بعد اینکه چندبار دوره رو دیدم و نوشتم و تمرین کردم میام سایت برای نوشتن کامنت)همزمان ذهنم یکم مقاومت داشت که چرا الکی داری میری سایت؟ استاد که دیگه فایل جدید ضبط نمیکنه و قراره چندماه روی هدف جدیدش تمرکز کنه.همینطوری ذهنم داشت بهونه میاورد که سایت باز شد و دیدم تصویر جدید گذاشته شده روی صفحه اول سایت.اول فکرکردم استاد کارشون تموم شده و برگشتن پرادایس و این دوره جدیده.بعدش که توضیحات رو خوندم متوجه شدم دوره قدیمی بوده که از رو سایت برداشته شده بود و مجدد بروزرسانی شده و روی سایت گذاشته شده.وقتی توضیحات خانم شایسته رو خوندم شوکه شدم.آخرین کامنتی که دیشب توی جلسه دوم عزت نفس گذاشتم توضیح دادم که هدایت شدم به مشکل اصلیم و گفتم باید از ریشه حلش کنم و میگفتم خدایا اخه چطوری حلش کنم باوری که اینقدر تو وجودم ریشه داره؟که وقتی متن دوره عزت نفس رو چک کردم دیدم جلسه 6 و 5 کامل توضیح داده شده ولی این دوره ای که بروزرسانی کردید و من هنوز فایل معرفیشم ندیدم باتوجه به توضیحات دوره گفتم خدا جواب منو داده و بعد از اتمام دوره عزت نفس و شروع این دوره من مشکلم صدددرصد حل میشه.(من یک باوری که دارم خدا حداکثر تا فردا منو به سمت جوابم هدایت میکنه طبق تجربیاتی که دارم)شماهم دقیقا فردای اون روز این دوره رو به سایت برگردوندید که چقدر جالب مرتبط با عزت نفس و لیاقت هست.من تا قبلش فکرمیکردم دوره بعدی که از سایت خرید میکنم قراره جهان بینی توحیدی باشه که بیشتر روی باورای توحیدیم کار کنم ک بازم چقدر جالب توی توضیحات گفتید روی باورهای توحیدی هم توی این دوره تمرکز گذاشتید و حتی تا ماه تولد من روی دوره تخفیف گذاشتید.من همه این اتفاقا رو نشونه میدونم ولی خب بازم بعد از اینکه تمرکزی دوره عزت نفس تموم شد، برای دوره بعدی بازم از خدا هدایت میخوام چون میدونم بهترین زمانبندی رو درزمینه ترتیب دوره های سایت واسم انجام میده.
به نام تنها خالق زیبایی های بی پایان
سلام به استاد گل و مریم بانو عزیز و تک تک اعضای خانواده من
خدایا کمکم کن بتونم با حل مسائل زندگیم ارزش و ثروت خلق کنم
خدایا کمکم کن بتونم مسائل خودم رو بصورت دائمی حل کنم نه موقتی با کارهای پوششی مثل وام چک یا قرض یاد بگیرم چالش ها و مشکلات رو بصورت ریشه ای حل کنم چون من افریده شده ام برای رشد کردن و بزرگ شدن چراکه من نماد عظمت و ثروت پروردگارم هستم و باید همیشه زیباتر از قبل خودم زندگی کنم و جهان رو هم جای بهتری برای زندگی کردن بکنم
منم وقتی خوب فکر میکنم میبینم وقت هایی تویه زندگیم رشد بیشتری کردم که داشتم مشکلات و ناخواسته های زندگیم رو حل میکردم و وقتی راه کارهای درست رو از دل تضادها در میاوردم خودم و ظرف وجودم بزرگ تر میشد مثلا وقتی دسته چکم رو پاره کردم و تصمیم گرفتم نقد خرید کنم و دیگه از وام یا پول قرضی استفاده نکنم اون موقع بود که با تعهد بیشتر به ایده ها و الهامات درونم جامع عمل پوشوندم و تونستم با کمترین هزینه ها بیشترین درامد رو خلق کنم
من باید بقول استاد یاد بگیرم هر روز وهر لحظه از خودم بپرسم چطور از این ساده تر و چطور از این راحت تر تا راهکار هایی رو به سمتش هدایت بشم برای بالا بردن سطح کیفیت کار و زندگیم و روابط و…
خدایا کمکم کن بتونم با خرید این دوره ارزشمند از اگاهی های نهفته درونش استفاده کنم و قانون حل مسئله رو یاد بگیرم تا خالق زندگی و شرایط خودم باشم
خدایا کمکم کن با حل مسائل زندگیم عزت نفس خودم رو بالا ببرم تا قدرت انجام کارهای بزرگ تر در وجود خودم بسازم
و باز هم سپاسگزارم بابت تولید محتوایی اینچنینی با این حجم از اگاهی های نهفته درونش
به امید دیدار تک تک عباسمنشی های موفق از نزدیک
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
این دوره یکی از بهترین دوره هایی بود که من در آن شرکت کردم
در این دوره یاد گرفتم که چطور از دل مسائل و تضاد ها برای خودم جواب و راه حل آنرا پیدا کنم
یاد گرفتم که از بیماری کمال گرایی پرهیز کنم و همیشه دنبال بهبود های قدم به قدم باشم
برای هر کاری قدم هایی را بردارم و هرگز نگاهم به دور دست ها نباشد
همه چیز در درون من و در ذهن و باورهای من نهفته است
این دوره واقعا برای من درس ها و نکته هایی عالی داشت
حس و حالم را خوب کرد
من را به فکر وا داشت و من را به این راه هدایت کرد که متفاوت تر به مسائل نگاه کنم
مهمترین درس این دوره برای من این بود که این تضاد ها باید وجود داشته باشند تا من بزرگ و بزرگ تر بشوم و رشد کنم
وقتی که من ریشه مشکلات و تضاد های زندگی خودم را پیدا کنم مطمین هستم که براحتی می توانم به دستاوردهایی عالی برسم
یاد گرفتم که در دل هر مسئله آسانی و راحتی است
یاد گرفتم که همیشه می توانم به راحتی و آسانی به جواب برسم
چه تمرین هایی عالی در این دوره وجود دارد
خدایی این دوره برای خودش یک کارگاه عملی است که همیشه نگاه به بهترین ها دارد و همیشه جوری باور و افکار من را زیر رو می کند که خودم می توانم از پس مسائل خودم بربیاییم
من خوشحالم که خداوند هدایت کرد من را که به این دوره عالی هدایت شدم
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام خدمت اساتید عزیزم
سلام به دوستان خوبم
۞ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد میکنند پس به قتل میرسانند و کشته میشوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟ پس از این معاملهای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.
امروز یه اتفاقی افتاد که اینقدر هیجان زده ام که نمیدونم چی باید بنویسم و اصلا این متن رو برای کامنت کدوم فایل بنویسم. فعلا فقط مینویسم و بقیه اش با خداست…
استاد
استاد عزیزم
نمیدونم چطور باید از شما تشکر کنم. شما شکل زندگی من رو تغییر دادین. شما یه دنیای جدیدی رو نشون من دادین که در بزرگترین رویاهام هم نمیتونستم تصورش کنم. الان دارم میفهمم اینکه میگین ما خالق زندگی خودمون هستیم یعنی چی.. هر چی بیشتر میگذره از مدت آشنایی من با شما و با این آگاهی ها، جملات ساده تر شما که از بس ساده هستن و تکرار شدن، ممکنه به نظر کلیشه ای بیان، تازه دارن برام معنا و مفهوم پیدا میکنه…
چقدر این دنیای جدیدی که به من نشون دادین رو دوست دارم. انگار تازه زندگی رو شروع کردم. الان تازه دارم میفهمم که زندگی چیه. زندگی چقدر لذت بخشه… من چقدر زندگی کردن رو دوست دارم…..
استاد من چند وقت پیش توی یه کامنتی نوشتم که چندتا کار هستن که همشون رو دوست دارم و دارم همزمان انجامشون میدم. مثلا یکیش یه کار هنری بود، یکیش یه دوره تخصصی جدید بود که شرکت کرده بودم، یکیش یه زبان جدید بود و خلاصه راجع بهشون توضیح دادم که من از همه این کارها خوشم میاد (و البته اینو هم قبلا گفتم که نمیدونم علاقه واقعیم چه کاریه) و میخوام همشون رو تجربه کنم. در ضمن من شاغل هم هستم و یه زمانهایی رو (البته کم) باید برای اون هم اختصاص میدادم. بعد از یه مدتی به خاطر اون دوره تخصصی و پروژه هایی که داشت، مجبور شدم اون کار هنری رو بزارم کنار. و کمی بعد هم تصمیم گرفتم که کلاس زبان رو به طور موقت، متوقف کنم تا پروژه این کلاس تموم بشه. کلاسی که شرکت کردم هیچ ربطی به رشته و تخصص من نداره اما صرفا چون توجهم رو جلب کرد و یه جورایی انگار بهم چشمک میزد، توی دوره شرکت کردم. نمیدونم چطور بگم که چرا تصمیم گرفتم شرکت کنم؛ فقط همین حس چشمک زدن رو داشتم.
حالا چیزی که میخوام بگم اینه که من در روند گذروندن این دوره، سعی کردم تمام آموزشهایی که از دوره 12 قدم و به خصوص دوره حل مسائل، یاد گرفته بودم رو بکار بگیرم و یه جورایی با خودم گفتم بزار این دفعه به روشی که همیشه انجام میدادم پیش نرم و اعتماد کنم به استاد و قوانین و طبق روش جدید پیش برم ببینم چی میشه….
دوست دارم توی این کامنت تمام چیزهایی که استفاده کردم یا نشانه هایی که دیدم رو بنویسم تا هم برای آینده خودم به جا بمونه و هم اینکه شاید به بقیه دوستان هم کمک کنه.
مثلا یکی از تکنیک هایی که استفاده کردم این بود که در مورد موضوعاتی که شک دارم، به احساسم توجه کنم.
حالا توضیح میدم چه جوری:
در این مدت که اون کار هنری رو گذاشتم کنار، چند بار از خودم پرسیدم که:
الان ناراحتی که اونو تعطیل کردی و به جاش داری این کلاس رو میری؟
دوست داشتی که این کلاس رو ثبت نام نکرده بودی و به جاش اون کار رو ادامه میدادی؟
و هر بار جوابم نه بود و این من رو خیلی خوشحال میکرد. دلیل خوشحالیم این بود که گاهی نجواهایی میومد که این کلاس که ربطی به رشته تو نداره، این همه هم هزینه اش زیاده، این همه هم داری برای تمریناتش وقت و انرژی میزاری، آخرش چی میشه؟
این سوال که ««آخرش چی میشه»»، سوالی بود که باعث میشد از خودم اون سوالات بالا رو بپرسم. ولی یه چیزی که خیلی بهم کمک میکرد این تکنیک بود که به خودم میگفتم من وقتی توی این کلاس هستم، حالم خوبه و احساس خوبی دارم و لذت میبرم. استاد هم همیشه میگه معیار ما احساسمونه. پس شرکت کردن توی این کلاس تصمیم درستی بوده. نمیدونم نهایتا چی میشه. مهم اینه که من الان دارم لذت میبرم.
موضوع دیگه ای که در طول این دوره یاد گرفتم، قدم به قدم کار کردن بود. یعنی من توی این دوره، با استفاده از تکنیکهای دوره حل مسائل، پروژه های کلاسیم رو پیش میبردم و تکمیل میکردم. یعنی هر دفعه اون قسمتهاییش که برام آسونتر و مشخص تر بودن رو انجام میدادم و بعد بقیه اش حل میشد… هر هفته…
این کار باعث شد که پله پله، من اعتماد به نفس پیدا کنم و آماده بشم برای پروژه نهایی کلاس. که اگر این قدمهای کوچیک (درمورد اعتماد کردن به قانون) در تمرینات هفتگی برای من پیش نیومده بود، محال بود که بتونم از پس پروژه پایانی بربیام.
مثلا یه بار که کمی گیج بودم و نمیدونستم الان باید برای پروژه ام چیکار کنم، رفتم تمام فایلهای هفته های قبل کلاسم رو که آماده کرده بودم رو باز کردم و دیدمشون و خودم رو تشویق کردم و گفتم همون خدایی که برای انجام اینا هدایتت کرد، برای پروژه فاینال هم کمکت میکنه.
یه سری جملات و عبارتها هم به دیوار روبروی میزم زده بودم که هر بار سرم رو بلند میکردم چشمم میوفتاد بهشون..
بعد چند تا عبارت تاکیدی و سپاسگزاری در مورد پروژه ام با صدای خودم ضبط کردم و نکته جالبی که به مرور متوجه شدم این بود که هر وقت قبل از شروع کارم این عبارتها رو گوش میدادم، اون روز کارم خیلی زودتر و راحتتر پیش میرفت… اینم یکی از نکاتی بود که یاد گرفتم از این به بعد قبل از انجام هر کاری عبارتهای تاکیدی که میخوام رو آماده کنم و گوش بدم.
یه تکنیک دیگه که فکر کنم استاد توی دوره 12 قدم راجع بهش گفتن این بود که (نقل به مضمون):
اگر یه موقع موضوعی پیش میاد، فکر نکنید که باید با یه کار فیزیکی اون رو حل کنید… نه اتفاقا باید ولش کنید و به جاش احساستون رو خوب کنید….
چندین بار در طول انجام پروژه نهایی، یه جاهایی به قولا کار گیر میکرد و نمیدونستم باید چیکار کنم…. کاری که کردم این بود که به خودم میگفتم: به قول استاد الان باید خوش بگذرونیم…. بعد یه فیلم شاد میزاشتم و مینشستم نیم ساعت فیلم نگاه میردم و بعد که برمیگشتم سر کارم، با چندتا کلیک ساده حل میشد!!!
حتی روز تحویل پروژه هم اینو امتحان کردم و جواب داد. یعنی چند ساعت مونده بود به تحویل پروژه و همین شرایط پیش اومد و من به خودم گفتم الان وقت لذت بردنه؛ و رفتم نشستم یه فیلم شاد نگاه کردم و وقتی برگشتم خیلی سریع راه حل رو پیدا کردم….
استاد من توی این کار، زبان و نحوه گفتگو با خدا، و دریافت و اعتماد کردن به الهاماتش رو یاد گرفتم (حداقل در این لول). و درواقع بهم ثابت شد که برداشتهای من از چیزهایی که به دلم میوفتاد، درست بوده و من توهم نزدم….
مثلا یه روز احساس کردم دارم یواش یواش مضطرب میشم به خاطر نزدیک شدن به روز تحویل پروژه و داشت احساس ناخوبی برام ایجاد میشد. در اولین قدم آگاه شدم به این موضوع و به خودم گفتم نباید بزارم این احساس در من قوی بشه. بعد شروع کردم به خوندن از روی عبارتهای تاکیدی که روی دیوار چسبونده بودم…. اتفاق جالبی که افتاد بعدش که دوباره مشغول کار شدم، برای یه لحظه همینجوری سرم رو چرخوندم از روی مانیتور و چشمم افتاد به این عبارت روی دیوار:
««اگر میخوای به خواسته ات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی امیدوار و شاد باشی»».
اون لحظه از اون لحظاتی بود که به خودم گفتم من باید این اتفاق رو یادم بمونه و آخر پروژه معلوم میشه که دین این نوشته اتفاقی بوده، یا پیغام و هدایتی از خداوند برای من بوده.
یا اینکه یه روز توی اینستاگرام این نوشته رو توی استوری یه پیجی دیدم:
««تا خدا هست هیچ لحظه ای آنقدر سخت نمیشود که نشود تحملش کرد…. شدنی ها را انجام بده و تمام نشدنیهایت را به خدا بسپار»».
وقتی اینو خودم یه دفعه یاد بهبود گرایی که خانم شایسته توی دوره حل مسائل گفتن، افتادم و ازش اسکرین شات گرفتم و اینو هم یه نشونه دیگه از طرف خدا دونستم و دیگه هر وقت در طی انجام پروژه، یه کاری انجام نمیشد، یاد این جمله میوفتادم و میرفتم سراغ یه قسمت دیگه. و دیگه همینطوری بود که تیکه تیکه مثل قطعات یه پازل همش چیده شد کنار هم. فقط نکته اش این بود که با اون ترتیبی که من فکر میکردم چیده نشد اما خدارو شکر میکنم که اعتماد کردم و طبق روشی که بهم گفته میشد، پیش رفتم.
یکی دیگه از چیزهایی که از دوره 12 قدم یاد گرفتم و در جریان این پروژه هی میومد توی ذهنم این بود که، استاد یه جا گفتن وقتی که میشینین تجسم میکنید، بعدش فکر نکنید که من 2 ساعت از کارهای دیگه ام عقب افتادم و حالا با نگرانی بخوایم بریم کارهامون رو انجام بدیم… کار اصلی کار ذهنیه نه کار فیزیکی….
منم در طی انجام این پروژه، هر بار میخواستم بشینم روی قوانین کار کنم یا مثلا کامنت بنویسم یا نت برداری کنم از دوره ها، به خودم میگفتم: ««این اون کار اصلیه که باید انجام بدم که وقتی شروع کردم پروژه رو، کارام سریع انجام بشه و آسون پیش بره»».
یه نکته ای رو هم درباره پروژه بگم:
این یه دوره آنلاین بود که خارج از ایران برگزار میشد و شرکت کننده ها از کشورهای مختلفی از ایران و اروپا و آمریکا توی دوره شرکت کرده بودن که حدود 40 نفر بودیم. ما برای انجام پروژه 2 تا انتخاب داشتیم: یا اینکه بر اساس نمونه کاری که استادمون بهم داده بود پیش بریم، و یا اینکه خودمون از بیس، یه کار متفاوت و جدید انجام بدیم….
من از همون اول شروع پروژه، یه سری ایده ها و تصاویر توی ذهنم میومد، که یه دفتر خریدم و هر بار اونارو داخل دفترم یادداشت میکردم. حتی بعضی وقتها یه جمله یا یه کلمه به ذهنم میرسید که یادداشتش میکردم…
روند کلاس اینجوری بود که دانشجوها، هر هفته کاراشون رو برای استاد ارسال میکردن و درواقع ما تا یه مدتی از کار همدیگه خبر نداشتیم که کار هرکسی چجوریه و مثلا چه تعداد از بچه ها از حالت 1 استفاده میکنن و چه تعداد از حالت 2. البته بعد از یه مدتی من با چندتا از بچه های کلاس دوست شدم و کارهاشون رو دیدم اما اون چند نفر، همشون جز افرادی بودن که یا بر اساس سمپل استادمون پیش رفتن یا با یه ایده ای خیلی شبیه به اون، داشتن کار میکردن.
استاد،……… روز آخر بخشی از کار من تکمیل نشد. ولی من حسم کاملا خوب بود و احساس کردم دیگه لازم نیست از اینجا به بعدش رو ادامه بدم و همین کافیه و ارسالش کردم. و دیگه یاد گرفته بودم که همه چیز رو با احساسم بسنجم. و چون حسم خوب بود، دیگه هیچ نگرانیی هم نداشتم.
دیشب که زمان ارائه بود، اتفاقی که افتاد این بود که استادمون بعد از ارائه من گفت: ««بچه ها من ازتون نمیخوام که کارتون به ادونسیه کار مهشید باشه…. مهشید یه سری از کارهایی که انجام داده به واسطه دانش جداگانه ایه که داره. ولی اشکال نداره اگه شما این کارا رو نمیتونید انجام بدید، ولی شما هم باید بتونید از دانش رشته خودتون توی کارتون استفاده کنید»».
وقتی داشت این حرفا رو میزد، صدای خانم شایسته توی دوره حل مسائل توی گوشم زمزمه شد که میگفت: ««این نتیجه استفاده کردنت از همون امکانات موجودته»». (یعنی توانایی که من به واسطه رشته خودم داشتم و ربطی به این دوره خاص نداشت)
استاد توی کل کلاس، من تنها فردی بودم که یک کار کاملا متفاوت و جدید انجام داده بودم. من فکر میکردم حداقل نصف کلاس، از ایده های خودشون استفاده میکنن ولی فقط من بودم…. اینجا من تازه به اهمیت کاری که تونسته بودم انجام بدم پی بردم. و متوجه شدم با اینکه بخش آخر کار رو فرصت نکردم اضافه کنم، تا همینجا هم نسبت به بقیه کارها خیلی سطحش متفاوته.
خانم شایسته عزیزم، من در تمام مدتی که به ایده ها و کارم فکر میکردم، صدای شما رو توی گوشم میشنیدم که میگفتین: ««فقط خودت باش و سبک شخصی خودت رو داشته باش…»» و همین باعث شد که من جرات انجام یه پروژه متفاوت و جدید رو پیدا کنم.
ممکنه برای بعضی از افراد (به خصوص دوستانی که تازه با قوانین آشنا شدن) چیز ساده ای به نظر بیاد، یا فکر کنن خوب حالا مگه چی شده؟ یه پروژه تحویل دادی؟!
ولی دوستانی که مدتیه با این آگاهی ها آشنا هستن و ازشون استفاده میکنن میدونن که قضیه فراتر از این حرفاست.
من توی این کلاس و در طی انجام پروژه هاش، یاد گرفتم که به کدوم صداهایی که میشنوم گوش بدم و اعتماد کنم و از چه نجواهایی اعراض کنم…. و مهمتر اینکه، مطمئن شدم که برداشتم از همه اون نشانه هایی که دریافت میکردم درست بوده و توهم نبوده.
در نهایت اینکه، استادم خیلی از کارم خوشش اومد و خیلی ازم تعریف کرد و حالا میخوام یه نکته دیگه ای رو بگم…..
من چند روز قبل از تحویل پروژه، یه متنی توی تمرین ستاره قطبیم برای خدا نوشتم، که همونو اینجا کپی پیست میکنم:
««ای عزت و افتخار ای عزت و افتخار من ای عزت و افتخار من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت خودت خودت یاری و هدایتم که پروژه ام اونقدر خوب و عالی و شگفت انگیز و زیبا و بی نظیر و حرفه ای و سطح بالا بشه که من در روز ارائه سربلند باشم و نشانه ای از سمت خودت برایم قرار بده که نشون بده که تمام این دریافتها و کارهایی که حس کردم و این مدت انجام دادم درست بود و برداشت من از این اتفاقات و احساسات درست بوده و شرکت در این کلاسها در جهت رسیدن به خواسته های عالی و بهشتی و خدایی من و در جهت رشد و گسترش منه و قدمهام رو استوارتر و فوق العاده تر و ایمانم رو بیشتر کنه. از درگاهت مسئلت میکنم ای اجابت کننده دعای درخواست کننده. خدایا خودت میدونی منظورم چیه خودت نشانه ای عالی برایم قرار بده که نشونم بده راهم درسته و راه صالحین و کسانی است که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان….. هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم»».
نکته اینه: بعد از کلاس، استادم بهم پیغام داد و گفت خیلی کارت خوب بود و میخوام اگر کار مناسبی پیدا کردم، برات بفرستم.
من نشونه خودم رو دریافت کردم………. و خدا قلبم رو مطمئن کرد و حالا به قول استاد عباس منش، با این نتیجه، با ایمان بیشتری میتونم از قوانین استفاده کنم.
من این پروژه و کلاسم رو، همونجور که استاد توی دوره 12 قدم گفتن، سوت زنان طی کردم و به قول استاد که خاطره وزن کم کردنشون رو تعریف میکردن که به خودشون گفتن: ««اگر من تونستم اینکار رو بکنم، پس هر کار دیگه ای رو میتونم بکنم»»، منم الان به خودم میگم: ««اگر من تونستم قوانین رو اینجوری توی این دوره و برای انجام پروژه های این کلاس و با این لول و کیفیت انجام بدم، پس توی هر موضوع دیگه ای هم میتونم ازشون استفاده کنم»».
استاد،….. من الان به اون استیتی رسیدم که به جز زیر دوش یا زمانهایی که یک کار خیلی تمرکزی میخوام انجام بدم، بقیه اش هدفون توی گوشمه، و یا دارم به فایلهای شما گوش میدم یا عبارات تاکیدی، یا آهنگهای تجسمی…..
یکی از موارد دیگه ای که دوست دارم بهش اشاره کنم اینه که حس میکنم یه تغییر بزرگ برای من از زمان استفاده از دوره حل مسائل پیش اومد و اونم این بود که، اولین دوره ای بود که من هم کامل همه جلساتش رو گوش دادم، و هم کامل نت برداری کردم و مهمتر از همه: همه تمرینات هر جلسه رو انجام دادم و توی بخش کامنتها نوشتم.
استاد حس میکنم این کلید ماجرا بود برای من. من قبلا دوره 12 قدم رو هم داشتم اما هم کامل ندیده بودمش و هم اینکه نت برداریهام خیلی خلاصه تر بود و مهمتر اینکه تمرینات رو اینقدر عمیق انجام نداده بودم… بعد از دوره حل مسائل، شروع کردم 12 قدم رو دوباره نت برداری کردم و دارم برای هر جلسه، کامل نت برداری میکنم و تمرینات رو انجام میدم و الان به قدم 4 رسیدم….
استاد، من سالهاست که دارم کار میکنم. میخوام بگم که فکر نکنید مثلا تازه شروع به انجام پروژه کردم و این برام تازگی و جذابیت داره. نه… موضوع این نیست… موضوع فقط تحویل یه پروژه نبود برای من …… موضوع اینه که من تونستم به خودم و به ذهن خودم ثابت کنم که شما درست میگفتین….که آگاهیی هایی که به ما آموزش میدین درسته و جواب میده… که من میتونم از این روش برای بقیه خواسته هام هم استفاده کنم…..
احساس میکنم خدا مثل یه بچه نوپا دستم رو گرفت و منو train کرد و انگار تازه دارم با زبان خدا آشنا میشم… انگار تازه دارم زبان نشانه ها رو میفهمم….
استاد، من الان چند ساله که دارم از دوره های شما استفاده میکنم و روی خودم کار میکنم. نتایجی که تا الان گرفتم شامل چیزهایی مثل حال خوب و احساس آرامش، بهتر شدن روابطم با دیگران، در صلح بودن با خودم و روون شدن چرخ زندگیمه. اما این یکی فرق میکنه… اصلا منظورم این نیست که اونا چیزهای کمی هستن یا بخوام دست کم بگیرمشون…. نه….. موضوع اینه که این یکی برای ذهنم به شکل کاملا واضحی، قابل سنجشه…. این یه سَنَده برای ذهن من.
این اون چیزیه که من میتونم باهاش به خودم بگم:
میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود…….
من تصمیم گرفتم این کامنت رو برای آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی بنویسمش، تا دوستانی که این دوره رو نخریدن هم بتونن بخوننش و شاید توی تصمیم گیری بهشون کمک کنه.
استاد عزیزم، خانم شایسته مهربونم
نمیدونم چطور حس سپاسگزاریم رو بهتون منتقل کنم…..
بینهایت ازتون سپاسگزارم…
میبوستون و از خدا، براتون شادی و برکت روز افزون طلب میکنم.
سلام مهشید عزیز
خدا من رو به این صفحه هدایت کرد تا بیام کامنت شما رو بخونم.
انگار من باید این جمله زیبا رو که بولد کردی میدیدم:
«اگر میخواهی به خواستهات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی شاد و امیدوار باشی.»
خیلی متشکرم
عزیزمممنونم بابت کامنت متفاوت وبسیار کاربردیت خیلی بهمکمک کردی اغلب کامنت ها تکرار حرفای استاد هست از اون فایل ولی اینکه شما تجربیات خودتون رو اینقد عاشقانه نوشتید برام خیلی جذاب بود الهی همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشی عاشقتونم
عاشق این خانواده ی الهی و خوشبختم که منم عضو تازه واردشم .استاد عزیزم خانوم شایسته عزیزم شما پدر مادر معنوی من هستید عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم پایدار باشید
سلام دوستان
استاد چقدر قشنگ توضیح دادن و من زمانی که داشتم فایل رو میدیدم کلا رفتم تو رویا و جقدر لذت بردم که بتونم مسائلی رو حل کنم که انسان های عادی ازش فرار میکنن وقتی که گفتید از مسئله سرو بر میگیریم که مسئله رو نبینیم چقدر کلید دست من داد و کوهی از مسائلی که سال هاست دارم ازشون فرار میکنم امد جلوی چشم هام. و دوست دارم خیلی زود هم مدار بشم با این اگاهی ها و دوست دارم به کسایی که کامنت رو مبخونن بگم که مثلا من دوره عشق و مودت رو گرفته بودم که برسم به اون کسی که بهش وابستگی داشتم و من رفتم و رسیدم به خداوند چقدر جالب، و این دوره هم میدونم جواب سوال های که سالهاست دارم ازشون فرار میکنم رو میده. خدایا شکرت
این هم تمرین عزت نفسم که برای هر جلسه هر چی میاد توی ذهنم بنویسم و به خودم افتخار میکنم که اینجا هستم.
بنام خدایی که در همین نزدیکی است و یاد و نامش همواره و در هر لحظه آرام بخش دلهاست
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم
سید حسین عباس منش و خانم شایسته عزیز
دوره شیوه حل مسائل زندگی رو از همان روزهای اولی که بر روی سایت قرار گرفت، خریداری کردم و دوره ای بود که بارهای بار گوش می دادم و سعی می کردم که باورهای درست را در ذهنم ایجاد کنم و
با قدم برداشتن و حرکت کردن به صورت اصولی و در عمل از این آگاهی ها و آموزه های ارزشمند استفاده کنم و نکات گرانبهای بسیار خوبی یاد گرفتم و بعد از یه مدت که از روی سایت برداشته شد،
گفتم دوره ای به این خوبی چرا از روی سایت حذف شد، تا الآن که این دوره فوق العاده دوباره بر روی سایت قرار گرفت و از این بابت بسیار خوشحالم و خیلی خیلی سپاسگذارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز که با عشقی که نهایت ندارد برای
بروزرسانی و آپدیت دوره ها و محصولات و انتشار این آگاهی های ارزشمند و ساختن باورهای قدرتمند
زمان و انرژی می گذارید و اینکه همیشه بهترین
بهترین خودتان را عرضه می کنید، برایم قابل تحسین و باعث افتخار است که از اعضای خانواده صمیمی عباس منش هستم و در این مسیر زیبا و قشنگ همراه شما و دوستان عزیزم هستم.
خدا قوت و بینهایت سپاسگذارم
در پناه مهربان ترین مهربانان باشید.
درود به همه عزیزان دلم
من هر روز عادت دارم، بلافاصله بعد از انجام تمرین فانوس دریایی و شکرگذاری و … یه سری به سایت بزنم و ببینم استاد چه مطلب جدیدی بهمون هدیه داده.
امروزم طبق عادت هر روز یه سری به سایت زدم و دیدم استاد نه تنها این فایل جدید و گذاشته ؛ بلکه دوره رو هم برای فروش روی سایت قراردادن .
نمیدونین چقد ذوق کردم و با اینکه امروز صبح خیلی سرم شلوغ بود، ولی همون لحظه دوره رو خریداری کردم و اولین قسمت رو بلافاصله گوش کردم و فهمیدم عجب دوره جالب و شگفت انگیز و کاربردی برای من هست و یعالمه خدا رو شکر کردم.
به شدت خریدن این دوره رو به همه دوستان عزیزم توصیه میکنم .
این دوره فرقش با دوره های قبلی استاد اینه که علاوه بر اینکه استاد مسائل لازم رو برامون شرح میدن؛ بلکه مریم بانوی مهربونم هم کلی برامون صحبت کردن و من کلی از این موضوع سورپرایز شدم .
چون عاشق اینم که ایشونم علاوه بر استاد عزیزم، در مورد مسائل مختلف توضیح بدن و مثالای عملی از زندگی شخصی خودشون و استاد بزنن و این مثال های عملی خیلی خیلی خیلی تاثیر مثبت تو زندگی من میذاره ؛ چون همیشه تلاش می کنم من هم تو زندگی شخصیم مثل مریم بانوی عزیزم و استاد نازنینم باشم.
تازه علاوه بر همه اینها، مریم بانوی عزیزم، کلی تمرین های عملی هم برامون تو این دوره مطرح کردن که من مطمئنم اگه با دوستای عزیزم به انجام تمرین های عملی این دوره بصورت همزمان با هم بپردازیم؛ انرژی فوق العاده بیشتری به جهان و کائنات ارسال می کنیم و نتایج فوق العاده ای هم به امید خدای مهربون به دست میاریم .
خییییلی خوشحالم که این دوره مجدداً به روزرسانی شده و قراره کلی تجربه های جدید و عالی داشته باشیم .
خدایا شکرت به خاطر این دوره بسیار ارزشمند.
ان شاءالله ما تو این دوره یاد میگیریم؛ در صورت ایجاد مسائل تو حوزه های مختلف چگونه رفتار کنیم .
چگونه بیندیشیم.
چگونه راه حل گرا باشیم ؛ بجای اینکه رو خود مشکل تمرکز کنیم .
چگونه راهکارهای مناسب برای حل مسائل رو بیابیم.
چگونه با بروز مسائل؛ ذهنمون و کنترل کنیم .
من خودم در کسب و کارم ؛ واقعاً به شدت به یک همچین دوره ای نیاز مبرم و ضروری داشتم و دارم .
چون مسائل قطعاً در هر شغلی وجود داره و خواهد داشت .
مهم اینه که ما ظرفمون برای حل مسائل؛ بزرگتر از خود اون مسأله بشه .
و هرچقدر کسب و کارمونو وسعت ببخشیم، قطعاً بایستی توانایی حل مسائل بیشتری رو در خودمون، پرورش بدیم و از مسائل و مشکلات سر راهمون نترسیم و واهمه نداشته باشیم.
من واقعا از استاد عزیزم تشکر میکنم و قدردان زحماتشون هستم که همیشه درتلاش هستن تا بهترین و با کیفیت ترین دوره ها رو برای آموزش ما تهیه کنند و در هر شرایطی و با هر میزان کاری که ببره؛ دوره ها رو آپدیت می کنن و با توجه به آگاهی های جدیدشون و نیازمندی های ما بچه ها؛ همیشه و همیشه در تلاشن که بهترین خودشون رو به نمایش بزارن و ماهم از این آموزه های ارزشمند بهره مند میشم و استفاده میکنیم .
از مریم بانوی عزیزم که نگم براتون ، اصلاً تو این دوره دیگه سنگ تموم گذاشته .
امروز که داشتم اولین قسمت این دوره رو گوش میکردم ؛ نمی دونین چند بار ایشون و تحسین کردم که چقد خوب و دقیق و کاربردی و عملی ؛ داره به ما توضیح می ده و فرمایشات استاد و تفسیر میکنه و کلی تمرین های مفید هم برامون طراحی کرده. واقعا از اعماق وجودم ؛ ذوق و شور و اشتیاق ایشونو تو طراحی دوره ها و بروزرسانی ها، تحسین کردم و آفرین گفتم.
خدایا شکرت که ما رو به این مسیر بسیار زیبا هدایت کردی که همه و همه؛ از استاد و مریم بانوی مهربونم گرفته تا تک تک بچه های سایت؛ با این حجم از ذوق و اشتیاق سوزان؛ داریم گام برمیداریم و همه با هم داریم پیشرفت می کنیم و پله های ترقی رو یکی یکی داریم پشت سر میزاریم و هر روز داریم به خواسته ها و آرزوهای زندگیمون نزدیک تر و نزدیک تر میشیم.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که این پلن ها و برنامه ها رو داری با این دقت ؛ هدایت می کنی و میچینی و ما رو به سرمنزل مقصود، رهنمون می کنی .
بازم توصیم به همه دوستانم تو این سایت اینه که در اسرع وقت این دوره رو خریداری کنن و اصلا وقتو تلف نکنن که این دوره خیلیییی خییییلی ارزشمنده و قراره کلی آموزه های مفید و فوق العاده یاد بگیریم.
سلام به استاد عزیزم و خانواده ی بزرگ عباس منش.
واقعا از اومدن این فایل روی سایت متعجب شدم و از مثال هایی که استاد زد.
چند روزه که دندون خانمم درد میکنه به طوری که دیشب دردش خیلی زیاد شد.
امروز تو راه برگشت از دندون پزشکی داشتیم با هم درباره ی تحمل کردن صحبت میکنیم.
یادمه تو یکی از فایل های دوره ی 12 قدم (دقیقا یادم نیست کدوم قدم بود) استاد داشت درباره همین موضوع صحبت میکرد و میگفت هیچ وقت هیچ مشکلی رو تحمل نکنین و سریعا و تو اولین فرصت سعی کنین اون مشکل رو بنیادی حلش کنین.
و دقیقا هر از جنبه مثبت و هم از جنبه منفی ش چندین بار نتایج شو دیدم.
یادمه دقیقا برا همین دندون درد، چند سال پیش یکی از دندون هام مدت ها بود که درد میکرد و خودمم تو آینه دیده بودم که مشکل داره و نیاز داره پر بشه. نزدیک 1 سال بود درد شو تحمل کردم، مراعات میکردم که چیزای زیاد سرد یا زیاد داغ نخورم، هر موقع آجیل یا چیزایی که یکم سفت بود رو با اون سمت نمیخورم تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم درستش کنم.
دقیقا پارسال تابستون بود که رفتم و اون موقع انقد وضع دندونم بد شده بود که مجبور شدم 5 جلسه برم دکتر و نزدیک 6 میلیون هم خرجش شد، در حالی که اگه از همون اول میرفتم هم نهایتا با یکی دو جلسه اوکی میشد، هم هزینه ی به مراتب پایین تری برام داشت و هم راحت و بدون سختی میتونستم همه چی بخورم.
برعکس این موضوع هم برام اتفاق افتاده. یادمه چند ماه پیش که برای تعویض روغن ماشینم رفتم قبل از زمستون بود و اون بنده خدا بهم گفت که ضد یخ نمیخوای تو رادیات ماشینت بریزی و من اول گفتم نه نیازی نیست. چون دو سه سال بود که زمستون خیلی سختی تو مشهد نداشتیم و امسال هم سر خونه زندگی خودم بودم و پارکینگ داشتیم ولی یه لحظه یاد حرفهای استاد افتادم و به اون بنده خدا گفتم که ضد یخ هم بریز و شاید هزینه ی اون ضد یخ ها 100 تومن هم نشد.
دقیقا بعد چند هفته دمای هوای به 17- رسید و مردم مشهد یکی از سردترین زمستون های 20 سال اخیرشونو تجربه کردن.
خیلی از رادیات های ماشین ها یخ زده بود و خیلی ها ضرر های خیلی زیادی بردن و اونجا بود که گفتم خدایا شکر که من این بار به حرف استاد کردم.
به شدت با این موضوعی که استاد میگه موافقم که باید موضوعات رو اساسی و در اولین فرصت حل کرد چرا که بعداً مشکلات بدتری پیش میاد.
به تازگی تو بحث سلامتی و مالی به مشکلاتی مشابه دارم برمیخورم که این فایل یه زنگ خطری برام بود که با خودم بگم: میلاد حواست باشه… اینا یه نشونه اس که تو داری از مسیرت دور میشی و باید هرچه سریع تر دست به کار بشی و مشکلات تو اساسی حل کنی و نه مثل جمله ی معروف و زیبای استاد که میگه آشغال ها رو زیر مبل نریزین.
خیلی دوس دارم تو اولین فرصت که پول دستم اومد دوره ی کشف قوانین زندگی رو هم بخرم.
استاد بی نهایت دوست دارم و خدارو شکر میکنم که تو زمانه ای زندگی میکنم که تو هم هستی
سلام استاد عزیزم و عزیزانی که کامنت منو میخونید
یکی از هماهنگی های قشنگی که برام اتفاق افتاد این بود که خیلی دلم میخواست دوره عشق و مودت در روابط آپدیت بشه که توی فایل جدیدی استاد نوید آپدیت اش رو دادند و چشام برق زد.
هروقت سراغ دوره عشق و مودت میومدم با خودم میگفتم من باید حالا که سال هاست کاهلی کردم یه دوره بخرم و از اول لیزری تمرکزی روش کار کنم.
بعد با خودم میگفتم اول برو سراغ فایل های دانلودی از اونجا شروع کن.
باز ته دلم میگفتم یه دوره جدید میخوام.
باز یه صدایی میگفت یه دوره جدید بگیر.
باز میگفتم از همون چیزی که داری به نتیجه برس بعد پیگیر فایل جدید باش
امروز اومدم نشانه ی روز امو تو سایت ببینم که این فایل رو دیدم و جالبه داشتم میرفتم سراغ خرید اش با اطمینان گفتم اول حسابمو چک کنم. دیدم پول هست اومدم بزنم خرید دوره
گفتم امروز ماشین ات و بردی تعمیرگاه گفت حدودا فلان تومن فلان تومن ام باید بدی واسه اجاره خونه ات فلان تومن ام تو این هفته چیزی خریدی میرسه باید کارت بکشی!
کلا برق چشام تبدیل به سو سو چراغ شد!
گفتم خب دلیل اش اینکه باید از همون فایل به نتیجه برسم اول
اسکرول کردم صفحه رو اومدم پایین دیدم عه یه خبر خوب اینکه دوره تا اردیبهشت تخفیف اش پا برجاست و برق چشام دو چندان برگشت!
یه چیزی که از بابت اش خیلی ذوق دارم اینکه این دوره تلفیق استاد قدیم و استاد جدید و یقینا حس خوب من بهش بی دلیل نیست و حتما مال منه و کلی پیام های خوب برام داره ضمن اینکه وقتی شما استاد و مریم جون یه فایلی رو آپدیت میکنید یه حس خوبی که به من دست میده اینکه حواس اتون همیشه هست. این حس ثبات حالمو خوب میکنه.
سلام
به نظرم این دوره برای من خیلی مفید خواهد بود چون من در حل مسائلم واقعا مشکل دارم.. شاید این هم پاسخ خداوند به درخواست من بود که خانم شایسته ی عزیز زحمت این دوره رو کشیدن و روی سایت قرار دادن.. حتما این دوره رو تهیه میکنم.. چون توضیحاتش رو که خوندم متوجه شدم بله دقیقا خیلی از موارد در مورد من صدق میکنه و امیدوارم بتونم با این دوره یک سری مسائل رو به صورت ریشه ای حل کنم که ریشه زده توی خیلی از جنبه های زندگیم که من از حلش ناتوان شدم..
تشکر میکنم از خانم شایسته عزیز و استاد عزیزم..
بنام خداوند عشق و زیبایی
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه شما دوستان همفرکانسیم
میخوام از عجیب ترین چیزی که امروز مرتبط بااین دوره پیش اومده بگم.صبح قبل از اینکه برم صبحونه آماده کنم ادامه جلسات دوره عزت نفس رو از لبتاب کپی کردم روی گوشی (تا موقع صبحونه خوردن بتونم بهشون گوش بدم)و همزمان بااینکه داشت کپی میشد یه حسی بهم گفت برو سایت استاد(من معمولا آخرشبا بعد اینکه چندبار دوره رو دیدم و نوشتم و تمرین کردم میام سایت برای نوشتن کامنت)همزمان ذهنم یکم مقاومت داشت که چرا الکی داری میری سایت؟ استاد که دیگه فایل جدید ضبط نمیکنه و قراره چندماه روی هدف جدیدش تمرکز کنه.همینطوری ذهنم داشت بهونه میاورد که سایت باز شد و دیدم تصویر جدید گذاشته شده روی صفحه اول سایت.اول فکرکردم استاد کارشون تموم شده و برگشتن پرادایس و این دوره جدیده.بعدش که توضیحات رو خوندم متوجه شدم دوره قدیمی بوده که از رو سایت برداشته شده بود و مجدد بروزرسانی شده و روی سایت گذاشته شده.وقتی توضیحات خانم شایسته رو خوندم شوکه شدم.آخرین کامنتی که دیشب توی جلسه دوم عزت نفس گذاشتم توضیح دادم که هدایت شدم به مشکل اصلیم و گفتم باید از ریشه حلش کنم و میگفتم خدایا اخه چطوری حلش کنم باوری که اینقدر تو وجودم ریشه داره؟که وقتی متن دوره عزت نفس رو چک کردم دیدم جلسه 6 و 5 کامل توضیح داده شده ولی این دوره ای که بروزرسانی کردید و من هنوز فایل معرفیشم ندیدم باتوجه به توضیحات دوره گفتم خدا جواب منو داده و بعد از اتمام دوره عزت نفس و شروع این دوره من مشکلم صدددرصد حل میشه.(من یک باوری که دارم خدا حداکثر تا فردا منو به سمت جوابم هدایت میکنه طبق تجربیاتی که دارم)شماهم دقیقا فردای اون روز این دوره رو به سایت برگردوندید که چقدر جالب مرتبط با عزت نفس و لیاقت هست.من تا قبلش فکرمیکردم دوره بعدی که از سایت خرید میکنم قراره جهان بینی توحیدی باشه که بیشتر روی باورای توحیدیم کار کنم ک بازم چقدر جالب توی توضیحات گفتید روی باورهای توحیدی هم توی این دوره تمرکز گذاشتید و حتی تا ماه تولد من روی دوره تخفیف گذاشتید.من همه این اتفاقا رو نشونه میدونم ولی خب بازم بعد از اینکه تمرکزی دوره عزت نفس تموم شد، برای دوره بعدی بازم از خدا هدایت میخوام چون میدونم بهترین زمانبندی رو درزمینه ترتیب دوره های سایت واسم انجام میده.
همگی شما عزیزانم در پناه الله یکتا(قلب)
فعلا خداحافظظظ