معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-27 03:55:002024-02-14 06:11:15معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز سر کلاس نشسته بودم و تو تایم استراحت بودیم و همینجوری اومدم تو سایت و داشتم واسه خودم میچرخیدم و یدفعه حسم گفت بیا تو قسمت محصولات و معرفی درباره احساس لیاقت قسمت اولش رو ببین!
همین که شروع کردم به دیدن فقط مدام تنم داشت مورمور میشد!!
میخوام درباره ی سوالی که استاد پرسیدند پاسخ بدم:
چه مثالهای داری از ضربههایی که به خاطر «احساسعدم لیاقت» خورده ای؟
اصلا این و که شنیدم مورمورم شد و همین الانم داره مورمورم میشه!!
خیلی به وضوح یادمه که اولین روز مدرسم بود و رفته بودم اول ابتدایی و معلم توی روز اول مداد رنگی های یکی از بچه ها رو گرفت و دونهدونه شروع کرد از بچه ها درباره هر کدوم از رنگ ها پرسیدن!
من میز آخر نشسته بودم! من که بلند شدم دستش یه مدادرنگی صورتی بود! و ازم خواست که رنگ این مداد و بگم! اما دقیقا چند لحظه قبل از اینکه بخوام از جام بلند بشم گلوم گرفت و وقتی بلند شدم اصلا جرعت نکردم که بخوام گلوم و صاف کنم و ازین کارخجالت میکشیدم و فکر میکردم کار اشتباهیه! و انقدر بچه ی خجالتی و ترسویی بودم که با خودم فکر کردم که یوقت گلوم و صاف نکنم که بقیه فکری درباره من بکنن و در آخر من بلند شوم و رنگ اون مدادرنگی رو میدونستم اما بخاطر خجالت بیجایی که داشتم این جرعت رو به خودم ندادم که بخوام گلوم و صاف کنم و رنگ اون مدادرنگی رو بگم و معلم گفت برو خونه و به مامانت بگو که رنگ ها رو باهات کار کنه!!
اما انقدر مادرم قبل از شروع کلاس اول با من کارکرده بود که من تو پیشدبستانی بلد بودم اسمم رو بنویسم و یسری الفبای انگلیسی رو هم حتی میدونستم!
اما اون خجالت بیجا باعث شد که نتونم رنگ اون مدادرنگی رو بگم
خلاصه نوبت من تموم شد و نوبت به کس دیگه ای رسید و از قضا اون دختر هم صداش گرفته بود و خیلی قشنگ از جاش بلند شد و گلوش و صاف کرد و رنگ مداد رو گفت!!
(الان که به اون روز نگاه میکنم به این درک رسیدم که خدا حتی اون موقع هم خواست من و هدایت کنه و بهم ثابت کنه که ببین بهاره این همکلاسیت هم صداش گرفته بود اما گلوش و صاف کرد!!پس نترس و انجامش بده!!)
و من همونجا حسرت این و خوردم که چرا جرعت نکردم که گلوم صاف و رنگ مداد و بگم
و بعد اینکه نشستم سر جام، بعد رفتار اون دختر گلوم و صاف کردم!
یکی دیگه از تجربه هام مال سال تحصیلی دهمم بود و من ته کارتم دقیق یادمه که 150 هزار تومن داشتم و خودن اون پول و احتیاج داشتم
همینجورینشسته بودم تو خونه و یدفعه دوستم زنگ زد و گفت که آره من دقیقا 150 هزار تومن کم دارم و میخوام چیزی بخرم! تو پول داری که بهم قرض بدی؟؟؟
منم فکر نکرده تو 1 ثانیه گفتم عه اتفاق من کلا تَه کارتم 150 هزار تومن دارم و آره شماره کارتت و بفرست و برات واریز کنم!!!
دقیقا بعد ازینکه گوشی و قطع کردم و پول و زدم فهمیدم چه کار اشتباهی در حق خودم کردم!!! در حالی که خودم به اون پول احتیاج داشتم!!!
و اون عدم احساس لیاقت تو نه گفتن باعث شد که من اون چیزی رو هم که داشتم و از دست بدم!!!
این دوتا تجربه ای بود که خیلی خوب یادم بود و همیشه سعی میکنم تو مواقع مشابه به خودم یادآوریش کنم و دوباره اون کارهای اشتباه رو انجام ندم!!!!
خداروصدهزار بار شکر که امروز هم به اندازه دیروز چشمام، گوشام، انگشتان دستام و مغزم سالم بودند و تونستم این فایل و ببینم و آگاهی هاش و دریافت کنم!
استاد نازنینم از شما هم بسیار بسیار سپاسگزارم که این فایل رو فکر کنم دو سال پیش ( اگر اشتباه نکنم) آماده کردید
دوستتون دارم
سلام ب استاد نازنینم و خانم شایسته و تمام همفرکانسی های عزیزم
به به به واقعا بهترین موضوع رو انتخاب کردی استاد .
احساس عدم لیاقت و عدم خود ارزشی .
من به جرات میگم خواستم بگم 99 درصد ولی واقعا 100درصد در تمام جنبه هام احساس عدم لیاقت وخود ارزشی و خود باوری داشتم
کاری ندارم به گذشته که چجور این لیاقت رو ازمون گرفتن
اما میتونم 100 هامثال بزنم اونم مثال های تکراری یعنی همیشه و همیشه هر بار به شیوه ای تکرار میشن که من احساس عدم لیاقت کردم در تمام جنبه ها م
بخاطر همین هم هست که سخت تغیر میکنم و سخت مقاومت دارم در برابر همه چیز .
1..ثروت ..احساس عدم لیاقت که خودمو لایق ثروت زیاد نمیدونم زیاد چ عرض کنم حتی معمولی هم ندارم من وقتی حتی با زحمت فراوان سختی کار برق کاری انجام میدم با وجود کار هم در مقایسه با گذشتم عالی انجام میدهم اما انقدر این احساس عدم لیاقت در وجود من ریشه داره زیر نصف قیمت بازار کار میکنم و حتی با اون هم میگم نکنه طرف فکر کنه که دارم زیاد ازش میگیرم
و اون موقع های که با صاحب کارم کار میکنم نمی تونم بگم که حقوقمو زیاد کن .
محصولی که دارم به دست مشتری میدم روم نمیشه مثلا قیمت اصلی رو بگم میگم نکنه طرف خیلی زیاد باشه از نظرش فک کنه دارم زیاد ازش میگیرم
2..روابط ..در روابط دیگه خیلی داغون تر م هم عاطفی و هم با دیگران و هم با خداوند
در روابط با دیگران در هر جمعی که رفتم دیدم که یکی انگار اعتماد بنفسش بالاست یا قبلا تعریفشو شنیدم یا ثروتمنده یا درس خون بوده یا خشکل هست و …..
در تمام موارد واقعا لیاقت در وجودم رفته خودمو دست کم گرفتم احساس عدم لیاقت کردم خودم کوچک دونستم خودم کم ارزش دونستم و حتی اگر خواستم برم جای فهمیدم که یکی اونجا هست ثروتمنده موفقه
فلانه بهمانه .اجتناب کردم از اونجا که برم یا با استرس زیاد رفتم
خداااااااااااا ی من هی داره یادم میاد که چقدر من خودم کوچک دونستم مقابل افرادی که از نظر ذهن من بزرگ بود ن وقتی باشون کاری انجام دادم ارتباطی داشتم حالا ب هر شکلی که بوده چقدر احساس ضعف کردم احساس رو دربایستی کردم چقدر خود کم بین بودم . یادمه از بچگی اینطوری بودم این احساس عدم لیاقت رو احساس میکردم
در مورد روابط عاطفی که دیگه زیر صفر اصلا هیچ وقت خودمو لایق ندونستم بخدا تو هیچ دورانی بخاطر احساس عدم لیاقت و کمبود عزت نفس خودم رو لایق نمیدونستم خودمو خیلی خیلی خیلی کوچک و بی ارزش میدونستم در تصوراتم تمام تصوراتم تمامش بدون استثنا
خودم رو با افرادی میدیدم که بد بختن بیچاره اند سپرستی ندارن یا خشکل نیستن ارزشمند نیست در تمام تصوراتم خودمو با ادمی بد بخت تر از خودم میدیدم یعنی فقط به کسانی فکر میکردم که از سر بد بختی و فقیری یا کسی باشون دوست نمیشه میخوان با من دوست بشن یا از سر احتیاج
و کلی از این احساس عدم لیاقتها بودن حتی الانی که همسر دارم خودم این مسیر رو جذب کردم .
یا اصلا در روابط های خانوادگی فامیل ها همیشه بخاطر این عدم لیاقت ضربه خوردم جرات اظهار نظرهامو نداشتم روم نشده حرف بزنم خجالت کشیدم
اصلا خودم لایق ندونستم ارتباط برسرار کنم با افراد جدید بشون دوست بشم و کلی از این موارد که بخاطر عدم لیاقت وخود ارزشی ضربه خوردم ازش
3..شغل ..در مورد شغل یادمه خیلی شغل عوض کردم تا به این 2 تا شغل که عاشقشونم رسیدم
اما بازم خودمو لایق بهترین ها نمیدونم مثلا خودمو لایق نمیدونم که درسته اول کار هستم اما مثلا خودمو به مشتری نشون بدم کاراامو یا فیلمی از خودم بگیرم و پست بذارم خودمو لایق نمیدونم احساس میکنم بقیه چقدر مسخره کنن دوستان یا بابا من لایق نیستم از این کارا بکنم .
4..ارتباط با خداوند ..قطعا در این مورد هم خیلی خیلی ضعیف هستم چون نتایجم ایمانم احساسم نشون دهنده عدم لیاقت
(البته من اینم یاد اور بشم تو این چند سال اشنایم با استاد واقعا خیلی تغیر کردم خیلی احساس لیاقت میکنم خیلی خودمو ارزشمند تر میدونم خیلی خیلی زیاد واقعا اگه الان نتایج های خوبی گرفتم بخاطر اینکه یه ذره خودمو لایق دونستم اگه قبلا رو حساب کنم و با استاد اشنا نمیشدم که خداوند هدایتم نمیکرد به این مسیر قطعا الان یا یک ادم بیمار که توانای هیچ کاری رو نداشتم یا خودکشی کرده بودم )
و در تمام جنبه های دیگه این احساس عدم لیاقت رو دارم قطعا خیلی هم زیاد
وقتی که فایل رو دیدم خیلی خوشحال شدم و مطالب رو خوندم که رسیدم به قیمت یه ذره حالم بد شد که چرا هزینه ی دوره رو ندارم
بعد به خودم گفتم حتما تو مدارش نیستم اشکالی نداره عادل تو از دوره های دیگه از فایل های دیگه ای که داری به درستی استفاده کن عمل کن مطما باش نتیجه میگری و قطعا این عددی نیست که بخوای نارحت نبودنش
باشی .
و این یک تلنگری باشه برات که تو رو به عمل کردن بیشتر واداره
به انجام تمرینات به وابسته نبودن با رها رودن به تصمیم گیری سریع و عمل ان به احساس گناه نداشتن به دلسوزی نکردن
به دوره قانون سلامتی عمل کردن
تو از پارسال خریدیش هیچ استفاده ای نکردی ازش
پس بدون که باید عمل کنی تا نتیجه های بعدی هم بیاد
نباید درجا بزنی بازد. باید به این چیزهای که میدانی عمل کنی این دوره های که داری عمل کنی
قدم هارو برداری در احساس خوب بیشتر و مستمر بمانی قدم های بعدی هم بهت گفته میشه
استاد جان عاشقتم مثل همیشه
بنام خدایی که مرا لایق زندگی در این بهشت زیبا کرد
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان گل و تمام دوستان ناب و هم فرکانسی
احساس لیاقت احساسی که همان طور از اسمش پیداست فرکانس هست،ارتعاش هست،احساس هست که باید خودمون در وجودمون داشته باشیم!صفت نیست!!!
احساسی که از بدو تولد خدای مهربون به ما میده که ما رو لایق زندگی کردن در این جهان مادی می کنه!ولی با بزرگتر شدنمون و باورهایی که به خورد ذهن ما میدن به کلی از وجودمون رخت بر می بنده و برای همیشه میره و ما رو با عدم لیاقت در همه ی جنبه های زندگی مواجه می کنه که اگر بخواهیم تا آخره عمرمون روی همین احساسمون کار کنیم جا داره
یه پدر بزرگواری دارم که بیشتر از پدر استاد جانم پر است از باورهای مخرب!تا جایی که به یاد دارم تنهایی هیچ کجا نمی تونستیم بریم و اجازه ی خرید کردن با اختیار خودمون رو نداشتیم هر چی که صلاح می دونستن اون برای ما بود حتی در بزرگسالیمون!کلا جز کار کردن اجازه ی هیچ کاری رو نداشتیم حتی یادمه بعده ازدواج وقتی تصمیم گرفتم امتحان گواهینامه رو شرکت کنم ایشون گفتن که تو هرگز نمیتونی توی امتحان قبول بشی و منم با هزاران ترس و دلزدگی گواهینامه مو گرفتم و وقتی گفتم تونستم ایشون گفتن نمیتونی رانندگی کنی!!!
ازدواج کرده بودیم از چشم ایشون پنهونی به شهرهای دیگه می رفتیم چون می گفتن شما زن هستید و نباید تنهایی بیرون باشید
یادمه بچه که بودم دوران دبستان همیشه معلممون چون زرنگ بودم من رو یا سرگره میزاشتن یا مبصر ولی نمیتونستم از عهده اش بربیام و جا خالی میدادم
هیچ وقت توی مدت درس و مدرسه نتونستم کنفرانس بدم یا بصورت داوطلب اگه فوله فول هم بودم برم و درس رو جواب بدم!
توی گروههای هنری اصلا فعالیت نداشتم!یه بار به اصرار معلممون برای یه سرود دسته جمعی منم اسم نوشتند و قرار شد دهه ی فجر توی صف جلوی بچه های دیگه بخونیم وخیلی تمرین کردیم ولی وقتی موقع اجرای سرود شد من نتونستم همراه بچه ها بالای سن برم وهر چقدر اصرار کردن من نتونستم به خاطر احساس لیاقتم برم برای اجرا
چند تا عکس گروهی و دسته جمعی از دوران مدرسه دارم ولی بخدا توی هیچ کدوم من رو نمیشه پیدا کرد چون پشت سر بچه ها یا جایی که درخت بوده پنهون شدم تا دیده نشم
و خیلی از موارد دیگه که میدونم همگی به خاطر عدم اعتماد به نفس و عدم لیاقتی بوده که از کودکی از من گرفته شده بوده
ولی این دوسالی که توی سایت هستم ودارم روی خودم و شخصیتم کار میکنم خوب شده ولی میدونم بهتر نشده
احساس لیاقت همون احساسیه که من به جهان بفرستم و از همه چیز بهترینش رو بخوام
من خودم رو لایق بهترین ها بدونم و مطمئن باشم بهترین ها در انتظارم هست!چون من بهترین و لایق ترین مخلوق خدایم هستم
من ارزشمندم و خودم رو لایق میدونم تا در این جهان زیبا زندگی کنم
انشاالله در زمان مناسب بتونم همین محصول رو هم تهیه کنم و از آگاهی های اون استفاده کنم.
به نام الله یکتا
خدایا شکرت
من 2 – 3 ماه بخاطر یه موضوعی نشد سر بزنم به سایت اما الان خیلی خوشحالم که میتونم کامنت بزارم و فعالیتم رو شروع کنم دوباره.
سوال:
کجاها بخاطر احساس عدم لیاقت خودمون رو از شرایط مناسب از نعمت ها دور کردیم؟
من یادم میاد موقع ایجاد رابطه عاطفی، بخاطر نداشتن احساس لیاقت به دختری که فکر میکردم خیلی از من بهتره درخواست ایجاد رابطه رو ندادم و یک موقعیت عالی رابطه عاطفی رو بارها از دست دادم
همیشه دخترهایی که از نظر من از نظر شخصیتی و رفتاری نامناسب بودن رو فکر میکردم جواب مثبت میده و پیشنهاد میدادم و اوکی میشد ولی درونن میدونستم که این مناسب من نیست و رابطه رو بعداز مدت زمان کوتاهی کات میکردم یا کات میشد.
نداشتن احساس لیاقت منو از درامد های خوب دور کرد
منو از رابطه عاطفی با کیفیت دور کرد
از داشتن دوستهای خوب و باکلاس دور کرد
از تجربه موقعیت های خوب و خلوت با خودم دور کرد
از پوشیدن لباس های شیک که در شان منه دور کرد
از داشتن ماشین خوب دور کرد
داشتن احساس لیاقت شاه کلید رسیدن به تمام نعمت های خداوند هست.
چطور احساس لیاقت مون رو افزایش بدیم؟
اینو نمیدونم ولی راجبش فکر میکنم
خدایا شکرت
سلام دورود به استاد عزیزم .استادی که در هر لحظه از مراحل زندگیمون داره مارو از طرف خدا هدایت میکنه.
وای استاد وای چه دوره ای باشه این دوره اونم در مداری که شما این روزهای عالی توش هستین .این دوره با تمامه دوره فرق میکنه چون شما این روزها در مدار عالی و رویایی هستین .وای استاد یکی از بزرگترین پاشنه های اشیل من یکی همین احساس لیاقتم هست .خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر هدایت کردن شما به این دوره .در اصل خدا داره به جهان کمک میکنه و جهان و گسترش میده از طریق شما استاد نازنین خدا بشما سلامتی بده فقط که ما بتونیم به کمک شما زندگیمونو تعغیر بدیم .یه روزی دوره خریدن تو سایت برامن و عشقم ارزو بود ولی ما به کمک هم تا حالا کلی دوره خریدیم و امروز یکی از درخواستهامون از خدا اینه که مارو هدایت کن تا بتونیم این دوره رو خریداری کنیم چون واقعا این دوره یکی از دوره های واجبه زندگی هست .استاد واقعا از شما سپاسگزاریم بخاطر این همه اگاهیهای نابتون که با کمترین هزینه در اختیارمون قرار میدی تا جهان خداوند گسترش پیدا کنه .خداوند به شما پاداش و توفیق بده .به امیددیدن روی ماهتون در دوره احساس لیاقت .یا حق
به نام الله یکتا سلامی گرم و تازه خدمت استاد توحیدی و عزیزم عباس منش عزیز و خانم مریم شایسته عزیز و تک تک دوستان هم فرکانسی و هم کلاسی ام یعنی واقعا استاد این بار یک شاه دوره ای رو انتخاب کرده که ریشه رو هدف گرفته وقتی که ما مثبت نگر باشیم خوش اخلاق باشیم توحیدی باشیم روی خودمون کار کنیم و در یک کلام همه چیز داشته باشیم ولی وقتیکه احساس لیاقت و خود ارزشمندی نداشته باشیم یعنی هیچ وقتی که خودمون رو ارزشمند ندونیم خودمون رو باور نداشته باشیم اصلا پیشرفتی در کار نیست و فقط درجا میزنیم ما اگر بتونیم آروم آروم احساس ارزشمندی و لیاقت رو در خودمون پرورش بدیم یعنی زندگیمون از این رو به اون رو میشه کنترل رهنمون راحت تر میشه راحت تر پیشرفت میکنیم راحت تر نعمت هارو دریافت میکنیم چرخ زندگیمون روان تر میشه و …. زنجیره ای از اتفاقات مثبت در جهان اطرافمان رخ میده ما باید بدون هیچ قید شرط و هیچ دست آوردی خودمون رو دوست داشته باشیم چون خداوند بدون هیچ قید و شرطی مارو به این جهان آورده و این همه نعمت و ثروت رو برای ما خلق کرده فقط به همین دلیل ما باید خودمون رو لایق بدونیم که وارد این دنیای مادی شدیم ما باید همین طور که هستیم خودمون رو دوست داشته باشیم با همه نقص ها چون هیچ کس کامل نیست هیچ کس همین که خداوند در وجود ما قرار گرفته و این همه از ما تعریف و تمجید کرده و هر لحظه به ما الهام میکنه یعنی اینکه ما لایقیم ارزشمندیم فوق العاده ایم ارزشمندیم منحصر به فردیم هر کس در هر جایگاه و مقامی هست از کارگر تا رییس جمهور همه به یک اندازه نزد خداوند ارزشمند و قابل قبولیم و اصلا ما نباید ارزش خودمون رو به مادیات گره بزنیم مادیات خوبه ولی هر لحظه ممکنه از بین بره اون وقت ارزشمندی ما هم از بین بره و این یعنی شرک مطلق تا امیدی تمام ولی وقتی خودمون رو باور داشته باشیم خدای خودمون رو باور داشته باشیم ما همیشه احساسمون خوبه حالمون خوبه خود به خود احساس ارزشمندی میکنیم و احساس ارزشمندی همیشگی نیست و باید تمرین تکرار عادت بشه تا به پایداری برسه و میتونه بینهایت رشد بکنه ما همین الان هم کافی هستیم و همین که داریم با هم در این مسیر الهی قدم بر میداریم یعنی داریم جهان رو جای بهتری میکنیم هم برای خودمون و هم برای دیگران و به گسترش جهان کمک میکنیم از همه دوستان سایت سپاسگزارم در ضمن این اولین کامنت من بودم امیدوارم که تونسته باشم کمکی به دوستان گلم کرده باشم هر چند که احساس لیاقت خیلی خیلی بحث گسترده و بزرگی هست اما همه چیز با قانون تکامل انجام میشه در پناه حق باشید
به نام خدا
همیشه این سوال برام بود که برای شوهرم کار می کردم ولی ایشون وقتی می خواست پول بدهد . زیرش میزد و می گفت حالا نمی خواهی !!!! تو که کاریش نداری !!!!!
و من شاخک هام می زد بیرون
من داشتم روی خودم کار می کردم ولی خب دیگه با عدم لیاقت هم مواجه میشدم
خدا را بی نهایت سپاسگزارم
یا اینکه تا بهش می گفتم کارتت را بده تا مثلا بروم سبزی بگیرم برای خونه . می گفت نه نمی خواهیم
میلیونی به حسابشان می اومد ولی به من نمی داد می گفت نمی خواهی … بعضی مواقع هم همه ی پولهایش را الکی خرج می کرد ولی به من نمی داد
البته دلایل دیگه ای هم دارد
ولی از عدم احساس لیاقته نشات می گیرد
مثلا در جمع یه چیزی تعارف می کردند به من تعارف نمی کردند !!!!!!
تا از خداوند هدایت نخواهیم . خود خداوند هم به دل استاد نمی اندازد که این فایل ها و دوره را آماده کند
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
چقدر شنیدیم که هر کسی ازدواج می کرد می گفتند با لباس سفید رفتی و با لباس سفید هم بر می گردی در صورتیکه الان اینطور نیست هیچ کس تحمل نمی کند شرایط نادلخواه کنونی خودش را . اگر با هم کنار آمدند که خوبه اگر نه خداحافظ تا در قیامت به همین راحتی
الهی شکر
احساس ارزشمندی را خودم در خودم بنیاد می کنم . دست کسی نیست . همه دست خودمه پس از خداوند باز هم هدایت را می خواهم تا مطلع شوم از درونم چون من نمی دونم چون من تا آگاهم
سلام بر تولدی دوباره
چقدر خوبه که باور کار به کسی ندارد . فقط خودم و خدای خودم
سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار
خداوند رو شکر میکنم به خاطر تمامی نعمت هایی که به من عطا کرده
من از وقتی یادم هست پدر و مادرم همیشه به من میگفتند کسی ارزشمند هست که ثروت داشته باشه
کسی ارزشمند هست که مهندس یا دکتر یا یه فنی و حرفهای بلد باشه
و من همیشه پیش خودم فکر میکردم که من آدم ارزشمندی نیستم حتی با این حال که در کارم استعداد دارم ولی خودمو لایق شرایط بهتر نمیبینم
فکر میکردم چون وضعیت مالیه خوبی ندارم همش سرم پایین باید باشه و الان نمیتونم در جمع دوستانم و به خصوص در خانواده نظرم را بگم چون فکر میکنم کسی برای حرف های من ارزش قائل نیست
نمیتونم در کارم اونجوری که میخوام پیشرفت کنم
نمیتونم حرف دلم رو به خانواده ام بزنم یا حتی رابطه عاطفی که میخوام رو داشته باشم
ولی الان به کمک این دوره که استاد عباس منش
زحمت کشیدند برایش میخوام به احساس ارزشمندی برسم و خودم رو لایق هر چیزی که میخوام و دوست دارم بدونم
از فرمانروای جهان متشکرم که من را هدایت کرد به سمت این دوره
به امید ارزشمند بودن و لیاقت داشتن
بنام خداوند هدایتگر یکتا و توانا
درود بر استاد خوش تیپ و خوش استایل مون ، من عاشق رنگ سفیدم ، استاد چقدر بهتون میاد درود بیکران بر همراه وهمدم همیشگی شون ، بانو مریم شایسته در صلح و آرامش
سلام به همه دوستان هم مداری ام و سپاس ویژه بابت کامنتهاتون که هر کدوم از زاویه و دیدگاهی متفاوت به ما کلی آگاهی انتقال میده ، در کنار فایلهای ارزشمند و گوهربار استاد عباس منش بزرگوار
دوره احساس لیاقت و احساس ارزشمندی ، همینجا معلومه قراره چه دوره ارزشمندی بشه .استاد من که از شما یاد گرفتم همیشه به دنبال بهبود دائمی شخصی ، رفتاری ، شغلی و باورها و محیط اطرافم باشم . شما این رشد و بهبود و در فایلهای سایت و محصولات و همه زندگی دارید و به ما می آموزید .
چقدر تحسین میکنم استاد روکه حدود 20 موضوع در ذهن خلاقشون داشتند و بعد از بررسی و تحقیق رسیدند به تهیه دوره احساس لیاقت ، هسته اصلی همه موفقیت ها و شکست ها و پیشرفت و پیشرفت های زندگی مون .
از وقت عضویت تو سایت چقدر به احساس لیاقت و ارزشمندی ام اضافه شد.
فکر که میکنم چه جاهایی در روابط عاطفی و و ارتباط با دیگران و مسائل کاری وحتی به قول استاد رابطه با خداوند جهان هستی ، عدم لیاقت داشتم و میدونم این پاشنه آشیل همیشه با من است و خیلی نیاز دارم هنوز روی این موضوع کار کنم .
بعد از دیدن این فایل یاد گذشته که افتادم ، مرور کردم جاهایی که خودم و نالایق میدونستم.دفتر ستاره قطبی و شکرگزاری و باز کردم و یک صفحه رو پر کردم از جملات تاکیدی و مثبتی که با تقویت لیاقت و شایستگی ام موقعیت هایی که دوست دارم بهشون برسم .
استاد ابتدای سفر تون گفتید که به خودتون دارید جایزه میدین سفر به دور آمریکا رو ، برای تهیه دوره احساس لیاقت و در زمان و مکان مناسب که به خدا سپردید ، این دوره روی سایت میزارید الان بعد از یک ماه ، با ضبط این فایل که معرفی دوره است ، کمکم قراره ازش رونمایی کنید .
ازتون سپاسگزاریم برای ارزش و اهمیتی که به ما دانشجویان سایت میدید ، هم محتوا و فایلهای دانلودی سایت که با برنامه ریزی ویژه به همراه کامنت های دوستان ، برامون منتشر میکنید و هم برای تهیه و بروزرسانی دوره های سایت …
درود براستادعزیز ،مریم عزیز ودست اندرکاران سایت وهمه دوستان خداروشکر که بازهم یه آگاهی وفایل جدید برای اگاه ترکردن وتکامل اززبان یه فرد که خودش احساس ارزشمندی ولیاقت رو درزندگیش بصورت یه قانون اجراکرده وثمره ونتیجه خوبی از این احساس رو داره،یه موضوع عالی.
باید احساس ارزشمندی وباور وقانون لیاقت رو ملکه ذهنمون کنیم،دنیامون یه رنگ دیگه بخودش میگیره،
احساس ارزشمندی ولیاقت،اعتمادبه نفس، عزتنفس، دوست داشتن خودکه به کمک آن احساسات و افکار درونی خودرومیشناسیم،احساسارزشمندی باعث برداشتن گامهای مهم در زندگی و رسیدن به موفقیت میشه.احساس عدم لیاقت وارزشمندی ترمز خیلی بدی هست،ناآگاهی نازیبایی برای عدم پیشرفتمونه.
من هروقت که درزندگیم برای خودم ارزش وشایستگی احساس نکردم بدجوری عکس العمل دیدم،پول زیادی بدستم رسید با بخشش اونو خرج کردم وبرای خودم سرمایه گذاری نکردم،وقت خودم رو برای خدمت رسانی بدیگران گذراندم وحالا که به گذشته نگاه میکنم کار درستی نبوده،درجایی که شایسته بهترینهاوبیشترینها بودم حق خودم رو نادیده میگرفتم،همیشه دوست داشتم دیگران رو در شادیها وداراییهای خودم سهیم کنم ،حالا که به آگاهیی های لازم توسط استاد رسیدم،به اشتباهات خودم پی بردم.
خداروشکر که به این بینش وآگاهی وباور رسیدم ومتوجه شدم تغییر لازم هستم.
با امید به موفقیت وسلامت وسعادت همگی.