معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-27 03:55:002024-02-14 06:11:15معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز،
ممنون بابت این دوره جدید.
من میخواستم این ماه دوره عزت نفس رو خریداری کنم. بعد امروز دیدم این دوره ی احساس لیاقت رو به انتشار گذاشتین. میشه فرق دوره احساس لیاقت و با عزت نفس رو بفرمایید تا در این موقعیت فعلی دوره منطبق تر رو خریداری کنم؟
استاد خدا به همراتون باشه. احساس خوبی دارم وقتی به قوانین عمل میکنم. (هروقت که عمل میکنم)
سلام استاد عزیزم ومریم دوست داشتنی وهمراهان عزیزدرسایت عباسمنش،خداروسپاس برای یک فایل زیبا ویک قطعه زیبا ازپازل موفقیت که جملات ارزشمند شما مارودرمسیر زیبا هدایت وحمایت میکنه،احساس لیاقت وارزشمندی مهمترین اصل توزندگیه که امروز ساعت 6صبح من بادیدن فایل تنها راه گذشتن ازثروت رسیدن به ثروت هستش،اونجا احساس کردم خودمو لایق نمیدیدم تا چیزی راجب ثروت بگم چون من باوجود کارکردن روی خودم وباورام باز حس میکردم کافی نیست چون من درگذشته به شدت کمال گرا بودم،وکاملاصفروصد بود طرز فکرم،احساس عدم لیاقت خیلی جاها مانع رشد من بوده این باور کاملآ ذهنیه چون دیگران من وارزشامو میبینند ولی این خود منم که چیزی دروجودم مدام نجوا میکنه تونمیتونی نمیشه،اگه نتونی آبروت میره که همه اینها ریشه در تربیت وطرز بررگ شدن داره،اگه بتونم این باور وبا احساس خوب انسانم وقرارنیست کامل باشم عوض کنم میتونم کارهای بزرگ و زیادی انجام بدم،وقتی دوره میکنم میبینم من کارهای بزرگ زیادی انجام دادم که خیلی ازاونایی که قبول ندارن حتی فکرشم نمیتونن بکنن،به قول استاد هرتضادی هرحرف منفی که تو ازپسش برنمیای بیشتر به عنوان اهرم داره عمل میکنه ،این حس کاملآ درونیه وقتی خودمو دوست دارم قبول دارم حرفهای دیگران نمیتونه متوقفم کنه ،استاد عزیزم خیلی هوشمندانه این موضوع روانتخاب کردن چون وقتی رشدمیکنیم این احساس گاهی درما جاشو به غرور میده،وحرص جوش برای بالا رفتن ،امروز به این باور رسیدم که زیبایی یک انسان ویک زن به اعتماد به نفسی که داره وبااحساس لیاقت میتونه موفق بشه فارغ ازاینکه دیگران باچه نگاهی دارن میبیننش ،وقتی به صلح درونی رسیدم احساس لیاقتم بیشترشد،وقتی ارتباطم باخدا بیشترشد وفهمیدم خدا منو دوست همینجوری که هستم قبولم داره باورام بیشترشد،امروز جلسه انجمن اولیا برای انتخاب هست ومن حتما بعدازاین فایل میرم وکاندید میشم چون چند سالی هست که خودمو در حدی که بخام این مسولیت داشته باشم نمیدیدم واین احساس ازاونجایی ناشی میشه که به خودم ثابت بشه بهترینم نه برای این که به دیگران خودنمایی کنم چون این دو باهم متفاوته،وقتی تشخیص بدی کجا باید خودتو باورکنی ضربه نخوری خیلی مهمه،خدارو بی نهایت سپاس،وتشکر از استاد عزیزم برای آگاهی های ناب این فایل
سلام به رفقای عزیزم
ببین استاد عباسمنش، چیزهایی که شما بعنوان ایرادهای ما بیرون میکشین، با سیمان و ملات تو ذهن ما ممزوج شده و کاملا هم وجودش حقیقت داره.
یه فایل از سری الگوهای تکرار شونده بود که راجع به تحمل کردن بود.
دقت که میکنم، هر چی رو تحمل کرده م، این، به خاطر این بوده که خودم را لایق تحقق شرایط بهتر در اون حیطه نمیدیدم.
من در 34 سالگی گواهینامه گرفتم. تو خونه ماشین رو بهم ندادن واسه تمرین، منم به خودم قول دادم که تا خودم ماشین نخرم، گواهینامه نگیرم! خب، تا 34 سالگی طول کشید! حالا اگه زودتر گواهینامه گرفته بودم، پول ماشین خریدن رو از زیر سنگ، تو همون 20 سالگی جور میکردم!
تو محل کار. سابقم، خودمو لایق ارتقا نمیدیدم، بسکه تو سرم زدن که تو سوادت به پوزیشن کاری بالاتر نمیخوره و…. خلاصه تا لیسانس مرتبط گرفتم، گفتن: حالا هم بهت ارتقا نمیخوره، بیا برو، تو 3 سال دیگه بازنشسته ای! ایراد از خودم بود!
تو خانه پدری، حتی کسی نفهمید چطور ازدواج کردم و از خانه پدری رفتم….حالا هم بچه هام رو خیلی تحویل نمیگیرند، چون خودم نخواستم ! حالا این بچه هامند که اذیت میشن!
میخواستم ماشین بخرم و پول داشتم که ماشین خارجی بخرم، ولی خودم رو در حد اون نمیدونستم….معلومه که تورم بی رحم، الان همون ابوقراضه رو روی دستم باقی گذاشته!
یه چیزی بگم؟ دوره های شما به شدت برای زندگی در ایران لازمه….خارج رو نمیدونم، حتما اونجا هم همینطوره، ولی اینجا که اظهر من الشمس هست که باید به این چیزها مسلح باشی تا بتوانی گلیم خودت را از آب بکشی! چرا؟ چون نباید چیزی رو تحمل کنی! تو ایران، کلا تحمل کردن حرامه!
البته، حتما این موضوع در خارج از کشور هم صحت داره. چون تجربه ندارم، به همین تجربیات خودم در ایران ارجاع میکنم.
درود برشما دوست گرامی،علی اقا.
خداروشکرکه اشتباهات گذشته وراه درست روشناختیه ایم والان همگیمون درمسیر درست هستیم،کلاًباورها،افکار وعقایدماهابه نسلهای گذشته مون برمیگرده،البته خداروصدهزارمرتبه شکرالان دیگه متوجه این موضوع شده ایم وداریم روی تغییراونهاکار میکنیم،خیلی ازمااینطور هستیم دوست عزیز،اغلب بخاطرناآگاهی زندگی گذشته درست وزیبایی نداشتیم ،راهنمایی ویا به گفته ای آگاهی وتربیت درمسیر عالی ودرست نبوده،بهرحال والدین وبزرگترهای ماهم هرآنچه بلد بودندوبرای خودشون اجرا شده بودروبه ماانتقال دادند،مثال خوبی زدیدبا سختترین سیمان وملات،اما خداروشکر الان که آگاه شدیم ومتوجه این موضوع شدیم به مرحله پذیرش رسیدیم،باید حتماً برای رفع این مسئله اقدام کنیم واین سیمان وبتن که گاهاًاشتباه به سختترین وبدترین شکل هست رو کلا کنار بزاریم واصلاحش کنیم.
بایدیه زندگی آروم،زیبا،مثبت با علاقه وعشق وحال خوب،باثروت وبرکت وفراوانی،باسلامت روح وجسم برای خودمون وبچه هامون بسازیم،بپذیریم وبا لذت تغییر کنیم که: احساس خوب=اتفاق خوب.(این یه قانونه)
هیچوقت دیر نیست،چون ما فرصت زندگی رو داریم الله یکتاهمیشه همراه ماست ،درکنار ماست وعاشق ماست.
آیا شما هم عاشق الله یکتا هستید؟
اگه جوابتون مثبته وبه توحید درفکر وعمل خودتون ایمان دارید عالیه،مسئله حله.
فکر میکنم مشکل من وشماواغلب دوستان دراین مواردهمون عدم عزت نفس،عدم باور ارزشمندی،عدم احساس شایستگی ولیاقت،عدم باورفراوانی بوده،وهم ارجعیت دیگران برخودم،بخاطر باور وتربیت غلط بزرگترهامون.
وقتی که ما خودمون درباره اهمیت وارزش وشایستگی زندگی ،روحیه وجسم خودمون،خانه وماشین،کار،تحصیلات،همسر وفرزندوخواسته های خودمون آگاهی نداریم واهمیت خاص وعالی قائل نیستیم،ازدیگران چه توقعی میره؟
عزت نفس وباور لیاقت وارزشمندی خیلی مهمه.
کلاًعدم عزت نفس وشایستگی درمامورد داره ودر زندگیهامون بیداد میکنه بفرموده شما:
اظهر من الشمسه.
خدارو صدهزار مرتبه شکر که دراین خانواده موفق وبزرگ افراد آگاه وخوبی دور هم جمع هستند وبه سرپرستی ،تدبیروآگاهی استاد عباسمنش،مریم عزیز ودوستان خوب دست اندرکارسایت ،همراه باهم داریم قوانین عالی تکامل رو می آموزیم،رشد میکنیم،متوجه اشتباهات وپاشنه آشیل خودمون میشیم،می پذیریم،اصلاح میکنیم،آگاه میشیم،هرروز با این فایلها ونظرات وتجربیات دوستان خوبی مثل شمابهتر وکاملتر میشیم،این یه نعمت ویه گام مثبت هست،
خداروبرای این نعمت باارزش وبزرگ شکر،اینجا مهارتهای زندگی عالی یاد میگیریم که درمراحل زندگیمون در هیج کجا،درهیچ مدرسه ودانشگاه بما یاد نداده بودن،خدارو صدها هزار مرتبه برای این نعمات عالی شکر.
ما حالا درهمین سال وماه وروز وساعت ودقیقه درحال تکامل،رشد،پیشرفت،عالی شدن هستیم.خدارو صدها هزار مرتبه شکر بخاطر فهم وآگاهی ودانایی ما.
ازالله یکتا،بهترینها کاملترین ها وزیباترین آگاهی واحساس وزندگی رو برای شما همخانواده ای ودوست گرامیم، وهمگی دوستان همراهمون خواهانم.موفق،سربلند،کامل وپیروز باشید.
سلام و درود بر علی عزیز دوست خوبم
چقد عکس پروفایلت باحاله زدم رو عکست ببینم رفتم داستانتو خوندم خیلی حال کردم جالب بود که از بازی برد وباخت زشت به بازی زیبایی برد برد برد رسیدی و انشالله هر روز توی این بازی ثابت قدم و شاد به پیش بروی.
و کامنتت به قول مژگان خانم عزیز که برات نوشت مشکلات و معضلات اکثر ماهاست که خواسته یا ناخواسته بیشترش ناخواسته از خانواده واونا هم از گذشتگانشون ووووو برنامه ریزی شدیم حالا که فهمیدیم مسولیت پاکسازیش فقطططط با خودمون هست و درکت میکنم لایق ندانستن و کمبود و که باعث شد بی ماشین بشم سرافکنده بشم بی پول بشم منت بشنوم شماتت بشم زیر دین هر کسی باشم اینا همه درد ورنج های است که آسان شدیم برای سختی ها حالا اومدیم اینجا تا دانسته خودمون آسان سازیم برای آسانی ها تا تمام آن عشق و احترام و دوست داشته شدن ها و آرامش و امکانات رفاهی از ماشین خونه تفریح سفر کارباعشق و از خودمون ار خود قبلیمون پس بگیریم با تغییر دادن اون من قبلی دمتگرررررم که ثابت قدمی دممون گرم که ثابت قدمیم تا باعث گسترش خودمون و در نهایت گسترش خدا و جهانش شویم.
دمتگررررم رفیق درد ترا درک میکنم چون هم دردیم یجورایی اکثریت هم دردیم اومدیم اینجا تا دردهامون و آرامش و آسایش و خوشی و زیبایی تبدیل سازیم که میسازیم زیرا که ما میتوانیممممم.
بدرود
به نام خالق توانا و حکیم
که با حکمت بی نهایتش ، من را خالق زندگیم آفرید
سلام و درود و عشق ، نثار استاد عباسمنش نازنین و تک تک دوستان نازنینم
استاد عزیزم
با تمام وجود سپاسگزارم از شما
برای آگاهی هایی که به ما آموزش دادید و برای خلق نتایج عالی خودم در این اواخر
خدای مهربان رو سپاسگزارم که در مسیر بهبود و پیشرفت هر روز تلاش ذهنی می کنم
نه تلاش فیزیکی
استاد عزیزم به قدری احساس خوبی دارم که قابل وصف نیست
برای اولین بار هست که به لطف رب العالمین ، ثروتی و نعمتی در زندگیم جاری شده که به راحتی و بدون مکث تونستم دوره جدید شما رو همین الان بخرم.
الهی شکرت
این شرایط کنونی من حاصل عمل کردن به آموزش های شما مخصوصا دوره کشف قوانین بود
سعی کردم که هر روز ذهنم و وجودم رو با آموزش ها و تمرین های شما بگذرونم
سعی کردم ، که الویت ام ، حرکت در مسیری باشه که شما استادش هستید
سعی کردم ، در حد توانم به این آگاهی ها عمل کنم
سعی کردم ، احساس نا امیدی رو با امید و توکل و انگیزه و ایمان جایگزین کنم
سعی کردم ، زشتی ها رو نبینم و نشنوم و در موردشون کلامی حرف نزم و در مقابل به زیبایی ها توجه کنم و درمورد زیبایی ها بنویسم و حرف بزنم
سعی کردم ، تمام نویزها رو قطع کنم
سعی کردم ، فقط و فقط تمرکز رو روی دوره هام داشته باشم
سعی کردم ، خودم رو تسلیم خداوند کنم
و در نهایت سعی کردم ، هر روز یک ذره بهتر از دیروز باشم.
خدای مهربان رو شکرگزارم که در همین لحظه تایپ کردن ، جلسه اول احساس لیاقت در حال دانلود شدن هست
الهههههی شکرت
خدای مهربان رو برای خلق نتایج عالی خودم در دوره کشف قوانین زندگی ، شکرگزارم
خدای مهربان رو شاکرم ، بیش از چیزی که در تمرین های کشف قوانین درخواست کرده بودم رو به من عطا کرده
من تسویه کامل شهریه مدرسه دختر و پسرم رو از خداوند خواستم ، ولی من باکسی طرف هستم که ارحم الراحمین است
تواب و وهاب و رزاق است
و بیش از چیزی که خواستم رو به من عطا کرد
از جایی که عقل ناقص من فکرش رو هم نمی کرد
خدای مهربان رو سپاسگزارم که هم موجودی حسابم رو پر کرد ،و هم روابط عالی رو با همسرم و فرزندانم و همکارانم تجربه می کنم.
استاد عزیزم
همه اینها به واسطه عمل کردن به آموزش های شما ، خلق شده است
با تمام قلبم دستتتون دارم
می بوسمتون
و منتظر اون لحظه رویایی هستم که در آغوشتون بگیرم و چشم در چشم از شما سپاسگزاری کنم…
به نام الله مهربان و با توکل به خالق توانا
می رم برای شروع دوره احساس لیاقت
این ردپا باشه برای بعد…
زمانی که نتایج بزرگ تر رو خلق کردم
بیام و مرور کنم این مسیر زیبا رو
و ایمانم رو قوی تر کنم
الهی شکرت
چه همزمانی عالی
همین الان دانلود تمام شد…
موفق و سربلند و ثروتمند و تندرست و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
چقدر من بابت این دوره خوشحالم
مثل هرروز اولین کاری که بعد بیدار شدن صبح میکنم، چک کردن سایت هست و با دیدن این محصول خیلی خوشحال شدم
من مدتهاس که از دوره بی نظیر عزت نفس استفاده میکنم،شاید دو سال بشه.. خیلی توی این حوزه ضعف داشتم و نمی دونم شاید اغراق نباشه بگم کمتر کسی روی این دوره به اندازه من کار کرده باشه چون من درک کردم که پایه و اساس تمام موفقیت هاست
هیچ وقت مثال شما هم یادم نمیره که گفتین اگه تمام عوامل موفقیت در یه کفه ترازو و عزت نفس در کفه دیگه ای باشه، به سمت عزت نفس سنگین تر هست
این قدر که من دارم روی خودم کار میکنم ( البته که زمین تا آسمون فرق کردم که کامنتهام توی دوره عزت نفس هست که چقدر داغون بودم) ولی خودم وضوحا میدونستم که خیلی از جاها عدم احساس لیاقت داره من رو نگه میداره .. به خصوص از زمانی که شما گفتین این دوره رو آماده کردین .. خیلی خوشحالم که قراره بهتر از اینا بشم
کجاها عدم احساس لیاقت مانع پیشرفت من شده؟
واقعا خیلی جاها ..شاید سلامتی کمتر چون از درون همیشه خودم رو لایق سلامتی می دونستم و داشتمش و بعد هم که هدایت شدم به دوره قانون سلامتی
سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام استاد عزیزم . خیلی خوشحالم بابت این دوره ی فوق العاده که دقیقا دیروز در فایل 198 سفر به دور آمریکا شنیدم و هم دیروز هم امروز در تمرین ستاره قطبیم نوشتم که استاد راجع به این دوره بیشتر بگن و اون الهامی که میخوان بابت گذاشتن دوره روی سایت زودتر بشه و الان دیدم فایل جدید روی سایت قرار گرفته با عنوان معرفی دوره ی احساس لیاقت و هزاران بار خدا رو شکر کردم بابت قوانین ثابت جهان هستی .
واقعا تکامل رو دارم در محصولات می بینم و چقدر جالب هست برام . به نظرم بعد از دیدن فایل های رایگان روی سایت اولین دوره میشه دوره ی احساس لیاقت ، بعد عزت نفس ، بعد روابط و آفرینش ، بعد حل مسائل و 12 قدم و بعد ثروت ها و باز به نظر من این دوره ها پله هایی هستند تکاملی تا رسیدن به خود اصلی مان و شناختمان و شروع مسیر سفر زیبای تکاملی کل زندگی مان . تجربیات مختلفی که پس از شناخت خودمان و جهان کسب می کنیم و احساس سراسر شور و عشق و شادی که درونمان است و اتفاقات خوبی که پی در پی برایمان رقم میخورد و اندازه ی درونی مان که هر روز بزرگ تر میشود . واقعا خدا را شاکرم بابت این دوره ی فوق العاده که ایمان دارم مثل دیگر دوره ها درخشان است .
اما احساس لیاقت . چه بسیار مواقعی که من در جمعی وقتی سوالی مطرح شده گفتم نمیدانم و احساس کردم نباید من نظر بدهم و البته این ریشه از کودکی ام در من نهادینه شده که بچه ی خوب نباید هرگز و به هیچ عنوان در حضور بزرگ ترها حرف بزند .
احساس میکنم در من پازلی به اشتباه شکل گرفته است . با اینکه به هیچ عنوان انسان کمالگرایی نیستم اما هنوز جسارت کار بردن روی صحنه را ندارم ، با آنکه ایده های فراوانی به من برای نوشتن الهام می شود نمینویسم و همش با خودم میگویم من هنوز لیاقت صحنه رفتن را ندارم .(کار و زندگی من تماما تئاتر و سینما است) . هنوز میگویم قدم گذاشتن روی صحنه لیاقتی مخصوص میخواهد که من هنوز به آن نرسیده ام و واقعا هم نمیدانم آن لیاقت مخصوص را چگونه باید کسب کنم تا هم حرمت صحنه حفظ شود و هم خودم کار خوبی خلق کنم و ارائه دهم و باز از طرفی تکاملم هم باید طی شود اما من قدم برنمیدارم چون احساس میکنم باید انسان مخصوصی باشم برای صحنه رفتن .
احساس می کنم بعد از دوره ی احساس لیاقت به پاسخ چگونگی کسب لیاقت برای رفتن و کار بردن روی صحنه نیز برسم .
شاید باورتان نشود اما من برای هرچیزی میتوانم باورسازی کنم و باورهای جایگزین بسازم و تغییرات ایجاد کنم و همین یک موضوع پاشنه ی آشیلم است .
حالا من این را میدانم و یقین و ایمان دارم که بعد از اولین کارم به صورت مداوم و بسیار زیاد کار خلق خواهم کرد چه برای صحنه چه سینما اما قدم اولم ایراد دارد و باورهای نهان من که نمیدانم حتی چه هستند تا بتوانم تغییرشان دهم . همه چیز آماده است اما من حتی شست پایم را تکان هم نمی دهم در این موضوع چه برسد به قدم برداشتن…
حتی دیروز در جلسه ی 6 قدم اول میخواستم از دوستان سوال کنم و بپرسم : باورسازی یعنی چه من نمیدانم و نمیفهممش و واقعا کمک میخواستم اما پاک کردم و گفتم ولش کن هنوز مانده …
واقعا گیر کرده ام سر احساس عدم لیاقت بردن کار روی صحنه . البته برای سینما باگ ندارم اصلا هم فیلمنامه نوشتم و هم کار ساختم و تولید کردم اما اما اما تئاتر پاشنه ی آشیل من است و میدانم به محض اینکه شروعش کنم اتفاقا در اولین کار و اولین اجرا بیگ بنگی عظیم برایم رخ خواهد داد و پی در پی پروژه خواهم گرفت . من از سال 96 فقط دارم روی خودم و دانش و سوادم کار میکنم و با آنکه هنرجو دارم و تئاتر درس میدهم اما احساس میکنم لیاقت صحنه ندارم و بارها و بارها از من سوال شده است که چرا کار صحنه نمیبری و یا خودت روی صحنه نمیروی ، یک جمله میگویم :
من هنوز لیاقت صحنه ندارم .
حالا که بیان کردم احساس راحتی بیشتر میکنم و از استاد و دوستان عزیزم درخواست میکنم به من کمک کنند تا بتوانم باور جایگزین پیدا کنم و این مسئله را درونم حل کنم و نمود بیرونی و خروجی حل این مسئله بشود اولین تئاترم و اولین کارم روی صحنه ان شاءالله .
منتظر هدایت و کلام خداوند هستم .
استاد جان باز هم ممنونم بابت خلق این دوره ی فوق العاده و ان شاءالله همواره برایتان بهترین ها اتفاق بیفتد و بسیااااار دوستتان دارم .
دوستان عزیزم مسیر زندگی تان سرسبز و هموار باشد همیشه و لذت ببرید از هر آن و هر لحظه ی زندگی تان ان شاءالله .
عشق به همتووووووووووووووووون .
سلام به استاد عزیز
خیلی خوشحالم از اینکه این دوره اماده شد،چون ضعف بزرگی تو زندگی اکثریت هست.من به شخصه هرکاری کردم تو زندگیم،تو هر مسیری حرکت کردم،با این مشکل برگشتم سر خونه اول.
احساس عدم لیاقت خشت اول تو هر عملی محسوب میشه.تو خیلی موارد موفق شدم اما میتونست بهتر باشه،بالاتر باشه چون این عدم وجود حس لیاقت اجازه نمیده بهت از یک جایی بالاتر بری.استپ میشه،من واقعا سر این مشکل دارم و هر جایی که تو مسیرم به مشکل برخوردم ریشه شو پیدا کردم همین احساس عدم لیاقت هست.
خیلی وقت ها در گذشته از نظر مالی اوکی بودم،ولی پیش خودم گفتم من حالا میخوام با این پول چیکار کنم بزار بدم بقیه حداقل ازش استفاده کنن.
رسما تو خودم نمیدیدم که از پولم استفاده کنم،میگفتم من که کاری ازم برنمیاد یا اینکه با همین شرایط راحتم،ولی فلانی زیاده خواهه بزار بدم اون استفاده کنه فعلا.
خودمو لایق زیاده خواهی هم نمیدیدم،مشکل اصلی من این هست که نمیتونم تو زندگیم از نظر مالی زیاده خواه باشم،واقعا مشکل دارم تو این مورد
میگم تا فلان حد برسی کافیه،خودمو لایق بیشتر نمیبینم.استاد این به شدت داره منو ازار میده و نمیزاره بیش از یک حدی پول وارد زندگیم بشه.
همش یک چیزی تو ذهنم میگه که چی بشه،تو که با همینم خوشی،بیشتر نیاز نداری یا خواسته هات مگه چقدرن.
اصلا جرات بیشتر خواستن ندارم و میگم اتفاقات و امکانات خوب برای از ما بهترونه،در واقع هرکس که تو وجودش حس لیاقت داره میگم خب اون باید برسه چون لایقشه و از اول هم زیاده خواه بود.
خیلی جاها پیشرفت کردم،اما از یه جایی به بعد رسیدم به این نقطه که من خودمو ارزشمند نمیدونم و واقعا دارم اذیت میشم.
با دیدن زندگی شما هم، خواسته هام تا یک حد بیشتر شد و از یه جا به بعد دوباره استپ میشه.
استاد لطفا در مورد این موضوع توی دوره صحبت کنید.انقدر این روزها این مشکل ازاردهنده شده و راهی پیدا نکردم که نمیدونم باید چطور پیش برم.
از وقتی بهش اگاه شدم بدتر شده،چون قبلا انقدر تو وجودم ساختنی داشتم که مشغول ترمیم اونها بودم،ولی تا یک حدی که اوضاع درون و بیرونم رو به راه شد و تو مسیرم یک جاهایی گیر افتادم دیدم عزت نفس و احساس لیاقت پایه منه که ضعیفه،احساس لیاقت که کلا میشه گفت منفیه.
به قول شما با ماسک زدن هم حل نمیشه،تو کلام بگیم من احساس لیاقتم بالاست و بیایم بر این اساس اقدام کنیم شکست میخوریم چون جهان گول حرفهای مارو نمیخوره،بلکه با فرکانس ما پیش میره.
این مشکل و من تو روابطم هم حس کردم،هرجا دیدم سطح یک شخص بالاست از نظر مالی یا موقعیت اجتماعی،سخته برام ارتباط بگیرم،حتی گاها نفر مقابل برخوردش خیلی خوب بوده ولی من مشکل درونی دارم و حس ارزشمندی در مورد خودم ندارم تا بتونم با اون شخص ارتباطمو ادامه بدم،برام سخته،انجامش دادم ولی از درون حال خوبی نداشتم و ظاهرمو حفظ کردم.اگر موقعیتی هم پیش میاد.دنبال فرار هستم.
ممنون که دوره طولانیه و باعث میشه بیشتر توی این فرکانس بمونیم و درست حسابی روش کار کنیم.
به نظرم این دوره بابد بی انتها باشه
ممنون از شما
خیلی ممنون استاد عزیز این دوره های احساس لیاقت کمک بزرگی در زندهگی من بود چون من همیشه خود را بی ارزش و دیگران را با ارزش میدیم و با دیدن شنیدن و عمل کردن به آموزش های شما واقعا احساس لیاقت را در خود ایجاد کردم . همیشه موفق و سربلند باشید
به نام الله یکتاومهربان
سلامی گرم به استادان راه توحید و همه ی دوستان توحیدی در این خانواده ی صمیمی
تشکر میکنم از استاد عباسمنش عزیزتر ازجانم که باز هم وقت گذاشتن و لایق دونستن که دوباره تحولی در این جهان ایجاد کنند .خدا میدونه قراره که چه اتفاقات بزرگی رخ بده .
استاد جان بهتون تبریک میگم به خاطر این همه تداوم در عمل به قوانین واقعا شما بهترین الگو برای ما هستید.
ماشالله روز به روز خوشکل تر و خوشتیپ تر میبینمتون انشالله هر کجا هستید در پناه الله یکتا باشید
باتشکر
به نام خدایی که برای بنده اش کافیست
استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز سلام
در مورد ضربه هایی که احساس عدم لیاقت به من زده هرچقدر بگم و به یاد بیارم مطمعنم باز هم مواردی هست برای گفتن
یادم میاد سه سال پیش وارد شغل ارایشگری شده بودم شغلی که با اشتیاق بخاطر تضاد هایی که اون زمان داشتم بهش وارد شده بودم ، شاید پیشرفت و سرعت یادگیری من با توجه به زمانی که میزاشتم خوب به نظر میومد اما من میدونستم این تمام پتانسیل من نیست ، میدونستم باید خیلی سریع تر و راحت تر پیشرفت کنم ، به وضوح میفهمیدم که وقتی کسی مشتری من میشد که فکر میکردم از اون خوشتیپ تر هستم با اعتماد بنفس بیشتری روی موهاش کار میکردم و نتیجه هم بهتر میشد اما در مقایل وقتی کسی مشتری من بود که فکر میکردم از من سر تره با استرس کار میکردم و نتیجه هم بینقص نمیشد بماند که بعضی از اشنا هارو چون فکر میکردم چندین و چند پله از من بالا تر هستن اصلا قبول نکردم
به عقب برگردیم زمانی که هنوز مدرسه میرفتم کلاس دهم زنگ ورزش روزی که زندگی من رو از نظر مهارت های فوتبالی میشه به قبل و بعد از اون تقسیم کرد
همیشه عاشق فوتبال بودم و همیشه ناراحت بودم که چرا هیچ مهارت فوتبالی ندارم
اون روز ما امتحان داشتیم و چون بیشتر بچه ها میخاستن درس بخونن کسی زنگ ورزش از کلاس بیرون نیومده بود
غیر از چند نفر که درس نمیخوندن و همشون هم رفیق های من بودن به علاوه خودم که هیچوقت حوصله درس خوندن نداشتم اون ها داشتن فوتبال بازی میکردن اما من نرفته بودم و شر کلاس مشغول حرف زدن با یکی دو نفر دیگه که اون ها هم نه درس میخوندن نه رفته بودن فوتبال بودم
اومدم توی حیاط که برم آبخوری یکی از بچه ها گفت بیا بازی کن یار نداریم و منم گفتم حوصله ندارم خلاصه اون ها اسرار کردن منم رفتم همینحور دیمی بازی کردم و هیچ اهمیتی نداشت برام که چطور بازی میکنم چون خودشون اسرار کرده بودن و عجبا که خیلی هم خوب بازی کردم و اصلا از اونجا بود که مشکلم رو فهمیدم و به مرور بهتر و بهتر و بهتر شدم یادمه تابستونش رفتم توی یه تیم که چمن کامل بازی میکردیم و منی که به گفته خودم یک خیار توی زمین فوتبال از من مفید تر بود تا حد تست های باشگاه استقلال هم رفتم بماند که هیچوقت تست ندادم چون با خودم میگفتم اون ها دیگه فقط بازیکن های قد بلند و کم سن و سال رو انتخاب میکنن برای سرمایه گذاری بلند مدت و بعد تا دیدم مهدی قاعدی که دقیقا هم قد و قواره و هم جسه من بود لباس استقلال رو پوشید
یادمه کلاس نهم بودم و که برای اولین بار از یه دختری خوشم اومد شیش هفت ماه هر روز جلوی مدرسه اش میدیدمش اما هیچوقت هیچوقت بهش نگفتم ، الان که حدود 7 8 سال از اون روز ها میگذره خوشحالم که هیچوقت رابطه ای با ایشون نداشتم ولی اون موقع بار سنگینی اون حس رو هس میکردم که چرا من نباید بتونم باهاش صحبت کنم
یه بار رفته بودم یه کبابی که بعنوان شاگرد اونجا کار کنم یک نفر که توی کار چاپ بود اونجا بود و گفت چه کار هایی بلدی منم گفتم فلان و فلان و طراحی گرافیک هم گفتم گفت پس اینجا چیکار میکنی برو فلان چاپخونه بگو فلانی منو فرستاده طراح لازم دارن
من هیچوقت نرفتم چون خودم رو لایق کار با گرافیست هایی لیسانس دارن نمیدونستم درحالی که من 17 سالم بود و فکر میکردم اونها حتما خیلی از من سر تر هستن ، چند وقت بعدش یه چاپخانه دیگه مشغول به همون کار. شدم چون مالک های چاپخانه یه جورایی اشنا بودن احساس عدم لیاقت نداشتم ولی همچنان فکر میکردم طراح دیگه چون لیسانس گرافیک داره حتما خیلی چیز های دیگه بلده که بعد از مدتی دیدم زهی خیال باطل این بنده خدا نه تئوری نه عملی چیز چندانی بلد نیست و همون منی که میترسیدم برم توی چاپخونه کار کنم بزرگ ترین کار تبلیغاتی شهرستان خومون رو انجام دادم توی کم تر از سه ماه ، هر دو طراح من و اون طراح دیگه طرح دادیم و کارفرما طرح من رو انتخاب کرد بیست هزار برگه ازش چاپ کرد و توی شهر ما که کوچیک هم هست پخش کرد یادم میاد وقتی راه میرفتم اونقدر از اون برگه روی زمین بود که دو تا خیابان اصلی قرمز شده بود :»
به قول استاد این ها extream ترین مواردی بود که توی تاریخچه 22 ساله خودم از احساس عدم لیاقت ضربه خودم